رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'روشهای کسب درآمد'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. مهمترین عامل در زمینه بهبود در سیستم های بازاریابی و فروش آموزش و تربیت پرسنل متخصص در زمینه بازاریابی و فروش می باشد این آموزشها شامل موارد زیر می باشد: • شیوه های درست تبلیغات • اصول مذاکره صحیح • اصول بازاریابی اثربخش • نحوه فروش حضوری • مدیریت فروش روشهای فروش را می توان از منظرهای مختلفی بررسی کرد که گاه به دلیل عدم دسته بندی مناسب، گستردگی مسئله به حدی می رسد که عنان کار از اختیار خارج می شود. برای آنکه بتوانیم مدیریت مناسبی بر فروش داشته باشیم ابتدا روشهای فروش را به دو دسته تقسیم می کنیم. [h=3]1- روشی که مردم به سمت ما بیایند:[/h] این روش غالبا از طریق تبلیغات صورت می گیرد و به جای آنکه فرد خاصی مورد بازاریابی قرار بگیرد جامعه ای مورد بازاریابی قرار می گیرند تا بخشی از آنان به سمت ما بیایند. اگر کمی از جامعه شناسی مسلط باشید می توانید درصد بیشتری از مردم را به مست خود جذب کنید و سپس خدمات و محصولات خود را ارائه کرده و آنان را به مشتریان خود بدل کنید. [h=4]2- روشی که ما به سمت مردم برویم:[/h] این روش غالبا به نام ویزیتوری شناخته شده است که بیشتر از دو روش تلفن و مراجعه حضوری پیروی می کند. در این روش روانشناسی فردی مردم بسیار اهمیت می یابد، چرا که در این سبک ویزیتور باید بتواند صحبتها و بیانات خود را مطابق سلائق شنونده اش تغییر دهد به طوری که از هدف اصلی که همانفروش محصول یا خدمات است دور نشود. هر کدام از این دو روش سختی های خاص خود را دارد که اولی را محتاج علم جامعه شناسی می گرداند و دومی را مدیون روانشناسی. در اولی باید بدانید که کلیت مردم از چه خوششان می آید و در دومی آن شخص خاص هدف است و باید او را درست شناخت. چهار روش برای فروش سریع اگر می خواهید فروشتان افزایش یابد ، باید همواره بدنبال راه هایی جدید برای بازاریابی و فروش باشید. بعضی از این روشها در دراز مدت باعث افزایش فروش می شوند. حال به چهار روش اشاره می کنیم که باعث افزایش سریع فروش می شوند. اگر کسب و کاری را شروع کرده اید و مشتریانی دارید ، بنابرین فروش شما قابل افزایش است. نکته مهم آن است که از روشهای مناسب برای افزایش فروش استفاده کنید. بعضی از این روشها بلافاصله فروش را افزایش می دهند. حال به چهار روش اشره می کنیم. ۱-چیزی با ارزش به مشتریان بدهید که برای شما هزینه زیادی نداشته باشد. شما می توانید برای محصولات خود یک جایزه در نظر بگیرید و برای مدتی محدود به تمام کسانی که از شما خرید می کنند آن جایزه را نیز ارائه کنید. جایزه می تواند یک کتاب الکترونیکی کوتاه بصورت PDF باشد که پس از هر خرید ، به آدرس ایمیل مشتری فرستاده شود. مثلا اگر مخلوط کن می فروشید می توانید راهنمایی تهیه کنید و طرز تهیه چندین نوشیدنی میوه را که با مخلوط کن قابل تهیه است برای مشتری ارسال کنید. اینکار برای شما هزینه چندانی ندارد و باعث افزایش فروش خواهد شد. اگر محصولاتی را می فروشید که کار با آنها خیلی ساده نیست ، می توانید طرز استفاده از وسیله را توضیح داده و آنرا بصورت صوتی ذخیره کنید. سپس راهنمای صوتی را بر روی سی دی به مشتریان بدهید. مطمئن باشید مشتریان برای افراد دیگر نیز ، از کسب و کار شما صحبت خواهند کرد. نکته مهم آن است که به مشتریان یادآوری کنید که شرط تعلق جایزه به آنها آن است که خرید آنها تا قبل از تاریخ مشخصی انجام پذیرد. بدین ترتیب فروش شما بلافاصله افزایش خواهد یافت. ۲- به مشتریان غیرفعال بفروشید. در هر کسب و کار ، مشتریانی وجود دارند که دیگر خرید نمی کنند. طبق نظرسنجی که در آمریکا صورت گرفته ، مهمترین دلیل آن قطع ارتباط بین فروشنده و مشتری می باشد. پس در ارتباط بودن با مشتریان کلیدی مهم برای فروش بیشتر است. فهرستی از مشتریان غیرفعال تهیه کنید و سپس برای آنها یک کارت پستی بفرستید و به آنها یادآوری کنید که برای شما باارزش هستند. همچنین می توانید یک فروش ویژه برای آنها در نظر بگیرید تا دوباره به مشتریان فعال شما بپیوندند. راه دیگر آن است که با آنها تماس بگیرید تا محصولات جدید را به آنها معرفی کنید. همیشه بخاطر داشته باشید که فروش به مشتریانی که حداقل یکبار از شما خرید کرده اند بسیار آسانتر از فروش به مشتریان جدید است. بنابراین همیشه با مشتریان ارتباط داشته باشید و حتی اگر آنها برای مدتی از شما خرید نمی کنند ، باز با آنها تماس گرفته و ارتباط خود را با آنها حفظ کنید. ۳-هیچگاه تخفیف ندهید! تخفیف یکی از هزینه های پنهان هر کسب و کاری است که در غالب موارد به آن اهمیت داده نمی شود. بجای دادن تخفیف ، کالایی را معادل مقدار تخفیف به مشتری هدیه بدهید. مثلا اگر کالایی را ده هزار تومان می فروشید و مشتری تقاضای تخفیف می کند ، به او یک کالای هزار تومانی جایزه دهید. با اینکار بجای یک کالا دو کالا فروخته اید و نکته مهم دیگر آن است که کالای هزار تومانی برای شما هزینه ای کمتر از هزار تومان دارد. لذت تخفیف گرفتن خیلی زود به فراموشی سپرده می شود ، ولی هدیه تا مدتها در ذهن مشتری می ماند و بهانه ای برای تعریف این موضوع به دیگران می شود. بنابرین به تفیف بعنوان هزینه و ضرری جدی برای کسب و کارتان نگاه کنید. ۴- هنگامی که مشتری محصولی را می خرد ، محصولی دیگر نیز به او پیشنهاد کنید. یکی از یافته های جالب من در زمینه بازاریابی ، مشاهده حالتی بنام “حالت خرید“ است. مشتری معمولا در ابتدا در حالت دفاعی است، سئوالات زیادی می پرسد ، از محصول ایراد می گیرد و وقتی بلاخره قانع شد که محصولی را بخرد ، وارد “حالت خرید” شده است. در این زمان خیلی راحت می توان محصولات دیگری به او فروخت. همین موضوع باعث می شود که وقتی شخصی یک دوربین عکاسی خرید ، بتوان به او یک کیف ، باتری اضافی و سه پایه و … فروخت. مشتری برای خرید محصولات بعدی مقاومت نمی کند و وسواس زیادی نشان نمی دهد. بنابرین هرگاه مشتری کالایی را سفارش داد ، کالاهای مرتبط دیگری را به او توصیه کنید. هیچگاه پیشداوری نکنید که چون مشتری در خرید اول مقاومت زیادی نشان داده ، پس کالاهای دیگر نخواهد خرید. مدیریت فروش چیست و چگونه انجام می شود؟ فروش:كمك كردن به مشتری به منظور خرید چیزی كه آنرا برای رفع نیازهای خود می خواهد sale management هدف تمام شرکتهای انتفاعی، افزایش فروش سودآور از طریق ارضای نیازها و خواسته های بازار و مصرف کنندگان در بلندمدت است. مدیریت فروش در رسیدن به این هدف نقش مهمی را در مجموعه فعالیتهای بازاریابی ایفا می کند. فروشندگان امروز بیش از گذشته قدرتی پویا در دنیای تجارت محسوب می شوند و تلاشهای آنها اثر مستقیم بر فعالیتهای متنوع و مختلف شرکت دارد.آنها محصولات شرکت را به مشتریان معرفی می کنند، سفارشات فروش را که منجر به ارسال محصولات برای مشتریان می شود دریافت می کنند. موقعیت محصولات شرکت را در بازار حفظ می کنند، وضعیت رقبا را ارزیابی می کنند و نهایتاً زمینه های موفقیت و پیشرفت شرکت را فراهم می آورند. شرکتها برای فروش محصولات خود شیوه مناسبی را اتخاذ می کنند. آنها یا از فروشندگان مستقیم خود برای فروش استفاده می کنند و یا برای این منظور از فروشندگان قراردادی استفاده می کنند. در هر دو شیوه، مدیران فروش بایستی مدیریت بر فروش و نیروی فروش را جدی بگیرند... مدیریت فروش (Sale Management) مقدمه هدف تمام شركتهای انتفاعی، افزایش فروش سودآور از طریق ارضای نیازها و خواسته های بازار و مصرف كنندگان در بلندمدت است. مدیریت فروش در رسیدن به این هدف نقش مهمی را در مجموعه فعالیتهای بازاریابی ایفا می كند. فروشندگان امروز بیش از گذشته قدرتی پویا در دنیای تجارت محسوب می شوند و تلاشهای آنها اثر مستقیم بر فعالیتهای متنوع و مختلف شركت دارد.آنها محصولات شركت را به مشتریان معرفی می كنند، سفارشات فروش را كه منجر به ارسال محصولات برای مشتریان می شود دریافت می كنند. موقعیت محصولات شركت را در بازار حفظ می كنند، وضعیت رقبا را ارزیابی می كنند و نهایتاً زمینه های موفقیت و پیشرفت شركت را فراهم می آورند. شركتها برای فروش محصولات خود شیوه مناسبی را اتخاذ می كنند. آنها یا از فروشندگان مستقیم خود برای فروش استفاده می كنند و یا برای این منظور از فروشندگان قراردادی استفاده می كنند. در هر دو شیوه، مدیران فروش بایستی مدیریت بر فروش و نیروی فروش را جدی بگیرند. مدیریت فروش چیست ؟ مدیریت فروش از مباحثی است كه در سالهای اخیر مطرح شده و بیشتر به برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و كنترل نیروی فروش تاكید می كند. برای درك و اهمیت مدیریت فروش، ابتدا باید مشخص كرد فروش چیست ؟ فروش عبارتست از كمك كردن به مشتری به منظور خرید چیزی كه آنرا برای رفع نیازهای خود می خواهد. فروش عبارتست از فرآیندی كه دارای سه مرحله زیر است: 1. درك نیازهای مشتری 2. ارائه راه حلی برای رفع این نیازها 3. كسب رضایت مشتری كالاها و خدمات توسط شركتها تولید شده و روانه بازار می گردند و با انجام عملیات فروش توسط فروشندگان بدست خریداران رسانده می شوند. فروشندگان نقش پل ارتباطی بین تولید كننده و مصرف كننده را بازی می كنند، لذا فعالیتهای فروشندگان می‌بایست توسط مدیران فروش به نحوی مقتضی، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و كنترل شود. وظایف مدیر فروش چیست؟ اساساً وظایف مدیر فروش نیز همانند هر مدیر دیگری شامل برنامه ریزی، سازماندهی، گزینش نیروی انسانی و انگیزش، هدایت و كنترل نیروهای تحت سرپرستی خود می باشد. مدیر فروش باید اهداف فروش را مشخص كند و این اهداف را با اهداف بازاریابی و اهداف كل شركت هماهنگ سازد. بعبارت دیگر، اهداف بازاریابی شركت به اهداف فروش تبدیل می شوند. اهداف فروش نیز حجم فروش را با توجه به هر خط تولید تعیین می كند. اهداف فروش را می توان برحسب مبالغ فروش یا واحدهای فروش رفته تعیین كرد. این اهداف را می توان برحسب مناطق فروش، انواع مصرف كنندگان و دوره های زمانی نیز تقسیم بندی كرد. بعلاوه اهداف را می بایست همواره ارزیابی، نظارت و كنترل كرد و در صورت لزوم آنها را تعدیل نمود، تا از طریق فروش، سودكافی حاصل گردد. مدیر فروش همچنین بخشی از اوقات خود را جهت رسیدگی به موارد زیر اختصاص می دهد. 1) گزینش و استخدام افراد مورد نیاز برای تكمیل نیروی فروش 2) فراهم نمودن امكانات جهت آموزش كافی برای نیروی فروش خود 3) اطمینان از اینكه سیاستها و برنامه های حقوق و دستمزد موجب انگیزش جهت فروش بیشتر در پرسنل فروش می شود. 4) ارزیابی هر چند وقت یكبار از عملكرد نیروی فروش در زیر هر یك از وظایف مدیران فروش را به تفكیك در حوزه عملیات مدیریت فروش مورد بررسی قرار گرفته است. • برنامه ریزی مدیران فروش در عملیات خود ابتدا بایستی به برنامه ریزی فروش بپردازند. فرایند برنامه ریزی عبارتست از مجموعه ای از تصمیمات به هم پیوسته كه در نهایت تصویر تمام نمایی از مراحل عملیات به دست می دهد. البته لازم به یادآوری است كه برنامه ریزی فروش باید به دقت با برنامه ریزی كلی شركت هماهنگ و در قالب چهارچوب آن باشد. اهمیت برنامه ریزی به معنای تفكر پیشاپیش و پیش بینی راه حلهای احتمالی آینده است. یكی از اهرمهای عالی برنامه ریزی فروش كه مورد استفاده مدیران فروش می تواند قرار گیرد، تدوین بودجه دقیق فروش و هزینه های توزیع و فروش، تعیین مناطق فروش و ایجاد سهمیه های فروش برای فروشندگان می باشد. برای تدوین بودجه فروش می بایستی مدیران فروش دست به پیش بینی فروش بزنند. پیش بینی فروش یك تخمین از فروش های نقدی یا واحدهای فیزیكی بر پایه یك دوره زمانی معین در آینده تحت یك برنامه بازاریابی طراحی شده و مجموعه مفروضاتی از شرایط و عوامل محیطی می باشد. اساساً پیش بینی و بودجه فروش پایه و اساس تمامی برنامه ریزی های عملیاتی یك شركت را تشكیل می دهد • سازماندهی دومین وظیفه مدیر فروش سازماندهی است كه كاری بس دشوار و حساس و نسبت به مسائل موجود در فعالیتهای تجاری و بازرگانی، نیازمند دانش و تجربه بالا است. سازماندهی در صورتی به درستی انجام می شود، كه فرایند طرح ریزی به دقت انجام شده و اهداف شركت بطور اعم و اهداف بخش فروش بطور اخص مشخص شده باشد. مدیر فروش باید به خوبی بخش خود را سازماندهی كند تا به نحو مطلوب و موثری وظایف متعدد و متنوع بخش فروش به انجام رسد. زمانی كه ساختار سازمانی بخش فروش به خوبی طراحی شود، خطوط گزارش دهی و روابط كاری، مسئولیتها و اختیارات، تفویض اختیار، روشها وكنترل ها مشخص خواهد شد. مجموع این عوامل موجب می گردد تا تیم فروش با یكدیگر به خوبی همكاری نموده و در جهت اهداف شركت به نحو موثری حركت نمایند. • تامین نیروی انسانی فروش عملی است كه به نیروی انسانی نیاز دارد و خدمات كامپیوتری نمی تواند آنرا از انسان بی نیاز كند. چنانچه قرار باشد عملیات فروش به نحو مطلوبی صورت گیرد، در درجه اول توانائی ها، دانش، معلومات و كوشش جمعی افراد استخدام شده در بخش فروش اهمیت می‌یابد. موفقیت آمیز بودن عملیات فروش به انتخاب و گزینش صحیح فروشندگان بستگی دارد و بنابراین مدیر فروش باید به امر انتخاب و به كارگیری، آموزش و سیستم پرداخت حقوق و مزایای فروشندگان توجه زیادی مبذول دارد. مدیر فروش برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز به برنامه ریزی نیاز دارد تا از طریق آن بتواند نیروی متخصص مورد نیاز خود را به نحو مطلوب انتخاب كند یكی از مسائل مهم در برنامه ریزی نیروی انسانی، مسئله آموزش نیروی انسانی است. مدیران فروش با برگزاری دوره های آموزشی مختلف سعی می كنند كه شناخت فروشندگان از ساختار شركت، محصولات، اهداف و برنامه ها، مشتریان و شیوه های فروش افزایش یابد. • هدایت وظیفه دیگر مدیر فروش، اداره و مدیریت بر نیروی فروش است. او باید نیروهای انتخاب شده برای پست های مختلف بخش فروش را به گونه ای هدایت كند كه به نحو مطلوبی انتظارات شركت را تحقق بخشند. اصولا مدیران فروش با تخصیص مناطق فروش و سهمیه فروش برای فروشندگان می توانند فرایند عملیات فروش آنها را هدایت كنند. مناطق فروش عبارتست از حوزه جغرافیایی تخصیص داده شده به فروشنده جهت انجام فعالیتهای فروش. سهمیه فروش نیز عبارتست از تخصیص بخشی از فروش كل شركت به یك فروشنده یا یك منطقه خاص. • كنترل برای اطمینان از اینكه فعالیتهای نیروی فروش در چهارچوب برنامه ریزی انجام شده صورت می پذیرد، از عنصر كنترل در فرایند مدیریت فروش استفاده می شود. كنترل به معنای مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج مورد انتظار و بررسی علل مغایرت آنها است. فرایند مدیریت فروش بطور كلی فرایند مدیریت فروش شامل 5 مرحله زیر است: 1-تعریف و ایجاد پایگاه اطلاعاتی به منظور جمع آوری اطلاعات مربوط به فروش در این گام با مطالعه داده های مربوط به فروش محصولات مختلف شركت، پایگاه اطلاعاتی تعریف و ایجاد می شود. در این پایگاه كلیه اطلاعات لازم جمع آوری می شود. 2-تحلیل اطلاعات و بدست آوردن روندهای مختلف در این مرحله با انجام تحلیل های مختلف بر روی داده های فروش روندهای مختلف بدست می آید. در این گام از تكنیك های مختلف آماری جهت تحلیل اطلاعات استفاده می شود. 3-پیش بینی فروش های آتی براساس روندهای قبلی در اینجا براساس روندهای قبلی، میزان فروش های آتی تخمین زده می شود. اهداف بازاریابی شركت نیز در تعیین این میزان دخیل می باشند. 4-تعیین سهمیه و مناطق فروش در این گام بازار هدف شركت به مناطق مختلف تقسیم شده و بر اساس این مناطق سهمیه فروش تعیین خواهد شد. 5- تعیین تعداد فروشندگان و عاملین فروش در مرحله پایانی تعداد فروشندگان و عاملین فروش بر اساس سهمیه های فروش تعیین می شوند. چهار اشتباه فرايند فروش طراحي فرايند، تكنيكي براي ايجاد چشم‌انداز و زباني مشترك براي بهبود نتايج كسب و كار است. با اين حال، رهبران سازمان‌ها اغلب اشتباهاتي دارند و ظرفيت طراحي فرايند را دست‌كم مي‌گيرند. براي مثال، يكي از پيامدهاي اين اشتباهات، عدم توجه فروشندگان به فرايند و عمل در خارج از سيستم است. معمولا چهار اشتباه زير مانع موفقيت طراحي فرايند فروش مي‌شود. در اين مقاله، پيامدهاي اين اشتباهات در طراحي فرايند فروش توصيف شده و راه‌هاي غلبه بر آنها بررسي شده است. 1. درختان را مي‌بينيد، اماجنگل را فراموش مي‌كنيد واحد فروش شركتي زمان زيادي را صرف تهيه فرايند فروش كرد، اما اين فرايند بسيار پيچيده و استفاده از آن تقريبا غيرممكن بود. اين طرح مثل اكثر تلاش‌هاي طراحي فرايند فروش بود. اغلب متخصصان نيز طرح‌هاي مشابهي تهيه مي‌كنند و برگه‌هاي زيادي را با لوزي‌هاي تصميم و جزئيات پيچيده ديگر پر مي‌كنند. چنين طرح‌هايي مشكلات زير را دارند: · بسيار جزئي هستند و اطلاعات آنها بيش از آن است كه يك نفر بتواند از آنها بهره ببرد. · اهميت فعاليت‌ها را يكسان فرض مي‌كند، در حالي كه چنين چيزي واقعيت ندارد. به اهداف در طراحي فرايند فروش توجه كنيد حتي اگر اعضاي تيم درباره چگونگي رسيدگي به حساب‌ها اختلاف نظر داشته باشند، در مورد رسيدگي به حساب‌ها توافق دارند. به اين ترتيب، برخي اختلاف‌نظرها در مورد نحوه رسيدن به هدف وجود خواهد داشت، اما افراد به تدريج به سمت توافق حركت مي‌كنند و رسيدن به اهداف راحت‌تر مي‌شود. اهداف با مرز واحدها منطبق نيستند. فردي ممكن است در تمام مراحل حضور داشته باشد. اين امر، به ارتباط و همكاري بيشتر كمك مي‌كند و طرح‌هاي فرايند را به چهارچوبي براي مسئوليت تبديل مي‌كند. مسئله مهم ديگر، لوزي‌هايي است كه نشان مي‌دهند چه زماني يك نفر (فروشنده) بايد تصميم بگيرد. در عمل افراد مي‌توانند تصميم بگيرند از شخص ديگري خريد كنند، تا سال بعد منتظر بمانند، يا غيرمنتظره تماس بگيرند و اعلام نياز كنند. شناسايي و ارزيابي زمان تصميم‌گيري اطلاعاتي حياتي براي بهبود فرايند فراهم مي‌كند. 2. به جاي مشتري به خريدار توجه مي‌كنيد مدير اجرايي شركتي در پايان‌نامه كارشناسي ارشد خود مطالبي را درباره شيوه كار فروشندگان از مديران فروش شركت جمع‌آوري كرد و آنها را سر و سامان داد. استادان دانشگاه، تحليل جامع وي را پذيرفتند، اما كار طاقت‌فرساي وي سودي براي سازمان نداشت. در طرح وي هدف هر مرحله نيز مشخص شده بود. اما معلوم نبود كه اين فعاليت‌ها براي چه كسي ارزش مي‌آفريند؟‌رويه‌ها از نگاه مديران سازمان مهم هستند، اما براي مشتري ارزشي ايجاد نمي‌كنند. چگونه براي مشتري ارزش بيافرينيد فرايندهاي فروش موفق براي مشتري ارزش مي‌آفرينند. واگذاري وظيفه طراحي فرايند به مديري كه تجربه فروش يا بينش اجرايي ندارد به شركت جنب‌وجوشي بي‌ثمر مي‌دهد. طي طراحي فرايند فروش بايد توجه خود را بر مهم‌ترين پرسش ماموريت واحد فروش حفظ كرد. چگونه براي مشتري ارزش واقعي خلق كنيد؟ بايد مشخص كنيد چگونه هر مرحله براي مشتري ارزش مي‌آفريند. اگر نمي‌توانيد اين كار را بكنيد، آن مرحله را در خدمت هدف ديگري قرار دهيد. هر كاري كه براي يافتن، كسب و حفظ مشتري انجام مي‌دهيد بايد ارزش مشخصي براي مشتري ايجاد كند. هيچ‌گام مطمئن‌تري براي رشد كسب و كار وجود ندارد. ارزش مشتري اولين سد در مقابل بازارهاي متغير، رقابت و فناوري است. 3. پولتان را دور نريزيد واحد آموزش و توسعه شركتي بزرگ، ميليون‌ها دلار صرف توسعه برنامه آموزش فروشي بر ارزش‌هاي فرهنگ سازماني كرد. اين برنامه از نظر توسعه سازماني عالي بود و اهداف مفهومي شركت را به روشني بيان مي‌كرد. برنامه مزبور براساس مواد آموزشي موجود، فروشندگاني ماهر تربيت مي‌كرد. عبارت‌هايي نظير: از شبكه روابط استفاده كنيد، تصميم‌گيري را تسهيل كنيد يا تعهدات مشترك را تقويت كنيد به كار فروشندگان نمي‌آيد. در عمليات فروش واقعي مراحل ارزيابي وجود ندارد و فقط در برنامه‌هاي آموزشي از آنها نام برده مي‌شود. فروشندگان در حين كار از روش فروش مطلع مي‌شوند و از آموزش چيزي ياد نمي‌گيرند. در نهايت نيز شركت مزبور، نظام ارزيابي خود را بدون توجه به چارچوب برنامه آموزشي تهيه كرد. ابزار، مهارت‌ها و ارزيابي نتايج را با فرايند ادغام كنيد استراتژي‌هاي بازاريابي و سنجش كيفيت بايد با توجه به چرخه اقتصادي محصولات تغيير كند. معيارها شاخص‌هايي قوي براي تغييرات بازار ايجاد مي‌كنند و به فروشندگان امكان پاسخگويي به اين تغييرات را مي‌دهند. در ضمن، سازمان مي‌تواند به كمك معيارها، گلوگاه‌ها و نقاط ضعف خود را ارزيابي كند و منابع را اثربخش‌تر تخصيص دهد. براي مثال، اگر بازاريابي نتايج خوبي ندارد، افزايش تعداد فروشندگان يا خريد خدمات آموزشي گران‌قيمت سودي براي سازمان نخواهد داشت، بلكه بايد فرايند بازاريابي را به گونه‌اي بهبود داد كه نتايج مطلوبي ايجاد كند. 4. راه‌حل ديگران را مي‌خريد فرايند فروش اغلب به صورت آموزش فروش يا مديريت روابط مشتري مطرح مي‌شود. اين روش‌ها در صورتي‌كه از آنها استفاده مناسبي شود مفيدند، اما در عين حال معايبي نيز دارند. در واقع آموزش فروش خوب به فروشندگان كمك مي‌كند تا به اهداف برسند اما فروشندگان مثل ساير افراد از محيط تاثير مي‌گيرند. اگر محيط تغيير نكند، رفتارها به وضعيت سابق باز مي‌گردند. با اين حال، مديران فروش به تاثير ناسازگاري محيط فروش سازمان و فرضيات برنامه آموزش فروش توجه ندارند و هر سال ميليون‌ها دلار صرف برنامه‌هاي آموزشي نامناسب مي‌شود. وقتي شركتي از مديريت ارتباط با مشتريان استفاده مي‌كند بايد كسب و كارش را با آن سازگار كند. مديران فكر مي‌كنند همه مي‌دانند كسب و كار آنها چگونه كار مي‌كند و هر كسي مي‌تواند جزئيات را طراحي كند. اگر افراد درون سازمان نتوانند طرح معقولي از فرايند فروش تهيه كنند، چگونه مي‌توان انتظار داشت فرضيات افرادي بيرون از سازمان درست باشد؟ مديريت ارتباط با مشتريان به معناي اجراي استراتژي‌هاي كسب و كار مشتري‌مدار است، باعث طراحي مجدد فعاليت‌هاي وظيفه‌اي مي‌شود و نيازمند مهندسي مجدد فرايندهاست. فناوري‌هاي مديريت ارتباط با مشتريان اجراي آن را به عهده ندارد بلكه از آن حمايت مي‌كند. مديريت ارتباط با مشتريان بسيار قوي است. براي مديريت ارتباط با مشتريان بايد به پرسش‌هايي مثل چگونه براي مشتري ارزش ايجاد كنيم؟ و چگونه ارزشي را كه ايجاد كرده‌ايم ارزيابي كنيم؟ پاسخ بدهيم. اگر مديران سازمان مسئوليت پاسخ‌ها را به عهده نداشته باشند، تلاش آنها به دليل محيط نامناسب سازماني شكست مي‌خورد. كاركنان را در طراحي فرايند و تعريف مشكلات و راه آنها مشاركت دهيد برنامه‌هاي آموزشي و نرم‌افزارها ابزار ارزشمندي براي حمايت از فرايند فروش هستند، اما فرايند فروش را نمي‌توان از فردي ديگر كپي كرد. نگاه كاركنان بايد در فرايند فروش لحاظ شود. رهبران سازمان فروش بايد چشم‌اندازي مشترك داشته باشند و آن را اجرا كنند. طراحي فرايند،ابزاري مناسب است كه كاركنان را به خلق و رسيدن به چشم‌اندازي مشترك تشويق مي‌كند. جمع‌بندي بهترين فروشندگان هر سازماني اغلب فارغ از عواملي كه در فرايند فروش يا مديريت ارتباط با مشتري مطرح است عمل مي‌كنند. آنها براي گرفتن سفارش از اين رويه‌ها عدول مي‌كنند. اكنون زمان آن رسيده است كه يكي از راه‌هاي سنتي رهبراني كه با جار و جنجال تيم‌هاي فروش را هدايت مي‌كنند و به موانع داخلي بي‌توجه هستند به چالش كشيده شود. طراحي فرايند كه با همكاري تيمي انجام مي‌شود، در تمام مراحل به مشتري توجه دارد و ابزاري قوي براي غلبه بر اين موانع است. خلاصه اينكه طراحي فرايند فروش مزاياي زير را براي سازمان‌هاي مشتري‌گرا دارد و به پيشرفت در عملكرد فروش سازمان كمك شاياني مي‌كند: · به شريان حياتي مشتري دست پيدا مي‌كند. · ارزش واقعي ايجاد مي‌كند و فروشندگان مجبور نيستند خارج از سيستم عمل كنند. · به درك و پذيرش تغييرات سازماني وظايف كمك مي‌كند. · چارچوبي براي ارزيابي اهدافي كه كاركنان تعيين كرده‌اند، فراهم مي‌كند.
×
×
  • اضافه کردن...