رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ایران باستان و جشن'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. واژهٔ جشن فارسى از واژهٔ يسن اوستائى گرفته شده است که به‌معناى پرستش و ستايش است. جشن در ايران به‌همان معنى عيد است. در ميان زردشتيان معمومل بوده و هست که در پيش درآمد هر جشني، مراسم و آدب دينى برگزار مى‌کنند که بخش بزرگ آن خواندن دعاها و سرودهائى است که از اوستا همراه با درخواست آمرزش براى درگذشتگان و خجسته کردن گونه‌هاى خوراکى‌ها و بعد پخش و خوردن آن. اين مراسم کم‌کم به‌عنوان جشن‌‌خوانى به‌خود جشن و عيد نيز گرفته شد. در ايران باستان هر ماه سى‌ِوزتمام بود که دوازده ماه و ۳۶۰ روز مى‌شد. چون سال ۳۶۵ روز و شش ساعت است. لذا پنج روز و شش ساعت باقى مى‌ماند که آن‌را روزهاى کبيسه و يا بهيزک و يا پنجه و پنجه‌وه و روزهاى گات‌ها مى‌ناميدند و در ميان اعراب اين روزها به‌نام خمسهٔ مسترقه ناميده مى‌شد. بعد از هر سال که مجموع ساعت‌هاى باقى‌مانده از سال به يک روز مى‌رسيد، روزهاى کبيسه شش روز مى‌شد، يعنى در سه سال اولى که تعداد ساعت‌ها به‌حساب نمى‌آمد روزهاى کبيسه پنج روز بود و در سال چهارم ساعت‌هاى چهار سال حساب شده و يک روز به جمع کبيسه اضافه مى‌شد که شش روز مى‌گرديد و روز ششم را أورداد (Avardad) (روزهاى زيادي) مى‌گفتند. هر يک از اين پنج روز کبيسه که جشن مهم آخر سال است به‌نام يکى از گات‌هاى پنج‌گانه است و آنها عبارتند از: أهنه ود روز (Ahnavad)اوشته ود روز (Ushtavad)سپنته مد روز (Spantamad)وهو خشتره روز (Vahukhshatrah) وهيشتوا يشت روز (Vahishtuisha) همان‌طورى که هر يک از ماه‌هاى دوازده‌گانه به‌نام خدا يا يکى از فرشتگان است، روزهاى اول و هشتم و پانزدهم و بيست‌وسوم هر ماه نيز به‌نام خدا و بيست‌وشش روز ديگر به‌نام فرشتگان ايزدان است که نگهبانى همان روزها را دارند. براى سى‌روز ماه در خرده اوسستان فصل ويژه‌اى است که آن‌را اوستاى سى‌روزه مى‌گويند. در گاهنامه قديم زرتشتيان پس از تمام شدن سى روز از فروردين که هر کدام نام مخصوص دارد روز را به‌جاى سى‌و‌يکم از يکم شروع مى‌کنند و نام اول هر ماه را اورمزد مى‌نامند. در آئين مزديسنى در يک ماه لفظ دى سه مرتبه تکرار شده و براى اينکه از يکديگر تشيخص داده شوند هر کدام را با نام روز بعد از خود خوانده‌اند تا اشتباه نشود يعنى روز هشتم ماه را که دى مى‌باشد دى‌به‌آذر گفته‌اند.
×
×
  • اضافه کردن...