رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'عدم کارایی مدیریت'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Mohammad Aref

    مدیریت فردا

    هرتجارتی برای قدرت خود وراهبرد اساسی این قدرتها رابرای فردا بشناسد امابعضی ازتجارتها باوردارند که میتوان درهمه زمینه هاراهبربود اما قدرتها همیشه بخصوص واستثنائی هستند لذاهرکس فقط برای قدرتهای خود مزد می گیردنه برای ضعفهایش ، باید سوال کنیم: قدرتهای مادرچیست ؟ آیا قدرتهای درستی هستند ؟ آیا به نیازهای ویژه فردا جواب می دهند یاقدرتهایی هستند که به کارنیازهای دیروز می آیند ؟ چه قدرتهائی رابایدتکامل بدهیم تااز موقعیتهای بدست آمده به درستی بهره برداری کنیم ؟ ازدوران آشفته محیط آنهاکه با آمارها، نمودارها تغییرات درفن آوری برای فکرکردن راجع به یک موضوع راهبرد خلق شده اند یک تجارت بایدروی هردوتمرکز ، سرمایه گذاری کند. ما می دانیم کدام شرکتها دراین خصوص به نتیجه میرسند سود آورتجارتهاددراز مدت تجارتهایی تک محصولی هستند بامحصول درست وباکیفیت مانند IBM یاجنرال موتوریا یک تجارت با محصول درست حداقل یک تجارت بامحصولات چندجانبه که باهم متحد خواهند شد . یک مثال می تواند جانسون وجانسون باشد . یک شرکت بامحصولات متفاوت که همه محصولات بهداشتی هستند ازطرف دیگرکم سودترین تجارتها دردرازمدت تجارت یک محصولی است بامحصول بی کیفیت مانند محصول آهن سنتی درکشورهای پیشرفته هر محصولی پیر می شود وبالاخره از زمان عقب می افتد هیچ محصولی نمی تواند انتظار داشته باشد که برای 30 یا 40 سال محصول خوبی باشد . یکی از تصمیمات مهم این است که شرکت چه موقع باید چند جانبه شد و چه طور باید چند جانبه شد, چند جانبه شدن پیش از موقع ممکن است رهبری شرکت را به مخاطره بیاندازد واگر خیلی دیر چند جانبه شوید بقای تجارت را به مخاطره می اندازید واضح است که مدیریت استاندارد در مرکز بقاء وجود دارد اما چه طورکارائی را اندازه می گیریم آیا باید مدیران را آزمایش کنیم ؟یا باید روحیه مدیریت , خلاقیت , فن برخورد با مردم را معیار گرفت یاطرز کار که با دیدن نتیجه کار معلوم می شود را اندازه گیری کنیم . این دو دیدگاه در جهتهای مختلف به این موضوع نگاه می کنند ولی هر دو دیدگاه در اشتباهند , البته احیتاج اما این درست است که نتیجه کارمهم است بعنوان آخرین روش ارزیابی مدیریت نیز صحیح نیست این جمله را به خاطر بسپارید که : آخرین راه بجای ارزیابی مدیریت , ارزیابی تجارت است وکارائی یک تجارت امروزه نتیجه کارائی یا عدم کارائی مدیریت در سالهای گذشته است . برای مدیران امروز بزرگترین مسئولیت راه بردن وآماده کردن تجارت برای آینده است واین مسئولیتی است که ملاک قضاوت برای آنان است مخصوصا در دوران بحرانی . آینده تجارت بستگی به کارائی تجارت در چند زمینه دارد در واقع کارائی می تواند در هر کدام از زمینه ها ارزیابی شود بعلاوه اگر مدیران از سابقه خود با خبر باشند امکان رشد وبهینه سازی ازآینده بیشترخواهد شد اینهاسه زمینه کارائی هسند : * کارائی درتخصیص سرمایه * تصمیماتی که راجع به دیگران گرفته می شود * نوآوری ماراجع به بقای تجارت دردوران بحران صحبت کردیم . چالشهای دوران بحرانی درهرموسسه ای مدیران راهم تحت تاثیر قرارمی دهدوهمینطورهمه درگروهها درحیطه مدیریت رااولین خط سرپرستها وناظرها حالا با بابدترین چالشها روبرو هستند درشرکتی که دانش یک منبع اصلی است سرپرست به یک دستیار تبدیل می شود به یک معلم این سرپرستهای سنتی به سختی وبه ندرت با انتظارات کارمند امروز خود راتطبیق می دهند . آنها باید خیلی کارها انجام دهند تا با تقاضاهای دوران مساوی شوند . واما مدیریت متوسط درچه وضع است آنهانیز درروند تولید باچالشهائی روبروهستند این شرکتهای متوسط باید یاد بگیرند باکسانی کارکنند که هیج ارتباطی باآنها نداشتند . آنها باید اغلب فراملی کنند وسیستمهایی را مدیریت کنند که معمولاًوظیفه مدیریت متوسط نیستند .درواقع تمیز دادن مدیر متوسط از مدیرارشد وقتی تمیز دادن آنها با مدیرکل مشگل خواهد شد امابزرگترین چالشها درمقابل مدیریت کل است . این مدیریت کل است که جهت شرکت راتعیین میکنند وموارد اساسی را مدیریت می کند . این مدیریت کل است که باچالشها وتغییرات این دریا یعنی تغییرات درشخصیت وجمعیت مواجه شود وبالاترازهمه این مدیریت کل است که با مواجه با دوران آشفته محیط هوشیار آمده باشد وبااقتصاد جهانی پیش رود وقتی راجع به مدیران کل صحبت می کنیم یک گروه زیاد ازافرادرادربرمی گیرد وبخصوص درسازمانهای بزرگتربیشترازسیستم مدیریت سنتی است حتی یک شرکت بااندازه متوسط هم به یک گروه ازمدیران کل احتیاج دارد ویک مدیرکل ارشد کافی نیست هیچ عملیاتی به سرعت مدیریت دراین قرن رشد نکرده است وهیچ عملیاتی اندازه مدیریت ضروری نیست وهیچ گروه رهبری جدید با آزمونی جدیدتریا هیجان انگیزترازمدیریت بحران دردوران آشفته روبرونبوده است . امیررضاپرندیان منبع
×
×
  • اضافه کردن...