جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بال'.
2 نتیجه پیدا شد
-
حتما شما هم راجع به مضرات بال كبابي، خوراكي محبوب اين روزها به خصوص براي خانمها شنيدهايد. راجع به اينكه خوردن اين مرغهاي كبابي خوشمزه گاهي به دردسرش نميارزد يا اينكه اصلا كباب كردن مرغ و جوجه با وجود طعم لذت بخشي كه به اين خواركيها ميدهند شيوه پخت مناسبي نيستند. دكتر سيد ضياءالدين مظهري، متخصص تغذيه و رژيم درماني و دكتر مسعود دوغايي مقدم، فوق تخصص گوارش، كبد و آندوسكوپي در اين مطلب به تمام پرسشهاي شما پاسخ ميدهد. منبع چربي و آلودگي پوست مــــــرغ آلودگيهاي محيطي خيلي زيادي را ميتواند منتقل كند. چربيهاي اشباع شدهاي كه دارد، ميتواند ميزان كلسترول را بالا ببرد و به كبد آسيب برساند، اگر زندگي سالم ميخواهيد يا ميخواهيد خود را در برابر بسياري از بيماريها بيمه كنيد بهتر است از خوردن چربي حيواني در حد امكان پرهيز كنيد، حتي پوست ماهي هم ميتواند بسياري از آلودگيها و بيماريها را به مصرفكننده منتقل كند. چاقي يك بيماري محسوب ميشود و ميتواند صدها بيماري را زمينهسازي كند يا بيماريهاي موجود در بدن را تثبيت كند امروزه مشخص شده برخلاف تصور گذشته بافت چربي در بدن، يك بافت مرده نيست و بسيار فعال است و در رديف غدد درونريز شمرده ميشود و ميگويند انواع آنزيمها از اين بافتهاي چربي ترشح ميشود طوريكه تمام سيستم كنترل گرسنگي و اشتها را تحتتاثير خود قرار ميدهد. بهخصوص اگر اين چربيها در ناحيه شكم انباشته شده باشند و هرچه قطر و طول شكم بيشتر باشد عمر فرد كوتاهتر ميشود و اغلب انواع اسيدها از بافت چربي شكمي وارد جريان خون ميشوند و تمام رگها را طوري تحت تاثير قرار ميدهند كه حالت كشساني آنها از بين ميرود. كبد چرب ميتواند به سمت بيماري اي به نام استارتو هپاتايتيسم برود كه در 20درصد افرادي كه به اين بيماري مبتلا ميشوند موجب نارسايي كبدي شود كه اين بيماري بسيار خطرناك است و در نوع خودش ميتواند باعث مرگومير شود خانمهاي جوان، بال ممنوع است اگر در مقابل تزريق آنتيبيوتيكها بدنتان مقاومت نشان ميدهد شايد علتش تغذيهتان باشد رابطه طيور و آنتيبيوتيك در خوردن بال و گردن مرغ احتياط كنيد، بسياري از مواد شيميايي و مواد سمي كه در دنياي خارج از بدن شما وجود دارد در بال مرغ انباشته ميشوند و شما با خوردن اين قسمت لذيذ مرغ، خود را دچار بسياري از بيماريها ميكنيد. اينكه ميگويند به بعضي از طيور مثل مرغ هورمونهاي استروئيدي تزريق ميشوند به نظر من درست نيست زيرا اين هورمونها بسيار گران هستند و از نظر اقتصادي استفاده از آنها براي دامداران به صرفه نيست. به طيور معمولا آنتيبيوتيك ميدهند، آنتيبيوتيكها آنها را در مقابل بيماريها محافظت ميكند و هم باعث ميشود به اصطلاح زودتر وزن بگيرند و رشد كنند به همين دليل توصيه ميشود، زماني دام و طيوري كه از آنتيبيوتيكها استفاده كردهاند ذبح شوند كه نيمه عمر دارو سپري شده باشد تا وقتيكه اين گوشتها به بازار مصرف ارائه ميشوند، اين آنتيبيوتيكها به انسانها منتقل نشوند، ولي متاسفانه در بسياري از موارد اين نكته رعايت نميشود به همين علت بسياري از افراد در مقابل انواع آنتيبيوتيكها از خودشان مقاومت نشان ميدهند بدون اينكه خودشان علت آن را بدانند، دريافت اين آنتيبيوتيكها ميتواند از طريق شير، گوشت و انواع منابع حيواني باشد. و اما فلسفه اينكه ميگويند در خوردن بال و گردن مرغ احتياط كنيد اين است كه معمولا مواد شيميايي و مواد سمي در چربي حل ميشوند و اصولا بيماريهايي كه در حال حاضر در كشور ما خيلي گسترده هستند بيماريهاي قلبي و عروقي ناشي از افزايش چربي خون يا افزايش چربي ldlنانجيب است كه از طريق چربيهاي حيواني منتقل ميشوند. در مورد مرغ توصيه ميشود، پوست مرغ را نخورند براي اينكه بيشتر اسيدهاي چرب اشباع شده يا چربيهايي كه ميتواند باعث افزايش وزن و افزايش كلسترول شود در اين پوست وجود دارد. اين چربيها گاهي در داخل شكم و كنارههاي ران مرغ هم ديده ميشوند كه بايد حتما جدا شوند. پوست مرغ آلودگيهاي محيطي خيلي زيادي را ميتواند منتقل كند، چربيهاي اشباع شدهاي كه دارد، ميتواند ميزان كلسترول خون شما را بالا ببرد و به كبد آسيب برساند لذت آني، حسرت دائمي علت خوشمزگي بال مرغ، چربي زيادي است كه در آن قسمتها انباشته شده و هرچيزي كه خوشمزه باشد يك لذت آني و يك حسرت دائمي ايجاد ميكند. در رابطه با گردن مرغ هم گفته ميشود كه گردن محل عبور خيلي از بافتهاي اعصاب است و بسياري از غدد لنفاوي در گردن قرار دارد كه احتمالا اينها ميتواند موجبات انتقال بعضي از تركيبها را فراهم كند كه براي انسان مضر است و توصيه ميشود كه خانمها و دخترخانمها ميل نكنند. خانمها وقتي كه به مرحله بلوغ ميرسند يك جهش پيدا ميكنند و يكي از تغييراتي كه در آنها علاوه بر افزايش طول قدشان ديده ميشود، تغييرات تركيبي بدنشان است، دخترخانمها قبل از بلوغ از نظر ذخاير چربي بدنشان با پسرها يكسان هستند ولي به محض اينكه به مرحله بلوغ ميرسند و اولين دوره قاعدگي را تجربه ميكنند مقدار چربي انباشته شده بدن آنها تا 30درصد افزايش پيدا ميكند و به اين دليل خانمها نسبت به آقايان در معرض خطر شديدتري براي افزايش وزن و انباشتگي چربي قرار دارند و وقتي در بدن مقدار چربي بالا باشد سوختوساز آن بدن پايين ميآيد، درنتيجه به حجم عضلاني بدن پسران اضافه ميشود و در دختران چربي به بدنشان اضافه ميشود. بعد از بلوغ نياز پسران به انرژي و پروتئين خيلي بيشتر از خانمهاست زيرا محل سوخت تركيبهاي درشت مغذيهايي كه توليد انرژي ميكند مثل قندها و چربيها در عضلات، صورت ميگيرد. خانمها عضلات ظريفتر و بافت چربي بيشتر و درنتيجه مقاومت بيشتري دارند و آقايان عضلات بزرگتر و بافت چربي كمتر و درنتيجه مقاومت كمتري دارند. ذخيره انرژي خانمها باعث ميشود در مقابل درد، گرسنگي و تشنگي و استرسها مقاومتر باشند گرچه اندام ظريفتري دارند. مسئله چاقي به جز چند مورد كه جزو بيماريهاست برميگردد به دريافت انرژي و مصرف انرژي؛ درست مثل درآمد ميماند هرچه درآمد ما بيشتر از مخارجمان باشد به صورت پسانداز ذخيره ميشود و تبديل به يك سرمايه ميشود. در بدن هم هرچهقدر انرژي دريافتيمان بيشتر از انرژي مصرفيمان باشد مازاد آن تبديل به بافت چربي ميشود كه در خانمها اين انباشتگي چربي خيلي راحتتر رخ ميدهد و اگر از قسمتهاي چرب دامها و طيور استفاده شود اين دريافت انرژي افزايش پيدا ميكند و درنتيجه آن چاقي سريعتر تجلي پيدا ميكند. وقتي آقايان چاق ميشوند استروژن بدنشان افزايش پيدا ميكند و فرم بدنشان به سمت فرم بدن خانمها ميرود و خانمهايي هم كه از اين طريق چاق ميشوند هورمونهايشان دچار اختلال ميشوند و نسبت هورمون تستسترون آن در خونشان افزايش پيدا ميكند و دچار مشكلاتي مثل رويش موهاي زائد ميشوند.
-
پرنده بر شانه های انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی. پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم. انسان خندید و به نظرش این بزرگترین اشتباه ممکن بود. پرنده گفت: راستی،چرا پر زدن را کنار گذاشتی؟ انسان منظور پرنده را نفهمید،اما باز هم خندید. پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است. انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد. چیزی که نمی دانست چیست. شاید یک آبی دور،یک اوج دوست داشتنی . پرنده گفت: غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است. درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است،اما اگر تمرین نکند فراموشش می شود. پرنده این را گفت و پر زد. انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد. آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت: یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود. اما تو آسمان را ندیدی. راستی عزیزم بال هایت را کجا گذاشتی؟ انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد. آنگاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست...!