Mohammad Aref 120451 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۴ شهر و طبقه خلّاق از نگاه ریچارد فلوریدا در سالهای اخیر، چارچوبی برای توضیح علت برتری برخی مناطق و شهرها تدوین شده است که بر مبنای اهمیت خلاقیت و حضور قشری از مردم به نام طبقه خلاق استوار است. جغرافیای اقتصادی افراد مستعد یا تلنت در این راستا از سوی دولتها و نیروهای اقتصادی-اجتماعی تغییراتی داشته است. تلنت با شاخص تنوع ارتباط پیدا می کند و بر این موضوع تاکید دارد که استعدادها به مکان هایی جذب می شوند که موانع کمی برای ورود و رشد سرمایه های انسانی وجود دارد. امکانات فرهنگی، تفریحی و اقلیم با وجود اینکه برای رشد شهر مهم می باشند، اما در جذب و تشویق کارگران مستعد به نسبت از اهمیت کمتری برخوردارند. علاوه بر این تلنت قویا با موقعیت صنایع تکنولوژیک نیز در ارتباط است. تلنت یا استعداد یک عامل کلیدی در جذب صنایع تکنولوژیک و تولید بالاتر درآمد منطقه ای می باشد. ریچارد فلوریدا در سال ۲۰۰۲ اولین کتاب خود را تحت عنوان creative class منتشر کرد و پس از آن درسال ۲۰۰۵ کتاب دیگری را برای تکمیل مباحث منتشر ساخت. وی در این کتاب از نخبگان خلاق در جامعه، که جمعی از نیروهای حرفه ای، علمی و هنرمند هستند نام می برد که حضور آنها پویایی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به ویژه در نواحی شهری ایجاد میکند. نخبگان خلاّق شامل افراد فعال در حوزه های علوم و مهندسی، معماری وطراحی، آموزش، هنر، موسیقی و تفریح هستند که کارکرد اقتصادی آنها، ایده های جدید، فناوری نوین و محتوای نوآورانه جهان امروز را ایجاد می کنند. در نتایج حاصل ازپژوهش ریچارد فلوریدا و همکارانش در رابطه با مطالعاتی که بر روی گروههای هدف در پترزبورگ انجام شد، اعضای گروه های هدف، بیشترین تاکید را بر امکانات (Amenities) یکپارچه گذاشتند و فرصتهای اقتصادی و سبک زندگی (Life style) را در انتخاب یک مکان، ضرورتا تکمیل کننده همدیگر می دیدند. در حقیقت از بعضی از لحاظ آن ها بر کیفیت تفریحات و محیط بیش از بازار کار در انتخاب مکان برای زندگی تاکید می کردند. اعضای گروه های هدف امکانات را به صورت موارد زیر تعریف می کردند: وجود تعداد زیادی از افراد جوان و فعال دسترسی زیادی به بازه وسیعی از فعالیت های فضای باز فعالیت های موسیقی پرشور یا بازه وسیعی از فرصت های موسیقی زنده وجود بازه وسیعی از تجربیات زندگی شبانه (Night-Life) شامل گزینه متعدد بدون الکل یک محیط سالم وتمیز وجود تعهد برای حفظ منابع طبیعی برای تفریح و لذت وجود سبک زندگی همساز با جوان (Youth-friendly) و حامی تنوع (Diversity) علاوه بر این، بسیاری فقط می خواستند بدانند که آیا امکانات خاصی در اطراف به معنای علامتی از سرزندگی منطقه وجود دارد یا خیر؟ در حالی که شخصا ممکن بود از آن امکانات استفاده هم ننمایند. اما امکاناتی که مطلوب کارگران خلاق می باشند متفاوت با امکانات سنتی(امکانات مورد نیاز اقتصاد صنعتی) است، اقتصاد صنعتی معمولا تمرکزش بر امکانات فرهنگی (مانند سمفونی، اپرا، تئاتر، باله و …) و مواردی مانند رستوران های زنجیره ای در سطح ملی، مراکز تفریح شبانه (Spots Night)، فضاهای ورزشی بود. شواهد رو به افزایشی وجود دارند که نشان می دهند با وجودی اینکه امکانات هنوز مهم هستند اما کمکم جای خود را به فعالیتهای غیررسمیتر، باز، همه شمول و مشارکتی میدهند. کارگران خلاق بازه وسیعی از این چنین فعالیتهایی شامل امکانات و فعالیت های فضای باز (مانند قایق سواری، دوچرخه سواری و صخره نوردی) و سایر فعالیت های مربوط به سبک زندگی (مانند محل های اجرای موسیقی زنده و پرشور، رستوران های فضای باز، سوپر مارکت های ارگانیک، بارهای آبمیوه) می باشد. کارگران خلاق تفاوت مشخصی بین این گونه فعالیت ها و امکانات مربوط به فعالیت های گران تر و غیر همه شمول مانند سمفونی یا حتی ورزش های حرفهای قائل هستند. دسترسی در انتخاب یکجا امر بسیار مهمی برای کارگران خلاق است. برای آن ها منابعی که امکانات و فعالیت ها به راحتی و به موقع قابل دسترسی به صورت پیاده، با دوچرخه یا بوسیله حمل و نقل عمومی می باشند بر مناطق دیگر ارجحیت دارند. بسیاری از کارگران خلاق جوان تر دارای اتومبیل نمی باشند و ترجیح می دهند در مناطقی زندگی کنند که به آن نیازی هم نداشته باشند. آنها حمل و نقل بوسیله خطوط مترو و یا خطوط ریلی سبک (Light Rail) را به عنوان وسیله ای جهت ارتباط با منطقه ای وسیعتر ترجیح میدهند و وجود آنها بسیار مهم در انتخاب یک مکان برای زندگی و کار می باشد. کارگران خلاق در صنایع با تکنولوژی بالا معمولا دارای زمینه های قومیتی و نژادی مختلفی هستند و مکان هایی را ترجیح می دهند که این تنوع را بازتاباند. امکانات اقتصادی خلاق (امکانات فضای باز و امکانات مربوط به سبک زندگی) به خودی خود دارای اهمیت نمی باشند. بلکه علائم و شواهدی از یک محیط متنوع، حمایت کننده، همساز با جوانان و جوان پسند (youth-friendly) ارائه می دهند. اعضای گروههای هدف مکان هایی که به راحتی بتوانند با آن ها هماهنگ شوند و ساختار حمایت کننده ای از همکاران و دوستان را به وجود آورند را ترجیح می دهند. ریچارد فلوریدا بر رابطه مثبت بین خلاقیت تکنولوژیکی (با میزان نوآوری در منطقه و صنایع تکنولوژی اندازه گرفته می شود) و خلاقیت فرهنگی با شاخص بوهمین (Bohemian) اندازه گرفته میشود که آن نسبت منطقه ای از هنرمندان، موسیقیدان ها و تولیدکنندگان فرهنگی است، صحه میگذارد. فلوریدا پیشنهاداتی را برای موفقیت در دوران خلاق ارائه می دهد: استفاده از پتانسیل انسانی هر شخص سرمایه گذاری در « زیرساخت خلاق » و آموزش ایجاد یک جامعه واقعا باز مطالعات فلوریدا و همکاران نتایج زیر را در برداشت: به نظر می رسد که افراد مستعد و تلنت بیشتر جذب امکانات فرهنگی میگردند تا امکانات تفریحی یا اقلیم. البته ذکر این نکته مهم است که اعضای گروه های هدف تمایز مشخصی بین تفریحات فعال و پرشور فضای باز و ورزشهای دارای تماشاچی مانند بیس بال و فوتبال حرفه ای قائل بودند. آن ها مشخصا ابراز داشتند که جذب مکان هایی با سطح بالایی از تفریحات فعال فضای باز می گردند. تلنت بیشترین ارتباط و وابستگی را با شاخص تنوع دراد. افراد مستعد و تحصیلکرده جذب مکان هایی می گردند که از تنوع بالای دموگرافیک برخوردار باشند. دارای سطح بالایی از باز بودن و موانع نسبتا کم برای ورود باشند. در تجزیه و تحلیل بیشتر(بوسیلۀ Path Analysis) بین متغیر های گوناگون، فلوریدا سه نتیجه مشخص از مطالعاتش میگیرد: تلنت قویا با صنایع های- تکنولوژی ارتباط دارد. تنوع هم با تلنت و هم با صنایع های-تکنولوژیکی ارتباط دارد. تاثیرات متغیرهای دیگر، مانند جذابیت و یا میزان امکانات دیگر، ضعیف و منفی می باشند. رشد استعدادها در جامعه با درآمد متوسط رابطه مستغیم و مثبتی دارد. بنابراین تنوع فقط یک هدف اجتماعی نیست، بلکه مستقیما دارای مزایای اقتصادی نیز می باشد. درآمد همچنین با امکانات فرهنگی، جذابیت و ارزش های متوسط خانوادگی و صنایع تکنولوژیک ارتباط دارد. فلوریدا از بررسی های بیشتر چنین نتیجه می گیرد که تلنت و تکنولوژی بصورت مشترک بر زندگی مناطق خلّاق تاثیر می گذارد. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120451 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۸ معرفی ریچارد فلوریدا ریچارد فلوریدا (Richard Florida) زاده ۲۶ نوامبر ۱۹۵۷ در نیوآرک، نیوجرسی، نظریهپردازی آمریکایی در مسائل شهری است. تمرکز فلوریدا بیشتر بر روی نظریههای اقتصادی و اجتماعی است. در حال حاضر او پروفسور و مدیر مؤسسه رفاه مارتین در بخش روتمن دانشگاه تورنتو کانادا است. قبل از آن فلوریدا مقام استادی را در دانشگاه جورج میسون و کارنگی ملون بدست آورده بود و در دانشگاه هاروارد و ام ای تی به صورت استاد مدعو درس میداد. فلوریدا دکترای تخصصی خود را در رشته برنامهریزی شهری از دانشگاه کلمبیا اخذ کرد. تحقیقات او بینش منحصر به فرد و داده مبنایی را به سوی عوامل اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی که اقتصاد جهانی قرن ۲۱ را پیش میبرند، فراهم میکند. فلوریدا واضع نظریه طبقه خلاق و نقش آن در رشد اقتصاد شهری و منطقهای است. فلوریدا بیان میکند که خصلت برجسته طبقه خلاق این است که اعضایش در کاری فعالیت دارند که انواع خلاقیت به معنای جدید ایجاد میکنند و معتقد است در اقتصاد جدید ایدهها و سرمایه فکری جایگزین منابع طبیعی شدهاند و خلاقیت انسانی منبع نهایی رشد اقتصادی است. او با ترسیم نقشه طبقه خلاق متوجه میشود که توزیع جغرافیایی طبقه خلاق در ایالاتمتحده یکسان نیست، بنابراین این سؤال به ذهن او میرسد که چرا طبقه خلاق در مکانهای خاصی تجمع پیدا میکنند؟ فلوریدا برای پاسخ به این سؤال جغرافیای طبقه خلاق ایالاتمتحده را ترسیم میکند و به این میرسد که مکانهایی که داری طبقه خلاق بیشتری هستند در ۳ متغیر توانایی و استعداد، فناوری و ظرفیت تحملپذیری همبستگی بالایی دارند. ریچارد فلوریدا نظریهپردازی آمریکایی در مسائل شهری است. تمرکز فلوریدا بیشتر بر روی نظریههای اقتصادی و اجتماعی است. در حال حاضر او پروفسور و مدیر مؤسسه رفاه مارتین در بخش روتمن دانشگاه تورنتو کانادا است. قبل از آن فلوریدا مقام استادی را در دانشگاه جورج میسون و کارنگی ملون بدست آورده بود و در دانشگاه هاروارد و ام ای تی به صورت استاد مدعو درس میداد. فلوریدا دکترای تخصصی خود را در رشته برنامهریزی شهری از دانشگاه کلمبیا اخذ کرد. تحقیقات او بینش منحصر به فرد و داده مبنایی را به سوی عوامل اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی که اقتصاد جهانی قرن ۲۱ را پیش میبرند، فراهم میکند. فلوریدا واضع نظریه طبقه خلاق و نقش آن در رشد اقتصاد شهری و منطقهای است. فلوریدا بیان میکند که خصلت برجسته طبقه خلاق این است که اعضایش در کاری فعالیت دارند که انواع خلاقیت به معنای جدید ایجاد میکنند و معتقد است در اقتصاد جدید ایدهها و سرمایه فکری جایگزین منابع طبیعی شدهاند و خلاقیت انسانی منبع نهایی رشد اقتصادی است؛ در همین راستا کتاب معروف وی به نام :”ظهور طبقه خلاق” در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. کتاب های تألیفی The New Urban Crisis: How Our Cities Are Increasing Inequality, Deepening Segregation, and Failing the Middle Class—and What We Can Do About It, 2017. Basic Books .The Great Reset: How New Ways of Living and Working Drive Post-Crash Prosperity, 2010. New York: HarperCollins .Who’s Your City? ۲۰۰۸ .The Flight of the Creative Class. The New Global Competition for Talent, 2005. HarperBusiness, HarperCollins .Cities and the Creative Class, 2005. Routledge .The Rise of the Creative Class. And How It’s Transforming Work, Leisure and Everyday Life, 2002. Basic Books .Industrializing Knowledge: University-Industry Linkages in Japan and the United States. Branscomb, Lewis & Kodama, Fumio & Florida, Richard ,1999.MIT Press . Beyond Mass Production: The Japanese System and Its Transfer to the US. Kenney, Martin & Florida, Richard ,1993.Oxford University Press .The Breakthrough Illusion. Corporate America’s Failure to Move from Innovation to Mass Production, 1990. Basic Books لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120451 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۸ ریچارد فلوریدا مبدع نظریه طبقه خلاق پروفسور ریچارد فلوریدا ، متولد سال 1957 در نیوجرسی آمریکا ، تئوریسین مسائل شهری معاصر است که به خاطر تحقیقات گسترده اش در مورد مسائل اقتصادی و اجتماعی شهری در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفته است . فلوریدا که هم اکنون پروفسور دانشگاه تورنتو می باشد ، برای اولین بار مفهوم «طبقه خلاق» Creative Class را معرفی کرد . فلوریدا درجه دکتری خود را در سال 1986 از دانشگاه کلمبیا Columbia University اخذ کرد و قبل از تدریس در دانشگاه تورنتو در سال 2007 ، در دانشگاه های جرج میسن George Mason University و کارنگی ملن Carnegie Mellon University کار کرد . ایده مطرح شده در تئوری وی که با عنوان طبقه خلاق معروف شده است به طور خلاصه عبارت است از این که میزان توسعه اقتصادی شهر با میزان حضور و تمرکز متخصصین تکنولوژی پیشرفته ، هنرمندان ، موسیقیدان ها ، و به طور کلی قشر فرهیخته جامعه که وی آنها را «طبقه خلاق» میخواند بستگی مستقیم دارد . فلوریدا طبقه خلاق را به دو قسمت « کارکنان علمی » مثل پزشکان و وکلا و « کارکنان فرا خلاق » مانند معمارها ، برنامه نویسهای کامپیوتر و فعالین حوزه های دانشگاهی تقسیم می کند . با در نظر گرفتن این تعریف ، طبقه خلاق آمریکا شامل حدود 40 میلیون نفر می باشد که این جمعیت حدوداٌ 30 درصد از نیروی کار این کشور را تشکیل می دهد . این مقدار در 20 سال گذشته بیش از 10 درصد افزایش یافته است . می توان 26 درصد از کل جمعیت آمریکا را نیز طبقه خلاق نامید . این نسبت در دهه 1960 کمتر از 5 درصد بوده است . این قشر 50 در صد از دستمزد پرداخت شده در ایالات متحده را نیز به خود اختصاص داده است . به نظر وی این طبقه خلاق است که باعث بوجود آمدن یک جامعه پویا ، باز و رو به پیشرفت می شود و نخبگان دیگر را نیز به جامعه جذب می نماید . از سوی دیگر جامعه ای طبقه خلاق را به خود جذب می کند که دارای سه مشخصه اصلی باشد : فن آوری Technology ، استعداد Talent و مدارا Tolerance . شهرهای بوفالو Buffalo در ایالت نیو اورلینز و لوئیزویل نمونه هایی هستند که به علت عدم دارا بودن سه عامل ذکرشده در جلب طبقه خلاق نا موفق بودند . جذب افراد نخبه و در کنار آن توجه به زیرساختها در حوزه معماری و شهرسازی از قبیل ورزشگاه ها ، ساختمانها و عناصر شهری شاخص ، مراکز خرید و ... نقش موثری در احیاء شهرها دارند . رویدادهای موسیقی ، رستورانها ، نمایشگاه های هنری ، فرهنگ ، فضاهای باز و دانشگاه ها که طبقه خلاق نقش اساسی در اداره و یا استفاده از آنها به عهده دارند ، شهرها را زنده نگه می دارند . معمولاٌ در منابع مختلف از سیلیکن ولی Silicon Valley در کالیفرنیا ، آستین Austin ، سیاتل Seattle همگی در آمریکا ، بنگلور Bangalore در هند ، و دابلین Dublin در ایرلند به عنوان شهرها و مناطقی که طبقه خلاق بر توسعه آنها تاثیر گذارده است نام برده می شود . فلوریدا همچنین پیشنهاد هایی جهت رتبه بندی شهرها بر اساس شاخص های مربوط به طبقه خلاق ارائه نموده است . تئوری فلوریدا اولین بار در سال 2002 در کتاب « ظهور طبقه خلاق » The Rise of the Creative Class ارائه گشت .عقاید وی پس از انتشار ، توجه محافل علمی معماری ، شهرسازی ، جامعه شناسی و ... را به خود جلب کرد و موافقین و منتقدین زیادی پیدا کرد که گاه حملات تندی نیز به وی می کردند . عده ای آمار مورد استفاده و همچنین استنتاج و نتیجه گیری او در مورد همبستگی مستقیم حضور طبقه خلاق و توسعه علم و تکنولوژی جوامع را مورد سوال قرار می دهند . عده ای نیز نظریه وی را بیشتر در حیطه مسائل سیاسی درست می دانند و در مورد مسائل شهری ، جامعه شناسی و ... آنرا غیر قابل استناد تشخیص داده اند. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120451 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۸ مقاله زیر هم که توسط هوشمند ابراهیم پور معصومی تهیه شده و در شماره 23 ماهنامه ساختمان و کامپیوتر منتشر شده به صورت خلاصه به معرفی ریچارد فلوریدا پرداخته که به صورت PDF از لینک زیر می تونید دانلود کنید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده