جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ما حیوانات را خیلی دوست داریم !'.
1 نتیجه پیدا شد
-
ما حیوانات را خیلی دوست داریم ! (طنزتلخ !)
shahdokht.parsa پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گفتگوی خودمانی
ما حیوانات را خیلی دوست داریم ! ما حيوانات را خيلي دوست داريم، بابايمان هم همينطور. ما هر روز در مورد حيوانات حرف ميزنيم ، بابايمان هم همينطور. بابايمان هميشه وقتي با ما حرف مي زند از حيوانات هم ياد ميکند، مثلا امروز بابايمان دوبار به ما گفت؛ طوله (توله) سگ مگه تو مشق نداري که نشستي پاي تلوزيون؟ و هر وقت ما پول مي خواهيم مي گويد؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟ چند روز پيشا وقتي ما با مامانمان و بابايمان مي رفتيم خونه عمه زهرا اينا يک تاکسي داشت مي زد به پيکان بابايمان. بابايمان هم که آن روي سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوري گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته کره بز، پياده مي شم همچين مي زنمت که به خر بگي زن دايي، بابايمان هم گفت: برو بينيم بابا جوجه و عين قرقي پريد پايين ولي آقاهه از بابايمان خيلي گنده تر بود و بابايمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابايمان گفت؛ مگه کرم داري آخه؟ خرس گنده مجبوري عين خروس جنگي بپري به مردم؟ ما تلوزيون را هم که خيلي حيوان نشان مي دهد دوست مي داريم، البته علي آقا شوهر خاله مان مي گويد که تلوزيون فقط شده راز بقا، قديما که همش گربه و کوسه نشون مي داد، حالا هم که يا مارمولکها رو نشون مي ده يا اين بوزينه رو که عين اسب واسه ملت خالي ميبنده. ما فکر ميکنيم که منظور علي آقا کارتون پينوکيو باشه چون هم توش گربه نره داشت هم کوسه هم پينوکيو که دروغ مي گفت. فاميل هاي ما هم خيلي حيوانات را دوست دارند، پارسال در عروسي منوچهر پسر خاله مان که رفت قاطي مرغ ها، شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد که ما با آن ها خيلي بازي کرديم ولي بعدش شوهر خاله مان همان وسط سرشان را بريد! ما اولش خيلي ترسيديم ولي بابايمان گفت چند تا عروسي برويم عادت ميکنيم، البته گوسفندها هم چيزي نگفتند و گذاشتند شوهر خاله مان سرشان را ببرد، حتما دردشان نيامد. ما نفهميديم چطور دردشان نيامده چون يکبار در کامپيوتر داداشمان يک فيلم ديديم که دوتا آقا که هي مي گفتند الله اکبر سر يک آقا رو که نمي گفت الله اکبر بريدند و اون آقاهه خيلي دردش اومد. و ما تصميم گرفتيم که هميشه بگيم الله اکبر که يک وقت کسي سر ما را نبرد. ما نتيجه مي گيريم که خيلي خوب شد که ما در ايران به دنيا آمديم تا بتونيم هر روز از اسم حيوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنيم و آنها را ببينيم در موردشان حرف بزنيم و عکسهاي آن ها را به ديوار بچسبانيم و به آن ها مهرورزي کنيم و نمي دانيم اگر در ايران به دنيا نيامده بوديم چه غلطي بايد مي کرديم ؟