رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'در'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

19 نتیجه پیدا شد

  1. آموزش آپلود فایل تو سایت 4shared رو گذاشتم تا دوستان راحت تر فایل های خودشونو تو این سایت آپلود کنن. آدرس سایت : [Hidden Content] در آخر لینکی که بهتون میده رو تو سایت بذارین
  2. نویسندگان: شهریار افندی زاده : دانشیار دانشکده عمران دانشگاه علم صنعت ایران امید افصحی : کارشناس شرکت مطالعات جامع حمل و نقل تهران چکیده: مسائل و مشکلات ایمنی ترافیک اثرات منفی گسترده ای بر وضعیت اجتماعی، اقتصادی جامعه دارد و مانعی برای توسعه تلقی می شود. با توجه به اینکه سه عامل راه، وسیله نقلیه و انسان در وقوع تصادفات دخیل هستند، استراتژی ها، برنامه ها و روش های افزایش ایمنی بر روی این عوامل تمرکز دارند. بازرسی ایمنی به عنوان یک اقدام مهندسی کم هزینه و موثر در دهه اخیر مورد توجه و استفاده ادارات حمل و نقل کشورهای پیشرفته قرار گرفته است. بطور کلی بازرسی ایمنی بر تعیین نواقص مربوط به راه و شرایط ترافیکی تمرکز دارد. در این مقاله از روش بازرسی ایمنی و ارزیابی ریسک به منظور اولیت بندی پروژه های ایمن سازی برای بهبود ایمنی عابران پیاده (که بالاترین سطح تلفات در معابر شهری را دارند)، در شرایط کمبود آمار و اطلاعات و تصادف استفاده شده است. بدین منظور رابطه شاخص ریسک به نحو جدیدی ارائه شد. در ادامه یک مطالعه موردی در شهر تهران با استفاده از این روش انجام گرفت. کلمات کلیدی: شاخص ریسک ، بازرسی ایمنی ، معابر شهری دانلود مقاله
  3. سلام چندتا عکس از پرش هیدرولیکی و عملکرد سرریز در اوج سیلاب میذارم که امیوارم مفید باشه.
  4. Mohammad Aref

    گنبد در معماری ایران

    پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد . کمبود چوبهای استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است ، سبب شده است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمیترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است . پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد . کمبود چوبهای استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است ، سبب شده است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمیترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است . با وقفه طولانی در دوران هخامنشی معماری درخشانی با پوشش مرتفع و مسطح در اوج قدرت و کارائی جلوه دارد ولی چه قبل و چه بعد از آن بعلت فراهم نبودن شرایط خاص اقتصادی در این دوران آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از گنداره همیشه میسر نبوده و در جنگل ها و جلگه های این سرزمین هم چوب مناسب پوشش پرورش نمی یافته است لذا طاقهای منحنی و گنبد جای اصلی خود را به عنوان یک پدیده ساختاری و اقلیمی در معماری ایران به آسانی پیدا می کنند . در متون موجود ، دیرینه ترین گنبدی که به آن اشاره می شود مربوط به دوران اشکانی و اوایل ساسانی است . این گنبد در شهر فیروز آباد و به قطر ۱۰/۱۶ متر بنا شده است . چنانچه ابن البلخی در توصیف شهر فیروز آباد و گنبدی که در میانه شهر برپا شده می گوید : اردشیر شهر فیروزآباد ، که اکنون هست بنا کرد و شکل آن مدور است چنانک دایره پرگار باشد . در میان شهر آنجا که مثلاً نقطه پرگار باشد دکهٔ انباشته برآورده است و نام آن ایوان کرده و عرب آنرا طربال گویند و بر سر آن دکه سایها ساخته و در میان گاه آن گنبدی عظیم برآورده و آنرا گنبد کیرمان گویند و طول چهار دیوار این گنبد تا زیر قبه آن هفتاد و پنج گز است و این دیوارها از سنگ خارا برآورده است و پس قبه عظیم از آجر بر سر آن نهاده و آب از یک فرسنگ از سر کوه رانده و به فواره بر این سر بالا آورده و دو غدیر است که یکی بوم پیر گویند و دیگر بوم جوان و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است . در دوران ساسانی گنبدسازی آنچنان رواج می گیرد و تکامل می یابد که از آن پس تا امروز پوشش گنبدی از نظر ساخت و افزیر بصورت الگو و دستور العمل کلی مورد بهره برداری قرار می گیرد . روش گنبدسازی چه در دوران ساسانی چه در دورهٔ اسلامی آنچنان با استفاده از نظم دقیق ریاضی در شکل بندی و ساختمان و با کاربست شیوه های صحیح صورت می گیرد که در همه انواع ، گنبدها بدون احتیاج به گاه بست و کالبد و قالب در برابر همه نیروهای فشاری و رانشی به خوبی مقاومت می کنند ، گرچه در گوشه سازیها از اوایل دوران اسلامی تاکنون تحولاتی چند صورت گرفته است اما روش گنبدسازی در ایران همواره ویژگی اجرائی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است . آنچه قابل ذکر است آنکه این ویژگی چه در شکل چه در اجرا ( نداشتن قالب ) آنرا با گنبدهای مشرق زمین همواره متفاوف می کند . تعریف هندسی گنبد در تعریف هندسی ، گنبد مکان هندسی نقاطی است که از دوران چِفدی مشخص حول یک محور قائم به وجود می آید . اما در زبان معماری : گنبد پوششی است که بر روی زمینه ای گرد برپا شود . گنبد از سه قسمت تشکیل شده است : ۱ـ گنبد خانه یعنی زمینه گنبد ۲ـ بَشن = هیکل یعنی قسمتی که روی زمینه ته رنگ به صورت مکعب بالا می آید و یک یا دو طرف آن باز است ( در گنبدهای قبل از اسلام هر چهار طرف به دهانه های باز منتهی می شد . ) ۳ـ چپیره = جمع شده از آنجائیکه در معماری ایرانی به ندرت به ته رنگ گرد بر می خوریم و معمولاً قسمت انتهائی بشن به شکل ، مربع و گاهی مستطیل است با چپیره کردن آنرا تبدیل به دایره می کنند بعد گنبد روی آن سوار می شود . به همین دلیل مرحله چپیره شدن در گنبدسازی شایان توجه است زیرا امکان داشتن زمینه گرد است که اجرای نهایی پوشش گنبد را میسر می سازد . معمولاً در نقشه هائی که پوشش به صورت گنبد طراحی می شود زمینه را به شکل مربع در نظر می گیرند تا به سادگی بتوان آنرا تبدیل به ۸ و ۱۶ و ۳۲ و بالاخره دایره کرد . گنبد سازی در ایران به ندرت روی زمینه مستطیل نزدیک به مربع هم اجرا شده است در این صورت مستطیل تبدیل به ۶ و ۱۲ و سپس بیضی نزدیک به دایره می شود و گنبد روی بیضی قرار می گیرد . به این نوع گنبد که مقطع افقی آن به جای دایره بیضی است کمبیزه گفته اند . از نمونه های این نوع گنبد با ته رنگ بیضی مسجد حاج رجبعلی تهران و امامزاده زید بن علی در ورامین قابل ذکرند . چپیره ▪ چپیره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسیم می شود : ▪ گوشه سازی = گوشه بندی ▪ شکنج = چین و چروک ▪ گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و به ترتیب ۱۶ و ۳۲ و ۶۴ گوشه و بالاخره دایره و با تبدیل کردن شکل مستطیل نزدیک به مربع به ۶ و ۱۲ گوشه و بالاخره بیضی است . در حالت اخیر مستطیل بشن باید نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبدیل به شش گوشه شود مثلاً نسبت ۴ و ۴/۳ قابل تقسیم است . البته با استفاده از کاربندی انواع زمینه های مرسوم در معماری ایرانی را می توان به نحو مطلوب تبدیل به دایره کرد که در مباحث آینده جداگانه بررسی خواهد شد . گوشه سازی خود شامل دو بخش است : ۱- اسکنج یا سِکُنج ۲- ترمبه یعنی جمع شده اولین گوشه سازیها توسط چوب انجام شده و حتی خود گنبد هم با چوب اجرا گشته است . بهترین موارد مثال را در ابیانه می توان دید . دراراک هم در کاروانسرای حاج علیقلی نمونه دیگریست . کاروانسرای کاشانی هم ( در اراک ) به هـمین طـریقه سـاخته شده است . طـرز اجـرا چنین بوده که چـوبها را در گوشـه های بـشن سوار می کردند و هـمین طور روی هم می چیدند تا مثل سبد جمع می شد و به صورت گنبد چوبی در می آمد . در معماری ارمنی از این نوع گنبد زیاد به چشم می خورد . فضای زیر این گنبدها را معمولاً بزرگترین اطاق تشکیل می دهد . در خانه های روستائی نیز پوشش بزرگترین اطاق که معمولاً تنور هم در آن قرار دارد به صورت گنبد چوبی است . چوبهای موجود در ایران از استحکام کافی برخوردار نیست و معمولاً برای پوشش دهانه های ۵/۲ تا ۳ متر به کار می رود به همین دلیل در معماری پیشین ایران در زمان هخامنشیان برای پوشش تخت جمشید از جبل عامل لبنان درختهای کنار بسیار قطور و مرتفع را آوردند . چون این حمل و نقل چوبها مستلزم هزینه ای سنگین بود در دوران اشکانی این کار متروک شد و به جای پوشش تخت از پوشش سغ استفاده کردند . متاسفانه از معماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجای نمانده است . در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر می خوریم که یکی hattra یا الحضر است و دیگری کاخ آشور و ایندو نیز چهره روشنی از چگونگی پوشش به دست نمی دهند . در بازه هور خراسان بین خواف و نیشابور گنبدی دیده می شود که گوشه سازیهای آن با چوب ساخته شده و خود گنبد با سنگ لاشه . بنا متعلق به اواخر دوران اشکانی یا اوایل ساسانی است و در مجموع ناچیزتر از آنست که ما را به قضاوتی کلی در این باب رهنمون شود . لذا از گنبدهائی که همه مصالح آن از چوب بوده فقط خاطره هائی باقیست . شاید ابیانه بهترین تجلی گاه آن باشد . گوشه سازی با چوب نیز به تدریج در بسیاری از نقاط ایران متروک شد و علت عمده و اصلی آن موریانه خیز بودن زمین های ایران داخلی ( ایرانشهر ) بوده و هست . قدیمیترین نمونه بجای مانده از گوشه سازی با چوب در بازه هور است که قبلاً اشاره شد . در فهرج یزد هم با اینکه منطقه به شدت موریانه خیز است ( احتمالاً به علت رواج چوب در منطقه شهدای فهرج ) زیارتگاهی به چشم می خورد که گوشه سازی پوشش آن ، از چوب بوده است . چوب گوشه ها توسط موریانه به کلی از بین رفته ولی خشت های پشت آن به نحو معجزه آسایی باقی مانده است و از خود گنبد نشانی دیده نمی شود . در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم در منطقه خراسان حدود مشهد و طوس و اطراف آن و در مناطق کوهستانی کرمان که موریانه کمتر است استفاده از پوشش چوبی رواج می یابد . نمونه این گوشه سازی با چوب بقعه شاه نعمت الله ولی در کرمان است و در این بنا برای گوشه سازی با یک تخته ، شانزده ضلعی را به ۳۲ ضلعی تبدیل کرده اند . در گنبد هارونیه طوس نیز همین عمل تکرار شده است . در مسجد جامع قزوین از تخته استفاده کرده اند ( گنبد قدیمی مسجد ) . با اینحال نمونه های فوق انگشت شمارند و باید گفت که به علت اشکالات گوناگون استفاده از چوب منسوخ می شود . بطوریکه گفته شد نوع اول گوشه سازی اسکنج است . اسکنج متشکل از دو طاق اریب است که همدیگر را در یک نقطه قطع کرده باشند . شیوه زدن طاق ممکن است بصور مختلف رومی ، ضربی ، چپیله ( لاپوش و تیغه ای ) باشد در هر حال تقاطع دو طاق این نوع گوشه سازی را به وجود می آورد . ذکر این نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به این گوشه ها منتقل نمی شود . به همین دلیل هم ، نوع اجرای گوشه سازی تأثیری در چگونگی افزیر گنبد ندارد . ترمبه = سرمبه = سلمبه نوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هیچ یک از لغت نامه های ایرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوریم . لغتی به صورت ترکیب طاق و طرمب آمده است که معنای آنرا پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی ، یک چیز جمع شده ، عمده ، پیش آمده ، تریده ( به طرف جلو سریده شده ) است . در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پیش آمده باشد . ترمبه بر عکس سکنج به چهار طریقه پوشش می شود : ۱ـ گوشه سازی با چوب به شکل جلو آمده که حالت خاص و استثنائی ترمبه تلقی می شود . و سه طریق دیگر به شکل سغ یعنی پوشش منحنی شکل است که شامل فرمهای زیر می شود : ۱ـ فیلپوش ۲ـ ترمبه پتگین = پتکین patkin ۳ـ ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است ) فیلپوش برای اجرای فیلپوش مثل صدف حلزون از گوشه ( نقطه صفر ) شروع می کنند و لایه های طاقی را روی همدیگر می پوشانند و سوار می کنند تا به حد مطلوب برسد ( یعنی منتهی به جائی شود که مربع را تبدیل به هشت ضلعی می کند ) . در واقع فیلپوش به پوشش گوشهٔ دیوار که از کنج شروع می شود و بین دو دیوار متقاطع قرار می گیرد اطلاق می شود . در قلعه دختر فارس ترمبه گنبد را به شکل فیلپوش زده اند ، نمونه خوب دیگر که هم اکنون نیز قابل مشاهده است ، گنبد کوچک بی بی شهربانو نزدیک ری است ، بنا تعلق به دوران آل بویه دارد . زیر گنبد کوچک را با لایه های آجری مثل چپیره روی هم چیده اند تا به نقطه مورد نظر برسند . در بناهای قرون پنجم و ششم این نوع گوشه سازی معمول بوده است . در مسجد جامع شیراز متعلق به دوران صفاری انواع ترمبه ها اجرا شده بود ولی متأسفانه تمام بنا نوسازی شده و اثری از معماری قدیمی دوران اصلی برجای نمانده است . تنها ماخذ ، عکس های قبل از خراب کردن مسجد است که در کتاب پوپ آورده شده است . نمونه دیگر به صورت چهار تا چفته در قسمت روبروئی شبستان مسجد جامع فهرج متعلق به نیمه اول قرن اول هجری است . گوشه سازی ترمبه است و اجرای روشنی است بر اینکه چگونه خشت ها را رویهم چیده اند تا شکل فیلپوش بدست آید . پیش از اسلام ترمبه ها و سکنج ها را به صورت (( نماندن )) اجرا می کردند به این ترتیب که گوشه ها را می نماندند تا به حد دایره قاعده گنبد مورد نظر برسد . در این صورت ارتفاع خیلی زیاد می شد ولی از آنجائیکه در آن دوران معماران ابائی نداشتند که بلندای گنبد از حد مقیاس دید انسانی بیشترباشد مشکلی پیش نمی آمد . ولی بعد از اسلام که سعی در کوتاه کردن پوشش می شد ، گوشه سازی به گونه ای اجرا شد که بتوان شکل چهار گوش بشن را به هشت گوش تبدیل کرد بدون آنکه ارتفاع پوشش از حد مطلوب بالاتر رود . از نمونه بناهای پیش از اسلام که مربع بشن را به هشت ضلعی تبدیل کرده اند تنها کاخ بیشابور برجای مانده است که از چگونگی پوشش گنبد این تنها نمونه هم ، نشانی در دست نیست . در قلعه دختر و آتشکده فیروزآباد هیچ یک از بشن های مربع تبدیل به هشت گوش نشده است . در آتشکده فیروزآباد گنبدهای طرفین بنا کومبیزه است ولی بجای تبدیل شش ضلعی به دوازده ، تنها گوشـه ها را نـمانده اند تا به دایره رسـیده اند و در این تـبدیل با بالا رفتن ارتفاع فضا باشکوه تر جلوه گر شده است . گاهی در بناهای قبل از اسلام شکل بشن را هشت و نیم هشت می کردند و بعد آنرا می نماندند تا به دایره تبدیل شود . ولی در بنای بیشابور شکل دقیق هشت ضلعی را می بینیم . در تالار تشریفات بنا برای بدست آوردن هشت کامل دوتا مربع را در هم تقاطع داده اند بدین ترتیب که از ادامه اقطار مربع اول مربع دوم را ساخته اند این تداخل شکل دقیق هشت گوش را به وجود آورده است ( این شکل امروزه بنام ستاره محمدی مشهور است ) . چون در محاسبات ریاضی رادیکال ۲ عدد دقیقی نیست تنها به صورت ترسیم هندسی امکان دست یابی به هشت ضلعی دقیق میسر است لذا معماران نیز از طریقه ترسیم استفاده کردند . ترمبه پتگین = پتکین patkin پتکین نوعی گوشه سازی است که فرانسویها به آن Encorbellement گویند . به معنی پیش آوردن تدریجی دیوار . در خوزستان به خصوص دزفول برای این نوع گوشه سازی لغت زیبای ( تونگان ) یا ( تونجه ) را به کار می برند این کلمه معمولاً بجای بالکن می آید اما برای گوشه های دیوار که شکلی پیش آمده دارند نیز مصطلح است . در خوزستان گوشه های دیوار را اول پخ می کنند ( برای ایجاد سایه بیشتر این گوشه ها معمولاً تنگ هم است ) تا رفت و آمد در کنار آنها بخصوص در کوچه ها آسانتر باشد بعد از بالا آمدن دیوار از ارتفاع معینی که موجب اختلال در رفت و آمد نشود دوباره آجرها را پیش می کنند تا به صورت مکعبی که در نقشه اصلی لازم آمده در آید . به این پیش آمدگی تونگان ( تونگون ) می گویند . در مناطق دیگر ایران به نعلبکی زیر گلدسته مناره ها هم تونگان می گویند ( جائیکه قطر مناره زیاد می شود و گلدسته را روی آن سوار می کنند ) در اینجا تونگون یا تونگه به معنی طبق است . اصطلاح دیگر این شکل به طور عام پتکین است به معنی پیش نشاندن . بهترین نمونه های گوشه سازی پتگین را در ناحیه کُمش ، سمنان ، دامغان ، بسطام و قسمتهائی از غرب خراسان می توان دید . مثال روشن امامزاده جعفر دامغان است ( در نزدیکی بنای چهل دختران دامغان ) . این زیارتگاه را به اشتباه متعلق به قرن ششم یا هفتم هجری دانسته اند در صورتی که قدمت بنا خیلی بیشتر است و باید آنرا همزمان با بنای اولیه آستانه حضرت رضا ( ع ) دانست . گنبد امامزاده و پتکانه اش هر دو از خشت ساخته شده اند . گنبدهای زنگوله درکُمش دامغان هم با خشت درست شده و ترمبه پتگین دارد . یکی دیگر از پتکانه های زیبا و نمایان که هنوز شکل خود را حفظ کرده است در گوشه سازی گنبد خانقاه شیخ علاء الدوله بیابانکی واقع در صوفی آباد سمنان به چشم می خورد . گنبد بنا فرو ریخته و یکی از پتکانه ها محفوظ مانده است . ترمبه فیلپوش را در همه جای ایران می توان دید ولی فراوانی این نوع پتگین در ناحیه کمش است . در خنج و لارستان فارس هم نمونه هائی موجود است . ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است ) شکل پتکانه به چند ردیف طاقچه می گویند که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکیب گوشه بندی را کامل کنند . مثلاً در صفه صاحب مسجد جامع اصفهان چند ردیف طاقچه روی هم سوار شده اند که شبیه به مقرنس شده اند ولی در واقع مقرنس نیستند . اغلب ترمبه ها را تا قرن چهارم هجری پتکانه می کردند . پتکانه معنی کانه یا طاقچه روی طاقچه را می دهد . ( که به آن طاقچه بندی هم می گویند ) سر در گنبد قابوس را قدیمیترین مقرنس نامیده اند ولی بجای مقرنس پتکانه است . برای سـاختن پتکانه در محل مورد نظر ابتدا یک تویزه می سازند به این تویزه کوزه بند یا دوره بند ( دوره = کوزه ) و هم وزن با آن گویند که در لبه کار گذاشته می شود بعد در داخل ، طاقها را روی هم سوار می کنند . از دوره تیموری به بعد بسیاری از پتکانه ها را با روسازی کاشی و غیره ساختند ولی نوع زیبای آن بافت پتکانه با خود آجر است . در نظر اول پتکانه بسیار شبیه مقرنس است و با آن اشتباه می شود تفاوت عمده این دو در نوع آجر است . مقرنس از سقف آویخته می شود به همین مناسب به آن چفت آویز هم می گویند ولی پتکانه روی پای خـودش می ایستد و آویخته نمی شود برای ساختن آن اول طاقچه های پائینی را درست می کنند و طـاقچه های بالائی روی سری پائینی می نشیند ولی مقرنس از سقف شروع به تدریج پائین می آید . از قرن چهارم تا اوایل قرن پنجم هجری پتکانه ها شکلهای بسیار متنوعی پیدا کردند . یکی از قدیمیترین ترمبه های پتکانه در بناهای دوازده امام یزد دیده می شود که توسط سرهنگان ابوجعفر کاکویه که شیعی مذهب بود ساخته شد کتیبه بنا ، نقاشی آنجا را پانزدهم رمضان ۴۲۹ هجری معرفی می کند . لذا ساخت بنا قطعاً تاریخی متأخرتر دارد . در گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان نیز ترمبه ها پتکانه هستند . ضمناً در اجرای پتگانه بدون اجرای دوره بند ابتدا طاقها را روی هم سوار کرده اند و در پایان کار یک طاق روی همه زده اند که گنبد نهائی روی آن آمده است . شکنج = چین و چروک ▪ بگونه ای که ذکر آن گذشت چپیره شامل دو قسمت است : ۱ـ گوشه سازی که شرح آن آمد ۲ـ شکنج که به چین و چروکهائی که در گوشه گنبد ایجاد می کنند اطلاق می شود این چین ها جهت تبدیل زمینه مربع ، به دایره یا زمینه مربع نزدیک به مستطیل ، به بیضی است . شکنج به دو گونه اجرا می شود : ۱ـ طاق بست یا طاق بندی ۲ـ کاربست یا کاربندی طاق بندی و کاربندی از لحاظ قدمت تاریخی مثل سکنج و ترمبه مشابه همدیگرند و هر دو در یک دوره و در کنار هم معمول شده اند . قبل از اسلام چون در بناها محدودیت ارتفاع مطرح نبود شکنج تنها به این صورت اجرا می شد که در گوشه های مربع بشن ، دیوار را پیش می نشستند تا تدریجاً قاعده گنبد به دایره یا بیضی نزدیک به دایره تبدیل شود پس از آن خطی کمربندی مثل گریوار روی آن قرار می دادند این گریوار معمولاً با آجر دندانه موشی اجرا می شد سپس گنبد روی آن قرار می گرفت ولی پس از اسلام به منظور دست یابی به ارتفاع کوتاهتر و کاربرد مصالح کمتر ، چپیره گنبد را با استفاده از طاق بندی یا کاربندی به دایره تبدیل کردند . طاق بندی یا طاق بست طاق بندی به ساختن طاقچه روی طاقچه اطلاق می شود و طرز اجرا به این ترتیب است که از بشن گنبد به بعد گوشه ها را به تدریج یک کلوک پیش می کنند به این ترتیب دهانه از هر چهار طرف جلو می آید و نتیجتاً محدودتر و تنگ تر می شود بعد با اجرای هشت طاق ( چهار طاق در گوشه ها و چهار طاق در چهار طرف وسط دهانه مربع ) زمینه را به هشت ضلعی تبدیل می کنند . برای تبدیل هشت ضلعی به ۱۶ روی هم طاق یک (( بَرنخَش )) درست می کنند . برنخش طاقی است شبیه به کلیل که به دیواره های طرفین اتصال دارد ( چون طاقی آمودی و غیر باربر است . ) در ایجاد برنخش یک کلوک جلو می نشینند تا دهانه را تنگ تر کنند . روی برنخش را پیکانه یا پیکانی می سازند که در واقع مکمل برنخش است . حد فاصل بین پیکانی ها را با سنبوسه پر می کنند سنبوسه ها مثلث های منحنی الاضلاعی هستند که شکـل نهائـی را تقریبـاً به دایـره نزدیـک می کننـد پـس از اجرای سنبوسه دوباره یک کلوک پیـش می نشینند و گریوار را می سازند . از گریوار به بعد آهینانهٔ گنبد شروع می شود . معمولاً کتیبه های زیر گنبد روی گریوار ساخته می شود . لازم به یادآوریست که با ایجاد سنبوسه شکل بشن از ۱۶ ضلعی به ۳۲ ضلعی تبدیل می شود . كاربندی یا كاربست نوع دیگر شکنج کاربندی است که از لحاظ اصول اجرا شباهت تام با طاق بندی دارد و بدون اینکه ارتفاع گنبد زیاد شود تبدیل چهارگوش بشن به دایره میسر می گردد . به نظر می رسد اجرای کاربندی زیر گنبد از نواحی یزد و اطراف آن به سایر نقاط برده شده باشد و اطلاق کاربندی یزدی به این نوع اجرا احتمالاً به همین دلیل است . طرز کار کاربندی مثل طاق بندی است به این ترتیب که با اجرای هشت طاق در گوشه ها و وسط دهانه زمینه مربع را به هشت گوش تبدیل می کنند از این مرحله به بعد با اجرای یک کاربندی روی این طاقها هشت ضلعی یکباره به ۳۲ ضلعی تبدیل می شود و برای زدن گنبد کافیست که روی تیزه های کاربندی گریوار بگذارند تا گنبد روی آن سوار شود . گاهی با استفاده از کاربندی حتی نیاز به اجرای هشت طاق اولیه برای تبدیل زمینه به هشت ضلعی نیست به این ترتیب از ابتدای کار روی بشن چهارگوش ، یک کاربندی اجرا می کنند . نمونه مورد فوق در گنبد خانقاه بندرآباد یزد دیده می شود . در گنبد شیخ جنید در توران پشت یزد همین اجرا به صورت ساده تر دیده می شود . کاربندی خود به تنهایی نیاز به بحثی ویژه و مفصل دارد که ذکر آن در این مبحث ضروری نمی نماید . ولی از لحاظ شناخت کاربندی یزدی که همان کاربندی زیر گنبد است لازمست ولو بطور مختصر به آن اشاره گردد بطوریکه در شکل دیده می شود یک کاربندی معمولی متشکل از بخشهای زیر است : ۱ـ یک سری سنبوسه ( مثلث های منحنی الاضلاعی که قبلاً به آن اشاره شد ) که بالاترین قسمت کاربندی را تشکیل می دهند . ۲ـ یک یا چند ردیف شاپرک ( چهارضلعی های منحنی الاضلاعی ) که قسمت های میانی را درست می کنند . ۳ـ یک سری پا باریک ( چهارضلعی های انتهایی که منتهی به پا طاق می شود ) . در کاربندی یزدی فرم کاربندی هر چه ممکن است ساده می شود و از تعداد شاپرکیها کم می شود به حدی که گاهی به کلی شاپرکیها حذف شده و روی پا باریک ها سنبوسه سوار می کنند که نمونه آن در مسجد شاه ولی تفت دیده می شود . در این وضعیت پا باریک ها از وسط نصف شده و دو نیمه با یکدیگر فصل مشترک خطی پیدا می کنند . به هر یک از این نیمه های پا باریک سوسنی گویند . از مدارک موجود بر می آید که این شکل از یزد توسط معمارانی که برای جهانشاه قراقویونلو کار می کردند به کاشان می آید و رایج می گردد . دالان و سردر کاروانسرائی جنب مسجد میرعماد کاشان که از تناسباتی بسی زیبا برخوردار است نمونه کاربندی یزدی در کاشان است . و مسجد کبود تبریز را باید نمایانگر رواج و کمال این شکل در تبریز دانست . و نیز نمونه خوب آن در مسجد شیخ لطف الله نـمایان است . بتـدریج استفاده از کاربندی یزدی چنان فراوان شد که هر زمان و هر جا گنبدی می ساختند اکثراً شکنج آنرا به همین گونه اجرا می کردند . طاق بندی و کاربندی زیر گنبد گرچه در یک دوره پدید می آیند و با هم ادامه پیدا می کنند ولی در قرن هشتم هجری رواج طاق بندی بیشتر می شود بطوریکه اکثراً گنبدهای این دوره روی طاق بندی سوارند . از نمونه های موجود باید گنبد سیدرکن الدین یزد ، چهار گنبد خشتی یزد ، گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان را نام برد . با پایان بحث گوشه سازی ساختن کاسه گنبد را مطرح می کنیم . گنبدهای ایران از دو پوسته ساخته شده است ۱ـ پوسته درونی ۲ـ پوسته بیرونی پوشـش درونی گنـبد روی به سـمت فـضای داخلی دارد و سـطح خارجـیش مـعمولاً مضرس است و ( بطوریکه در صفحات بعد خواهد آمد بدلایل مسائل ساخت و افزیر سازه ) به صورت پله پله ساخته می شود . به پوشش درونی (( آهیانه )) یا کُدُمبه گویند و پوشش بیرونی را (( خود )) می نامند . ▪ بدیهی است که خود بر هم بر سه گونه است : ـ صورتی از اجزا که دو پوسته کاملاً به هم پیوسته اند . یعنی خود بلافاصله روی آهیانه قرار می گیرد و فقط نوک گنبد در خود تیزه پیدا می کند تا شیب گاهی برای راندن برف و باران و غیره داشته باشد . بهترین نمونه در اوج کمال و زیبائی برای چنین گنبدهائی ، گنبد شیخ لطف اله اصفهان است این گنبد از لحاظ اجرا نوعی ویژگی دارد و آن اینست که بر خلاف سایر گنبدها آهیانه روی اَربانه سوار است . در گرداگرد اَربانه پنجره های مشبکی دیده می شود که کار نور رسانی را انجام می دهد . به دلیل وسعت دهانه چفد خود و آهیانه چمانه است . گنبدهای دوپوسته میان تهی در این وضعیت آهیانه و خود تا ناحیه شکرگاه یعنی زاویه ۵/۲۲ درجه نسبت به سطح افقی کاملاً به هم پیوسته اند و از این قسمت به بعد دوپوسته تدریجاً از هم فاصله می گیرند و جدا از هم کار می کنند . گنبد مسجد جامع اردستان ( ۵۵۵ هجری ) یکی از قدیمیترین گنبدهای دوپوسته پیوسته میان تهی است . بسیاری از گنبدهای قرن هشتم هجری را نیز به این صورت ساخته اند . یک نمونه خوب ، گنبد سیدرکن الدین یزد است که در ساخت آن از ناحیه شکرگاه تا تیزه گنبد هیچ گونه پیوندی بین دوپوسته دیده نمی شود . اما در کرمان اکثراً بین دوپوسته صندوقه شده است . برای صندوقه کردن چهار تا آجر را به صورت عمودی کنار هم می گذارند و روی آنها با آجر دیگری می پوشانند این صندوقه ها را در چند جا بین خود و آهیانه ایجاد می کنند . در این حالت گنبد از لحاظ افزیر مثل گنبد دوپوسته پیوسته است فقط سبک تر اجرا شده است . در واقع فضاهای خالی بین صندوقه ها از بار اضافه گنبد می کاهد . در گنبد مسجد جامع یزد از شکرگاه تا تیزه دیوارکهائی به صورت چند دایره متحدالمرکز روی آهیانه سوار کرده و خود را روی آن تکیه داده اند . اصطلاحا ً به این نوع ساخت کنوبندی گویند ( این دیوارکها حدود یک تا ۵/۱ آجر است . ) در گنبد سلطانیه بر خلاف مسجد جامع یزد که پس از ساختن آهیانه دیوارک ها را ساختند همزمان با سـاختن آهیانه دنـده هائی در قـسمت های مـختلف آن ایـجاد کرده سپس خود را روی آن بنا داشته اند . در گنبدهای پیوسته میان تهی اکر بین خود و آهیانه از ناحیه شکرگاه به بعد هیچ اتصالی نباشد چفد گنبد داخلی معمولاً خاگی و چفد گنبد بیرونی شبدری خواهد بود . گنبدهای دوپوسته كاملا از هم گسسته یا گسیخت در چنین ترکیبی خود و آهیانه کاملاً از هم جدا هستند . از نمونه های اجرای خوب ، گنبد حضرت رضا ( ع ) و گنبد مسجد امام اصفهان است . در هر یک از این بناها خود و آهیانه فاصله نسبتاً زیادی از همدیگر دارند در این گنبدها برای نگه داشتن خود روی آن سوار شود این دیوارکها به نام خشخاشی معروف است . در اصفهان اصطلاح پرده را به کار می برند . هر دو پره مقابل را به هم وصل کرده و در آخر کار همه را در مرکز مهر می کنند . تا از نظر تقسیم بارها و نیروهای وارد بر گنبد دوپوسته با هم کار کنند و در مجموع گنبد یک پارچه شود . اگر یک پَره در جائی قرار گیرد که مانعی برای ایجاد روزن در همان نقطه باشد به جای یک پره دو پره کوچکتر در دو طرف روزن قرار می گیرد . تعداد خشخاشی ها معمولاً ۸ تا است . در حد فاصل بین خـود و آهـیانه یک گردن قـرار می گـیرد که در صـورت فـاصله زیاد این گردن گریو نامیده می شود . گریو مخروطی ناقص نزدیک به استوانه است . در حالتی که دو پوشش به هم نزدیک باشند این گردن به صورت یک دیسک درمی آید که به آن اربانه گویند . اربانه یک گریو کوتاه است . خود به دو طریق روی گریو قرار می گیرد : ۱ـ صورتی از اجرا که پاکار قوس مستقیماً به صورت خط قائم کمی پائین کشیده می شود و بعد سوار گریو می گردد که به آن (( شلال )) گویند . مثل گنبد حضرت رضا ( ع ) ۲ـ صورتی دیگر که دنباله خود از پاکار به طرف داخل متمایل و بعد سوار گریو می شود که آن را آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگونه گویند . مثل مسجد امام اصفهان با مدرسه چهارباغ اصفهان که آوگون روی گریو است . از نمونه های گنبد آوگون دار روی اربانه ، گنبد سلطان بخت آغا در اصفهان است . گریو یا اربانه بطوریکه قبلاً گفته شد مخروط ناقص نزدیک به استوانه است بطوریکه اگر شاقول را روی بزرگترین قطر گنبد بگیرند پائین شاقول مماس با پائین ترین نقطه در پای گریو خواهد بود . به این ترتیب تا حدود زیادی جلوی رانش و لگدزدن طاق گرفته می شود . آهیانه آهیانه در لغت به معنی جمجمه است و در معماری به پوسته داخلی گنبد اطلاق می شود . چفدهائی که برای این پوسته در نظر گرفته می شود معمولاً بیضی هستند . در اصطلاحی عامیانه تر می گویند که آهیانه نباید از نصف تخم مرغ کوتاهتر باشد معهذا گاهی پوشش زیرین گنبد را با چفدی بسیار کم خیز مشاهده می کنیم به این چفدها تشتک یا تاوه گویند و از دوران هر یک حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد پوشش مطلوب به دست می آید . اما این پوسته ها را دیگر نباید آهیانه نامید چه معمولاً نهنبن یا عرقچین کاربندی هستند . مثل ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان ، گنبد ابونصر پارسا در بلخ ، گنبد عشرت خانه سمرقند متعلق به عهد تیمور و آرامگاه شاه ملک ( مسجد شاه ملک ) که در گنبدخانه به جای آهیانه کاربندی دیده می شود . گاهی نیز از داخل پوشش زیرین گنبد را بسیار کم خیز می بینیم ولی این پوشش به جای آنکه آهیانه باشد پوسته سومی است که در زیر آهیانه اجرا کرده اند و کمرپوش گفته می شود . کمرپوش ها را به دلایل گوناگون از جمله کوتاه کردن ارتفاع در فضای زیرین گنبد بنا کرده اند در بعضی از بناها زمان اجرای کمرپوش با ساخت اولیه گنبد دوپوش چند قرن فاصله دارد . مثلاً درچینی خانه اردبیل که گنبدی دوپوش متعلق به قرن هشتم هجری دارد ، در زمان صفویه یک کمرپوش با چفدآویز و آهوپا ( مقرنس ) اجرا کرده اند . در مقطع عمودی بنا هر سه پوسته قابل رؤیت است . گنبد دیگری که کمرپوشی بسیار کم خیز دارد گنبد مقبره قطب الدین حیدر در تربت حیدریه است . از نمونه های دیگر ، کمرپوش های مسجد جامع نائین است . در مسجد جامع نائین و مسجد خسرو اردستان کمرپوش را به این علت زده اند که قسمت بالای فضای مسجد را زنانه کنند . اکثراً پوشش کمرپوش ها تاوه است ( یعنی از دوران یک پانیذ یا یک کلیل حول محور قائمش پوشش را ایجاد کرده اند . ) در زیر زمین گنبدهای مدرسه دودر مشهد نیز پوشش دوتا از گنبدها تاوه است . پوششهای با خیز کم در جاهائی قابلیت اجرا دارد که اولاً فشار زیادی روی پایه ها باشد تا اصطلاحاً پایه ها در نروند ثانیاً شانه های بنا گرفته شده باشد واین در صورتی میسر است که ارتفاع ساختمان بالاتر از سطح طراز پوشش تاوه باشد مثلاً اجرای تاوه در طبقه زیرین انجام گیرد و روی آن طبقه دیگری بنا گردد و دیگر آنکه پایه ها نیز از ضخامت کافی برخوردار باشند تا مانع رانش نیروها به خارج گردند . به طوریکه گفته شد چفدهائی که برای آهیانه در نظر می گیرند اکثراً بیضی شکل هستند . چه این نوع پوسته در مقایسه با نیم گرد یا نیم دایره از قدرت فوق العاده خوب در مقابل تحمل بارهای وارد بر آن برخوردار است . در گذشته حتی تنبوشه های داخل قناتهای آب را نیز به شکل بیضی می ساختند . در شمال ایران پلهای طاقی را مرغانه پورت گویند یعنی پل طاقی یا پل تخم مرغی . چون تخم مرغ بطور معمول از دوتا نیم بیضی تشکیل شده است بسیاری از پوشش های سغ و گنبدی از کلمه خاگ یعنی تخم مرغ گرفته شده است . معمولاً در معماری ایرانی به پوشش هائی خاگی گویند که قوس یا چفد آن شباهت با قسمت پائینی و پهن تر تخم مرغ دارد . گاهی محققین خارجی در شناخت گنبدهای بیضی ایرانی دچار اشتباه شده و آنرا نیم گرد یا نیم دایره پنداشته اند آنچه مبنای این گمان شده آنست که خارجیان از وجود پاراسته یا پاراستی به عنوان یک اصل در گنبدهای ایرانی غافل بوده اند . در ایران چفد یا طاق یا گنبد را از شروع منحنی ( پا کارقوس ) روی پایه قرار نمی دادند بلکه تا حد معقولی که نوع و اندازه دهانه آنرا تعیین می کرد لبه منحنی را بطور قائم پائین می آوردند بعد روی پایه قرار می دادند این کمکی بود که نیروی رانش طاق بهتر در مرکز ثقل پایه قرار گیرد . این فاصله عمودی از پائین ترین نقطه منحنی تا پایه را پاراستی یا پاراسته گفته اند . پاراستی در اجرای چفد پاشنه نامیده می شود و در اجرای طاق آنرا دامن می گویند . در گنبد اسامی گوناگون آوگون ، شلال یا بشل به خود می گیرد ( بشل = پشل = آویخته = دامن ) معماران ایرانی پوشش نیم گرد را مناسب نمی دانستند و در اصطلاح بنائی می گفتند چون دایره به یک مرکز منتهی می شود یک پا در هواست ولی بیضی دوپایه دارد و روی دوپا ایستاده است . قبل از آنکه به طریقه ترسیم پوششهای خاگی بپردازیم باید به اصطلاحات مربوط به قوس بیضی اشاره کنیم . به دو کانون بیضی پایه گویند . دو خطی را که یک سر هر کدام به یک کانون بیضی متصل است و سر دیگر بیضی را رسم می کند دوبند نامند . محیط بیضی یا نصف محیط بیضی کمند خوانده می شود . خطی که از وسط دو کانون بیضی عمود شود و تا افراز منحنی ادامه یابد دیرک است . وقتی دوتا بند با هم زاویه قائمه تشکیل دهند هج نام دارند . هج در لغت فارسی معنی عمود را می دهد مثلاً اگر دیواری را کج بنا کنند می گویند اول هجش کن یعنی راست یا عمودش کن . ضمناً به فاصله ای که هرگونه چفد یا طاق یا گنبد بر آن قرار می گیرد دهانه گویند . قـبل از آنکـه به بررسی انـواع چـفدها که از دَوَران آنها حول محور قائمشان پوشش گنبد به وجود می آیـد بپردازیم لازمـست گفـته شود که هـمه چـفدها ، طاقها و گنبدها بر دو دسته (( مازه دار )) و (( تیزه دار )) تقسیم می شوند . در انواع فرمهای مازه دار قله قوس منحنی است ولی در اشکال تیزه دار قله به صورت جناغی و تیزه است . برای ساختن آهیانه معمولاً از شکلهای مازه دار استفاده می شده است و فقط در دهانه های بزرگ به منظور تحمل بار بیشتر گاه چفدهای تیزه دار به کار می برده اند . اما در پوشش رویی گنبد ( خود ) همیشه چفد ، تیزه دار است . انواع پوسته های آهیانه ۱ـ پوسته خاگی پوسته خاگی از دوران چفد هلوچین کند حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد هلوچین کند بیضی ای است که فاصله کانونی آن مساوی نصف دهانه است FF= ab/۲ این بیضی خیزی نزدیک به دایره دارد لذا در دهانه های کمتر از ۱۶ گز از آن استفاده می شود . پوسته خاگی قبل از اسلام بسیار رایج بود بعد از اسلام نیز کمابیش در بناهای گوناگون به کار گرفته شد . بهترین نمونه آن گنبد تاج الملک در مسجد جامع اصفهان است . ۲ ـ پوشش چیله ـ چیلو ـ سیلو این پوسته از دوران چفد بیز یا هلوچین تند حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . و بعلت داشتن خیز کافی قابلیت تحمل بار بیشتری نسبت به پوشش خاگی دارد بنابراین در دهانه های بالاتر از ۱۶ گز هم کاربرد دارد . این پوشش از قبل از اسلام تاکنون در ایران رایج بوده است . در یزد و کرمان و جنوب خراسان و سایر نواحی کویری بعلت دارا بودن مصالح سست و ناگزیری استفاده از خشت خام پوست درونی گنبد معمولاً‌ چیله است . نمونه های این پوشش را در سیدرکن الدین و مدرسه ضیائیه یزد می توان دید . ۳ ـ پوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه ) این پوشش از دوران چفد بستو حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . این پوشش از سایر پوشش های بیضی که در معماری ایران بکار رفته است خیز بیشتری دارد و معمولاً‌ در آهیانه گنبدهائی دیده می شود که پوشش خارجی ( خود ) آن رُک باشد . پوشش یخچالها در اکثر نقاط ایران بستو است . پوشش بستو بعلت داشتن قابلیت تحمل بسیار در مقابل بارهای وارد بر آن در وسیع ترین دهانه های معمول در معماری ایران بکار می رود . از نمونه های موجود این نوع آهیانه مدرسه ملاعبدالله نائین و گنبد قابوس را باید نام برد . پوشش بیرونی گنبد قابوس ( خود ) ، رُک است و بعلت داشتن خیز مرتفع نیروهای رانشی بسیار زیاد است و در اصطلاح بنایان (( بیشتر لگد می زند )) . لذا مناسبترین شکلی که برای آهیانه این برج در نظر گرفته شده همان پوشش بستو است . ۴ ـ پوشش سَبوئی این پوشش از دوران چفد چَمانه حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد چمانه از تقاطع دو بیضی بدست می آید . به این چفد (( سه و چهار )) و (( بَیان )) هم می گویند . این چفد که از ترکیب دو بیضی بدست می آید قابلیت باربری فوق العاده دارد . در ایوان پیشان بسیاری از مساجد جامع از این چفد استفاده شده است که نمونه قابل ذکر آن پیشان مسجد جامع یزد است . آهیانه گنبدهائی که از دوران این چفد بدست می آید برخلاف آهیانه ، اکثراً گنبدها تیزه دار است . بهترین مثال را باید آهیانه گنبد سلطانیه دانست . طرز چیدن مصالح گنبد گنبدها معمولاً‌ آجری یا خشتی هستند و به سه ترتیب چیده می شوند : ۱ ـ گِرد چین chin ـ Gerd در این طریقه رگهای آجر متمایل به مرکز گنبد است و بصورت شعاعی چیده می شوند . ۲ ـ رَگچین chin ـ Rag در این طریقه رگهای آجر یا خشت موازی خط افق چیده می شود . گنبدهای رک را نمی توان گردچین کرد بنابراین همه آنها بصورت رگچین ساخته می شوند . ۳ ـ تَرکین Tarkin در این نوع چیدن ، گنبد را بصورت ترک ترک اکثراً با قالب گچی می سازند و بعد فاصله میان ترکها را با آجر یا خشت پر می کنند . در اجرا تویزه های گچ ونی را ( نی در داخل گچ حالت آرماتور در بتن دارد ) روی زمین مطابق قوس مطلوب ( قوس گنبد ) می سازند و پس از تکمیل ، همه تویزه ها را در فضای موردنظر توسط (( وادارهائی )) سرپا نگه می دارند بعد بین تویزه ها را با آجر یا خشت پر می کنند . در این طریقه اجرا برخلاف انواع دیگر گنبد از شاهنگ و هنجار استفاده نمی شود . طاقها و گنبدهای ایرانی هیچ کدام قالب ندارند حال آنکه اکثراً گنبدها در غرب توسط قالب زده میشوند . گنبدهای رومی را بیشتر روی سانتر ( Centre ) ( نوعی قالب ) می ساختند این قالب چوب بستی بشکل گنبد بود که روی آن سنگ ها را بطریق استروتومی ( سنگ تراشی با مهارت و دقت زیاد که درزها کاملاً‌ چفت هم گردد ) کار می گذاشتند . چفد معروف مصری نیز با استفاده از قالب ساخته می شد . مرحوم گدار این چفد را با چفد بیز ایرانی اشتباه کرد چرا که بیز تند از لحاظ تشابه ظاهری بسیار نزدیک به چفد مصری است اما در اساس چه از نظر ترسیم چه از نظر حیث اجرا بکلی با هم متفاوتند . چفد بیز تند یک بیضی است که فاصله کانونی اش مساوی طول دهانه است و بدون احتیاج به قالب ساخته می شود ولی چفد مصری متشکل از دو دایره است و چنانچه بدون قالب ساخته شود طاق خراب میشود . طرز ساختن گنبد طرز ساختن رایج گنبد مثل ساختن تاپو است همانگونه که تاپوساز دور تا دور تاپو می گردد و آنرا می سازد گنبد را هم رج به رج از پشت می سازند و بالا می روند چه گنبدهای ایرانی را بعلت نداشتن قالب نمی توان از داخل شروع به ساختن کرد . در شروع کار از دستگاهی بنام شاهَنگ و هَنجار استفاده می کنند . شاهنگ میله ایست که بطور عمودی کار می گذارند . این میله معمولاً‌ چوبی است و در مرکز گنبدخانه علم می کنند مانند گنبد مسجد رحیم خان اصفهان شاهنگ را از اطراف محکم می بندند تا تکان نخورد . در اصطلاح بنائی به علم کردن چوب (( هَج کردن )) می گویند . برای محکم بستن شاهنگ به دو دیوار گنبد از هشت الی ده چوب استفاده می کنند تا به اعتقاد بنایان چوب (( لًنبَر )) نخورد سپس در دو نقطه ای که باید دو کانون بیضی باشد روی شاهنگ دو تا گل میخ می زنند و به آن دو زنجیری بسیار ظریف وصل میکنند که با آن بتوان بیضی دلخواه را رسم نمود . این زنجیر همان هنجار است و ظرافت آن مثل زنجیرهای اردکانی است . سازنده گنبد از پشت کار مشغول چیدن می شد و منحنی گنبد را که از داخل می بایست صاف و دقیق می بود با این زنجیر کنترل می کرد برای عملکرد بهتر در محل قرارگیری گل میخ ها ( دو کانون بیضی ) دو تا شیار ایجاد می کردند و در هر کدام یک حلقه قرار می دادند تا هنجار براحتی دور شاهنگ بگردد و دور آن پیچیده نشود . طرز ساختن گنبدهای تركین گنبدهای ترکین را بدون استفاده از شاهنگ و هنجار ساخته اند زیرا گاهی این گنبدها خیزشان به ۱۶ الی ۱۸ متر می رسد و امکان ساختن تویزه های با گچ و نی با این ارتفاع نیست . در گنبدهای مرتفع ترکین ترکها را تکه تکه ساخته و رویهم و کنار هم می چیدند به این ترتیب که تا ارتفاع معینی از گنبد یک سری ترک مشابه کنار هم قرار می گرفت و دور تا دور گنبد را می پوشانید بعد سری دیگری از ترکها که ارتفاع بعدی گنبد را شامل می شد روی ردیف زیرین قرار می گرفت و بهمین ترتیب چیدن ادامه پیدا می کرد تا ارتفاع گنبد کامل شود . برای اینکه نظم بهم نخورد همه تویوزه های تَرکی را روی زمین می ساختند سپس آنرا تکه تکه در مراحل مختلف بالا آمدن گنبد کار می گذاشتند . امروزه بجای استفاده از شاهنگ چوبی از شاهنگ آهنی استفاده می کنند که کار را خیلی آسان میکند ولی ظرافت و کارآیی چوب را ندارد . مهم آنکه در گذشته بدون داشتن آهن و سپری و غیره با ساده ترین وسایل گنبدها را در کمال استادی بنا می کردند . ضخامت چفد و طاق و گنبد را ( تَبَره ) گویند در طاق و بخصوص گنبد ضخامت تبره در سطوح مختلف متفاوت است . در گنبدها تبره ای ( ضخامتی ) که برای آهیانه گنبد در پاکار در نظر می گیرند ۱۶/۱ دهانه است مثلاً اگر دهانه آهیانه ۱۶ گز باشد ضخامت تبره در پای کار یک گز خواهد بود . نمونه قابل ذکر گنبد سلطانیه با دهانه بیش از ۲۴ گز است که تبره را کمی بیش از ۴۰/۱ گز گرفته اند یعنی دقیقاً‌۱۶/۱ دهانه . البته در پاکار بعداً‌ ضخامت (( خود )) نیز به آن اضافه خواهد شد . زاویه ۵/۲۲ درجه روی پوسته گنبد را نسبت به مرکز دهانه (( شِکَرگاه )) گویند . فاصله از پاکار تا نقطه شکرگاه نیز بالِنج نامیده می شود . معمولاً فاصله پاکار تا شکرگاه را که همان بالنج باشد با همان ضخامت ۱۶/۱ دهانه می چینند . از شکرگاه تا زاویه ۵/۶۷ درجه نسبت به مرکز دهانه ( ایوارگاه ) ، شانه طاق یا گنبد گفته می شود . در چیدن گنبد از شکرگاه تا زاویه ۴۵ درجه ( میان شانه ) ضخامت را یک خشت کم می کنند از زاویه ۴۵ درجه تا ایوارگاه مجدداً از ضخامت تبره یک خشت می کاهند . از ایوارگاه تا نزدیکیهای تیزه نیز خشت دیگری از کلفتی طاق کم می کنند . این بخش معمولاً‌ نازکترین ضخامتی است که می توان با آن طاق یا گنبد را اجرا کرد . چون در نزدیکیهای تیزه دیگر امکان اجرای گنبد بصورت بقیه قسمتهای آن میسر نمی گردد لذا در نزدیکیهای تیزه سوراخی باقی می ماند که اجرای پوشش آن باید مثل دهانه چاه بصورت طوقه چینی باشد به این سوراخ (( هورنو )) گویند . گاهی این سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق یا گنبد کار نوررسانی را انجام دهد . مثلاً‌ در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل تهویه و تنظیم روشنائی صورت پذیرد . در گنبد سلطانیه سوراخ هورنو قطری حدود ۸۰/۱ سانتی متر دارد . زیرا از این حد به بعد معمار سازنده نمی توانست مرتباً آجر را کوچک کند و رگها را ریز کند تا به تیره برساند . برای پر کردن هورنو امکانی بجز طوقه چینی باقی نمی ماند به این نوع اجرای پوشش (( پرگر )) گویند در پرگر یا پرگره چینی از اطراف حلقه آجرها رگه به رگه پیش می نشینند تا پوشش کامل شود . در میان هورنو یک میله آهنی کار گذاشته می شود و طوقه میله آهنی را در بر می گیرد . پس از اجرا چه بعلت وجود میله آهنی چه بعلت نوع پر شدن سوراخ ( طوقه چینی ) تیزه گنبد شکل نوک تیز پیدا می کند . و بخصوص در آهیانه های مازه دار تیزه گنبد فرم چفد یا طاقی را پیدا میکند که سَربَر کرده باشد . این سربرکردگی ضعف و نقصان به حساب نمی آید تقریباً‌ چاره ناپذیر است . مثلاً در گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان با وجود شکل کامل بیضی در بالای تیزه نوعی تورفتگی دیده می شود . میله آهنی مذکور را در پائین گنبد معمولاً‌ به یک قلاب ختم می کنند تا برای آویختن قندیلها و چراغها مورد استفاده قرار گیرد . برای گیردار شدن میله آهنی در درون گنبد پایه آنرا به شکل شش یا هشت پر می سازند . در مجموع به ستونی که حد فاصل بین پوسته زیرین و رویی گنبد است و میله آهنی را دربر می گیرد (( شَنگَرگ )) گفته می شود . در بالای میله آهنی از حد خود گنبد به بالا توغ قرار می گیرد . توغ متشکل از سه تکه گوی فلزی و چند تکه لوله نسبتاً‌ قطور است که رویهم قرار می گیرند به این ترتیب که روی میله آهنی اول یک لوله سوار می شود بعد یک گوی فلزی که از دو طرف سوراخ دارد تا بتواند هم روی لوله زیرین جایگزین بشود و هم لوله بالائی روی سوراخ فوقانی آن جایگزین شود ، قرار می گیرد و بهمین طریق توغ ساخته می شود گوی انتهائی دیگر در بالا سوراخ ندارد . گاهی اوقات بجای گوی انتهائی (( خوج )) می گذارند . منبع : سایت آفتاب
  5. Mohammad Aref

    نجره های ارسی در معماری ایران

    ارس در فارسي به چم(معناي) گشاده لوز روس و اروس است. در اروپا به اين گونه درها گيوتين مي گويند. استاد پيرنيا واژه ارسي را پارسي مي داند برابر گشاده و باز. ولي در فرهنگ ها ارسي را يك واژه روسي دانسته اند "ار" پيشوندي است برابر بالا رفتن كه در برخي واژه هاي ديگر مانند ارچين ديده مي شود و "سي" برابر پرتو و چشمه كه در گويش هاي نيمروزي(جنوبي) ايران روايي است.ارسي گونه اي پنجره چوبي و شبكه دار كشويي است كه با بالا و پايين رفتن باز و بسته مي شود.بلنداي آن از كف تا آسمانه است. اين در _پنجره گاه به ميانسرا باز مي شود و گاه ميان دو تالار جاي مي گيرد تا به هنگام نياز باز شود و يك تالار بزرگ بدست آيد.كاربرد ارسي در مهرازي ايران به گونه يك بازشوي بنيادي پيشينه اي بسيار كهن دارد.نمونه هاي زيباي ان در همه جاي ايران ديده مي شود.لت ارسي ها معمولا فرد است .ارسي يك لتي در بالا خانه هاي گوشوار يا راهروهاي طبقه اول ساختمان كه معمولا در نقاط سردسير به ورت در است ديده مي شوند.هر ارسي از بخش هاي زير ساخته شده است:باهو يا وادار:بخش ايستاده چهار چوب آن .كلاه:تير ترازي (افقي) ميان بخش پاياوجنبان آن.تنك:شبكه درون درك هاي آن.چفته ريزه:چفتي كه درك ها را پايا نگه مي دارد.درك يا لنگه:كه مانند كشو بالا و پايين مي رود بخش زيرين به بلنداي 30 تا 50 سانتي متر از كف كه مانند جان پناه است و پاياست.بخش بالاي آن كه نيم پرهون(نيم دايره)يا سه پهلو است و پاياست. كاركرد سطح مشبك پنجره هاي ارسي: 1-تامين نور فضاي دروني. 2-در معرض ديد قرار دادن فضاي بيروني. 3-كاهش شدت تابش نور آفتاب و گرما. 4-ايجاد زيبايي در نماي ساختمان. 5-حفظ حريم و محرويت فضاي بيرون. 6-دور كردن حشرات مزاحم(شيشه هاي رنگي پنجره هاي ارسي با ايجاد نورهاي رنگارنگ باعث دور شدن و خارج شدن حشرات مزاحم از فضاي بيروني اتاغ هاي داراي پنجره هاي ارسي مي شوند.)1 اثرات و دلايل استفاده از پنجره هاي ارسي الف-نور :اين نوع پنجره ها باعث مي شوند نور خورشيد به اندازه كافي وارد فضاي اتاغ شود نه كمتر نه بيشتر ب-روانشناسي رنگ ها:از نظر روان شناسي رنگ خاي مختلف اين شيشه ها و ايجاد نور هاي هم رنگشان بر روي انسان تاثيرات مختلفي مي گزارد كه هر رنگ كنار رنگ ديگر شدت اين تاثير را خنثي مي كند و مقدار مناسب آن را تنظيم و تعديل مي كند.بيشتر رنگ هاي استفاده شده در شيشه هاي ارسي رنگهاي لاجوردي قرمز سبز و زرد هستند و هر كدام به تنهايي يك تاثير روانشناختي مجزاي دارند. ج-زيبايي:سطح پنجره هاي ارسي را با استفاده از انواع نقش هاي گوناگون گره سازي و با شيشه هاي رنگين و ساده مي آراستند و تركيب هاي بديعي پديد مي آورند و بدين صورت هماهنگي بين اين شبكه هاي هندسي و نورهاي رنگي باعث ايجاد زيبايي دلپذيري مي شود. د-نقش هندسي در ارسي:ناپسند دانستن تقليد از نقش ها و صورت هاي انساني و حيواني در نقاشي و ساير هنر هاي تصويري و تجسمي به تدريج موجب شد كه تقليد از طبيعت در فرهنگ بسياري از هنر هاي اسلامي چندان مورد توجه قرار نگيرد و جايگاه والايي نيابد.به همين جهت هنرمندان به تركيب هاي هندسي و انتزاعي توجه بسيار كردند. و-محرميت:پنجره هاي ارسي همچنين باعث محدود كردن ديد از بيرون به درون خانه و ايجاد محرميت مي شود. ه-خواص صوتي:اگر قطعات يك گره نسبت به هم زواياي مختلف يا متعدد پيدا كند جابجايي صوتي ايجاد مي كند در اين جابجايي تابع قوانين علم آكوستيك است. فرم هاي شش وجهي نيز داراي خواص صوتي هستند از كاربرد صوتي شش وجهي در طبيعت مي توان كندوي زنبور عسل را مثال آورد كه دقيقا عمل انتقال صوت يا رزونانس را انجام می دهد.
  6. عکس های زیر از دوشهر پکن و مسکو نشان میدهد که گسترش معابر به تنهايي مشکل ترافیک را حل نکرده ، بلکه مي‌تواند باعث ایجاد ترافیک نیز باشد. تصاویر ترافیک در شهر پکن تصاویر ترافیک شهر مسکو
  7. كاربرد نيمه هادي ها در كنترل سرعت موتورهاي القائي در اين مقاله كاربر نيمه هادي هاي قدرت در سيستمهاي كنترل سرعت از نوع ايستا يا استاتيكي هستند . بايد دانست كه تركيب سيستمهاي الكترونيك قدرت (مانند كنترل كننده هاي ولتاژ ) و متوتورهاي الكتريكي همراه با مكانيسم كنترل آنها را محركهاي تنظيم پذير سرعت مي نامند كه ما به اختصار آنرا ASD مي ناميم . در حقيقت اين محرك ها قابل تنظيم بوده و براي كنترل سرعت يا كنترل دور موتورهاي الكتريكي مورد استفاده قرار مي گيرند . (Adjustable Speed Drive) محركهاي تنظيم پذير سرعت (ASD) براي كنترل سرعت موتورهاي القائي از نقطه نظر كاربرد به سه دسته تقسيم مي شوند: 1- ASD از نوع ولتاژ متغيير و فركانس ثابت كنترل در اينگونه سيستمها دامنه ولتاژ اعمالي به استاتور كنترل مي شود . براي اين مقصود از كننده ولتاژ در سر راه موتور استفاده شده است . اين نوع محرك ها در سطوح قدرت متوسط و پايين مورد استفاده قرار مي گيرند . براي مثال مي توان از بادبزن هاي نسبتاً بزرگ يا پمپ ها نام برد . در اين روش ولتاژ استاتور را مي توان بين صفر و ولتاژ اسمي در محدوده زاويه آتش بين صفر تا 120 درجه تنظيم و كنترل نمود . اين سيستم بسيار ساده بوده و براي موتورهاي القائي قفس سنجابي كلاس D با لغزش نسبتاً بالا( 10 تا 15 درصد ) مقرون به صرفه است . عملكرد اين محركها زياد جالب توجه نيست . 2- ASD از نوع ولتاژ و فركانس متغيير اگر منبع تغذيه استاتور از نوع فركانس متغيير انتخاب شود ، عملكرد محرك هاي تنظيم پذير سرعت (ASD) بهبود مي يابد . بايد دانست كه شار در فاصله هوايي متورهاي القائي با ولتاژ اعمالي به استاتور متناسب بوده وبا فركانس منبع تغذيه نسبت عكس دارد . بنابراين اگر فركانس را كم كنيم تا كنترل سرعت در زير سرعت سنكرون امكان پذير گردد و ولتاژ را معادل ولتاژ اسمي ثابت نگه داريم ، در اين صورت شار فاصله هوايي زياد مي شود . براي جلوگيري از بوقوع پيوستن اشباع بخاطر افزايش شار ، ASD از نوع فركانس متغيير بايد از نوع ولتاژ متغيير نيز باشد تا بتوان شار فاصله هوايي را در حد قابل قبولي نگه داشت ، معمولا به اين سيستم كنترل ، سيستم كنترل V/F ثابت نيز گفته مي شود . يعني اگر فركانس را كم كرديم بايد ولتاژ را طوري كم كنيم كه شار در فاصله هوايي در حد اسمي خود باقي بماند . از اين سيستم براي كنترل سرعت موتورهاي قفس سنجابي كلاسهاي A، B ،C، D استفاده مي شود . 3-ASD كه بر اساس بازيافت توان لغزشي كار مي كند در اين سيستمها با استفاده از مدارهاي نيمه هادي قدرت كه به پايانه رتور وصل مي شوند ، بازيافت توان( يا توان برگشتي) در فركانس لغزشي به خط تغذيه موتور منتقل مي گردد . بايد دانست فركانس لغزشي از حاصلضرب فركانس منبع و لغزش موتور بدست مي آيد. بطور كلي در اين طرح بر روي مدار رتور كنترل خواهيم داشت . در اينجا متذكر مي شويم كه ASD از نوع فركانس متغيير بر دو نوع است : الف : طرح هاي حاوي ارتباط DC (جريان مستقيم) ب : سيكلو كنورتورها در طرح هاي حاوي ارتباط DC منبع تغذيه AC توسط يكسوساز ، يكسو شده و سپس توسط اينورتر مجدداً به منبع AC دست مي يابيم . اينورتر ها بر دو نوع اند : 1= اينورترهاي تغذيه ولتاژ (اينورترهاي ولتاژ ) 2= اينورترهاي تغذيه جريان ( اينورترهاي جريان ) در اينورترهاي ولتاژ ، متغيير تحت كنترل همان ولتاژ و فركانس اعمالي به استاتور است . در اينورترهاي جريان بر دامنه جريان وفركانس استاتور كنترل داريم . اينورترهاي ولتاژ بر دو نوع اند : 1=اينورترهاي با موج مربعي 2= اينورترهاي با مدولاسيون عرض يا پهناي پالس (PWM) . 1- تركيب اساسي مبدلها سرعت يك موتور القائي توسط سرعت سنكرون ولغزش رتور تعيين مي گردد . سرعت سنكرون بستگي به فركانس تغذيه دارد و لغزش را مي توان با تنظيم ولتاژ و جريان اعمالي به موتور تغيير داد . به طور كلي روشهاي كنترل دور موتورهاي القائي را مي توان بصورت زير تقسيم بندي نمود : 1- ولتاژ متغيير ، فركانس ثابت 2- ولتاژ وفركانس متغيير 3- جريان و فركانس متغيير 4- تنظيم قدرت لغزشي به منظور ايجاد ولتاژ و فركانس متغيير مطابق شكل (1-a) از مبدلهاي ولتاژ استفاده مي گردد كه توسط يك منبع ولتاژ dc توليد شكل موج مستطيلي ولتاژ در سمت ac مي نمايند كه دامنه آن مستقل از بار بوده و به همين دليل اينورتر هاي منبع ولتاژ نام دارند . براي ايجاد جريان وفركانس متغيير مطابق شكل (1-b) از مبدلهاي جريان استفاده مي گردد كه توسط يك منبع جريان dc توليد شكل موج مستطيلي جريان در سمت ac مي نمايند ، كه دامنه آن مستقل از بار بوده و بنابراين اينورترهاي منبع جريان نام دارند . منبع جريان كنترل شده در ورودي اينورتر توسط يكسو ساز تريستوري ايجاد مي گردد كه با كنترل جريان توسط حلقه فيدبك جريان وسلف بزرگ صافي در خروجي آن ويژگيهاي يك منبع جريان را پيدا مي كند . مبدل موجود در سمت موتور جريان مستقيم را تبديل به جريان سه فاز با فركانس قابل تنظيم مي نمايد . سلف بزرگ موجود در حلقه dc سبب صاف نمودن جريان مي گردد . سيستم رانش اينورتر منبع جريان مناسب براي عملكرد در حالت تك موتوره مي باشد و داراي قابليت بازگشت انرژي به شبكه ac ميباشد . جريان اينورتر توسط حلقه فيدبك جريان كنترل شده و اضافه جريانهاي گذرا توسط تنظيم كننده جريان و سلف صافي حذف مي گردند و بدين وسيله مجموعه داراي قابليت استحكام و اطمينان مناسب براي كاربردهاي صنعتي مي گردد سلف بزرگ سري صافي نرخ افزايش جريان خطا را در هنگام كموتاسيون نا موفق در اينورتر و يا اتصال كوتاه در ترمينالهاي خروجي محدود مي نمايد با حذف سيگنالهاي فرمان گيت تريستورهاي يكسو ساز مي توان بدون از بين رفتن فيوزها و آسيب رسيدن به اينورتر ، تنها با از دست دادن لحظه اي گشتاور خطا را از بين برد . 2- مدار قدرت اينورتر منبع جريان به منظور ايجاد منبع جريان متغيير dc سيگنال بيانگر جريان تنظيم شده با جريان واقعي مقايسه شده ، خطاي حاصل تقويت و برا ي كنترل زاويه آتش تريستورهاي يكسو ساز استفاده مي گردد تا جريان مورد نياز در خروجي ايجاد گردد . شكل (2-a) اينورتر پل سه فاز ASCI را نشان مي دهد كه يك موتور القائي با اتصال ستاره را تغذيه مي نمايد . تريستورهاي TH1 الي TH6 به ترتيب روشن شدن شماره گذاري شده اند و هر يك به اندازه يك سوم پريود خروجي هدايت ميكنند . روشن نمودن يك تريستور سبب قطع تريستور هادي فاز مجاور مي گردد . دو بانك خازي كه بصورت مثلث ، متصل مي باشند انرژي مورد نياز براي كموتاسيون ذخيره كرده و ديودهاي D1 الي D6 خازنها را از بار ايزوله مي نمايند . ترتيب هدايت تريستورهاي اينورتر به گونه اي است كه جريانهاي DC تنظيم شده از دو تريستور يكي متصل به خط مثبت وديگري متصل به خط منفي تغذيه عبور مي نمايد . در هر نيم سيكل به مدت 60o هر دو تريستور واقع بر يك بازو قطع بوده بنابراين جريان خط برابر صفر مي باشد . مزيت عمده اينورتر منبع جريان سادگي مدار لازم براي كموتاسيون تريستورها مي باشد . مدار كموتاسيون تنها شامل خازنها و ديودها بوده و به دليل حذف سلفهاي كموتاسيون ، فركانس عملكرد افزايش يافته نويز صوتي كاهش مي يابد . خازن كموتاسيون به گونه اي طراحي مي شود كه ولتاژ معكوس اعمالي بر تريستور ها محدود گردد تا باعث ايجاد زمان خاموشي لازم گردد. به همين دليل زمان خاموشي در دسترس به اندازه كافي زياد مي باشد تا بتوان از تريستور هاي غير سريع يكسوسازي استفاده نمود، كه اين امر اينورتر منبع جريان را در قدرت هاي متوسط به بالا بسيار اقتصادي مي سازد . سيكل كموتاسيون را مي توان به چهار پريود زماني تقسيم نمود: شكل (2-a) شرايط اينورتر را قبل از آتش شدن TH1در فاصله زماني 1 نشان مي دهد .فرض براين است كه TH1 و TH2 هادي بوده و مطابق شكل جريان خروجي يكسوساز كنترل شده از طريق TH1،D1، فاز A موتور ، فازC موتور ، D2 ، TH2 ، جاري مي گردد . خازن هاي C1 ،C3 ،C5 به ترتيب به اندازه V0، 0 ، -V0شارژ شده اند در فاصله زماني2 با آتش شدن TH3 ، TH1 توسط C1 در باياس معكوس قرار گرفته و خاموش مي گردد .جريان مطابق شكل (2-b) در مسير TH3، بانك خازني متشكل از C1 موازي با تركيب سري C3 ،C5 و D1 جاري ميگردد و به صورت خطي بانك خازني راشارژ مي نمايد . TH1 تا زماني كه ولتاژ خازن C1تغيير پلاريته دهد در باياس معكوس قرار دارد. ديود D3نيز در باياس معكوس بوده و جريانهاي فاز موتور داراي مقادير مشابه حالت قبل مي باشد . در فاصله زماني 3 با هدايت ديود D3 مسير جريان مطابق شكل(2-c) مي باشد. جريان مدار LC منتجه ، جريان فاز A را به صفر كشانده و جريان فاز B را از صفر به Id افزايش مي دهد ، سپس D1 قطع شده و سيكل كموتاسيون تكميل مي گردد . در فاصله زماني 4 جريان منبع از طريق تريستور هاي TH2 و TH3 مطابق شكل (2-d) فازهاي B و C متور را تغذيه مي نمايد . اين شرايط تا لحظه فرمان TH4 به منظور انجام كموتاسيون بعدي حفظ مي گردد . به دليل اينكه D3 تنها ديد هادي در نيمه بالا مي باشد خازن هاي بالايي تاكموتاسيون بعدي ولتاژ خود را ثابت نگه مي دارند . شكل (3) شكل موج ولتاژ خازن كموتاسيون C1 را همزمان با ولتاژ دو سر تريستور نمايش مي دهد. هنگامي كه اينورتر منبع جريان يك بار الكتريكي را تغذيه مي نمايد ، شكل موج ولتاژ توسط پاسخ بار به جريان اعمالي تعيين مي گردد . رابطه ولتاژ- جريان يك سلف به صورت V=L di / dt بوده كه در آن di/dt نرخ تغييرات جريان مي باشد . بنابراين شكل موجهاي ايده ال جريان در عمل انكار پذير نيستند زيرا تغيير پله اي لحظه اي جريان سبب ايجاد پرش ولتاژ با دامنه نا محدود خواهد گرديد . در مدارات عملي نرخ تغييرات جريان براي محدود نمودن حداكثر ولتاژ در حد تحمل تريستورها محدود مي گردد . مدت زمان كموتاسيون كه در طول آن جريان بار از يك فاز به فاز ديگر منتقل مي گردد بايستي به حد كافي طولاني باشد تا نرخ تغييرات جريان در حد قابل قبولي كاهش يابد اين محدوديت در مورد اينورترهاي منبع ولتاژ مطرح نمي گردد چرا كه در اين مورد ديودهاي فيدبك مسيري را براي جريان بار القائي ايجاد مي نمايند كه باعث شارژ خازن حلقه dc گشته ، از قطع ناگهاني جريان بار جلوگيري كرده و ولتاژ خروجي اينورتر را محدود مي نمايند . اما در مورد اينورتر منبع جريان به دليل عدم وجود ديودهاي فيدبك ، مسيري براي جريان معكوس وجود نداشته و مدت زمان كموتاسيون را مي توان به قيمت افزايش ضربه هاي ولتاژ اعمالي بر ادوات نيمه هادي قدرت اينورتر كاهش داد . شكل (4) شكل موج جريان خط و شكل (5) شكل موج ولتاژ خط را براي مدار طراحي شده نشان مي دهد . در مورد موتورهاي القائي ، شكل موج ولتاژ توسط امپدانس معادل بازاء مؤلفه هاي اصلي و هارمونيهاي جريان خروجي اينورتر تعيين ميگردد مطابق شكل (6) ،جريان مستطيل شكل خط از امپدانس استاتور عبور كرده و بين شاخه مغناطيس كننده وشاخه رتور مدار معادل تقسيم مي گردد . امپدانس بالاي شاخه مغناطيس كننده از عبور مؤلفه هاي هارمونيكي جريان خط جلوگيري كرده در نتيجه جريان مغناطيس كننده داراي شكل موج سينوسي با فركانس اصلي خواهد بود . با صرفنظر از اعوجاج كم توليد شده توسط امپدانس Zs ولتاژ ترمينال موتور به صورت سينوسي بههمراه پرشهاي ولتاژي مي باشد كه در ابتدا و انتهاي شكل موج جريان بر روي آن سوار مي گردند . تريستورها و ديودهاي اينورتر بايستي در برابر اين پرش هاي ناگهاني ولتاژ حفاظت شوند . دامنه جريان توسط يكسوساز كنترل شده تعيين و ولتاژ متوسط ورودي اينورتر با ميزان توان مورد نياز موتور تغيير مي كند بگونه اي كه با صرفنظر از تلفات ،توان ورودي اينورتر با توان خروجي آن برابر است . در حالت بي باري موتور حلقه dc تقريباً صفر بوده در حال كه در بار كامل ولتاژ حلقه dc داراي حداكثر مقدار خواهد بود ، بر خلاف اينورتر منبع ولتاژ ورودي ثابت بوده و جريان حلقه dc تابعي از توان مورد نياز موتور مي باشد . به منظور ايجاد ترمز مولدي وبه دليل ثابت بودن جهت جريان مطابق شكل (7) تعويض علامت توان با معكوس نمودن علامت ولتاژ متوسط حلقه dc امكان پذير است . در اين حالت زاويه آتش مبدل كنترل شده بيشتر از90o بوده و مبدل به صورت اينورتر انرژي را به شبكه باز مي گرداند . براي تعويض جهت چرخش موتور مي توان بصورت الكترونيكي توالي زماني اعمال فرمان به گيت تريستورهاي اينورتر را معكوس نموده وبدين ترتيب امكان عملكرد چهار ناحيه اي را مطابق شكل (8) براي سيستم رانش اينورتر منبع جريان ايجاد نمود . مشخصات موتوري كه با جريان ثابت تغذيه مي شود با موتور مشابهي كه با ولتاژ ثابت تغذيه مي شود تفاوتهاي بسياري دارند .شكل (9) منحنيهاي گشتاور – سرعت را در جريانهاي مختلف اما با فركانس ثابت نشان مي دهد . اگر موتور را با جريان نامي (Id=1pu) تغذيه نمائيم ، گشتاور راه اندازي حاصل در مقايسه با موتور تغذيه شده با ولتاژ ثابت بسيار پائين خواهد بود ، زيرا فلوي فاصله هوايي بخاطر امپدانس كم ماشين كم خواهد بود . با افزايش سرعت ماشين ، ولتاژ موتور به خاطر افزايش امپدانس موتور افزايش مي يابد و در نتيجه گشتاور بخاطر افزايش فلوي فاصله هوايي افزايش مي يابد . اگر از اشباع موتور صرفنظر نماييم ، گشتاور به مقدار بالاي نشان داده شده توسط خطوط نقطه چين افزايش مي يابد و سپس با شيب تندي و با سرعت سنكرون به صفر نزول مي كند . اما در عمل اشباع موتور گشتاور توليد شده را محدود مي كند . در شكل منحني گشتاور در شرايط ولتاژ نامي نيز نشان داده شده است ، كه در آن قسمت با شيب منفي را مي توان داراي عملكرد پايدار با فلوي فاصله هوايي نامي دانست . اين منحني ، منحني Id=1pu را در نقطه ي A قطع مي كند . همانطور كه از شكل مشخص است موتور را مي توان در نقاط A يا B با گشتاور يكسان به فعاليت وا داشت . در نقطه B ، جريان رتور كمتر است اما فلوي فاصله ي هوايي مقدار ي بيشتر است وكمي در ناحيه ي اشباع هستيم و در نتيجه تلفات آهني وتلفات ناشي از پالسي شدن گشتاور افزايش مي يابد . مي توان گفت تلفات مسي استاتور در نقاط A وb يكسان است ، با وجود اينكه تلفات مسي در نقطه ي A كمي بيشتر است . از آنجائيكه نقطه ي A مربوط به عملكرد يك اينورتر منبع ولتاژ در جريان وفلوي فاصله هوايي نامي مي باشد ، عملكرد در نقطه A ترجيح داده مي شود . اما از آنجائيكه A روي قسمت ناپايدار منحني يعني شيب مثبت قرار دارد ، نمي توان موتور را بصورت حلقه باز كنترل نمود و حتماً بايستي فيدبك برقرار بوده و كنترل حلقه بسته باشد . گشتاور بازاء فلوي نامي را مي توان با تغيير جريان و لغزش تغيير داد و اين تغييرات بايد بگونه اي باشد كه همواره روي قسمت شيب منفي منحني معادل گشتاور مربوط به ولتاژ نامي باشد. نقاط كار مختلف روي منحني هاي گشتاور- سرعت را ، كه ممكن است در ناحيه گشتاور ثابت يا قدرت ثابت قرار گيرند ، مي توان توسط يك تغذيه با جريان فركانس متغيير ايجاد نمود. 4- مدار كنترل فاز رتور از شكل (6) مي توان جريان مغناطيس كننده را بر حسب جريان خط بدست آورد: (1) A بدليل وجود منبع جريان، Ia ثابت بوده و اگر فركانس لغزش ، Wr ، را ثابت نگه داريم ، Ima نيز ثابت باقي مي ماند اگر مقدار Ima مشخص باشد ، مقدار Wr را مي توان بازاءجريان Ia بدست آورد . اما اگر بخواهيم Ima راثابت نگه داريم در حاليكه تغييرات Ia ناشي از تغيير بار روي موتور موجود باشد ، بايستي Wr را نيز تغيير دهيم و اگر بخواهيم Ima بازاءتمام بارها و سرعتها ثابت باقي بماند، Wr را بايد بصورت تابعي از Ia كنترل نماييم كه اين موضوع سيستم كنترل را بسيار پيچيده مي سازد . راه حل ديگر اين است كه Wr را ثابت نگه داشته كه در اين صورت Ima متغيير بوده و موتور بازاء جريانهاي كمتر از نامي در حالت تضعيف ميدان و بازاء جريانهاي بالاتر از نامي در مدت زمان بسيار كم در حالت اشباع عمل خواهد نمود . بنابراين به نظر مي رسد كه بهتر است Wr براي جريان خط ، Ia ، بيش از مقدار نامي در نظر گرفته شود كه اين مقدار اضافي بايستي توسط طراح با توجه به بررسي منحني اشباع موتور تعيين گردد . شكل (10) بلوك دياگرام سيستم طراحي شده به منظور كنترل فركانس رتور را نشان مي دهد . rΩ فركانس انتخابي رتور و mΩ سرعت مطلوب موتور مي باشد . خروجي مولد نقطه تنظيم جريان"current setpoint generator " سيگنال KTR IREF مي باشد كه در آن KTR تابع تبديل مبدل جريان ورودي اينورتر است . اين سيگنال بازاء ورودي صفر داراي يك حداقل و بازاء وروديهاي مثبت و منفي داراي مقدار مثبتي است . ابتدا ماشين در حال سكون رض مي شود . با روشن نمودن تغذيه در حاليكه سيگنال فرمانm=0Ω مي باشد ، سيگنال rΩ به مدار اعمال مي گردد . خروجي بلوك تعيين كننده علامت +1 است وضرب كننده M1 سيگنال مثبت rΩKT را به ورودي جمع كننده فركانس اعمال مي نمايد . از آنجائيكه Wm برابر صفر است ، سيگنال rΩKT به مدار لاجيك اينورتر اعمال مي گردد ، كه سيگنال گيت تريستورهاي اينورتر را در فركانس rΩ = Wsتوليد مي نمايد . ورودي بلوك مولد نقطه تنظيم جريان صفر است وبنابراين خروجي آن جريان مورد نياز موتور در حال سكون با فركانس rΩ = Ws، را ايجاد مي نمايد . خروجي جمع كننده جريان IS) - KTR( IREFبوده و ضريب كننده M2 آنرا با علامت مثبت به مدار لاجيك يكسوساز اعمال مي نمايد و در نتيجه زاويه آتش α از90o كمتر شده ، ولتاژ كم خروجي منتجه جريان ورودي اينورتر ، Is ، را مي سازد كه متناسب با جريان خط موتور در حال سكون مي باشد)rΩ =. (Ws با اعمال فرمان سرعت mΩ ، بلوك مولد شيب (Ramp Generator) اين سيگنال را با سرعت افزايش مشخص به ورودي جمع كننده سرعت اعمال مي نمايد . خروجي تعيين كننده علامت در حالت +1 باقي مانده ، خروجي مولد نقطه تنظيم افزايش مي يابد و زاويه آتش α مجدداً به ميزان بيشتري از 90o كاهش مي يابد تا ولتاژ خروجي يكسوساز افزايش يابد . در نتيجه جريان موتور افزايش يافته ، موتور شتاب گرفته به سرعت mΩ = Wm مي رسد . سيستم در اين حالت در حالت ماندگار فعاليت مي نمايد . به منظور كاهش سرعت با كاهش مقدار mΩ خروجي بلوك مولد شيب كاهش يافته ، ورودي مولد نقطه تنظيم جريان به سمت صفر حركت مي كند . سيگنال KTR IREFبه مقدار حداقل خودرسيده و مجدداً افزايش مي يابد . بدليل منفي بودن سيگنال خطاي سرعت)Wm- mΩ(KT خروجي يكسوساز تغيير علامت مي دهد . در همين زمان ورودي مدار لاجيك اينورتر تبديل به KT[(P/2) Wm-Ωr] مي گردد ، وبنابراين Ws كاهش مي يابد . در نتيجه ماشين در حالت مولدي قرار گرفته و از سرعت آن كاسته مي شود واين عمل تا عملكرد ماندگار mΩ= Wm ادامه مي يابد . شكل (11) نحوه رفتار سيستم در هنگام افزايش تاگهاني بار را نشان مي دهد . تغييرات خطاي دور بسيار نا چيز بوده و به سرعت به حالت ماندگار رسيده است . جريان مرجع Iref نيز با رفتار مشابهي در حالت ماندگار به مقدار بيشتري رسيده تا بتواند با بار اضافي ايجاد شده ، همان سرعت قبلي را ايجاد نمايد . شكل (12) عملكرد سيستم را در كاهش ناگهاني بار نشان مي دهد كه سبب كاهش مقدارIrefو چرخش ناگهاني با سرعت قبلي در حالت ماندگار مي گردد . شكل (13) بلوك دياگرام مدار كنترل يكسوساز جهت ساخت سيگنال فرمان گيت يكي از تريستورهاي يكسوساز را نشان مي دهد . نمونه ولتاژ خط به بلوك آشكارساز عبور از صفر اعمال شده و نقاط عبور از صفر ولتاژ شبكه آشكار شده و مولد موج دندانه اره اي معكوس را سنكرون با ولتاژشبكه مي نمايد كه ولتاژ كنترل Uc مقايسه شده و در خروجي شكل موج مربعي با پهناي برابر زمان هدايت تريستور را ايجاد مي نمايد و پس از تكيب با قطار پالس فركانس بالا به بلوك تقويت كننده اعمال شده و پس از ايزولاسيون توسط ترانس هسته فريت به گيت – كاتد تريستور اعمال مي گردد. شكل (14) ، پالس هاي اعمالي به گيت تريستور هاي TH1 و TH4 واقع در يك فاز به همراه قطار پالس فركانس بالا را نشان مي دهد . شكل (15) ، بلوك دياگرام مدار فرمان اينورتر سه فاز پل ASCI را نشان مي دهد. مطابق شكل ولتاژ كنترل ورودي Vf به بلوك اسيلاتور كنترل شونده با ولتاژ اعمال مي گردد ودر خروجي آن شكل موج مربعي با فركانس شش برابر فركانس اينورتر ايجاد مي نمايد . شمارنده حلقوي اين فركانس را بر شش تقسيم كرده وبه تركيب دو به دو خروجي هاي شمارنده حلقوي شكل موج هاي مورد نياز براي اعمال به گيت تريستورهاي اينورتر مطابق شكل (16) به دست مي آيند. براي تعويض جهت چرخش ، با تركيب چند گيت منطقي ترتيب اعمال پالس هاي فرمان تريستور هاي (TH6 ,TH1) و (TH5 , TH3) با يكديگر تعويض مي گردد پس از اين مرحله مشابه مدار يكسوساز مدار تركيب با قطار پالس فركانس بالا ، تقويت و ايزولاسيون را داريم .
  8. مقاله*ای از پروفسور هاوکینگ در مورد انحراف فضا تمام تارها را می*توان به عنوان راه حل*هایی برای معادلات نظریه*های ابرگرانش در ۱۰ یا ۱۱ بعد در نظر گرفت. هر چند که ابعاد ۱۰ گانه یا ۱۱ گانه با فضا زمانی که درک می*کنیم، چندان شباهتی ندارد؛ اما در توجیه این نکته گفته می*شود که ۶ یا ۷ بعد دیگر چنان پیچ خورده و کوچک شده*اند که متوجه وجود آنها نمی*شویم و فقط ۳ بعد باقیمانده را که بزرگ و تقریباً مسطح هستند، درک می*کنیم. لازم است یادآور شوم که شخصاً از پذیرفتن ابعاد بالاتر چندان خرسند نبوده*ام. اما از آنجا که اثبات*گرا هستم، پرسش «آیا ابعاد بالاتر واقعاً وجود دارند؟» بی*معنی است. فقط می*توان پرسید آیا مدل*های ریاضیاتی با ابعاد بالاتر توصیف مناسبی از جهان ارائه می*دهد یا خیر. ما تاکنون مشاهداتی نداشتیم که برای تفسیر آنها به وجود ابعاد بالاتر نیازی باشد. با این همه این احتمال وجود دارد که این ابعاد را در برخورد دهنده بزرگ هادرون که در ژنو قرار دارد، مشاهده کنیم. اما آنچه که بسیاری از افراد و از جمله مرا متقاعد ساخته است که مدل*های با ابعاد بالاتر را جدی تلقی کنند، آن است که شبکه*ای از ارتباط*های غیرمنتظره که دوگانگی نامیده می*شود، در این مدل*ها وجود دارد. این دوگانگی*ها نشان می*دهد که مدل*ها اصولاً معادل یکدیگرند، به عبارت دیگر این مدل*ها جنبه*های مختلف یک نظریه بنیادی هستند، که نظریه ام-تئوری نام گرفته است. اگر وجود این شبکه از دو گانگی*ها را نشانه*ای از حرکت در مسیر صحیح ندانیم، تقریباً مثل آن است که فکر کنیم خداوند فسیل ها را در صخره*ها قرار داده است تا داروین در مورد تکامل حیات گمراه شود. این دوگانگی*ها نشان می*دهد که ۵ نظریه ابرتار مبانی فیزیکی یکسانی را بیان می*کند و از لحاظ فیزیکی معادل ابرگرانش است. نمی*توان گفت که ابر تارها بنیادی*تر از گرانش است یا برعکس، ابر گرانش بنیادی*تر از ابرتار. بلکه این نظریه*ها بیان*های متفاوتی از یک نظریه بنیادی است که هرکدام از آنها برای محاسبه در موقعیت*های مختلف مفید واقع می*شوند. نظریه*های تار برای محاسبه حوادثی که هنگام برخورد چند ذره با انرژی بالا و تفرق آنها روی می*دهد، مناسب است زیرا فاقد بی*نهایت*ها است. با این همه این نظریه برای توصیف چگونگی تابدار شدن جهان به وسیله انرژی تعداد زیادی ذره یا تشکیل حالت محدود مثل سیاهچاله فایده چندانی ندارد. برای چنین وضعیت*هایی به ابر گرانش نیاز است که اصولاً از نظریه فضا زمان خمیده اینشتین همراه با بعضی موضوع*های دیگر تشکیل شده است. این تصویری از عمده مطالبی است که پس از این در مورد آنها صحبت خواهم کرد. مناسب است برای تشریح اینکه چگونه تئوری کوآنتوم به زمان و فضا شکل می*دهد، ایده زمان موهومی را بیان کنیم. شاید به نظر برسد زمان موهومی برگرفته از داستان*های علمی تخیلی باشد، اما زمان موهومی در ریاضیات مفهومی کاملاً تعریف شده است: زمان موهومی زمانی است که با اعداد موهومی سنجش می*شود. می*توان اعداد حقیقی معمولی همانند ۱، ۲، ۵/۳- و غیره را به صورت مکانشان روی خطی که از چپ به راست امتداد دارد در نظر گرفت: صفر در وسط خط، اعداد حقیقی مثبت در سمت راست و اعداد منفی حقیقی در سمت چپ قرار دارند. اعداد موهومی را می*توان به صورت مکانشان روی خط عمود در نظر گرفت: صفر باز هم در وسط خط قرار دارد، اعداد موهومی مثبت رو به بالا و اعداد موهومی منفی رو به پایین ترسیم می*شود. بنابراین اعداد موهومی را می*توان به صورت نوع جدیدی از اعداد، عمود بر اعداد حقیقی معمولی در نظر گرفت. از آنجایی که این اعداد ساختاری ریاضیاتی هستند لازم نیست که به طور فیزیکی تحقق یابند، هیچکس نمی*تواند به تعداد عدد موهومی پرتقال داشته باشد یا صاحب یک کارت اعتباری با صورت حساب اعداد موهومی باشد. ممکن است کسی فکر کند که این گفته*ها به این معنی است که اعداد موهومی فقط یک بازی ریاضی است که با دنیای واقعی کاری ندارد. با این همه از دیدگاه فلسفه اثبات*گرا نمی*توان تعیین کرد که چه چیزی واقعی است. تنها کاری که می*توانیم انجام دهیم این است که دریابیم کدام مدل*های ریاضی جهانی را که در آن زندگی می*کنیم، توصیف می*کند. معلوم می*شود که مدل ریاضیاتی شامل زمان موهومی نه تنها آثاری را که پیش از این مشاهده کردیم، پیش گویی می*کند، بلکه آثاری را پیش گویی می*کند که تاکنون نتوانسته*ایم اندازه گیری کنیم، ولی به دلایل دیگر، آنها را باور داشتیم. پس چه چیز واقعی و چه چیز موهومی است؟ آیا این دو فقط در ذهن ما متمایز از یکدیگرند؟ نظریه نسبیت عام کلاسیک (یعنی غیر کوآنتومی) اینشتین زمان واقعی را با سه بعد دیگر فضا ادغام می کند تا فضا زمان چهار بعدی را به وجود آورد. اما جهت زمان واقعی با سه جهت دیگر زمان تفاوت داشت؛ خط جهانی یا تاریخ یک ناظر در زمان واقعی همیشه افزایش می*یابد (به عبارت دیگر زمان همیشه از گذشته به سوی آینده حرکت می*کند.) ولی سه بعد دیگر فضا هم می*توانند کاهش یابند و هم افزایش به عبارت دیگر می*توان در فضا تغییر جهت داد اما نمی*توان در خلاف جهت زمان حرکت کرد. از طرف دیگر، از آنجایی که زمان موهومی عمود بر زمان واقعی است، همانند جهت فضایی چهارم رفتار می*کند و بنابراین زمان موهومی می*تواند شامل احتمال*هایی بیش از مسیر راه آهن زمان واقعی باشد که دارای آغاز و پایان است یا روی یک مسیر بسته حرکت می*کند. با توجه به این مفهوم موهومی است که می*گوییم زمان دارای شکل است. ● آیا زمین در یک چاله فضا-زمان واقع شده است؟ به زودی جواب را به دست خواهیم آورد: آزمایش فیزیکی مشترکی بین سازمان فضایی آمریکا(ناسا) و دانشگاه استنفورد ، به نام "گرانش کاو b" اخیرا به نخستین نتایج رسیده است. اکنون اولین سال جمع*آوری اطلاعات این ماهواره در مدار زمین به پایان رسیده است. نتایج*، که تجزیه و تحلیل آنها یک سال دیگر طول خواهد کشید، شکل انحنای فضا-زمان را در نزدیکی زمین مشخص خواهد کرد. زمان و فضا –بر طبق نظریه نسبیت اینشتین –به یکدیگر بافته شده اند و ساختار تار و پودی چهاربعدی به نام فضا-زمان را به وجود آورده اند.جرم قابل توجه زمین ، این ساختار را به شکل یک گودی در می آورد.مانند شخص سنگینی که وسط یک تشک بادی نشسته باشد (هر چند که چنین خمیدگیهای فضا-زمان را اغلب در محیط اطراف اجرام بسیار پر جرم تر و فشرده تری مانند سیاهچاله ها، ستاره های نوترونی، و کوتوله های سفید سراغ داریم اما اگر با دقت کافی محیط اطراف اجرام بسیار کم جرم تری مانند زمین را نیز بررسی کنیم خمیدگی فضا-زمان ناشی از جرم زمین را می توانیم بیابیم). بر طبق نظریه نسبیت عام اینشتین ، حرکت اجسام در ساختار تار و پودی فضا-زمان صورت می گیرد. یعنی جسم در حال حرکت تابع شکل فضا-زمانی است که در آن واقع شده است. بر اساس این نظریه، گرانش باعث تغییر شکل ساختار فضا-زمان می شود و در نتیجه حرکت جسم نیز بر اثر میدان گرانشی تغییر می کند. می توان گفت که به زبان اینشتین گرانش در اصل حرکت اجسام در مسیر خمیدگی ساختار فضا-زمان در اطراف جسم پرجرم است. یعنی وقتی زمین ر مداری به دور خورشید در گردش است از دید نسبیتی به دلیل انحنای فضا-زمان اطراف خورشید در این مسیر هدایت می شود. اگر زمین ثابت بود، ضرورتی برای انجام این کاوش نبود، ولی از آنجا که زمین به دور خود حرکت دورانی دارد ، این خمیدگی نیز باید همراه با زمین بچرخد.زمین با پیچ و تاب دادن ساختار فضا-زمان به دور خود به آرامی آن را به صورت یک ساختار چرخشی ۴ بعدی در می آورد.این همان چیزی است که ماهواره گرانش کاو یا gp-b برای آزمایش آن به فضا فرستاده شده است. این آزمایش براساس فکر بسیار ساده ای انجام می شود: یک ژیروسکوپ (گردش نما) در حال چرخش در مداری در نزدیکی زمین قرار می دهند ، در حالی که محور چرخش آن به سمت یک ستاره بسیار دور -در نقش یک مرجع ثابت و بدون حرکت- نشانه رفته است. بدون وجود نیروهای خارجی، محور ژیروسکوپ باید تا ابد به سمت همان ستاره ثابت بماند.ولی چون فضا-زمان در نزدیکی زمین خمیده است، جهت محور ژیروسکوپ به مرور زمان تغییر می کند.با اندازه گیری بسیار دقیق تغییرات جهت محور ژیروسکوپ نسبت به ستاره، می توان میزان خمیدگی فضا-زمان را در نزدیکی زمین اندازه گرفت. اما در عمل این آزمایش بسیار دشوار است: ۴ ژیروسکوپی که در gp-b کار گذاشته شده اند، کامل ترین کره هایی هستند که تا به حال به دست بشر ساخته شده اند.این کره ها که هر کدام به اندازه یک توپ پینگ پونگ اند (به قطر حدود ۴ سانتی متر)، از جنس سیلیکون و کوارتز هستند. هیچ گاه اختلاف آنها با یک کره کامل بیش از ۴۰ لایه اتمی نیست. اگر ژیروسکوپ ها کاملا کروی نبودند، محور چرخش آنها حتی بدون اثرات نسبیتی *، حرکت می کرد. بر طبق محاسبات فضا-زمان انحنا پیدا کرده در نزدیکی زمین باعث می شود تا محور ژیروسکوپ در طول یک سال به اندازه ی ۰۴۱/۰ ثانیه قوس جابه جا شود. یک ثانیه قوس ۳۶۰۰/۱ یک درجه است. برای اندازه گیری دقیق این زاویه، gp-b به دقت سنجش فوق العاده ۰۰۰۵/۰ ثانیه قوس نیاز دارد.این عمل مانند آن است که بخواهیم قطر یک ورق کاغذ را از فاصله*ی ۱۵۰ کیلومتری اندازه بگیریم. محققان gp-b فناوری های کاملا جدیدی را برای این اندازه گیری اختراع کرده اند. آنان ماهواره گرانش کاو را کاملا “بدون لرزش” ساخته اند تا در هنگام حرکت ماهواره در لایه های بالایی جو به ژیروسکوپ ها لرزشی وارد نشود. آنها دریافتند که چگونه از نفوذ میدان مغناطیسی زمین به داخل فضاپیما جلوگیری کنند و همچنین دستگاهی را برای اندازه گیری چرخش ژیروسکوپ ، بدون تماس با آن، اختراع کردند. فرانسیس اوریت ، استاد فیزیک دانشگاه استنفورد و محقق اصلی پروژه gp-b می گوید: “در جریان انجام آزمایش هیچ حادثه غافلگیر کننده ای اتفاق نیفتاده است.” اکنون که مرحله جمع آوری اطلاعات پایان یافته است ، او می گوید : “دانشمندان gp-b با اشتیاق و علاقه بیشتری به کار خود ادامه می دهند و کار سخت پیش روی خود را نادیده نمی گیرند.” در مرحله بعدی آنها باید اطلاعات گرفته شده را به طور دقیق و کامل بررسی کنند.اوریت توضیح می دهد که دانشمندان gp-b این کار را در سه مرحله انجام می دهند: در مرحله اول آنان اطلاعات را به صورت روز به روز بررسی می کنند تا بی نظمی های موجود در آنها را بیابند. سپس اطلاعات را به صورت ماه به ماه در می آورند و در نهایت آنها را به صورت یک مجموعه کامل به دست آمده در طول یک سال، تحلیل می کنند. بدین ترتیب دانشمندان ایرادات موجود در اطلاعات را ، که از طریق یک روش تجزیه و تحلیل ساده نمی توان پیدا کرد، می یابند. نهایتا دانشمندان از سراسر دنیا نتایج را به دقت بررسی می کنند.اوریت می گوید: “بدین طریق به سخت ترین منتقدان، اجازه شرکت در این پروژه داده می شود.” اگر gp-b بتواند به طور دقیق چاله فضا-زمانی را که انتظار می رود مشخص کند، بدین معنی است که بر اساس باور عمومی فیزیکدانان نظریه اینشتین حقیقت داشته است ولی اگر این گونه نشود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ شاید ایرادی در نظریه نسبیت عام اینشتین یافته شود. اختلاف کوچکی که ظهور انقلابی بزرگ را در فیزیک عصر جدید اعلام خواهد کرد.
  9. روانكاري در صنايع آسانسور و پله برقي روانكاري »مناسب« يكي از مهمترين قسمتهاي هر برنامه نگهداري است. يك روانكاري مناسب زماني انجام مي شود كه3 مورد استفاده از روانكار مناسب، استفاده صحيح و به كاربردن مقدار مناسب روانكار و چك كردن در بازه هاي زماني تعيين شده در آن رعايت شود. اگر از روانكار نامناسب استفاده شود و يا به صورت ناصحيح از روانكار استفاده شود، نتايج اغلب، بسيار نامطلوبتر از زماني است كه هيچگونه روانكاري انجام نشده است. هيچ نوع روانكار جادويي وجود ندارد كه تمامي نيازهاي روانكاري را پوشش دهد و باعث صرفه جويي هاي غيرمعمول نظير افزايش عمر روانكارها و يا به صفر رساندن ضررهاي ناشي از اصطكاك شود، اما با استفاده از يك روانكار استاندارد و مطابق با معيارهاي جهاني مي توان به نتايج مطلوبي رسيد. ياتاقانهاي ضداصطكاك در آسانسور اغلب بلبرينگها و رولربرينگ هايي كه براي كاهش اصطكاك در25 سال گذشته برروي تجهيزات آسانسور نصب شده اند براي تمامي مدت عمر دستگاه آب بندي شده اند و نياز به روانكاري ندارند. ياتاقانهاي موجود در گيربكس ممكن است به وسيله روغن چرخ دنده روانكاري شوند يا داراي در پوشهاي فشاري يا گريس خور باشند. بلبرينگها و رولبرينگها، اغلب به خاطر روانكاري نادرست يا بيش از حد مورد نياز آسيب مي بينند تا به علت فقدان روانكاري. هنگامي كه اين ياتاقانها در جعبه دنده قرار دارند، روغن داخل جعبه دنده به طور معمول روانكاري كافي را براي ياتاقانها فراهم مي كند. ياتاقانهاي روي موتورها و گيربكسهاي داراي ياتاقان در دو سمت فلكه ممكن است داراي در پوشهاي روغن كاري باشند. اشتباه در برداشتن اين در پوشهاي اطمينان، هنگام استفاده از پمپ گريس، باعث آسيب ديدن كاسه نمدها و ياتاقانها مي شود. از اين رويه هنگام روانكاري ياتاقانهاي ضد اصطكاك با بستهاي فشار بايد پيروي شود. تنها مقدار كمي از گريس عملاً قطعات غلتان را روانكاري مي كند. بقيه گريس پاك شده و غيرفعال باقي مي ماند. اين امر باعث اكسيده شدن و خراب شدن قطعه در طول زمان در اثر دما مي شود. اگر از اين محصول در ياتاقانها استفاده شود باعث خرابي دائم قطعه مي شود. به همين منوال اگر محفظه ياتاقان به طور كامل پر شود آنگاه حركت سنگين و پرفشار، باعث بالا رفتن بيش از حد دما و آسيب رساندن به گريس مي شود كه اين نيز به نوبه خود باعث خرابي ياتاقانها مي شود. ياتاقانهاي غلتشي حلقه يا زنجير، عملاً به مانند يك پمپ، روغن را بالاي شفت مي آورد و آن را بين شفت و ياتاقان جاري مي كند. ماده اي كه ياتاقان از آن ساخته شده است اغلب ببيت (فلز ضد اصطكاك) است، مشابه موادي كه براي بستن سيم بكسل ها استفاده مي شود. ببيت به ياد مهندسي كه سالها پيش اين ماده را توليد كرد، نامگذاري شده است. اين ماده داراي خواص مطلوب متعددي است كه باعث شده براي ياتاقانها بسيار مناسب باشد. مهمترين خاصيت اين ماده متخلخل بودن آن است. اين خاصيت باعث جذب آلودگيهاي (آلاينده ها) موجود در روغن به داخل خلل و فرج ها مي شود كه اين مسأله باعث جلوگيري از آسيب شفت مي شود. به ياد داشته باشيد كه هميشه بايد لايه نازكي از روغن بين شفت و ياتاقان وجود داشته باشد. مادامي كه اين لايه از روغن وجود داشته باشد، ياتاقان بدون آسيب و خرابي سالهاي سال به كار خود ادامه مي دهد. با اين وجود بدون روغن تنها چند دقيقه قادر به عمل كردن است. به همين منوال، آلوده و كثيف بودن روغن باعث خرابي زودرس ياتاقان مي شود. استفاده از روغن تميز (بدون آلاينده ها) با گرانروي مناسب فاكتور بسيار مهمي در نگهداري و جلوگيري از آسيب به قطعات است. يكي از شايع ترين انواع دنده هاي كاهنده در آسانسورها، شيار مارپيچي پينيون است. اين نوع دنده كاهنده، داراي حركتي لغزان بين چرخ دنده و شيار مارپيچي است و بنابراين نياز به روانكارهاي خاصي دارد كه داراي افزودني هاي مناسب براي فشارهاي بالا باشد. سطح روغن براي شيار مارپيچي بسيار حياتي است. ميزان خيلي كم روانكار ناكافي خواهد بود و همچنين ميزان بيش از حد روانكار باعث ايجاد كف زيادي خواهد شد. توليدكنندگان اين نوع كاهنده ها، اصرار زيادي به رعايت كردن ميزان روغن توصيه شده دارند. اغلب توليد كنندگان پيشنهاد مي كنند كه روغن هر يك تا سه سال بنا به ميزان سرويس و محيط كاري، تعويض و براي هر كار زمانبندي منظم تعويض روغن پيش بيني شود. اگر روغن آلوده شود يا ايجاد كف بيش از حد كند، تعداد تعويض ها بايد بيشتر شود. اگر قرار باشد جعبه دنده تميز شود اين كار حتماً بايد توسط روغن انجام شود. روانكاري سيم بكسل سيم بكسل ها حتماً بايد براي كاهش سايشي كه به علت درگيري سيم ها با يكديگر ايجاد مي شود روانكاري شوند. روانكارها همچنين براي جلوگيري از زنگ زدگي و استهلاك سيم ها به كار گرفته مي شوند. استفاده بيش از حد از روانكار و يا استفاده از روانكار نامناسب باعث كاهش كشش و همچنين جذب چرك و آلودگيها به سطح سيم بكسل مي شود. اگر سطح سيم بكسل خشك باشد به احتمال زياد نياز به روانكاري دارد. اگر انگشت خود را داخل شيار فلكه كنيد (البته زماني كه برق دستگاه خاموش است) بايد يك لكه نازك از روغن روي انگشتان شما ظاهر شود، اگر اين اتفاق نيفتد و انگشت شما همچنان خشك باقي بماند، به احتمال خيلي زياد سيم بكسل ها نياز به روانكاري دارند. قانون1206/1 (asme) روانكاري سيمهاي گاورنر سرعت را ممنوع كرده است. اين ممنوعيت به خاطر جلوگيري از خرابي گاورنر به خاطر روغن كاري بيش از حد سيم بكسل است. معمولاً روغن هايي كه براي روانكاري سيم بكسل ها استفاده مي شوند داراي گرانروي پايين براي نفوذ روغن به داخل سيم بكسل هستند. مثلاً ممكن است توليدكننده سيم بكسل، استفاده از روانكاري با گرانروي34 تا38 در مقياس ssu در دماي210 درجه فارنهايت را پيشنهاد كند. روانكارهاي سنگين و چسبناك برروي سطح خارجي سيم بكسل بيش از اينكه سودمند باشند، مضر هستند. بهترين راه روانكاري سيم بكسل ها استفاده از وسيله اي است كه هنگام عبور سيمها از يك محفظه آن را روغنكاري (روانكاري) مي كند. معمولاً لازم نيست كه به طور مداوم سيم بكسل ها را روانكاري كرد. بنابراين امكان استفاده از اين وسيله براي چند آسانسور وجود دارد. اگر سيم بكسل ها كثيف هستند ابتدا بايد تميز و سپس روانكاري شوند. از حلال ها نبايد براي تميز كردن سيم بكسل ها استفاده كرد چون باعث از بين رفتن روانكارها مي شوند. ريلهاي راهنما هنگامي كه از كفشكهاي غلتكي استفاده مي شود، نيازي به روانكاري نيست و نبايد از آنها استفاده كرد. زيرا ممكن است با عملكرد ايمني دستگاه تداخل پيدا كند. در عوض، روانكاري موقعي ضروري است كه از كفشكهاي لغزشي استفاده مي شود. تنها از روانكاري كه كارخانه توليد كننده توصيه كرده استفاده كنيد. به ياد داشته باشيد تنها از روانكارهاي منطبق با مشخصات ايمني كارخانه توليد كننده مي توان استفاده كرد. استفاده از روغندانهاي اتوماتيك ريل، يكي از بهترين راهها براي روانكاري ريل است. اين دستگاه ممكن است از نوعي باشد كه روانكار را از بالاي كابين و وزنه تعادل روي ريل سايش دهد، يا نوعي باشد كه به طور آرام از موتورخانه روانكار را برروي ريل مي چكاند. راههايي براي جمع آوري روغن در چاهك بايد تعبيه شود. كاسه هاي قابل نصب در زير ريلها به خوبي از عهده اين كار بر مي آيند. همچنين بايد مخازن روغن را در بازه هاي زماني مشخص با روانكار مناسب پر كرد. هنگامي كه ريلها روانكاري شدند بر طبق استاندارد تميز نگاه داشتن ريلها از هر گونه كثيفي و پرز ضروري است. ضربه گيرهاي هيدروليكي خواص روغني كه بايد در بافرهاي هيدروليكي استفاده شود روي پليت مشخصات آنها مشخص شده كه شامل موارد زير است: گرانروي، شاخص گرانروي، نقطه ريزش. همچنين بايد حداقل و حداكثر سطح روغن نيز مشخص شده باشد. زنجيرهاي با اتصال رولي در مكانيزم در آسانسور و پله برقي و زنجيرهاي محرك و كف پله ها و در برخي جكهاي تلسكوپي استفاده مي شوند. اين حلقه هاي اتصال غلتان براي اتصالات داخلي و پين ها و همچنين در نقاط تماس با شيارها احتياج به روانكاري دارند. بنابراين فراهم كردن روانكاري مناسب براي آنها امري چالش برانگيز است. زنجيرهاي بزرگ روي پله هاي پله برقي معمولاً توسط روان كننده هاي اتوماتيك كه روغن را برروي حلقه ها مي چكاند يا مي مالد، روانكاري مي شوند كه معمولاً توسط كارخانه سازنده دستورالعملهايي براي روانكاري مناسب ارايه شده است. زنجيرهاي كوچك روي مكانيزم هاي در نيز بايد تميز نگاه داشته شوند و به موقع و به طور مناسب روانكاري شود. اگر برروي حلقه ها گرد و خاك و كثيفي و پرز جمع شود آنگاه روانكار پين هاي داخلي و بوشها خاصيت روانكاري خود را از دست مي دهد و اگر نگوييم غيرممكن است، بسيار مشكل خواهد بود كه به حالت اول برگردانده شود. بنابراين مهمترين عمل براي تميز نگه داشتن زنجير بكارگيري يك برس نايلوني به همراه يك روغن سبك روي زنجير است. از آن جايي كه موتورسيكلت و دوچرخه ها از سيستم هاي حركتي زنجيري استفاده مي كنند كه در معرض محيطي سخت و نامناسب هستند، روانكارهاي ويژه اي براي آنها توليد شده است كه براي مكانيزم درها نيز قابل استفاده است. اكثر آنها روانكارهايي هستند كه قابليت نفوذ به پين هاي زنجير را دارند. عناصر سبك سپس تبخير شده و لايه اي از روانكار را از خود به جاي مي گذارند كه كثيفي و پرز را به خود جذب نمي كند. آنها همچنين آب را دفع كرده و مي توانند برروي سطح خارجي آسانسور نيز مفيد فايده باشند. روغن هاي هيدروليك استفاده از روغن هيدروليك مناسب براي عملكرد درست آسانسورهاي هيدروليك ضروري است. شير كنترل معمولاًَ قطعه اصلي است كه نوع مناسب روغن هيدروليك را تعيين مي كند. با وجود اين جك هاي تلسكوپي گاهي اوقات نياز به روغن هاي ويژه اي دارند كه بتوانند عملكرد مناسب خود را در دماهاي بالا حفظ كنند. دماهاي بالا ممكن است باعث آسيب رساندن به روغن هيدروليكي شود، كه اين امر باعث تضعيف و كاهش عملكرد سيستم مي شود. بنابراين نقش سيستم خنك كننده براي آسانسورهاي هيدروليكي بسيار مهم و حياتي است. به همين منوال براي سازه هايي كه هيچ نوع سيستم گرمايشي ندارند به گرم كننده روغن ها نياز است. اغلب توليدكنندگان آسانسورهاي هيدروليكي، شاخص گرانروي حداقل95 را براي كاهش مشكلاتي كه توسط تغيير دما ايجاد مي شود توصيه مي كنند. بنابراين مي بايست توصيه هاي سازنده مورد توجه قرار گيرند. منبع: مجله دنياي آسانسور
  10. EN-EZEL

    عوامل موثر در طراحی مکانیکی

    عوامل موثر در طراحی مکانیکی در یک طراحی به این عوامل نیاز داریم : اطلاعات : افزایش آن باعث بهتر شدن کار می شود. دانش فنی: معلوماتی که شخص دارد و نتیجه ی تجارب است. خلاقیت : برخواسته از ذوق و سلیقه نظام ارزیابی : اولین گروه : خود گروه طراحی است که با تخمین می تواند طراحی خود را ارزیابی کند. دومین گروه : سازمانها و ارگانهی بین المللی هستند که نظاطرت و ارزیابی می کنند. سومین گروه: مشتری و مردم هستند که در نهایت عملکرد سازننده را ارزیابی می کنند. برای طراحی یک محصول از سایر علوم مثل روانشناسی ، جغرافیا و... می توان استفاده کرد. برای یک منطقه جغرافیایی خاص طراحی بستگی به شرایط اب و هوا و فرهنگ ان منطقه دارد. خیلی از محصولات با اینکه جنبه ی استفاده عمومی دارند ، ولی قشری خاص از جامعه مثل مردان یا زنان به سمت آن کشیده می شوند ، یا حتی طیفی از مردان جوان به سمت آن کشیده می شوند که تماما به روانشناسی طراحی محصول دارد. مدلهای اسپرت خودرو برای جوانان یا رنگهایی شاد برای بانوان از نمونه های بارز آن هستند. هیچ طرحی با یک تفکر بسته موفق نمی شود. و باید از تجارب سایر محصولات استفاده کرد*. فاکتورهای طراحی: 1-مقاومت 2-قابلیت اطمینان 3-خواص حراراتی 4-خوردگی 5-سایش 6-سایش 7-اصطکاک 8-فرایند ساخت 9-کارایی 10-هزینه 11-وزن 12-عمر ودوام 13-صدا 14سبک وشیوه 15-انعطاف پذیری 16-شکل 17-اندازه 18-کنترل 19-سختی 20-پرداخت سطح 21-روانشناسی 22-تامین ونگهداری 23-حجم 24-تعهد و مسولیت 25-.... کدها واستانداردها 1-اتحادیه انجمن آلومینیوم AA 2-اتحادیه سازندگان چرخ دنده AGMA 3-بنیاد ساختمان های فولادی AISC 4-انجمن آهن و فولاد AISI 5-موسسه استانداردهای ملی آمریکا ANSI 6-انجمن فلزات آمریکا ASM 7-جامعه مهندسین مکانیک آمریکا ASEM 8-جامعه آزمون و مواد آمریکا ASTM 9-انجمن جوشکاری آمریکا AWS 10-اتحادیه سازندگان یاتاقان بدون مالش AFBMA 11-سازمان استاندارد های انگلیسی BSI 12-انجمن اتصالات صنعتی I.F.I 13-انجمن مهندسین مکانیک I.M.ech.E 14-دایره بین المللی وزن ها و اندازه گیری ها BIPM 15-سازمان استانداردهای بین المللی ISO 16-دایره ملی استانداردها NBS و... موفقست در طراحی زمانی حاصل می شود که همیشه در محصول خود جای خالی ببینیم و برای بهبود وضعیت تلاش کنیم. محصول همیشه باید باز باشد تا وضعیت فعلی بهتر شود.
  11. مقدمه وقتی برای اولین بار شروع به کشیدن ماشین میکنیم،این کار را فقط برای اینکه اونها رو دوست داریم انجام میدیم.ممکنه ساعتها به ماشینی که دوست داریم نگاه کنیم و بعد به این نتیجه برسیم که….من هم میخوام همچین کاری کنم، و حتی وقتی قصدمون این نباشه اولین طراحیمون شبیه اون ماشین میشه! اغلب اوقات،اونها ویژگی هایی دارن که نظر ما رو به سمت خودشون جلب میکنن،اما هنوز چیزهای زیادی هست که از چشم ما دور موندن! اگه ما از مردم دلیل این که چرا از این یا اون ماشین خوششون میاد بپرسیم،جواب قانع کننده ای نمیدن…دوستش دارن ولی در اغلب اوقات نمیدونن چرا…. و این یه واقعیته که هنوز تو سرتاسر دنیا ماشین هایی هستن که فقط به خاطر ظاهرشون فروش میرن… یکی از مهمترین چیزها تو طراحی ماشین تناسب اجزای اون با همه…همونطور که این اصل تو تمام چیزهای دیگر از جمله بدن انسان وجود دارن...وبه این دلیل که فقط وقتی یکی از این تناسبات غلطه،متوجه اشتباه میشید… این واضحه که معیار تناسب کامل، با گذشت سالها عوض میشه…(همونطور که این اتفاق برای فرهنگ و اجتماع اتفاق میوفته) و اینکه در طراحی(برای همه نوع طراحی) هیچ چیز مطلقی وجود نداره.شما میتونید تو خیابون ماشین هایی رو پیدا کنید که از قوانینی که می خوام بگم پیروی نمیکنن، ولی نباید فراموش کنید که در صورتیکه بخواین قانونی رو بشکنید باید این کار رو آگاهانه انجام بدید! یعنی اینکه شما میتونید تصمیم بگیرید که از بعضی از قوانین پیروی نکنید ولی باید کاری کنید که نتیجه ی آخرتون کاری موزون و متناسب باشه… همانطور که میدونید برای انواع مختلف تناسب های مختلفی وجود داره که من اینجا قوانین مربوط به سدان-4 در رو که تقریبا یه مدل پایه است رو میگم… (برای نشون دادن قوانین، از عکس مرسدس کلاس ایی استفاده شده). قانون اول وقتی می خواهیم شروع به کشیدن بدنه ماشین کنیم به عنوان اولین کار باید چرخ ها رو به عنوان نقطه ی مبدا در نظر بگیریم.وقتی موقعیت چرخ ها مشخص شدن،می تونیم بقیه ی اجزای ماشین رو پیاده کنیم. شما اغلب کارهای طراح های حرفه ای رودیدید که چرخ های واقعا بزرگی دارن که ظاهر خیلی خوبی دارن؛ اما باید بدونیم که فاصله ی بین چرخ ها تقریبا باید به اندازه ی 3 برابر قطر یک چرخ باشه. ( در ماشین نمونه این فاصله 305 است) این درسته که چرخ های بزرگ جلوه ی زیبایی به ماشین میدن ولی اندازه ی جای چرخ ها، که چرخ ها درون اونها جا می گیرن هم خیلی مهمه...هم از جهت فضای درون ماشین واز نظر دینامیک ماشین. شما می تونید ماشینی بکشید که چرخ های واقعا بزرگی نسبت به مدل واقعی داشته باشه و این یه واقعیته که این کار باعث به وجود اومدن ظاهری سریعتر و قویتر برای ماشین میشه. ولی در هر صورت شما نباید اونها رو خیلی به هم نزدیک کنید چون این کار باعث میشه که طرحتون مثل ماشین اسباب بازی بشه! و بعد از اینکه مدل سه بعدی این ماشین رئ ساختید مجبور بشید چرخ ها شو با چرخ های واقعی عوض کنید که این کار باعث از دست رفتن تصوراتتون در مورد ماشین میشه. قانون دوم : موقعیت و جهت ستون "آ"خیلی مهم هستن. اگر ما ستون "آ"روامتدادبدیم اون باید تقریباً به مرکز چرخ های جلو برسه…. این قانون برای چرخ های عقبی به دلایل فنی متفاوته…. این قانون میتونه برای ماشینهای 4 چرخ متحرک کمی تغییر کنه … به این دلیل که تو این نوع ماشین چرخ ها باید پشت سیستم موتورباشن تا سیستم تعلیق که پشت موتوره بتونه بین چرخ ها قرار بگیره… ( مثل پژو 407 که چرخ هابه ستون "آ" نزدیک تر از فاصله ی معمولا ) قانون سوم: اگر از پایین ترین نقطه ستون"سی" خطی عمودی بکشیم باید از مرکز چرخ عقب رد بشه... قانون چهارم: اگرما خطی بکشیم که مرکز چرخ های جلو و عقب رو به هم وصل کنه،انتهای پایین ترین قسمت در ها با اون باید منطبق باشه قانون پنجم: اگر نقطه بالای سپر جلو (پایین چراخ جلو) را به صورت افقی امتداد بدیم ، باید با بالای چرخ جلو منطبق بشه... البته این خط در سالهای جدید پایین تر اومده ـ شما می تونیدماشین های کانسپتی رو ببینید که چرخهای جلوشون حتی از ماشینهای شهری هم پایین تره، که این فقط به دلیل بزرگ شدن چرخ ها نیست؛ بلکه به دلیل عوض شدن تدریجی جای چراغ های جلو هم هست. قانون ششم: اگر ارتفاع کل ماشین رو از پایین چرخ ها تا بالای اتاق درنظر بگیریم؛ فاصله ی محل شروع شیشه ی در ها تا بالا "یک سوم" و فاصله ی پایین "دو سوم" ارتفاع کل است. ارتفاع کمتر از "یک سوم" برای قسمت بالا ظاهر ماشین را اسپرت و تهاجمی تر نشان می دهد. اما نباید فراموش کنیم که ورود و خروج به این ماشین سخته و جای سرنشین ها به خصوص سرنشین های عقب تنگ تر میشه. قانون هفتم: در آخر، ارتفاع کل ماشین باید تقریباَ به اندازه 2.5 یا 2.25 قطر چرخ باشه
  12. اتوماسيون يكي از دستاوردهاي بزرگ و مهم فناوري بوده كه به نوبه خود نقش حائز اهميتي در پيشرفت فناوري*هاي نوين ايفا نموده است. در جهان امروز، اتوماسيون عرصه*هاي مختلفي را تحت پوشش قرار مي*دهد. زندگي در خانه*ها، رفت و آمد، ارتباطات، كار و پيشه و خلاصه بسياري از بخش*هاي زندگي انفرادي و اجتماعي انسان، تحت تأثير اتوماسيون است. ايمني، سهولت كار، آسايش و توسعه*يافتگي نيروي انساني، از دستاوردهاي مفيد اتوماسيون بوده*اند. در دهه*هاي اخير، عرصه محيط*زيست و منابع تجديد*ناپذير نيز از نفوذ اتوماسيون به دور نمانده است. صرفه*جويي در مصرف انرژي، به عنوان يكي از اهداف مهم و ضروري اتوماسيون تلقي مي*شود. ژان *ژاك روسو در اهميت موضوع گفته است: « صرفه*جويي خود يك نوع درآمد است». نقش انسان در مصرف نامطلوب انرژي انسان به طور مستقيم و يا غيرمستقيم در مصرف نامطلوب و بي*رويه انرژي تأثير دارد. اين اثر مي*تواند به طور آگاهانه و يا ناآگاهانه باشد، ولي در هر حال عامل مهمي در اين زمينه است. انسان در شرايط مصرف*گرايي، به استفاده بيش از حد از اشياي پيرامون خود تمايل دارد و گاهي بدون انديشيدن به سرانجام منابع در اختيار خود و اغلب بدون تفكر در خصوص عواقب استفاده بيش از اندازه، آنها را مصرف مي*كند. انرژي و منابع آن يكي از مواهبي است كه از گزند مصرف*گرايي انسان به دور نبوده است. امروزه منابع انرژي سهل*الوصول و تجديد*ناپذير رو به اتمام گذاشته*اند. از سوي ديگر، مصرف بي*رويه آنها زيان*هايي را متوجه محيط*زيست ساخته است. به همين دليل در دهه*هاي اخير، زنگ خطر اين مصرف*گرايي به صدا درآمد تا جايي كه بحث انرژي و محيط*زيست به مهمترين دغدغه بشريت تبديل شده است. اما شرايطي نيز وجود دارد كه باعث مصرف نامطلوب انرژي به طور ناآگاهانه و غيرمستقيم مي*شود. در واقع، در كنار كنترل عوامل مستقيم و آگاهانه و پيگيري آن، بايد تلاش*هايي نيز در زمينه حذف عوامل ناآگاهانه، به طور جدي انجام گيرد. از ياد نبريم كه سرمنشأي تمام اين عوامل به خود انسان بر مي*گردد و در واقع، برخي از ضعف*هاي انسان باعث بروز چنين عواملي مي*شود. در صنعت امروز جهان (و حتي در زندگي روزمره)، فناوري*هاي پيشرفته*اي براي انجام وظايف پيچيده به كار گرفته مي*شوند. اين پيچيدگي*ها سبب شده*اند كه شاخص*هاي گوناگون و متعددي در رويه*هاي كنترل سيستم*ها دخيل باشند تا جايي كه نظارت انساني توانايي بررسي و هدايت آنها را ندارد. در واقع، ضعف*هايي مانند دقت پايين، سرعت كم، خستگي*پذيري و عواملي از اين دست، قدرت انسان را براي شاخص*هاي متنوع، محدود ساخته است. از طرفي، كارهاي سخت و تكراري، علاوه بر اينكه مورد قبول انسان توسعه*يافته نيست، عاملي در تقويت ضعف*هاي او نيز به شمار مي*رود. با توجه به كاستي*ها و ضعف*هاي مذكور، كنترل بهينه يك سيستم مصرف*كننده انرژي از توان انسان خارج است. در واقع، در شرايط و زمان*هاي خاصي لازم است تا مصرف انرژي سيستم، قطع شده و يا به حداقل ممكن برسد. در چنين حالاتي، نظارت بر سيستم با در نظر گرفتن نيازهاي كنترلي آن، احتياج به روش*هاي نويني بدون دخالت انسان دارد. نقش اتوماسيون اتوماسيون مي*تواند در بسياري از روندهاي كنترلي به كار برده شود. نظارت، اندازه*گيري و جمع*آوري اطلاعات و از همه مهمتر، كنترل يك سيستم يا فرايند، از جمله فعاليت*هايي هستند كه به نحو احسن از عهده روش*ها و عناصر اتوماسيون برمي*آيند. در يك رويه كنترلي، اطلاعات كار توسط عناصر اتوماسيون مانند حس*كننده*ها و مبدل*ها جمع*آوري مي*شوند. كنترل*كننده اتوماتيك با تكيه بر برنامه از پيش تعيين شده، اطلاعات را پردازش مي*كند و در نهايت، اجزاي عمل*كننده، فرامين دريافت شده از كنترل*كننده را به فعاليت اجرايي تبديل مي*نمايند. به كمك اتوماسيون، تمام اين مراحل در سريعترين مدت و با بيشترين دقت انجام مي*گيرند و فاصله زماني بين مشاهده شرايط كار تا انجام تغييرات به حداقل ممكن مي*رسد. در اين بين اگر منطق كنترل، به طور مناسب و بهينه طراحي شده باشد، بهينه*ترين نتايج از بيشترين داده*ها حاصل خواهد آمد. همان گونه كه مشاهده مي*شود، اگر اين رويه كنترل به طور دائمي انجام گيرد، بسياري از زمان*هاي مصرف نامطلوب انرژي حذف شده و يا به حداقل مي*رسد. ضمن اينكه در صورت استفاده از انسان براي اين قبيل كارهاي تكراري و خسته*كننده، اثر رواني آن امكان خطاي انساني را افزايش مي*دهد. مثال*هاي فراواني در زمينه مزاياي اتوماسيون در حذف عوامل مؤثر بر مصرف نامطلوب انرژي وجود دارد. نظارت بر دماي يك ديگ بخار، گيربكس اتوماتيك يك خودرو، كنترل روشنايي معابر يك شهر متناسب با ميزان نور موجود، فرايند*هاي پتروشيمي و مانند آن، از نمونه*هاي متداول اين موضوع هستند. به عنوان نمونه، الكتروموتور سه*فاز يكي از پرمصرف*ترين عناصري است كه در كاربردهاي مختلف مورد استفاده قرار مي*گيرد و عامل اصلي مصرف انرژي الكتريكي است. معمولاً اين موتورها در ساعات زيادي از شبانه*روز مشغول كار هستند. بنابراين كنترل مصرف انرژي اين عناصر الكتريكي، تأثير به سزايي در صرفه*جويي انرژي دارد. امروزه تابلوهاي هوشمند مي*توانند به كمك روش*هاي خودكار، صرفه*جويي*هاي قابل ملاحظه*اي (5% تا 50%) را در مصرف انرژي اين موتورها به وجود آورند. از ياد نبرديم چنين كنترل*هايي بدون استفاده از اتوماسيون امكان*پذير نيست. نتيجه اتوماسيون توانسته بسياري از مشكلات ناشي از صنعتي *شدن و زندگي ماشيني را برطرف كند؛ كارهاي سخت و تكراري را به حداقل برساند؛ هزينه*ها و آلودگي*هاي حاصل از مصرف نامطلوب انرژي را تحت كنترل درآورد و خلاصه مزاياي فراواني كه از حوصله اين مقاله خارج است. آلبرت آينشتاين در مورد اتوماسيون گفته است:« هر گاه ما با اميد به شكل اشياي آينده بنگريم، مي*توانيم اتوماسيون را همچون بزرگترين موهبتي كه بشر تاكنون شناخته *است، در نظر آوريم». يك نكته را در انتها بايد مد*نظر قرار داد: استفاده از اتوماسيون بايد متناسب با كاربرد مورد نظر انجام گيرد. بايد تمام شرايط را در هنگام انتخاب روش و عناصر اتوماسيون به حساب آورد. گاهي پيش مي*آيد كه به كارگيري بيش از اندازه روش*هاي اتوماتيك، خود عاملي در افزايش مصرف انرژي است. بنابراين خوب است در استفاده از اتوماسيون حالت بهينه را در نظر بگيريم.
  13. آنچه در مورد لب تاپ باید بدانید ... راهنمای خرید لب تاپ مناسب لپ تاپ ها(كامپيوترهاي قابل حمل) به دليل افزايش توانايي ها و نيز قابليت جابجايي روز به روز در بين مردم محبوبيت بيشتري پيدا مي كنند. اين راهنما شما را در يافتن بهترين Laptop متناسب با نيازتان ياري مي*كند. اين راهنما از هشت قسمت تشكيل شده است كه در صورت نياز به راهنمايي بيشتر در هر كدام از قسمت ها مي توانيد با ما تماس بگيريد تا راهنمايي هاي بيشتر را به شما بدهيم. اندازه و وزن مطمئناً اندازه و وزن يك كامپيوتر همراه مهمترين موضوع در انتخاب يك Laptop مي باشد. تعداد زيادي Laptop بسيار كوچك و سبك وجود دارند. اما بخش هايي از رايانه (مانند درايوهاي نوري) نيز فداي اندازه مي شوند. Laptopهايي كه به جاي كامپيوتر روميزي استفاده مي شوند(به اصطلاح Desktop replacements) داراي همان قدرت كامپيوترهاي روميزي هستند. اما مطمئناً جابجايي اين سيستم ها به علت بزرگ و سنگين بودن مشكل افرين است. هنگاميكه قصد انتخاب يك Laptop را داريد، به اين نكته به خوبي توجه كنيد كه امكانات و لوازم جانبي براي شما مهمتر است يا حجم و اندازه دستگاه. هر چند در حال حاضر و با استفاده از تكنولوژي موسوم به Centrino محصول اينتل شما مي توانيد در يك Laptop هر دو گزينه را در اختيار داشته باشيد. پيشنهاد ما به شما اينست كه در صورت توان حتماً از Laptopهاي داراي تكنولوژي Centrino استفاده نمائيد. در قسمت هاي بعد باز هم به توضيح مزيت هاي اين تكنولوژي مي پردازيم. پردازشگر(CPU) سرعت Cpuهاي Laptop همواره با اندكي فاصله به دنبال سرعت كامپيوترهاي روميزي حركت مي كند. اما با اين قابليت كه توان استفاده بهينه از انرژي را دارند. انتخاب سرعت CPU ، بسته به هدف شما از خريد Laptop دارد. اگر قصد شما از خريد يك Laptop استفاده از اينترنت، دريافت نامه*هاي الكترونيكي(E-Mail)، استفاده از يك واژه پرداز و حتي تماشاي يك فيلم DVD باشد، استفاده از يك CPU با سرعت 800مگاهرتز و يا اندكي بيشتر نياز شما را رفع خواهد نمود. ولي اگر قصد جايگزيني آن را به عنوان كامپيوترتان داريد، نبايد به سرعت هاي زير 2گيگاهرتز فكر كنيد.توضيح اينكه CPUهاي Centrino در هنگام نوشتن اين مقاله داراي سرعت 1.6 مي باشند حافظه(RAM) حافظه قابل نصب در سيستم هاي قابل حمل(Laptop) به طور كلي كمتر از سيستم هاي روميزي است. هنگام خريد يك Laptop حتماً در مورد حداكثر RAM پشتيباني شده در دستگاه اطلاعات لازم را از فروشنده دريافت كنيد. در ضمن بد نيست ببينيد كه آيا خودتان هم مي توانيد RAM دستگاه را افزايش دهيد، يا حتماً بايد توسط آن شركت و متخصصينش انجام شود. نمايشگر(Display) هنگامي كه قصد خريد يك Laptop را داريد به قدرت تفكيك پذيري(Resolution) صفحه نگاه كنيد. معمولاً صفحه نمايش بزرگتر ترجيح داده مي شود. اما بعضي از صفحه نمايش هاي بزرگ كه داراي Resolution بالاتري نيز هستند، خواندن متن را دشوار مي كنند. در ضمن اندازه صفحه نمايش رابطه مستقيمي با اندازه Laptop خواهد داشت. سيستم هاي جديد با مونيتور 17 اينچ نياز به دقت بيشتر در نگهداري خواهند داشت. علاوه بر اينكه جابجايي آنها نيز مشكل تر خواهد بود. درايو ها اندازه Hard Drive يك موضوع مهم تلقي مي شود. اما انتخاب يك درايو نوري نيز به همان اندازه مهم است. يكي از قابليت هاي مهم Laptopهاي موجود قابليت استفاده به عنوان يك پخش كننده DVD قابل حمل است. بوسيله يك درايو DVD-ROM و يا يك درايو Como CD-RW هر شخصي مي تواند يك فيلم DVD را به مثابه يك تئاتر كوچك بر روي سيستمش تماشا كند. تعداد زيادي از سيستم هايي كه تحت عنوان Ultraportable شناخته مي شوند، قابليت استفاده از يك درايو نوري داخلي را ندارند. كه اين عمل به خاطر كاهش وزن و اندازه دستگاه صورت گرفته است. شبكه توانايي اتصال به شبكه نيز يكي از خصوصيت هايي است كه هنگام خريد يك Laptop بايد مد نظر داشته باشيد. به دنبال سيستم هاي بگرديد كه حداقل داراي يك مودم 56Kbps و يك اترنت(Ethernet) سريع باشند. اين ها به شما اجازه مي دهند تا با اكثر سيستم ها اتصال برقرار كنيد و به تبادل اطلاعات بپردازيد. اگر نياز به بيشترين بازده از شبكه را داريد، مي توانيد به دنبال Laptopهايي با مشخصه (802.11b wireless adapter) باشيد. با انتخاب سيستم هاي داراي اين گزينه به راحتي و بدون نياز به سيم قابليت اتصال و تبادل اطلاعات را خواهيد داشت. طول عمر باطري به نظر شما سيستمي كه با هر بار شارژ كردن فقط 30 دقيقه مي تواند كار كند چطور است؟ طول عمر باطري نيز به نياز شما بستگي دارد. ولي به دنبال سيستم هايي بگرديد كه حداقل 2 ساعت بدون نياز به شارژ مي توانند كار كنند. در صورت نياز بيشتر مي توانيد به دنبال Laptopهايي باشيد كه امكان استفاده از باطري جانبي را براي شما فراهم مي كند. ولي يك راه ديگر... باز هم استفاده از تكنولوژي جديد اينتل موسوم به Centrino. اين تكنولوژي به دليل مصرف كم باطري قابليت استفاده تا 6 ساعت را براي شما فراهم مي كند. گارانتي و آخرين مورد (نه كم اهميترين مورد) نوع و طول مدت گارانتي سيستم خريداري شده مي باشد. Laptopها ممكن است بيشتر از سيستم هاي روميزي دچار مشكل شوند و اين مورد نيز به خاطر قابليت جابجايي آن ها است. هنگام خريد يك سيستم مطمئن باشيد كه حداقل از 1 سال گارانتي بهره مند مي شويد. اگر قصد استفاده زياد و يا ناشيانه از Laptop را داريد سيستم هايي با 3 سال پشتيباني (با وجود قيمت بالاتر) انتخاب بهتري براي شما محسوب مي شود. سيستم هايي كه توسط شخص ثالث (فروشنده) گارانتي مي شود، انتخاب خوبي نيست مگر اينكه به نمايندگي از شركت سازنده دستگاه باشد
  14. با شروع قرن بیست و یکم در دورانی قرار گرفته ایم که حجم اطلاعات و دانش بشری به قدری زیاد شده است که به دوران انفجار اطلاعات معروف شده است و از این میان نقش ریاضیات به عنوان علم پایه در پیشرفت وتکامل بسیاری از علوم انکارناپذیر است . به علاوه ریاضیات با پرورش قدرت تفکر و ایجاد روحیه استدلال و منطق پذیری در افراد باعث درک بهتر سایر رشته های علمی که در ظاهر ارتباط چندانی با ریاضیات ندارند نیز می شود . همچنین ریاضیات با بهبود قوای تجزیه و تحلیل ، خلاقیت ، تصمیم گیری و ... در زندگی روزمره ی تمام انسان ها نقش مهمی دارد ؛ بنابراین آموختن علم ریاضیات برای تمام افراد جامعه بشری لازم و ضروری است و برای دانش پژوهان رشته های مختلف علمی امری ضروری تر است .اهمیت علم ریاضیات تا حدی است که باعث شده است از طرف سازمان آموزشی – علمی – فرهنگی ملل متحد «یونسکو» به عنوان سال جهانی ریاضیات نامیده شود که هدف آن گسترش و ترویج علم ریاضیات در تمام دنیا می باشد . رازی در ریاضیات هست که بیشتر از هر چیز دیگر آدمی را در فشار می گذارد . اگر ابداعات ریاضی صرفاً محصول تخیلات دلخواه ریاضیدانان باشد ، چه طور می شود که برخی از آنها کاربردهای فیزیکی پیدا می کنند ؛ مثلاً کاربردهایی که امکان می دهد مدارهای حرکت آنقدر دقیق حساب شوند که آدمی را بر ماه فرود آورند . هدف این دیدگاه این است که نشان داده شود ریاضیات زنده است ، مدام در حال تغییر است و ناتمام پیشرفت های ( قضیه ماورای ریاضی کورت گدل مقدر چنین است که ریاضیات تا ابد ناتمام بماند ) شگرف علم و تکنولوژی در سال های اخیر پای را به فضای بیکران باز کرده است . بر روی کره زمین عمق اقیانوسی ها و در فضای لایتناهی ، مجهول های زیادی وجود دارند که هر روز باید توسط دانشمندان علوم گشوده شوند . این پیشرفت های علمی بر اساس و پایه علم ریاضیات استوار شده است . مسیر سفینه های فضایی و امکان مسافرت فضا نوردان به کرات دیگر توسط علوم مکانیک ریاضی و کامپیوتر برآورد و محاسبه می شوند . کاربرد ریاضیات در علم مکانیک است که با محاسبه دقیق موشک ها میلیون ها کیلومتر دورتر از زمین به مقصد خود می رساند و از فضا بدون خطا به نقطه ی معینی بر روی کره زمین هدایت می کنند . دانشمندان ومتخصصان علوم و تکنولوژی ریاضیات را پایه علوم می دانند ، زیرا کلیه شاخه های مختلف علوم ، فنون ومهندسی از جمله مهندسی برق و مهندسی الکترونیک و مکانیک بر مبنای علوم ریاضی استوار می باشند ، در حقیقت پیشرفت صنعت و ارتباطات مدرن مدیون علم ریاضی و کامپیوتر است . به طور خلاصه باید گفت که علم ریاضی ابزاری منسجم در بهینه کردن صنعت و تکنولوژی و همکاری مطمئن و خلاق برای طراحان و مهندسان در طراحی ، محاسبه ، مدل سازی ، ساخت و تولید صنایع مدرن است . پیشرفت های سریع و همه جانبه علوم و تکنولوژی و تحولات عظیم اقتصادی و گسترش بی سابقه ارتباطات و دیگر دانش های بشری در قرن بیست و یکم مسائل جدیدی را مطرح ساخته است ؛ طبیعت متناهی و( گاه نامتناهی ولی گسسته ) بسیاری از این مسائل همراه با به کارگیری ابزار جایگزین ناپذیر کامپیوتر و ( علم کامپیوتر ) ریاضیات مدلسازی خود را آشکار می سازد و در قالب ریاضیات گسسته به بیان دقیق تر مسائل مطرح شده پرداخته و سپس با ابداع الگوریتم های مناسب و پیاده سازی کامپیوترهای آنها به حل این مسائل می پردازد . منبع : نشریه امید ریاضی
  15. آموزش مكانيك با داشتن دو كارگاه مكانيك و يك كارگاه تراشكاري و يك كارگاه جوشكاري و يك كارگاه لوله كشي و يك كارگاه ابزار دقيق, فضايي مطلوب در اين بخش دارد. از جمله وسايل كمك آموزشي اين بخش ميتوان به 1)ماكتهاي موتورهاي ديزلي و بنزيني 2)ماشين آلات متنوع حفاري از جمله ميز دوار كمپرسورهاي مختلف 3)دستگاه تراش 4)موتورهاي جوشكاري 5)تجهيزات آموزش هيدروليك از جمله پمپهاي هوايي و الكترونيكي اشاره كرد. با توجه به امكانات متنوع اين واحد قادر به برگزاري دوره هاي متعدد آموزشي مي باشد كه از آن جمله ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد. 1)آشنايي با موتورهاي بنزيني خطي,* V شكل و وانكل(شرح سيستمها و عيب يابي) 2) آشنايي با موتورهاي احتراق داخلي ديزل 3) آشنايي با موتورهاي ديزل CAT سري 3500 (شرح سيستمها و عيب ياب) 4) آشنايي با ماشين آلات دستگاه حفاري(اصول كار و شرح سيستمها و عيب يابي) 5) پمپهاي دستگاه حفاري 6)دوره جوشكاري ذوبي و كمپرسورهاي گارد نور واينگر سولرند. براي كسب اطلاعات بيشتر به وب سايت [Hidden Content] مراجعه كنيد.
  16. چرا در موتور سیکلت های قدیمی یک برآمدگی یا شکم در لوله اگزوز آن ها بود . این برآمدگی که محفظه انبساط نامیده می شود برای افزایش توان موتور ایجاد شده است. این تکنیک تنها در موتور های دو زمانه امکان پذیر است. برای همین از آن در موتور سیکلت های قدیمی استفاده می شود . عملکرد پنهانی که در این محفظه است باعث می شود که با استفاده از فشار یک پمپ برای بیشتر وارد کردن سوخت و هوا به سیلندر شود. ین کار تقریبا شبیه کار توربو شارژ ها است اما مثل آن از قطعات متحرک استفاده نمی شود ( توربو شارژ ها حرکت خود را از اگزوز می گیرند و آن را به حرکت میل لنگ اضافه می کنند ) همان طور که می دانید در موتور های دو زمانه مرحله مکش و سوخت در یک زمان انجام می شود .( ابتدا تخلیه شروع شده و بعد از آن مرحله مکش آغاز می شود .) هنگامی که پیستون پایین می رود سوراخ لوله اگزوز باز می شود و دود تخلیه می شود. اما بعد از مدتی که سوراخ ورود بنزین هم باز شد دو اتفاق می افتد: 1- بدلیل مکش هوا مقداری بنزین وارد لوله اگزوز می شود و بجای 175 cc ، 250 cc بنزین مکیده می شود . 2- موج فشاری که به دلیل باریک بودن لوله خروج در ته محفظه انبساط ایجاد می شود بنزین و هوای وارد شده به اگزوز را با فشار به سیلندر بر می گرداند. چون محفظه سیلندر پر از بنزین است و مقداری بنزین هم با فشار به داخل سیلندر رانده می شود ، در نتیجه تراکم بیشتری آنجا ایجاد می شود که باعث افزایش قدرت و توان می شود ( سرعت حرکت شافت میل لنگ بیشتر می شود).
  17. در حال حاضر، كاهش وزن خودرو، به حداقل رساندن هزينه*ها و بهبود عملكرد محصولات از اهداف راهبردي صنايع خودروسازي محسوب مي*شود. استفاده از فناوري*هاي مدرن توليد نظير TWBا1، هيدروفرمينگ و... يكي از راه*هاي دستيابي به اين اهداف مي*باشد. در اين مقاله فناوري هيدروفرمينگ به همراه مزايا و كاربرد آن در قطعات خودرو بررسي شده است. فناوري هيدروفرمينگ در 10 سال گذشته استفاده از روش هيدروفرمينگ، در صنعت خودروسازي رشد فزاينده*اي داشته است. در اين روش از فشار سيال به*جاي پانچ براي شكل*دهي درون قالب استفاده مي*شود. اين روش براي توليد يكپارچه قطعاتي كه در گذشته با مونتاژ چند قطعه پرسكاري شده توليد مي*شدند، كاربرد دارد. همچنين با استفاده از اين روش به همراه استفاده از فولاد با استحكام بالاتر و ضخامت كمتر مي*توان به كاهش وزن قابل توجهي دست يافت. همچنين با حذف نقاط جوش به*واسطه توليد قطعات يكپارچه، صلبيت قطعه افزايشمي*يابد. روش هيدروفرمينگ به 2 دسته كلي هيدروفرمينگ لوله*اي و هيدروفرمينگ ورقي تقسيم مي*شود. هيدروفرمينگ لوله*اي يكي از فرايندهاي شكل*دهي قطعات توخالي با مقاطع مختلف است كه در آن بلنك اوليه (لوله) با اعمال فشار هيدروليكي داخلي، شكل حفره قالب را به خود مي*گيرد. مراحل شكل*دهي قطعات تا رسيدن به محصول نهايي در روش هيدروفرمينگ لوله*اي در شكل يك، نشان داده شده است. اين مراحل عبارتنداز: 1. قرار دادن بلنك اوليه (لوله) در داخل قالب 2. بسته شدن قالب و قرار گرفتن 3. پانچ آب*بندي در دو طرف بلنك (در ضمن در اين مرحله قالب با سيال مورد نظر پر مي*شود) 4. اعمال فشار با حركت پانچ*ها 5. حذف فشار، باز كردن قالب و خارج كردن قطعه قالب*ها در اين نوع هيدروفرمينگ با توجه به نوع قطعه داراي 2 پانچ آب*بندي بوده و به صورت محوري نسبت به 2 انتهاي بلنك اوليه قرار مي*گيرند. در ضمن يك پانچ فشار متقابل از بالا براي كنترل سيلان ماده نيز وجود دارد. در شكل 2، اجزاي قالب و عوامل مؤثر به*طور شماتيكي نشان داده شده است. به*طور كلي هر سيستم هيدروفرمينگ لوله*اي شامل ماده اوليه يا قطعه كار، محصول نهايي، ابزار و قالب، تجهيزات و پرس، مسائل محيطي (روغن و سيال مورد استفاده قابل بازيافت است و نبايد آلودگي محيطي ايجاد كند)، فصل مشترك بين ابزار و قطعه كار (اصطكاك) و نواحي تغيير شكل مي*باشد (شكل 3). تمامي موارد مذكور در ادامه به*طور خلاصه ذكر شده است. ماده اوليه بلنك اوليه بسته به شكل هندسي قطعه نهايي مي*تواند به صورت*هاي لوله مستقيم، لوله خم*دار و لوله فرم*دار باشد. همچنين جنس لوله بايد به*گونه*اي انتخاب شود تا علاوه*بر عدم مشاهده هرگونه عيب بر روي قطعه نهايي، مشخصات محصول نظير توزيع ضخامت، شكل هندسي و صلبيت وزني تأمين شود. برخي از خصوصيات مورد نياز مواد مورد استفاده در اين روش عبارتند از: ازدياد طول نسبي بالا و يكنواخت، توان كار سختي بالا، انيزوتروپي پايين، كيفيت سطحي خوب و عاري از خراش، تلرانس ابعادي بسته و بلنك عاري از پليسه. انواع لوله*هاي مورد استفاده در اين روش شامل لوله شكل 1: مراحل مختلف فرايند هيدروفرمينگ لوله*اي و پروفيل*هاي كشيده شده بدون جوش و درز جوش مي*باشد. ابزار و قالب به*طور كلي ويژگي*هاي مربوط به قالب*هاي هيدروفرمينگ عبارتند از: 1. استحكام بالا به دليل وجود تنش*هاي ناشي از فشار بالاي سيال و نيروهاي محوري 2. پرداخت سطحي خوب به منظور كاهش اصطكاك و افزايش شكل*پذيري 3. استفاده از اجزاي قابل تعويض تجهيزات و پرس از پرس*هاي هيدروليك براي توليد قطعات هيدروفرمينگ استفاده مي*شود. نيروي ورق*گير مورد نياز بستگي به مقدار فشار دروني و ابعاد قطعه دارد. تجهيزات پرس و مراحل مختلف فرايند در شكل 4 نشان داده شده است. چارچوب پرس هيدروليك به*طور شماتيك در شكل 5 نشان داده شده است. هيدروفرمينگ ورقي اين فرايند شبيه فرايند متداول كشش ورق بوده كه در آن بلنك اوليه توسط ورق*گير بر روي قالب گرفته شده و پانچ بلنك مورد نظر را به درون قالب مي*كشاند. اختلاف عمده روش هيدروفرمينگ ورق نسبت به فرايند موسوم كشش ورق در نوع سنبه آن بوده و دراين روش از يك سيال (معمولاً امولسيون آب و روغن) يا يك ماده انعطاف*پذير به*جاي سنبه استفاده مي*شود. (شكل 6) اين روش، در تيراژ پايين توليد و در مقياس نمونه*سازي مي*تواند جايگزين مناسبي براي فرايند كشش عميق باشد. كيفيت سطحي بالاي قطعات، يكنواختي ضخامت بسيار مناسب، كشش قطعات پيچيده در يك مرحله، عمق كشش بيشتر به همراه توزيع مناسب كرنش و عدم نياز به ساخت قالب و در نتيجه كاهش هزينه از مزاياي اين روش نسبت به فرايند كشش عميق مي*باشد. مزاياي فناوري هيدروفرمينگ 1. كاهش هزينه 2. كاهش وزن اجزاي تشكيل*دهنده سيستم هيدروفرمينگ لوله*اي 3. كاهش تعداد قطعات 4. كاهش ابزار توليد 5. افزايش استحكام و صلبيت قطعات 6. بهبود كيفيت قطعات پيچيده 7. كاهش زمان فرايند 8. كاهش پرت مواد كاربرد در دهه گذشته استفاده از فناوري هيدروفرمينگ در صنايع مختلف بويژه صنعت خودروسازي رشد زيادي داشته است. همچنين انتظار مي*رود كاربرد اين روش در دهه آينده افزايش يابد. شركت كرايسلر در 1990 اولين قطعه هيدروفرم شده را به نام Instrument Panel Beam در توليد انبوه به بازار خودروهاي امريكايي معرفي كرد. جداول، نمودارها و اشكال اين*صفحه، كاربرد اين روش در قطعات مختلف خودرو و همچنين ميزان استفاده از آن در كشورهاي مختلف نشان مي*دهد.
×
×
  • اضافه کردن...