جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'استراتژیک'.
2 نتیجه پیدا شد
-
آشنایی با مفاهیم مدیریت استرتژیک : چشم انداز و رسالت سازمان
Ali Akbar.J پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مدیریت اجرایی
آشنایی با مفاهیم مدیریت استرتژیک : چشم انداز سازمان به زبان کاربردی دوستی میگفت: "هر جا مدیریت استراتژیک را یک جور معنا کردهاند؛ تعریفهای زیادی دیدهام ولی دستآخر، اگر از من سئوال شود که مدیریت استراتژیک چیست، پاسخ روشنی ندارم. یا اگر از من بپرسند که برای مدیریت استراتژیک موسسه یا گروه خود از کجا باید شروع کنم و چه کارهایی باید انجامدهم، روش مشخصی به ذهنم نمیرسد. این برنامهریزی استراتژیک چیست؟ برنامهریزی بلندمدت است؟ تحلیل سئوات (SWOT) است؟شما اگر راست میگویی، ساده و بدون استفاده از اسمهای عجیب و غریب به من بگو استراتژی چیست!" معنای مدیریت استراتژیک، نه برنامهریزی بلندمدت است و نه مدل سئوات! در واقع، مدلهای مختلف مانند سئوات همه ابزارهایی برای بهتر انجامدادن مدیریت استراتژیک هستند نه خود آن. پس مدیریت استراتژیک چیست؟ [TABLE=width: 500] [TR] [TD]بیژن اهل اهواز است و مدت هاست که از مشکل ریزگردها و زیاد شدن آن در هوای چند شهر ایران ناراحت است. او چند ماهی است که در کنار کارهایش وقتی برای مطالعه روی این مسئله اختصاص داده است و از آنجاییکه در رشته محیط زیست درس می خواند، گروهی از دوستانش را سراغ دارد که به این موضوع علاقه مند هستند. بنابراین، ابتدای تابستان تصمیم گرفت که به صورت جدی تری برای مقابله با این مشکل وارد عمل شود و موضوع را با مونا و محمود مطرح کرد. اگرچه رشته تحصیلی آنها محیط زیست نیست، هر دو سالهاست که در گروه های دانشجویی فعال بوده اند و چون اهل اهوازند، علاقه زیادی به کار روی مسئله ریزگردها دارند. بیژن، مونا و محمود تصمیم گرفتند که گروه داوطلبانه ای ایجاد کنند که به مشکل ریزگردها بپردازد.آخر تیرماه بود و به جز چند گپ زدن، کار جدی و اصولی انجام نشده بود. آنها هنوز جواب خیلی از سئوال های کلیدی را نمی دانستند: اینکه " چه کاری می خواهند انجام دهند"، "چرا این ایده؟"، " قرار است به کجا برسند" و... [/TD] [/TR] [/TABLE] مدیریت استراتژیک چه معنایی دارد؟ در هر فعالیت تجاری یا اجتماعی، از اداره یک بقالی کوچک گرفته تا مدیریت بزرگترین سازمانها، برای آن که بتوانیم موفق و روبهرشد باشیم، باید برای بعضی سئوالهای کلیدی از قبیل سئوالهای زیر، پاسخ روشن و دقیقی داشته باشیم: • فلسفه وجودی ما چیست؟ با تعریف فعالیتهای پروژهمان چه مشکلی را میخواهیم حل نماییم؟ (منظور و مقصود اصلی پروژه) • ما چه کاره هستیم و چه کاره نیستیم؟ مشتری و یا مخاطب فعالیت ما کیست؟ (رسالت سازمان ما) • میخواهیم به کجا برسیم؟ تصویر ۱۰ سال آینده ما چیست؟ (چشمانداز سازمان) • چه قابلیت منحصر به فردی داریم که بقیه ندارند؟ نقاط قوت و ضعفمان چیست؟ (مزیت رقابتی و تحلیل داخلی) • قاعده بازی و رمز موفقیت برای انجام چنین کاری چیست؟ در محیط کار، چه فرصتها و تهدیدهایی وجود دارد؟ (عوامل کلیدی موفقیت و تحلیل محیط خارجی) • با توجه به ضعف و قوتهای خودمان و شرایط محیط بیرون، بهترین روش برای رسیدن به مقصد مورد نظر (تصویر ۱۰ سال آینده) چیست؟ (استراتژی) پاسخ ما به این سئوالات و نیز فعالیتهایی که انجام میدهیم تا این پاسخها به روز باشد، مدیریت استراتژیک نام دارد. ممکن است در کتابهای مختلف، اسامی متفاوتی برای هر یک از سئوالات فوق پیدا کنید؛ ولی مساله نهایی آن است که فارغ از اسامی و اصطلاحات، ما باید برای به این سئوالات کلیدی پاسخ دهیم و آن پاسخهای برنامه استراتژیک ما خواهد بود. پرداختن به این سئوالات در بسیاری از مواقع مکانیکی و مرحله به مرحله اتفاق نمیافتد؛ جوابی که به هر کدام میدهیم بر بقیه پاسخها تاثیر میگذارد. معمولا همه چیز از این دو پرسش شروع میشود: • شخصیت و ایدئولوژی سازمان ما چیست و میخواهیم به کجا برسیم؟ • ما چه کاره هستیم و چه کاره نیستیم؟ شخصیت یا ایدئولوژی سازمان چیست؟ سازمانها نیز همانند انسانها دارای ویژگیهای شخصیتی منحصر به فرد هستند. برخی از آنها نوآورند؛ دستهای بلندپرواز و جسورند؛ بعضی قابل اعتماد و خوشنامند و بعضی دمدمی مزاجاند! در کتابهای مدیریت استراتژیک، قسمتهای مختلف شخصیت یک سازمان را به اسمهای مختلف میشناسد. برای مثال هدف اصلی، ارزشهای بنیادین، فرهنگ سازمانی و یا چشمانداز، همه از جمله مواردی هستند که در شخصیت یک سازمان تاثیرگذار میباشند. در اینجا منظور ما از شخصیت سازمان، سه مورد مشخص است که بر اساس مدل کالینز و پوراس (Collins & Porras) به سه محور زیر تقسیم می شود: مقصود اصلی و فلسفه وجودی سازمان ارزشها و بایدها و نبایدهای سازمان چشمانداز و تصویر بلندمدت سازمان مقصود اصلی یا فلسفه وجودی در کتب و مقالات مدیریتی، اصطلاح “مقصود اصلی” (Core Purpose) به شکلهای مختلفی تعریف شدهاست. در اینجا منظور ما از فلسفه وجودی، دلیل اصلی سازمان/گروه و یا پروژه برای “شکلگیری” است. به عبارت دیگر، پاسخ این سئوال که “چرا این سازمان/گروه بوجود آمده است و یا چرا چنین پروژهای تعریف شده است” فلسفه وجودی نام دارد. لازم است بتوانیم فلسفه وجودیمان را کوتاه و قابلفهم بیان کنیم تا هم خودمان و هم مخاطبمان به راحتی متوجه شویم که ایده اصلی بوجود آمدن سازمان/گروه چیست. به عنوان مثال، سازمان جهانی صلیب سرخ ، فلسفه وجودی خود را به این شکل بیان میکند: “کمکرسانی به آسیبپذیرترین افراد”. و یا انجمن اطلاعرسانی دیابت گابریک که یک سازمان مردمنهاد ایرانی است، در وبسایت خود بیان میکند: “ما در گابریک تلاشمیکنیم تا هیچکس به علت عدم آگاهی، دچار عوارض دیابت نشود .” ارزش های سازمان (باید ها و نبایدها) باید و نبایدها مجموعهای از ارزشها هستند که فرهنگ یک سازمان را شکل میدهند. این بایدها و نبایدها لزوما نیاز به تایید بیرونی ندارند و برای موسسین سازمان و یا مدیران پروژه ارزش ذاتی دارند؛ از این رو، افراد مستقل از وضعیت محیط، نیازهای رقابتی یا الگوی مدیریتی، به آن پایبند هستند. برای مثال، اگر «لذت بردن از انجام کار» یکی از بایدها و نبایدهای سازمان شماست، گاه لازم میشود میزان انتظارات از افراد را کم کنید که تحت فشار نباشند. این موضوع ممکن است عملکرد کل سازمان را در یک مقطع زمانی کوتاه مدت کاهش میدهد اما در درازمدت تاثیرات مثبتی به همراه خواهد داشت. “وقتشناسی”، “عملکرد حرفهای” و “مشتری مداری” میتوانند جز ارزشهای یک سازمان باشند. در بیشتر سازمانهای مردمنهاد و گروههای داوطلبی، مجموعه بایدها و نبایدها نقش بسیار تعیینکنندهای در جذب اعضای جدید و هدایت گروه دارند. در بیشتر این سازمانها، یکی از دلایل بسیار مهم برای تداوم حضور افراد، ارزشهای سازمان است. با توجه به اهمیت بایدها و نبایدهای سازمان، بهتر است آنها را به طور شفاف اعلام کنیم و راهکارهایی برای پیادهسازی آنها شناسای و اجرا نماییم. نیازی به یک لیست بلند بالا نیست؛ درج چهار-پنج مورد ارزشهای جدی گروه بهتر از لیست مفصلی از فضیلتهاست که در عمل پیاده نشوند. باید توجه داشت که ارزشهای (باید و نبایدها) را در زمان شکلگیری سازمان مشخص کرده و کم کم نهادینه میسازند و تغییر آنها پس از گذشت زمانی طولانی به سادگی انجام پذیر نیست.- 3 پاسخ
-
- 5
-
- مدیریت استراتژیک
- استراتژی
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
آموزش « تدوین یک استراتژی تولیدی »
fanous پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در برنامه ریزی و کنترل پروژه/ مدیریت پروژه
تعریف استراتژی تولید، یک سند کاری با رئوس زیر است: • مبنایی برای حاشیه رقابتی شما. • موضوعات کلیدی که بر سازمان شما تأثیر میگذارند. • اهداف استراتژیک تولیدات شما. • تدابیر کلان استراتژیک شما. آخرین مورد شامل کیفیت، فنآوری، مهارتهای مورد نیاز، آموزش و تصمیمات مربوط به خرید یا تولید است.- 4 پاسخ
-
- 2
-
- فنآوری
- مهارتهای مورد نیاز
-
(و 6 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :