به نقل از يك پزشك :
تابستان گرم سال ۶۳، یکی از کتابهای علمی تخیلی از ایزاک آسیموف میخواندم: سفر معجزهآسا!
داستانش را باید همه شما بدانید:
«دانشمند برجستهای که به یکی از بزرگترین اکتشافات علمی جهان نایل آمده است، قبل از آنکه موفق به تشریح جزئیات اکتشافات خود شود، در جریان توطئهای در یک سانحه اتومبیل، دچار عارضه مغزی میشود.
نجات جان این دانشمند معروف، برای بشریت واجد اهمیت حیاتی است. اما این امر میسر نیست، زیر عمل جراحی مغز از طریق شیوههالی معمولی، احتمالا عوارضی بر جای خواهد گذاشت که به از بین رفتن حافظه وی منتهی خواهد شد.
تنها یک راه وجود دارد و آن این است که یک زیردریایی اتمی، هماره تیم کوچک جراحی، در مقیاس یک باکتری کوچک شده و به بدن او تزریق شوند تا از این طریق جریان خون به مغز راه یافته و لخته خون را از درون به وسیله اشعه لیزر منهدم کنند، ولی …»
خب! این خلاصه داستان بود که در پشت کتابی که نشر ونداد در آن زمان به مبلغ ۴۰۰ ریال منتشر کرده بود، آورده بود و خواندنش من را مشتاق کرد که از پدرم بخواهم، کتاب را برایم بخرد!
کتاب اصلی با عنوان Fantastic Voyage در سال ۱۹۶۶ نوشته شده بود و بد نیست بدانید که با اینکه فیلم سفر معجرهآسا، شش ماه پس از انتشار کتاب، به نمایش درآمد، اما این فیلم اقتباسی از اثر آسیموف نبود، بلکه برعکس این آسیموف بود که کتابش را با استفاده از ایده فیلمنامه نوشته بود و در کتابش تعدادی از ایرادهای منطقی فیلم را برطرف کرده بود.