جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'دگرگونی'.
2 نتیجه پیدا شد
-
سنگهاي دگرگوني انواع مختلفي از بافتها را دارند. که اين بافتها مي توانند از بافتهاي شبيه به پروتوليت در دگرگوني خفيف تا بافتهايي که در دگرگوني شديد ساخته شده اند و تشابه بسيار کمي به پروتوليت دارندمتغير باشند. خصوصيات (ويژگيهاي)بافتهاي سنگهاي دگرگوني در مقالات قبلي مورد بحث قرار گرفته است. و در اين مقاله راجع به شکل گيري فو لياسيون (که يکي از بافتهاي کاملاًدگرگون شده است) و فرايند هايي که روي شکل گيري لايه هاي ترکيبي معمول که در سنگهاي دگرگوني ديده مي شوند بحث خواهيم کرد. ◄ فولياسيون: فولياسيون بعنوان يک ساختار صفحه اي فراگير شناخته مي شود که منتج شده اند صفحات سيليسي ورقه اي است که در موازات و نزديک يکديگر قرار مي گيرند (و يا لايه بندي ترکيبي و کاني شناختي در سنگها) فولياسيون بدليل جهت گيري تدريجي فيلوسيليکاتها (مثل کانيهاي رسي، ميکاها و کلريت) بوجود مي ايد. جهت گيري تدريجي در نتيجه استرس جهت يافته (فشارهاي متفاوت) ( Deviatonic Stress or non-hydrostatic stress)بوجود مي ايد.در اين قسمت تفاوتهاي بين استرس هاي همه جانبه (Pressure) و جهتدار (Stress) را بيان مي کنيم. ◄ فشار و جهت يافتگي تدريجي: فشار در اثر افزايش عمق افزايش مي يابد (فشار ودما مي توانند با تغيير عمق در زمين متغير باشند). فشار اينگونه تعريف مي شود که نيرويي در تمام جهات به يک اندازه به جسم وارد شود که نوعي از استرس است و نام ديگر آن استرس همه جانبه (Hydrostatic or Uniform Stress) مي باشد.و در صورتي که استرس در تمام جهات يک سان نباشد آنرا استرس جهتدار گويند (Differential Stress). معمولاً زمين شناسان استرس هاي فشاري (Compressional Stress) را بطور خلاصه استرس مي نامند. بنابراين اگر استرس جهتداري روي يک سنگ وارد شود به جهتي که در راستاي استرس ماکزيمم (حد اکثر)اصلي به سنگ وارد شده است 1δ ، به استرس اصلي ميني مم (حداقل) 3δ و به استرس ميانگين اصلي 2δ گويند. توجه کنيد که استرس کششي در راستاي استرس ميني مم اصلي رخ مي دهد. در صورتي که استرس جهتدار در طول دگرگوني موجود باشد مي تواند باعث تاًثيرات بنيادي روي بافت سنگ شود. o مثال: · دانه هاي گرد در جهت استرس فشاري ماکزيمم به دانه هاي تخت تبديل مي شوند. بلور کاني هايي که در استرس جهتدار رشد مي کنند، يک جهت يافتگي تدريجي را تشکيل مي دهند. صفحات سيليسي و کانيهايي که خصلت درازشدگي دارند در جهت عمود بر استرس ماکزيمم به صورت صفحه اي رشد مي کنند. اين امر بدين دليل است که رشد چنين کانيهايي در جهت هاي موازي بصورت صفحهاي يا در طول جهت هاي درازشدگي آسانتر است و به همين دليل در طول 2δ يا 3δ و عمود بر 1δ رشد مي کنند چون تعداد زيادي از فيلوسيليکاتها، کاني هاي آلوميني هستند، سنگهاي آلوميني (پليتي) (مثل شيل ها) عموماً فولياسيون را تشکيل مي دهند که دليل آن دگرگوني در حوزه هايي است که در آنجا استرس جهتدار وجود دارد. ü مثال: دگرگوني شيل (که درابتدا از کاني هاي رسي و کوارتز تشکيل شده است). شيل قابليت تورق دارد که دليل آن جهت يافتگي تدريجي کانيهاي رسي در صفحات موازي {001} است. سنگ شناساني که در زمينه دگرگوني فعاليت مي کنند و زمين شناسان ساختماني به سطوح لايه بندي اوليه (اصلي) اس صفر مي گويند. Ø اسليت: اسليت ها در دگرگوني خفيف با رشد دانه هاي ريز کلريت و کاني هاي رسي شکل مي گيرند. جهت يافتگي تدريجي اين صفحات سيليسي باعث مي شوند که سنگ در راستاي صفحات موازي (صفحات سيليسي موازي)بشکند و تورق اسليتي را بوجود آورد. توجه کنيد در اين مورد (نوع) که اينجا نمايش داده شده است استرس اصلي ماکزيمم با يک زاويه خاص بطور مايل به صفحات لايه بندي اوليه وارد شده است به همين دليل تورق اسليتي با يک زاويه نسبت به لايه بندي اوليه (اصلي)شکل مي گيرد. فولياسيون يا سطحي که بدليل اين شکل گيري مجدد صورت مي گيرد را اس يک مي نامند. شيست: اندازه دانه هاي هر کاني با افزايش درجه دگرگوني، بزرگتر مي شود. سرانجام سنگ يک فولياسيون صفحه اي نزديک به هم را که دليل آن جهت يافتگي تدريجي صفحات سيليسي (عمدتاً بيوتيت و مسکويت) است را بوجود مي آورد. دانه هاي کوارتز و فلدسپات هيچ جهت يافتگي را نشان نمي دهند. به اين فولياسيون صفحه اي غير معمول(نامنظم) شيستوزيته گويند. گنيس: همزمان با افزايش درجه دگرگوني صفحات سيليسي ناپايدار مي شوند و کاني هاي تيره (مثل هورنبلند و پيروکسن) شروع به رشد کردن مي کنند. اين کاني هاي تيره داخل سنگ شروع به جدايش (بصورت نوارهاي متمايز(جدا) ) مي کنند اين پروسه را تفريق دگرگوني نامند. که به سنگ يک حالت نواري شدن گنيسي مي دهد. کاني هاي تيره بلورهاي طويل را شکل مي دهند تا جايي که به شکل بلورهاي صفحه مانند بنظر ايند که هنوز هم يک جهت يافتگي تدريجي را با جهت طولي خود عمود بر استرس جهتدار ماکزيمم دارند. گرانوليت: در بالاترين درجه دگرگوني تعداد زيادي از کانيهاي آبدار و صفحات سيليسي ناپايدار مي شوند. در نتيجه سنگ مي تواند داراي بافت گرانوليتي شود که بسيار شبيه به بافت فانر تيک در سنگهاي آذرين است. همانگونه که ديديد عموماًاندازه دانه هاي سنگهاي دگرگوني با افزايش درجه دگرگوني افزايش مي يابد(شکل گيري تصاعدي دانه هاي ريز شيل به دانه هاي بزرگتر اما هنوز هم ريز اسليت و سپس به دانه هاي بزرگتر شيستي و گنيسي). ◄ دگرگوني وتغيير شکل: تعداد زيادي از سنگهاي دگرگوني منطقه اي (حداقل آناني که به سطح زمين آمده اند) همزمان با تغيير شکل ظاهري شان دچار دگرگوني هم شده اند. از آنجا که تغيير شکل توسط استرس هاي جهتدار ايجاد مي شود بافتهايي که در سنگهاي دگرگوني رشد مي کنند بيانگر نوع و حالت تغيير شکل (Deformation) هستند. فولياسيون و تورق اسليتي (Slaty Cleavage) که در طول دگرگوني رشد مي کنند نيز بيانگر نوع و حالت تغيير شکل هستند وآنها را جزئي از ساختهاي تغيير شکلي (Deformational Structure) به شمار مي آورند. تغيير شکلي که باعث شکل گيري رشته کوهها (چين خوردگي بالا رانده شده) مي شود عموماً توسط استرس هاي فشاري صورت مي گيرد. نتيجه استرس فشاري اعمال شده روي سنگها (آنهايي که قابليت شکل پذيري دارند)چين خوردگي آنها است. قابليت شکل پذيري سنگها به دما و محدود استرس (فشار)بستگي دارد. در طي اين تغيير شکل اعمال شده روي سنگهاي شکل پذير،لايه بندي اوليه (اصلي) بعد از چين خوردگي به يک سري از طاقديس ها و ناوديس ها تبديل مي شود که محور چين هاي آن عمود بر جهت استرس فشاري اصلي است. مقياس (اندازه)اين چين ها مي تواند از چند سانتي متر تا چندين کيلومتر (بين دو انحناي ماکزيمم در چين ها) متغير باشد. توجه داشته باشيد که چون سطوح محوري عمود بر جهت استرس اصلي فشاري قرار گرفته اند، تورق اسليتي ويا فولياسيون نيز بايد در طول اين جهات رشد کنند. بنابراين تورق اسليتي و فولياسيون اغلب تورق سطح محوري (Axial Plane Cleavage) يا فولياسيون مي نامند. ◄ تفريق دگرگوني: همانطور که قبلاً(در بالا) بحث شد گنيس ها و تعداد زيادي از شيت ها ساختار نواري يا لايه اي ترکيبي دارند که نوارهاي (لايه هاي) کاني هاي تيره وروشن به صورت متناوب و منفصل در طول سنگ آشکار هستند. نوارهاي تيره شامل آهن ومنيزيم(Ferromagnesian Minerals)و نوارهاي روشن شامل کوارتز و فلدسپات هستند. گسترش اين نوارهاي (لايه هاي) ترکيبي به تفريق دگرگوني بستگي دارد. که با توجه به تاريخچه سنگ شناسي دگرگوني چندين مکانيسم براي توضيح (تشريح) تفريق دگرگوني پيشنهاد شده است. 1- حفظ لايه بندي ترکيبي اوليه(اصلي): در بعضي سنگها، لايه بندي ترکيبي نمي تواند به هيچ وجه بيانگر تفريق دگرگوني باشد اما در عوض مي تواند نتيجه لايه بندي اصلي (اوليه) باشد. براي مثال در طول مراحل اوليه دگرگوني و تغيير شکل ماسه سنگها و شيل هاي ميان لايه اي، لايه بندي ترکيبي محفوظ مي ماند حتي اگر جهت استرس فشاري ماکزيمم با يک زاويه خاص (بطور مورب) به لايه بندي اصلي (اوليه) وارد شود. در چنين حالتي فولياسيون به خاطر تبلور مجدد کاني هاي رسي يا تبلور صفحات سيليسي ديگر در لايه هاي شيل گسترش يافته و در جهت استرس ماکزيمم، جهت يافته شوند. اکنون نتيجه گرفتن اين مطلب که لايه بندي اصلي،لايه هاي ترکيبي را تداعي مي کنند آسانتر مي شود. در سنگهايي که به شدت تغيير شکل يافته اند و دستخوش چين خوردگي و برش (لغزش)شده اند، تعيين کردن اينکه لايه بندي ترکيبي اين سنگها همان لايه بندي اوليه است مشکل تر مي شود چون لغزش باعث مي شود که لايه بندي کشيده شود و لايه هاي منفرد چين خورده در اثر کشيدگي زياد شکسته شوند و چين خوردگي هاي اوليه به راحتي قابل مشاهده نباشند. بطور مشابه اگر دايک ها يا سيل ها قبل از دگرگوني به سنگ تزريق شوند اين لايه هاي ترکيبي متفاوت لزوماً با لايه بندي اوليه موازي نيستند و مي توانند در سنگ دگرگوني محفوظ بمانند. ۲ـ جابه جايي لايه اصلي: لايه بندي ترکيبي اصلي يک سنگ در طي دگرگوني مي تواند در يک جهت يافتگي جديد، جابه جا شود. شکل هاي زير نحوه اين کار را نشان مي دهند.در مراحل ابتدايي يک فولياسيون جديد شروع به رشد مي کند که دليل آن استرس فشاري وارده در زاويه اي خاص نسبت به لايه بندي اصلي است. کاني هايي که اين فولياسيون را تشکيل مي دهند همزمان با رشد، شروع به جدايش لايه هاي اوليه و ايجاد محفظه هايي کوچک با اشکال ايروديناميکي مي کنند. بعدها چون اين محفظه هاي (غلاف هاي) ايروديناميکي توسط تبلور مجدد کانيهاي اطراف متحمل فشاري شوند، کشيده شده و دوباره به هم مي رسند تا اينکه نوارهاي ترکيبي موازي با فولياسيون جديد را تشکيل دهند. ۳ـ انحلال و رسوب گذاري مجدد: در سنگهاي دگرگوني ريز دانه چين هاي کوچک مقياس را " کينک باند" (Kink Band) گويند که اغلب در نتيجه اعمال استرس فشاري بوجود مي ايند. فولياسيون جديد در طول صفحات محوري چين ها شروع به رشد مي کند. کوارتز و فلدسپات در اثر فشار وارده، حل مي شوند (انحلال بر اثر فشار)و در نقاط ماکزيمم چين ها رسوب مي کنند(جايي که فشار کمتر است). همزمان با اينکه فولياسيون جديد در جهت عمود بر 1δ جهت يافته مي شود، نتيجه بعدي بوجود آمدن نوارهاي ميکا (يا صفحات سيليسي)و کوارتز(يا فلدسپات) موازي با لايه بندي فولياسيون جديد است. ۴ـ آرايش هسته اي مطلوب(پايدار): سيال هاي موجود، در طول دگرگوني توانايي حل کردن کاني ها و جابه جايي يونها را از جايي به جايي ديگر در سنگ را دارند. بنابراين کانيهاي تيره بعد از انحلال در قسمت ديگري از سنگ رشد مي کنند و آرايش هسته اي جديدي را به شکل لايه هاي منفصل و متناوب، فلسيک(روشن) و مافيک(تيره) ايجاد مي کنند. ۵ـ ميگماتيتي شدن: همانطور که قبلاً بحث شد ميگماتيت ها، اشکالي هستند که بشکل عدسي و يا غلاف هاي ايروديناميکي در حوزه هاي دگرگوني شديد بوجود مي ايند و بيان کننده اين مطلب هستند که گدازه هايي در اطراف سنگهاي دگرگوني بوده اند. وارد شدن گدازه هاي مذکور به غلاف هاي ايروديناميکي و لايه هاي داخل سنگ نيز مي تواند باعث لايه بندي منفصلي شود که گاهاًدر سنگهاي دگرگوني درجه بالا ديده مي شود. اين فرايند شبيه به فرايندي است که در شماره 4 توضيح داده شد. بجز اين مطلب که در اين نوع گدازش(ذوب) قسمتي(جزئي) سنگ اصلي صورت مي گيرد تا گدازه هاي فلسيک توليد شوند و بعدها به داخل غلاف هاي ايروديناميکي و لايه هاي داخل سنگ دگرگون و در آنجا متبلور شوند. شکل گيري ثانوي سنگ بعد ها مي تواند کشيده و چين خورده که اين موضوع باعث مي شود با ميگماتيت ها اشتباه نشوند. منبع
-
مقدمه بسیاری از سنگهایی که امروز ، در سطح زمین دیده میشوند، آثار و شواهدی بروز میدهند که نشان میدهد پس از نهشته شدن به صورت سنگ رسوبی ، یا تبلور به صورت سنگ آذرین ، دچار تغییرات دیگری نیز شدهاند. در نگاه اول برخی از این سنگها شبیه به سنگهای آذرین بلور شده بنظر میرسند، اما دقت بیشتر نشان میدهد که دانههای کانی سازنده آنها بطرز خاصی به صورت صفحهای قرار گرفتهاند. برخی دیگر از این سنگها آثار خمیدگی شدید از خود نشان میدهند. تعدادی دیگر ممکن است دارای ترکیب شیمیایی مشابه سنگ آهک باشند. اما بنظر میرسد که دانههای کانی تشکیل دهنده آنها بسیار بیشتر از دانههای سنگ آهک رشد کرده است. بالاخره در این میان سنگهایی هم یافت میشود که با سنگهای رسوبی و آذرین تفاوت دارند. تمام این سنگها را سنگهای دگرگونی مینامند. فرایند دگرگونی برخی از سنگهای رسوبی و آذرین به عنوان واکنش در مقابل تغییرات شدید محیط خود ، در حالت جامد تغییر کردهاند. این تغییرات از طریق فرآیندی که دگرگونی نامیده میشود، ممکن است باعث ایجاد تبدیلاتی در درون سنگها شود. دگرگونی در درون پوسته زمین ، در زیر ناحیه هوازدگیرسوبگذاری و فعالیت آذرین نبوده و با مشکلات بیشتری همراه است. ، سیمانی شدن و بالاتر از ناحیه ذوب مجدد به وقوع میپیوندد. در این محیط سنگها برای تطبیق با شرایطی که شرایط تشکیل آنها متفاوت است، دچار تغییرات شیمیایی و ساختاری میشوند. از آنجایی که دگرگونی معمولا در درون پوسته زمین رخ میدهد، مطالعه مستقیم آن به آسانی مطالعه هوازدگی ، عوامل دگرگونی دما دما یکی از مهمترین عوامل دگرگونی است. دمای لازم جهت دگرگون شدن سنگها به یکی از روشهای زیر تامین میشود. ازدیاد دما در اثر شیب زمین گرمایی : دمای زمین نسبت به عمق بر اساس شیب زمین گرمایی افزایش مییابد. بطور متوسط در هر 30 متر عمق یک درجه به دمای زمین اضافه میشود. در این صورت در اعماق 10 تا 20 کیلومتری ، دما بین 35 تا 65 درجه سانتیگراد خواهد بود، که این دما برای دگرگون کردن سنگها در بعضی موارد کافی است. ازدیاد دما در اثر عوامل تکتونیکی : تغییر شکل پوسته جامد زمین به هنگام تشکیل چینها و گسلها باعث بالا رفتن دما در محل میشود. در مواردی که حرکات تکتونیکی به کندی انجام میگیرد، گرمای حاصله فرصت تجمع ندارد و پراکنده میشود. ولی اگر حرکات شدید باشد، گرما و در نتیجه دمای حاصله قابل توجه است. حرارت ناشی از تودههای ماگمایی : هنگامی که ماگما بطرف بالا حرکت میکند، دمای ناشی از آن ، باعث دگرگون شدن سنگهای درونگیر میشود. فشار فشارهای موثر در دگرگونی را به انواع زیر تقسیم میکنند. فشار ناشی از وزن طبقات : این فشار در اثر وزن طبقات رویی بوجود میآید و میزان آن تقریبا 250 تا 300 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع به ازای هر کیلومتر عمق است. فشار ناشی از وزن طبقات تقریبا خواص فشار هیدرواستاتیک را داراست و به حالت ایزوتروپ بر سنگها وارد میشود. بنابراین ، در اثر این نوع فشار ، ساخت توجیه شدهای در سنگها بوجود نمیآید. بطور کلی نتیجه این فشار ، تشکیل کانیهایی است که وزن مخصوص بیشتری دارند. فشار جهت دار : فشارهای جهت دار ، ساختمانهای زمین شناسی مختلفی را بوجود میآورند. در چنین مواردی ، فشار وارد بر سنگها به حالت ایزوتروپ نیست. بلکه اثر آن ، در امتدادهای خاصی شدیدتر است. نتیجه تاثیر چنین فشارهایی ، ایجاد کانیهایی است که در امتدادهای خاص ، طویل یا متورق هستند. فشار جزیی آب : در اثر فعل و انفعالات متعددی که ضمن دگرگونی انجام میگیرد، غالبا مقداری (آب تولید میشود که فشار مربوط به آن ، که به نام فشار جزیی آب خوانده میشود، نقش مهمی در فعل و انفعالات دگرگونی به عهده دارد. اهمیت نسبی دما و فشار ازدیاد دما باعث تشکیل کانیهایی میشود که آنتروپی بیشتری دارند. مثلا افزایش دما باعث بی آب شدن کانیها میشود. زیرا تبدیل آب به بخار آب آنتروپی را افزایش میدهد. در صورتی که ازدیاد فشار ، باعث ایجاد کانیهایی میشود که حجم کمتری دارند. به عبارت دیگر ، کانیهای تشکیل دهنده سنگهای دگرگونی نسبت به سنگ اولیه ، وزن مخصوص بیشتری دارند. محصول دگرگونی یک سنگ واحد ، در شرایط فشار (عمق) و دمای مختلف ، سنگهای متفاوتی است. به عنوان مثال از دگرگونی شیل در شرایط دگرگونی مختلف سنگهای مختلفی مثل شیست آمفیبول دار ، شیست کلریتی ، گنیس و انواع هورنفلسها حاصل میشود. انواع دگرگونی انواع مختلفی از دگرگونی وجود دارد. دو نوع اصلی دگرگونی مجاورتی و دگرگونی ناحیهای هستند. نوع سوم دگرگونی که دگرگونی کاتاکلاستیک نام دارد، در اثر فرسایش ناشی از گسلش و چین خوردگیمیلونیت تولید میکنند. اینگونه سنگها نشان دهنده شدت فشار و دمایی است که با گسلش و چین خوردگی همراه میباشند. شدید بوجود میآید. در این حالت کانیها و سنگها شکسته میشوند و یا حتی به صورت پودر درمیآیند و نوعی برش گسلی درشت دانه و یا انواع دانه ریزتری موسوم به دگرگونی مجاورتی هنگامی که ماگما در پوسته زمین نفوذ میکند، دگرسانی سنگهای اطراف را سبب میشود. دگرسان شدن سنگها در سطح تماس یا نزدیکی سطح تماسشان با توده ماگما را دگرگونی مجاورتی میگویند. کانیهای تولید شده در اثر این فرایند را نیز کانیهای دگرگونی مجاورتی مینامند. دو نوع کانی دگرگونی مجاورتی تشخیص داده شده است، کانیهایی که در اثر گرم شدن سنگ مورد نفوذ قرار گرفته تشکیل میشوند و کانیهایی که از واکنش محلولهای گرمایی ، با سنگ مورد نفوذ قرار گرفته حاصل میشوند. نوع دوم کانیها در اعماق نسبتا کم تشکیل میشوند. چرا که تنها در اواخر سرد شدن یک توده ماگمایی و در نزدیکی سطح است که مقادیر متنابهی محلول گرمایی آزاد میشوند. دگرگونی ناحیهای دگرگونی ناحیهای در مناطقی گسترده و وسیع رخ میدهد، و اغلب هزاران کیلومتر مربع سنگ با هزاران متر ضخامت را در بر میگیرد. عقیده عمومی بر این است که ارتباط مستقیمی بین دگرگونی ناحیهای و ساخته شدن رشته کوهها وجود دارد . سنگهای این نوع دگرگونی در مناطقی که روزگاری ریشه کوهستانهای قدیمی را تشکیل میدادند، و نیز در سپرهای قارهای دوران پرکامبرین یافت میشوند. برای بیرون زده شدن این سنگهای دگرگونی، میباید هزاران متر سنگ فرسوده و منتقل شوند. مناطق دگرگونی شدت دگرگونی ، نسبت به عمق ، فشار و دما تغییر میکند. به عبارت دیگر در هر موقعیتی سنگهای خاصی تولید میشود. پوسته زمین از نظر شدت دگرگونی معمولا به 3 منطقه تقسیم میشود. منطقه کم عمق در این منطقه ، دگرگونی خفیف است و شرایط آن با دمای متوسط ، فشار لیتوستاتیک (فشار ناشی از وزن سنگها) کم و فشار جهت دار یا فشار تکتونیکی معمولا زیاد مشخص میشود. در این منطقه سنگهایی نظیر فیلیت و شیستهای کلریتی تشکیل میشود. کانیهایی که در این منطقه بوجود میآیند نیز مشخص است و از جمله آنها میتوان سریسیت ، کلریت ، آنتیگوریت ، تالک و اکتیونیت ، اپیدوت ، آلبیت و ... را نام برد. منطقه عمق متوسط این منطقه که در زیر منطقه کم عمق قرار گرفته است با دما و فشار لیتوستاتیک زیاد مشخص میشود. گاهی نیز فشارهای تکتونیکی مربوط به این منطقه قابل توجه است. در این منطقه معمولا سنگهای میکا شیست ، گنیس ، کوارتزیت مرمر و آمفیبولیت تشکیل میشود. از جمله کانیهای مربوط به این منطقه میتوان بیوتیت ، مسکویت ، دیستن ، آنتوفیلیت ، هورن بلند معمولی ، اپیدوت پلاژیوکلازهای سدیم دار و کلسیت را نام برد. منطقه عمیق این منطقه با دمای زیاد و فشار لیتوستاتیک فوقالعاده زیاد مشخص میشود. فشار جهت دار یا وجود ندارد و یا اینکه اثرش ناچیز است. در این منطقه ، کانیها و سنگهایی که تحت شرایط فشار و دمای زیاد پایدارند بوجود میآیند. از آنجا که در این منطقه فشار جهت دار قابل توجه نیست، لذا معمولا سنگهای حاصله بدون تورق هستند، که از جمله آنها میتوان بیوتیت و پیروکسن و گنایس ، اکلوژیت و آمفیبولیت را نام برد. کانیهای مهمی که در این منطقه تولید میشوند شامل بیوتیت ، فلدسپاتهای پتاسیم ، سیلیمانیت ، آندالوزیت ، انستاتیت ، هیپرستن ، الیوین ، دیوپسید و ... هستند. رخسارههای دگرگونی رخسارههای دگرگونی عبارت از مجموعهای از کانیهای دگرگونی هستند که در تحت شرایط فشار و دمای مشابهی تولید میشوند. بدین ترتیب به کمک آنها میتوان به شرایط دگرگون شدن سنگ پی برد. بعضی از کانیها فقط در یک رخساره معین دیده میشوند. این کانیها که مشخصه نوع دگرگونیاند ، به نام کانیهای راهنما معروفند، معمولا رخساره نامیده میشوند. عدهای از کانیها ممکن است در چند رخساره مختلف دیده شوند.
- 1 پاسخ
-
- 5
-
- انواع دگرگونی
- دگرگونی
- (و 7 مورد دیگر)