رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بیا خری رها کن'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. saeed99

    بیا خری رها کن

    . بیا خری رها کن روزی به رهی مرا گذر بود خوابیده به ره جناب خر بود از خر تو نگو که چون گهر بود چون صاحب دانش و هنر بود گفتم که جناب در چه حالی؟ فرمود که وضع باشد عالی گفتم که بیا خری رها کن آدم شو و بعد از این صفاکن گفتا که برو مرا رها کن زخم تن خویش را دوا کن خر صاحب عقل و هوش باشد دور از عمل وحوش باشد نه ظلم به دیگری نمودیم نه اهل ریا و مکر بودیم راضی چو به رزق خویش بودیم از سفرۀ کس نان نه ربودیم دیدی تو خری کشد خری را؟ یا آنکه برد ز تن سری را؟ دیدی تو خری که کم فروشد ؟ یا بهر فریب خلق کوشد ؟ دیدی تو خری که رشوه خوار است؟ یا بر خر دیگری سوار است؟ دیدی تو خری شکسته پیمان؟ یا آنکه ز دیگری برد نان؟ دیدی تو خری حریف جوید؟ یا مرده و زنده باد گوید؟ دیدی تو خری که در زمانه خرهای دیگر پیش روانه؟ یا آنکه خری ز روی تزویر خرهای دیگر کشد به زنجیر؟ هرگز تو شنیده ای که یک خر با زور و فریب گشته سرور؟ خر دور ز قیل و قال باشد نارو زدنش محال باشد خر معدن معرفت کمال است غیر از خریت ز خر محال است تزویر و ریا و مکر و حیله منسوخ شدست در طویله دیدم سخنش همه متین است فرمایش او همه یقین است گفتم که ز آدمی سری تو هرچند به دید ما خری تو بنشستم و آرزو نمودم برخالق خویش رو نمودم شاعر : نامعلوم
×
×
  • اضافه کردن...