.
شما رعیت هستید یا شهروند ؟
دوست دارید ؛ کدام باشید ؟
آیا قبول دارید ؛ افراد شاغل در پست های حکومتی مثل ریاست جمهوری،استاندار،نماینده مجلس و... درواقع با پول مردم استخدام میشوند و ازمردم مزد میگیرند ؟
اینها باید پاسخگوی عملکرد خود باشند ومردم بتوانند ازآنها بازخواست کنند و وقتی هم که مردم ازعملکردشان رضایت نداشتند، حق دارند فسخ قرارداد کنند ودیگری را استخدام کنند ؟
پرواضح است که امروزه چنین نیست و حتی برخی افراد در تئوری هم این موارد را قبول ندارند.
بنظرشما چه موانعی باعث جلوگیری از اجرا و یا حتی پذیرش آن بصورت فکری می شود؟
فقدان تئوریسین دلیل خوبی نیست چون ازنظروجود تئوریسین هایی که راهنمای فکری جامعه و مردم عادی باشند که مشکلی نبوده .
برای نمونه سعدی بعنوان یکی ازنخبگان کشورقرن ها پیش لزوم رعایت حقوق شهروندی را درغالب شعرزیربیان کرده و دیگران نیز شرح های زیبایی درمورد مفهوم این دو بیت آن نوشته اند.
در اینجا بخوبی می بینیم که ایرانیان درگذشته نسبت مفاهیم قدرت، رعیت ، حقوق و ... چه میاندیشیدند، انتظارشان از حکومت و ریاست چه بوده وخودشان را نسبت به حاکم درچه جایگاهی میدیدند، ازاو چه انتظاری داشتند.
شهی که پاس رعیت نگاه میدارد
حلال باد خراجش که مزد چوپانیست
وگرنه راعی خلق است زهرمارش باد
که هرچه میخورد او جزیت مسلمانیست
سعدی
پس مشکل کجاست ؟