رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'قايموشك بازي خداوند'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. masi eng

    قايموشك بازي خداوند

    قايموشك بازي خداوند بسيار شنيده ام كه انسان موجوديست اجتماعي اما به راستي معناي آن چيست بالاخص كه ايمان دارم معناي آن هر دم تغيير مي يابد پس آيا تلاش براي يافتن معنايي براي آن از نقصي نسبي و تاريخي و پس محكوميت تعريف به فنا درگذر زمان خبر نمي دهد؟!! تعريف و هر تعريفي محكوم به فناست و دليل آنرا دوست ندارم و نمي خواهم كه مستدل عنوان كنم كه زيبايي را ترجيح داده ومي گويم چون به دست انسان مي افتد ، با اين حال بن بستي وجود دارد كه البته به نحويست كه ديگر انسان را براي نابودي تعريف وحشي نمي كند و آن فرايند است اگر به انسان بگوييم تعريف تعريف چنين است او را با فرآيند موضوع روبرو ساخته ايم و ... البته آرامشي كه به دست مي آورد ناشي از شرايطي نيز هست كه تعريف موضوعيت مند را خفه ساخته و تنها درك فرآيند براي آن راهگشاست خوب حالا من هم آرام گرفتم! تا تعريفي فرايندي از اجتماعيت انسان ارائه دهم : ابتدا از مثالي ساده شروع مي كنم اجتماعيت گوسفندان اينگونه رخ مي دهد كه مثلا صداي بع بع كردن كه محصوليست شخصي براي عموم گوسفندان قابل فهم است از طرفي آنچه اجتماع گوسفندان به گوسفندي مي دهد نيز امريست خصوصي و گوسفندي و به فراخور گوسفند بودن حالا از موجوديت مادي گوسفند گرفته تا حركت جمعي به سمت دشتي پر آب و علف، براي انسان وضع بر همين منوال است با اين تفاوت كه بعوض وجود شرايطي طبيعي مثل دشت و آب و علف و ... آنچه رد و بدل مي شود و اجتماعيت و خصوصيت را به هم مرتبط مي سازد موضوعيست كه توسط انسان توليد شده و به وجود مي آيد اما نبايد تصور كرد به سبب نو بودن و شدن موضوع پس اين توليد است كه زاينده ي اجتماعيت و خصوصيت بشر است هرگز چنين نيست آهاي كارل ماركس عزير با توام ! حتي اگر چنين باشد پس خفه خون!!!!!!! ، بايد وبايد و بايد و پس بلكه اين روابط اجتماعي و فرديست كه مقدم مي باشد بوده هست مي ماند تا بميرد، فرآيند توليد خود يك موضوع است كه وقتي اجتماع آنرا به فرد مي دهد بدل به ماديت و آنچه كه فرد به اجتماع مي دهد بدل به ذهنيت مي شود ، در اينجا پيوند كاملي بين ماترياليسم و ايده آليسم متصور مي شود نه اينكه تا اكنون جنگي بيخود داشته اند اكنون راه نفسم براي بسط مفهوم زميني الهي بودن انسان و اساسا هر انچه كه براي انسان مطرح مي شود حتي رفتن به يك پيك نيك باتفاق خانواده بر روي يك سياه چاله باز شده است./
×
×
  • اضافه کردن...