جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خودکشی'.
3 نتیجه پیدا شد
-
مقاله خودکشی سلولهای مغز با کوکائین
YAGHOT SEFID پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبارو مقالات و موضوعات متفرقه
[h=1] خودکشی سلولهای مغز با کوکائین [/h] » سرویس: علمي و فناوري - پژوهشي کد خبر: 94103018108 چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۷ محققان با انجام آزمایش بر روی موشها شواهد جدید قابل توجهی را در حمایت از این ایده که دوزهای بالای کوکائین با تحریک فعالیت بیش از حد اتوفاژی، سلولهای مغز را از بین میبرند، ارائه کردند. به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، اتوفاژی یک فرآیند است که طی آن سلولها به معنای واقعی کلمه محتویات سیتوپلاسمی خود را تجزیه میکنند. نتایج محققان علاوه بر این ارائه دهنده یک پادزهر به نام CGP3466B نیز بود. این پژوهش که در دانشگاه جانز هاپکینز انجام شد همچنین نشانههایی از اتوفاژی در سلولهای مغز موشهایی را یافت که مادران آنها در دوران بارداری کوکائین مصرف کرده بودند. دکتر سولومون اسنایدر گفت که این اطلاعات به ارائه یک بینش برای استفاده از یک ترکیب شناخته شده میپردازد که با این پروسه تداخل داشته و از بروز آسیب جلوگیری میکند. پس از اینکه در سال 1990 کشف شد که سلولهای مغزی با استفاده از گاز نیتریک اکسید به برقراری ارتباط میپردازند، اسنایدر و تیم تحقیقاتی وی چند دهه وقت صرف مطالعه تاثیرات آن کردند. در سال 2013، محققان دریافتند که نیتریک اکسید در مرگ سلولی ناشی از کوکائین از طریق تعاملات آن با آنزیم GAPDH نقش بسزایی دارد. این تیم تحقیقاتی سلولهای عصبی مغز موش را برای بدست آوردن سرنخ مورد بررسی قرار دادند. اسنایدر میگوید سلولها، مانند کل جانوران در اثر حرارت شدید ، سموم و ضربههای فیزیکی میمیرند و همچنین میتوانند به سه روش که از لحاظ شیمیایی توسط پروتئینهای مختلف برنامهریزی و کنترل میشود، دست به خودکشی بزنند. این پژوهش در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است. -
با سلام عنوان تاپیک گویای همه چیز هست........... دوستی داشتم که با هم خیلی خوب بودیم دوست دوران دبستان من بود بعد دبستان وشروع دوران راهنمایی گمش کردم گذشت وبعد زمان درازی حدود ده سال اتفاقی ..یه روز که در مغازه نشسته بودم دیدم جوانی لاغر ونحیف با سیگاری گوشه لبش اومد تو مغازه بهش گفتم لطفا با سیگار نیاتو...اما واسه یه لحظه خشکم زد اون حمید بود رفیق گمگشته ام .....اما چرا اینجوری؟بی اختیار بغلش کردم ودیگه نتونستم جلوی گریه ام رو بگیرم تاه شناخت اونم بغش ترکید........بعد کلی خوش وبش وتکرار خاطرات کودکی شماره موگرفت ومنم شماره شو گرفتم ورفت تا اینکه هفته پیش زنگ زدم بهش یه خانومی جواب داد تا سراغ حمید رو گرفتم با بغضی گفت بیمارستان الزهرا بستریه ................فرداش اعلامیه شو رو دیوار دیدم .......دنیا رو سرم خراب شد تا سرحساب شدم فهمیدم خودکشی کرده..........آخه چرا؟اون حمیدی که من میشناختم نمیشد حدس زد حتی غمگین بشه چه برسه به اینکه....................... حالا از اون روز تاحالا مدام این سوال تو ذهنمه که خودکشی دلیل داخلی داره یا بیرونی؟کدام علت باعث این فاجعه انسانی میشه؟چطور انسان باید این جرأت وجسارت رو پیداکنه که بتونه خودکشی کنه ؟شما خودتون امتحان کنید حتی جرأت بریدن نوک انگشت خودراندارید چه برسه به اینکه بخواهید به زندگی خود پایان بدهید پس کسی که جرأت خودکشی داره یقینا آدم ترسویی نیست بلکه برعکس خیلی هم شجاعت داشته حالا چی میشه که باید به این نقطه برسه؟ نظرشماچیه؟خودکشی دلیل داخلی داره یا بیرونی؟
-
آیا تاکنون با پیشامدهای ناکام کنندهای در زندگی مواجه شدهاید، طوری که دلتان بخواهد به همه چیز خاتمه دهید؟ آیا تاکنون مرگ به عنوان راه حلی بهتر از مبارزه با زندگی برایتان مطرح شده است؟ بسیاری از مردم در دورهای از زندگی خود به مرگ فکر کردهاند، ولی تعداد بسیار کمی از آنها واقعا به خودکشی عمل میکنند. بحران خودکشی تجربهای مغشوش کننده ، دردناک و سخت است. برای بیرون آمدن از بحران خودکشی ، تعیین عوامل ایجاد کننده بحران ، فهم احساسات شخص خودکشی کننده و مواجهه با افکار خودکشیگرا ، مسائل بسیار مهم و اساسی هستند. چه چیزی به بحران خودکشی منجر میشود؟ یک بحران خودکشی معمولا توسط یک تجربه آسیب زا و یا مجموعهای از تجارب که احساس ارزشمندی شخص را پایمال میکنند، ایجاد میشود. این تجارب شامل یک فقدان اساسی ، ناکامی در نیل به اهداف شخصی و یا مشکلات شخصی دراز مدت میباشند. زمانی که نظام مقابلهای شخص قادر به رویارویی با تجارب منفی زندگی نباشد، افسردگی و یأس ناشی از آن میتواند شخص را به افکار خودکشی ، آسیبپذیر نماید. احساسات شخص خودکشی کننده عموما شخص در معرض خودکشی ، به دلیل احساس بیگانگی از تعاملات اجتماعی کنارهگیری میکند. او در پس انبوه جمعیت احساس انزوا و تنهایی مینماید. نیروی لازم برای عملکردهای روزانه کاهش مییابد. احساس خستگی و نوسانات خلقی ایجاد میشوند. خواب، خوراک و عادات مراقبت از خود از نظم معمول خارج میگردند. شخص ممکن است بدلیل سخت و غیر قابل تحمل بودن الزامات زندگی از خوردن خودداری کند، در خواب مشکل داشته باشد، کلاس درس یا کار خود را فراموش کند و از آرایش ظاهری خود غفلت نماید. عواطف خشم ، آسیب و غمگینی احساس ناامیدی و درماندگی فرد را در بر میگیرد.