جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'برونته'.
1 نتیجه پیدا شد
-
شارلوت برونته رمان جین ایر را که ریشه در زندگی خودش داشت،در سی و سه سالگی منتشر کرد.این رمان از همان زمان یکی از معروف ترین و محبوب ترین آثار انگلیسی زبان شد.از جین ایر نمایش نامه،اپرا و هفت فیلم سینمایی ساخته شده است.شارلوت در سال 1855 درحالی که فصل 38 سال داشت و تولد اولین فرزندش را انتظار میکشید،درگذشت. بیشتر: داستان جین ایر برای اولین بار در سال 1847 به چاپ رسید.با اینکه شارلوت برونته،نویسنده ی این کتاب،شایسته ی چنین شهرتی بود،اما جین ایر را با نام مستعار مردانه ی کارر بل به چاپ رساند.چرا که ان روز ها با وجود زنان رمان نویسی مثل جین آستین،نویسندگان زن چندان مورد قبول عموم نبودند و شارلوت برونته با تظاهر به مرد بودن،این فرصت را به کتابش داد تا بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. شارلوت که در تمام عمر مشغول نوشتن بود،جین ایر را در سی و یک سالگی منتشر کرد.او به همراه برادرش بران ول و خواهرانش امیلی و آن، از کودکی داستان هایی درباره دنیاهای خیالی سر هم میکردند و ان ها را در کتابچه های شان می نوشتند.کتابچه هایی که بعضی از ان ها هم چنان تا امروز باقی مانده اند. زمانی که شارلوت و بران ول قلمرو افریقایی انگریا را در ذهن مجسم میکردند،امیلی و آن قلمرو رقیب گندال را با کلمات به تصویر می کشیدند.هنگامی که خواهران برونته بزرگ شدند ، به نوشتن و تدریس پرداختند و شارلوت،امیلی و آن،هرسه نویسنده شدند. گرچه آن ها با هم بسیار صمیمی بودند،اما زندگی برای بچه های برونته بسیار سخت بود.آن ها که بچه های کشیشی محلی بودند،در دهکده ی هاورث یورک شایر،ناحیه ای در شمال انگلیس،زندگی میکردند.خانواده شان سال 1820 به ان منطقه نقل مکان کرد،اما یک سال بعد،درسال 1821،هنگامی که شارلوت فقط پنج سال داشت،مادرش به علت بیماری سرطان از دنیا رفت و خاله اش،الیزابت بران ول،مراقبت انها را بر عهده گرفت.روزهای بد یکی پس از دیگری از راه رسیدند.درسال 1824،چهار فرزند بزرگتر بعنی الیزابت،ماریا،شارلوت و امیلی به کاون برینج،مدرسه ی مخصوص دختران کشیش ها فرستاده شدند.سال بعد بیماری مرگبار سل،شیوع پیدا کرد و چنان مدرسه را فرا گرفت که الیزابت و ماریا هم مریض شدند.انها را به خانه فرستادند،اما هردو مردند.شارلوت و امیلی را نیز به خانه برگرداندند و از ان زمان شارلوت بزرگترین فرزند خانواده شد. پاتریک برونته،پدر شارلوت،اهل ایرلند بود و در خانواده ی فقیری به دنیا امده بود.اما هوش و سختکوشی یش باعث شد که بتواند موقیتی در دانشگاه کمبریج به دست اورد.پاتریک به تعلیم و تربیت فرزندانش بسیار اهمیت می داد.خانه ی کشیش پر از کتاب بود.کتاب هایی که حتی بعضی از ان ها را خودش نوشته بود و تمام بچه هایش هم عاشق مطالعه بودند.اما مطالعه زیاد بچه های برونته،دوستی شان را با بچه هایی که والدین شان کشاورز و کارگر کارخانه بودند،دچار مشکل کرده بود.شارلوت اغلب احساس میکرد افرادی دورش را گرفته اند که نه درکش میکنند و نه تیزهوشی او را دارند.احساسی که در صفحات جین ایر منعکس شده است.در حقیقت جین ایر نیز مانند بسیاری از رمان های شارلوت شامل موقعیت هایی است که ریشه در زندگی او دارد.لووود،مدرسه خیریه سخت گیر و خشنی که جین در ان حضور دارد،بر اساس تجربیات شارلوت در کاون برینج توصیف شده است و به نظر می رسد در شخصیت پردازی دوست جین،هلن برنز نیز از شخصیت یکی از خواهران بزرگترش الهام گرفته است.شارلوت در نوزده سالگی،در مدرسه روهد مشغول به کار شد و بعد از ان هم به عنوان معلم سرخانه به تدریس پرداخت;تجربیاتی که در جین ایر باز افرینی میکرد بسیار لاغرتر،ریز نقش تر و زشت تر از ان است که بتواند همسری برای خود بیابد.هنگامی که بالاخره با تمام وجود عاشق شد.معشوقش مرد متاهلی بود و احساساتش بدون پاشخ ماندند.شارلوت و خواهرانش امیلی و آن، تصمیم گرفتند در هاورت مدرسه ای برای خودشان دایر کنند.با این که شارلوت و امیلی زبان انگلیسی تدریس میکردند اما به خاطر بالا بردن مهارت های شان برای یادگیری زبان های دیگر به بروکسل رفتند.امیلی،بعد از مرگ خاله شان برای مراقبت از پدر به خانه برگشت.اما شارلوت که عاشق استاد متاهلی به نام منژیر هگر شده بود حدود دو سال در بروکسل ماند.گرچه منژیر هگر توجهی به او نشا نمی داد ام این عشق باقی زندگی شارلوت را تحت تاثیر قرار داد.قهرمانان رمان های او زنان تنها و خجالتی ای هستند که گرفتار عشق مردی پیرتر از خود شده اند.هرچند که تخیل ازاد شارلوت این داستان های عاشقانه را ان گونه دوست دارد تغییر می دهد.برنامه ی خواهران برای تاسیس مدرسه سر انجام نرسید و انها به نوشتن روی اوردند.هر سه شر هایی گفته بودند که در سال 1846 با اسفاده از نام های مردانه ی کارر بل،الیس بل و اکتن بل کتب شعری منتشر کردند.کتاب به فروش نرفت.اما خوهر ها نا امید نشدند.سال بعد رمان های بلندی های بازدگیر نوشته ی الیس بل(امیلی برونته) و اگنس گری نوشته ی اکتن بل(آن برونته)هردو برای انتشار پذیرفته شدند.چندین ناشر اولین رمان شارلوت که استاد دانشگاه نام داشت رد کردند.اما دومین رمانش، جین ایر فوری پذیرفته شد.تا پایان سال 1847 هر سه رمان به بازار امدند و برادران بل به یک سوژه ی ملی تبدیل شدند.مردم از خودشان می پرسیدند بل ها چه کسانی هستند.بعضی ها هم حدس میزدند که ممکن است این نویسندگان زن باشند.و خیلی زود خواهران برونته مجبور به اعتراف شدند.جین ایر بسیار بیشتر از سه کتاب دیگر مورد توجه قرار گرفته بود و هنگامی که آن برونته به نام مستاجر عمارت وایلدفل به بازار اند.ناشر سعی کرد وانمود کند که این کتاب را کارر بل نوشته است.بنابراین شارلوت و آن برای ملاقات با ناشرشان به لندن رفتند و سرانجام اشکار شد که انها واقعا چه کسانی هستند. از همان زمان شارلوت زندگی اش به عنوان یک نویسنده ی تمام وقت شروع کرد.اما مصائب دیگری در شرف وقوع بود.تابسان سال 1848 برادر شارلوت،بران ول برونته،که معتاد و دام الخمر بود به شدت بیمار شد و در ماه سپتامبر درگذشت.بازدیک شدن پاییر،امیلی نیز که به شدت مبتلا به سل شده بود ان قدر به نگهداری از خانه کشیش ادامه داد که از دیدن دکتر خودداری کرد که در همان سال،درحالی که فقط 29 سال داشت از دنیا رفت. شارلوت در کمال وحشت متوجه شد آن،تنهای خواهری که برایش باقی مانده بود نیز به بیماری سل مبتلا شده است.شارلوت انواع دارو هارا امتحان کرد و از انجا که تصور میشد هوای دریا در بهبود این بیماری موثر است،در ماه می 1849 به همراه خواهرش به شهر ساحلی اسکاربرو رفتند.اما به زودی آن نیز از دنیا رفت و شارلوت را با دلی شکسته تنها گذاشت. شارلوت سال های بعد را کاملا به نوشتن اختصاص داد و دو رمان دیگر منتشر کرد،کتاب شرلی در سال 1849 و ویلت که بعضی ها اعتقاد داشتند بهترین کار اوست در سال 1853 منتشر شدند.شارلوت چندین بار به لندن سفر کرد.انجا با نویسندگان مشهور دیگری چون خانم گسکل و ویلیام تاکری ملاقات کرد و زمانی که یکی از نقاش ها تصویری از چهره اش کشید،مشهور تر از قبل شد. هنگامی که به هاورث بازگشت،پدر روحانی آرتور بل نیکولز،کشیش یار فقیری که دستیار پدر شارلوت بود در سال 1852 از او خواستگاری کرد.شارلوت ابتدا حواب منفی داد اما سرانجام درسال 1854 با او ازدواج کرد. گرچه شارلوت واقعا عاشق او نبود اما این شوهر جدید اندکی اسایس و خوشبختی برایش به همراه اورد.شارلوت که پیوسته از مرگ خواهران و برادرش افسرده بود سال بعد هنگامی که دچار بیماری ذات الریه شد.با اینکه بیماری اش قابل درمان بود،به نظر می امد که زندگی اش به پایان رسیده است.او در ماه نارس 1855 در حالی که 38 سال داشت و در انتظار تولد اولین فرزند خود بود درگذشت. بعد از مرگ شارلوت،اولین رمانش استاد بالاخره منتشر شد و خانم گسکل با نوشتن بیوگرافی شارلوت،داستان زندگی اورا شرح داد.این کار باعث شد که خواهران برونته علاوه بر رمان هایی که نوشتند،به خاطر زندگی واقعی شان نیز معروف شوند.