جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'فضاي'.
5 نتیجه پیدا شد
-
منبع: مكورلد ترجمه: علي حسيني اشاره: نــــرمافـــــزار Excel for Mac 2011 از نظر کاربران جدي صفحههاي گسترده در مک بزرگترين قدمي است که در طي ساليان گذشته برداشتهشدهاست؛ مجموعهاي که تحولات و پيشرفتهاي آن در مقايسه با اكسل 2004 و اكسل 2008 بسيار زياد بوده است. نــــرمافـــــزار Excel for Mac 2011 از نظر کاربران جدي صفحههاي گسترده در مک بزرگترين قدمي است که در طي ساليان گذشته برداشتهشدهاست؛ مجموعهاي که تحولات و پيشرفتهاي آن در مقايسه با اكسل 2004 و اكسل 2008 بسيار زياد بوده است. ميتوان گفت، صدها بهبود در اين مجموعه انجام شده که برخي از آنها بسيار قابلتوجه هستند و برخي خير. خبر مهم براي کاربران حرفهاي اين است که در اين نسخه پشتيباني از ماکروها دوباره مورد توجه قرار گرفته، اما خبرهاي خوب به اين يک مورد محدود نميشود و براي همه کاربران اکسل در سطوح مختلف خبرهاي خوشحالکنندهاي وجود دارد. هرچند برخی مشکلات ناراحتکننده در زمینه کارایی و فقدان برخی ویژگیهای استاندارد مک، مانع از دستیابی اکسل به حد نهایی تکامل میشوند. رابط کاربر اکسل 2011 بسيار متفاوتتر از نسخه 2004 و 2008 به نظر ميرسد. بسياري از نوار ابزارها و قابهاي شناور (قابل جابهجايي) تعيين فرمت حذف شدهاند. در اکسل 2011 همه اين اجزاي شناور با دو نوار ابزار (نوار ابزار استاندارد و نوار ابزار تعيين فرمت) و نيز ريبون، جايگزين شدهاند. ريبون را ميتوانيد با توجه به نياز خود سفارشي كرده يا حتي آنرا غيرفعالکنيد. با توجه به اينکه ريبون نسبت به وضعيت جاري حساس است خود را با فرآيند جاري تطبيق ميدهد. به عنوان مثال، اگر روي يک عکس دوبار کليک کنيد، ريبون در حالي باز خواهد شد که حاوي تعداد زيادي از دستورات ويرايش عکس است. هماکنون ريبون و نوارهاي ابزار در همه پنجرههاي اکسل يکپارچه شدهاند و درنتيجه هيچ چيز بهصورت شناور و خارج از محدوده فضاي کاري قرار ندارد. البته، از اين ميان دو پنجره شناور باقي ماندهاند که در بيشتر صفحهگستردهها به آنها نيازي نخواهيد داشت. زبانههاي ريبون جمعوجور هستند و وقتي از خود ريبون استفاده نميشود، ميتوان آنرا در يک رديف تکي از زبانهها فشرده کرد. در نتيجه، محيط کار جديد اکسل جمعوجورتر از نسخههاي پيشين به نظر نميرسد. با استفاده از واسط جديد اين برنامه که در يك پنجره جاي گرفته است، کار کردن با چندين ورکبوک بسيار آسانتر شدهاست. به عنوان مثال، كاربر قبلاً نميتوانست يک فرمول را بين دو ورکبوک مقايسه کند، چون نوار فرمولها فقط براي ورکبوکي که در برابر كاربر باز بود، ظاهر ميشد. اما حالا هر ورکبوک نوار فرمول خود را دارد. در اين نسخه يک پالت رنگ 32 بيتي جايگزين چهل رنگ قبلي شده است. درگ کردن و تغییر سایز یک پنجره، به جای حالت تغییر بدنه قبلی، به صورت بیدرنگ انجام میشود. SmartArt نيز شامل بيش از 150 قالب پيشساخته يا تمپليت است که هر يک از آنها را ميتوان با ايجاد تغييراتي سفارشي کرد. مرورگر مديا نيز دسترسي به عکسها، فايلهاي صوتي، فيلمها، کليپآرتها، علامتها و اشکال را آسانتر ميکند. اين قابليتهاي جديد در بسياري از موارد به خوبي عمل ميکنند. وقتي ميخواهيد اندازه يک پنجره را در همان لحظه تغيير دهيد، کمي وقفه پيش ميآيد که البته آزاردهنده نيست. کار با صفحه گسترده در وراي تغييراتي که در ظاهر اکسل 2011 اعمال شده، نحوه کار با صفحهگستردهها و دادههاي موجود در آن نيز به نحو مطلوبيمتحولشدهاست. يکي از تغييرات عمده طراحي Workbook Gallery است (شبيه قابليت Template Choose در Numbers 09) که وقتي اکسل را بارگذاري ميکنيد، ظاهر ميشود. هرچند تعداد گزينههاي موجود در اين گالري چندان زياد نيست، اما میتوانید بهطور مستقيم از داخل پنجره گالری، کلکسيون عظیمی از قالبهای آنلاین را بررسی و استفاده کنید. يکي از ويژگيهاي نوآورانه اکسل 2011 اسپارکلاينها (sparkline) هستند. اسپارکلاينها مقادير داده مربوطه را بهصورت گرافهايي ساده در يک سلول نشان ميدهند. به جاي اينکه براي مشاهده روند پيشرفت و وضعيت دادههاي خود يک نمودار کامل بسازيد، ميتوانيد در اغلب موارد از اسپارکلاين استفاده کنيد و آنچه را که بايد نمايش داده شود، به شکلي سادهتر و سريعترببينيد. ايجاد اسپارکلاينها بسيار ساده است: دادههايي را انتخاب ميکنيد، يک آيتم را از يک منو برميگزينيد و سرانجام روي سلولي که ميخواهيد اسپارکلاين در آنجا نمايش داده شود، کليک ميکنيد. فرمت شرطي که يکي از شيوههاي محبوب در كنترل مقادير كليدي در يک مجموعه داده بزرگ به شمار ميرود، در اکسل 2011 بهطرز قابلتوجهي ارتقا پيدا کردهاست. در اين نسخه ديگر به فرمتبندي سهشرطي به ازاي هر سلول محدود نيستيد و محدوديت فقط به رم سيستم بستگي دارد. ويرايشگر بسيار قديمي نسخههاي قبلي اکسل با يک واسط بزرگتر و بهتر جايگزين شدهاست. اکنون ميتوانيد از چهار فرمت از پيش تعريف شده (شامل نوارهاي داده، مقياسهاي رنگي و آيکونهاي ويژه) مورد دلخواه را انتخاب کنيد يا اينکه فرمت را براساس فرمولها (مثل گذشته) تنظيم کنيد. همچنين ميتوانيد به راحتي قوانين موجود را دوباره مرتب كنيد. که يکي از مطلوبترين بهروزسازيهاي انجام شده در اين نسخه است. حتي ميتوانيد فرمولهايي مبتني بر دادههاي ساير وركشيتهانيز تعريف كنيد.در اکسل 2011 براي تسهيل فرمتبندي دادهها دو قابليت ديگر هم پيشبيني شدهاست: themes (که قوانين يا Ruleها را به کل صفحه گستردهتان تعميم ميدهد) و Cell Styles (که استايلها را به محدوده سلولها اعمال ميکند). ميتوانيد اين قابليتها را مطابق نياز خود سفارشي کرده و قالبهاي سفارشيشده را براي استفاده دوباره ذخيره کنيد. ميتوان با استفاده از پنجرههاي کشويي ريبون به تمها و سل استايلها دسترسي پيدا کرد. متأسفانه اکسل تنظيمات سفارشيشده مربوط به اندازه و شکلي را که براي هر يک از پنجرههاي ريبون تعيينشده به ياد نميسپارد و در نتيجه هر بار بايد آنها را دوباره تغيير اندازه دهيد. افرادي که از جدولهاي Pivot يا Pivot Tableها زياد استفاده ميکنند، با ديدن اکسل 2011 خوشحال خواهند شد، زيرا يکي از ويژگيهاي آن ايجاد خودكار اين جدولها است. اين ابزار PivotTable Builder نام دارد که فرآيند ساخت و ايجاد تغيير در Pivot Tableها و نيز طراحي گزارش از اين جدولها، طراحي آنها، لايهبندي آنها و استايلشان را آسان ميکند. به طور كلي هم ساخت Pivot Tableها و هم ويرايش آنها در اکسل 2011 بسيار سادهتر از نسخه 2008 آن است. Tableها يا جدولها (که قبلاً به آنها list ميگفتند) در اکسل 2011 رنگ و روي جديدي به خود گرفتهاند. براي ايجاد يک Table کافي است که دادههاي خود و سپس لايه يا layout آنرا از ريبون (يا از منوهاي مربوطه) انتخاب کنيد. پس از آن ***** اعمال *****ها و مرتبسازي دادهها بسيار ساده خواهد بود. شكل 1- رابط جديد اکسل شامل پنجرهاي همهمنظوره است. در اين تصوير ريبون Chart آن باز شدهاست. شكل 2- کوچک اما مفيد: اسپارکلاينها وضعيت جاري مقادير را در قالب گرافهايي ساده در يک سلول به نمايش ميگذارند. بهطور كلي، مرتبسازي و تعيين ***** در اکسل2011 بهتر از اکسلهاي تحت ويندوز 2007 و 2010 انجام ميشوند. ميتوانيد بدون نياز به ايجاد يک ***** سفارشي، براي ***** خود چندين شرط تعيين کنيد؛ ميتوانيد چيدمان و *****گذاري را روي رنگ فونتها يا رنگ سلول نيز اعمال کنيد؛ همينکه ***** خود را ايجاد کرديد نتيجه را به سرعت ببينيد و از *****هاي داخلي يا توکار استفاده کنيد (به عنوان مثال Above Average يا Below Average) تا کارتان با سرعت پيشرود. شكل 3- *****هاي ارتقا يافته: *****هاي اکسل 2011به همتايان ويندوزي خود شبيهتر شدهاند. بازگشت ماکروها اکسل 2011 يکي از کاستيهاي مهم موجود در نسخه پيش از خود را برطرف کردهاست؛ کاستي مورد نظر، عدم پشتيباني از ماکروها بود که در نسخه جديد برطرف شدهاست. ماکروها در اکسل 2011 از طريق VBA مايكروسافت بازگشتهاند، بالاخره ميتوانيد آفيس 2004 خود، آخرين اکسلي را که تا پيش از اين از ماکروها پشتيباني ميکرد را کنار بگذاريد. شكل 4- اکسل 2011 در محافظت از صفحهها منعطفتر عمل ميکند. اکسل 2011 از برخي قابليتهاي جديد در ماکروها پشتيباني ميکند، از جمله قابليت تنظيم Watch Pointها و البته با همه ماکروهاي فعلي صفحهگستردهها (حتي يک مدل پيچيده حاوي منوها و فرمهاي ورودي سفارشي) نيز به خوبي سازگار است. همچنين، مايکروسافت ميگويد، سازگاري متقابل ماکروها بين نسخه ويندوزي اکسل و نسخه مک آن بهبود پيدا کردهاست، كه البته ما آن را آزمايش نكرديم. با اينکه شايد بسياري از کاربران مک از ماکروها هرگز استفاده نکنند، اما براي کاربران حرفهاي و آن کاربراني که هم در محيط ويندوز و هم در محيط مک کار ميکنند، پشتيباني دوباره از آنها يک خبر خوب است. به اشتراکگذاري و محافظت از صفحهگستردهها اگر پروژههاي اکسل خود را با ديگران به اشتراک ميگذاريد، اکسل 2011 در مقايسه با نسخههاي پيشين امکانات بيشتري را در اختيار شما خواهدگذاشت. در گذشته براي محافظت از سلولهاي صفحهگسترده ميتوانستيد سلولها، محتواي آنها و سناريوها را قفل کنيد يا برخي سلولها را براي ويرايش باز كنيد. در اکسل 2011 براي امنيت سلولها ميتوانيد محتواي آنها را قفل کنيد، اما اجازه دهيد که فرمت آنها ويرايش شود. همچنین میتوانید درج یا حذف سطرها و ستونها، استفاده از *****ها، مرتبسازی و موارد دیگر را قفل یا باز کنید. اين امکانات شبيه نسخه تحت ويندوز اکسل است و از اينرو، سازگاري بين اين دو نسخه را افزايش ميدهند. همچنين ميتوان براي کاربراني که صفحه گستردههاي آنها در شرکتها و سازمانهاي مختلف استفاده ميشود نيز حقوق دسترسي متفاوتي ايجاد کرد تا به عنوان مثال، مشخص شود چه کساني ميتوانند صفحه گستردهها را فقط بخوانند يا چه کساني ميتوانند از آنها پرينت بگيرند، آنها را ويرايش يا کپي کنند. اگر براي به اشتراکگذاري به امکاناتي تا اين حد پيچيده نياز نداريد ميتوانيد صفحه گستردههاي ايجاد شده در اکسل 2011 را به طور مستقيم در Windows Live SkyDrive ذخيره کنيد که فضايي معادل 25 گيگابايت را به ذخيرهسازي اختصاص دادهاست. وقتي اسناد خود را در SkyDrive ذخيره ميکنيد ميتوانيد با هر يک از مرورگرها با استفاده از برنامه Excel Web App به صورت آنلاين به اسناد خود دسترسي پيدا کرده و آنها را ويرايش كرده و نسخه ويرايش شده آنها را در اکسل تحت مک باز کنيد. افراد متعددی میتوانند به طور همزمان یک صفحه گسترده را ویرایش کنند. درست شبیه قابلیتی که صفحات گسترده Google Doc فراهم میکنند. در آزمايشهاي ما این قابلیتها به خوبی کار کردند.هرچند قابليتهاي نسخه تحتوب به اندازه نسخه دسکتاپ نيست (به عنوان مثال، نميتوان در آن اسپارکلاين ايجاد کرد)، اما بيشتر امکانات ضروري را دارد و هنگامی که دادههای پایه اسپارک لاینها را در وب تغییر میدهید، به روزرسانی آنها انجام ميشود. هنوز جاي پيشرفت وجود دارد با اينکه نسخه جديد با توجه به رابط کاربر و مجموعه امکاناتش پيشرفت بسيار خوبي داشتهاست، اما مواردي هم هستند که آنچنان که انتظار ميرود، خوب کار نميکنند. اکسل به جاي استفاده از ابزارهاي موجود در OS X از لغتنامه و واژه فهرست ويژه خود استفاده ميكند. Command-A همه متن موجود در نوار فرمولها را انتخاب نميکند و هنوز سرويسها قابل استفاده نيستند اين واقعيت که قابليتهاي مذکور در اکسل کار نميکنند براي آن دسته از افرادي که به استفاده کامل از ابزارهاي مک خوگرفتهاند، باعث ناخرسندي است. علاوهبر فقدان برخی ویژگیهای مختص رابط کاربری مک، کارکرد اکسل 2011 نيز کمي ناهماهنگ است. وقتي صفحهگستردههاي بزرگ را اسکرول ميکنيد (چه با کليک ماوس و نگه داشتن آن روي يکي از اسکرولرها و چه با Drag-Scrolling)، حتي با وجود سختافزارهاي امروزي در کامپيوتر نيز صفحه کند حرکت ميکند. اگر در اين موارد بخواهيم اکسل 2004، 2008 و 2011 را در کنار هم مقايسه کنيم، نسخه 2011 در بين هر سه اکسل، کندترين نسخه محسوب ميشود، اسکرول کردن يک سند متني در اکسل 2011 تقريباً شش برابر بيش از انجام آن در اکسل 2004 زمان ميبرد (مايکروسافت اظهار داشته که کند شدن اسکرول بهدليل گلايههاي کاربراني بوده که آنرا بيش از حد لازم سريع ميدانستند). با اينکه اين فرآيند در اکسل 2004 نيز بسيار سريع انجام ميشد، اما اكنون دو برابر کندتر از اکسل 2008 است که به نظر بيش از حد کند شده است). اگر وقفههايي را که موقع تغيير اندازه پنجره روي ميدهد، به شمار بياوريم، ميتوان گفت که رابط اکسل 2011 در برخي موارد يک رابط کند محسوب ميشود. البته، اين کندي شامل همه موارد نميشود. به عنوان مثال، محاسبه صفحهگستردهاي با پانزده هزار رديف و 22 ستون که شامل ترکيبي از فرمولهاي محاسباتي بود در اکسل 2004 و اکسل 2008 بيش از پنج ثانيه طول کشيد. اما اکسل 2011 موقع پردازش آن حتي چشمک هم نزد و در کمتر از يک ثانيه به محاسبه آن پرداخت. در نتيجه، با اينکه بازده ظاهري اکسل 2011 در مقايسه با نسخههاي پيشين کمتر است، اما سرعت آن در سطوح زيرين بسيار بهتر شده است. از دید ما این بهترین ملاک اندازهگیری کارایی نرمافزار است، زیرا عدم نیاز به انتظار طولانی مدت برای محاسبات صفحات گسترده بزرگ، صرفهجویی زیادی در زمان به عمل میآورد. با اين اوصاف و با توجه به نتايج مجموعه آزمايشهاي انجام گرفته بايد گفت كه بهطور كلي اکسل 2011 سريعتر از اکسل 2008 است. (جدول2) جدول 2 توصيه براي خريد در صورتي که از نسخه قديميتر اکسل استفاده ميکنيد، آيا لازم است آنرا به نسخه 2011 ارتقا دهيد؟ ما به يقين اينطور فکر ميکنيم. رابط جديد و عملکرد بهتر، انجام پروژههاي بزرگ را نيز ساده کرده است.علاوهبر اين، قابلیتهای محافظت از دادهها و به اشتراکگذاری آنها کار با دیگران را روی مک و سایر پلتفرمها بسیار ساده میکند. اکسل 2011 نقاط ضعف بسیار کمی دارد. مزايا - واسط کاربر ارتقا يافته - اسپارکلاينهاي جديد - Pivot tableهاي بسيار بهبود يافته - پشتيباني دوباره از ماکروها - زمان محاسبه بسيار کمتر - تنوع Themeها و Cell Styleها معايب - عدم پشتيباني از Services. - تغيير اندازه پنجره جاري کمي با اشكال انجام ميشود. - اسکرول کردن بسيار کندتر شدهاست. - منوهاي کشويي در ريبون اندازههاي سفارشيشده را به ياد نميسپارند.
-
علي حميديمقدم عصر ما عصر تظاهر ست هر كسي نقابي به چهره زده و نقاب ما هم اين گفتة سارتر است كه ?مينويسم تا هشدار دهم?...! سوداگري، پولشوئي، مفاسد اقتصادي، اين نگرانيهاي قديمي وقتي در رابطه با فضاي معماري مطرح ميشوند به پديدهاي نو تبديل ميگردند. و اما ... براي هنرمند، آفرينش با نگريستن آغاز ميشود. ديدن عملي آفرينشگرانه است. آفرينش كار ويژهاي است؛ مثلاً براي يك نقاش حقيقي، هيچ چيز دشوارتر از كشيدن يك گل سرخ نيست. زيرا براي اين كار اول بايد تمام گلهاي نقاشي شده را از ياد ببرد. در عرصة هنر، آفرينندة راستين صرفاً موجودي با استعداد نيست بلكه انساني است كه توانسته مجموعة گستردهاي از فعاليتهايي را هدفمندانه سر و سامان دهد. اما اين آفرينش در تعامل با سفارشدهنده يا كارفرما چه جايگاهي خواهد داشت؟ در اين نوشتار انديشههايي كه چندي است در دفاع از آنها ميكوشیم بيان شده است. واما ... از ميان همة جانداران تنها انسان از طريق كار خلاق و انديشة خلاق هويت خود را ميسازد. معمار آفرينشگر اگر توانايي آفريدن را از دست بدهد ديگر نميتواند انديشه و خود را به شيوهاي اصيل يعني شخصي بيان كند. از ديرباز در تضمين ارائه يك اثر شكوهمند، قبل از اينكه نبوغ يك نابغه به عنوان معمار پايهگذار آن اثر باشد، داشتن كارفرماي بزرگ و با هويت عاملي بنيادين محسوب ميشود. اين تأثيرگذاري در حدي است كه بعد از انقلاب صنعتي با تغيير كارفرما از شاه و پاپ و يا مقامات و ... به مردم معمولي كه پول و قدرت نداشتند طراحي معماري فرق ميكند و با وضعيت و تفكر كارفرما متناسب ميشود (كه البته اين تغيير ريشه در فلسفة خاص آن زمان دارد.) در واقع كارفرما و معمار در صحنة تئاتر به هنرنمايي و نقشآفريني و بده بستاني ميپردازند مانند تعاوني حيرتانگيز گياهان و جانوران كه با نوعي رابطة احياء دهان به دهان به وسعت يك سياره، چرخهاي بس زيبا پديد ميآورند. اما می توان این سؤال را مطرح کردکه طريقة از كار انداختن، اضمحلال و مختل كردن اين چرخه چيست؟ البته براي جواب دادن به اين سؤال به شخصيتی كه نامش را ?كارفرماي بيهويت? ميگذاريم نياز می شود. (?كارفرماي بيهويت? يك عنوان و اسم است و نبايد با ?كارفرماي باهويت? مقايسه شود بلكه اين خود صاحب يك حرفه است مانند: پزشك، معمار، وكيل و... و ?كارفرماي بيهويت? كه سيستم و روش خود را دارد و نبایدقضاوت کرد!). در ادامة اين بحث ميتوان جواب اين سؤال اساسي را استنتاج نمود كه شايد مورد توجه قرار گيرد... تئاتر از يك يا چند انسان تشكيل ميشود كه در جايي حضور مييابند، اداي چيزي را درميآورند وانمود ميكنند كه كاري انجام ميدهند چيزي ميگويند و در همينجا انسانهاي ديگري حضور مييابند كه قاعدتاً بيحركت و ساكنند. آنان كه نقش ايفا ميكنند و بازی اي ارائه ميدهند، هنرپيشه ناميده ميشوند و آنهايي كه ساكت و بيحركت مينشينند، ?تماشاچي? نام دارند. امروزه در يك پروسة ساخت (يا نساخت) فضاي معماري، معمار همان تماشاچي است كه بيحركت و ساكن نظارهگر آن چيزي است كه اين جريان را به حركت درميآورد و پيش ميبرد يعني همان سودجويي آن بازيگران است (شایداز نظر کارشناسان نه ما!) كه بعضاَ به كارفرماي بيهويت يا سوداگران فضا مشهورند. اكنون ديگر نبوغ يك معمار و خلاقيت يك انسان كه در ميان همة جانداران فقط او از طريق كار و انديشة خلاق هويت خود را ميسازد مسئلة ايجاد يك اثر باشكوه نيست چرا كه امروز ديگر مسئله، ساختن و ساخته شدن نيست. بلكه مسئله، نساختن و سود كردن است و اين، مطلوب آنان ميباشدكه با چالش در آن پروسه به دست ميآورند اما ميدانيم هيچ چيز به دليل مطلوب بودن ارزشمند نيست. اين در واقع با زبان معماري كردن است نه با انديشه و نبوغ يك معمار چرا كه زبان ابزار خلق اثر ميگردد و فضاي معماري به عنوان عصارة معماري و دليل وجودي آن ديگر مطرح نيست بلكه دلالي فضا مطرح ميشود. از چندي قبل تا امروز ساخت و ساز مطرح ميشد آنهم به شكل بساز و بفروش از طريق هر كس ولي بالاخره چيزي ساخته ميشد. و حداقل، پويايي در اين عرصه وجود داشت اما از اين به بعد يك طراحي معماري هيچ گاه ساخته نميشود چرا كه مسئله ديگر ساخته شدن و ايجاد يك اثر نيست. عليرغم اينكه تعداد پروژهها زياد است، پروژهها به همين منوال شروع و پايان مي پذيرند. (يعني همان مثل معروف، كندن چاهي كه آب ندارد ولي نان دارد!) همانطور که کارشناسان و صاحب نظران بر این عقیده هستند اغلب كارفرمايان بدون اطمينان از اعتبار منبع پرداخت و تأمين بودجه لازم، قرارداد تنظيم ميكنند که این موجب می شود پس از رسيدن به سود در جريان يك قرارداد به هر نحوي با بهانهگيريهاي خارج از شأن روند مقدس معماري، فسخ قرارداد را به معمار تحميل ميكنند كه در آن صورت هيچ چيز تضميني بر انجام قرارداد نیست . چرا كه عقد قراردادها يك طرفه است. اينان اغلب كساني هستند كه در قالب شركتهاي بيشناسنامه و يا معلومالحال ادعا بر انجام فعاليت ساخت و ساز دارند و بدين طريق بر سرنوشت شهرها مسلط ميشوند. كه البته در صورت لزوم ميتوان اين موضوع را شفافتر در حوزههاو مناطق ... خاص بررسي نمود. همة معماران و اين كارفرمايان در اين شهر زندگي ميكنند. اما همزيستي معماران و اين كارفرمايان به معناي با هم بودن نيست. اقامت ماندگار آنان در شهر و همكاري با آنان زندگي مشترك نيست بطوريكه حصارها همچنان پابرجاست فقط به اين دليل كه پروژهها و متعاقب آن شايد هم پول در دست آنها ميباشد بايد با آنها بود. اما اين نوع كارفرمايان به شهر ما به عنوان يك محل گذر مينگرند و چه بسيارند آناني كه از شهر فقط ?راههاي فرار از قانون و اخلاق و دخمههاي امن? را شناختهاند بيآنكه به حضورشان واقعاً پي ببريم. راستي شهر چقدر پوياست؟!! و معمار كه بدنبال آفرينش آنچه نيست ميباشد سردرگم است. فعلاً ساكنان صاحب امتياز اين سياره بيشتر متمايل به اين هستند كه از منافع خود محافظت كنند تا آنكه ميوههاي توانمندي خويش را با ديگران سهيم شوند. آنان با استحكامات خيالي قلمرو خويش را محصور ميكنند و با اين كار به غريبهاي كه بر درشان ميكوبد با همان استدلالهاي قهقرايي يك بنيادگرا پاسخ ميدهند. اينان نميدانند كه ماندگاري گروهها نه با طرد ديگران، بلكه با همبستگيها و نيز، نياز ابتدايي به امنيت و ارتباطها توجيه ميشود. همانطور كه اگر تمام جهان يك كشور بود بيشك كشوري ?جهان سومي? محسوب ميگرديد. ما درگير يك بحران مشترك هستيم. ما كه صاحب آلترناتيوهايي در معماري جهان بودهايم حالا بايد از بحران در اين جريان تأثيرگذار رنج ببريم اين در حاليست كه جريان حاضر پس از مدتي به يك جريان پوسيده بدل خواهد شد. آيا سكوت آغازي بر يك تحول است كه ما سكوت كردهايم؟ البته در اين وانفسا كه هر كس در اين رابطه ادعايي دارد و هيچ گروه و فردي اين امور را زير نظر نميگيرد چه انتظاري از فضاهاي معماري خواهيم داشت. آيا تشكيل برخي جوامع، انجمنها و گروهها و ... با شكل فعلي آن كه محلي است براي پرزانتة باز هم افرادي خاص كاري بيهوده نيست؟ حالا كه قرار نيست هيچ سنگي روي سنگ ديگر بند شود آيا نبايد اين جوامع را در جهت دفاع از حقوق طراح تشكيل داد؟ معمار كه خود ابداعكنندة ساختار (Archi + tecture) يعني نظمدهنده به جهان هستي ميباشد و بايد بازيگر پرنقش و فعال تئاتر زمان خود باشد به تماشاگري منفعل تبديل شده است كه شاهد بازيگري و بازيگرداني غیر متخصصان در اين عرصه ميباشد و ابداع ساختار به يك خيالپردازي داستانواره بدل گشته. ايجاد يك فضاي معماري قبل از داشتن يك معماري باارزش به كارفرمايي نياز دارد كه درك و هيجان رسيدن به ساختمان را داشته باشد، نه كارفرمايي كه سود در يك پروسه ويژه را مدنظر دارد (آنهم سودي بيدردسر با حداقل هزينه و زحمت و با زير پا گذاشتن اخلاق و ارزشها.) بدينگونه خلاقيت كه ارتباط با عالم ماوراء است زير پا گذاشته ميشود اين براي ما كه وارث اخلاقيات در معماري و آن بناهاي باشكوه ميباشيم يك فاجعه است. روزي دغدغة ما سبك و سياق و روش و استراتژي و مدرن و پست مدرن و فولد و ... بود كه اختلاف هم برسر اينها بود. اما اين مباحث در يك حوزة امن معنا دارد در حال حاضر كه هر چه سودآور است خوب است و تاريخ انقضاء آن تا وقتي است كه براي افراد صاحب امتياز اين سياره سودآور باشد ديگر اين تبادل انديشه معنا ندارد. ما كه وارث تمدني چندين هزارساله هستيم و معماري ما از ديرباز بعنوان آلترناتيو مطرح بوده است باید بدانیم اين پديدة گرانقدر و ديرباز شكل گرفتة ما دارد به انحطاط كشيده ميشود نه به دست يك معمار متعهد بلكه به دست ?كارفرمايي بيهويت? كه همواره عامل اصلي شكلگيري بوده است. آيا براي اعادة حيثيت اين پديدة جهاني كه از گذشته تاكنون دغدغة جوامع و مهمترين نياز آنها بوده است ميتوان كاري انجام داد؟ چه كساني سود اين زيان را ميبرند نميشود فهميد؟ يا نميشود ديد يا نميخواهيم ببينيم (يا نبينيم مطلوبتر است). در دوران ما پيشگيري نه فقط نوعي امكان، بلكه الزامي اجتنابناپذير و ضرورتي اخلاقي است.( البته چندي است كه انجمن صنفي طي جلساتي درصدد ارائه راهكار مناسب براي جلوگيري از اين زيان برآمده است.) اخلاق در اين عصري كه به قول آندره مالرو : عصري معنوي خواهد بود. ميتواند پيوندي باشد كه وضعيت اسفناك كارفرمائي و بده بستاني و همرائيهاي پوشالي و پذيرشهاي انفعالي معماران را خاتمه دهد. وقتي خودمان را وارث معماريهاي عظيم در مقياس هستي ميبينيم كه بزرگاني چون لوكوربوزيه، لوئي كان، هيداك و ... به پيشبرد اين پديده كمك كردهاند خود را مكلف ميدانيم كه كاري كنيم. ما بايد اين بحران مشترك را دريابيم ما بايد دريابيم و به ديگران هم بفهمانيم كه همگي سرنوشتي مشترك داريم. براي ترسيم سرنوشت مشتركمان بايد به چشمانداز پيش روي خود بنگريم و عملي فراگير و متحد انجام دهيم كه از اين پس كنشهاي ما گسترهاي جهاني خواهد داشت. آيا خواهيم توانست از خطاهايي كه نسبت به سيارة كوچكمان مرتكب شدهايم، درس بگيريم، تا بتوانيم نامتناهيها را با آرامش و صفا درنورديم؟ آيا اين سودجوئيها پيشرفت است؟ پيشرفت به كجا؟ لزوم تفكر دوباره دربارة پيشرفت اكنون يك اولويت شده است. ما بايد دريابيم اين انديشة سودمندي و سودآوري براي يك زندگي بهتر، در جهت زندگي باعزت و همراهي با احترام متمدنانه براي ديگران باشد. رشتة اخلاق ميتواند اين پيوند گسسته شده را به هم وصل كند و در آن صورت اين زنجير نامرئي ميتواند اين خلل را پر بنماید. ديگر نبايد به اين بستگي متقابل كم بها داد بايد هر روز بيشتر دريافت كه اين مجموعه بوسيلة نفع مشتركشان در بقاء به هم پيوستهاند و راهحلهاي مسائل ما تنها با قبول يك ديدگاه دورنگر و جهاني بدست خواهند آمد. ?تعهد متقابل? پذيرش اخلاقيات نوين را براي بقاء گونه انسان ايجاب ميكند، اين كار بايد هر چه زودتر انجام شود البته حرکتهایی دراین زمینه قابل مشاهده است اما در جوامع پيشرفته جايگاه واقعي خود را پيدا كرده است. اگر چه در توجيه اين پرسش كه چرا آدمي نخستين بار روي پاهايش ايستاد توضيحات منطقيتر، و خستهكنندهتري ارائه شده است. اما يكي از حدسهاي خوشايند در اين خصوص، آن است كه در آن موقع همچون حالا آدمي تلاش ميكرد به ستارگان دست يابد. تجربه ما را به بهرهگيري از انديشههايي برميانگيزاند كه در آغاز هيچ كس آنها را باور نداشت اما سرانجام مسلم شد كه يگانه انديشههاي كارساز همانها هستند. البته نگراني صاحب نظران را از آينده نميتوان به آمادگي براي فراموشي تعبير كرد. فراموشي را هرگز نبايد به چشم گذرنامهاي براي رسيدن به صلح اجتماعي نگريست. حافظه بخشي از صلح مدني است. بلكه اين حافظه را بايد بعنوان يك تجربه ارزشمند در نظر گرفت. وما خوشبين هستیم. همانند همة فرزندان دوران ركود و بحران اقتصادي و همچنان به عدالت پايبندیم و هيچ جرياني نميتواند اين باور را ازما بگيرد. چرا كه هيچ كس نميتواند ادعاي مالكيت معجزه را بكند. برگرفته از شهرداري كردكوي
-
بررسي فضاي شهري لو جياژو در شانگهاي
Abo0ozar پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در شهرها و بناها و فضاهای شهری
همزمان با رشد روزافزون شانگهاي، ضرورت توسعه هسته تجاري شانگهاي احساس ميشد. لوجياژو قرار بود قلب جديد تجاري كل شهر، در اين سوي رودخانه هوانگپو در پودانگ شانگهاي باشد. باند، مركز قديمي شهر، با نيازهاي امروز شانگهاي همخواني نداشت. پودانگ منطقه اي بود كه طرح توسعه آن ، بخشي از برنامه اصلاحات اقتصادي دولت جمهوري خلق چين براي جذب سرمايه خارجي اعلام شده بود. هدف توسعه ، تبديل شانگهاي به يك مركزتجارت جهاني بود، و اين كار به مدد ايجاد ساختمان هاي مدرن و فضاهاي باز آراسته همراه با زيرساختهاي هماهنگ و شبكه ارتباطات، ممكن مي شد. مساحت زمين پروژه 6.8 كيلومتر مربع بوده و در مالكيت دولت است. از چهار كشور فرانسه، انگلستان، ايتاليا و ژاپن، معروف ترين مهندسان معمار دعوت شدند و هر گروه طرحي براي لوچياژو ارائه داد. در نهايت از مؤسسه شهرسازي و طراحي شهري شانگهاي دعوت شد كه با استفاده از طرح هاي پيشنهادي، طرحي جامع تهيه كند. طرح مصوب طرحي بود بر اساس اختلاط عملكردي، تا منطقه فقط در ساعات خاصي از روز فعال نباشد. در عين حال طرح شامل يك شبكه پياده زيرزميني، يك پارك در امتداد رودخانه، چند ساختمان شاخص در منطقه مركزي و ساختمان هاي كم ارتفاع در نزديكي رودخانه مي شد. مهم ترين نكته در مورد پيشنهادهاي ارائه شده، ايجاد يك زيرساخت حمل و نقل بزرگ با تونل هاي جديد و يك شبكه راهآهن زيرزميني بود؛ به نحوي كه هرگونه پيشنهاد توسعه بدون نياز به منابع مالي بيشتر يا مواجه شدن با تأخير به سهولت پيش رود. اين نكته وقتي اهميت خود را بيشتر نمايان مي كند كه توجه كنيم در پروژه كاناري وارف عليرغم وعده هاي دولت انگليس، زيرساخت هاي لازم براي پروژه تا اواخر كار تأمين نشده بود و هنوز هم در حد پيش بيني شده و لازم وجود ندارد. موضوعي كه براي كاركنان ساختمان هاي اداري كاناري وارف، مشكلات بسياري در زمينه آمد وشد ايجاد كرده است. شايد دولت چين در مقايسه با دولت انگلستان از توان مالي بيشتري نيز برخوردار بود. زيرا هزينه ساخت مرحله اول پروژه از طريق دولت مركزي پكن، شهرداري شانگهاي، بانك توسعه آسيا و بانك جهاني تأمين شده بود. از سوي ديگر منافع مستقيم مالي و برنامه ريزي درست براي موفقيت مراحل آتي پروژه ، از جمله عواملي است كه تأمين زيرساخت هاي لازم براي پروژه را ضروري مي كند. دستورالعمل هاي طراحي ساختمان ها بيشتر مربوط به كنترل ارتفاع است. سه برج اصلي هريك 380،360و400متر ارتفاع دارند. ارتفاع ساختمان هاي اطراف اين برج ها بين 160 تا 220 متر مي باشد. دستورالعملهاي ديگر شامل عقب نشيني ها ، ارتفاع طبقه اول، نوع مصالح و ارتفاع كولونادها مي باشد. مهم ترين نشانه لوجياژو، برج تلويزيون آن است كه 400متر ارتفاع دارد و از 11 كره با قطرهاي مختلف تشكيل شده است . ساختمان هاي بلندمرتبه آن كه توسط معروف ترين معماران از جمله ريچارد راجرز و دومينيك پرال طراحي شده اند، خط آسماني به همان عظمت و تنوع منهتن نيويورك ايجاد كرده اند. در عين حال به نظر مي رسد هركدام از ساختمان ها سعي ميكنند خود را بيشتر به صورت پيش زمينه مطرح كنند. شبكه اصلي عبور پياده زيرزميني است. فضاهاي باز عليرغم اينكه تصوير لوكسي در ذهن ايجاد مي كنند، براي عابران پياده بسيار وسيع و غير صميمي هستند. خيابان مركزي آن نيز با 100متر عرض، فضاي چندان صميمي ندارد و بيشتر به عنوان يك تقسيم كننده اصلي بين اجزاي منطقه عمل مي كند. معماري اين كار عليرغم دستورالعمل هاي طراحي، فاقد وحدت بوده و معماري غير قابل داوري ناميده شده است كه درآن تنوع هيجان برانگيز است و هر چيزي ممكن و پذيرفتني است. -
بررسي فضاي شهري كاناري وارف، آيل آو داگز، داكلندز در لندن
Abo0ozar پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در شهرها و بناها و فضاهای شهری
هدف اين پروژه ارائه خدمات تجاري لندن در خارج از مركز تجاري موجود آن معروف به "سيتي" بود. سيتي به دليل ازدحام بيش از حد، قادر نبود نقش مهمي راكه به عنوان يك مركز بين المللي تجاري بر عهده داشت، به خوبي ايفا كند. محل پروژه در گذشته يكي از بنادر فعال بوده ( داكلندز به معني محل اسكله هاست) كه در دهه 1960 به دليل تغيير در اندازه كشتي ها و تغيير در فناوري حمل و نقل، متروكه شده بود. سعي بر اين بود كه زمين باير و تسطيح شده كه حدود 35 هكتار وسعت داشت ، مجدداً واجد كاربري هاي ارزشمند شود. شركت توسعه داكلندز، درصدد بود كه كاناري وارف بر اساس يك طرح جامع و دستورالعمل طراحي واحد ساخته شود تا حاصل كار طرحي هماهنگ و داراي حس وحدت شود. كنترل هاي طراحي، آزادي چنداني براي معماران صاحب نامي كه ساختمان ها راطراحي كردند باقي نگذاشت. كساني مانند آي .ام. پئي(طراح هرم شيشه اي لوور)، سزار پللي (معمار مركز تجارت جهاني در بتري پارك نيويورك) و مك اصلان. يكي از سه برج شاخص مجموعه به نام"وان كانادا اسكوئر "كار سزار پللي است. اين ساختمان كه 245 متر ارتفاع دارد، طرحي نسبتاً ساده دارد كه از مصالح شيشه و استيل و پايه سنگ ساخته شده و بيشتر به خاطر حالت هرمي شكل بام آن قابل تشخيص است. طرح مجموعه شامل 18 ساختمان اداري، يك مركز خريد، هتل، يك مركز پذيرايي و سالن كنفرانس، پاركينگ و يك فضاي باز منظرسازي شده است. تنها قسمت مسكوني آن ، تعدادي آپارتمان لوكس در وودوارف است. مشكلات ساخت كاناري وارف به جز مسائل مالي كه مبتلابه هر پروژه عظيمي است؛ عدم تأمين زيرساخت ها از سوي دولت بود. زيرا دولت وعده داده بود كه يك ارتباط راه آهن زيرزميني با محل پروژه برقرار شود. وعده در سال 1987 داده شده كه در سال 2000 عملي شد! عدم تأمين اين ارتباط در بحران هاي مالي پروژه بي تأثير نبود. تا سال 2002، 95% فضاها اجاره داده شده بود. اما بسياري از مستأجراني كه قراردادهاي آن ها به پايان رسيده و بايد تمديد مي شد، خواستار نرخ پايين تري نسبت به آن چه تا آن زمان مي پرداختند، شده اند. يكي از دلايل اين خواست، مشكل حمل و نقل عمومي براي كاركنان آن است كه از وجوه انتقاد پروژه محسوب مي شود. در عين حال از كيفيت منظرسازي آن به خوبي ياد مي شود. به نظر منتقدين شخصيت فردي ساختمان هايي كه توسط معماران مختلف طراحي شده، به خوبي رعايت شده است. يكي از تفاوت هاي بارز طراحي شهري بين لادفانس و كاناري وارف اين است كه در كاناري وارف ساختمان ها داراي آدرس خياباني اند و از خيابان مي توان به آن ها دسترسي پيدا كرد. در لادفانس دسترسي به ساختمان ها از طريق يك محوطه بسيار وسيع عابر پياده ممكن مي شود و بدين لحاظ اين دسترسي دشوار مي باشد. در هر صورت هدف اوليه طرح كه كم كردن فشار روي قسمت مركزي شهر لندن (سيتي) بود، برآورده شده و طرح بدين لحاظ موفق ارزيابي مي شود. -
مكان هاي عمومي در گذشته ايران زمين براساس اصولي طراحي شده كه هنوز آن اصول را مي توان در ايران و كشورهاي ديگر ديد. ولي يك عنصر مشترك در طراحي معماري ميان آنان به چشم مي خورد، كاربردي كردن عرصه هاي طبيعي (ساخت آب نما، محوطه سازي سبز، فضاهاي بازديد براي عموم مردم) كه بخش حركت را در مجموعه به عهده دارد. از بررسي كاروانسراهاي سراسر ايران چنين بر مي آيد كه اساس معماري كاروانسراهاي ايران، مانند ساير بناها، تابع شيوه، سنت و سبك رايج زمان بوده است. به اين ترتيب مي توان پنداشت كه كاروانسراهاي پيش از اسلام نيز تابع شيوه معماري زمان بوده و معماري خاصي نداشته اند. ولي ذكر اين نكته ضروري است كه شيوه معماري، محل و منطقه، مصالح ساختماني و موقعيت جغرافيايي، نقش مؤثري در ايجاد اينگونه بناها داشته است. شيوه ساختمان و معماري كاروانسراها از روزگار كهن تا به امروز دگرگوني بسيار نيافته و معمولا سبك بناي آنها همان ايجاد باره بندها و اتاق هايي است كه پيرامون حياط محصور، ساخته ميشدهاست. وليدر طرح و خصوصيات هر كدام، ويژگي هايي به چشم مي خورد. چنان كه انواع ساباط ساده تا كاروانسراهاي بزرگ با طرح هاي جالب معماري است كه در گوشه و گاهي در ميان اضلاع ديواره هاي آن برجهايي قرار گرفته، به طوري كه دروازه ميان 2برج يا شبه ستون جاي دارد و داراي سر دري است كه گاهي بر فراز آن ساختمان دوطبقه اي ساخته اند. در كاروانسراها اطاق هاي مسافران معمولا پيرامون حياط ساخته مي شده و پشت آنها اصطبل قرار داشته كه درب ورودي اصطبل ها در چهار گوشه داخلي بنا قرار داشته و گاهي در ايوان ورودي حياط باز مي شده است. در مناطق مركزي عموما در داخل كاروانسراها براي رفع نيازمندي هاي مسافرين، حتي نانوايي، قصابي، آسياب، نماز خانه و يك سري دكان جهت خريد و فروش كالاهاي كارواني وجود داشت. كاروانسراهاي حاشيه كوير و نواحي مركزي ايران داراي بادگير است كه فصل تابستان هواي خنك را به اتاق هاي كاروانسرا مي رساند. در كاروانسراهاي نوع كوهستاني اهميت بخاري به حدي بوده كه محل وسيعي را براي قرار دادن آتش و بخاري انتخاب كردهاند. آب باران به وسيله ناودان هايي كه در روي ديوار خارجي كاروانسرا ساخته ميشد به بيرون از كاروانسرا هدايت مي شد، ولي در بعضي از كارونسراها نيز ناودان هايي كه در ديوارهاي حياط داخلي كار گذاشته شده مشاهده شده است. مصالح ساختماني اصلي بناي كاروانسراها در ايران از سنگ و آجر بوده است. تنوع طرح و نقشه هاي كاروانسراهاي ايران ايجاب مي كند كه اين كاروانسراها به گروه هاي مختلف تقسيم شوند و خصوصيات و ويژگي هاي هر گروه جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد. آرتور ابهام پوپ معتقد است:«احداث و ايجاد كاروانسراها در ايران پيروزي بزرگ معماري ايران است و در هيچ جاي دنيا كاربرد و ويژگي هاي خاص معماري آن را نمي توان ديد.» از آنجايي كه احداث كاروانسراهاي ايران به دلايل گوناگون شكل و گسترش يافته شايسته است، تمامي دلايل آن از شرايط آب و هوايي، تا شيوه معماري منطقه اي مورد بررسي قرار گيرد. در درجه اول كاروانسراهاي ايران را مي توان به گروه هاي ذيل تقسيم بندي كرد: الف) كاروانسراهاي كاملا پوشيده منطقه كوهستاني ب) كاروانسراهاي كرانه هاي پست خليج فارس ج) كاروانسراهاي حياط دار مناطق مركزي ايران گروه سوم از نظر پلان به انواع مختلف تقسيم بندي مي شوند. ميدان نقش جهان اصفهان اين ميدان يك مجموعه عالي معماري و هنري است كه در زمان احداث در قرن 16ميلادي (دهم هجري) در جهان بي نظير بوده است. اين ميدان و ديگر آثار تاريخي اطراف آن شامل مسجد امام (مسجد جامع عباسي)، كاخ عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سر در بازار قيصريه، اثر فكر خلاق و دستان هنرمند معماران ورزيده ايراني به ويژه شيخ بهائي، استاد علي اكبر اصفهاني، و استاد محمد رضا اصفهاني است. قبل از اينكه اصفهان به پايتختي صفويه انتخاب شود در محل اين ميدان باغ وسيعي به نام نقش جهان وجود داشته است. در دوره شاه عباس اول باغ را تا حدود امروزي آن وسعت دادند و در اطراف آن بناهاي مشهوري به وجود آمد. ميدان نقش جهان همراه با بناهاي شاخص پيرامونش، روايتي عالي از شيوه اصفهان در معماري ايراني دانسته مي شود و علاوه بر اينكه در ارتباط با چهار باغ و مجموعه بنا و باغ هاي آن آيينه تمام نماي مكتب اصفهان در شهرسازي است، بخشي با اهميت از شالوده شهري اصفهان، در عصر صفوي نيز به شمار مي آيد. گذشته از ارزش هاي معمارانه، چنان كه از نامش نيز پيداست، نقشي از جهان آرماني عصر صفوي است كه كارگزارانش در كار همنشيني 2نهاد دين و دولت در بستر زندگي اجتماعي مردم ايده ها و تجربه هاي زيادي داشته اند، چنان كه به سهولت مي توان نماد و ظهور 2نهاد مذكور، مسجد و كاخ را در بطن زندگي اجتماعي مردم كه در بازار اطراف ميدان متجلي شده است، درك كرد. پروفسور هينتس، ايران شناس معاصر آلماني درباره ميدان نقش جهان چنين مي نويسد: ميدان در مركز شهر قرار دارد. بنايش وقتي ساخته شده كه مشابه آن را از نظر وسعت و سبك معماري و اصول شهرسازي در مغرب زمين نداريم. شاردن، جهانگرد معروف و نكته سنج فرانسوي از ميدان نقش جهان به عنوان مركز خريد و فروش ياد مي كند. معماري باغ هاي ايراني هندسه، فصل مشترك انسان و طبيعت: هندسه اساس هنر و معماري ايراني است؛ نگرش انتزاعي ايرانيان به ويژه بعد از اسلام به انديشه، هنر و محيط انساني پايه و اساس فهم ايرانيان از جهان و چهارسويي است كه براي آن اهميت قائل هستند. اين نگرش هندسي گستره اي از معماري ايراني از زيبايي و زيبايي شناسي تا ساختارها و شالوده ها را شامل مي شود. تاثير ساختاري هندسه از معماري ايراني، خود پهنه وسيعي از تعريف و شكل گيري فضايي تا مسائل نيايشي و استاتيكي را تحت تأثير قرار مي دهد. اين تاثيرگذاري در باغ ايراني كه در پيوند فضاهاي بسته و باز شكل مي گيرد، در تمامي عرصه ها به چشم مي خورد و ما در باغ، گذشته از شكل گيري هندسي فضاها شاهد آنيم كه فضاهاي باز و عرصه هاي طبيعي نيز به نظم درآمده و با هندسه قوام مي گيرند. ساختارهاي هندسي در باغ به ابعاد و تناسبات كلي، حصارها، محورهاي اصلي و فرعي، رديف درختكاري، جوي هاي آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور كلي به هندسه مسلط در باغ مي پردازد. اين ساختارها در عين حال حامل شالوده ها و بنيان هاي شكل بخشي مجموعه از ايده ها و مفاهيم اوليه تا به شكل نهايي باغ است و به همان اندازه كه اصول هندسي در معماري ايراني واجد اهميت هستند در شكل بخشي به مفهوم باغ ايراني نيز نقش دارند. شهر و باغ، عناصري در هم آميخته: حضور باغ در شهر ايراني پيوسته وجود داشته و داراي ابعادي گسترده و بسته به محيط، اقليم و فرهنگ، شكلي باز و بسته داشته است. مقياس باغ ايراني از حياط كوچك ترين خانه ها تا مقياس شهر- پايتخت هايي چون اصفهان عهد صفوي جلوه مي كند، از اين رو جايگاه باغ در شهر ايراني از اهميت خاصي برخوردار است. باغ و فرهنگ و آرمان هاي ايراني: باغ ايراني خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است. اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمين مان را با خود دارند، پس باغ هايمان نيز گذشته از انديشه هاي شكل گيري شان، دورنمايي از آرمان هاي انسان ايراني هستند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ مي گرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستي بخششان شود و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تصوير مي كردند. چه در شعر و ادب، چه در نگارگري پارسي و چه در صنايع دستي بالاخص در نقش هاي زيباي فرش هاي ايراني. باغ ايراني در معناي كامل كلمه مفهومي ميان گستره اي و فرهنگ ساز بوده و هست.