رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'محیط زیست ایران'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. تصویب‌نامه‌ای که فاتحه محیط زیست ایران را می‌خواند! محمد درویش* در بیست و هشمین روز از اسفندماه 1391، یعنی در واپسین لحظه‌ها از آخرین روز کاری سال، یک شوک دیگر بر پیکر نحیف طبیعت ایران وارد شد که البته به دلیل تعطیلات نوروزی، ابعاد ویرانگر این شوک تا چند روز آشکار نشد و متأسفانه هیچ بازتاب رسانه‌ای هم نیافت. ماجرا برمی‌گردد به آخرین مصوبه هیأت وزیران با عنوان: «تصویب نامه در خصوص تشکیل ستاد اجرایی استان به منظور اجرای مصوبات کارگروه توسعه بخش معدن در استان‌ها» که متن کامل آن در ویژه نامه شماره 558 روزنامه رسمی کشور منتشر شده و هم‌اکنون بر روی تارنمای روزنامه رسمی، قابل مشاهده است . همان طور که در بند ب از ماده 2 این مصوبه ملاحظه می‌شود، بهره‌برداری از محدوده‌های دارای پتانسیل معدنی در درون مناطق چهارگانه محیط زیست در راستای استفاده بهینه از ذخایر معدنی و راه‌اندازی معادن راکد در شمار وظایف ستاد اجرایی هر استان در حوزه فعالیت‌های معدنی قرار داده شده است. مفهوم ساده‌ی این عبارت طولانی و نه چندان ساده این است که از این پس، سازمان حفاظت محیط زیست از نظر قانونی نمی‌تواند سد راه فعالیت‌های معدنی، حتا در درون مناطق چهارگانه تحت حفاظت خود شود، چه رسد به این که بخواهد بر کیفیت این فعالیت‌ها در بیرون مناطق تحت حفاظت رسیدگی و نظارت کند. تأمل‌برانگیزتر آن که وقتی حتا مناطق چهارگانه در مورد فعالیت‌های معدنی از مصونیتی برخوردار نیستند، آشکار است که ادارات کل منابع طبیعی هم دیگر نمی‌توانند مانع فعالیت‌هایی مشابه در درون رویشگاه‌های جنگلی در شمال و غرب کشور شوند. این مسأله آشکارا نشان می‌دهد که مفاهیم یا قلمروهایی چون پارک ملّی، مناطق حفاظت شده، منطقه شکار ممنوع یا ذخیره‌گاه‌های جنگلی، اصولاً در نزد برنامه‌ریزان و کلان‌نگران در معاونت برنامه‌ریزی راهبردی ریاست جمهور و نیز اغلب اعضای کابینه‌ی دولت دهم محلی از توجه و ارزش ندارد و حال که چنین است، فلسفه‌ی وجودی سازمان حفاظت محیط زیست یا سازمان جنگل‌ها، مرتع و آبخیزداری کشور در چیست و چرا این دو نهادی که توانایی پاسداری از حوزه تحت امر خود را ندارند، باید همچنان به حیات خود ادامه داده و از بیت‌المال، سهم طلب کنند؟! به نظر می‌رسد آقایان در رودربایستی مانده‌اند، وگرنه بدشان نمی‌آمد تا فرمان انحلال نهادهای حامی طبیعت ایران را هم یکجا مانند سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور صادر کنند. نکته‌ی شگفت‌آور در مورد این مصوبه‌ی دقیقه‌ی 90 آن است که هرچند بسیاری از اصحاب رسانه و فعالین محیط زیست، متوجه تصویب آن نشدند، اما آنهایی که باید بدانند، دانسته و بلافاصله در نخستین روزهای کاری سال جدید، درخواست‌های‌شان را به برخی از ادارات کل محیط زیست در مناطق زاگرس‌نشین ارایه داده‌اند تا مورد بررسی قرار گرفته و تصویب شود! توجه آنهایی که با خوشبینی، می‌پندارند تصویب این مصوبه، یک اتفاق است و جریان یا اراده‌ای غالب برای کم‌رنگ‌کردن ملاحظات محیط زیستی در دولت وجود ندارد را جلب می‌کنم به مصوبه‌ی هشتم آذر 1388 شورای عالی حفاظت محیط زیست که در تصویب هفت منطقه‌ی حفاظت شده‌ی جدید، لحاظ شش شرط را الزامی کرد که نگارنده همان زمان از این مصوبه به عنوان یک قرارداد ترکمانچای جدید یاد کرد ! چرا که مطابق آن، مناطق حفاظت شده جدید، به شرطی پذیرفته می‌شوند و به سیاهه‌ی مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست افزوده می‌گردند که ادارات راه‌سازی بتوانند همچنان در آن جولان دهند؛ هر نوع رزمایش نظامی در آن برگزار گردد؛ نیازهای روستاها و شهرهای اطراف را برآورده سازد؛ طرح‌های گردشگری در آن ادامه یابد و از همه بامزه‌تر این که وزارت مسکن هم بتواند در آن نه فقط خانه‌سازی که شهرسازی کند! و حالا با تصویب‌نامه‌ی 28 اسفند 1391 هیأت وزیران، فعالیت‌های معدن‌کاوی هم در مناطق چهارگانه آزاد شد تا به دشواری بتوان فرقی بین مناطق تحت حفاظت سازمان با مناطق آزاد یافت. و اصلن مگر فرقی هم دارند؟ بیایید حال و روز آن اندک جانورانی را در درون این مناطق چهارگانه مجسم کنید که مثلاً در محدوده‌ی زون امن، باید انفجار ناشی از فعالیت‌های معدنی، بمب‌ها و موشک‌های ناشی از رزمایش‌ها و حرکت و سروصدای ماشین‌آلات بزرگ ساختمانی و راه‌سازی را تحمل کنند و در عین حال از امنیت جانی و روانی لازم برای بقای خویش بهره‌مند باشند! آیا خنده دار – بخوان گریه دار - نیست؟ جا دارد معاون جدید محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، دکتر احمدعلی کیخا، نسبت به این مصوبه واکنشی سزاوارانه نشان دهد و ثابت کند که محیط زیست و طبیعت کشورش را بیشتر از صندلی ریاستش دوست دارد. و البته من همچنان درشگفتم که چرا همه‌ی راه‌های توسعه باید به همین 10 درصد خاک کشور که ظاهراً حفاظت شده است یا هفت درصد خاک وطن که دارای رویشگاه طبیعی جنگلی است، ختم شود؟ یعنی در آن 140 میلیون هکتار دیگر کشور خبری نیست؟! *عضو هيئت علمي موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور منبع: خبرانلاين
  2. sookut

    کشتي نشستگانيم!

    کشتي نشستگانيم! کامران احمدپور- اين داستان قديمي را همه شنيده و خوانده‌اند که آن مسافر کشتي ميخ و چکشي به دست گرفته بود و کشتي را سوراخ مي‌کرد و وقتي که با اعتراض عده‌اي مواجه شد،گفت:" به شما ارتباطي ندارد". سرانجام به واسطه سکوت و انفعال ديگران، همان سوراخ، کشتي و مسافرانش را غرق کرد و به کام مرگ فرو برد. داستان محيط‌زيست ايران هم حکايت همين کشتي است. با اين تفاوت که به جاي يک نفر بيشتر کشتي نشستگان ميخ و چکشي به دست گرفته‌اند و هر کسي جاي خود را سوراخ مي‌کند! البته خوشبختانه در اين ميان بين دولت و ملت وفاق و همدلي عجيبي براي نابودي محيط‌زيست شکل گرفته و البته به نظر مي‌رسد دولت نهم و دهم در اين زمينه ده برابر دولت‌هاي قبلي زحمت کشيده است! البته مسايل زيست‌محيطي مرگ رودخانه زرجوب، خشک شدن زاينده‌رود، خشک شدن و نابودي چندين تالاب و درياچه مثل هامون و پريشان... ديگر خيلي قديمي شده‌اند و سوژه‌هاي امروز نابودي درياچه اروميه، جنگل‌هاي حوزه زاگرس، سد گتوند و نابودي کشاورزي خوزستان و از اين دست مسائل است. من مي‌خواهم در اينجا به دولت و ملت به خاطر اين همه وفاق و يکپارچگي در نابودي منابع طبيعي، جنگل‌ها، رودخانه‌ها، درياچه‌ها و غيره تبريک بگويم. يادم مي‌آيد چند ماه پيش وقتي که تخريب جنگل آن هم در شيب کوه را به خاطر پروژه آبرساني از چالوس به آمل ديدم که چگونه ناشيانه و وحشيانه جنگل‌هاي آن منطقه را تخريب کرده‌اند، دلم به درد آمد و از چند هموطن شمالي که آنجا بودند خواستم صداي اعتراض خود را به گوش مسئولان شهري برسانند. مي‌دانيد جواب آن هموطن چه بود؟ "بهتر! بگذاريد جنگل‌ها را خراب کنند. اين طوري به نفع کشاورزان مي‌شود و به جاي اين همه جنگل و دار و درخت ما هم چشم‌انداز کوه را مي‌بينيم! " من خيلي متاسفم که يک مازندراني و گيلاني هنوز نمي‌دانند اين جنگل‌هاي هيرکاني در دنيا کمياب است و فقط ايران و چند کشور اروپايي از اين موهبت خدادادي برخوردار هستند. شايد ما لياقت اين را نداريم که خدا در ايران بيش از ده هزار گونه گياهي در دامان طبيعت ايران قرار داده اما در کل قاره اروپا تنها 3 هزار نوع. البته اين تخريب‌ها و نابودي‌ها فقط مختص به شمال کشور نيست بلکه از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب همگي در حال نابود کردن هستيم و عزممان را جزم کرده‌ايم که سومالي ديگري باشيم. در بسياري از شهرها نيز شهرداران و مديران استاني به راحتي بولدوزرها را به جان باغ‌ها و جنگل‌هاي دست کاشت مي‌‌اندازند که سال‌ها براي آنها آب و سرمايه و بيت‌المال اين مملکت هزينه شده است. براي مثال در همين تهران خودمان يک دهه پيش در بزرگراه آزادگان درخت کاشتند، ميلياردها تومان هزينه کارگر و آبياري کردند، ميلياردها ليتر مکعب آب صرف آبياري کردند و بعد از چند سال که درختان بزرگ شدند و تازه صفايي به اين بزرگراه داده بودند بولدوزرها به جان آنها . يادمان باشد سومالي و اتيوپي و... هم روزگاري صاحب جنگل و رودخانه و... بودند و اين خلق را جهلشان بر باد داد!
×
×
  • اضافه کردن...