رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تاریخ معماری'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

15 نتیجه پیدا شد

  1. Mahnaz.D

    معماری روسیه

    معماری روسیه سبک‌های متفاوتی را در تاریخ ثبت کرده است. از کلیسا محوری تا تجمل‌گرایی و سبک‌های ایتالیایی در شمار سبک‌های معماری روسیه در طول تاریخ به شمار می‌آیند. هنر و معماری روسیه با وجود آن که این کشور درهایش را به روی دنیا گشوده است، کماکان اسرارآمیز باقی مانده است. در مورد سیر تکامل هنرهای زیبا در روسیه اطلاعات زیادی در دست نیست. برای یک دوره هزار ساله، از قرن نهم از زمان تغییر مذهب روسیه به مسیحیت ارتدوکس تا قرن نوزدهم، هنر روسیه تقریباً با تصویرنگاری نمود پیدا می‌کرد. نقاشی قدیس‌ها یا مناظر مربوط به داستان‌های انجیل که روی بوم‌های چوبی کشیده شده‌اند، همه بیانگر حاکمیت کلیسا بر عرصه هنر و معماری این کشور هستند. معماری روسیه همچون هنر در این کشور کلیسا محور بود و در طول سالیان متمادی تابع محدودیت‌هایی بود که کلیسا بر آن تحمیل می‌کرد. کلیساها به شکل صلیب یونانی ساخته می‌شدند که تعداد کمی پنجره و سقف‌های شیب‌دار داشتند. دیواره‌ای (یا تیغه‌ای که محراب را از بقیه کلیسا جدا می‌کند و روی آن شمایل مقدسان نقش شده است) که در قسمت جلوی محراب واقع شده و شمایل قدسین روی آن نقش گرفته بود در واقع معرف تصویر درونی کلیسا بود. معماری دوران قرون وسطی در این کشور نیز شرایط خاصی را پشت سر گذرانده است. کلیساهای بزرگ کرملین نمونه‌های بارز نفوذ تدریجی ایتالیا در فرهنگ و هنر روسیه در قرون 15 و 16 است. سبک ونیزی کنگره‌دار سقف‌ها معماری رایج آن زمان در مسکو بوده است. کلیسای بزرگ سنت با سیل در مسکو آخرین کلیسایی است که از گنبدهای شیب‌دار تشکیل شده است، بعدها رهبران ارتدوکس ساخت کلیساها به این سبک را ممنوع کردند.
  2. چکیده: محمدکریم پیرنیا، از برجسته ترین تاریخ پژوهان معماری ایران، دو دستاورد بزرگ به نام اصول معماری ایران و سبک شناسی معماری ایرانی داشت. در این مقاله، به بررسی اصول پیشنهادی او برای معماری ایرانی پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا چگونگی تکوین و تکمیل اصول پنج­گانۀ او در طی زمان نشان داده شده، سپس سخن او دربارۀ یکایک اصول­ها که در منابع گوناگون پراکنده است، از منابع اصیل جمع­آوری و به زبانی منسجم بیان گردیده است. در ادامه مقاله، در کلیات این اصول تأمل، و شایستگی آن­ها برای تبیین معماری ایرانی سنجیده شده است. نگارندگان، انگیزه های پیرنیا را از طرح آن­ها و نیز مفروضات و دلالت های ضمنی آن­ها را بررسی و آن­ها را نقد کرده­اند. در پایان نشان داده شده که ترکیب و محتوای کنونی این اصول، باطن و ظاهری دارد. ظاهر آن­ها متناسب با نیازهای زمانۀ پیرنیاست و ممکن است امروزه به کار محققان معماری ایران نیاید و معتبر نباشد، اما باطن آن­ها ابزارهایی ارزنده برای شناسایی و فهم معماری ایرانی در بستر فرهنگ ایرانی است. در این صورت، می­توان اصول پیرنیا را بازخوانی کرد و در خدمت تعمیق تحقیق در تاریخ معماری ایران درآورد. مشخصات مقاله:مقاله در 17 صفحه به قلم مهرداد قیومی بیهندی(استادیار گروه تاریخ معماری و مرمت،دانشکده ی معماری و شهرسازی،دانشگاه شهید بهشتی)،محمد مهدی عبدالله زاده(دانشجوی دکتری معماری،دانشکده ی معماری و شهرسازی،دانشگاه شهید بهشتی).منبع:مطالعات معماری ایران سال اول بهار و تابستان 1391 شماره 1.ensani.ir بام و بوم و مردم-بازخوانی و نقد اصول پیشنهادی پیرنیا
  3. گوشه ای از مطلب: از متون کهن زبان فارسی،در تدوین و تنظیم تاریخی برای معماری ایران چند نوع اطلاع عاید می شود: یک دسته مطالبی است که از جهت کسب اطلاع درباره ی محل وقوع ابنیه و عمارات(از قبیل قصور،مدارس،مساجد،خانقاه ها،بقاع،کاروانسراها،رباطها و جز ان ها) و نام بانیان و زمان برپاشدن ان ساختمان ها به دست می آید.این قبیل اطلاعات بیشتر در کتب تاریخی و جغرافیایی شهرها مندرج است و طبعا این نوع مواد در تهیه تاریخ ابنیه و آثار باستانی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. مشخصات مفاله:مقاله در 4 صفحه به قلم ایرج افشار.منبع هنر و مردم-شماره 173 مقدماتی درباره تاریخ معماری در ایران بر اساس متون فا
  4. سپاس بی قیاس به درگاه حضرت دوست که هر چه هست در سیطره ی قدرت اوست. مقاله ای که پیش رو دارید به پاس زحمات گرامی یاد مرحوم استاد پیرنیا به نگارش در آمده که الحق عنوان پدر معماری سنتی ایران برای ایشان برازنده است.در این مقاله به بررسی موقعیت و معرفی فضای یکی از خانه های با ارزش و تاریخی نایین می پردازیم که بنا به نوشته ی مرحوم پیرنیا این خانه قسمتی از دوازده خانه به هم چسبیده ای بوده که تاریخ ساخت اصل بنا مربوط به اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم ه.ق،است. مشخصات مقاله:مقاله در 6 صفحه به قلم داوود صارمی نیا.منبع کتاب ماه هنر،مهر و آبان 1385 نگرشی بر تاریخ معماری و نقاشی های دیواری خانه پیرنیا .pdf
  5. خانه فروغ الملک ( موزه هنر مشکین فام ) عمارت فروغ الملك در سال 1310 (اواخر دوره قاجار و اوايل دوره پهلوي اول) توسط فروغ الملك قوامي (داماد قوام بزرگ) در زميني به مساحت 1020 متر مربع در محور سنگ سياه و در جوار بقعه بي بي دختران احداث گرديد.اين بنا جهت استفاده مسكوني ساخته شده و شامل پاسدارخانه،آشپزخانه ،‌اسطبل ، حمام و دو باب منزل مسكوني (مهمان سراي فدك فعلي و خانه فروغ الملك )‌مي باشد كه خانه فروغ الملك در سه طبقه و شامل زیر زمین طبقه همکف و طبقه اول است که دارای دو بخش بیرونی و اندرونی با دو حیاط جداگانه، عمارت شاه نشین ، حوضخانه ، حمام ، آشپزخانه و ... است . در دو قسمت شمال و جنوب دو اتاق پنج دری دارد . در ضلع شمال غربی سالن اصلی ساختمان به نام شاه نشین قرار دارد که دارای پنجره های گره کاری است . این شاه نشین به وسیله حوضخانه ای هشت ضلعی به قسمت اندرونی متصل میشود.هنر نقاشی روی سقفها یادآور هنر دوره زندیه است.
  6. Atre Baroon

    فیروزه اسلام(مسجد کبود)

    خصوصیت بارز و شهرت وافر مسجد کبود با معماری ویژه تلفیــقی و اعـــجاب انگیز آن بیشتر به خاطر کاشیکاری معرق و تلفیق آجر و کاشی ، اجرای نقوش پرکار و در حد اعجاز آن می باشد، که زینت بخش سطوح داخلی و خارجی بنا بوده است. در متن کتیبه برجسته سر درب باشکوه و پر نقش و نگار آن، عمارت مظفریه و نیز نام نعمت الله بن محمد البواب ، خطاط و احتمالا" طراح نقوش که از هنرمندان برجسته خوشنویسی آذربایجان بوده،درج شده است. چنین تصور می شود که ساختمان مسجد کبود به مثابه یادمان از پیروزی های جهانشاه برپا گردیده است به طوری که در این خصوص می توان به سوره «فتح» که بصورت کامل و به شکل برجسته ، زینت بخش دور تا دور بالای شبستان بزرگ می باشد اشاره نمود. نام جهانشاه در کتیبه بالای درب ورودی نقش بسته که قبلا" روکش طلایی داشته است. مسجد کبود دارای دو مناره باریک و بلند در منتهی الیه شرق و غرب ضلع شمالی بوده است، در پشت درب ورودی به شبستان بزرگ ، یک بیت شعر فارسی به خط ثلث نوشته شده بدین مضمون : کردار بیار و گرد گفتار مگرد چون کرده شود ، کار بگوید که که کر مسجد جهانشاه یا مسجد کبود (گوی مسجید) از آثار ابوالمظفر جهانشاه بن قرا یوسف از سلسله ترکمانان قراقویونلو می باشد که در870 هجری به همت و نظارت جان بیگم خاتون،زن جهانشاه بن قرایوسف قره قویونلو ،پایان یافته است. در کتابهای تاریخی،این بنای باشکوه را «عمارت مظفریه»خوانده اند که مورد توجه ابو المظفر یعقوب بهادر خان قرار گرفت.در این روزگار تبریز در نهایت آبادانی و رونق بود.در نیمه اول قرن یازدهم هجری،کاتب چلبی و اولیا چلبی جهانگردان ترک عثمانی و در نیمه دوم همین قرن،تاورنیه و شاردون جهانگردان فرانسوی از این مسجد دیدن کرده بودند. کاتب چلبی در تاریخ جهان نما می نویسد: «درگاه مسجد جهانشاه بلند تر از طاق کسری است.بنایی عالی است که با کاشیهای زیبا آراسته شده،گنبد های بلندی دارد....جامع دل انگیزی است که هر کس داخل شود دلش اجازه بیرون شدن را نمیدهد.لیکن شیعیان غالب‍ااز رفتن بدان مسجد خودداری میکنند.این بنا با کاشیهای زیبا آراسته شده،گنبدهای بلندی دارد و همه در و دیوار آن با کاشیهای رنگارنگ زینت یافته است» مادام دیولافوا جهانگرد فرانسوی می نویسد: «شهر تبریز ابنیه قدیمی زیادی ندارد اما آنچه باقی مانده شایان توجه است بهترین نمونه آن مسجد کبود است که در قرن 15 میلادی در زمان جهانشاه قره قویونلوها ساخته شده است.متأسفانه گنبد این بنای بی نظیر به واسطه زلزله خراب شده و قسمتی از دیوارها را نیز با خود فرو ریخته است.این مسجد حیاط بزرگی داشته که در اطراف آن طاق نماهای جالب توجهی بوده و در مرکز آن حوض بزرگی برای وضو گرفتن وجود داشته است» انگیزه ایجاد این مسجد را به خاطر علاقه جهانشاه قراقویونلو به مذهب شیعه یاد کرده و می نویسد: «این شخص دوستدار خاندان نبوت و عصمت و طهارت بوده است.در تمام کاشیکاریهای بی نظیرش،عبارت(علی ولی الله) و اسامی مقدس حسنین سلام الله علیها به اشکال مختلف ،زینت بخش دیوارها بوده است.سنگفرش کف این بنا بسیار باشکوه و خوش منظره بوده که هنوز هم آسیب ندیده است.درب ورودی مسجد به دهلیز یا کفشکن باز می شود.مسجد مرکزی بزرگ در جنوب دهلیز واقع شده است .این مسجد به شکل مربع و طول هر ضلع آن شانزده ونیم متر است. گنبد فیروزه گون بزرگ و بسیار معروف مسجد کبود در بالای این قسمت قرار داشت.این گنبد بود که مسجد را به فیروزه اسلام مشهور ساخته بود . متاسفانه پس اززلزله وحشتناک تبریز به سال 1192 هجری،تمام سقف مسجد فرو ریخته و خس و خاشاک فراوانی چون پوشاکی ستبر روی آنها را فرا گرفته و مرمر محراب بی نظیر آن از وسط شکسته و به روی خاک افتاده بود. در صحن و محل عمارات ضمیمه مسجد کبود،دبستان جهانشاه و موزه آذربایجان بر پاست که در سال 1337 ساخته شده و اکنون یکی از مراکز دیدنی و تاریخی تبریز می باشد. موزه مشروطیت مهمترین قسمت موزه آذربایجان است. معماری مسجد: نمای روبروی مسجد با سردرب کاشیکاری شده،شکوه و جلال به خصوصی دارد.مصالح بنا آجری است.سنگهای ساختمانی نادری در آن به کاررفته است.از بقایای مسجد معلوم می شود که آجرها با گچ بند کشی شده است.صحن مربع شکل،حوضی برای وضو،شبستانهای اطراف برای درس و همچنین پناهگاه مستمندان،مسجد را تشکیل می دادند.در قسمت جلوی صحن و رو به قبله،بنای اصلی مسجد به پا شده که محوطه ای محصور،پوشیده ومربع شکل است.فاصله پایه های سقف ضربی آن ، 12 متر است که بر روی چهار پایه یک محوطه مربع شکل قرار دارد.بالای این بنا گنبدی قرار داشت که از آجر ساخته شده بود ، که ریخته است.تزیینات دل انگیز و زیبای متنوع به داخل مسجد اختصاص دارد.کف مسجد کاشیهای براق داشت. شبستان بزرگ محاط به رواق های به هم پیوسته است و از سه سو با طاقنماهایی به رواقهای اطراف خود ارتباط دارد . این شبستان با سقفی ضربی پوشیده شده است که قطر دهانه آن 17 متر است . تنها خصوصیت جالب این گنبد ساخت آن برروی چهارپایه مربعی است که این مربع خود به خود به تقارن و تجانس در درون مسجد می انجامد لذا عظمت و زیبایی مسجد را که طی قرون مختلف به نامهای مختلف خوانده شده است باید به لحاظ معماری خاص آن دانست . اگر نمازگاه را که شامل محراب نیز است از بنای اصلی جدا کنیم، مربعی به طول 30 متر به وجود می آید. آنچه در ابتدا به چشم ناظر می خورد، بزرگی و پهنای سردر است که با دیگر قسمتهای بنا هماهنگ نیست . ارتفاع سردر دو برابر پهنای آن است اما خطای چشم در ارزیابی عمودی و افقی آن را مرتفع تر و بلندتر نشان می دهد . سر در با ویژگیهای خاص خود به سه قسمت تقسیم شده است ؛ دو پایه بزرگ که طاق ضربی روی آنها زده شده و در وسط دو پایه محل استقرار درب ورودی است.حاشیه طاق سردر را ستون مارپیچی ممتد تشکیل می دهد.همه هنرها در کار تزیین این سردر به کار گرفته شده است. این مسجد گلدسته ندارد. احتمالا محل دو گلدسته مسجد در انتهای دو دیوار جلویی بود، زیرا گذشته از این که هیچ گونه محل ریزش ، پایه و پله ای برای صعود به گلدسته در محل نزدیک سردر مشاهده نمی شود، تمرکز سردر عظیم بادو گلدسته مرتفع ظرافت و عظمت خاصی به بنا می داد که با هنر سازندگانش مغایرت داشت و حتی کمترین اعتباری نمی توانست در معیارهای معماری داشته باشد . مرمت و تعمیر بنا: در مورد بناهای تاریخی،همواره هدف اصلی و اساسی مرمت است. روش کار در مرمت مسجد کبود به این صورت می باشد که قسمتهای تخریب شده بعد از اینکه زیر سازی و سفید کاری گردید طرحها و کتیبه ها و امثال اینها بازیابی شده و سپس بر روی دیوار منتقل می شود و بعد از شیارزنی،دور خطوط رنگ آمیزی شده و در انتها با لایه پارالویید تثبیت می شود. از سال 1376 مرمت نقش و نگار و از آبان ماه 1377 مرمت کتیبه ها آغاز و تا به حال نیز ادامه داشته است. در شبستان اصلی چهار پایه کتیبه های هفت پایه تکمیل و دوباره نویسی شده است. طرحهای گره بندی اضلاع هر پایه تقریبا 60%مرمت شده است.طرحهای لچک و ترنج چهار گوشه شبستان اصلی 90% مرمت شده است.کتیبه های فوقانی لچک و ترنج نیز 70%مرمت شده است. بقیه کار به صورت کادر بندی پیشرفته است.کاشیهای شش گوشه لانه زنبوری به کار رفته در شبستان کوچک تقریبا 20% به صورت نقاشی مرمت شده است. برگرفته شده از : [Hidden Content] [Hidden Content]
  7. niaz

    واژه شناسی معماری ایران

    آبساب: آجر تراش داده شده ای که با آجر دیگر در آب ساییده شده باشد .................... آجر پیش بر: آجری که قبل از پخت به صورت دلخواه شکل داده اند .................... آژند:ملات .................... آفتاب کور: بخش رو به غرب .................... آمود: تزئینات الحاقی– نماسازی سنگی-آجری کاشیکاری و گچکاری .................... آوگون: انتهای پای گنبد .................... آهیانه: در گنبدهای دو پوسته پوشش زیرین را گویند .................... آسمانه: سقف .................... ارش: در معماری به اندازه شش گره-۴۰ سانی متر .................... ازاره: بخشی از پائین دیوار است که معمولا برای استحکام بیشتر آمودی از سنگ و کاشی دارد .................... ازج/ازغ: در معماری پوشش منحنی را گویند ( سغ ) .................... اسلیمی: نقش گردان یا انحنا دار .................... اسپر: دیوار جداکننده - دیواری که میان دو پایه باربر می سازند .................... اشکوب: طبقه - سقف .................... افراز: بلندی – ارتفاع .................... انبسان: کنتراست .................... اندود دیمه: انودی از خمیر آهک و خاکستر چوپبدست می آید برای آبندی بدنه آبگیرها و دیوارهابه کار می رود .................... اوزیر/افریز: واداشتن – در معماری به معنی استخوان بندی بناست .................... ایدری: مصالحی که از محل برداشته شده است .................... باد پیچ/باد پروا/باد هنج: ترکهایی که جهت قرار گرفتن باد در تاق ایجاد می گردد – به باد گیر هم گفته می شود .................... بستو: نوعی قوس بیضی شکل که در ساخت گنبد استفاده می شود ونیست فاصله کانونی به دهانه آن ۳ به ۴ است .................... بوم آورد: از محل– حاصل خود محل .................... بیز: به معنای تاب است در معماری نوعی چفد(قوس) بیضی شکل .................... پاد یاو: حیاط دور بسته ای که حوض یا جوی آب در میان داشته باشد– گودال باغچه .................... پا راستی: در معماری ایران چفد و تاق و گنبد را از جاییکه شروع می شده قطه نمی کردند بلکه تکه ایی را بصورت عمود بالا برده سپس منحنی را شروع می کردند .................... پاکار: جایی که طاق شروع می شود .................... پالار: تیر حمال یا چیزی که فرسپ روی آن می افتد .................... پتکانه: تاق بندی–تاقچه بندی .................... پتکین: یعنی چیزی که از پایین به بالا می آید تونگان یا پیش کرده در خوزستان تونجه گویند .................... پدپیل: پشت بند – دیوار یا نیم تاقی که در پشت دیوار برای نگهداری آن بسازند .................... پد جفت: تضاد تنوع کاری که برای برهم زدن قرینه و یکنواختی انجام دهند پا جفت .................... پده: در ختان بی بار – شورانه- تبریزی- سپیدار .................... پرورز: قاب – آرایه هایی به صورت قاب بندی مربع و مستطیل در نمای ساختمان .................... پرورز بندی: قاب بندی .................... پکفته/پت کوفته: آجر خشت یا سنگی که بطور عمودی در محلهای خالی دیوار می چسبانند .................... پنام: عایق .................... پنجه پی: بیرون زدگی پی از دیوار .................... پنج او هفت: چفد معروف ایرانی – پنج یعنی در گاه . او هفتن یعنی پوشاندن .................... پیمون: اندازه مقیاس - اندازه های معین و مسخصی که در طرح تکرار می شود .................... پیلک: ستونک باریکو کوچکی که سر سوک دو دیوار قرار می گیرد .................... پیس پیسه: موزائیک های رنگی جهت تزئین .................... تر کشی: ریسمان کشی .................... ترک بندی: نوعی از ساختمان تاق و گنبد بصورت شعاعی و ترک ترک .................... تنابه: تالار بزرگ - سرسرا .................... تونگان: مقرنسهای سر ستون مانند سر سنونهای عالی قاپو و چهل ستون .................... تویزه: دندههای اصلی پوشش تاق - لنگه – قالب .................... تیر کش: رخنه ای در زیرکنگره بارو – سوراخی که در شکاف آن تیر می اندازند .................... جهازه/پالانه: برای جلوگیری از واردشدن بار بصورت مستقیم بر در گاهها تاقی دیگر روی آن می زنند تا بارها را به جرزها منتقل نماید .................... چغازنبیل: چغا به معنی تپه -کوه بلندی-چغازنبیل به معنی کوه بافته شده .................... چفت: قوس .................... چفت آویز: نوعی مقرنس کاری که آویخته از سقف است .................... چکاد: در ایوانها فاصله بین تیزه قوس تا رخبام .................... چمانه: نوعی قوس که از تقاطع دو بیضی بدست می آید .................... چندن: چوب سختی است که از هندوستان می آورند .................... چهار ستون: جرزی که در چهار گوشه آن پیلک داشته باشد .................... چهار بخش: نوعی پوشش که از تقاطع دو تاق آهنگ بوجود می آید .................... خان خوره: خان =کاروانسرا- خوره =محل .................... خفت افتادن: پایین افتادن .................... خود: پوشش رویین گنبد .................... خوانچه: سقف آویخته ای که برای دهانهای بزرگ از تاق می آویزند .................... خوانچه پوش: قطعات مختلف بین کاربندی که بین دوتویزه را می پوشانند .................... خیاره: شیارهای روی ستون .................... خیشخان: هواکشهای روی پشت بام .................... دسکره: کوشک و ساختمانی که در میان باغهای بیرون شهرو در روستاها وتفرجگاهها می سازند .................... دوال: عنصری که بعد از کلاف بندی پای تاقها بر روی پنجره ها جرزها و بالای تاقچه ها با گچ و با شکلی ساده که برجسته تر از دیوار است می سازند .................... رخبام: پیش آمدگی لبه بام – لبه بام و جایی که نماسازی تمام می شوند ....................
  8. DDDIQ

    حافظیه

    حافظ شیرازی خواجه شمس ‌الدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نموده‌است. ♦ حافظیه تاریخچه آرامگاه پس از آن که روح بلند حافظ ( در ۷۹۲ یا ۷۹۱ ه.ق ) به مشعوق ازلی پیوست ، در خاک باغ مصلی که مأوا و محل گشت و تفرج او بود ، در زیر سایه سرو روانی به خاک سپرده شد . ۶۵ سال پس از وفات او یعنی در سال ۸۵۶ ه.ق. در زمان حکمرانی میرزا ابوالقاسم گورکانی ، شمس الدین محمد یغمایی که استاد و وزیر حکمران نام برده بود ، بر فراز قبر حافظ عمارت گنبدی بنا کرد و جلوی آن حوض بزرگی ساخت که از آب رکن آباد پر می شد . این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس تعمیر گردید . در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت . اما بنیادی ترین کار در زمان کریمخان زند بر روی آرامگاه انجام گرفت. او در سال ۱۱۸۹ ه.ق. ساختمانی اساسی بر روی آرامگاه حافظ ساخت . ساختمان او به شیوه ی بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یک پارچه بود که از طرف شمال و جنوب گشاده و در دو طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود به گونه ای که مقبره ی حافظ در شمال تالار قرار می گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود . این چهارستون با ارتفاع ۵ متر هنوز هم در وسط تالار مقابل پله ها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمایی می کنند . همچنین کریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه بتراشند و پس از آماده شدن سنگ دو غزل از غزل های حافظ را به خط نستعلیق که توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود ، بر روی آن حجاری کردند که این سنگ هنوز هم بر روی قبر قرار دارد . ابعاد این سنگ ۴۰ *۸۰*۲۶۶ سانتی متر است . در بالای کتیبه ی سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است : ” انت الباقی و کل شی هالک “. در زیر آن غزلی زیبا از حافظ در ۱۲ سطر با مطلع : مژده ی وصل تو کو کز سر جان بر خیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم و دور آن نیز غزلی دیگر با مطلع : ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت لطف اله باش نوشته شده است . همچنین در دو گوشه ی بالای سنگ ، این دو مصرع نوشته شده است : بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود و در گوشه پائینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است : چراغ اهل معنی خواجه حافظ بجو تاریخش از خاک مصلی که خاک مصلی به حساب ابجد بیانگر تاریخ وفات حافظ است . پس از حکومت زندیه نیز افراد زیادی آرامگاه را تعمیر و مرمت کردند که برخی از آنان عبارتند از : - در سال ۱۲۷۳ ه.ق. تهماسب میرزا ( مؤید ) حکمران فارس آرامگاه را تعمیر و مرمت کرد . - در سال ۱۲۹۵ ه.ق. مرحوم فرهاد میرزا ( معتمدالدوله ) فرمانفرمای فارس معجری چوبی بر آرامگاه خواجه نصب کرد . - در سال ۱۳۱۷ ه.ق. ملا شاه جهان زرتشتی ( اردشیر ) ساکن تهران بخاطر علاقه ای که به حافظ داشت بر مزار او رفته و تفألی به دیوان حافظ می زند که شعر زیر می آید : ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو کای سر حق ناشناسان گوی میدان شما وی از این شعر خوشش آمده و تصمیم می گیرد بقعه و بارگاه مجللی بر روی قبر حافظ بسازد . به همین منظور مشغول به کار می شود و معجری بر فراز قبر می سازد ولی یکی از سادات متظاهر وقت به جرم آن که چرا یک شخص زرتشتی ( گبر ) می خواهد قبر حافظ را بسازد ، آن بنا را خراب کرد و شخص بانی را از این کار باز داشت . ( گفته شده است در آخر عصایش را به قبر حافظ می زند و خطاب به او می گوید : درویش می خواستند تو را نجس کنند ، نگذاشتم !) هنوز آثار افتادن چوب بست ها بر روی سنگ قبر به صورت شکستگی در سنگ به چشم می خورد . - در سال ۱۳۱۹ ه.ق. شاهزاده ملک منصور ( ملقب به شعاع السلطنه )‌ والی فارس معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و کتیبه ای را نیز بر بالای آن قرار داد . - در سال ۱۳۱۰ خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود ، سردر حیاط جنوبی و نارنجستان ان را سروسامان داد ، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را« خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد . - در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) وعلی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه ی آرامگاه حافظ ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس « آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله ی اجرا درآمد و در سال ۱۳۱۶ به اتمام رسید. طبق این نقشه در تالار ، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود ، از دوطرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه ،شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد. در این ساختمان عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که ۵۶ متر طول دارد و به وسیله ی ۲۰ ستون سنگی بلند نگه داشته می شود که چهارستون یک پارچه ی کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و ۱۶ ستون دیگر دوتکه است که در سال ۱۳۱۵ شمسی ساخته و نصب گردیده است. بنای آرامگاه آرامگاه حافظیه درمجموع ۲۰۰۰۰ متر مربع مساحت دارد و دارای چهار در است : یکی جنوبی (در ورودی اصلی) ،دو در بزرگ و کوچک در سمت غرب و یک در، که در ضلع شمال شرقی به گلخانه گشوده می شود . بنای آرامگاه به دو صحن شمالی و جنوبی تقسیم شده است که حدفاصل دو صحن با دو ردیف پلکان سنگی که به تالاری ۵۶ متری می رسد ، از یکدیگر جدا شده اند .( که با انجام برنامه های توسعه ی ارامگاه که خوشبختانه در دست انجام است ، این ویژگی ها دگرگون خواهد گشت.) صحن (حیاط) جنوبی: این حیاط که نسبت به کف تالار ۱۸ پله ، قریب ۴ متر گودتر است ، به ابعاد ۸۰ * ۱۵۰ متر است. در وسط حیاط باغچه ی باریک بلوار مانندی است به عرض ۴ متر که در آن چمن و گل کاشته می شود. در طرفین این بلوار ، دو راهرو به عرض ۴ متر است که به رفت و آمد اختصاص دارد . در اطراف دو راهرو ، دو باغچه است به ابعاد ۲۰* ۴۵ متر که اطراف آنها سرو وکاج کاشته اند و در وسط هر یک از این دو باغچه ، یک حوض مستطیلی به ابعاد ۴* ۳۲ متر ساخته شده است . طرفین این دو باغچه راهرویی است به عرض ۴ متر که برای استراحت و رفت و آمد احداث شده اند. در مشرق و مغرب حیاط دو نارنجستان است که هر یک به ابعاد ۳۵* ۷۰ متر است . این نارنجستان ها علاوه بر آن که پیوسته سبز و خرم اند ، در فصل بهار که غرق بهار نارنج می شوند ، فضای حافظیه را معطر می سازند. در سه طرف حیاط جنوبی آرامگاه دیوارهای اجری مرتفعی است، منتها قسمتی از وسط دیوار جنوبی را برداشته و نرده های اهنی نصب کرده اند و در وسط آن ، در ورودی به حافظیه قرار دارد که با سه پله به خیابان گلستان متصل می شود. تالار حافظیه: همان گونه که توضیح داده شد ، این تالار از ساختمان های دوره ی زندیه است که سابقاً در وسط ، تالاری با چهار ستون و هر طرف آن تالار ، چهار اتاق بوده است که در تعمیرات اخیر اتاق ها را برداشته اند و تالار فعلی به طول ۵۶ متر و عرض ۸ متر با ۲۰ ستون سنگی به ارتفاع ۵ متر به وجود امده است . شکل این تالار تلفیقی از معماری هخامنشی و زندیه را در خود دارد . در طرفین تالار( مشرق و مغرب آن ) دو اتاق ساخته شده که یکی دفتر آرامگاه است و دیگری را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اختیار دارد . در پیشانی این دو اتاق (سه بیت بر پیشانی دیوار شرقی و سه بیت بر پیشانی دیوار غربی) یکی دیگر از غزلهای حافظ را به خط نستعلیق بر روی سنگ مرمر نوشته و نصب کرده اند . مطلع این غزل عبارت است از : روضه ی خلدبرین خلوت درویشان است مایه ی محتشمی خدمت درویشان است همچنین بر پیشانی نمای خارجی تالار و رو به سمت باغ ورودی ( صحن جنوبی ) غزل : گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس وبر پیشانی نمای دیگر و به سمت مقبره ، غزل : چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست نصب شده است . صحن ( حیاط) شمالی : صحن شمالی حافظیه به ابعاد ۶۰* ۵۰ متر است که سابقاً قبرستان عمومی بوده است . در وسط صحن ، قبر خواجه قرار دارد که با داشتن پنج پله ، قریب یک متر از کف صحن مرتفع تر است. سنگ مرمری که کریمخان زند بر روی مزار حافظ گذاشته ، هنوز با زیبایی و به همان حال باقی است . بالای قبر گنبدی است که به وسیله ی هشت ستون سنگی یکپارچه ی پنج متری و به شکل ستون های کریمخان نگهداری می شود . سطح خارجی گنبد به وسیله ی ورق های مس ، ترک ترکی ، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشی های رنگین معرق ،تزئین شده است . دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است . بر روی این کتیبه ها غزلی زیبا از حافظ با مطلع : حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم نقش بسته است . در جنوب صحن دو حوض آب بزرگ و مستطیل شکل ( در شرق و غرب) قرار دارد که منبع آب حوض های بزرگ باغ ورودی در صحن جنوبی است و هر یک به وسیله ی دو باغچه با درختان نارنج ، محصور شده است . دورتا دور صحن نیز باغچه هایی است که در آن ها کاج ، سرو و نارنج کاشته شده و چمن کاری شده است . در سمت شرقی صحن ، دیواری بلند است که پشت آن آرامگاه های خصوصی خانواده ی فربد و آرامگاه معدل ( محل کنونی دفتر انجمن دوستداران حافظ) واقع شده است . بر پیشانی این دیوار غزل : مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو و غزل : عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت با خط زیبای ثلث بر روی کتیبه هایی نصب شده است . در سمت شمالی صحن حافظیه ، در وسط ، عمارت کتابخانه است که مرکز حافظ شناسی در آن قرار دارد . سمت غرب کتابخانه ، چایخانه ی سنتی و در قسمت شرق آن نیز غرفه ی فروش کتاب های میراث فرهنگی است . بر سر در چایخانه کتیبه ای با خط نستعلیق و بیت : رواق منظر چشم من آشیانه ی تست کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی تست و در سراسر پیشانی دیوار شمالی صحن ، غزل : سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی گفت باز آی که دیرینه ی این درگاهی با خط زیبای ثلث به چشم می خورد. سمت غربی صحن شمالی نیز دیواری است با غرفه ها و آرمگاه های خصوصی که بر پیشانی آن نیز غزل : بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است بیار باده که بنیاد عمر بر باد است جلوه گری می کند . در این سمت نیز مقبره ها و آرامگاه هایی وجود دارد که مهمترین آنها مقبره الشعرا است و مابقی شامل : آرامگاه خانوادگی ناصرالدین سالار ، آرامگاه ضیاء الدین فیلی ، آرامگاه خانوادگی فریدون توللی ( شاعر ) ، آرامگاه خانوادگی اسدالله عرب شیبانی ، آرامگاه خانوادگی خاندان طباطبائی کازرونی و آرامگاه خانوادگی خاندان قوام الملک شیرازی است که سردر مرتفعی دارد . پشت مقبره خاندان قوام ( در سمت غرب مجموعه ی حافظیه ) نیز حیاط کوچکی است که در سمت مغرب آن چند مقبره شخصی متعلق به خانواده های مؤیدالملک قوامی ، صاحب دیوانی ، فصیحی و… است . در وسط این محوطه کوچک و زیبا حوضی کوچک و نسبتاً عمیق قرار دارد . این قسمت اکنون به کلاس های بخش آموزش مرکز حافظ شناسی اختصاص یافته است . در مقبره الشعرا ( که با دری کوچک و آهنی به فضای بزرگ و چمن کاری شده منتهی می شود ) جمعی از شاعران ، نویسندگان ، عالمان ، استادان دانشگاه و هنرمندان آرمیده اند که مشهورترین آنان عبارتند از : دکتر لطفعلی صورتگر ( شاعر ، ۱۳۴۸-۱۲۷۹ شمسی ) ، دکتر مهدی حمیدی شیرازی ( شاعر و استد دانشگاه ۱۳۶۵-۱۲۹۳ شمسی) رسول پرویزی ( نویسنده و داستان نویس، وفات ۱۳۵۶ شمسی) استاد جواد مصلح ( فیلسوف فرزانه ، ۱۳۷۷ -۱۲۹۸ شمسی ) استاد محمد خلیل رجایی ( استاد حکمت و ادب ، وفات ۱۳۵۴ شمسی) دکتر عبدالوهاب نورانی وصال ( استاد دانشگاه ۱۳۷۳-۱۳۰۲ شمسی ) استاد دکتر علی محمد مژده ( استاد فرزانه ی ادبیات دانشگاه ، وفات ۱۳۸۱ شمسی) استاد حمید دیرین ( مؤسس و رئیس انجمن خوشنویسان فارس ،۱۳۷۴-۱۳۱۵ شمسی ) استاد نورالدین رضوی سروستانی ( از بزرگان آواز و موسیقی اصیل ایرانی ،۱۳۷۹-۱۳۱۴ شمسی) آیت اله العظمی شیخ محمد باقر شهید رابع مجتهد اصطهباناتی ( سرحلقه ی آزادی خواهان فارس، شهادت ۱۲۸۶ شمسی ) دکتر سید ابوطالب فنائی ( نویسنده ، مترجم و شاعر ، ۱۳۸۱-۱۳۲۸ شمسی ) و… همچنین دورتادور دیواره ی صحن شمالی با آجرنماها و طرح های شمسه گونه و غرفه هایی با درهای چوبی که شکل گل های نیلوفر را در نقش خود جای داده اند به زیبایی صحن جلوه ای دو چندان می دهد . خطوط ثلث کتیبه ها و کتیبه ی نستعلیق تاریخ بنا را هنرمند و خطاط فقید شادروان امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته است . در قسمت شمالی کف صحن و در کنار آرامگاه حافظ نیز چندین سنگ قبر دیده می شود که مهم ترین آنها متعلق به شیخ محمد اهلی شیرازی ( شاعر معروف و صاحب کتاب مشهور سحر حلال متوفی به سال ۹۴۲ ه.ق. ) ، محمد نصیری الحسینی ملقب به فرصت الدوله شیرازی ( شاعر ، ۱۳۳۹-۱۲۷۱ ه.ق. ) ، قطب العارفین آقامحمدهاشم ذهبی شیرازی ( از اقطاب سلسه ی ذهبیه ، متوفی به سال ۱۱۹۹ ه.ق. ) و حاج ملاعلی سمنانی ( عالم و عارف بزرگ ) است . در جلوی کتابخانه نیز مقبره حاج سید محمدعلی کازرونی شیرازی ( از مجتهدان فارس ) شیخ محمد مهدی کجوری ( از مجتهدان برجسته ) شیخ محمدحسن کجوری و سید محمدرضا مجدالعلما ( دستغیب ) دیده می شود . همچنین محل کنونی کتابخانه ، مقبره قاسم خان ، والی فارس بوده است .
  9. o برخی از محققان نظیر پروفسور ویلبر معتقدند که اجرای هر طرح معماری به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد. آیا می‎دانید این سه عنصر کدامند؟ þ1. جامعه‎ای که به آن طرح نیازمند است. 2. شخص یا اشخاصی که از اجرای طرح حمایت می‎کنند و هزینه مالی آن را متعهد می‎شوند. 3. معمار یا استادکارانی که طرح را اجرا می‎کنند. آیا می‎دانید نام کهن‎ترین مسجد ایران چیست و معماری آن از چه عناصر و ویژگی‌هایی برخوردار است؟ þمسجد جامع فهرج (روستایی در دوازده کیلومتری شرق جاده یزد ـ کرمان) که قدمت آن به قرن اول هجری می‎رسد، کهن‎ترین مسجد ایران است. شکل عمومی بنای این مسجد ساده می‌باشد و تنها نقوش ساده و زیبایی از هنر گچ‎بری زینت‎بخش دیوار شرقی آن است. عناصر اصلی معماری این مسجد عبارتند از: حیاط، شبستان، راهرو و مناره. میانسرای مسجد از جنوب به سه دهانه شبستان، از شرق و غرب هریک به دو دهانه ایوان و از سمت شمال به چهار صفه محدود می‎شود. پوشش صفه‎ها ساده و به شکل نیم‎گنبد است. مناره مسجد را در قرون بعد، احتمالاً قرن چهارم هجری ساخته‎اند. همچنین ورودی اصلی مسجد در کنار مناره، بعدها به مسجد اضافه شده است. ویژگی‎های خاص معماری این مسجد از قبیل شکل طاق‎ها و قوس‎ها، نوع جزییات تزیینی و نیز مصالح بکاررفته در آن که خشت‎هایی به ابعاد 5×32×32 سانتی‎متر هستند، ثابت می‎کند که معماری ساسانی و تزیینات آن، منبع الهام‎ معماران ایرانی قرون اولیه هجری در مسجدسازی بوده است. oآیا می‎دانید طراحی و معماری بدیع‎ترین و زیباترین بناهای قدیمی نیمه دوم قرن سیزدهم هجری کاشان که از ظرایف و دقایق چشم‎نوازی برخوردار هستند، بناهایی همچون خانه طباطبایی‎ها، خانه بروجردی‎ها، خانه و کاروانسرای امین‎الدوله، توسط چه کسی انجام گرفته است؟ þاستاد علی مریم کاشانی oآیا می‎دانید تزیینات چهارگانه معماری دوره اسلامی ایران کدامند؟ þ سنگ‎کاری، آجرکاری، گچ‎بری و کاشیکاری oدر معماری دوره اسلامی ایران، قرن پنجم هجری به بعد یادآور روی آوردن هنرمندان کاشیکار به شیوه‎های مختلف تزیینی کاشی در بنا بصورتی بسیار متنوع است. کاشی یکرنگ یکی از این شیوه‎هاست که در اوایل دوره اسلامی زینت‎بخش بسیاری از بناها بوده است. آیا می‎دانید معماران ایرانی به چه صورت از کاشی یکرنگ در معماری این دوره استفاده کرده‎اند؟ þمعماران ایرانی از اوایل دوره اسلامی در پوشش آجر با لعاب یکرنگ پیشقدم و مبتکر بوده‎اند و در رنگ‎آمیزی، کاشی آبی‎رنگ فیروزه‎ای را بیش از سایر رنگ‎ها مورد توجه قرار داده و همراه با آجر از کاشی فیروزه‌رنگ استفاده کرده‎اند و به نحوی مانند نشانیدن نگین انگشتری، تکه‎های رنگین کاشی را به اشکال هندسی در اندازه‎های مختلف میان آجرهای قالب‌زده و یا در بین آجرهای تزیینی به صورت کتیبه‎های کوفی قرار داده‎اند. از نمونه‎های اولیه کاشی لعابدار یکرنگ می‎توان از دو قطعه کاشی باقیمانده از یک کتیبه یاد کرد که از یکی از شهرهای معروف دوره اسلامی به نام «جرجان» به دست آمده و تاریخ آن اواخر قرن چهارم هجری است.
  10. armin.eleman

    :: هویت معماری معاصر ایران

    باوجود همه پیچیدگی*های مفهوم هویت و تلقی*های متفاوت صاحبنظران از آن، برکسی پوشیده نیست در معماری معاصر ایران، این واژه دچار بحران شده و به*صورت مفهومی انتزاعی درآمده است. رنگ باختن مفهوم هویت، مختص حوزه معماری نیست، همچنانکه این ضعف در حوزه*های مختلف فرهنگی، اجتماعی، ملی و ... مشهود است. آوازه ایران در معماری جهان آنچنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن می*داند. از بنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده، تاکنون بیش از سه هزار سال می*گذرد. آن*چنان*که در کتاب*ها آمده، به عنوان تمدنی بزرگ و باشکوه از پیشتازان علم و فرهنگ و هنر بوده*ایم. دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و ... دراین سرزمین زیسته*اند و حاصل رنج خود را به جهانیان عرضه داشته*اند. معماران گمنام ایران چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیده*اند که گویی پاسارگاد و نقش جهان با نفس آن*ها زنده است. گویی آن*ها روح ابدی خود را در معماری به یادگار گذاشته*اند. اما اینک ما کجاییم*؟ چقدر به تاریخ و هویت خود وفادار بوده**ایم؟ آیا مسیر آن*ها را ادامه داده و تلاش*هایشان را به ثمر نشانده*ایم یا آنچنان از قله شکوه فروافتاده*ایم که توان نگاه کردن بر بلندای تاریخ خود را نداریم؟ شاید در میانه راه، بلاتکلیف و سرگردان از حرکت باز ایستاده*ایم تا دستی از آسمان راه را بر ما بنماید. نام معماری معاصرایران برگ کدامین کتاب را به نام خود آذین بسته است؟ مفاهیم سنتی خود را چقدر به جهانیان عرضه کرده*ایم تا در عرصه جهانی گمنام نمانیم؟ غیر این است که به تاریخ خود وامداریم؟ به راستی مشکل کجاست؟ چرا در عرصه*ای که پیشتاز بودیم، اکنون ته قافله ایستاده و نظاره*گر شده*ایم تا دیگران راه را به ما نشان دهند؟ آیا مدرن زیستن، به معنای فراموشی خود، عاری شدن از ماهیت وجودی و دنباله*روی از دیگران است؟ هیچ کس منکر تاثیر معماری و شهرسازی بر رفتار شهروندان یک جامعه نیست. سیمای شهری و معماری ما آنچنان از مفاهیم والای خودتهی شده که آثارش برروح و روان جامعه مشهود است. ساختمان*ها با فرم*ها، رنگ*ها و مصالح ناهمگون، آنچنان ناموزون درکنارهم قرار گرفته*اند که انسان را به فکر وادار می*کند: «شاید عمدی در کار باشد. مفهوم هویت وقتی بحث از هویت پیش می*آید، دیدگاه*های پیچیده و گاهی متضاد در ابعادی گسترده مطرح می*شود. د*ر* این یادداشت سعی شده اجماعی از دیدگاه*های صاحبنظران حول مفهوم هویت در ارتباط با مسایل اجتماعی و فرهنگی به خصوص معماری مطرح شود. اریکسون یکی از جامعه*شناسان معروف این مفهوم را قائل به دو بخش می*داند. «اول یکی شدن با خود و دیگری مشارکت با دیگران در بعضی از اجزای ذاتی.» او فرایند هویت را یک سیستم کنترل می*داند که مجموعه*ای از هنجارها و ناهنجارها را در فرد به*وجود می*آورد. استوارت*هال معتقد است: «هویت یک روند در حال شدن است که یک شناسنامه و عامل شناخته شدن است. برخی هویت را یک مفهوم ارتباطی می*دانند که به *وسیله تشابه*ها و تفاوت*ها با دیگران مفهوم پیدا می*کند.» بسیاری ازروشنفکران ایرانی، هویت امروز جامعه ایران را دارای سه لایه فرهنگ دینی، ملی و بالاخره فرهنگ و تمدن مدرن می*دانند که باهم دروجود هر ایرانی درگیر است که پیوند مناسب این سه لایه متناسب با روح مکان و زمان در تکامل هویت امروز جامعه ایران مفید باشد. باوجود دغدغه همیشگی معماران ایران درجهت برقراری پیوند با معماری گذشته و تامین تداوم آن، عمدتا این تلاش*ها ناموفق بوده که دلیل آن صرفنظر از ضعف مدیریت شهری، عدم انسجام لایه*های فرهنگی عمده معماران است. یافتن راه*حل*هایی برای آنچه که معماری امروزایران را از محتوا و مفاهیم عالی تهی کرده و دچار بحران هویت کرده، تنها راه خروج از بحران پیش آمده است. عمده*ترین مشکلات معماری امروز ایران، نکات ذکر شده در ذیل است: ۱) انقلاب اسلامی به عنوان حکومتی منحصربه*فرد، تجربه ایدئولوژیکی جدیدی است که در تکمیل زیرساخت*های فرهنگی، کاستی*های زیادی به همراه دارد که پی*ریزی مبانی فرهنگی متناسب با روح مکان و زمان، قابلیت انسجام*بخشی به همه عرصه*های فرهنگی رادارد. ۲) ضعف نظام مدیریت و نظارت در عرصه معماری و شهرسازی ۳) عدم تبیین الگوهای سنتی معماری ایران به*صورت فرهنگ نامه*ای مدون جهت استفاده در طرح*های معماری و شهرسازی ۴) استفاده نامناسب از فرهنگ*های بومی و اقلیمی و تکامل آن با روح زمان ۵) عدم شکل گیری موسسات غیردولتی منسجم درراستای مشارکت مردم جهت تصمیم*گیری در مورد محیط زندگی خود. ۶) فرهنگ مصرفی جامعه ایران. ۷) عدم توجه به پتانسیل بافت*های سنتی در جهت پیوند با معماری امروز. ۸) رویکردهای تاریخ*گرایانه بدون توجه صحیح به مولفه*های معماری مدرن. ۹) لزوم توجه به رابطه بین معمار، اثر و مخاطب به عنوان سه رکن اساسی معماری که علاوه بر شکل*گیری یک معماری مناسب، سبب انسجام هویتی آن*ها نیز می*شود. موارد فوق تنها قسمتی ازحلقه*های مفقوده معماری معاصر ایران است. البته روند جهانی شدن نیز بر عوامل ذکر شده بی تاثیر نیست، چنانکه استوارت*هال اعتقاد دارد، منطق هویت به پایان خود رسیده و در واقع جنبه*های بزرگ هویت اجتماعی از قبیل طبقه اجتماعی، ملیت، نژاد، جنسیت و ... درمعرض شکست قرار گرفته است. او اعتقاد دارد فرد تک*مرکزی گذشته تبدیل به یک فرد چند مرکزی شده که این تکثر منشا ضعیف شدن لایه*های هویتی فردشده است.
  11. *mini*

    چگونگی کشف تپه سیلک

    چگونگي کشف تپه ها: پيدا شدن چند ظرف كم نظير در اوايل سال 1933 در پاريس و شناخته شدن محل اكتشاف اين ظروف كه در سيلك كاشان بود، توجه باستان شناسان خارجي را به اين محل معطوف داشت. نهايتا" مشاور موزه ملي فرانسه در اكتبر همان سال (1933 ميلادي) مجوز حفاري در اين نقطه را به دست آورده و هيئتي را كه از طرف ايشان در ايران (شمال لرستان) مشغول حفاري بود مأمور نمود تا در سيلك كاشان به انجام حفاري بپردازد. اين هيئت به سرپرستي رومن گيرشمن از نوامبر سال 1933 تا ژانويه 1938 با انجام سه فصل حفاري و كاوش در سيلك به ارزشهاي والاي اين ناحيه پي برده و به نتايج قابل توجهي رسيدند. گزارش جامع اين حفريات و تحقيقات در سال 1938 ميلادي به صورت دو جلد كتاب به زبان فرانسه در پاريس منتشر شد. با انتشار اين گزارش سيلك كاشان به عنوان مهد و خاستگاه يكي از كهن ترين تمدنهاي بشري مطرح و نگاهها را به خود متوجه ساخت.اين گزارشات امروزه به صورت يک منبع و مرجع اطلاعاتي راجع به فلات مرکزي ايران مي باشدکه مورد استفاده محققين و باستان شناسان ايراني و خارجي است. گيرشمن پس از انجام كاوش هايش چنين نتيجه گرفت كه در محوطه سيلك،شش دوره فرهنگي متمايز را مي توان مشخص كرد كه از 7500 سال پيش آغاز شده و تا هزارۀ اول قبل از ميلاد ادامه داشته است. نكته 1 : جهت بدست آوردن اطلاعات تخصصي و فني در مورد كشفيات صورت گرفته در سيلك مي توانيد از اين منبع استفاده كنيد . نكته 2 : اشيا و خاصه سفالينه هاي بدست آمده از سيلك را مي توان در موزه هاي مشهور جهان و ايران مشاهده نمود . همچنين گنجينه اي از اشياي طلايي سيلك در اختيار يك مجموعه دار ژاپني مي باشد . با تمام ویژگی های منحصر به فرد سیلک، افراد زیادی به دیدن تپه نمی روند چرا که در نگاه ابتدایی یک تپه خاکی جاذبه برای دیدن، آن هم در گرمای شهر کاشان ندارد ولی با کمی توجه به قدمت و شناخت تاریخ، آنوقت این تپه دالانی برای ورود به دنیایی دیگر محسوب خواهد شد و این، وسوسه دیدار از آن را برخواهد انگیخت. این تپه در مغرب مسیر کاشان- فین و در مجاورت جاده قرار دارد. سیلک در حال حاضر مشتمل بریک تپه شمالی و یک تپه جنوبی است که به فاصله 500 متر از یکدیگر قرار دارند.در جلو این تپه ها گورستان هایی از انسان های ما قبل تاریخ وجود دارد. این تپه ها برای افراد عادی جذابیت فراوانی ندارد. به غیر از قسمت کوچکی از دیوارهای خشتی و چند ابزار و اسکلت به نمایش گذاشته شده، تنها تپه های خشک و بی آب و علف دیده می شود که احتمالا توجه افراد عادی را جلب نخواهد کرد. تپه هاي سيلك پس از كاوش هاي گيريشمن بدست فراموشي سپرده شد و به مرور زمان تبديل به محل تخليه نخاله هاي ساختماني و تجمع معتادان شد تا اينكه در سال 1380 طرح بازنگري سيلك به مدت 5 سال و زير نظر دكتر صادق ملك شهميرزادي آغاز شد . تلاشهاي دكتر ملك شهميرزادي و انتشار نتايج طرح به صورت پنج جلد كتاب موجب شد تا بار ديگر نگاهها به سوي سيلك جلب شود . اين كتابها كه با عناويني چون نقره كاران سيلك ، سفالكاران سيلك ، شكارگران سيلك ، نساجان سيلك و زيگورات سيلك منتشر شدند ابعاد تازه اي از تمدن ساكنان سيلك را به محققين و باستان شناسان معرفي نمود . ارائه فرضيه زيگورات بودن تپه ها از سوي جناب دكتر نيز عامل مهمي در افزودن اهميت سيلك شد . منبع:اینترنت
  12. Mahnaz.D

    كعبه زرتشت؟؟؟؟؟!!!!

    بنايي با معماري‌ خاصي در «نقش رستم» وجود دارد كه از زمان حمله اعراب به ايران به اشتباه، نام «كعبهزرتشت» را به آن دادند، چون كاربرد واقعي آن رانمي‌دانستند. آن زمان فكر مي‌كردند كه هر ديني بايد براي خود بُتكده يا عبادتگاهي داشته باشد، براي همين فكر كردند اين بنا هم مركزيت يا كعبه زرتشتيان است. درديوار داخل اين ساختمان لغت «کعبه» حکاکي شده است.در کتاب‌هاي زرتشتي آمده است که حضرت زرتشت «زاراتشترا» در اين محل، نيايش مي‌کرده است. اعراب، لغت کعبه را از پارسي پهلوي گرفتند. همان‌طور که در زمان داريوش کبير به كشور «عمان» امروزي «مکه» مي‌گفتند؛ بنابراين كلمه مكه نيز فارسي است. در محاسبه روز نوروز در کتب زرتشتي نوشته شده است که زرتشت در اين رصدخانه، محل شروع نوروز را محاسبه کرد. نوروز در روز اول فروردين از محلي شروع مي‌شود که اولين اشعه آفتاب در آنجا بتابد. بر اساس برآورد گاهنامه زرتشت، هر 700 سال يک‌بار نوروز از ايران شروع مي‌شود.آخرين‌باري که نوروز از ايران شروع شد، 300 سال پيش بود. در سال 1387، نوروز از پاريس و بروکسل و در سال 1388 ار تورنتو و نيويورک شروع شد. سال آينده هم نوروز از محلي بين آلاسکا و هاوايي شروع خواهد شد. از زمان حمله اعراب به ايران تا به امروز، يعني قرن بيست و يكم ميلادي، كاربرد و تعريف اين بنا كشف نشده بود. خوشبختانه پژوهشگر ايراني «رضا مرادي غياث‌آبادي» كه تحقيقات فراواني در زمينه ايران باستان داشته است، نتيجه كشف خود را در كتابي به نام «نظام گاهشماري در چارطاقي‌هاي ايران» توسط انتشارات«نويد شيراز» به چاپ رسانده و راز اين بنا را منتشر كرده است. تا امروز حدث مي‌زدند كاربرد اين بنا، محل نگهداري كتاب اوستا و اسناد حكومتي يا محل گنجينه دربار و يا آتشكده معبد بوده است. اما غياث‌آبادي با تحقيقات خود ثابت كرد اين بنا با مقايسه با تمامي بناهاي گاهشماري (تقويم) آفتابي در سرتاسر جهان، پيشرفته‌ترين، دقيق‌ترين، و بهترين بناي گاهشماري آفتابي جهان است. اين در حالي است كه تا قبل از اين بنا هم «چارطاقي‌ها» در نقاط مختلف ايران احداث شده بودند و همين وظيفه را با شيوه‌اي بسيار ساده اما دقيق و حرفه‌اي بر عهده داشتند. تمامي بناهاي گاهشماري آفتابي در جهان فقط مي‌توانند روزهاي خاصي از سال (مانند روزهاي سرفصل) را مشخص كنند و حتي با سال خورشيدي هم تنظيم نيستند. اما اين بنا با دقت و علمي كه در ساخت آن اجرا شده، قادر است بسياري از جزئيات روزهاي مختلف سال و ماه‌ها را مشخص كند. زرتشتيان با استفاده از اين بنا مي‌توانستند بسياري از مناسبت‌ها و جشن‌هاي سال را روز به روز دنبال كنند و از زمان دقيق آنها آگاه شوند. بسياري از بناهاي چارطاقي در سطح كشور (به تصور آتشكده) يا به طور كامل تخريب شده و يا تغيير كاربري داده شده است. ولي خوشبختانه تعدادي هم مانند چارطاقي «نياسر» و چارطاقي «تفرش»، سالم مانده و براي ما و نسل‌هاي بعدي باقي مانده‌اند. متأسفانه بناي «كعبه زرتشت» با آن كه تقريباً سالم باقي مانده است به ثبت ميراث جهاني سازمان ملل نرسيده است! حتي سازمان ميراث فرهنگي هم اين بنا را همراه بناهاي عجايب هفتگانه جديد (كه برج ايفل هم يكي از كانديداها بود) پيشنهاد نداد! حتي با كشف راز اين بنا هم هيچ‌گونه انعكاس و جنجالي به پا نشد! اين بنا، يك گاهشمار تمام سنگي ثابت در جهان است كه بايد سازندگان آن از بسياري از نكات علميِ جغرافيايي، نجومي، سال كبيسه، انحراف كره زمين نسبت به مدارخورشيد، تفاوت قطب مغناطيسي با قطب جغرافيايي، مسير گردش زمين به دور خورشيد و... را در 2500 تا 3000 سال پيش، در دوران حكومت هخامنشيان آگاهي مي‌بودند. حال آنكه خيلي از آنها را مانند كروي بودن كره زمين و گردش زمين به دور خورشيد را در چهارصد سال اخير در اروپا كشف كردند و به نام خودشان ثبت كردند!
  13. معماري :بيشترين بقاياي معماري تل ابليس در نتيجه حفاري در سه ترانشه d وf و gمشخص شد كه مجموعا از حدود بيش از 50 اتاق تشكيل شده بودند و كليه اطلاعات موجود درباره چگونگي معماري در دوره استقرار در روستاها در تل ابليس براساس همين 50 اتاق كه از سه واحد مسكوني به دست آمده مي باشد . در تل ابليس ديوارها با خشت و ملاط كاهگل ساخته شده بودند پهناو ضخامت خشت ها تقريبا به يك اندازه بود باريك ترين خشتها 21 و پهن ترين انها 25 سانتيمتر بود ضخامت خشت ها هم معمولا 20 سانتيمتر بود ولي درازاي خشت ها متفاوت بود. درازاي خشت ها در طيفي بين 38 تا 70 سانتيمتر قرار داشت سطوح فوقاني و تحتاني خشت ها حداقل داراي دو رديف فرو رفتگي موازي به اندازه انگشت شصت دست بودند خشتهاي درازتر داراي سه رديف يا بيشتر بودند مثلا خشت هاي 70 سانتيمتري داراي 8، خشت هاي 52 سانتيمتري داراي 6و خشتهاي 38 سانتيمتري 4 فرو رفتگي داشتندديوارها را به پهناي يك ،دو و يا حتي در بعضي موارد سه خشت مي ساختند ديوارها فاقد پي بودند و براي ساختن منازل ابتدا منطقه مورد نظر را صاف و هموار مي كردند منازل داراي ديوارهاي محصور كننده بودند كه با پشتيباني خشتي تقويت شده بودند از پشتيبانهاي داخلي علاوه بر تقويت ديوار براي فرار دادن سر تيرهاي سقف نيز استفاده مي شد به همين علت پشتيبانهاي داخلي بنا در دو ديوار مقابل در يك راستا قرار داشتند ديوارها را با كاهگل اندود مي كردند و به همين دليل از چگونگي قفل و بست ديوارها در كنج هااطلاعاتي در دست نيست اندود سطح ديوارها چندين بار تكرار شده است روي اندود سطح داخلي بعضي از ديوارها را با محلولي از گل اخري و يا پودر گل اخري رنگ آميزي كرده بودند كف بعضي از اتاقها داراي اندودي به ضخامت بين 2 تا 12 سانتيمتر گل نرم بود روي كف بعضي از اتاقها را با حصير فرش كرده بودند كه اثر حصير در بعضي قسمتهاي تعدادي از اتاقها هنوز مشاهده مي شد در يكي از اتاقها كه روي كف ان حصير فرش كرده بودن اثر پاشيدگي پودر گل اخري روي اثر حصير هنوز قابل رويت بود در كف بعضي از اتاقها اثر محلولي به رنگ هاي زرد و قهوه اي و يا زرد متمايل به سبز نيز ديده شده است به نظر مي رسد اين روش رنگ آميزي كف عمدي بوده است . خانه ها داراي چندين اتاق بودند .ورودي و اتاق اصلي هر خانه در يك راستا قرار داشتند به نظر مي رسد ابتدا ديوارهاي محصور كننده و اتاق اصلي ساخته مي شدند و سپس فضاي داخل منازل متناسب با نياز ساكنان خانه به قسمتهاي كوچكتر تقسيم و اتاقهاي اضافي ساخته مي شدند بعضي از اتاقها داراي ديوارهاي مضاعف روبرو بودند به نظر مي رسد اين اتاقها داراي طبقه دومي هم بودند ولي اين نظر از حدس و گمان فراتر نمي رود . هرخانه داراي دو اجاق بوديكي از آنها در داخل يك اتاق و ديگري در محوطه روباز خانه احداث مي شد تمامي اجاقهاي مشخص شده در حفاري تل ابليس داراي نقشه واحدي بودند اجاقها عبارتند از چاله هاي مدوري كه داخل انها را با لايه از اندود گل اندود مي كردند اين اندود در اثر حرارت سوخته و به صورت گل پخته يا اجر در آمده بودند .
  14. خیلی دهکده قشنگیه.....هتلشم خیلی باحاله....ازرشه یه شب موندن و که حتما داره....من به همه توصیه میکنم که حتما برن....
  15. alireza&sepide

    مـعـمـاری قـبـل از اسـلام

    معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد. معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم : 1- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها. 2- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان . در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد. الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است. هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند. بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران. از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی. صحـبت کردن در مـورد معـماری باستانی، بدون ایـنکـه نـمونه هایی از آن وجود داشتـه باشـد تـقـریـباً غـیـر مـمـکـن است. یکی از قـدیـمی ترین بـناهای کـشف شده در فلات ایران مربـوط می شود به بـنای رنگ شـده " زاغ تـپـه " در قـزوین. در تاریخ گـذشـته کـه مربوط می شود به قـرن هـفـتم و اوایل قـرن شـشم قـبل از میـلاد، بایـد بـسیار مورد رسیدگـی قـرار گـیرد که در آن زمان قـبل از تاریخ، چـگـونـه و با چـه وسائـلی این بـنا را آراستـه کـرده اند. از این بـنا بـرای جـمع شـدن و اجـتماعـات استـفاده مـی شده است. در این بـنا از شومـیـنه برای گـرم کـردن ساخـتمان در فـصلهای سرد سال اسـتـفاده می شده است. هـمـچـنـین محـلی بـرای درست کردن کـباب داشـتـه است. هـمچـنـین این ساخـتمان دو محـل برای نگـهـداری ابزارها و وسائـل، بعـلاوه اتاقـی کـوچـک که از آن به عـنـوان نـشـیـمن استـفاده می کردند. دیـوارهـا بـوسـیله نـقاشـی از بـز کـوهـی تـزئـیـن شـده است. بـه احـتـمال خـیـلی زیـاد از این مـکـان برای انجـام مراستم مـذهـبـی خـود استـفاده می کـردنـد. تـپـه سـیالک در نـزدیکـی کاشان نـیـز یکی دیگـر از این مکـانهـای تـاریـخی است، که بـه قـرن شـشم و پـنجـم قـبل از مـیـلاد بـرمـی گـردد. نمایی از معـبد چغـازنبـیل در خوزستان اولین بار که مردم به منطقه سیالک رفـتـند، نمی دانستـند که چگـونه باید خانه ساخت، و زیر کـلبه هایی که با برگ درخـتان تهـیه شده بود زندگـی می کردند. اما بزودی آنهـا فرا گـرفـتـند که چگـونه با گـل، خشت خام درست کرده و مورد مصرف در خانه سازی قرار دهـند. در قـرن چهـارم قـبل از مـیـلاد مسیح مردم سیالک بصورتی جامع شروع کردند به بنا نهادن بناهـای جـدید، که بخوبی مشخص است. این بناهـا بصورتی یکجا و توده، و تماما تهـیه شده از آجر خام بود. این آجـرهای اولیه کـه بـصورتی بیضی شکـل تهـیه می شد، در آفـتاب گـذاشته شده و خشک می شدند؛ و بعـد از آن مورد استـفاده قـرار می گـرفـتـند. معـماری این دوره تـمام بـناهـا را با رنگ قـرمز تـزئـین کرده و تمام درهای این بـناهـا کوتاه و باریک بوده و قـد درها بـیشتر از 90 - 80 سانتی متر نبود. تـپـه حسن در نزدیکی دامغـان، تـپه ایلـبـلیس در 72 کیلومتری کـرمان، و تـپه حسنـلو در آذربایجان غربی از بـناهایی هـستـند که بوسیله حفاری های باستان شناسی از زیر خاک بـیرون آورده شده اند. در حفاری های تپه حسنلو، سه بنای عـظیم کـشف شد که تمام آنهـا با نـقـشه ای یکسان درست شده بودند. این بـناها به 1000 - 800 سال قـبل از مـیلاد مسیح بـرمی گـردند. تمام آنهـا دارای دروازهً ورودی، حـیاط سنگـفرش شده، اتـاقـهـا و انـبار بوده اند. در معـماری تـپه حسنلو، ساختمانهـا بـنـظر از چوب بنا شده اند؛ مربع و بصورت برج با پـایه های چـوبی که بدون برش بصورتی عمودی از آنهـا بعـنوان پایه و ستون استـفاده شده بود. یکی از اتاقـهـا بصورتی سنگـفرش شده با خشت خام کشف شد. نکـته جالب توجه اینکه اتاقی دیگـر را که بعـنوان آشپـزخانه از آن استـفاده می شده دارای جاهای مخصوص با شومینه دور آنها بود. یکی از معـماریهای مهـم ایران مربوط است به قرن 13 قـبل از میلاد؛ معـبد چـغـازنـبـیل ( 1250 قبل از میلاد ) است که در کنار رودخانهً کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گـرفـته است. این معـبد بوسیله "هـونـتاش هـوبان" پادشاه ایلام بر روی خرابه های شهر باستانی "دور - آنـتـش" ساخته شده بود. این معـبد نشانگـر اوج و شکوه معـماری در آن دوره است. این بـنا بصورت چـهـارگـوش و به صورت یک ساخـتمان پـنج طبقه است، که هـر طبقه از طبقه قـبلی کوچکـتر است و نمائی بصورت مخروطی را نشان می دهـد. معـبد اصلی در آخرین طـبـقـه ساختـه شده بود. موادی که در ساختمان این معـبد بکـار رفـته است، بـیـشـتر از آجرهـای پـخـته لعـاب دار هـمراه با ساروج بـسیار قـوی بوده است. گـنـبد غـربی معـبد چـغازنـبـیل که بصورتی ماهـرانه ساخته شده بود هـنوز هـم پس از گـذشت سـه هـزار سال از تاریخ آن بصورتی عـجـیب و حیرت آور در وضعـیتی خوب بسر می برد. ساخـتـن طاقـهـای هـلالی شکـل برروی راهـروهـا و پـلـکـان هـای داخل معـبـد نـشـانگـر مـوفـقـیت فوق العـاده و شگـفت آور معـماری در ایران باستان است. چـیـزی که باعـث تعـجب و شوک بـسیار در معـماری چـغـازنبـیل است، اینکه ابـتـکار هـنـرمندان آن دوره در اخـتراع و ساختـن یک سیستم جدید که آب آشامـیدنی ساخـتمان را تهـیه می کرده است. آب تسویه شده بوسیله عبادتـگـران و پـرستـشگـران و ساکـنین آن منطقه مورد استـفاده قرار می گـرفت. منبع:daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=معماری&SSOReturnPage=Check&Rand=0
×
×
  • اضافه کردن...