جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'زندگی شهری'.
5 نتیجه پیدا شد
-
استفاده از رنگ در شهر رنگ يكي از جنبه هاي مهم زندگي شهري است. رنگ از جمله خصوصياتي است كه در كنار شكل، ابعاد، جنسيت و بافت هر شيء، حجم يا فضاي آن را به ما مي شناساند. در بيشتر موارد نخستين چيزي كه بيننده در مورد يك شكل شناسايي مي كند، رنگ است. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. براي مثال در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. رنگ ها نه فقط از نظر زيبايي بخشيدن به دنياي اطراف ما اهميت دارند، بلكه تاثيرات عاطفي - رواني قوي نيز بر اشخاص مي گذارند. رنگها تعابير رواني مختلفي دارند و همان طور كه گفته شد، مي توان خصوصيات افراد يا جامعه را از روي رنگهايي كه استفاده مي كنند و دوست دارند، شناسايي كرد. از اين جهت رنگ ابزار مهمي در جهت هدايت و القاي حالات رواني خاص به افراد و جوامع است. فضاهاي تيره و ناهمگون، افراد را دچار افسردگي و فشارهاي رواني ناخواسته مي كند، در حالي كه خود افراد نيز از دلايل واقعي آن با خبر نيستند. از رنگ مي توان در طراحي فضا بهره فراون برد. رنگ به كاهش خستگي و برانگيختن چشم كمك مي كند. رنگها زمينه متنوعي از فضاها كنتراست ها را در ساعات مختلف روز پديد آورده و در هر ساعت، سايه روشنهاي جديدي به وجود مي آورند و فضا را متنوع و سرزنده مي كند. ضمن اين كه با استفاده از رنگ مي توان به فضا يكپارچگي و وحدت بخشيد يا آن را متمايز و قابل شناسايي نمود. جالب اين كه اين استفاده معمولا هزينه خاصي را به سازنده و استفاده كننده تحميل نمي كند. رنگها معاني نمادين دارند و حتي در تصورات ذهني ما نيز هر بنا با رنگهاي خاصي تداعي مي شود. مثلا رنگهاي فيروزه اي و آبي ياد آور بناهاي مذهبي و مساجد هستندو يا با ديدن رنگهاي تند و شاد به ياد فضاهاي كودكانه مي افتيم. رنگهاي مختلف مي توانند ياد آور آرمانها، معاني و وقايع خاص باشند. براي مثال رنگهاي سبز تيره و سياه براي مراسم عاشورا و رنگهاي زرد، سرخ، نارنجي ياد آور فصل پاييز و آغاز مدارس است كه هر يك چهره متفاوتي به فضاي شهر مي دهند. توسعه زندگي شهري در ربع قرن گذشته چنان ولوله اي در تمامي ارکان زندگي ما انداخته است که مديريت فضاي شهري در آرايش و پيرايش ديرهنگام و عجولانه هنوز هم آثار ناپختگي خود را براي هر شهروند تماشاگري به ادراک درمي آورد. از جمله اين آثار ترکيب و کيفيت رنگي است که در رنگ آميزي سطوح پياده رو ها، نرده ها، پلکان ها، پل هاي هوايي، تير چراغ برق ها، جدول هاي کنار خيابان ها، صندلي ها، ديواره زير پل ها در اتوبان ها و... به کار رفته است. هر چند مسوولان مديريت شهري به دنبال انداختن طرحي نو در اين باره هستند ولي مسووليت من شهروند در اين باره چيست؟ انسان به عنوان موجودي ادراک کننده رنگ هاي پيرامون خود در طبيعت و محيط زندگي را براساس قوانيني از روانشناسي فيزيولوژيک، اصول رنگ ها و روانشناسي آن در بستر فرهنگي بي واسطه اش دريافت مي کند. در سلسله مراتب نيازهاي انساني مي توان به نياز به زيبايي و آرامش اشاره کرد. اگر نيازهاي پايه اي چون نيازهاي فيزيولوژيک نياز به امنيت، نياز به تعلق خاطر و حمايت اجتماعي در انسان تشفي يابند، ارضاي نيازهاي سطح بالاتر انسان چون زيبايي، احترام، عدالت و معنويت ضرورت خواهد يافت. فضاي شهري در زندگي امروزه شهروندان پتانسيلي چند منظوره جهت تشفي نيازهاي متنوع انساني را در خود دارد. اگر از کودکي که در خانواده اي گرم، شاد، آزاد و مسوول به سر مي برد خواسته شود که شهري را ترسيم کند و آ ن را رنگ آميزي کند يعني نقاشي کند به احتمال زياد از رنگ هايي متنوع، شاد و روشن و گرم استفاده خواهد کرد و خرسندي اش را با چشماني که از شوق برق مي زند نشان خواهد داد. رنگ ها در محيط زندگي انساني بازتاب لايه هايي عميق از تاثر است. تمايلات، خواسته ها، احساس ها، آرزوها، انديشه ها و خاطرات کهن آدمي را گزارش مي دهد. استفاده از رنگ در شهر را از دريچه هاي مختلفي مي توان نگريست و بررسي کرد. ما مي توانيم از رنگ آميزي با استفاده از مواد، مصالح، اشکال و حجم ها در فضاي شهري به عنوان عاملي در هماهنگي با نيازهاي متعالي شهروندان چون شادابي، توازن و تازگي توام با ضرورت هاي زندگي شهري مانند پيام رساني، آشناسازي، آسان سازي و نمادسازي که آن هم نگاه و زندگي شهروندان را هدف مي گيرد، بنگريم. چيزي که بيش از همه خود را در اين ميان نمايان مي سازد چگونگي تحقق چنين کيفيتي با بهره گيري از رنگ در موقعيت هاي متنوع شهري است. اگر نهادها و فرآيند جامعه مدني به شکل مطلوب تري در عرصه عمومي فعال شوند و اعضاي شوراي شهر و شهرداري نمايندگي افکار عمومي را داشته باشند و شهروندان با حضور فعال خود در روال هاي دموکراتيک تغيير وضعيت زندگي خود مشارکت کنند شايد بتوان براي چنان کيفيتي راه هايي جست. بهره گيري از هنر و تجربه هنرمندان و درايت و هوشمندي متخصصان در رنگ آميزي ظاهر شهر مي تواند شرايط بهتري را براي تامين بهداشت رواني شهروندان فراهم سازد. سنتي که از ديرباز خود را در معماري بناهاي تاريخي و نمادهاي ديني و ملي چون رنگ فيروزه اي گلدسته ها و گنبدها و رنگ نيلگون طاق ها و شبستان ها و رنگ خاکي ستون هاي سنگي و آجرنماها و... به دست هنرمندان، دانشمندان و معماراني بنام و گمنام بر خاطره کهن ما ردپايي گذارده است. کاشي کاري سبزرنگ خيابان، نقاشي هاي شهر و... همگي بر اين روش بازسازي شده اند. چنين کيفيتي در شهر احساس همدلي، ستايشگري و خرسندي ناشي از تماشاگري شهروندان احساس تعلق اجتماعي و ملي را تامين خواهد کرد. طراحي نرده ها، فضاهاي سبز، به کارگيري مواد و مصالح نوآوري شده، نورپردازي ها با رنگ آميزي مشاطه گران شهري مي تواند نويددهنده شرايطي مدرن و مطلوب در گستره هزار توي فرهنگ ايراني و آييني باشد و در غير اين صورت هشداردهنده نسبت به استفاده هاي نامناسب از امکانات بومي و غيربومي است. اگر از شما خواسته شود شهر خود را دگرباره نقاشي کنيد، از چه مواد، اشکال و رنگ هايي بهره خواهيد برد؟ اگر اين رنگ ها بخواهد ما را به راستي، سلامت و صلح فرا بخواند و ما را به ازل و ابد بکشاند، چه رنگ هايي را انتخاب خواهيد کرد. راستي رنگ خدايي که بهترين رنگ هاست، کدام است؟ رنگ در شهرهاي قديم در بناها و فضاهاي قديم، رنگهاي طبيعي مصالح محلي كه بناها به وسيله آنها ساخته مي شد، به شهر چهره اي هماهنگ و همگون مي داد و با روحيه، اقليم و فرهنگ مردم نيز بيشتر مطابقت مي كرد به اين ترتيب رنگ هر شهر تثبيت شده بود و جنبه اي از هويت آن محسوب مي شد. بنابراين، با وجود تفاوت در مقياس و عملكردها، نوعي وحدت كلي بر سراسر شهر حاكم بود. هر شهر هويت رنگي خاص داشت. در اين شهرها، بناهاي شاخص شهري به ويژه بناهاي مذهبي با تزئينات كاشي فيروزه اي رنگ در زمينه خاكي خود مي درخشيدند و خود را متمايز مي كردند. شهرهاي كويري، با آسمان آبي، درختان سبز و بناهاي خاكي و گنبدهاي فيروزه اي رنگ، تصويري چشم نواز در ذهن وخاطر هر بيننده اي حك مي نمودند. تجربه حركت در چنين فضاهاي شهري به دليل وحدت آن، آرامش بخش و به دليل تنوع رنگي به جا و حساب شده سرزنده و متنوع بود. رنگ در شهر هاي امروز... بر عكس در شهرهاي امروز ما، استفاده از رنگ به معضلي بدون پاسخ تبديل شده كه سازندگان، معماران و طراحان ومردم عادي را به استفاده بي فكر و كوركورانه از رنگ كشانده است. شهرهاي ما يك بوم رنگي بي هويت و مغشوش هستند كه تنها موجب افسردگي روان پريشي و عصبيت افراد جامعه مي شوند. در جامعه ما حساسيت افراد نسبت به فضا از ميان رفته و افراد فاقد نگرشي منسجم در مورد چگونگي نمود فضاها هستند. در نتيجه با فضاها به صورت انفعالي برخورد شده و اجازه داده مي شود كه سرعت زندگي روزمره و وقايع، ما را به دنبال خود بكشد ! ما با مسائل مهم فضاهايمان از جمله رنگ به صورت مقطعي و موردي برخود مي كنيم. شهرهاي امروزي غالبا خاکستري هستند عناصر رنگي در آنها بيشتر سيماي رنگارنگ زباله هايي است که در همه محيط هاي شهر خودنمايي مي کنند؛ پل ها، ساختمانهاي سيماني، سنگي و درختاني که از فرط آلودگي هوا سبزي شان رنگ باخته ديگر مجالي براي عرض اندام رنگ در آنها باقي نگذاشته است بطوري که متاسفانه شهروندان در برخورد با اين نمادهاي خشک و خشن تنها با آشفتگي بصري مواجه مي شوند و آنچه بايد در خدمت آرامش رواني شهروندان باشد برعکس عمل مي کند، از طرفي هم در اين رابطه هيچ گونه اصول و مباني مدوني براي محيط هاي شهري تعريف نشده، تا بتوان بر اساس آن مديران و طراحان و حتي مردم را در انتخاب رنگهاي مناسب براي محيط زندگي شان هدايت كرد. رنگ به عنوان يکي از مهم ترين عناصر بصري مي تواند نمودي فعال و تاثيرگذار در منظر عمومي يک شهر داشته باشد. که با اين همه در حال حاضر ضوابط و اصول مرتبط با کاربرد رنگ در شهر مدون نشده و اين بخش از زيباسازي شهرها بر پايه سليقه هاي مديران و کارشناسان هدايت مي شود. علاوه بر اين امروزه متاسفانه رنگ به وسيله اي براي خودنمايي تبديل شده است، توجه به جنبه هاي عملكردي و فيزيكي رنگ بدون توجه به ابعاد و تاثيرات رواني آن باعث آزاردهنده بودن رنگهاي به كار رفته در محيط مي شود. مديران از افراد غير متخصص در طراحي و تجهيز فضاهاي شهري استفاده مي كنند و سپس با وجود صرف هزينه وانرژي زياد با تعجب به نتايج تاسف بار به وجود آمده مي نگرند. در معماري تك بناها نيز افراد غير متخصص و گاه حتي متخصص تنها براي خودنمايي، جلوه فروشي و متمايز كردن بنا از ساير بناهاي مجاور از رنگ هاي ناهمگون و نامتجانس با زمينه، عملكردو شخصيت بنا و محيط اطراف استفاده مي كنند كه با گذشت زمان، نادرستي اين انتخاب ها آشكار مي شود. استفاده از رنگهاي طبيعي در شهر همان طور كه مبلمان منزل و فضاي محيط مسكوني بايد از هماهنگي و نظم در انتخاب رنگها برخوردار باشد، اجزاء تشكيل دهنده شهر نيز در صورت تبعيت از اصول تركيب و هماهنگي در رنگها فضايي مطلوب و آرامش بخش را براي شهروندان خواهد ساخت. فضاهاي سبز شهري مهمترين عنصر تامين كننده تنوع رنگ هستند، و در شكل دهي به سيماي رنگي شهر نقش اساسي دارند. رنگ مهمترين عامل در جذابيت پارك ها و فضاهاي سبز شهري است و آگاهي از كاربرد متناسب رنگها موجب نيل به مقصود خواهد شد. يكي از وظايف طراحان چشم انداز، آگاهي از دانش تركيب رنگ، روانشناسي رنگها و آشنايي با گونه هاي گياهي تامين كننده آن است. درختان و درختچه ها و پوشش گياهي بسياري را در طبيعت مي توان يافت كه با تغيير رنگ در فصول مختلف موجب تنوع در چشم اندازهاي شهري مي شوند. در تركيب رنگ گياهان در هر منظره مي توان از دو روش كلي تبعيت نمود؛ روش اول تركيب رنگهايي است كه در چرخه طيف رنگهاي مجاور يكديگرند، مثل تركيب رنگهاي قرمز، قرمز - بنفش و بنفش. در اين روش تركيب رنگ هر اندازه محيط مورد نظر وسيع تر باشد، طيف رنگي و رنگهاي مجاور انتخابي بيشتر است. برعكس با كوچك شدن محيط، رنگهاي انتخابي محدود خواهد شد. روش دوم، در تركيب رنگها، نقطه مقابل روش اول است. دراين شيوه از رنگهاي مكمل و رنگهاي مقابل يكديگر استفاده مي شود، به عنوان مثال طراح از گياهاني با رنگهاي بنفش- زرد و يا قرمز - سبز در مجاورت يكديگر استفاده مي كند. اين شيوه بيشتر در مواردي استفاده مي شود كه هدف طراح جلب توجه و نظر بينندگان به چشم انداز است. ديدگاه طراحي شهري استفاده فراوان از رنگهاي تند و متفاوت در پروفيل در و پنجره تا شيشه هاي رفلكس با رنگهاي تند و خيره كننده براي تك تك ما ملموس و آشنا اند. اين رنگها بر سردرگمي فرد در فضا مي افزايند، چرا كه هر رنگ داراي پيام و داراي بار معنايي خاصي است. زماني كه بدون توجه به معاني نهفته در رنگها از آنها استفاده شود، محيط به مكاني ناراحت كننده و ناخوشايند براي فرد بدل مي گردد. رنگ كه خود عنصري هويتي و عاملي براي تقويت خوانايي است، امروزه چنان در شهرها و محله ها به صورت تصادفي و سليقه اي به كار گرفته مي شود كه بخشهاي تازه ساز شهرهاي ايران، تفاوت چنداني با شهر مشهد ندارند. اين اغتشاش و بي نظمي و بي هويتي در همه جا يكسان است و تنها از همين جهت مي توان ميان شهرها تجانس و تشابه يافت. اين در حالي است كه هر شهر، بسته به اقليم، مصالح بومي، فناوري و منابع سليقه و فرهنگ افراد، رنگ نماها، در و پنجره ها، مبلمان شهري، كف سازي، سقف و بام اصولا تمامي عناصر شهري به رنگهاي خاصي محدود مي شود كه به نوعي شناسنامه رنگ شهر به شمار مي آيند. از كنار هم گذاشتن اين نمونه هاي رنگي مي توان پالت رنگي شهر را كرد. رنگهاي پالت رنگي شهر مطلوب در دامنه هاي مشخص و هماهنگ قرار دارند و اكثرا تناسبات رنگي با يكديگر هستند. رنگ يكي از عناصري است كه در كنار نور، بافت، فرم و شكل بر ادراك بصري افراد از محيط تاثير مي گذارد؛ اما در عين حال شايد بيش از هر مقوله ديگري در طراحي، با آن به صورت تصادفي برخورد شود. رنگها داراي وزن ادراكي اند : رنگهاي روشن سبك ترند و رنگهاي تيره سنگين تر. رنگ سياه در اين مورد استثناست وخالي بودن را القا مي كند. رنگهاي متفاوت القاء كننده مسافت و فاصله نيز هستند. رنگهاي گرم نزديك تر حس مي شوند و فضا را تنگ تر مي كنند، در حالي كه رنگهاي سرد دورترند و فضا را وسيع تر نشان مي دهند. در ضمن بايد توجه داشت كه چگونگي قرار گيري رنگها در كنار هم و نقشهاي زمينه نيز بر اين ابعاد تاثير مي گذارند. ادراك رنگي در مجموع به سه عامل بستگي داردشرايط محيطي كه رنگ در آن ديده مي شود خصوصيات سطح جسم منعكس كننده مانند بافت و توانايي آن براي جذب يا انعكاس نور،توانايي فرد براي ادراك رنگها. روان شناسان مطالعات زيادي بر روي تاثير رنگ و نور بر ادارك ما از فضا و زمان انجام داده اند. همگان از تاثير رنگ بر حس وزن سبكي و سنگيني ، دما گرمي و سردي فاصله دوري و نزديكي و ابعاد بزرگي و كوچكي آگاه اند. حتي مقياس زمان نيز در فضاهاي داراي رنگهاي مختلف، متفاوت است. براي مثال، شنوندگان سخنراني در يك سالن آبي رنگ، آن را طولاني و كسل كننده مي يابند، در حالي كه همان سخنراني در يك سالن سرخ رنگ، هيجان انگيز و كوتاه تر ارزيابي مي گردد. مجموعه اين عوامل باعث مي شود تا صرف نظر از ساير عوامل محيطي و خصوصيات فضايي، دو فضاي يكسان با تركيبات رنگي مختلف تاثيرات كاملا متفاوتي را بر ادراك انسان بگذارند. رنگ آميزي مبلمان شهري شهرهاي امروزي با پيشرفت علم و دانش و تكنولوژي همراه شده ولي در راستاي اين پيشرفت هنوز به صورت گذشته سرزندگي و هويت ديده نمي شود. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. در قديم هويت سنتي و قديمي شهر همواره باعث لذت بخش بودن كيفيت بصري ميشدند. مبلمان شهري نيز يكي از عناصري است كه ميتوان بوسيله ي آن هويت شهر و خوانايي شهر را بخوبي در شهرهاي امروزي تعريف كرد. البته در صورتي كه با توجه به ويژگيهاي آن بخوبي به كار برده شود. مبلمان شهري را ميتوان داراي ويژگيهايي دانست. با رعايت اين ويژگيها ميتوان به اهداف اصلي استفاده از مبلمان شهري رسيد. يكي از ويژگيها رنگ است. رنگها امروزه در شهرهاي ما به صورت گسترده به كار برده شده اند و انواع و اقسام رنگها را ميتوان در شهرها ديد. اما از رنگها در اكثر شهرهاي ايران از جمله مشهد بدون هيچ گونه برنامه ريزي استفاده شده و اصلا توجهي به همنشيني، هماهنگي، تضادها، و تركيب رنگي عناصر شهرها نشده است. به طور خاص نيز ميتوان گفت كه رنگ در مبلمان شهري، شهرهاي ما بدون هيچ ضابطه و استانداردي و بدون هيچ برنامه ي تدوين شده ي مناسبي به كار برده شده است كه نشئت گرفته از عدم توجه به رنگ آميزي مبلمان شهري است. در كنار بدون برنامه بودن ونداشتن ضابطه و استاندارد، رنگها در مبلمان شهري بدون توجه به تأثيرات بصري و رواني آنها به كار برده ميشوند. همچنين رنگهاي مختلف و ناهماهنگي را در كنار يكديگر، كه پيامد آن سردرگمي در فضا و عدم خوانايي است ميتوان مشاهده كرد و به طور كلي به كار بردن رنگهاي متفاوت و ناهماهنگ با زمينه و پالت شهر به صورت سليقه اي توسط افراد و مسئولان كه تأثير نامطلوبي بر هويت و خوانايي شهر دارد، مسائل عمده و اساسي در مواجهه با مبلمان شهري و رنگ آميزي دانست. اهميت رنگ در تقويت هويت شهري و خوانايي محيط و در ايجاد فضاهاي شهري سرزنده و شاداب و القاي حس مكان و فضا و حس وحدت در كنار مبلمان شهري در شهر حائز اهميت است و همچنين تأثيرات رواني بر روي افراد و ايجاد كيفيتهاي فضايي نيز از ضرورتهاي استفاده از رنگ در مبلمان شهري است. از نظر کارشناسان شهرسازی و معماری: رنگ به عنوان يکي از عناصر تلطيف کننده محيط مي تواند تاثيرات بسياري در هويت بخشي و خوانايي محيط به وجود آورد. بايد توجه داشت که نمي توان همه جاي شهر را به شکل يکسان و يکدست رنگ آميزي کرد. با توجه به اينکه مبلمان شهري در بيشتر کشورهاي دنيا از عناصر خواناي محيط محسوب مي شود، رنگ اين عناصر هم مي تواند جزئي از هويت و خوانايي محيط شوند. گاهي بايد برخي از عناصر مبلمان مانند سطل هاي زباله، صندوق هاي پست و کيوسک هاي تلفن به شکل واحد رنگ شوند اما الزامي براي متحد بودن رنگ بقيه عناصر وجود ندارد و شرايط فرهنگي و بافتي هر منطقه در تعيين نوع و جنس رنگ تعيين کننده است. گفتني در مورد انتخاب رنگ مناسب براي مبلمان شهر، بسيار است. به گفته بسياري از کارشناسان رنگ پيش از بافت، فرم و مواد مصرفي دريافت ميشود و به همين دليل اثرش بيشتر است. ولي در اين ميان آنچه كه ضروري است، حركت منسجم تمامي عناصر يك طرح به سوي هماهنگي با محيط است. رنگ بايد جزئي از كل فرض شود، كلي كه به سوي وحدت و يكانگي رو دارد. همچنين عامل ديگر، در گزينش رنگ، كاربرد محصول است. رنگ نبايد براي دورهاي كوتاه و تنها به قصد جلب نظر رهگذاران به كار رود. به طور مثال، ممكن است گزينش زبالهدانهايي به رنگ زرد روشن در ابتدا حتي با محيط هم هماهنگ باشد و انتخاب جالب وجسورانهاي به نظر برسد، اما به طور يقين بعد از شش ماه كه زبالهدان بارها از آدامسهاي جويده، كاغذهاي چسبناك شكلات و از اين قبيل خوراكيها پر و خالي شد و لكههاي مختلف رنگي گرد تا گرد آن را فرا گرفت، در آن انتخاب تجديد نظر ميشود. در اين باره برخي معتقدند كه وجود رنگهاي روشن بر پيكر مبلمان شهر در بسياري موارد باعث تشخيص سريع آنها از محيط ميشود و كيفيت و كميت استفاده از آنها را افزايش ميدهد. اين تفكري است كه بسياري را به گمراهي كشانده است. شهروند وظيفهشناس و مسئوولي كه تكليف خود را دربرابر محيط زندگي خويش ميداند، رنگ برايش تعيين كننده نيست. در عوض حتي با برجستهترين رنگها و ترفندهاي رنگارنگ نيز نميتوان از پرتاب زباله توسط آن كه مقيد به چيزي نيست در ميان سبزهها، خيابان و پياده رو جلوگيري كرد. شايد يكي از راههاي برخورد با اين معضل، اجراي قوانين موثرتر و ترويج فرهنگ شهرنشيني باشد، به جاي پيش افتادهترين راه، يعني تنوع رنگ محصول؛ در كنار رنگ عناصر، خود فضا نيز قابليتهاي بالايي براي تركيبهاي رنگي دارد. تشخيص يك رنگ در محيط به عواملي از جمله زمان ديدن، رنگ زمينه،رنگهاي ثابت و منابع نور طبيعي و مصنوعي بستگي دارد، قرمز و نارنجي رنگهايي هستند كه بيش از همه جلو ميآيند و به اصطلاح پيشآمدگي دارند. پرتوهاي ساطع شده از اين رنگها بر تمركز عدسي چشم تاثير ميگذارند و در شخص دوربيني ايجاد ميكنند. رنگهاي سبز و آبي، بر عكس چشم را نزديك بين ميكنند، چرا كه اين دو رنگ به عقب رفتن و عميق شدن تمايل دارند. زرد و ارغواني در اين خصوص خنثي هستند، نه پيش ميآيند و نه عقب مينشينند. به طور كلي رنگهاي گرم قرمز، صورتي، زرد و نارنجي در نخستين سالهاي زندگي انسان براي وي بسيار مهم هستند. در حالي كه در دوران بلوغ، آبي، قرمز و سبز غالب هستند. براي چيدمانهايي جسورانه و پويا، محيطهاي روشن، بهترين هستند و رنگهاي اصلي و غني در چنين فضاهاي درخشاني، بيشتر رايجند. براي محلهايي كه كارهاي فيزيكي و فكري در آن جا انجام ميشود، رنگهاي عميق و ملايم، انتخابهاي بهينه هستند. از توناليته بيشتر بايد در مناطق معتدل استفاده كرد. در مناطق استوايي، اين تدبير توفيقي به دنبال نخواهد داشت. سفيد خيره كننده است وبه سادگي كثيف ميشود. رنگ بسيار سفيد براي سطوح نبايد به كاررود. خاكستري با هر رنگي هماهنگي دارد. رنگهايي با رنگمايه كم براي محيطهاي فعال و پر جنب و جوش مناسب ترند. رنگهاي قويتر به منظور تاكيد و بر انگيختن به كار ميروند. ميان 16 تا 35 سالگي، رنگها دربهترين و دقيقترين وضع خود درك ميشوند. خردسالان و سالخوردگان مهارت كمتري در تفكيك و تشخيص رنگها دارند و براي سنين بالاي 55، سرعت تفكيك رنگها رو به وخامت ميگذارد. توجه به شرايط اقليمي منطقه مورد نظر براي طراحي و درك رنگهاي غالب، در گزينش رنگ بسيار موثر است. برخي از مبلمان شهري مانند كيوسك تلفن و صندوق پست از استانداردهايي براي رنگ پيروي ميكنند كه رعايت آنها الزامي است. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. که قطعا نیازمند بازنگری اساسی مبلمان شهری و رنگ آمیزی شهری است. نوشته:محبوبه غفوري منبع: www.urbanity.ir
-
شهر بی کبوتر زیبا نیست - نوشتاری از محسن اکبرزاده
Neutron پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سخنرانی و نوشتارهای شهرسازی
شهر بیکبوتر زیبا نیست محسن اکبرزاده شهرسازی - در گوزن های کیمیایی صحنه ای است که سعید پیردوست با التماس به مامور شهربانی ناامیدانه تلاش میکند تا جلوی قتل عام کبوترهایش را بگیرد. اما طوقی علی حاتمی یک پیشکش تمام عیار به گوشه ای از فرهنگ ایرانی و خاورمیانه ای است که در آثار شاعران و نویسندگان بسیاری از فردوسی تا اخوان ثالث و چوبک و هدایت جلوه دارد. کبوترباز تیمار می کند، خون دل می خورد، بد می شنود و بد میبیند اما آنچه دخل می کند را لاجرم با همه ما شریک می شود. صحنه ای که کبوتران در آسمان اوج می گیرند، صحنه ای است که هیچ شهروندی برای آن هزینه ای پرداخت نکرده است. آن هم در پهنه ی آسمان که وسیع ترین عرصه ی منظر شهری تلقی می شود. آسمان به سبب دست نیافتنی بودن و غیرقابل مدیریت بودن به طور عام، جز در مراسم آتش بازی و یا پرواز بالن ها که بیشتر تشریفاتی و همواره پر هزینه است، همنشینی جز پرندگان شهری ندارد. در شهرهای ایرانی هر چند منع قانونی صریحی در منع نگهداری کبوتر وجود ندارد ولی بنا بر شکایت مدعی عمومی و یا خصوصی، نگهداری از کبوتر جرم تلقی می شود. کبوتر خانه ها در سنت شهری ایرانی در هر اقلیمی و به هر فراخوری فرصتی عمومی بوده اند که جز تامین بخشی از تغذیه و کود کشاورزی، نقشی نیز در بهبود کیفیت زیست عمومی داشته اند. وقف نامه هایی که بر آن ها نوشته اند و اصول و آدابی که متولی یا متولیان خاص و عام آنها در نظر می گرفته اند همه و همه نشان از رویکردی فرهنگی به همزیستی با پرندگان است و نه رفتاری صرفاً سوداگرانه. محل قرار گیری کبوتر خانه ها در گره های محلی، هندسه و ساختاری که ضمن تامین امنیت بالاترین عملکرد را دارد و بهره گیری از آنان به عنوان نشانگان شهری؛ همه و همه اثباتی بر این رویکرد فرهنگی و حتی زیبایی شناسانه به منظر عمومی زیست گاه آدمی است. از این منظر می توان کبوترخانه ها را نمادی از معماری و شهرسازی پایدار و دوست دار طبیعت دانست که ضمن حل مسئله ی تعامل زیستی با گونه های غیر انسانی، این مسئله را به یک فرصت فرهنگی ارتقا می داده اند. از این منظر مدیریت شهری در دو مقیاس می توان به احیای حضور پرندگان در فضا و منظر شهری یاری رساند. یکی احداث کبوترخانههایی در محلات یا پارک ها تا امکان تعامل کودکان و دیگر قشرها با پرندگان را فراهم کند و از این طریق مشارکت عمومی و فعالیت فرهنگی اعضای یک محله را قوام ببخشد که این خواسته سال هاست از سوی جامعه شناسان شهری مطرح شده و از سوی مدیران به کرات در سخنرانی ها مورد مصرف قرار گرفته است. دیگر حمایت مالی و یا تجهیزاتی کبوتربازان محلی. کشیدن یک حصار مات و غیر شفاف گرداگرد پشت بام های افراد و یا حمایت های دامپزشکی و تجهیزاتی دیگر از این افراد می تواند آسمان محلات شهرهای ایران را به خاطره ای خواستنی بدل ساخته و شهرهای ایرانی را با برند شهری کبوتر که بار معنایی صلح و دوستی را نیز با خود دارد، به جهان معرفی کند. پرسشی که در نهایت مطرح می گردد آن است که مدیریت شهری دغدغه ای در باب منظر طبیعی شهر از خود نشان داده است و یا پذیرش و انعطاف فرهنگی لازم را برای احیای این امر در خود سراغ دارد؟ پاسخ به این پرسش، پاسخ به بسیاری ظرفیت های معطل مانده در احیای زیست شهری است که دست یابی به آن ها برای شهروندان و شهرسازان به رویایی دور بدل شده است. چنانچه به طرح چنین ایده های کوچک و ساده ای بسنده می کنند. اما جالب ترین نمونه قابل ملاحظه در این باب، احیا و ایجاد کبوترخانه های مدرن برای بهبود کیفیت فضاهای شهری و باززنده سازی محلات است. در این موارد با افزایش مشارکت رفتاری بین اعضای یک محله و یا یک مجتمع ساختمانی و در نتیجه افزایش حس مسئولیت و تعلق نسبت به مکان مواجه هستیم. همچنین با پرواز چرخشی پرندگان در سایت مورد نظر علاوه بر ایجاد ابتهاج محیطی، با تحریک عواطف انسانی ساکنان، کیفیت روابط افزایش می یابد. مراقبت، تغذیه و مراسم و رویدادهای مربوط به پرندگان نیز سبب ایجاد سنت های رفتاری و اجتماعی جدید می شود. امروزه نیز شهر پایدار و دوست دار طبیعت را نه تنها در سبزینگی و ارتباط با گونه های نباتی تعریف می کنند، بلکه تعامل انسان با حیوان را بخشی غیرقابل تفکیک از سیاست های پایدار شهری به حساب می آورند. بخشی از این سیاست ها معطوف به پرندگان مهاجر فصلی است که در گذر از شهرها به سبب نور پردازی برج ها و نور دهی فضاهای داخلی با جداره های شیشه ای برخورد کرده و برای مثال در امریکا سالانه 90000 قطعه پرنده به این صورت تلف می شوند. برای جلوگیری از این لطمه ی طبیعی ضوابطی مبتنی بر مسیر پرواز پرندگان فصلی و نحوه نور پردازی بناها در نظر گرفته می شود. در سالهای اخیر نیز مدیریت شهری بسیاری از بوستان های عمومی موجود و یا بوستان های در حال احداث را مبتنی بر پارادایم های دوستدار حیوانات و پرندگان طراحی کرده و یا به مسابقه می گذارد که با شرکت دفاتر معماری حرفه ای از همه سوی جهان مورد استقابل قرار می گیرد. در شهرهای ایرانی هر چند منع قانونی صریحی در منع نگهداری کبوتر وجود ندارد ولی بنا بر شکایت مدعی عمومی و یا خصوصی، نگهداری از کبوتر جرم تلقی می شود. یکی عطف به قانون مصوبی در ابتدای دهه پنجاه درباره ممنوعیت نگهداری از کبوتر در حریم فرودگاه ها که امروزه در دیگر شهرهای بزرگ جهان هیچ مزاحمتی تلقی نمی شود وشما در میادین عمومی لندن، پاریس، وین و رم با پرندگانی مواجه هستید که تهدیدی برای فرودگاههای این شهرها به شما نمی آیند.و دیگری شکایتی مبتنی بر تجاوز به حریم روانی خانه که شهرسازی غیر اصولی امروز ما با مشرف کردن 30-40 پنجره بر حیاط خانه ای 150 متری همه ی آن چه که نثار کبوتربازان می شد را نثار تراکم فروشان می کند. کلید واژه: زندگی شهری - محسن اکبرزاده منبع -
فرهنگ شهری را می توان مشتکل از ارزش های گروهی معین و هنجارهایی دانست که از آن پیروی می کنند و کالایی مادی پدید می آورند. فرهنگ با زندگی شهری بالیده و راه تکاملی پیموده است. شهر واقعی، فارغ از زمان و مکان، بدون فرهنگ بی معناست. فرهنگ شهری پدیده ای هزار تو و کهنسال است که هر روز نو می شود. فرهنگ شهری همراه با دگرگونی های شگرف سده بیستم، چنان دگرگون گشته است که با تحولات این مفهوم در گستره تاریخ آن برابری می کند. همه عناصر شهری به طور مستقیم و غیر مستقیم از فرهنگ متأثر می شوند و در مواردی نیز بر آن اثر می گذارند. برای یافتن راهی منطقی و روشمند برای پاسخگویی به پرسش هایی چون «فرهنگ انسانی در متن شهری چیست؟»، میتوان از الگوی تحلیل سه سطحی بهره جست. این الگوی نوپا گذشته از دو سطح کلان و خرد، سطح میانه ای نیز دارد. برداشت ایستا از فرهنگ شهری آن را در سطح میانه که به سازمان ها و گروه بندی های اجتماعی اختصاص دارد، قرار می دهد. سطح خرد به فرد رفتاد و سطح کلان به ساختار جمعی می پردازد. در برداشت پویا از فرهنگ شهری، ارتباط متقابل سه سطح پیش گفته الزای می گردد. برنامه ریزان شهری به هنگام برخورد با فرهنگ شهری از رابطه ارزش ها، هنجارها، روابط انسانی و ساختار شهر و بالاخره برنامه ریزی شهری یاد می کنند. جامعه شناسان فرهنگ شهری را در معنای شهری بودن می جویند. برخی غیرشخصی شدن را مهمترین ویژگی فرهنگ شهری می دانند که روابطی با واسطه است نه چهره به چهره. مبارزات گروه های اجتماعی، و به ویژه جنبش های اجتماعی تهیدستان، خود بخش مهمی از فرهنگ شهری اند. دگرگونی مفهوم کار و کمرنگ شدن مفهوم اداره، امکان انجام کارهای اداری در همه جا تنها به شرط دسترسی به رایانه ای متصل به مرکز اطلاعاتی، از دستاوردهای جهانی شدن اقتصاد است. جهانی شدن واقعی با اختراع ریز پردازنده و تراشه و پوشش ماهواره ای فضای جهان (مانع علمی - فنی) و برنامه ریزی فروپاشی شوروی (مانع سیاسی - ایدئولوژیکی) صورت پذیرفت. فرهنگ فوردیسم / پلاستیکی، مصرف انبوه و توسعه تمامی زمینه ها، اینک در ابعادی جهانی رشد کرده و مرزهای ملی را از میان برده است. آثار شگرف این امر بر شهر و فرهنگ شهری هویداست. مدیران شهر در شرایط کنونی کشور با دشواری ها و امکانات در حال شکل گیری روبرویند و در این میان شهرها چاره ای جز مستقل شدن و اداره خود ندارند. نویسنده: پرویز پیران دانلود مقاله
-
- 4
-
- فرهنگ فوردیسم
- فرهنگ انسانی در متن شهری
- (و 14 مورد دیگر)
-
توسعه شهری در رویارویی با نوگرایی و الزامات برنامه ریزی
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
تأکید اصلی این نوشتار بر بررسی برنامه ریزی و توسعه شهری مدرن در جهان اسلام است و لذا سه موضوع مرتبط مورد توجه قرار گرفته است: جوامع اسلامی، نوگرایی و شهرها شهر اسلامی، جامعه مدنی و پیوند با مدینه سمت و سوی آینده برنامه ریزی شهری در جهان اسلام در این نوشتار بر سه نکته کلیدی تمرکز شده است: دگرگونی های مدرن مرحله متمایزی از تجدید ساختار شهری در جهان اسلام است. دخالت دولت و برنامه ریزی اهمیت فزاینده ای در ایجاد و بازسازی محیط زیست شهری داشته است. جنبه های حقوقی، فرهنگی، سیاسی اسلام به شکل گیری محیط زیست منطقه ای کمک کرده است. نویسنده: ه. امیر احمدی م.ر. رضوی ترجمه: سید محمود نجاتی حسینی دانلود مقاله-
- 4
-
- فضای شهری
- مقاله برنامه ریزی شهری
-
(و 20 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فضای شهری
- مقاله برنامه ریزی شهری
- مقاله شهرسازی
- محله
- محیط زیست منطقه ای
- محیط زیست شهری
- نوگرایی
- نوگرایی و شهر
- هسته شهر سنتی
- الزامات برنامه ریزی
- برنامه ریزی شهری
- برنامه ریزی شهری مدرن
- توسعه شهری
- توسعه شهری مدرن
- حمل و نقل برون شهری
- حمل و نقل درون شهری
- حومه شهر
- حارس
- زندگی شهری
- ساختار شهری
- شهر اسلامی
- شهر جدید صنعتی
-
استفاده سنتی از فضاهای عمومی؛ مکان ملاقات، بازار و فضای تردد: 1880: نقاشی اریک منینگسن شاهراه اصلی کپنهاگ را در کریسمس با انعکاس واقعیت اقتصادی و اجتماعی آن دوره نشان داده است. ضرورتاً خیابان مجل کار، خرید و فروش و یا حمل اجناس است. بطوریکه استفاده غالب از خیابان برای این سه کاربری بوده است. 1960: همان خیابان مورد هجوم خیابان و ماشین قرار گرفته است. بطوریکه عابرین به دو سنگفرش باریک با فضایی که تنها مختص حرکت است، محدود شده اند. 1968: پنج سال بعد از عبور و مرور. پیاده روی، خرید، و دیدن ویترینها معمول است. کاکرد اجتماعی دیدن و دیده شدن، بعنوان بخش مکمل زندگی شهری ادامه یافته است. 2000: همان خیابان در یک روز تابستان. شش برابر ناحیه برای عبور فراهم شده است. مردم هنوز در حال تردد هستند. ولی اکنون گزینه های دیگری نیز وجود دارند؛ بسیاری ایستاده اند، نشسته اند، یا به حال تفریح در کافه های روباز می باشند. اگر چه الگوی استفاده در طول تاریخ متفاوت بوده است، اما علی رغم این تفاوتها، فضای عمومی به عنوان محل ملاقات و قرار، بازار و محل عبور و مرور عمل نموده است. شهر همواره محل ملاقات و دید و بازدید، تبادل اطلاعات درباره شهر و جامعه و محلی است که در آن وقایع مهمی نظیر تاجگذاری، مراسم، فستیوالها و گردهماییها روی می دهد. و شهر محل داد، ستد و عبور و مرور و انتقال کالا از محلی به محل دیگر است. در گذشته هنگامی که بسیاری از حرکتها توسط پا صورت می گرفت، اغلب توازن شدیدی مابین کابریهای اصلی شهر وجود داشت. عابران می توانستند برای ملاقات، تجارت، گفتگو به هر جایی که نیاز داشتند بروند و در همان فاصله از مناظر شهر، استفاده کنند. و بدین ترتیب کارکردهای شهری همزمان در همان فضای شهری صورت می گرفت. با این حال در قرن بیستم بویژه در کشورهای صنعتی شرایط برای سه کارکرد اصلی فضاهای عمومی شهر تغییر یافت. الگوهای جدید عبور و مرور، تجارت و ارتباطات به قدری افراطی گردید که سنت قرن ها در چگونگی استفاده از شهر را تغییر داد. اختراع دوچرخه و قطارهای برقی، در اواخر قرن نوزدهم، دامنه وسیع جدیدی به حمل و نقل بخشید و زمانیکه در آغاز قرن بیستم اولین اتومبیلها ساخته شدند، الگوی حمل و نقل تغییرات اساسی یافت. به لحاظ سنتی موازنه خوبی میان توابع شهری به عنوان محل ملاقات، خرید و عبور و مرور وجود داشت که این الگو هنوز هم در چندین شهر حفاظت شده نظیر "ونیز" ادامه دارد. شهر به عنوان محل تجارت در قرن بیستم تغییرات زیادی به خود دید: تجارت در فضای آزاد به تدریج به سمت مغازه های کوچک کنار خیابانها و میادین حرکت کرد و از این رو مغازه های بزرگتر، سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیره ای بزرگ و دور از قلب شهر توسعه یافتند. در مواردیکه مراکز خرید در داخل شهر استقرار می یافت، این مغازه ها، فضای بسته ای شده و دیگر به عنوان بخشی از فضای عمومی مطرح نبودند. بدین ترتیب بازار از حوزه فعالیت های عمومی جدا شده و وارد حوزه خصوصی گردید. تجارت و تردد در قرن بيستم کاملاً تغيير يافته است، خريد و فروش در داخل مغازه ها انجام مي گيرد (مادريد اسپانيا) (مفازه هاي زيرزميني ناگوياي ژاپن) قرن بیستم شرایط کارکرد شهر به عنوان محل ملاقات و تبادل اطلاعات را نیز تغییر داد. توسعه سریع و وسیع رسانه های خبری، الکترونیک و چاپ، همراهی مردم با جریان بی پایان اطلاعات را در مورد جامعه و دنیا امکانپذیر ساخت. و بدین ترتیب همراه با این جریان، امکان ارتباط غیر مستقیم اشخاص با یکدیگر پدیدار گشت. نخست تلگراف، سپس تلفن، تلفن همراه و سرانجام ایمیل و اینترنت ظهور یافتند. تردد افراد از طریق اتومبیل و دیگر اشکال حمل و نقل و نیز توسعه فرمهای مختلف سفرهای طولانی، فرصتهای جدیدی برای ملاقات و تعامل فراهم آورد و بدین ترتیب نقش شهر به عنوان مکان بارز ملاقات و تعامل برای شهروندان کاملاً تغییر یافت. اکنون در پایان هزاره جدید این تغییرات عظیم در اجتماع تنها در یک قرن، زندگی عمومی را در مرکز کپنهاگ تحت تاثیر قرارداده است. بسیاری از مردم بودن در خیابانها و میادین را برای پیاده روی و گذران وقت در فضاهای عمومی انتخاب کرده اند. تلفنهای عمومی، "سن جوز، کاستاریکا" پاتوقهای مدرن، "اسلو، نروژ"