جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'عرب'.
4 نتیجه پیدا شد
-
داشتم دنبال یه مطلبی می گشتم اینوپیداکردم چون قشنک گذاشتم توانجمن: من ایرانی نیستم چون بجای درود میگویم سلام و بجای بدرود میگوییم خداحافظ ***** من ایرانی نیستم چون روز کوروش بزرگ را نمیدانم (7 آبان ) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است ***** من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند به خوراک بگوییم غذا،در حالی ک خودشان به ادرار شتر میگویند غذا و من هم تکرار میکنم ***** من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفر استفاده کنیم که واحد شمارش حیوانات است ***** من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند که بجای گفتن واق واق سگ بگوییم پارس که نام وطنمان است ***** من ایرانی نیستم چون عرب ها به من آموختن دیوث یک صفت زشت است, در حالیکه نام یکی از سرداران ایرانی بوده که درحمله اعراب به ایران تعداد زیادی از سربازان عرب را به هلاکت رسانده است ***** من ایرانی نیستم چون اعراب بمن آموختند بگویبم شاهنامه آخرش خوش است چون در آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند زمانی که عرب ملخ میخورد .... کورش به هرکس به اندازه خانواده اش گندم میداد ... ( یعنی عدالت ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب در بیابان بز میچراند.... کورش نیمی از دنیا راگرفت....( یعنی حکومت ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب دختر را ننگ میدانس .... کورش به بانوی ایرانى احترام میگذاشت .... ( یعنی مردم پرستی ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب را " ام جهل" میخوادند .... شاه کشور من اولین منشور حقوق بشررا نوشت..!! ( یعنی هنر ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب چوب میپرستید ... کورش نیمی از دنیارا یکتا پرست کرد ... ( یعنی وحدت ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد ..... کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت..!!!!! ( یعنی عشق ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب در چادر بود ... کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت..!! ( یعنی عظمت ) به قول یک استادی ببخشیددقیقایادم نیست سخنانشو) نبایدافتخارمابه یکسری کاسه وکوزه باشد الان ماچی هستیم.حرفی که خیلی هارا عصبانی می کند !
-
خبر نتیجه یک نظرسنجی: مردم عربستان ایران را دشمن درجه یک خود میدانند
Mohammad-Ali پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بین المللی
براساس یک نظرسنجی، بیشتر مردم عربستان ایران و داعش را بزرگترین تهدید برای کشور خود میدانند و خواهان تحقق "طرح صلح عربی" برای صلح با اسرائیل هستند. فقط ۱۸ درصد معتقدند که اسرائیل دشمن اصلی عربستان است. عربستان سعودی و اسرائيل دهههاست که دشمن یکدیگر شمرده میشوند. میان این دو کشور روابط دیپلماتیک وجود ندارد. اما بر پایه یک نظرسنجی که مرکز مطالعات میانرشتهای "هرتزلیا" در اسرائيل و دانشگاه ویسکانسین – میلواکی در آمریکا به طور مشترک انجام دادهاند، ۵۳ درصد شهروندان عربستان سعودی، نه اسرائيل بلکه ایران را تهدیدی بزرگ برای کشور خود میدانند. برای بسیاری از شهروندان عربستان سعودی "دولت اسلامی" (داعش) بزرگترین خطر برای کشورشان به شمار میرود. حدود ۲۲ درصد از ۵۰۶ نفری که در نظرسنجی شرکت کردهاند، شبهنظامیان تروریست داعش را بزرگترین تهدید برای عربستان سعودی میدانند. عقیده ۱۸ درصد شهروندان عربستان سعودی نیز این است که اسرائيل بزرگترین دشمن این کشور است. همچنین اکثریت شرکتکنندگان در این نظرسنجی گفتهاند معتقدند که اگر ایران به سلاح اتمی دست یابد، عربستان سعودی نیز باید بمب اتم تولید کند. همکاری پشت پرده از نظر آلکس مینتس، مدیر انستیتوی سیاست و استراتژی در مرکز مطالعات میانرشتهای "هرتزلیا"، این نظرسنجی چشماندازی جدید را میگشاید. مینتس میگوید: «آنچه ما اینجا در اسرائيل درباره سعودیها فکر میکنیم، درست همان چیزی نیست که آنها هستند. بسیاری علائق، تهدیدها و اهداف مشترک وجود دارد و برخی سعودیها حتی مایلند که ما به طور متحد بجنگیم.» آلکس مینتس تأکید میکند که پرسشگران این نظرسنجی هنگام مکالمه تلفنی با افراد شرکتکننده به آنها نگفتهاند که اسرائيلی هستند. با آنکه به طور رسمی گفته میشود که اسرائيل و عربستان سعودی دشمن یکدیگرند، اما این دو کشور در سالهای اخیر به هم نزدیک شدهاند و همکاری میان آنها پشت پرده در جریان است. به گزارش شبکه خبری بلومبرگ، دیپلماتهای دو کشور از آغاز سال ۲۰۱۴ تا کنون پنج بار با یکدیگر دیدار و گفتگوی محرمانه داشتهاند. گفته میشود که هدف از این دیدارها جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه بوده است. عربستان سعودی به دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه نیز نسبت به "تهدید ایران" به عنوان یک "تهدید خارجی که در پی گسترش کنترل و استیلای هژمونی خود و ایجاد بیثباتی و فتنه فرقهای" در منطقه است، هشدار داده است. برنامه اتمی ایران، عاملی برای صلح اعراب و اسرائيل؟ همچنین ۸۵ درصد یعنی اکثریت شرکتکنندگان در نظرسنجی یاد شده گفتهاند که موافق "طرح صلح عربی" هستند که اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۲ پیشنهاد کرده بود. در طرح صلح اتحادیه عرب از جمله پیشبینی شده که اسرائيل از مناطقی که در سال ۱۹۶۷ اشغال کرده عقبنشینی کند. در این طرح پیشنهاد شده که در ازای عقبنشینی اسرائيلیها، اعراب با اسرائيل صلح کنند. اما طرح صلح اتحادیه عرب در اسرائيل با استقبال روبرو نشد. به گزارش خبرگزاری ایسنا به نقل از روزنامه "الشرق الاوسط"، از جمله بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل، ۹ خرداد (۳۰ مه) گفت: «طرح صلح عربی که ۱۳ سال قبل کلید خورد دیگر با تحولات منطقه همخوانی ندارد.» نتانیاهو افزوده بود که هم اکنون عامل دیگری برای نزدیک شدن کشورهای عربی و اسرائيل به هم وجود دارد که نگرانی مشترک این کشورها نسبت به برنامه هستهای ایران است. نظرسنجی مشترک مرکز مطالعات میانرشتهای "هرتزلیا" در اسرائيل و دانشگاه ویسکانسین – میلواکی در آمریکا طی دو هفته در ماه مه ۲۰۱۵ انجام گرفته است. DW.DE -
14 سپتامبر سال 661 ميلادي، مردم هرات كه خبر بازگشت پيروز پسر يزدگرد سوم آخرين شاه ايران از دودمان ساساني را از چين به تخارستان شنيده بودند بر ضد حكمران عرب خود سر به شورش برداشتند. «پيروز» كه در طول سلطنت پدر، حكمران مناطقي چند در ايران خاوري بود؛ پس از قتل یزدگرد به چين رفته بود تا از امپراتور این کشور براي بيرون راندن اعراب كمك گيرد. هرات واقع در دره «هري رود» در زمان داريوش بزرگ به صورت شهر درآمد و از عمر آن دو هزار و پانصد و بيست و چند سال مي گذرد. هرات همزمان با اصفهان گسترش يافت كه اصفهان در 25 قرن پيش «اسپاندانا» ناميده مي شد كه بعدا سپاهان خوانده شد. مردم هرات در سال 330 پيش از ميلاد در برابر سلطه اسكندر مقاومت شديد از خود نشان دادند و اسكندر پس از تصرف شهر، در آنجا دژي براي نظاميان خود ساخت كه بقاياي آن هنوز باقي است. هدف از ساختن اين دژ، حفظ نظاميان از شورش احتمالي مردم شهر بود. هرات كه چند بار هم پايتخت ايران و وليعهد نشين آن شده بود در ميان دسته نخست شهرهاي ايران بود كه اشكانيان آن را از سلطه اسكندريان آزاد كردند، كاري كه يعقوب ليث صفار در سال 876 ميلادي انجام داد و آن را از اعراب پس گرفت.
-
24 مارس 721 ميلادي (و در جريان آيين هاي نوروزي آن سال كه هنوز در ايران خاوري به همان صورت قديم برگزار مي شدند)، «پوشان» از شاهزادگان ساساني، هشتاد سال پس از نبرد نهاوند و شکست نظامي ايران، ادعاي سلطنت و احياي حکومت ساسانيان را کرد و گروهي گرد او جمع شدند، ولي کاري از پيش نبرد. چهار سال پس از پوشان، در مارس سال 725 ميلادي (و بازهم در ايام نوروز ايراني) يك شاهزاده ديگر ساساني به نام خسرو از نوادگان يزدگرد سوم در شهر مرو خودرا شاه ايران خوانده بود. كار اين شاهزاده هم با اين كه علاوه بر گروهي ايراني، جمعي از تركان مهاجر نيز به او پيوسته بودند به جايي نرسيد. مورخان سبب ناكامي اين دو شاهزاده را خودخواهي و تكروي آن دو نوشته اند و اضافه كرده اند كه اگر اين دو شاهزاده که هدفشان نيز احياي استقلال وطن بود با هم يكي و متحد شده بودند شايد به پيروزي هايي دست مي يافتند. استقلال طلبي ايرانيان و بپاخيزي هاي مسلحانه آنان پس از درگذشت هارون الرشيد جدّي تر شد و نخست زير عنوان دفاع از مامون پسر هارون که مادرش يک ايراني بود و سپس طرد سلطه عرب از وطن بپاخاستند و موفق هم شدند.