رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ادبیات تعلیمی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. sam arch

    هفت پیکر نظامی و مهر آیینی

    پیشگفتار: بخش بزرگی از فرهنگ ایران زمین درباره ی بینشوری و عرفان است و عرفان ایران هم از برهم نهادن(سنتز) اندیشه های هستی شناسی ایران باستان به ویژه مهر آیینی و اندیشه های فلسفوی یونانی و بودایی فراهم شده است.اندیشه های فلسفوی یونانی و بودایی بارها بررسی و کم و بیش شناخته شده اند،ولی مهر آیینی هنوز در پرده ی رمز مانده است،زیرا که بنیاد این آیین خود بر پایه ی راز آمیزی بوده است،هیچ نوشته ای نداشتند و در پرده رمز با هم سخن می گفتند،با گسترش بیش از بیش آیین ترسایی بسیاری از نشانه های بازمانده نیز از میان رفت و اگر بازماند،با آیین مسیح آمیخته و زیر پوشش آن قرار گرفت.در ایران هم در دوران ساسانیان با رسمی شده دین زرتشتی،آیین مهر رو به هخامنشی نهاد و بازمانده های مهرابه ها و یا بازمانده های دیگر مهر آیینی به سختی یافت می شوند.تنها در ادب ایران به ویزه عرفان ایرانی می توان نشانه های این آیین را جستجو کرد. مشخصات مقاله:مقاله در 21 صفحه به قلم دکتر کیوان نجم آبادی. هفت پیکر نظامی و مهر آیینی.pdf
  2. گوشه ای از مقاله: هنگام پرداختن به مسئلۀ كثر تگرايی دينی در ايران، بسياری از افراد آشنا با ادبيات فارسی، ب یدرنگ ترجي عبند معروف هاتف اصفهانی (متوفی 1198 ق)، شاعری ك مآوازه كه در آغاز دورۀ قاجار درگذش ت را به ياد م یآورند. مانند اغلب شاعران متأخر، هاتف اصفهانی تا حد زيادی ناشناخته باقی مانده است، با اين حال، ترجي عبند او نسبتاً مشهور است [او در اين ترجي عبند كه متشكل از] پنج بند و در مجموع حدود 90 بيت است، توحيد را با تصويرپرداز یهای رايج و معتبر صوفيه، ستاي می كند. در پندار اكثر افراد، توحيد، امری نيست كه بتوان در مورد آن سرود، اما زبان فارسی، يك سنت شعری ديرينه در انجام اين كار دارد. آنچه كه چنين شعری را از « علم كلام » جدا م یسازد زبان به كار رفتۀ فو قالعاده روشن، مهيّج و زيباست؛ زبانی كه همواره بر عشق به عنوان كليدی برای فهم، معطوف است. هريك از پنج بند شعر هاتف با يك برگردان كه نيمی فارسی و نيمی عربی است، خاتمه م یيابد: كه يكی هست و هيچ نيست جز او وحده لا اله الا هو مشخصات مقاله:مقاله در 4 صفحه به قلم دكتر ويليام چيتيك(مقالۀ پنجم از كتاب در جستجوی قلب گمشده،انتشارات سانی: In Search of the Lost Heart: Exploration in Islamic Thought. SUNY PRESS.منبع:کتاب ماه ادبیات/پیاپی 187/اسفندماه 1391 ديدگاه كثرتگرايانۀ شعر عارفانۀ فارسي.PDF
  3. چکيده: عرفان همواره در رونق و شکوفايي ادبيات تعليمي نقشي اساسي داشته است . فرهنگ کناره گيري از دنيا، توجه به ناپايداري و گذرا بودن دنيا و شادي و غم هاي آن، دوري از رذائل اخلاقي و پرداختن به فضائل از جمله مسائل مشترک عرفان و ادبيات تعليمي است . مثنوي حديقة الحقيقه نخستين منظومة عرفاني اس که با هدف تعليم مباحت عرفاني، ديني و اخلاقي سروده شده است و سنايي اولين شاعري است که از حکايت و تمثيل براي تعليم مسائل اخلاقي و عرفاني کمک گرفته و در اين زمينه سرمشق شاعران بعد از خود قرار ميگيرد. اين مقاله بر آن است که جنبه هاي مختلف مفاهيم تعليمي و اخلاقي را در حديقة سنايي بررسي کند و نقش برجستة حکايت ها و تمثيل هاي اين منظومه را در بيان اين مفاهيم نشان دهد. مشخصات مقاله:مقاله به قلم دكتر اسحاق طغياني (استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه اصفهان) و مریم حیدری (دانشجوي درکتري زبان و ادبيتات فارسي دانشگاه اصفهان) دانلود مقاله منبع:نشريه علمي پژوهشي -پژوهشنامه ادبيات تعليمي سال چهارم، شماره 15.پاییز 1391.ص 1 -24
  4. سهیلا قربانی: به گمانِ سعید سلطانی، شاید بتوان دشوارترین شعر تعلیمی را شعر اخلاقی دانست. همگام شدن با چنین عقیده ای، این سوال اساسی را در ذهن متبادر می کند که از چه زمانی و در چه شرایطی شکل گیریِ این گونه ی ادبی به یک ضرورت در شعر و بطور کلی در ادبیات تبدیل شده است. سلطانی؛ شاعر و منتقد، نیز در یادداشتی که برای سایت شبکه ایران نوشته، از عوامل تاثیرگذار بر نحوه شکل گیری تعلیم و اخلاق در شعر کلاسیک ایران که بعنوان ادبیات تعلیمی از آن یاد می شود، سخن گفته است. متن کامل این یادداشت را در ادامه می خوانید: محصول دوران آرامش و شکوفایی گفته می شود ادبیات به خصوص شعر غنایی، محصول دوران‌های آرامش و شکوفایی جوامع بشری‌ست. در این شرایط است که انسان می‌تواند – به بیان بهتر- فرصت پیدا می‌کند که به بر‌آورده‌کردن نیازهای روحی و عاطفی خود‌ هم بپردازد. چرا که هنر غنایی در فضاهایی رشد می‌کند که ذهن از اسارت نا‌امنی و روزمَرّگی آزاد است. هنوز فریادهای احمد‌شاملو در فضای اجتماعی ما شنیده می‌شود که:"غم نان اگر بگذارد" او در این شعر رازی را فاش می‌کند که جامعه با تمام توان در صدد پنهان کردنش بود و هست. رازی که پشت تمام جهش‌های کوتاه و منحط خیال هنرمند معاصر پنهان است و تاثیرش را در ناخودآگاه او می‌گستراند و هنرمند و آثارش را دچار عارضه‌ی کوتوله‌گی می‌سازد. شعر غنایی حاصل پرواز تجربه‌ها و حسیاتِ آرمیده در ناخودآگاه شاعر است که جان مواج گشته‌ی شاعر را در تجربه‌های زبانی تجسد می‌بخشد. اما ادبیات و به تَبَع آن شعر تعلیمی، فرزند دوران‌های انحطاط و زوال اجتماعی‌ست. دوران‌هایی که جامعه، گرفتار بحران و رکود در درون و بیرون خویش است، و آحاد مردم بیش از آن گرفتار ضرورت‌های آنی زندگی خویش‌اند که فرصت پرداختن به نیازهای درجه‌ی دوم و سوم زندگی را داشته‌باشند. جایی که انسان درگیر احتیاجات روزمره است. نا‌خودآگاه هنرمند - که زادگاه هنرغنایی‌ست – سنگ می‌شود، نوزادان خیال، مرده و نارس به دنیا می‌آیند. و هنر‌مند به جای اتکا به جان مواج، به شیوه‌گری‌های تصنعی اتکا می‌کند و گزاره‌های هنری همچون کاسه‌های زراندودِ تهی‌، هیچ ذهنِ آماده‌به‌کاری را سرمست نمی‌کنند. در واقع واژه‌ها و آدم‌ها از محتوا خالی می‌شوند. چون آدمی از محتوا – حس و اندیشه- تهی شود برای رهایی از سرزنش خویش به اموری روی می‌آورد که خارج از او وجود دارند و او به صورتی تصنعی آن امور را دستمایه‌ی خویش می‌سازد برای خلق آثار هنری. دورانی که فردوسی به بلیغ‌ترین زبان ممکن آن را توصیف می‌کند:" هنر خوار‌ شد، جادویی ارجمند/ نهان راستی، آشکارا گزند" چنین دورانی استعدادهای هنری را در لجن‌زار پسند‌های حقیر و سلیقه‌های ناسخته خفه می‌کند. آن‌گاه در جامعه‌ای که هیچ حقیقتی حق تلالو ندارد کسانی به مراقبت از اخلاق همت می‌گمارند که کمترین نزدیکی را به معیارهای اخلاقی دارند و شعر اخلاق‌گرا را پوششی می‌کنند برای فروپوشاندن بی‌اخلاقی‌های رایج. شعر تعلیمی هم، بد و خوب دارد اما چیزی که به این "گفته‌می‌شود" باید افزود آن‌ است که هواداران شعر غنایی در این آب و خاک از همین نقطه‌ضعف شعر تعلیمی – دخالت آگاهی شاعر در آفرینش آن- استفاده کرده، مدت‌ها آن را از دایره‌ی شعر فارسی به طورکلی طرد کردند و آثار ارجمندی همچون بوستان سعدی، مخزن الاسرار نظامی حتی حدیقه‌ی سنایی و همه‌ی شاهکارهای شعر تعلیمی را در زبان فارسی مشمول تعریف شعر ندانستند؛ چرا‌که تعریف آنان از شعر تنها شعر غنایی را شامل می‌شد و در این افراط ، گاهی کار را به جایی رساندند که شاهنامه‌ را که اثری حماسی است و طبیعتا معیار و تعریفی دیگر دارد از دایره‌ی شعر کنار گذاشتند. اگر طبقه‌بندی غربیان را از ادبیات بپذیریم که پذیرفته‌ایم. پس ادبیات به گروه‌های غنایی، تعلیمی، حماسی و نمایشی تقسیم می‌شود و هریک از آن ها هم حوزه و تعریف خاصی دارد و نمی‌شود با پسندیدن یکی، دیگران را از حوزه‌ی ادبیات طرد کرد. اگر بپذیریم که چیزی به نام ادبیات تعلیمی هست پس شعر تعلیمی هم هست، اگر شعر تعلیمی هست پس مثل شعر غنایی، شعر تعلیمی هم، بد و خوب دارد و برای تشخیص بد و خوب آن هم باید از معیارهای خود شعر تعلیمی استفاده کرد. البته نمونه‌های درخشان شعرتعلیمی در زبان فارسی از کلیله و دمنه‌ی رودکی – که ابیات بازمانده از آن نشانه‌ی ارزش‌های والای هنری آن است- تا شعر سیاسی امروز را که جنبه‌ی تبلبغی و آموزشی پیدا می‌کند در بر می‌گیرد. اما دوران شکوفایی شعر تعلیمی فارسی با پایان یافتن قرن هشتم پایان می‌یابد دورانی که نمونه‌های والای اخلاقی، فلسفی و عرفانی آن در آثار سنایی، عطار، ابن یمین، نظامی، سعدی،مولوی به بلندترین جایگاه ممکن خود می‌رسد، از قرن هشتم به بعد اگر از بعضی از قطعات شاعرانی چون پروین اعتصامی بگذریم شعر تعلیمی فارسی فرصت و توان شکوفایی قابل توجهی کسب نکرد. دشوارترین شعر تعلیمی اما دشوارترین شعر تعلیمی به گمان من شعر اخلاقی است. زیرا امر و نهی‌های از پیش‌آماده‌ی اخلاق درخشانترین استعدادها را هم دچار خشکی و ناپویایی می‌کند. حتی سعدی از آفت خیال‌کش اخلاق دور نمی‌ماند. او که گویی همه‌چیز را در لابلای خیال‌خیز‌ترین نقطه‌ی ذهنش کشف می‌کند، جابه جا دستان استخوانی اخلاق را بر گلوی خیالش حس می‌کند و ناگزیر تن به قضا می‌سپارد. از قرن هشتم شاعران غزل‌سرا راهی یافتند برای حسی کردن مقوله‌ی اخلاق در شعر، به این ترتیب که در ضمن ابیات غزل اگر مناسبتی پیش می‌آمد امری اخلاقی را به صورت توصیه یا شعار فقط در یک بیت، در جوف کلماتی متناسب با دنیای غزل ارائه می‌کردند. که اتفاقا مؤثرتر هم از کار درمی‌آمد:"آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا" این شیوه‌ هم در حافظ به اوج خود رسید ولی بعد از او هم نمونه‌های خوبی در کار بعضی از غزلسرایان سبک هندی ارائه شده‌است. چرا که غزل مقوله‌ای غنایی‌ است و شاعر غزل‌سرا اشارات اخلاقی‌اش را هم از همان نزدیکی‌های دنیای غزل دریافت می‌کند که تری و تازگی‌اش مقداری هم به دنیای عبوس اخلاقیات رسمی نشت می‌کند. اما قطعه‌‌ها و قصیده‌ها بخصوص در زمانی که به توصیه‌ی وزیر یا امیری که به کاستن از سرزنش وجدان، اخلاق‌گرایی پیشه‌کرده، ساخته‌می‌شود دیگر به قول مولوی شربت اندر شربت ‌است و تنها به کار دوکَس می‌آید: شاعر و اربابش! منبع
×
×
  • اضافه کردن...