جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تغییر اقلیمی یا تغییر اخلاقی؟'.
1 نتیجه پیدا شد
-
تغییر اقلیمی یا تغییر اخلاقی؟ ابتدا: مکرراً سازمان جنگلها ومراتع از تغییر اقلیم به عنوان یکی از دلایل قهقرای جنگل های ایران نام برده است. حرف است دیگر. حساب وکتابی هم که ندارد. روند سریع نابودی جنگلها در ایران تقریباً از ابتدای دهه چهل شروع شده است. در این پنجاه سال یعنی از ابتدای دهه چهل تا حالا مساحت جنگلهای ایران دست کم دو سوم کاهش یافته است. دو میلیون سال طول کشیده بود تا ایران بیست وچهار میلیون هکتار جنگل داشته باشد و فقط پنجاه سال طول کشید تا این مساحت به کمتر از بیست میلیون هکتار برسد. اما در هیچ کجای ایران، به ویژه در محدوده های البرزشمالی و زاگرس مرکزی که با بیشترین حجم نابودی جنگلها مواجه بوده، نشانه ای از تغییر اقلیم وجود ندارد. روندهای آماری اصلاً نشان دهنده کاهش یا افزایش به اصطلاح معنا دار بارش یا دما نیستند. مثل همیشه در طول تاریخ بعضاً نوسانات اقلیمی وجود داشته،اما تغییر اقلیم؟ نه، اصلاً. تنها جایی که در این پنجاه سال به قطع متوسط های بارش ودمای آن به طور کاملاً معنادارتغییر کرده، محدوده مرکزی تهران، یعنی ازحدود میدان توپخانه تا میدان ونک است. به دلیل پدیده ای تحت عنوان جزیره حرارتی شهرها. اما کسی به یاد ندارد که فی المثل دردهه چهل میدان انقلاب کنونی جنگل بوده وداخل آن ببر وپلنگ غرش می کرده است. بعد: برای اثبات اینکه در ایران تغییر اقلیمی رخ نداده، نیازی به دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده وسری نیست. حتی لازم نیست اقلیم شناس یا جغرافیدان باشید. فقط کافی است محاسبه را در حد چهارعمل اصلی بلد بوده وامکان دسترسی به اینترنت داشته باشید. وبسایت سازمان هواشناسی کشور متوسط بارش ودمای همه مناطق کشور را درصد سال گذشته به تماشا گذاشته است. احتیاجی به محاجه ورگ گردن سفت کردن برای اثبات یا رد تاثیر تغییر اقلیم در نابودی جنگلهای ایران نیست. سری به این سایت بزنید ومتوسط های آماری دما وبارش دهه های گذشته ایران را باهم مقایسه کنید. سرانجام: واقعیت این است که داشتیم خوش وخرم نان وماستمان را می خوردیم وناگهان در ابتدای دهه چهل پول نفت آمد و فرصت دست درازی به هر گوشه این آب وخاک رابه ما داد. هر جا را توانستیم حفر کردیم وآسفالت کردیم وخراشیدیم وویران کردیم. گفت مارا به سخت جانی خود این گمان نبود. با این همه خامدستی که ما بر طبیعت روا داشتیم، عجیب است که همین قدر جنگل برایمان باقی مانده. روزگاری در این سرزمین درخت مقدس بود ومردم به آن دخیل می بستند. حالا درختهای دخیل بسته را تعمداً می سوزانند. روزگاری می گفتند شکستن شاخه درخت مثل شکستن بال فرشته است. بنده خدا فرشته ها از شرم حالا رو برگردانده اند. آنچه تغییر کرده، اقلیم نیست،هزار چیز دیگر است، یکی از آنها اخلاق. فقط یکی از آنها.