جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ادبیات عامیانه ایران'.
1 نتیجه پیدا شد
-
به قلم مهران افشاری ادبیات عامیانه، ادبیات توده ی مردم ایران، اثر مردمانی بیسواد یا كمسواد و غالبن شفاهی، كه از جهت ساختار و محتوا، با ادبیات سنتی مكتوب فارسی متفاوت است. زبان ساده، لحن عامیانه، حالات و اندیشههای عوام در این ادبیات نمایان است. امروزه ادبیات عامیانه در نقاط گوناگون ایران با گویش های متفاوت میان مردم مناطق گوناگون مشهور و متداول است. از جمله در گیلان اشعار شرف شاه دولایی، از شاعران قرن هشتم ق. ، به گویش گیلكی، در مازندران اشعار امیر پازواری به گویش مازندرانی، در كردستان داستان های كُردی منظومی كه اصطلاحن بیت نامیده میشود و با آواز میخوانند و نیز بسیاری از قصههای كوتاه عامیانه به گویش های گوناگون كه گاه در آثار پژوهندگان گویششناسی نقل شده است. در این مقاله صرفن به ادبیات عامیانه ی فارسی متداول در درون مرزهای ایران پرداخته میشود. اشعار عامیانه از دیرباز در میان مردم ایران شناخته بوده است. این اشعار را، كه به گویش های محلی بوده است، فَهلویات میگفتهاند. برخی از این فهلویات، كه خنیاگران در كوچه و بازار میخواندهاند، داستان های عشقی منظوم بوده است مانند آن چه که در مناطق غربی ایران درباره ی عشق شَروین دشتبی میخواندهاند. به همین سبب است كه اشعاری را هم كه در زمان ما در جنوب ایران به گویش های محلی میخوانند "شَروه" مینامند. در آذربایجان هم خوانندگان این فهلویات به نام "شهری خوان" معروفاند. امروزه اشعار عامیانه به زبان فارسی را، كه بر زبان عامه ی مردم جاری است، ترانه و تصنیف نیز میگویند. وزن بسیاری از این اشعار منطبق با اوزان عروضی نیست، اما با طرز خواندن و تكیه بر برخی از هجاها میتوان آنها را موزون كرد. اشعار عامیانه ی متاخرتر، متاثر از ادبیات سنتی است و وزن عروضی دارد. قالب برخی از ترانههای عامیانه نیز مطابق با هیچیك از قالب های شعر رسمی نیست، بلكه ساده و ایرانی است. قالب دوبیتی بیش از قالب های دیگر در اشعار عامیانه كاربرد دارد. برخی از اشعار متاخر نیز به قالب های غزل و قصیده است. این اشعار را با آهنگ های خاص و همراه با موسیقی و دوبیتی ها را بیش تر با آواز دشتی و در گوشه ی بختیاری میخوانند. برخی از پژوهشگران دستگاه و مقام موسیقی این اشعار را ثبت كردهاند . سرایندگان بیش تر آنها معلوم نیستند، اما گاه نام برخی از آنان در دوبیتی ها آمده است . این نوع ترانههای عامیانه عاری از تشبیهات و استعارههای پیچیده و هرگونه تصنع و گویای احساسات و افكار عامیانه است . در بسیاری از آن ها زبان عامیانه و واژگان محلی به كار رفته است .بسیاری از این ترانه ها نیز همان است كه در بین مردم به باباطاهر یا فایز دشتستانی منسوب است. مضمون بیش تر ترانههای عامیانه، عاشقانه و در وصف معشوق، طلب وصال او، یا گله از هجران است. بسیاری از آن ها نیز نشانی از زندگی روستایی و عشایری دارد و در آن ها از دشت و بیابان و سبزه و چشمه سخن گفته شده است .در برخی از آن ها با سوزی خاص سخن از دوری وطن و فراق یار و خویشان است. برخی از آن ها هم هجو و شوخی و مطایبه است و پارهای از آن ها حكایتی را نقل میكند. برخی از این اشعار در واقع مناظره یا گفتگوی عاشقانه و دوستانه میان دو تن است. پارهای از تصانیف عامیانه درپی یك واقعه ی تاریخی ساخته شده و به زبان مردم كوچه و بازار خوانده شده است. كهنترین ابیاتی كه به زبان فارسی باقی مانده از همین نوع است. از جمله، تصنیفی است كه مردم بخارا، در سال۵۶ ق. به مناسبت عشق پدیدآمده میان سعید بن عثمان، امیر گمارده ی معاویه در خراسان، و ملكه ی بخارا ساختند و در كوچه و بازار میخواندند . همچنین است " حَراره " (=ترانه)ای كه كودكان در كوچه به دنبال یزید بن مفرغ، عاشق دختری بهنام سمیه، به آواز میخواندند. هنگامی كه، در سال ١۰۸ق. اسدبن عبدالله، حاكم خراسان، در جنگ با امیر خُتَلان شكست خورد، اهل خراسان برای او تصنیفی ساختند و میخواندند. این گونه تصنیف ها در تاریخ ادامه یافته است. در سال ۵۰۸ ق. چون احمد عطّاش در عهد سلطان محمّد بن ملكشاه شورید و شكست خورد، او را اسیر كردند و در اصفهان گرداندند و مردم اصفهان به دنبال او با دف و طبل و دهل تصنیفی می خواندند . پس از شكست لطفعلیخان زند از آقامحمّدخان قاجار، نخستین پادشاه این سلسله، نیز مردم شیراز تصنیفی ساختند و همچنین است تصنیف مردم تهران دربارة فرار محمّدعلی شاه قاجار. یا آن چه درباره ی سخاوت حسنخان یگانه، پسر یوسفخان مستوفیالممالك (متوفّی ١٣۰٣ق.)، ساخته بودند در بسیاری از اشعار عامیانه نام قهرمانان ناشناس محلی باقی مانده است، از جمله ترانههایی كه در خراسان راجع به نصرو یا نصرالله، در فارس درباره ی حسینا و در ابیانه و اطراف كاشان درباره كریم خان مشهور است.
- 5 پاسخ
-
- ادبیات عامیانه ایران
- ادبیات عامیانه ایران به قلم مهران افشاری
- (و 5 مورد دیگر)