جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سینما'.
10 نتیجه پیدا شد
-
انتقاد حامد بهداد از عملکرد تلویزیون
Mohammad-Ali پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در خبرهای سینما و تلوزیون
حامد بهداد با انتقاد شدید از عملکرد تلویزیون که شامگاه 12 بهمنماه مانع ورود بازیگران فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» در استودیو برنامه «نقد سینمای ایران» شده بود، گفت: تلویزیون ما یک رسانه ورشکسته است که هیچ کس آن را نمیبیند. به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، نشست پرسش و پاسخ فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» کار تینا پاکروان با اعتراضات فراوان عوامل این فیلم نسبت به برخورد تلویزیون برگزار شد. در بخشی از این نشست این پرسش مطرح شد که چرا عوامل این فیلم شامگاه گذشته نتوانستهاند در استودیو برنامه تلویزیونی «نقد سینمای ایران» حاضر شوند و در حالی که تینا پاکروان کارگردان فیلم در حال پاسخ به این پرسش بود، حامد بهداد بازیگر فیلم به میان سخن او پرید و با عصبانیت گفت: تلویزیون ما یک رسانه ورشکسته است و هیچکس آن را نمیبیند. او ادامه داد: برای من به عنوان یک ایرانی جذاب نیست که تلویزیون کشور خودم را نمیبینم. شاید در وهله اول ندیدن تلویزیون جالب باشد و نوعی لج کردن به حساب بیاید اما بعد از آن به این فکر میکنیم که اینجا خانه ماست، چرا نباید مخاطب داشته باشد. این بازیگر سینما یادآور شد: من به عنوان ایرانی دوست دارم هنرمندان، مردم و دولتمردانم را در تلویزیون خودمان ببینم و با آنها تشریک مساعی کنم اما تلویزیون دچار سوءتفاهم است و دست ما در دست یکدیگر نیست و به درد هم نمیخوریم. بهداد افزود: مهم نیست که مرا به تلویزیون راه ندهند اما باید به این نکته توجه کنید که چرا سریالهای ترکی این همه در میان مردم ما تماشاگر دارند. سریالهایی که اگر داستان تمام آنها را در هاونگ بکوییم چیزی از آن درنمیآید. وی با ابراز تأسف از کم توجهی تلویزیون به فیلمهای سینمایی اضافه کرد: فیلمهای سینمایی ما تمام معضلات و دغدغههای مردم را به خوبی نشان میدهند اما همین فیلمها هیچ جایی در تلویزیون ندارند. بهداد با انتقاد از افزایش برنامههای سطحی تلویزیون افزود: مشکل من این است که چرا جریان خرد، اندیشه و فرم در تلویزیون ما رعایت نمیشود؟! این بیتوجهیها سطح سلیقه مردم را پایین میآورد. چرا ما نباید به عنوان هنرمندان در تلویزیون حضور داشته باشیم و با توده 70 میلیونی جمعیت کشورمان ارتباط برقرار کنیم؟ حامد بهداد در پایان صحبتش خواستار نزدیکی و دوستی تلویزیون و سینما شد و گفت: با همه این حرفها اعلام دوستی میکنیم و آنچه در شب گذشته رخ داد یک لحظه بود که ما تصمیم گرفتیم به این برنامه نرویم. به گزارش ایسنا، شامگاه 12 بهمنماه قرار بود عوامل فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» در برنامه تلویزیونی نقد سینمای ایران حضور داشته باشند اما در آخرین لحظه عوامل این فیلم را به استودیو راه ندادند که همین موضوع باعث تأسف علیرضا شجاعنوری مجری برنامه و شادمهر راستین و نیما حسنینسب کارشناس و منتقد آن شد. حامد بهداد در طول نشست با دوربیناش تصویر میگرفت. ایسنا -
برش هایی از سینما سینما هنری متفاوت ، ناب ، تاثیرگذار و اغواکننده هست... در این تاپیک مصاحبه ، نظر کارشناسان و کارگردانان ، روایت های پیدا و پنهان از عالم سینما و خلاصه برش هایی جالب از دنیای سینما که کمتر در معرض دید بوده اند یا ارزش به اشتراک گذاری دارند را قرار خواهیم داد اگر دوست داشتید همراه باشید...
-
دانلود مقاله تحلیل تطبیقی مفهوم حرکت در فضای سینما و معماری
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات معماری
چکیده: حرکت در فضا در طول زمان،امکان شناخت کامل از فضای موجود را به دست می دهد.در حقیقت حرکت را می توان ابزاری جهت بیان فضا در طول زمان دانست.الگوهای حرکتی در فیلم،فضا را تعریف کرده و به آن اهمیتی بیانی می دهند.همچنین حرکت در فضای معماری امکان دریافت تجربیات جدید و ادراک فضایی را به دست می دهد.بنابراین مفهوم حرکت به مثابه الگویی مشترک در سینما و معماری از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.ولیکن آن طور که باید به مفهوم حرکت چه در سینما و چه در عرصه ی معماری،توجه نشده است.در این مقاله ابتدا مفهوم حرکت در سینما و اهمیتی که الگوهای حرکتی در بیان فضاها و روحیه ی خاص فیلم دارد.مورد بررسی قرار می گیرد.سپس به شناخت مفهوم حرکت در فضای معماری و چگونگی دریافت حرکت در فضای معماری پرداخته می شود.در نهایت چنین نتیجه می شود که اساس نمامی تجربیات فضایی و درک فضا متکی بر حرکت است و به عنوان الگویی که هر دو عنصر فضا و زمان را در خود جای می دهد،در فضای مجازی فیلم و فضای فیزیکی معماری می تواند بیانگر احساسات و عواطف و منشا تجربیات جدید در فضا و القا کننده ی هدف خاص فیلم ساز و معمار باشد. مشخصات مقاله:مقاله در 9 صفحه به قلم هانیه اخوت(دانشجوی دکتری معماری،دانشکده هنر،دانشگاه تربیت مدرس نهران)،آرین امیرخانی(دانشجوی دکتری معماری،دانشکده هنر،دانشگاه تربیت مدرس تهران) ، محمدرضا پور جعفر(دانشیار گروه معماری و شهرسازی،دانشگاه تربیت مدرس تهران) منبع مجله کتاب ماه هنر دانلود مقاله -
فرانسیس فورد کوپولا فرانسیس فورد کوپولا (به انگلیسی: Francis Ford Coppola) (۷ آوریل ۱۹۳۹، دیترویت، میشیگان) یکی از مشهورترین کارگردانان و تهیهکنندگان آمریکایی ایتالیاییتبار سینمای هالیوود است. او به جز کارگردانی، فیلمنامه مینویسد، شراب تجارت میکند، مجله چاپ میکند و صاحب هتل نیز هست. او را بیشتر به خاطر ساخت سهگانه پدرخوانده میشناسند. وی برنده پنج اسکار شامل یک اسکار بهترین فیلم، یک اسکار بهترین کارگردانی و سه اسکار بهترین فیلمنامه شدهاست. کوپولا همچنین برنده چهار گلدن گلوب و دو نخل طلا کن شدهاست. زندگینامه کوپولا در ۱۹۳۹ در دیترویت به دنیا آمد اما کودکی و نوجوانی خود را در نیویورک همراه با خانواده آمریکایی ایتالیایی خود گذراند. پدرش کارمینه کوپولا آهنگساز و موسیقیدان درارکستری شهرشان (دیترویت)فلوت میزد و مادرش بازیگر بود. او کودکی سختی را به خاطر فلج اطفال پشت سر گذاشت. او مدرک خود را در ادبیات نمایشی از دانشگاه هوفسترا اخد نمود و سپس به دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس به تحصیل فیلمسازی پرداخت. او کار خود را در سینما با دستیاری راجر کورمن شروع کرد و در چند فیلم به عناوین مختلف او را یاری کرد. او ابتدا اولین فیلمنامهٔ خود را با نام ۰پیلما. پیلما)نوشت و در سال ۱۹۶۳ اولین فیلم خود را ساخت و در چهار سال بعد از آن مشغول فیلمنامه نوشتن شد او توانست درسال ۱۹۶۶ برنده اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شود. در سال ۱۹۶۶ کمپانی مستقل فیلم زئوتروپ را همراه با جورج لوکاس تأسیس کرد. اولین فیلم این کمپانی به کارگردانی جورج لوکاس و تهیهکنندگی کوپولا بود. دومین فیلمی که به این صورت تهیه شد توانست در پنج رشته جایزه اسکار نامزد شود که یکی از این نامزدیها جایزه بهترین فیلم بود. تکه کلام پدر خوانده همچنین تکه کلام دون کرلئونه در فیلم پدر خوانده ۱ سبب شد که کانگسترها و مافیاییهای آمریکا از تکه کلام (پیشنهادی میدم که نتونه رد کنه)استقبال فراوانی کردند و یکی از تکه کلامهای رایج انها بود منتخب فیلمشناسی جنون ۱۳ رنگین کمان فینیان مردم باران حالا تو بچه بزرگی هستی (۱۹۶۶) پدرخوانده (۱۹۷۲) مکالمه (۱۹۷۴) پدرخوانده: قسمت دوم (۱۹۷۴) اینک آخرالزمان (۱۹۷۹) پدرخوانده: قسمت سوم (۱۹۹۰) قلب تاریکی دراکولای برام استوکر (۱۹۹۲) بارانساز (۱۹۹۷) جوانی بدون جوانی (۲۰۰۷) تترو (۲۰۰۹) twixt 2011 جوایز ۱۹۹۱ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم پدرخوانده: قسمت سوم ۱۹۹۱ - نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم پدرخوانده: قسمت سوم ۱۹۸۰ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم اینک آخرالزمان ۱۹۸۰ - نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم اینک آخرالزمان به همراه فرد روس، گری فدریکسون و تام استرنبرگ ۱۹۸۰ - نامزد اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم اینک آخرالزمان به همراه جان میلوش ۱۹۷۵ - برنده اسکار کارگردانی برای فیلم پدرخوانده: قسمت دوم ۱۹۷۵ - برنده اسکار بهترین فیلم برای فیلم پدرخوانده: قسمت دوم به همراه گری فدریکسون و فرد روس ۱۹۷۵ - برنده اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم پدرخوانده: قسمت دوم به همراه ماریو پوزو ۱۹۷۵ - نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم مکالمه ۱۹۷۵ - نامزد اسکار فیلمنامه غیر اقتباسی برای فیلم مکالمه ۱۹۷۴ - نامزد اسکار بهترین فیلم برای فیلم گرافیتی آمریکایی به همراه گری کورتز ۱۹۷۳ - برنده اسکار فیلمنامه اقتباسی برای فیلم پدرخوانده به همراه ماریو پوزو ۱۹۷۳ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم پدرخوانده ۱۹۷۱ - برنده اسکار فیلمنامه غیر اقتباسی برای فیلم پاتن به همراه ادموند نورث ۱۹۷۹ - برنده جایزه فیپرسکی جشنواره کن برای فیلم اینک آخرالزمان ۱۹۷۹ - برنده نخل طلای جشنواره کن برای فیلم اینک آخرالزمان ۱۹۷۴ - برنده نخل طلای جشنواره کن برای فیلم مکالمه ۱۹۶۷ - نامزد نخل طلای جشنواره کن برای فیلم حالا تو بچه بزرگی هستی
-
- 1
-
- فرانسیس فورد کوپولا
- فرانسیس فورد کوپولا پدرخوانده سینما
- (و 3 مورد دیگر)
-
«اندرو اوهیر»، منتقد سینمایی نشریه سالن در نامهای خطاب به ۶ هزار عضو آکادمی اسکار نوشت: در دورهای از رقابتها که شاهد حضور فیلمهای برجستهای هستیم، دادن جایزه اسکار به فیلمی چون «آرگو» یک جنایت است. به گزارش خبرگزاری فارس، «اندرو اوهیر»، منتقد سینمایی نشریه آمریکایی «سالن» در نامهای تحت عنوان «چرا آرگو شایسته اسکار نیست؟» خطاب به 6 هزار عضو آکادمی علوم و هنرهای سینمایی نوشت: اعضاء آکادمی اسکار، سلام، شما در حال انجام یک اشتباه بزرگ هستید، اشتباهی که برای ما رسوایی به بار خواهد آورد، اشتباهی از نوع فیلم «تصادف» و «رقصنده با گرگها» و بیاعتنایی به یک عمر فعالییت حرفهای «استنلی کوبریک»؛ در چنین شرایطی میخواهید جایزه اسکار بهترین فیلم را به فیلم «آرگو» بدهید؟ لااقل در حال حاضر همه اینطور فکر میکنند. شاید پیشتازی فیلم «آرگو» در رقابتهای اسکار هوشمندانه به نظر برسد ولی در واقع «آرگو» قرار دادن یک واقعه دردناک تاریخی در قالب یک فیلم خوش آب و رنگ کاملا تبلیغاتی است. اینکه یک فیلم که فیلم خوبی هم نیست را به عنوان برنده اسکار اعلام کنید، یک جنایت بزرگ است، بد بودن فیلم «آرگو»، همچون حشرهای آزار دهنده به جان من افتاده است. در سالی پر از فیلمهایی بزرگ با موضوعاتی از تاریخ، اخلاقیات و فلسفه، «آرگو» حتی به چشم هم نمیآید. تجلیل مکرر از فیلمی که «تنها یک فیلم است» و تفاوت فاحشی با فیلمهای خوب و برجستهای چون «لینکلن» و «سیدقیقه پس از نیمهشب» دارد، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ این به این معناست که «افلک» و «کریس تریو»، فیلمنامهنویس، با زحمتی نه چندان مضاعف تنها با دستمایه قرار دادن موضوع بحران تاریخی گروگانگیری در ایران توانسته به چنین جایگاهی برسد، بدتر از همه این است که در نهایت با یک فیلم اکشن قهرمانپرورانه آمریکایی از نوع هالیوودی آن مواجهیم. اگر گفته میشود که افلک یکی از سیاهترین و آشفتهترین برهههای تاریخی را با تمام جزئیات آن به تصویر کشیده _اگر چه بازسازی خیابانهای شلوغ تهران و سفارت آمریکا به خوبی انجام شده است_ولی من میتوانم شما را قانع که کنم هر یک از قسمتهای این فیلم یک افسانه تبلیغاتی است، برای رسیدن به چنین چیزی به نظر میرسد راهی ندارم مگر آنکه به طور مستقیم درباره آنچه که در آرگو تصویر شده و آنچه که در واقعیت به وقوع پیوسته، بحث کنم. این حقیقت دارد که «تونی مندز»، مامور سازمان سیا (با بازی «بن افلک») در فراری دادن شش دیپلماتی که در سفارت کانادا پنهان شده بودند، موفق میشود ولی تقریبا هیچکدام از اتفاقاتی که ما در نیمه دوم فیلم «آرگو» میبینیم، در واقعیت به وقوع نپیوسته است. هیچگاه سوژه ساخت فیلم «جنگ ستارگان» در واقعیت تا این اندازه مورد تاکید آمریکاییها نبوده و یا به عنوان مثال؛ آن هجوم وحشتناک از سوی ایرانیها که بیشتر به دیوانگان شبیه بودند به جانب آمریکاییها در بازار بزرگ تهران، هرگز اتفاق نیافته است، چون آنها (شش دیپلمات فراری و ماموران سیا) هرگز به بازار تهران نرفتند. همچنین در دقیقه آخر در فرودگاه هیچ کنسلی در بلیطها صورت نگرفت که پس از دوباره توسط دولت کارتر مورد تأیید قرار گیرد. حتی صحنه مربوط به تعقیب و گریز لحظه آخر در فرودگاه نیز به هیچ وجه صحت ندارد. همه این دروغپردازیها با موجز ساخت یک فیلم درام، در فیلمی که تنها یک فیلم است صورت گرفته و نمیتوان ادعا کرد که آن براساس یک داستان واقعی ساخته شده است. نمیتوان گفت که فیلم «آرگو» برای به تصویر کشیدن یک حقیقت تاریخی از برخی جزئیات غیرواقعی نیز بهره برده بلکه باید گفت که در فیلم «آرگو» با استفاده از برخی جزئیات واقعی به یک فیلم افسانهای رسیدهاند. در این فیلم، شخصیت «افلک» را یک سوپر قهرمان به تصویر کشیدهاند، در حالیکه در واقعیت او تنها با همکاری بسیار صمیمانه کاناداییها توانست به این موفقیت دست یابد. در «آرگو»، یک داستان پیچیده واقعی درقالب مذبوحانهای از کلیشههای یک فیلم اکشن و دیالوگهای نمایشی قرار داده شده و در نهایت من مخاطب با یک قهرمان آمریکایی پاک و اخلاقمدار روبرو میشوم. البته فیلم «آرگو» را به عبارتی دیگر میتوان جایزهای بزرگ و خوش آب و رنگ دانست که هالیوود به خود داده، فرایند که طی به خصوص یک دهه اخیر بسیار مورد انتقاد منتقدان سینمایی قرار گرفته است. در واقع «آرگو» فیلمی است که تجارت فیلمسازی و مردمی که در این صنعت مشغول به کارند را به طرز کاملا چاپلوسانهای به صورتی زیبا تصویر میکند؛ یک استراتژی در هالیوود که تقریبا هیچگاه شکست نمیخورد. انتخاب و پیش بینی های اوهایر از برندگان اسکار بهترین فیلم: عشق بهترین کارگردانی: هانکه "عشق" بهترین بازیگر نقش اول زن: امانوئل ریوا "عشق" بهترین بازیگر نقش اول مرد: خواکین فینیکس و دنیل دی لوئیس بهترین بازیگر نقش مکمل زن: امی آدامز "مرشد" بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: رابرت دنیرو "دفترچه بارقه امید" بهترین فیلمبرداری: اسکای فال بهترین فیلمنامه اقتباسی: لینکین بهترین فیلمنامه اورجینال: قلمرو طلوع ماه
-
- 3
-
- اکادمی اسکار
- ارگو
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
«تولد یک ملت» The Birth of a Nation (دیوید دبلیو. گریفیث، 1915) این فیلم درباره جنگ داخلی آمریکا و پیامدهای آن است. هرچند اکنون بسیاری از منتقدان «تولد یک ملت» را یک شاهکار میدانند، اما فیلم زمان خودش با واکنش رنگینپوستان روبرو شد و حتی در برخی شهرهای آمریکا نمایش آن با شورش همراه بود. «سال گذشته در مارینباد» Last Year at Marienbad (آلن رنه، 1961) فیلمی با یک خط داستانی سوررئالیستی و گیجکننده که هرچند بسیاری از منتقدان آن را یک شاهکار میدانند، اما خیلی از تماشاگران در گذر سالها آن را غیر قابل رمزگشایی و متظاهرانه یافتهاند. «ماجرا» L'Avventura (میکلآنجلو آنتونیونی، 1960) داستان چند دوست در یک سفر تفریحی با قایق. وقتی یکی از آنها ناپدید میشود، فیلم مسیری را پی میگیرد که هیچ کس انتظارش را ندارد. «ماجرا» اولین بار در جشنواره کن روی پرده رفت و خیلیها آن را هو کردند، اما در نهایت برنده جایزه هیئت داوران شد. «بانی و کلاید» Bonnie & Clyde (آرتور پن، 1967) این فیلم با بازی وارن بیتی و فی داناوی مورد توجه بیشتر منتقدان و تماشاگران قرار گرفت، اما در عین حال خشونت فیلم جنجالی شد و گروهی این بحث را مطرح کردند که از قاتلان تجلیل میکند. «آخرین تانگو در پاریس» Last Tango in Paris (برناردو برتولوچی، 1973) این فیلم با بازی مارلون براندو و ماریا اشنایدر تماشاگران را شوکه کرد. انجمن سینمای آمریکا MPAA به فیلم درجه X داد. «میسیسیپی میسوزد» Mississippi Burning (آلن پارکر، 1988) این فیلم با بازی جین هکمن و ویلیام دافو درباره تحقیقات پلیس فدرال آمریکا، افبیآی درمورد قتل چند فعال حقوق بشر در سال 1964 است. «میسیسیپی میسوزد» به خاطر اشتباهات تاریخی مورد انتقاد قرار گرفت. «بچهها» Kids (لری کلارک، 1995) یک روز از زندگی چند نوجوان که به خاطر تصویر خود از نوجوان جنجالی شد. «بچهها» ابتدا درجه NC-17 دریافت کرد، اما در نهایت بدون درجه به نمایش درآمد. «چشمان کاملا بسته» (استنلی کوبریک، 1999) آخرین فیلم کوبریک درباره ماجراهای یک روانپزشک (تام کروز) است که متوجه میشود همسرش (نیکول کیدمن) در فکر خیانت به او بوده است. «چشمان کاملا بسته» مورد توجه منتقدان قرار گرفت، اما بعضی تماشاگران از کندی و سنگین بودن فیلم شکایت کردند. «مصائب مسیح» The Passion of the Christ (مل گیبسن، 2004) این فیلم که 12 ساعت آخر زندگی حضرت مسیح (ع) را به تصویر میکشد در میان استقبال گسترده تماشاگران روی پرده سینماهای آمریکا رفت، هرچند بیشتر منتقدان خشونت فیلم را تقبیح کردند. خیلیها به «مصائب مسیح» معترض بودند، اما بعضی سینماروهای مسیحی از آن استقبال کردند. فیلم در ایالات متحده 370 میلیون دلار فروخت.
- 1 پاسخ
-
- 5
-
- فیلم های جنجالی تاریخ سینما
- فیلم جنجالی
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
پیش بینی نقادان هالیوود ریپورتر از برندگان اسکار
spow پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در خبرهای سینما و تلوزیون
اسکات فاینبرگ تحلیلگر جوایز سینمایی و تاد مکارتی منتقد ارشد نشریه هالیوود ریپورتر برندگان هشتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار را پیشبینی کردهاند. فصل جوایز سینمایی به آخر راه خود رسیده و این ماراتون چند ماهه 24 فوریه (دوشنبه هفتم اسفند به وقت ایران) با برگزاری هشتاد و پنجمین دوره جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی به پایان میرسد. مهلت رایگیری نهایی برای انتخاب برندگان این دوره جوایز اسکار هم تمام شده است. در تعدادی از بخشها برندگان تا حد زیادی قابل پیشبینی هستند و در تعدادی از بخشها هم پیشبینی کار دشواری است. اسکات فاینبرگ تحلیلگر جوایز سینمایی و تاد مکارتی منتقد سینما که هر دو در نشریه معتبر هالیوود ریپورتر فعال هستند، در فاصله چند روز به برگزاری جوایز اسکار امسال، برندگان را پیشبینی کردهاند که در ادامه میخوانید: فیلم اسکات فاینبرگ: این نکته که شاخه کارگردانان آکادمی بن افلک را در بخش بهترین کارگردانی نامزد نکرد، تنها عاملی است که باعث میشود درباره اعطاء جایزه اسکار بهترین فیلم به «آرگو» دچار تردید شویم. در تاریخ برگزاری جوایز اسکار تنها سه فیلم بدون نامزدی در بخش بهترین کارگردانی برنده اسکار بهترین فیلم شدهاند، اما شاید 94 درصد دیگر آکادمی با بقیه کسانی که این فیلم را تایید کردهاند مانند انجمن مطبوعات خارجی هالیوود بانی جوایز گلدن گلوب، انجمن تهیهکنندگان آمریکا، انجمن بازیگران آمریکا، انجمن کارگردانان آمریکا و... موافق باشند و آن را انتخاب کنند. در نهایت «آرگو» فیلمی مفرح است، پایان خوش دارد و نگاهی خوشایند به هالیوود میاندازد؛ همان نگاهی که پارسال درمورد فیلم «هنرمند» جواب داد. برنده: «آرگو» تاد مکارتی: بجز یک مورد، بقیه نامزدهای بخش بهترین فیلم را دوست دارم، اما در نهایت سه فیلم را انتخاب میکنم: «30 دقیقه بامداد»، «جانوران محیط وحش جنوب» و «عشق». اولی بهترین فیلم کاترین بیگلو است؛ نمونهای بسیار منظم از یک دغدغه و انجام یک کار دشوار. «جانوران...» یک شگفتی فوقالعاده است، فیلمی درباره «هیچکجا» و بیشباهت با هر چیز که میتوان تصور کرد. «عشق» حاصل دقت بسیار زیاد یک فیلمساز بالغ است که دقیقا میداند چه میخواهد بگوید و چطور باید آن را بگوید. فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «عشق» کارگردانی فاینبرگ: از آنجا که افلک - که در فصل جوایز بیش از هر کس دیگر در بخش کارگردانی برنده جایزه شد - در این بخش نامزد نیست، پیشبینی برنده کار سختی است. بن زیتلین برای «جانوران محیط وحش جنوب» که فیلم اولش است برنده نمیشود. میشائل هانکه برای «عشق» که فیلمی خارجیزبان است، برنده نمیشود و دیوید ا. راسل بیشتر برای فیلمنامه «کتاب بارقه امید» بخت دریافت جایزه را دارد. تلاشهای استیون اسپیلبرگ در «لینکلن» قابل احترام است، اما آنگ لی با «زندگی پی» فراتر از منطقه راحت خود حرکت کرده و کتابی را به تصویر کشیده که خیلیها فکر میکردند قابل اقتباس نیست. جامعه فنی هم تلاشهای او را با شور و شوق مورد توجه قرار داده است. بنابراین فکر میکنم لی بخت بیشتری برای دریافت جایزه این بخش دارد. برنده: آنگ لی برای «زندگی پی» مکارتی: به همان دلایلی که «عشق» را بهترین فیلم سال 2012 میدانم، در بخش کارگردانی هم هانکه را انتخاب میکنم. حضور نداشتن بیگلو، کوئنتین تارانتینو و افلک در میان نامزدهای بخش کارگردانی ناراحتکننده است. لی به جرات با بزرگترین چالش دوران کاری خود روبرو بوده است. درمورد زیتلین باید صبر کنیم و ببینیم فیلم دومش چه از کار درمیآید و آن وقت قضاوت کنیم. از اسپیلبرگ به خاطر بد بودن صحنه آغازین فیلمش و اینکه پایان «لینکلن» را خیلی بیشتر از جایی که باید، به تعویق انداخته، چند امتیاز کم میشود. راسل هم در آینده فیلمهایی بهتر از «کتاب بارقه امید» میسازد (او قبلا فیلم خوبی مانند «سه پادشاه» ساخته است). کارگردانی که استحقاق پیروزی دارد: میشائل هانکه برای «عشق» بازیگر مرد فاینبرگ: این بخش اگر یک برنده قطعی داشته باشد، دانیل دی- لوییس برای حضور حیرتآورش در «لینکلن» به نقش شانزدهمین رئیس جمهور آمریکاست. او پیش از این جوایز انتخاب منتقدان، گلدن گلوب، بفتا و انجمن بازیگران آمریکا را برده است. تاکنون هیچکس برای بازی در فیلمی به کارگردانی اسپیلبرگ برنده جایزه اسکار نشده و هیچ کس هم بیش از دو بار جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت نکرده، اما به نظر میرسد دی- لوییس - که تنها 55 سال دارد و پیش از این دو بار برای «پای چپ من» (1989) و «خون بپا میشود» (2007) اسکار بهترین بازیگر مرد را گرفته - کاری خواهد کرد که کتابهای تاریخ اسکار در هر دو مورد بازنویسی شود. برنده: دانیل دی- لوییس، «لینکلن» مکارتی: وقتی چند سال پیش دانیل دی- لوییس را دیدم، برایم کاملا مشخص شد که فقط او میتواند به درستی نقش شانزدهمین رئیس جمهور را بازی کند. وقتی هم که نقشآفرینی دی- لوییس در «لینکلن» را با شوخطبعی و صدای عجیب و غریب اما قانعکنندهاش دیدم، غافلگیر شدم و از آن لذت بردم. با این حال، به هیچ عنوان آماده دیدن نقشآفرینی هراسانگیز و بسیار نگرانکننده واکین فینیکس در «مرشد» نبودم. برای دی- لوییس کلاه از سر برمیدارم، اما فینیکس این بار بهتر است. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: واکین فینیکس، «مرشد» بازیگر زن فاینبرگ: سختترین بخش برای پیشبینی: جسیکا چاستین برای «30 دقیقه بامداد» برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن درام شد و جنیفر لارنس برای «کتاب بارقه امید» جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن و جایزه انجمن بازیگران آمریکا را دریافت کرد. امانوئل ریوا بازیگر «عشق» با 85 سال سن مسنترین بازیگری است که نامزد اسکار شده است. او جایزه بفتا را برده است. نائومی واتس («غیرممکن») دوستان زیادی در آکادمی دارد و کوونژانی والیس («جانوران محیط وحش جنوب») یک تازهوارد جذاب است، اما به نظرم لارنس در این بخش بخت بیشتری دارد. برنده: جنیفر لارنس، «کتاب بارقه امید» مکارتی: پیشبینی برندههای این بخش سخت است، چرا که تمام نامزدها خوب هستند. والیس یک کشف منحصر به فرد است، چاستین تک است. و چه کسی میتواند عالی بودن ریوا را منکر کند، حتی اگر «عشق» واقعا فیلم ژان-لویی ترنتینیان باشد؟ اما پیروزی لارنس نه تنها تقدیر از شگفتآور بودن شخص او بلکه تقدیر از زنان انعطافپذیر، سرسخت و بامزه است که هیچوقت این جایزه را نبردهاند، بازیگرانی چون کارول لومبارد، باربارا استنویک و رزالیند راسل. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: جنیفر لارنس، «کتاب بارقه امید» بازیگر مرد مکمل فاینبرگ: هر پنج نامزد این بخش پیش از این برنده اسکار شدهاند. رابرت دنیرو («کتاب بارقه امید») و آلن آرکین («آرگو») در فصل جوایز سینمایی هیچ جایزه مهمی نبردهاند. تامی لی جونز برای «لینکلن» جایزه انجمن بازیگران آمریکا را گرفت. جایزه انتخاب منتقدان به فیلیپ سیمور هافمن برای «مرشد» رسید و کریستوف والتس برای «جانگو آزاد شده» جوایز گلدن گلوب و بفتا را دریافت کرد. والتس و هافمن بزرگترین و دیدنیترین نقشها را داشتهاند. پس فکر میکنم یکی از آنها برنده شود. خودم والتس را برنده میدانم، چون به نظر میرسد آکادمی «جانگو آزاد شده» را بیشتر از «مرشد» دوست دارد. برنده: کریستوف والتس، «جانگو آزاد شده» مکارتی: شیر یا خط بین گروهی بازیگر کارکشته که همگی قبلا برنده شدهاند (پس هیچکدام نباید از شکست ناراحت شوند). آرکین، دنیرو، جونز و والتس فوقالعاده، بامزه، قرص و محکم و باطراوت هستند و در نهایت نسخهای از کارهایی که قبلا کردهاند، انجام دادهاند. بنابراین نظر من روی هافمن است. نقشآفرینی فراموشنشدنی او چارلز فاستر کین را تداعی میکند. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: فیلیپ سیمور هافمن، «مرشد» بازیگر زن مکمل فاینبرگ: آن هاتاوی بازیگر محبوب هالیوود برای نقشآفرینی کوتاه اما تاثیرگذار خود در «بینوایان» جوایز انتخاب منتقدان، گلدن گلوب، بفتا و انجمن بازیگران آمریکا را برده است. کار او بیش از حد دیده شده که واکنشهایی به همراه داشته، اما سخت میتوان تصور کرد هیچ یک از دیگر نامزدهای این بخش - ایمی آدامز («مرشد»)، سالی فیلد («لینکلن»)، هلن هانت («جلسات») و جکی ویور («کتاب بارقه امید») - برای عبور از او حمایت کافی داشته باشند. برنده: آن هاتاوی، «بینوایان» مکارتی: هاتاوی میتواند خاطرجمع باشد. فیلد این بار نخواسته او را دوست داشته باشیم. هانت مثل همیشه خوب است و ویور هم چیز زیادی نمیگوید و هوای خود را دارد. آدامز هم زیاد حرف نمیزند، اما این حس هست که همسر تابع اما مراقب فیلم «مرشد» با بازی او خود میتواند سوژه یک فیلم (یا رمان) موازی باشد. من به او رای میدهم. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: ایمی آدامز، «مرشد» نظر فاینبرگ و مکارتی درباره دیگر برندهها و کسانی که استحقاق پیروزی دارند به این ترتیب است: فیلمنامه غیراقتباسی: برنده: کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده» / فیلمنامهنویسی که استحقاق پیروزی دارد: میشائل هانکه، «عشق» فیلمنامه اقتباسی: دیوید ا. راسل، «کتاب بارقه امید» / فیلمنامهنویسی که استحقاق پیروزی دارد: تونی کوشنر، «لینکلن» فیلم خارجیزبان: «عشق» میشل هانکه (اتریش) / فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «عشق» میشل هانکه (اتریش) مستند بلند: «در جستجوی شوگر من»، مالک بندالجلول / فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «نگهبان»، درور موره فیلم بلند انیمیشن: «رِک-ایت رالف» / فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «رِک-ایت رالف» فیلمبرداری: کلودیو میراندا، «زندگی پی» طراحی لباس: ژاکلین دوران، «آنا کارنینا» تدوین: ویلیام گلدنبرگ، «آرگو» چهرهپردازی: «بینوایان» موسیقی: مایکل دانا، «زندگی پی» ترانه: ادل و پل اپورث برای «اسکایفال» از فیلم «اسکایفال» طراحی صحنه: دیوید گراپمن و آنا پیناک، «زندگی پی» صداگذاری: «بینوایان» تدوین صدا: «اسکایفال» جلوههای تصویری: «زندگی پی» مستند کوتاه: Inocente»»، شان فاین فیلم کوتاه انیمیشن: «Paperman»، جان کارز فیلم کوتاه زنده: «منع عبور و مرور»، شاون کریستنسن-
- 1
-
- هالیوود
- پیش بینی نقادان هالیوود ریپورتر از برندگان اسکار
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
سلام خب متاسفانه یا خوشبختانه نتونستم اینو تو بخش موسیقی یا فیلم دسته بندی کنم موسیقی متن فیلم های مشهوردنیا وحتی ایرانی البته اگرشما دوست داشته باشید! چون این موضوع هم به موسیقی مربوطه وهم به فیلم وسینما لذا همینجا ایجادش کردم بازم نظرمدیر محترم تالارشرط دوام این تاپیک خواهد بود خلاصه تو این تاپیک موسیقی متن فیلم های مشهور سینمای جهان رو براتون قرار میدم شما هم اگر موسیقی به یاد ماندیی دارید خب رو کنید فیض ببریم اقا خانم قابلمتو نگه داربرو تو صف بیا فیضشو ببر این شما واینم موسیقی متن فیلم ها درخواستی هم اگر دارید تو همین تاپیک مطرح کنید موفق باشیم
- 18 پاسخ
-
- 13
-
- موسیقی
- موسیقی متن فیلم
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
بهروز وثوقی بازیگر سینمای پیش از انقلاب، در فیلم جدید بهمن قبادی که در حال فیلمبرداری است، بازی می کند. “آخرین شعر کرگدن” آخرین فیلم بهمن قبادی کارگردان مطرح سینمای ایران در ترکیه در حال فیلمبرداری است. در این فیلم به غیر از بهروز وثوقی بازیگر سرشناس سینمای پیش از انقلاب، آرش لباف و داریوش اقبالی دو خواننده ایرانی، مونیکا بلوچی بازیگر سرشناس ایتالیایی و برن سات بازیگر برجسته و جنجالی ترکیه حضور دارند. این فیلم که به زبان فارسی ساخته می شود و معلمی برای بهتر صحبت کردن “مونیکا بلوچی” به زبان فارسی، به استخدام گروه سازنده ی این فیلم درآمده است. وثوقی و بلوچی در این فیلم زن و شوهر هستند و آرش فرزند آن هاست. فیلم درباره ماجراهی زندگی یک شاعر است و به صورت بداهه سازی ساخته می شود. تورج اصلانی پس از ” کسی از گربه های ایرانی خبر نداره” در دومین همکاری با قبادی فیلمبرداری این کار را بر عهده دارد.
- 17 پاسخ
-
- 3
-
- فیلم
- مونیکا بلوچی
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مشهورترین دیالوگ های یک دهه فیلم های هالیوود
مهندس خوش فکر پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فیلم و سینما
در اینجا می خواهیم نگاهی بیندازیم به فراموش نشدنی ترین دیالوگ های یک دهه اخیر سینمای هالیوود. البته قضاوت کردن در مورد تمام فیلم های یک دهه در چنین فضای محدودی امکان پذیر نیست. پس ممکن است همه دیالوگ های محبوبتان را اینجا نیابید.