جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'روابط'.
7 نتیجه پیدا شد
-
کلیه فرمول ها و روابط مهندسی عمران (رایگان)
elyartab پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانلود فایل های عمرانی
فایل PDF در این کتاب، کلیه روابط و فرمول های اساسی مهندسی عمران در شاخه ها و گرایش های متنوع آن به صورت جامع آورده شده است.. Chapter 1. Conversion Factors for Civil Engineering Practice Chapter 2. Beam Formulas Chapter 3. Column Formulas Chapter 4. Piles and Piling Formulas Chapter 5. Concrete Formulas Chapter 7. Surveying Formulas Chapter 8. Soil and Earthwork Formulas Chapter 9. Building and Structures Formulas Chapter 10. Bridge and Suspension-Cable Formulas Chapter 11. Highway and Road Formulas Chapter 12. Hydraulics and Waterworks Formulas لینک دانلود رایگان -
سیاهچالهها زمانی به وجود میآیند که ستارهها در یک ابرنواختر میمیرند. حال سوال اینجاست که سفیدچاله چیست؟ میخواهیم از قدرت تخیل خود استفاده کنیم و در مورد موجودات خیالی صحبت کنیم، مانند اسب تک شاخ، یا حتی عجیبتر و نادرتر از آن. قصد داریم راجع به سفیدچالهها صحبت کنیم ولی قبل از شروع بحث، بهتر است اطّلاعات کمی در مورد سیاهچالهها داشته باشیم. سیاهچالهها به محلهایی در کیهان گفته میشود که ماده و انرژی به صورت بسیار متراکم و فشرده در کنار هم قرار دارند به طوری که سرعت فرار آنها از سرعت نور بسیار بیشتر است. اگر بخواهیم سیاهچاله را به طور کامل توضیح دهیم به روابط فانتزی ریاضی نیز داریم، اما از نظر فیزیکی این طور میتوان گفت که سیاهچالهها واقعی هستند و توسط نظریه نسبیت اینشتین پیش بینی شده و در طول چند دهه ی گذشته کشف و مشاهده شده اند. وقتی که ستاره های عظیم- بسیار بزرگ تر از خورشید ما-در یک ابرنواختر میمیرند، یک سیاهچاله به وجود میآید. حال ببینیم سفیدچاله چیست و چگونه به وجود می آید؟ زمانی که متخصصان نجوم و فیزیک در حال بررسی فضای اطراف سیاهچاله از نظر ریاضی بودند، سفیدچاله تجسم و ساخته شد. با مطرح کردن سفیدچاله، فرض بر این شد که هیچ جرمی در افق رویداد سیاهچاله وجود ندارد. حالا با وجود این فرض که تکینگی سیاهچاله یا به عبارتی مرکز سیاهچاله هیچ جرمی ندارد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ سفیدچالهها مفاهیم ریاضی و انتزاعی هستند که وجود خارجی ندارند و نظریهای نیست که ستاره شناسان به منظور توجیه یک مشاهده ی غیر معمول مثل ظهور تابش غیر عادی ارائه داده باشند. حال اگر سفیدچالهها واقعا وجود داشته باشند که بعید به نظر میرسد، رفتاری بر عکس سیاهچالهها خواهند داشت- درست مانند همان چیزی که ریاضیات در این زمینه پیش بینی میکند. یعنی به جای اینکه مانند سیاهچالهها همه چیز را در خود ببلعند، آن را مانند فوارهای از شکلات سفید به بیرون پرتاب میکند. یکی دیگر از مفاهیم ریاضی سفیدچاله این است که سفیدچالهها از نظر تئوری وجود دارند اگر کوچکترین ذرهای از ماده به محدوده ی افق رویداد سیاهچاله وارد نشود. به محض این که حتی یک اتم هیدروژن وارد این محدوده شود، کل سفیدچاله فرو خواهد ریخت. از آنجایی که کیهان در حال حاضر مملو از مادههای سرگردان است، حتی اگر سفیدچالهها از آغاز کیهان و تولد کیهان به وجود آماده باشند، تا به امروز حتما از هم پاشیده اند. با وجود آنچه گفته شد، هنوز هم تعدادی از فیزیکدانان هستند که سفیدچالهها را فراتر از یک فرضیه میدانند. هال هاگرد و کارلو روولی از دانشگاه اکسی مارسی در فرانسه در حال مطالعه بر روی عملکرد سیاهچالهها با استفاده از شاخهای از فیزیک نظری به نام گرانش کوانتومی حلقوی هستند. از نظر تئوری، تکینگی یک سیاهچاله تا کمترین حد پیش بینی شده در فیزیک به سمت پایین فشرده خواهد شد. و سپس به صورت یک سفیدچاله به مکان اولیه باز خواهد گشت( جهشی به حالت اولیه اما این دفعه به صورت یک سفیدچاله خواهد داشت). اما به دلیل اتساع زمانی شدیدی که در اطراف سیاهچاله وجود دارد، میلیاردها سال طول خواهد کشید که حتی کمترین جرمها ظاهر شوند. اگر پس از بیگ بنگ، سیاهچالههایی در مقیاس بسیار کوچک به وجود آمده بود، امروزه احتمالاً ما باید منتظر پدیدار شدن آنها به صورت سفیدچاله میبودیم. مگر اینکه طبق گفته ی استیون هاوکینگ، این سفیدچاله ها محو شده باشند. در نظریه ی جالب دیگری که توسط فیزیکدانان ارائه شده است بنابر تعریف سفیدچالهها- محلهایی که مقدار عظیمی از ماده و انرژی خود به خود در کنار هم قرار گرفته اند- سفیدچالهها ممکن است توضیحی راجع به بیگ بنگ ارائه دهند. در همه ی این نظریه ها، سفیدچالهها در حد روابط فانتزی ریاضی هستند و از آنجایی که روابط ریاضی به ندرت با واقعیت همخوانی دارد، سفیدچالهها احتمالا تخیلی بیش نیستند! منبع: سایت بیگ بنگ
-
یكی از چالشهای بزرگ عاطفی زمانی است كه مورد توجه و محبت و عشق كسی باشیم كه هیچ حس خاصی نسبت به او نداریم. معمولاً افراد وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرند واكنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند. از آنجا كه واكنشهای معشوق بر فرد عاشق تأثیر به سزایی دارد لذا بررسی این واكنشها از نظر تأثیری كه بر دیگری داریم، كاملاً با ارزش است. برخی از افراد در مقابل موج محبت و عشق دیگری، عقبنشینی میكنند و دچار ترس میشوند. محبت دیگری و صمیمیت دیگری، آنها را میترساند و فراری میدهد. عشق، آنها را میترساند. عشق برای این افراد ترسناك و مخوف ظاهر میشود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری میشوند از او دوری میكنند، اجتناب میكنند و به صورت غیركلامی به او پیام میدهند كه «نزدیك نشو من تو را دوست ندارم». عشق آنها را به یاد خطر میاندازد، خطری كه باید از آن اجتناب كرد و از آن دور شد. عشق و صمیمیت آنها را به یاد سوء استفاده، رهاشدگی، بیاعتمادی، آسیب و… میاندازد برای همین از آن میگریزند و از آن دوری میكنند. بسیاری از ما در كودكی كسی را دوست داشتهایم كه بعدها به ما آسیب زده است؛ كسی را دوست داشتهایم كه از ما سوء استفاده كرده است و… همه این خاطرات در ترس از صمیمت تأثیر به سزایی دارند. یكی از راه حلهای اصلی برای رفع این ترسها، روان درمانی است. نزدیك شدن به ترسهای كودكی توسط درمانگر، راه را برای كاهش این گونه از ترسها باز میكند. برخی دیگر در مقابل محبت و عشق دیگری فرار نمیكنند و نمیترسند بلكه با پذیرش برخورد میكنند، آنها از اینكه معشوق واقع شدهاند و مورد عشق دیگری هستند بدون آن كه به او احساس خاصی داشته باشند، شادمان میشوند، گویا نیاز آنها به دوست داشته شدن ارضا میشود. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری میشوند اجازه میدهند كه او نزدیك شود تا بیشتر و بیشتر عشق او را ببینند و به خودشان و دیگران ثابت كنند كه دوست داشتنی هستند. پیام غیركلامی آنها این است: «نزدیك شو و مرا دوست بدار اما از من نخواه كه با تو ازدواج كنم». در برابر این پیام، فرد عاشق پیام «نزدیك شو و مرا دوست بدار» را حمل بر تمایل فرد به ازدواج و رابطهی صمیمانه میكند. به همین دلیل پس از مدتی پای پیش میگذارد و بحث ازدواج را پیش میكشد و امید كامل دارد كه هیچ مشكلی نخواهد بود اما دربرابر خواستگاری صریح عاشق، قسمت دوم پیام معشوق تازه به گوش میرسد كه بنا نشد كه سراغ این صحبتها بروی. تو فقط مرا دوست داری و این هم مشكلی نیست اما من با تو ازدواج نمیكنم، اینجاست كه فرد عاشق گیج میشود و نمیتواند این دو پیام را از هم تفكیك كند پیام «نزدیك شو» برای عاشق به این معناست كه من هم تو را دوست دارم و پیام این كه «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» كاملاً در تناقض با پیام «نزدیك شو» میباشد. معمولاً افراد در این زمان احساس میكنند كه بازیچه قرار گرفتهاند و مورد سوء استفاده واقع شدهاند. برخی از افراد پیام «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» را حمل بر شرایط روحی و شرایط فعلی فرد میدانند و با خود میگویند، اگر صبر كنم ز قوره حلوا سازم. آنها بر این اعتقادند كه او فعلاً این نظر را دارد اما بعداً نظرش تغییر خواهد كرد چرا كه مرا دوست دارد. شاهد این مدعا هم پیامهای غیركلامی «نزدیك شو» است. پس از این معمولاً یك رابطهی دوستانهی طولانی مدت برقرار میشود كه یكی به فكر ازدواج است و دیگری به ازدواج فكر نمیكند و اگر با درخواست ازدواج هم رو به رو شود با صراحت و اطمینان میگوید كه «من گفته بودم كه با تو ازدواج نخواهم كرد». روابط دوستانهی طولانی مدت و بیسرانجام تاحدودی حاصل یك چنین ارتباطی است. برخی دیگر در برابر ابراز غیركلامی عواطف عاشقانه،بیتفاوت نشان میدهند، خود را به نادیدن میزنند، گویا كه هیچ اتفاقی نیفتاده است. این افراد نمیخواهند خود را درگیر چنین فضاهایی بكنند. چنین افرادی واكنشهای غیركلامی را نادیده میگیرند، ابرازهای غیركلامی را انكار میكنند و بیتفاوت از كنار آن میگذرند. چنین افرادی معمولاً در پس این بیتفاوتی رابطه را تنظیم میكنند. در صورتی كه فرد عاشق بخواهد نزدیك شود به او پیامهای «دور باش!» میدهند و هرگاه كه دور میشود به او پیام میدهند كه: « حالا ناراحت نشو میتوانی كمی به من نزدیك شوی! پسر (دختر) خوب!» این افراد معمولاً عاشق را سر در گم میكنند. عاشق وقتی به آنها نزدیك میشود پیام «دور باش» دریافت میكند و زمانی كه دور میشود پیام « میتوانی كمی نزدیك شوی» دریافت میكند. عاشق در مقابل چنین فردی با تردید بسیار مواجه میشود، نمیداند كه پیام صریح فرد چیست؟! وقتی میخواهد برود به یاد پیامهای «نزدیك شو» میافتد و زمانی كه میخواهد نزدیك شود و خواستگاری كند، به یاد پیامهای «دور باش» میافتد. بهترین راه حل برای مواجهه با چنین افرادی بیان كلامی عواطف و درخواست پاسخ صریح از آنهاست. به هر حال ما جزو هركدام از دستههای سه گانة بالا هم كه باشیم، سؤال اساسی این است كه اگر كسی عاشق من بود اما من عاشق او نبودم با او چگونه برخورد كنم؟! آیا از او فرار كنم؟ یا اینكه او را بپذیرم اما با او ازدواج نكنم؟ و یا اینكه بیتفاوت نشان دهم، بدون طرد كامل و بدون پذیرش كامل؟! اگر براساس تئوری روابط اصلی بخواهیم عشق را توضیح دهیم، وقتی یك نفر عاشق ماست، ما برای او یادآور تصویر یكی از افراد اصلی زندگی او هستیم و او به این دلیل به ما عشق میورزد كه «كودك درون» او در آن ارتباط به نحوی ناكام شده است و اكنون میخواهد كه مشابه آن رابطه را با ما كه یادآور آن فرد اصلی هستیم، شروع كند تا شاید این بار مشكلات و مسایل قبلی تكرار نشود. اگر یك كودك در یك بازی ببازد رفتار طبیعی او چیست؟ معمولاً كودكان اصرار میكنند كه یكبار دیگر بازی كنند تا شاید این بار برنده شوند اما اگر یكبار دیگر با آنها بازی كنید و باز ببازند چه میكنند؟! معمولاً دوباره اصرار میكنند كه «فقط یكبار دیگر!» و سعی میكنند كه دوباره بازی كنند و اگر دوباره ببازند معمولاً بازهم با التماس میخواهند كه یكبار دیگر بازی كنند. این دور، ادامه دارد تا زمانی كه برنده شوند، آنگاه آرام میگیرند و بازی تمام است. همین مسأله برای كودكانی اتفاق میافتد كه در رابطه با پدر، مادر، برادر و خواهر احساس باخت كردهاند، احساس كردهاند كه در این رابطه چیزی كم بود و به همین خاطر كودك درون سعی میكند دوباره بازی كند تا شاید این بار آن كمبود نباشد و اگر بازهم كم باشد دوباره بازی را تكرار میكند و دوباره و دوباره تا وقتی كه احساس كند آن رابطه به تعادل رسیده است و دیگر مسألهای نیست و مسأله حل شده است. اینك كودك درون احساس میكند كه بالاخره برنده شد و بازی تمام میشود. وقتی كسی عاشق ماست با عشق خود به ما این پیام را میدهد كه «من تو را سالهاست كه میشناسم تو یادآور یكی از افراد اصلی در كودكی من هستی امیدوارم در رابطه با تو كه یادآور او هستی، مشكلات قبلی تكرار نشود و من به تعادل روانی برسم». و زمانی كه شما هیچ حس خاصی نسبت به او كه عاشق شماست ندارید به او این پیام را میدهید كه «من تو را نمیشناسم، تو یادآور هیچ یك از افراد اصلی در كودكی من نیستی، من نیازی به تو ندارم پس لطفاً تعادل روانی مرا برهم نزن» وقتی كسی را كه عاشق ماست طرد میكنیم، یعنی از همان اول به او گفتهایم كه «تو درست فكر كردی من همانند آن فرد هستم، طرد كننده، پس تلاش كن تا بازی را ببری!» و او هم تلاش خواهد كرد و بازی ادامه خواهد یافت. اما اگر او را به طور كامل بپذیریم یعنی به او این پیام را دادهایم كه «چه فرد بدی بوده است اما من مثل او نخواهم بود، تو خواهی دید كه من چقدر با او متفاوتم و چقدر از او بهترم پس بیا و پذیرش مرا دریاب و آن را احساس كن و آرام گیر» اما وقتی به او احساس خاصی نداریم طبیعتاً در برابر او نمیتوانیم عواطف راستینی را از خود بروز دهیم بنابراین دروغین بودن پذیرش ما آشكار خواهد شد و آن فرد این بار با زخمهایی جدید بر پیكره زخمهای كهنه قدیمی بازی را خواهد باخت، حتی اگر هم با او ازدواج كرده باشیم. اما اگر طرد نكنیم و به دروغ هم نپذیریم و تلاش كنیم كه توضیح دهیم به نظر میرسد بازی چندان ادامه نخواهد یافت و در آخر نیز احساس باخت نخواهد بود. همانند زمانی كه كودكی اصرار به بازی دارد اما شما برای او توضیح میدهید كه نمیتوانید بازی كنید و بازی هم نمیكنید. درست است كه او ناكام میشود اما ناكامی او از این خواهد بود كه چرا بازی شروع نشد و او به دنبال یك نفر دیگر خواهد رفت كه با او بازی كند. «بازی نكردن» بهتر از این است كه به دروغ بازی كنید اما بازی نكردن هم آدابی دارد شما ممكن است بازی نكنید اما بدون توهین، بدون طرد و بدون اینكه احساس بدی ایجاد كنید. اما ممكن است بازی نكنید اما بازی نكردن شما به گونهای باشد كه فرد، احساس توهین كند، احساس طرد كند و با احساس بد از شما جدا شود. انسانها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. آنها را به گونهای پس نزنیم كه احساس بیاحترامی، حقارت و خواری در آنها ایجاد كنیم. كه البته اگر كسی چنین كند توهین و تحقیر و طرد او بدون دلیل روانی در خود او نخواهد بود. زمانی كه دیگری را طرد میكنیم این پیام را میدهیم كه «از من دور شوید ای همهی آنهایی كه ارزش مرا ندانستید و سالها پیش مرا از خود دور كردید». انسانها را محترم بداریم چه وارد زندگی ما بشوند و چه نشوند. رابطه با دیگران همیشه راهی است برای خودشناسی، در رابطه با انسانهاست كه میتوانیم در آیینهی دیگران، خودمان را و زندگی خودمان را ببینیم. وقتی از كسی بدم میآید میتوانم در آیینهی او به جستجوی آن باشم كه چه چیزی در او هست كه از آن بَدَم میآید و آنچه از آن بدم میآید مثلاً كجا مرا آزار داده است؟ این ویژگی در چه كسی بوده است كه من از آن بدم میآید؟! در گذشته این ویژگی را و یا مشابه این فرد را من كجا دیدهام و در گذشته چه بر من رفته است كه از این ویژگی متنفر شدهام؟ رابطه همیشه بابی است برای آشنایی بیشتر با روابط اصلی كه در كودكی شكل گرفته است و مبنا و پایهی سایر ارتباطها و روابط انسانی است. اگر من از یك فرد مستبد و خودرأی بدم میآید درست است كه استبداد و خودرأیی بد است اما در كجای زندگی من، استبداد و خودرأیی بوده است؟ چه كسی در گذشتهی من مستبد و خودرأی بوده است؟! اگر پدرم مستبد و خودرأی بوده است كجا و چرا از او بدم آمده است؟ از كدام رفتار او متنفرم و… همان گونه كه به عشق و عواطف مثبت خود توجه میكنید به طرد و نفرت خود نیز توجه كنید و سعی كنید ریشههای آن را درك كنید كه این نفرت و این طرد از یادآوری و تداعی كدامین طرد و نفرت در گذشتهی من میآید. طرد و نفرت را وسیلهای كنید برای شناختن خود و خودشناسی. اما به اختصار اگر كسی عاشق شما بود و شما عاشق او نبودید سعی كنید مطابق جدول زیر عمل كنید تا هم به دیگری آسیب كمتری برسد و هم به شما. انجام بدهید 1 ـ او را درك كنید. 2 ـ محترمانه برخورد كنید. 3 ـ دوستانه رفتار كنید. 4 ـ علت رد درخواست او را برایش توضیح دهید. 5 ـ روشن و آشكار صحبت كنید و از بیان كلمات دو پهلو خودداری كنید. 6 ـ به او اجازه دهید كه با شما صحبت كند اما این اجازه نباید به گونهای باشد كه فرد تصور كند میتواند نظر شما را تغییر دهد. 7 ـ سعی كنید خود را بشناسید. 8 ـ این رابطه را از سایر روابط كاری و… جدا كنید. 9 ـ به رفتارهای غیركلامی طرد كنندهی خود توجه كنید. 10 ـ در صورتی كه پیامهای شما را به طور متناقض درك كرد (پذیرش ـ طرد) برای او توضیح دهید كه پذیرش شما به چه معناست و طرد شما به چه معناست. انجام ندهید 1 ـ با او ازدواج نكنید. 2 ـ با او رابطه جنسی برقرار نكنید. 3 ـ او را طرد نكنید. 4 ـ به او توهین نكنید. 5 ـ از عواطف او سوء استفاده نكنید. 6 ـ راز او را به دیگران نگویید. 7 ـ او را آزار ندهید. 8 ـ با رفتار غیركلامی به او پیامهای متناقض ندهید. 9 ـ اجازه ندهید كه او شما را آزار دهد. اما در صورتی كه عاشق یك فرد آزار دهنده بود و با رفتارها و عواطف خود شما را آزار میداد و وارد حریم خصوصی شما میشد، باید این بار مراقب «خود» باشید و از خودتان مراقبت كنید. در این صورت مطابق موارد زیر عمل كنید. 1 ـ به او بگویید كه رفتار او برای شما آزار دهنده است. 2 ـ از او فاصله بگیرید. 3 ـ از قدرت عاطفی خودتان برای ارجاع او به روان درمانگر یا مشاور استفاده كنید. 4 ـ با قاطعیت به او بگویید كه از شما فاصله بگیرد. 5 ـ در صورتی كه به رفتارهای خود ادامه داد از راههای قانونی برای رفع مزاحمت او استفاده كنید.
-
دوست داريد ازدواج كنيد اما احساس ميكنيد كه هيچ كدام از مردان جهان به شما توجهي ندارند و حتي حاضر نيستند بهعنوان يك گزينه احتمالي به شما فكر كنند؟ اطرافتان كساني هستند كه مشتركات زيادي با شما دارند اما آنها هم تنها بهعنوان يك دوست روي شما حساب ميكنند و تمايلي به ازدواج با شما ندارند؟ دوستان دوره دبيرستان و دانشگاهتان يكييكي سر خانه و زندگي خودشان رفتهاند و احساس ميكنيد كه تنها ماندهايد؟ اگر مدام ذهنتان را با اين فكر و خيالها پر كردهايد، بهتر است دست برداريد و از مجرديتان يك بحران پر از غصه نسازيد. شايد هنوز آمادگي ازدواج نداريد و نتوانستهايد آنطور كه بايد براي ساختن يك زندگي مشترك آماده شويد. ازدواج كردن موضوعي نيست كه بتوان برايش الگو و راه حل ارائه كرد اما شايد با خواندن مراحل زير بتوانيد براي ازدواجتان آمادهتر شويد و دست از اين نگرانيها هم برداريد. آه و ناله نكنيد به منفيبافيهايتان پايان دهيد. وقتي كه با دوستان يا خانوادهتان صحبت ميكنيد، خشم يا عصبانيتتان از اينكه ازدواج نكردهايد را بروز ندهيد. به جاي اينكه مدام از ازدواج نكردنتان حرف بزنيد سعي كنيد در مورد موضوعاتي كه براي طرف مقابلتان جالب است گفتوگو كنيد. ميتوانيد با توجه به شخصيت فرد مقابلتان از سياست، مذهب، هنر، سرگرمي يا ورزش صحبت كنيد و اگر هم كسي از شما پرسيد كه چرا ازدواج نكردهايد، به جاي آه و ناله كردن خيلي منطقي بگوييد كه هنوز با فردي كه برايتان مناسب باشد روبهرو نشدهايد. دوستيهايتان را خراب نكنيد براي جلب توجه ديگران به هر شيوهاي متوسل نشويد. اگر شما يك دوست يا همكار داريد كه نسبتا به شما نزديك است و احساس ميكنيد، ميتواند فرد مناسبي در زندگي شما باشد، عجولانه اقدام نكنيد. بگذاريد زمان بگذرد و به شما ثابت شود كه آيا ميتوانيد زوج خوبي براي هم باشيد يا اينكه او هم همين علاقه را به شما دارد؟ هيچ وقت با فرستادن يك پيامك عاشقانه و ابراز عشقتان به زبان بيزباني، رابطه دوستيتان را خراب نكنيد زيرا ممكن است او با ديدن چنين واكنشهايي از طرف شما، كاملا از شما فاصله بگيرد و همين دوستي آرام و ساده را هم از دست بدهيد. از طرف ديگر اگر او به فرد ديگري علاقهمند است، واكنش خصمانهاي نشان ندهيد و دوستيتان را به هم نريزيد. به اين فكر كنيد كه اين فرد در مقام يك دوست ساده چقدر به زندگي شما آرامش ميدهد و تنهاييتان را از بين ميبرد. با اين اوصاف آيا هنوز هم ارزش اين را دارد كه بهخاطر اينكه عاشقتان نيست از زندگيتان بيرون برود؟ زندگيتان را شلوغ كنيد براي مشغول كردن ذهنتان و شلوغ كردن زندگيتان راههاي ديگري پيدا كنيد. درست است كه هر تعلقي در زندگي جاي خودش را دارد و هيچچيز نميتواند جاي يك همراه خوب را براي شما پر كند اما اگر از تكبعدي بودن دست برداريد و مشغوليتهاي ديگري براي خودتان ايجاد كنيد خيلي چيزها تغيير ميكند. سعي كنيد كار مورد علاقهتان را پيدا كنيد و آن را جدي بگيريد، براي زندگيتان دليلي پيدا كنيد. اين دليل ميتواند كار، تحصيل، دوستان، خانواده يا هر چيز ديگري باشد. همانطور كه گفتيم اين موارد نميتواند جاي يك رابطه حمايتگرانه و عاطفي را پر كند اما اگر شما زندگيتان را پوچ و بيمعنا نبينيد و دلايل زيادي براي افتخار كردن بهخود و زندگيتان داشته باشيد، حالتان خيلي بهتر از حالا ميشود. قطعا در خانواده و در ميان دوستان شما افراد زيادي هستند كه قصد ازدواج دارند و روز به روز هم تعدادشان كمتر ميشود. ممكن است با ازدواجكردن هر كدام آنها از خود بپرسيد كه چرا شما نتوانستهايد يكي از گزينهها باشيد و چرا هميشه زنان ديگر هستند كه مورد توجه قرار ميگيرند اما به جاي اين فكر و خيالها سعي كنيد در خود معيارهايي را پرورش دهيد كه از نظر همه براي انتخاب يك همسر ايدهآل ضروري هستند. آدمهاي اطراف شما براساس رفتارهايي كه در همين لحظات عادي زندگيتان انجام ميدهيد روي شما قضاوت ميكنند. بدخلقيها، بهانهگيريها، رفتارهايي كه با خانوادهتان داريد و بسياري موارد ديگر ميتواند مبناي قضاوت ديگران روي شما باشد. پس اگر واقعا قصد ازدواج داريد و اين دنياي مجردي آزارتان ميدهد، به همه اين جزئيات توجه كنيد. ظاهرسازي كافي نيست بلكه بايد با دل و جان همه اينها را تغيير دهيد. از رابطههايتان درس بگيريد ممكن است شما پيش از اين، چند رابطه شكست خورده را تجربه كرده باشيد و اين شكستهاي مكرر اعتماد به نفس شما را از بين برده باشد. بهجاي اينكه احساس ناتواني كنيد سعي كنيد از اين شكستها درس بگيريد. رابطههاي شما به چه دلايلي شكست خورده؟ چه اشتباهاتي كردهايد و چه كارهايي ميتوانستيد و نكردهايد؟ اگر واقعا دوست داريد كه ازدواج كنيد بايد براي شروع يك رابطه تازه آماده باشيد. مهم نيست كه اين رابطه در چه زماني شكل ميگيرد بلكه شما بايد هميشه براي چنين ارتباطي آماده باشيد. رابطهها و زندگيهاي مشترك اطرافيانتان هم ميتواند براي شما الگوي خوبي باشد اينكه چه رفتارهايي انجام ميدهند كه از نظرتان اشتباه است و بايد از آنها بپرهيزيد و چه رفتارهايي ميتواند الگوي مناسبي براي زندگي آينده شما باشد. از طرف ديگر به رفتارها و شخصيت مردان اطرافتان هم دقت كنيد. شايد با همين بررسيها بتوانيد در تصميمگيري آيندهتان هم موفقتر باشيد و بدانيد كه چه مردي ميتواند شاهزاده سوار بر اسب شما باشد. وسواس را كنار بگذاريد محافظه كاريهاي بيمورد را كنار بگذاريد و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نكنيد. اگر خواستگارهايي داريد كه حاضر نيستيد حرفهايشان را بشنويد يا اگر گاهي فاميل و دوستانتان كسي را براي ازدواج به شما معرفي ميكنند اما شما اهميتي نميدهيد، بايد كمي در نگاهتان تجديد نظر كنيد. شايد يكي از همين موارد بتواند همسر ايدهآلي براي شما باشد. از آشنايي نترسيد و چند هفتهاي با خواستگارهايتان صحبت كنيد و بعد تصميم بگيريد، مشكلات كوچك آدمها را بهانه نه گفتن نكنيد. فراموش نكنيد كه هر كسي با هر شخصيتي هم كه باشد، مشكلاتي دارد كه ميتوان از آنها ايراد گرفت. شما نميتوانيد يك شخصيت بيعيب و نقص را بهعنوان همسرتان انتخاب كنيد چون اصلا چنين شخصيتي وجود ندارد اما سعي كنيد فردي را انتخاب كنيد كه بتوانيد با مشكلاتش كنار بياييد و مدام به خاطرشان افسرده يا عصباني نشويد. تكليفتان را روشن كنيد شما نبايد براي فرار از چيزي به سمت ازدواج برويد بلكه بايد تنها براي ساختن يك زندگي بهتر در كنار فردي كه به شما آرامش ميدهد چنين قدمي برداريد. اگر نميدانيد چطور بايد انتخاب كنيد و چطور پيش برويد بهتر است سراغ يك مشاور برويد. با شركت در كلاسهاي آمادگي ازدواج ميتوانيد تا حدودي تكليفتان را روشن كنيد و هم آگاهانهتر انتخاب كنيد و هم منطقيتر پيش برويد.
-
- 9 پاسخ
-
- 2
-
- همسران
- دوران نامزدي
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
نسبت به همسر خود دیدگاه مثبت داشته باشید و بکوشید همیشه در مرحله اول کارهای خوب او را ببیند و مورد تحسین قرار دهید، زیرا تشویق و تحسین یک کار خوب، باعث تثبیت و تکرار آن خواهد شد و خودتان از آن لذت می برید. هرگز چشمان خود را روی نقطه ضعف همدیگر باز مکنید و دایم به رخ مکشید؛ چون این رفتار، موجب دلسردی در زندگی شده و کم کم نسبت به همدیگر حس بدبینی پیدا می کنید و یک حالت دلسردی در شما ایجاد می شود. راهکارهایی برای زندگی شیرین ۱) خوبی ها را هم ببینید! نسبت به همسر خود دیدگاه مثبت داشته باشید و بکوشید همیشه در مرحله اول کارهای خوب او را ببیند و مورد تحسین قرار دهید، زیرا تشویق و تحسین یک کار خوب، باعث تثبیت و تکرار آن خواهد شد و خودتان از آن لذت می برید. هرگز چشمان خود را روی نقطه ضعف همدیگر باز مکنید و دایم به رخ مکشید؛ چون این رفتار، موجب دلسردی در زندگی شده و کم کم نسبت به همدیگر حس بدبینی پیدا می کنید و یک حالت دلسردی در شما ایجاد می شود. اگر چنین رفتاری دارید، بکوشید آن را انجام ندهید، زیرا کم کم بین شما دوری ایجاد شده و به جایی می رسد که خدای ناکرده به فکر جدایی می افتید و هزاران مصیبتی که به دنبال آن می آید، پس «چشم ها را باید شُست، جورِ دیگر باید دید.» ۲) تحقیر و سرزنش، ممنوع! خداوند در خلقت انسان به خودش احسنت گفته است، زیرا انسان بهترین خلقت اوست. در این میان، چگونه می توان همسر را به عنوان یک امانت الهی تحقیر و سرزنش کرد؟ یک دختر و یا یک پسر که با هزاران امید وارد زندگی می شوند، چرا باید مورد اهانت قرار گیرند؟ پدر و مادری که دخترشان را با صدها رنج و زحمت را بزرگ کرده اند و با حفظ آبرو و امیدواری او را به خانه مردی فرستاده اند تا در محیط امن و سالم و پر محبت زندگی کند، چگونه می توانند بعد از مدتی نظاره گر توهین و سرزنش او از طرف همسرش باشند؟ آیا وجدان انسان راضی می شود؟ متقابلاً اگر شما به ازدواج مردی درآمده اید که به دلایل گوناگون مشکل پیدا کرده است – مثلاً اقتصادی یا شغلی – به هیچ وجه او را سرزنش نکنید، زیرا به تدریج که سرزنش ها زیاد می شود، حالت تخریبی ای در زندگی شما به وجود می آید و در مقابل همدیگر کم ارزش می شوید. همیشه به دنبال این باشید که با لطف و کرامت خود، احترام همدیگر را نگه دارید و در پی شأن و منزلت همدیگر باشید. ۳) رعایت احترام و ادب متقابل با همسر خود به طور محترمامه و مؤدب صحبت کنید و همدیگر را سبک نکنید. آنچه در این گیرودار مهم می باشد، این است که وقتی مادری با همسرِ خود مؤدبانه صحبت می کند، یا مردی با همسرش محترمانه سخن می گوید، فرزند آنها نیز می آموزد که چه طور مؤدبانه صحبت کند و احترام پدر و مادرش را نگه دارد. این بهترین هدیه ای است که می توانید برای فرزند خود به ارث بگذارید. طوری برخورد نکنید که روزی مجبور شوید بگویید: «آتش در خرمن خویش زده ام که را کنم دشمن خویش!» شما خانم گرامی، وقتی همسرتان وارد منزل می شود، به استقبال او بروید، بسیار مؤدّبانه با او رفتار کنید و به فرزندِ خودتان نیز بگویید، چنین کاری انجام دهد. این رفتارِ شما باعث می شود، خستگیِ کار از تنِ او بیرون رود و احساسِ آرامش کند. البته او نیز متقابلاً چنین رفتاری انجام خواهد داد و کم کم به صورت یک عادت در می آید. برخی از همسرانِ بسیار خوب اظهار می دارند که در طول زندگی هرگز حتّی یک بار هم به یکدیگر بی احترامی نکرده اند. زندگیِ آنها آن قدر لذّتبخش است که دوست دارند همیشه در کنار هم باشند! ۴) حفظ حقوق متقابل بسیار ارزشمند است قبل از اینکه بخواهید تشکیل زندگی دهید، درس حقوق خانواده را یاد بگیرید. ببینید وظیفه شما چیست؟ شاید برخی از خانواده ها هنوز نمی دانند ازدواج یعنی چه؟ تصور می کنند زندگی باید بگذرد، حالا هر طور باشد. نه! این گونه نیست. اگر کسی از زندگی و ازدواج خود لذت نبرد، بازنده اصلی میدان است. مرد بداند که احترام زن بسیار حایز اهمیت است و آن قدر مهم است که پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: «بهترین فرد از میان شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد!» ایشان همچنین می فرمایند: «جبرئیل آن قدر سفارش زنان را می کرد که گمان کردم یک اُف هم نمی توان گفت!» واقعاً درست است. چرا باید کسی که می خواهد فردا مادر فرزند شما باشد و زندگیِ شما را به آرامش برساند، مورد بی احترامی باشد؟ همچنین برای زنان احترام شوهر و نیکو همسرداری کردن مهم است، آن چنان که می فرمایند: «زنی که خوب شوهرداری کند، مثل سربازی است که در جبهه جنگ مشغول نبرد می باشد.» یعنی جهاد برای خدا، با خوب شوهرداری کردن، یک پاداش دارد. در این جمله، معنی و مفهوم گسترده ای نهفته است، پس به به حقوق همدیگر آگاه باشید و بکوشید به حقوق یکدیگر احترام بگذارید. ۵) به پیکره زندگی خود، محبت تزریق کنید مهر و محبت در منزل، منبع اصلی رضایتمندی است. همدیگر را مورد مهر قرار دهید، زیرا باید برای فرزند خود، مانند سرچشمه محبت باشید. اگر پدری فرزند خود را در حالی که به همسرش احترام نمی گذارد در آغوش کشد، مطمئن باشد او فقط به انتقام از پدر می اندیشد یا اگر مادری فرزندش را علیه پدر تحریک کند، منزلت خانواده اش را شکسته است. کودک باید از هر دو چشمه محبت، یعنی پدر و مادر، سیراب گردد. اگر فرزند از یک کانال محبت بگیرد و از کانال دیگر بی محبتی ببیند، دچار تعارض می شود، رفتارش متعادل نیست و به هرج و مرج دچار می شود. هیچ موقع نمی توان محبت را با پول و اسباب بازی در ذهن بچه ها ریخت. اینها مُسکن است و برای مدت کوتاهی جواب می دهد، ولی برای درازمدت هیچ اثری ندارد و حتی ضرر هم دارد. مگر می شود خلأ عاطفی را با پول جبران نمود؟ مثل اینکه یک ماشین نیاز به بنزین دارد، شما آب داخل باک آن می ریزید. این کار، نه تنها جواب نمی دهد، بلکه ضرر هم دارد. برخی از والدین با همدیگر بحث می کنند و یا فرزند خویش را مورد کم محبتی قرار می دهند. وقتی به یکباره بیدار می شوند، می خواهند با خریدن یک عروسک جبران کنند! چرا باید ابتدا بی مهری کنید تا بعداً بخواهید جبران نمایید و آن هم ارزش آنچنانی نداشته باشد. پس بدانید، «از محبت، خارها گُل می شود!»
-
يادتان هست وقتي يك دختر كوچولو بوديد در خيالهايتان يك شاهزاده سفيدپوش قرار بود شما را به قصر روياهايتان ببرد؟ زندگي واقعي هيچ وقت كاملا منطبق با روياها نميشود مگر اينكه بيش از حد خوششانس باشيم، شايد شما هم جزو خانمهايي هستيد كه مدام از همسر يا نامزدشان گلايه ميكنند كه چرا رمانتيك نيست و در دلشان آرزو ميكنند تا بتوانند كمي از رفتارهاي همسرشان را تغيير دهند ولي باور كنيد، اين امكان وجود دارد كه همسرتان شبيه مرد روياهايتان شود. البته بايد بگوييم كه به هيچ وجه با دعوا و غرزدن راه به جايي نميبريد و نميتوانيد روش او را در زندگي عوض كنيد. در اينجا به شما ياد ميدهيم كه چه كارهايي انجام دهيد كه همسرتان برايتان گل بخرد يا در كارهاي خانه به شما كمك كند يا... بدون اينكه نياز باشد كه به او 10بار هر كدام از اين مسائل را بگوييد. اگر دوست داريد غافلگير شويد آرزوي شما: دوست داريد مردتان با خريدن گل يا يك كادو هيجانانگيز يا... بعضي اوقات شما را غافلگير كند. واقعيت: مطمئن باشيد هيچ وقت نميتوانيد با سركوفت زدن به همسرتان ياد دهيد كه چگونه رمانتيك باشد. دكتر اسكات هالتزمن، نويسنده كتاب «رازهاي زنان متاهل شاد» ميگويد:«يكي از بزرگترين اشتباهات بيشتر زنان اين است كه فكر ميكنند، شوهرشان بايد خودش حدس بزند كه براي خوشحالي همسرش چه بايد بكند اما بهتر است بدانيد كه اگر ميل داريد، زندگي مشتركتان همانگونه باشد كه ميخواهيد بايد با شوهرتان صحبت كنيد و خواستههايتان را با او درميان بگذاريد. اين غلط است كه تصور كنيد، شوهرتان ميداند كه شما چه ميخواهيد. چون احتمالا شما 2 نفر شيوههاي متفاوتي براي اظهار عشق و قدرداني داريد.» براي اينكه شوهرتان را به مرد روياهايتان نزديك كنيد بايد ابتدا آنچه را كه ميخواهيد از او درخواست كنيد و سپس هنگامي كه او آن خواسته را برآورده كرد يا حداقل سعي كرد كه برآورده كند او را تشويق و تاييد كنيد. دكتر هالتزمن ميگويد:«به مرور زمان تشويقها و تمجيدهاي باعث ميشود او رغبت بيشتري پيدا كند كه همانگونه باشد كه شما دوست داريد، باور كنيد خيلي زود گل خريدن و شامهاي عاشقانه وارد زندگي مشتركتان ميشود. نكته ديگر اينكه، فقط مردها مسئول داشتن زندگي عاشقانه و رمانتيك نيستند، اگر خود شما رفتارهاي عاشقانهاي را در زندگيتان آغاز كنيد، مطمئنا بهزودي همسرتان نيز پاسخ شما را خواهد داد.» اگر با مادر شوهرتان مشكل داريد آرزوي شما: دوست داريد مادرشوهري داشتهباشيد كه به همه كارهاي شما انتقاد نكند.ولي اگر مادر شوهرتان ايرادگير است حداقل شوهري داشتهباشيد كه از شما دفاع كند. واقعيت: شوهر شما فقط وقتي به حرفهاي مادرش توجهي ميكند كه او يك راهحل ديگري براي بزرگ كردن بچهها يا تميز كردن خانه پيشنهاد كند. در اين حالت شما به همسرتان ميگوييد اين حرفها آزارتان ميدهد و اما او اصرار ميكند كه مادرش فقط قصد كمك دارد. ممكن است وقتي شوهرتان در حال توجيه كردن يا توضيح رفتار مادرش است شما ناراحت شويد و احساس كنيد همسرتان به شما توجهي ندارد و حتي ميخواهد شما را ناراحت كند اما بايد بدانيد كه شوهرشما در چنين مواقعي در موقعيتي دشوار است، بنابراين تمام تلاش خود را ميكند كه بين شما 2 نفر صلح برقرار كند. دكتر تري اوبوش، نويسنده «كتاب 5 قدم براي داشتن یك ازدواج فوقالعاده» میگوید:«به جای اینكه از دست او ناراحت شوید، از او كمك و راهنمایی بخواهید.» شوهر شما بهتر میداند كه چرا مادرش از شما ایراد میگیرد. برای شوهرتان توضیح دهید كه عمل مادرش چه احساسی را در شما بهوجود آورده است اما مواظب باشید كه نه شوهرتان را سرزنش كنید و نه از مادرش انتقاد كنید و از او بخواهید به شما كمك كند اما از او انتظار نداشتهباشید كه رابطه شما با مادرشوهرتان را تغییر دهد چون این تغییر بهعهده خودتان است. شما باید سعی كنید، بدون اینكه حالت دفاعی داشته باشيد كنترل رابطه را به دست بگیرید. به شوهرتان بگویید خودتان بهتر میدانید كه شما و مادرشوهرتان تفاوتهای زیادی با هم دارید و درك میكنید كه او به شیوهای خاص خودش فكر میكند اما شما با نظر او یا روشي كه رفتار میكند موافق نیستید. اگر همكاري او را ميخواهيد آرزوي شما: مردتان ظرف بشويد، آشغالها را بيرون ببرد و در كارهاي خانه كمك كند، بدون اينكه مدام به او غر بزنيد. واقعيت: همسرتان متوجه سينك ظرفشويي پر از ظرف كثيف يا سطل پر از زباله نميشود و شما نيز اگر از او بخواهيد كه سهمش را در كارهاي خانه انجام دهد حس بدي خواهيد داشت. اما باور كنيد به راحتي ميتوانيد همسري داشته باشيد كه كارهاي خانه را انجام دهد فقط كافي است از او بخواهيد. يك تحقيق منتشر شده در مجله شخصيت و روانشناسي اجتماعي در انگليس نشان ميدهد، بيشتر مردم چندان نسبت به جواب مثبت به درخواست كمكديگري خوشبين نيستند. وقتي انتظار خود را از او نخواهيد و بعد به دليل انجام نشدن آن كار، عصباني شويد فقط روز به روز در زندگيتان دعوا بيشتر ميشود و مطمئن باشيد هيچ تغييري به وجود نخواهد آمد. سعي نكنيد با سركوفت زدن يا سرزنش كردن شريك زندگيتان او را مجبور به كمككردن كنيد، اين راهبرد به ندرت جواب ميدهد. به جاي آن خيلي واضح و روشن خواسته خود را براي او بيان كنيد، البته بايد در بيان خواسته خود خيلي ملايم و مهربان باشيد، مثلا اينكه بگوييد (عزيزم، من خيلي خوشحال ميشوم اگر قبل از شروع فوتبال براي من سطل زباله را بيرون ببري.) براي اينكه از غرزدن و بحث كردن جلوگيري كنيد. فهرستي از كارهاي خانه تهيه كنيد و باهم تصميم بگيريد كه چگونه تقسيم كار كنيد؟ دكتر جين اوكل، روانشناس ارتباطات ميگويد:«از اصرار براي سريعتر انجام دادن كارها پرهيز كنيد، اجازه دهيد شوهرتان به روش خودش كارها را انجام دهد و به دليل اينكه كارها را دقيقا مثل شما انجام نميدهد، مدام از او ايراد نگيريد.» اگر ميخواهيد احساساتش را بگويد آرزوي شما: مردتان به راحتي با شما صحبت كند و احساساتش را به شما بگويد همانگونه كه شما با او هستيد. واقعيت:وقتي موضوعي او را ناراحت ميكند، كاملا در خود فرو ميرود، شما ميخواهيد كمكش كنيد اما وقتي از او ميپرسيد چه مشكلي پيش آمده است، جواب ميدهد: من خوبم. دكتر اوكل ميگويد:«بسياري از مردها خيلي برايشان خوشايند نيست كه درباره احساساتشان صحبت كنند، بهخصوص رو در رو. آنها ترجيح ميدهند، وقتي شروع به صحبت كنند كه ديگر فشاري رويشان نباشد و همچنين زماني كه شما هم مشغول كار ديگري نباشيد.»اگر تشخيص ميدهيد كه همسرتان استرس زيادي دارد، سعي كنيد يك تفريح 2نفره را برنامهريزي كنيد مثلا به پيادهروي يا رستوران برويد يا حتي فقط با ماشين دوري در خيابانها بزنيد، بعد مثل هميشه از او درباره كارش بپرسيد (يا آنچه را كه احساس ميكنيد باعث آزارش شدهاست) اجازه دهيد او بفهمد كه در كنارش هستيد و به هرآنچه ميخواهد از سينهاش بيرون بريزد گوش كنيد. دكتر اوكل ادامه ميدهد:«بعضي از مردها مسائلشان را نميگويند چون نميخواهند شما را ناراحت كنند يا مشكلاتشان را به شما تحميل كنند. اجازه دهيد همسرتان بداند در هر شرايطي دركش ميكنيد و كاملا به او اعتماد داريد.»اما اگر همان موقع حرفهايش را بيرون نميريزد به او فشار نياوريد. اگر براي حرف زدن به او استرس وارد كنيد، نتيجه معكوس خواهيد گرفت. ممكن است او بخواهد قبل از حرفزدن با شما موقعيتش را بهخوبي ارزيابي و تحليل كند. اگر شوهري ماجراجو ميخواهيد آرزوی شما: شوهری پرجنب وجوش و ماجراجو دوست دارید كه همیشه برای امتحان رستورانهای جدید آمادگی دارد و تعطیلات هیجانانگیزی را برنامهریزی میكند. واقعیت: شوهرتان كاملا روی عادتهايش رفتار میكند و دقیقا قابل پیشبینی است. در این مواقع این شما هستید كه باید پیشقدم شوید. مثل اینكه برای تعطیلات جایی را پیشنهاد كنید كه هیچ وقت نرفتید یا اورا با خود به یك رستوران جدید ببرید یا...و این را درنظر داشتهباشید كه در حال انجام دادن كاری هستید كه شما دوست دارید و شما را خوشحال میكند(حتی اگر او هم از این برنامه لذت ببرد) بعد تا جایی كه میتوانید به او بازخورد مثبت بدهید، تا او هم مشتاق شود كه دوباره یك چیز جدید را امتحان كنید. شب خاصی را مشخص كنید تا او برنامهای را برای آن شب تنظیم كند وتنها قانون در اینجا این است كه قرار است كاری را انجام دهید كه تا به حال تجربه نكردهاید اما باید هر2 لذت ببرید. این به هردوي شما كمك میكند كه مشتاق تجربههای جدید باشید. اگر میخواهید مرد خانواده باشد آرزوی شما: شوهری كه در كارش موفق باشد و هر شب شام در خانه و در كنار خانواده باشد. برنامه مدرسه بچهها را بداند و با همسرش نیز قرارهای عاشقانه داشته باشد. واقعیت: شما با مردی ازدواج كردهاید كه به كارش معتاد است و در حقیقت در دفتر كارش زندگی میكند. شما فكر میكنید او كارش را بیشتر از شما و بچهها دوست دارد اما او اصرار دارد كه فقط برای تامین آینده تلاش میكند. به هیچ وجه فكر نكنید كه برنامه كاری همسرتان نشاندهنده احساسات اوست یا اینكه مدام در دفتر كارش است چون میخواهد از خانواده دوری كند.دكتر هالتزمن میگوید:«بیشتر مردها خودشان را در كارشان غرق میكنند چون به لحاظ امنیت مالي خانواده نگران هستند. به جای اینكه مدام با شوهرتان دعوا كنید كه هیچ وقت در خانه نیست و به استرسهایش اضافه كنید، با ریشه این مشكل بجنگید. با او درباره راههای صرفهجویی و كمكردن خرج خانه صحبت كنید و اینكه شما میتوانید در بخشی از خرج خانه با او شریك شوید. بنابراین او میتواند كمی از كارش كم كند و در نتیجه بیشتر در خانه باشد. حتما به همسرتان بگویید كه در خانه دلتنگ او هستید و دوست داريد همچون یك زوج خوشبخت زمان بیشتری را با او باشید.»