جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'زیبایی شناسی'.
7 نتیجه پیدا شد
-
زیبایی شناسی طراحی شهری و اهمیت نمای ساختمان
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در طراحی شهری
در دانش – فن – هنر طراحی شهری بحث زیبایی شناسی به معنای مجموعه عواملی است که حظ استفاده کنندگان از فضای شهری را موجب می گردد. طراح شهری در ایجاد حظ برای شهروندان بایستی چارچوب های بسیاری را رعایت کند: قابلیت استفاده، ساختار، سلسله مراتب، مسائل مالی، ضوابط و مقررات و … . واقعیت آن است که سعی در نزدیک شدن زیباشناسی به طراحی شهری، مثل نزدیک شدن به سایر اصول اجتماعی یا اخلاقی، اغلب به تنگناهای پیچیده ای منجر می شود که طراح شهری وظیفه حل آن ها را بر عهده دارد. از دیدگاه پدیدارشناسانه، ضرورت توجه به زیبایی شناسی آنجا اهمیت می یابد که خنثی بودن فضاها در محیط شهری و بی مکانی انسان در ساختار شهر، نشان از نوعی کمبود دارد. بر مبنای نظریه اطلاعات یک پیام زمانی زیبایی را القا می کند که هدررفت اطلاعاتی کافی داشته باشد. باید مقدار اطلاعات آنقدر باشد که میزان بداعت آن یعنی محتوای زیبایی شناختی آن از حداکثر دریافت ذهنی یعنی شانزده بیت بر ثانیه فراتر رود. از این رو گیرنده مجبور به تشکیل طرح واره ای است که ذهن را اجبارا به خود معطوف داشته و خاطره ای را در ذهن ثبت می نماید. خلق فضای شهری که رساننده مقدار کافی اطلاعات به ذهن بیننده باشد نیازمند طراحی شهری است که خلّاقیت را چاشنی طرح کرده باشد. اگر حاضر به پذیرش این مسئله باشیم که انگاره ها امر واقعی را صرفا بازسازی نمی کنند یا برای خواص آن فقط بافت سازی نمی کنند، پس باید تاثیر دوسویه ای را که ویژگی های تغییر یابنده انگاره بر واقعیت می گذارد نیز بپذیریم. انگاره زیبایی شناسانه از یک منظره شهری رابطه بین سطوح مختلف معناداری را بازنمایی می کند. انگاره به عبارت دقیق تر با بازی در نقش یک رابطه، بارزترین شکل همتاسازی را موجب می شود. از سویی، معنا به عنوان یک نتیجه هرگز در واقعیت یا در انگاره، یا در فرافکنی یافت نخواهدشد بلکه آن را در شیوه تعامل تمام این عوامل، در همان محلی که به واسطه تعامل شان ساخته می شود دنبال می کند. هیچ کدام از بخش های آنچه که به عنوان یک اثر زیبایی شناسانه شهری در قالب یک کل بی نهایت قرار دارد محل انحصاری حقیقت زیبایی نیستند، چرا که نمی توان ادعای استقلال از حلقه های اتصال اجزای سیستم را پذیرفت. در نتیجه بازتاب زیبایی شناسانه یک امر واقعی که از اثر طراحی شهری پدید می آید خصیصه ای نهان و متغیر در تصور ذهنی بیننده است که حظ بصری و حس خوشایندی را در آن می جوید.احساس زیبایی و نوآوری در ارتباط با یکدیگرند و از طرف دیگر نوآوری در ارتباط مستقیم با غیرقابل پیش بینی بودن است. نتیجه این ارتباط این است که بعد از اولین برداشت از یک اثر تازگی آن کمتر می شود و در نتیجه اثر آن نیز نقصان می یابد. از طرف دیگر یک تجربه تکراری همیشه می تواند وسیله ای برای آموزش باشد که این آموزش خود باعث تفاهم بیشتر وسیله برای درک زیبایی شناسانه عمیق تر می شود.امروزه فضاهای شهری ما به وسیله بدنه هایی محصور شده اند که ارزش شکلی نماهای محصور کننده در آن نادیده گرفته شده است. این چالش به حدی از جذابیت فعالیت ها نیز کاسته است و فضای عبوری اساسا به صورت نواری دوبعدی برای عبور ترافیک سواره عمل می کند. این آشفتگی بصری در کنار سایر آلودگی ها و تزاحم های بصری دیگر، فضای شهری را بی ارزش جلوه داده و زیبایی شناسی آن را با مشکل روبرو ساخته است.اهمیت بررسی بازتاب های زیبایی شناسانه نمای شهری از دو نظر قابل بررسی است: اول آنکه راهکارهای بازیابی معنا در فضای شهری یافت شوند و دوم آنکه دوام حس زیبایی شناسی در نمای شهری تضمین گردد.نمای ساختمانها همچون پیراهنی است که شخصیت کالبدی و بصری یک ساختمان را نمایش میدهد. این نما ضمن آنکه منحصر به فرد است باید با بدنهای که کلیت بدنه یک خیابان را تشکیل میدهد هماهنگ و همخوان باشد. در این میان هر ساختمان باید نمایشدهنده الگوی غالب نمای ساختمانها و هماهنگی بین آنها باشد تا ماندگاری تصویر ذهنی از محیط را ایجاد نموده و شهروندان را به حضور در فضای طراحی شده ترغیب نماید. مجموعه نماهای ساختمانی کلیتی به نام نمای شهری را تشکیل می دهند و در اثر وقوع حضور در فضاهای شهری خاطرات جمعی شهروندان شکل مییابد.بنابراین نمای ساختمان دارای قلمروی بصری و زیبایی شناسانه است. قلمرویی که در ذهن بیننده جای دارد و حاصل تبدیل عرصه عینی کالبد به عرصه ذهنی است. هماهنگی و همخوانی بدنه ساختمان با در نظر گرفتن الگویی منسجم و شاخصهایی روشن برای طراحی قابل دستیابی است. مهمترین شاخصهای زیبایی شناسانه در طراحی نمای ساختمان عبارتند از وزن، ریتم، هارمونی، هماهنگی، تقارن، تعادل، همگونی، همخوانی و استحکام بصری. منابع: کورت گروتر، یورگ: زیبایی شناسی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد، نشر دانشگاه شهید بهشتی، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ توسلی، محمود: طراحی شهری خیابان کارگر، نشر وزارت مسکن و شهرسازی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ برونت، ران: اتاق روشن رولان بارت ژان پل سارتر و انگاره عکاسیک، ترجمه کیهان ولی نژاد، فصلنامه هنر، شماره ۵۵ لنگ، جان: طراحی شهری، ترجمه حسین بحرینی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۹۰ منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار-
- 1
-
- نمای ساختمان
- زیبایی شناسی
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
چکیده: عرصه تحولات عظیم در جوامع نیازمند بستر سازی و متناسب سازی جامعه برای پذیرش انواع تغییرات است.از آنجایی که این تحولات در مدت زمان کوتاهی اتفاق می افتد و تاثیر بسزایی در تمامی ابعاد جامعه دارد،تحولات عظیمی را در زیرساخت های جوامع و نحوه زیست افراد جامعه به وجود می آورد.لزوم پیش بینی این تغییرات در برنامه ریزی برای زندگی انسان ضروری است.این نوع نگرش در برنامه ریزی در معماری نیز الزامی است،زیرا این تحولات،تغییرات عمده ای در الگوهای رفتاری و نحوه استفاده از بنا پدید می آورد.از طرفی رضایتمندی انسان امروز و درک وی از زیبایی به همراه کارآمدی بسیار با اهمیت است.این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی فضاهای انعطاف پذیر و ضرورت به کارگیری این فضاها همگام با تحولات سریع جامعه پرداخته است.استفاده از فضاهای انعطاف پذیر با نحوه نگرش انسان امروزی که در ان صرفه اقتصادی و زمانی نقش بسزایی در ابعاد مختلف برنامه ریزی برای نحوه زندگی و تغییر الگوهای رفتاری نسبت به مکان دارد.می تواند پاسخگویی همزمان به نیازهای مختلف رفتاری در طی زمان باشد و هم چنین هویت مکان را براساس ادراکات زیبایی شناسانه انسان امروز برآورده سازد. مشخصات مقاله:مقاله در 8 صفحه به قلم رضا افهمی(استادیار گروه پژوهش هنر،دانشکده هنر و معماری،دانشگاه تربیت مدرس)،مصطفی علیزاده(دانشجوی کارشناسی ارشد معماری،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد کرمان)،منبع کتاب ماه هنر شماره 173،بهمن ماه 1391 دانلود مقاله
-
- 3
-
- فضاهای انعطاف پذیر
- فضای متغیر
- (و 7 مورد دیگر)
-
طراحي گرافيك محيطي با رویکردی بر کارکردهای اطلاع رسانی مسیریابی در محیط شهری
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت شهری و تأسیسات و تجهیزات
چکیده: با توجه به توسعه و تحولات زندگی شهرنشینی،نحوه تعاملات شهروندان با محیط نیز در برآوردن ضرورت ها و نیازهایشان دگرگون شده است.فضاها و امکانات مختلف،تسهیلاتی هستند که چگونگی دستیابی به موقعیت و مکان قرار گیری آن ها در مناطق مختلف شهرها ضرورت آگاهی سافتن شهروندان جهت بهره برداری سریع و آسان اهمیت بسیاری می یابد.در این روند گرافیک محیطی با رویکرد اطلاع رسانی در محیط معماری و فضای شهری می تواند زمینه تسهیل در تعامل شهروندان و محیط شهری را به عنوان رسانه ای پویا و تاثیرگذار به وجود آورد.گرافیک محیطی به عنوان بخشی از تصویر جامعه شهری تلاش دارد براساس مفاهیم زیبایی شماختی،اطلاعات و امکانات محیط زندگی شهروندان را بهبود بخشد.ماهیت نمادین زبان تصویری گرافیکی محیطی به دلیل بهره گیری از بیانی صریح و ساده و گویا پیامی مشترک و عام از مفاهیم آن ادراک می شود و امکان دسترسی به اهداف مورد نظر را با صرف حداقل زمان امکان پذیر می سازد. مشخصات مقاله:مقاله در 6 صفحه به قلم زینب رشوند(مدرس دانشگاه)،بهرام حمیدی(عضو هیئت علمی گروه گرافیک دانشگاه گیلان)،منبع کتاب ماه هنر شماره 183،دی ماه 1392 دانلود مقاله-
- 5
-
- محیط شهری
- گرافیک محیطی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
دانلود مقاله رویکرد انسانی – محیطی در طراحی معماري منظر
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معماری منظر
چکیده: هدف اصلی این نوشتار،بازشناسی و تحلیل رویکرد هاي متفاوت در طراحی معماري منظر و پیشنهاد رویکرد کل گراي انسانی -محیطی در ارتباط با مسایل جاري معماري منظر در ایران است. به این منظور ابتدا هدف ها و رویکرد هاي رایج جزء گرا در معماري منظر معرفی و تحلیل می شود. آنگاه الگوي کل گرا، مبتنی بر رویکرد انسانی– محیطی به طراحی منظر در سه حوزه زیبایی شناسی، بوم شناسی و اجتماع محلی طرح شده و نقش هر حوزه در تامین نیازها و شکوفا سازي قابلیت هاي انسانی تبیین می شود. در رویکرد پیشنهادي، ادراك معماري منظر، فراورده ها تعامل بین ابعاد انسانی(تجربی) و محیطی(فضایی) شناخته می شود. ابعاد انسانی(تجربی) منظر شامل تقویت حس مکان و تعلق مکانی، بازسازي ذهنی و روحی انسان، تعریف قلمروهاي عمومی، نیمه عمومی و خصوصی، تسهیل جهت یابی و راهیابی در فضا و نیز القاي هویت، امنیت ومطلوبیت محلی است. ابعاد محیطی(فضایی) منظر شامل تعریف مکان ها، مسیرها و قلمروها است و طراح منظر بایستی به سامان دهی مکان ها (مراکز مبدا و مقصد)، مسیرها (راه ها ) و قلمروها (محدوده ها)ي کالبدي بپردازد. درپایان مقاله، طراحی منظر شهر ایرانی به عنوان یک نمونه موردي بررسی و چنین استنتاج شده است که، با توجه به گستردگی شهرهاي ایران با مناظر انسانی- محیطی متنوع، باز شناخت چشم انداز شهر ایرانی، به عنوان پیش نیاز طرا حی معماري منظر ضروري است. مشخصات مقاله:مقاله در 8 صفحه به قلم محسن فیضی(استادیار،دانشکده معماری و شهرسازی-دانشگاه علم و صنعت ایران(نویسنده مسول))،محمد باقری(دانشجوی دکتری،دانشکده معماری و شهرسازی-دانشگاه علم و صنعت ایران)و حمید رضا عظمتی(دانشجو دکتری،دانشکده معماری و شهرسازی- دانشگاه علم و صنعت ایران)،منبع مجله فناوری و آموزش،سال اول،جلد اول،شماره 3،بهار 1386 دانلود مقاله- 1 پاسخ
-
- 3
-
- منظر شهري
- اجتماع محلی
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
یک شیوه نگاه به جامعه شهری، نگاه به آن از پشت منشور هنر و فرهنگ عامه است. رمان ها و داستان های کوتاه - همانند نقاشی ها، تندیس ها، تصانیف موسیقیایی و طرح های معماری - همگی بیرون از زمینه ها و بسترهای شهری خاص خلق می شوند و بازتاب شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی فرهنگ های شهری هستند که به آنها حیات می بخشد. فیلم ها، تبلیغات و آگهی، مد و جلوه های فرهنگ خیابانی جوانان شهری، به طور روز افزونی به عنوان موضوعات تحلیل فرهنگ شهری پست مدرن، جایگزین فرهنگ برتر شده اند. در «فرهنگ چه کسی؟ شهر چه کسی؟» زوکین در مقام جامعه شناس، شیوه هایی را که از آن طریق فضاهای عمومی شهر نیویورک به وسیله نیروهای تجاری و شرکت ها، شکلی خصوصی یافته و مطابق خواست آنها شکل گرفته است بررسی می کند. از این رو مطالعه وی درباره فرهنگ عمومی شهری قسمتی از تحلیل وسیع تری است که درباره جنگ فرهنگی آینده در خیابان های شهری به وقوع خواهد پیوست. وی می نویسد، «در سالهای اخیر، فرهنگ ... جایگاه بارز تضادهای گوناگون بر سر تفاوت های اجتماعی و بیم ها و تهدیدات شهری شده است». بسیاری از این تضادها بین طبقات متوسط، و اغلب بین شهروندان سفید از یک طرف و شهروندان بی خانمان و فقر و اقلیت های نژادی از طرف دیگر، رخ می دهد. در برایانت پارک، نزدیک کتابخانه عمومی نیویورک و دقیقاً در خیابانی که از محل کار زوکین می گذرد، یک شرکت غیرانتفاعی خصوصی با اعضایی اکثراً از طبقه متوسط و ملهم از ایده ها و عقاید ویلیام وایت، مدیریت فضا را به دست گرفت تا پارک را از وجود گدایان، بی خانمانان شهری و فروشندگان مواد مخدر نجات دهد. اگرچه برخی نتایج کاملاً مثبت به نظر می رسید از جمله اینکه کافه های زنده و پر رونق و نمایش مدها و مدل های روز، افراد زیادی را در مقایسه با گذشته به پارک جلب می کرد، ولی واقعیت مهمی که زوکین را می آزارد نابودی تدریجی حیات عمومی و اجتماعی معنی داری بوده که در نتیجه کنترل نیروهای دموکراتیک مردمی رخ داده و با خصوصی سازی خزنده ای شکل گرفته است. نویسنده: شارون زوکین ترجمه: ایرج اسدی دانلود مقاله
-
- 8
-
- فرهنگ شهری
- فرهنگ شهری پست مدرن
-
(و 20 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
نقدی بر پارک های پساصنعتی در آلمان با معرفی دو نمونه موردی
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در طراحی در فضای سبز
چکيده در آستانه ی آغاز عصر روشنگری در غرب، آرمان اصلی انقلاب کبير فرانسه ميل به آشتی دادن زمين و آسمان بود، يعنی اراده ی اصلی «لوبس پير» و همرزمانش بر اين بود که آرمان ملکوت و جهان برتر را که سال ها در انحصار گروهی خاص بود، در همين جهان خاکی و برای انسان عام تحقق پيدا کند. اما حدود يک قرن بعد ريشه های تفکر مدرن در «آلمان» شکل گرفت. هگل « فيلسوف مدرن انديش » در سلسله درس گفتارهای خود درباره ی زيباشناسی در دهه 1830 اعلام نمود: « هنر ديگر نمی تواند برای ما چون يونانيان، ارجمند ترين راه دريافتن و فرانمودن حقيقت باشد، صورت هنر صرفاً متناهی است و از اين رو در بيان نامتناهی نارساست.» (اعلام مرگ هنر دوره ی جديد، طهوری، مجله معماری و فرهنگ) چند دهه ی بعد نيچه از اين هم فراتر رفت و تمام تلاش خود را برای باز گردانيدن نگاه به هستی از بالا به زير و لغو همه ی ارزش های متعالی و باز آفرينی آنها به مثابه پديده ای بشر ساخت به کار گرفت. آلمان پس از جنگ مبدل به قطبی اقتصادی شد و «ثروت» عامل امتحان آزمون و خطای بيانيه های مدرنيسم گرديد. همين جريان تاريخی، بار ديگر يک قرن بعد، برای کشوری به نام آمريکا رخ داد، تک قطبی شدن و ليبراليسم سرمايه داری و گسترش امکانات فنی و اقتصادی، در بستر فرهنگی که می گويد: « Every Thing Goes … » و شتاب تغيير در آن چنان زياد است که به زحمت می توان در نقطه ای بند شد، اين بار جريان سپری شدن ديدگاه های مدرنيسم و پروژه های مصداقی آن را پيش برد. «سرمايه سالاری» کثرت گرايي صوری را تشديد کرد و طراح ديکانستراکشن، بر کانسپت و انديشه ی راهبردی، زياد تأکيد کرد. اين نوشتار به دنبال بررسی اين جريان های فکری و پيامد های آنها نيست، بلکه فرضيه ی مورد نظر اين است که معماری منظر معاصر به ويژه پس از پيدايش پست مدرن، در بستری از تاريخ، جغرافيا، و پارادايم های فکری هر دوره، رويکردی محلی و سازگاری يافته مي يابد. هنر معاصر و مظاهر مصداقی آن، حتی در جهان يکپارچه ی غرب، از سرزمينی به سرزمين ديگر تفاوت های ماهوی دارد. ديکانستراکشن «دولاويلت» در فرانسه، چه در کانسپت و چه در پروسه ی طراحی، با ديکانستراکشن « دويسبورگ نورد» آلمان متفاوت است. انگاره ی مشترک، فرض «درحال تکميل بودن» داده های يک پديده است. اما پروژه ی دويسبورگ نورد، کاری است که شايد با بهره گيری از پشتوانه ی عقل مداری، از جريان های تاجر مأبانه ی «پايداری نما» و «سبز نما» رسته است و به دور از خود نمايی های سبکی، عواملی چون تاريخ، جغرافيا و اقتصاد منطقه ای را در نظر گرفته است. اما در جريان تبديل داده های محيطی به مکان نو، اندکی محافظه کارانه و به دور از نوآفرينی حرکت کرده است. شايد، ملاحظات اقتصاد منطقه ای و بازنده سازی تاريخی بر بداعت تصميمات چربيده است. هنر و معماری معاصر ايران نيز بايد جريان تحول خود را در بستر تاريخ و جغرافيای غنی خود طی کند و به يک هويت معاصر قابل قبول برسد. مناقشه از هيچ تاريخ و جغرافيای ديگری، حتی اگر اين تاريخ، پيشينه ی خودمان باشد، راه حل معماری معاصر ما نيست. سرمايه عظيم سنت، که مدام به عنوان بازيچه ای در دست قدرت اجتماعی، مديريتی و اقتصادی بالادست قرارگرفته است، بايد به پتانسيلی برای تکميل داده های مکانی- زمانی منظر به عنوان يک محصول با مقياس ميانی و محلی مبدل گردد. کليدواژه: پارک پسا صنعتي، صنعت، پارک دويسبورگ نورد، محيط پايدار، سليقه، بي تصميمي، چند معنايي Keywordz Postindustrial, Topotek weak form, Escapsim, peter latz, community participation, Sustainable development. مرجانه زندی / دانشجوی کارشناسی ارشد معماری منظر دانشگاه تهران / مقاله درس منظر معاصر، دکترسید امیر منصوری، سال تحصيلی 87-1386 / نشریه اینترنتی معماری منظر- 3 پاسخ
-
- 2
-
- فرآيند توليد
- محيط پايدار
-
(و 17 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
شهر هر روز بزرگتر مي شود. خانه هاي سيماني همسايه كوچه باغ هاي بي درختند. كوچه هاي كه زماني شناسه هاي هويت شهر و بود ديگر چشم اندازي به روزهاي دور و خاطره هاي نزديك ندارد. تهران بي خاطره ، بي هويت مي شود و اين بي هويتي از كوچه باغ هاي شميران تا كوچه هاي آشتي كنان "طهران " چون خط ممتدي كشيده مي شود. هنگامي كه از شهرهاي با هويت صحبت مي كنيم ناخوداگاه به ياد شهرهاي گذشته مي افتيم. آيا شهرهاي امروزي ما نمي توانند شهرهاي با هويتي باشند؟ اصولا هويت شهري چيست؟ شهر با هويت چه ويژگي هايي دارد؟ وچگونه مي توان به شهري هويت بخشيد؟ اين پرسش ها را با محسن حبيبي، دكتر در شهرسازي و رئيس دانشكده هنر دانشگاه تهران در ميان گذاشتيم كه در ادامه مي آيد. چه عواملي به هويت شهر معنا ميبخشند؟ - هنگامي كه از هويت شهر سخن مي گوييم از چيزي صحبت ميكنيم كه در ظاهر و شكل شهر نيست بلكه در شاكله شهر است. هويت شهر، با شكل شهر تفاوتهاي اساسي دارد. شهرهاي زيبايي داريم كه ممكن است هيچ عامل هويتي در آن ديده نشود يا سيماي شهري آن بسيار زشت و آشفته باشد ولي همبستگيهاي اجتماعي، ياوريها و كمكها، شاكلهاي زيبا از درون آن شهر ميسازد. وقتي از هويت شهر صحبت ميكنيم به چيزي رجوع ميكنيم كه در پس ظاهر و در بطن شهر نهفته است و ممكن است هيچ ربطي به شكل و ظاهر شهر نداشته باشد. در واقع زيبايي و زشتي شهر دليل با هويت بودن شهر نيست.مهم اين است كه داخل شهر چه ميگذرد. چه هنجارها و رفتارهايي در شهر به وقوع ميپيوندد كه به شهر هويت ميدهد. وقتي از زندگي محله نام ميبريم، به ياد محلههاي قديمي ميافتيم. ممكن است اگر همان محلههاي قديمي را به شكل قديمي بازسازي كنيم، باز هم نتوانيم هويت و شاكلهاي را كه در گذشته داشته است، ايجاد كنيم. * عوامل تشكيلدهنده هويت شهر چيست و اين عوامل چه تاثيري بر يكديگر دارند؟ - ارتباط بين عوامل هويت دهنده شهر ميتواند ارتباطي دو سويه باشد. شهر بدون عامل انساني مفهوم ندارد. اگر در شهري، شهروند وجود نداشته باشد، آنجا شهر نيست. بنابراين وقتي از شهر صحبت ميكنيم صحبت از تعاملات انساني است. تعاملات انسان با انسان، انسان با محيط و انسان با شهر. به همين دليل، عوامل تشكيلدهنده هويت شهر، هويت انسان را شكل ميدهد. يكي از عناصري كه انسان با آن تعريف ميشود، حافظه است. شهر نيز داراي حافظه است. اگر شهري فاقد حافظه تاريخي باشد نميتوان گفت كه آن شهر باهويت است. به همين ترتيب اگر انسان چيزي را به ياد نياورد، ميگوييم دچار فراموشي و آشفتگي شده است. حافظه تاريخي شهر يعني اينكه شهر، داراي خاطره است و تعريف ميكند كه در اين مكان چه اتفاقي افتاده است. علاوه بر حافظه، شهر بايد خاطره داشته باشد. شهر بيخاطره، يعني شهر بيهويت. مگر ميشود در شهر حادثه يا خاطره بد و خوبي صورت نگرفته باشد؟ پس همانطور كه انسان با خاطره تعريف ميشود، شهر نيز با خاطرههايش تعريف ميشود. هر چه اين خاطرهها بيشتر باشد، هويت انسان يا شهر كاملتر است. افراد قديمي خاطرههاي طولاني تعريف ميكردند ولي امروزيها بيشتر از چند خاطره، نميتوانند بگويند. به همين خاطر انسان امروزي سرگشته است. وقتي با او صحبت ميكنيم، ميگويد: «پنجاه سال زندگي چه زود گذشت.» ولي پنجاه سال عمر فرد نسبتا قديمي، پر از خاطره بود. خاطره يعني اينكه فرد يا شهر «در حال» زندگي ميكنند. «حال» برايشان وجود دارد. شهر نيز بايد در زمان «حال» زندگي كند. اگر اين طور نباشد، داراي هويت نيست. يا بايد غم گذشته را بخورد يا تشويش آينده را داشته باشد. هويت انسان به جز شكل فيزيكي، با هنجارها و رفتارهايش شكل ميگيرد. فرد را نه تنها از روي شناسنامه بلكه از روي رفتارها و هنجارهايش شناسايي ميكنيم. شهر نيز داراي رفتار و هنجار است. * رفتار و خرد شهر را چگونه ميتوان تعريف كرد؟ - اگر شهري داشته باشيم كه فاقد ايمني باشد، آن شهر داراي رفتار نابهنجار نيز خواهد بود. ما از اينكه در آن شهر راه برويم نگران هستيم. امنيت خاطر نداريم. شهر بايد سرزنده و با نشاط باشد. مكانهاي شهر بايد اين نشاط را در افراد ايجاد كنند. اينها رفتار و هنجار شهر است. شهر بايد گيرايي داشته باشد و اين گيرايي از طريق مكانها و فضاها بايد به وجود بيايد. اگر گيرايي نداشته باشد، كسي به آن جذب نميشود. شهر بايد احساس داشته باشد. آيا شما تا به حال به اين فكر كرديد كه شهر داراي مزه است؟ شهر را ميشود مزه مزه كرد. همانطور كه ميشود يك شهر را چشيد يا بو كرد، برخي مكانهاي شهري بو ميدهند. شهر گرمي و سردي ميدهد. شهر با هويت به انسان هويت ميدهد و انسان به شهر * تاثير كدام يك بيشتر است؟ - بستگي به اين دارد كه ما از كدام جامعه و كدام شهر صحبت ميكنيم. ممكن است شهري با هويت تاريخي را نسلي به ارث ببرد كه هيچ خاطرهاي از آن شهر ندارد. چنين چيزي هويت شهر را خدشهدار ميكند. به طور مثال، ميدان نقش جهان اصفهان هنوز به شهر اصفهان و شهروند اصفهاني هويت ميدهد و خودش هم هويت ميگيرد. اگر روزگاري در اين ميدان، بازار مكاره بر پا ميشد، يا مراسم سان و رژه در آن برگزار ميشد، امروز بيشتر افراد در آن قدم ميزنند و گفتوگو ميكنند. ميزان اين تاثيرات بستگي به اين دارد كه شهر، فضايي داشته باشد كه بتواند هويت خود را به شهروند تحميل كند و برعكس. ممكن است شهر جديدي باشد كه شهروندان به آن شهر، هويت دهند. اين تاثيرات بستگي به اين دارد كه حافظه و خاطره شهر چقدر قوي باشد. * آيا هويتي كه ساكنان جديد به شهر ميدهند قابل پيشبيني است؟ به خصوص كه اين افراد بدون انتخاب روانه شهر ميشوند. اين هويت، مثبت است يا منفي و آيا بايد براي مثبت بودن هويت شهر جديد منتظر يك معجزه يا اتفاق باشيم؟ - ما ميتوانيم از شهر جديد برازيليا نام ببريم. در يادداشتهاي 25 سال پيش اين شهر ميخوانيم، همه به آن شهر اعتراض دارند كه موفق نبوده است. اما الان برازيليا كه 50 سال از عمر آن گذشته و 2 نسل جمعيتي، 25 ساله و 5 نسل جمعيتي؛ 10 ساله، در آن سرمايهگذاري اجتماعي و فرهنگي كردند خيلي فرق كرده است. آخرين مقالهاي كه من از برازيليا خواندم اين بود كه شهر آرام آرام در حال پيدا كردن هويت شهري است و اين اصلا معجزه نيست، بلكه سرمايهگذاري اجتماعي صورت گرفته است و ... * برازيليا در پانزده تا بيست سال اول، شهري ملالآور شده بود. - درست است. شهر جديد ميتواند اين طور باشد. اين مهم نيست. مهم اين است كه چه مكانهايي را در شهر تدارك ببينيم كه در اين مكانها، اتفاقات و حوادث اجتماعي رخ دهد. كاري كه در شهر جديد انجام ميدهيم، فقط ساخت خانه، مدرسه يا پارك است. ولي فراموش ميكنيم كه اينها مشكل ظاهر شهر است. فراموش ميكنيم مكاني كه شاكله شهر در آن بروز پيدا ميكند، بسازيم. درست مثل انسانها. معلوم نيست من انساني شجاع هستم يا ترسو. فقط وقوع يك حادثه ميتواند اين را نشان دهد كه من چه عكسالعملي نشان ميدهم. در صورت وقوع حادثهاي كسي كه هميشه از شجاعت خود حرف ميزند، ممكن است فرد بزدلي بيرون بيايد، چون وقوع حادثه، فرصت فكر كردن را از فرد ميگيرد و اينجا شاكله بروز پيدا ميكند. بنابراين بايد جايي براي وقوع حادثهها در شهر، بسازيم. در شهرهاي جديد، شهر مجرد است. عدهاي وارد آنجا ميشوند و احتياجي به گلچين كردن آنها نيست. خودشان، به هر دليلي، انتخاب كردهاند كه وارد شهر جديد شوند. شهرهاي جديد، مكاني براي وقوع حادثههاي روزانه ميخواهند. جايي براي مارگيري، زنجير پاره كردن. جايي كه جمع شوند، آواز بخوانند، عزاداري كنند يا هر چيزي كه نمايش اجتماعي باشد. ساكنان، اين مكانها را كجا پيدا كنند؟ وقتي در بهارستان پيدا نميكند، به اصفهان ميرود. وقتي در واوان پيدا نميكند در اسلامشهر به دنبال آن ميگردد. انسان، علاقهمند به شركت در نمايشهاي شهري است؛ نمايشهايي كه در يك لحظه هم بازيگر باشد، هم تماشاچي. اگر اين را در شهر جديد به وجود بياوريم، ممكن است آن شهر در پنج سال اول نيز خاطرهانگيز باشد. هر چه حادثه و واقعه در شهر قويتر باشد، شهر جذابتر ميشود. افراد بيشتري را جذب ميكنيم. به جاي اينكه فكر كنيم علي آقا بقال كجا مينشيند، سوپرماركت طراحي ميكنيم. جايي كه من و شما هيچ رابطهاي يا حرفي با فروشنده نداريم و در حالي كه با علي آقا بقال صحبت داريم، او راجع به ديگران ميگويد: پسره شيطاني كرد، فلاني ماشين خريده. چيزهايي كه ما از آن به عنوان فضوليهاي اجتماعي نام ميبريم. اين نظارت اجتماعي است كه در شهر وجود دارد. اين نظارت اجتماعي كجاست. جايي كه بتوان پاتوق درست كرد؟ به محض درست كردن اين پاتوق، رفتارهاي اجتماعي كنترل ميشود و خاطره ايجاد ميشود. * آقاي دكتر، شما ميگوييد بايد در شهر جديد براي ايجاد حافظه و خاطره، مكانهاي خاصي ساخته شود. اين فضاها و فعاليت ها بايد سنتي باشند. آيا فعاليت هاي سنتي ميتواند به شهر هويت بدهد؟ - منظور از سنتي چيست؟ * به عنوان مثال، قهوهخانه پاتوق خوبي براي انجام برخي از امور است. محال است چنين قهوهخانههايي در شهرهاي جديد بسازند. - در شهرهاي جديد به جاي قهوهخانه، كافيشاپ درست ميكنند. * بين قهوهخانه و كافيشاپ تفاوت زيادي هست. - طبيعي است كه در كافيشاپ تجدد و به روز بودن را ببينيد. * منظور امروزي بودن نيست. در قهوهخانه، نظارت اجتماعي كه به آن اشاره كرديد، شكل ميگيرد؛ ولي در كافيشاپ نظارت اجتماعي وجود ندارد. كافيشاپ محلي است كه افراد مختلف در آن رفت و آمد ميكنند ولي در قهوهخانه، افراد خاص با فرهنگ خاص هستند كه بر آن محله نظارت دارند. - اين گونه نيست. شما الان كافيشاپ را در مقياس شهر مطرح ميكنيد، در حالي كه بايد در مقياس محله مطرح شود. اگر به طور مداوم در كافيشاپ رفت و آمد كنيد، يك عده افراد خاص، هميشه در آنجا حاضرند كه آنجا برايشان حكم پاتوق را دارد. من و شما رهگذريم و اين پاتوقها آرامآرام ساخته ميشود. كافي است مكاني شهره شود؛ آنگاه خود به خود تبديل به محلي براي نظارت اجتماعي ميشود. مهم اين است كه ما چگونه اين مكانها را سازمان بدهيم. ما درباره مكان ساخته شده صحبت ميكنيم. در حالي كه بايد از مكان ساخته نشده و شهر بدون ساكن صحبت كرد. بايد دنبال جايي باشيم كه روح شهر يا شاكله شهر، ظاهر ميشود. البته ممكن است بگويند: فلان مجموعه آپارتماني، «خيلي باحاله» چرا ميگويند باحاله؟ اين در واقع يعني كه در زمان حال اتفاقاتي در آن ميافتد. بنابراين فضاي سنتي، كه فضايي نوستالژيك و پر از خاطره است. به اين معنا نيست كه اگر آنها را بازتوليد كنيد، همان خاطرهها زنده شود، اگر توانستيم مكاني بسازيم كه اين «حال» در آن اتفاق بيفتد، يا «حال» داشته باشد، آن شهر هويت دارد و زنده است. مهم اين است كه چگونه شهر را سامان دهيم كه روح در آن جريان داشته باشد. از جسد بودن خارج شود. زنده شود، كه البته كاري سخت است ولي بايد اين امكان را به آن داد كه روح در آن حلول كند. * نقش فرهنگ، در هويتبخشي به شهر چيست؟ جايي كه فرهنگ مطرح ميشود، هنر نيز در پي آن ميآيد. هنر چه نقشي در هويت يك شهر دارد؟ - فرهنگ، داراي دو معنااست. آنكه به ما ارث رسيده است - كه هيچ صفتي بر آن نميگذارم و نميگويم فرهنگ سنتي، چرا كه ممكن است، بوي كهنگي و غربت بدهد. فرهنگي كه به ما ارث رسيده، هم اجتماعي است و هم خانوادگي. فرهنگ ديگري هم هست كه ما آن را ميسازيم و اگر روزآمد نباشد و نتواند به خواستهاي روز ما جواب دهد، فرهنگ نيست. اگر پسوند شهري به آن داده شود، دو فرهنگ را در بر ميگيرد: اول، فرهنگي شهري، كه به ما ارث رسيده و دوم فرهنگ شهري را كه توليد ميكنيم. فرهنگ شهري به ارث رسيده، به عنوان ميراث، در برخورد با ما به ثروت تبديل ميشود و ما از آن استفاده ميكنيم. در شهر جديد ممكن است فرهنگ شهري داشته باشيم و اين فرهنگ شهري در مكان رخ نميدهد و با افراد ميآيد و ممكن است فرهنگي كه با افراد ميآيد، شهري باشد يا روستايي. در صورت روستايي بودن كار دشوارتر ميشود. اين فرهنگ در آمد و شد و تعامل بين گذشته و حال است. به عبارتي گذشته مرتب تبديل به روز ميشود، دگرگوني پيدا ميكند. فرهنگ فرد نيز در حال استحاله و پالايش دايمي است. اين فرهنگ تشكيلدهنده هويت است. از اينرو، شهر بدون فرهنگ، شهر بدون هويت است. هر قدر غناي فرهنگي شهر بالا رود، آن شهر داراي فرهنگي جديتر است. ولي از همان ابتدا هم ميتوان شهري ساخت كه نشان دهد، فرهنگي جدي پشت آن است و اين فرهنگ جدي است كه ميتواند هنجارهاي فردي را كه با فرهنگ شهري آشنا نيست، تعديل و معنادار كند. * نقش هنر در هويتبخشي چيست؟ - هنر، بحث زيباييشناسي است. بحث ذائقه شهري است و آنچه گفتم بايد از شهر چشيد. ممكن است فرهنگي قوي داشته باشيم ولي در سياه و سفيد خلاصه شود. بنابراين شهر ما رنگارنگ نخواهد بود و شهري كه رنگارنگ نباشد، افسرده و دل مرده است. به رغم غناي فرهنگي ما فرهنگ را رها كرديم و فرهنگ روزمرهاي در پيش گرفتيم. زيبايي را از دست داديم و چشممان به زشتي خو گرفته است. مگر اينكه در جايي برويم و زيبايي را ببينيم، بعد با تعجب بگوييم: «اين گونه هم ميتوان بود»، «رنگ هم ميتواند باشد»، «آهنگ خوب هم ميشود داشت»، «ميشود شهر زمزمه خوبي داشته باشد»، همه اينها بستگي به اين دارد كه سليقه عمومي چقدر بالا رفته باشد. سليقه هم با هويت رابطه دارد، هم با فرهنگ. در واقع اگر هويت و فرهنگ قوي نباشد سليقه هم خراب ميشود، آن وقت من معمار، هر چه برايتان بسازم فرقي نميكند. در حالي كه اگر سليقه باشد، هر بنا و شهري ساخته نميشود. معمار يا شهرساز، متكلم وحده نخواهد شد و مجبور ميشود مخاطب داشته باشد و وارد گفتوگو شود. منبع: پايگاه اطلاعرساني شهرسازي و معماري