*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۴ بررسی آلودگی دریای خزر درياي خزر: درياي خزر بزرگترين توده آبي بسته در جهان است 126 گونه و زير گونه از ماهيان در درياي خزر زندگي ميكنند و سيل درياي خزر تنها پستاندار دريايي اين منطقه است منبع اصلي آلودگي در خزر شمالي رودخانه ولگاست كه حاوي مقادير زيادي فاضلاب صنعتي و شهري است همچنين چندين چشمه نفت طبيعي در خزر جنوبي وجود دارند كه تخمين زده شده سالانه يك ميليون تن محصولات نفتي در نتيجه تراوش تصادفي و فاضلاب پالايشگاهي به دريا راه مييابد كه در نتيجه آن در چندين منطقه رسوبات شديداً به وسيله هيدروكربنهاي نفتي آلوده شدهاند تنوع فيتوپلانكتوني در بيشتر قسمتهاي درياي خزر كاهش يافته است از مشكلات ديگر ساخت سد بر روي رودخانهها است كه جريان ورودي را كاهش داد و مناطق تخمريزي گونههاي بالارو را مسدود ميكند. همه مشكلات خزر: منابعطبيعی- افشين ابوطالبي: درياي خزر به سمت شمال و جنوب با طولي بيش از 1200 كيلومتر و عرض متوسط 320 كيلومتر گسترده است. اين درياچه مساحتي حدود 400هزار كيلومتر مربع (كمي بيش از مساحت كشور آلمان) را در بر ميگيرد. طي سالهاي اخير، درياي خزر مركز توجه روز افزون دنيا قرار گرفته است. كاهش جهاني ذخاير نفت و گاز و به طور همزمان، افزايش بهاي مشتقات هيدروكربني، اهميت اين منطقه را كه هنوز ظرفيت و رشد قابل توجهي براي اكتشاف نفت و گاز داراست، افزايش داده است. به علاوه منطقه صاحب فرصتهاي زيادي در زمينههاي مختلف از جمله منابع زنده و مسيرهاي حمل و نقل و همچنين اكوتوريسم است. اين احتمال وجود دارد كه تعاملات و دادوستدهاي – البته پر مخاطره – جديد به افزايش داراييها بياجامد، اما سبب فشار بر جوامع روستايي سنتي و محيط زيست آنها نيز خواهد شد. پروژههاي بزرگ با پيامدهاي بزرگ: در دهه1930، كشور شوروي يك سري پروژههاي عمومي عملياتي بزرگ را در تمام پهنه اتحاد جماهير شوروي براي تسخير و رام كردن طبيعت آغاز كرد. هدف آنها، تسهيل دسترسي به منابع و ارتقاي بهرهوري صنعتي و كشاورزي به هر قيمتي بود. به دنبال آن سدهاي عظيم، كانالهاي متعدد و سيستمهاي آبياري وسيع ساخته شدهاند. اين زيربناهاي عظيم، تأثير چشمگيري بر اكوسيستمهاي اطراف خود داشتند و اغلب زيانهاي بلندمدتي را به آنها تحميل كردند. درياي خزر از اين روند مستثني نيست، چنان كه فعاليتهاي انجام شده در پيرامون آن، تعادل اين زيستبوم شكننده را به مخاطره انداخته است. سدهاي متعدد و نيروگاههاي توليد برق آبي، رودخانههاي بزرگ مرتبط با ولگا را قطعه قطعه كردهاند. اين مسئله رژيم هيدرولوژيكي آنها را تغيير داده و موجب تغييرات در سطح آب دريا و شدت رسوبگذاري در دلتاي ولگا و در دهانه آن شده است. اين روند، دسترسي ماهيان خاوياري (استروژن) به محلهاي تخمريزي را نيز مختل كرده است. كانال 101 كيلومتري ولگا – دن كه در سال 1925 افتتاح شد، درياي خزر را به درياهاي جهان پيوند ميدهد. پس از مذاكرات، سيستمي شامل 15 دستور تدوين شده كه متعاقب آن طي 50 سال گذشته صدها هزار كشتي نفت و مواد خام درياي خزر را به سراسر اتحاد جماهير شوروي، بازارهاي اروپا و ايالات متحده حمل كردهاند. آذربايجان، در بخش پاييندستي و دهانه رود كورا با اقبال چنداني روبهرو نبود. توسعه سيستم آبياري گسترده با وسعتي بيش از 100كيلومتر مربع، بدون حفاظت و رسيدگي براي سالهاي متمادي رها شده و منجر به نابودي زمينهاي كشاورزي و آلودگي بيشتر دريا از طريق سموم و آفتكشها و فلزات سنگين در سراسر خط ساحلي شد. به دليل ساخت تسهيلات صنعتي عظيم در بالادست كورا – ارس نيز، وضعيت وخيمتر شد. به اين ليست بايد ساير طرحها و تصميمهاي غير واقعي را كه هرگز تحقق نيافتند، اضافه كنيم؛ مانند پروژه انتقال آب از خزر يا رودهاي اُب و ايرتيج به درياي آرال. اين در حالي است كه تركمنستان براي گسترش كانال كارا – كام (تركمنباشي فعلي) در حدود 300 كيلومتري بندرگاه تركمنباشي (كراسنوودسك سابق) در حال برنامهريزي است. اين كانال، در وضعيت بدي نگهداري شده است و براي راهاندازي آن كار و تلاش زيادي لازم است. اين كانال، رود آمو- دريا را به منطقه غربي اين كشور با مسافتي بيش از 130 كيلومتر مرتبط ميكند تأثيرات اقدامات انسان: لكههاي نفتي بزرگ بر سطح دريا و هزاران هكتار خاك آلوده شده از طريق نشت نفت از چاههاي متروكه تنها بخشي از آلودگيهايي است كه مردم حاشيه درياي خزر بايد تحمل كنند. علاوه بر اين، آلودگيهاي مربوط به صنايع گوناگون به ويژه صنايع شيميايي و معدني، كشاورزي وسيع غير ديمي و زبالههاي خانگي نيز وجود دارند. اين آلودگيها علاوه بر تأثيرات منفي مواد نفتي، اثراتي جدي بر رفاه بشر و حيات وحش منطقه دارند. مهمترين مشكلات خزر: ولگا، اصليترين رودخانهاي است كه به خزر ميريزد و آب آلوده را از مكانهايي با فاصله 3500 كيلومتري به اين درياچه ميآورد. حدود 45درصد از صنايع و 50درصد از كارخانجات توليدات كشاورزي روسيه در منطقه وسيعي از آبريز اين رودخانه قرار گرفتهاند. فاضلاب تصفيه نشده، در ميان ساير آلايندهها، از مناطق شهري مسكو و مراكز صنعتي مانند اكاترينبورگ و پرم به شاخههاي فرعي رود ولگا ميريزد. مواد زيادي كه به صورت گلولاي پشت سد نميمانند يا در مصب رود ولگا تهنشين نميشود، در نهايت به خزر ميريزد، در دهانه رود كورا – ارس در شبه جزيره آبشرون وضعيت مشابهي به جهت افزايش آلودگي در اثر انباشت آن در مسير گرجستان و ارمنستان ديده ميشود. دو سوم پسماند توليدات صنعتي آذربايجان و بيش از يك سوم زباله ناشي از جمعيت آن به اين آلودگي افزوده ميشود. تسهيلات تصفيه پساب كه در مناطق اصلي شهر باكو و سومگائيت كار ميكنند، به حدي نيستند كه توان مواجهه با رشد سريع جمعيت را داشته باشند. در مجموع، كيفيت هوا طي سالهاي اخير بهبود يافته است. چرا كه توليدات صنعتي از زمان سقوط نظام اقتصادي شوروي به طور عمده كاهش چشمگيري داشته است. اما افزايش نشر آلايندهها در اثر گسترش بخشهاي نفت و گاز و تعداد وسائط نقليه در شهرها، نه تنها بر سلامت مردم محلي مؤثر است، بلكه به تجمع گازهاي گلخانهاي در اتمسفر نيز كمك كرده و بر روند گرمايشي زمين تأثيرگذار است. نوع و شدت آلودگي را بايد از تحليل اطلاعات و دادههاي انتخابي به دست آورد. اين اطلاعات نشانههايي از تجمع آلودگيها ارائه ميدهند. براي مثال دادهها حاكي از اين است كه باقيمانده آفتكش د.د.ت در بافت ماهيها و فوكها به اين نتيجه منجر شده كه بهرغم توافق بينالمللي در مورد عدم استفاده از د.د.ت به خاطر خطرات آن براي حيوانات و بشريت، اين ماده احتمالاً همچنان در منطقه مصرف ميشود. ايران، قزاقستان و روسيه كنوانسيون آلايندههاي آلي پايدار را امضا كردهاند و آذربايجان نيز به آن ملحق شده است. اين توافقنامه، توقف استفاده از مواد شيميايي را كه در بافتهاي چربي جانداران – مانند د.د.ت– جذب و تجميع ميشوند و توان انتقال به نقاط دورتر را دارند، خواستار شده است. استفاده از د.د. ت حتي به صورت محدود به طور قابل ملاحظهاي معضلات جديدي را افزايش ميدهد: مواد استفاده نشده، بدون معيارهاي ايمني لازم ذخيره شدهاند، به علاوه اين مواد خطرات بهداشتي و زيست محيطي فراواني را به همراه دارند. تجمع آلودگي از تمامي اين منابع مختلف، به خصوص با توجه به اين واقعيت كه چندين كشور در آن دخيل هستند مديريت منطقه را به ويژه از لحاظ زيست محيطي با مشكل مواجه ميكند. خطر آلودگیهای نفتی سواحل ایران در دریای خزر جدی است: براساس تحقيقات انجام گرفته همه ساله حدود 150تا 200 هزارتن مواد نفتي به دليل رعايت نكردن استانداردهاي زيست محيطي در هنگام اكتشاف ذخاير نفتي بستر دريا، از سوي كشورهاي حاشيه خزر، وارد اين دريا ميشود. به گفته صاحبنظران با وجود اينكه ايران در زمينه آلودگي نفتي هيچ نقشي ندارد چرخش آب درياي خزر موجب انتقال آلودگي به سمت سواحل ايران ميشود. مديركل بنادر و كشتيراني گيلان در اينباره به ايرنا گفت: چرخش آب درياي خزر بر خلاف عقربه ساعت يعني از شمال غربي به جنوب شرقي است و اين موجب ميشود كه آلودگيها بيشتر به سمت سواحل ايران ميل كند. فرهاد منتصركوهساري افزود: عمق خزر در مركز و جنوب بيش از شمال اين دريا است به نحوي كه در سواحل روسيه 8 تا ده متر و در مركز به يك هزار متر نيز ميرسد. وي تشريح كرد: سرعت چرخش كند آب و ماندگاري مواد نفتي موجب ميشود كه آلودگيها، سواحل ايران را بيشتر تهديد كند. وي خاطرنشان كرد: بيشترين آلودگي خزر مربوط به فعاليتهاي حفاري چاه نفت در آذربايجان و فعاليت كارخانههاي صنعتي واقع در مسير رود ولگا است. مديركل بنادر و كشتيراني گيلان تهيه طرح جامع پيشگيري، كنترل و مقابله با آلودگي خزر را بين كشورهاي حاشيه اين دريا ضروري خواند. يكي از كارشناسان ارشد محيط زيست نيز در اينباره گفت: در قسمت جنوبي خزر تاكنون فعاليت چنداني درخصوص اكتشاف و استخراج نفت صورت نگرفته است و بيشترين آلودگي نفتي توسط كشورهاي شمالي حاشيه خزر به ويژه آذربايجان ايجاد شده است. آسان باقرزاده اظهار داشت: گر چه خودپالايي دريا و اكسيداسيون بر اثر تلاطم آب در كاهش آلودگي موثر است اما اگر آلودگي از حد خاصي بالاتر رود، دريا امكان خودپالايي نخواهد داشت. وي متذكر شد: مشتقات نفتي اگر در حدي كه بالاتر از آستانه تحمل انسان است در بدن تجمع يابد سرطانزا خواهد بود. باقرزاده تاكيد كرد: پيشگيري و پايش در مناطق حفاري و پالايشگاهها تنها راه جلوگيري از آلودگيهاي نفتي است. . رئیس مركز علوم جوي و اقيانوس شناسي گيلان نيز اظهار داشت: بيشترين آلودگي در سواحل آذربايجان و منطقه باكو ديده شده جاهايي است كه سكوهاي نفتي به دليل بالا آمدن آب بدون استفاده مانده و نفت آن به دريا نشت ميكند. بهزاد لايقي افزود: براساس تحقيقي كه مركز تحقيقات شيلات انجام داده، آلودگي نفتي به وسيله جريانهاي دريايي به سواحل ايران هم راه پيدا ميكند و اين آلودگي از آستارا تا انزلي و حتي دهانه سپيدرود هم رديابي شده است. وي كمك به پايش انتقال آلودگي خزر در هنگام وقوع سانحه به وسيله مدلهاي رايانهاي را از اقدامات مثبت براي پيشگيري از خطرات زيست محيطي عنوان كرد. رئیس موسسه تحقيقات بينالمللي ماهيان خاوياري شيلات ايران نيز گفت: نفتي كه وارد درياي خزر ميشود موجودات زنده را با افزايش مواد سمي قابل حل در آب معدوم كرده و پوشش گياهي را كه مامن و منبع تغذيه بسياري از آبزيان است، از بين ميبرد. دكترمحمد پوركاظمي افزود: آلودگيهاي نفتي باعث كاهش اكسيژن آب، كاهش ميزان فتوسنتز، بسته شدن آبشش ماهيان و خفگي ماهيان ميشود. به گفته وي نشت مواد زائد نفتي به درياي خزر ميتواند زنجيره غذايي خزر را نابود كند. وي تاكيد كرد: بايد در زمينه رفع آلودگيهاي درياي خزر مطالعات جامعي صورت بگيرد. مديركل حفاظت محيط زيست استان گيلان نيز سهم ايران در آلودگي درياي خزر را كمتر از 5درصد عنوان كرد و گفت: اين آلودگيها فقط ناشي از ريزش فاضلابهاي خانگي است كه در مقابل آلودگيهاي نفتي و صنعتي كشورهاي ديگر بسيار ناچيز است. شعبانعلي نظامي نيز خواستار توجه و همكاري همه كشورهاي حاشيه خزر در زمينه رفع آلودگي آن شد. همچنین نماينده مردم بندرانزلي در مجلس گفت: با توجه به آثار بسيار مخرب آلودگيهاي نفتي و زيان غيرقابل جبراني كه اين آلودگيها بر آبزيان و محيط زيست بر جاي ميگذارد ايران بايد آمادگي كامل براي مقابله با اين مسئله را داشته باشد. هادي حق شناس اظهار داشت: هر 5 كشور واقع در حوزه خزر بايد نسبت به رفع آلودگي همكاري نمايند. وي يادآور شد: جمهوري اسلامي ايران در سال 1376به كنوانسيون OPRC (آمادگي، مقابله و همكاري در برابر آلودگي نفتي ) پيوست و در راستاي اجراي اين كنوانسيون طرح ملي آمادگي مقابله ازسوي سازمان بنادر و كشتيراني تهيه شد. براساس اين موافقتنامه ايران موظف است در موارد بروز حوادث منجر به آلودگي نفتي در منطقه خزر با ديگر كشورهاي عضو كنوانسيون OPRCهمكاري كند. كشور هاى آلوده كننده درياى خزر: درياى خزر، به عنوان بزرگ ترين درياچه جهان شاهد آلودگى هاى زيست محيطى فراوانى است. كشورهاى ساحلى اين دريا نقش بسيار بزرگى در ايجاد اين آلودگى داشته اند. كشور روسيه به تنهايى باعث توليد ۸۰ درصد آلودگى هاى اين دريا مى شود. پس از روسيه كشور آذربايجان دومين آلوده كننده درياى خزر محسوب مى شود. ايران هر چند سهم كمى نسبت به ساير كشورهاى ساحلى از دريا دارد، اما به دليل قرار گرفتن در قسمت جنوبى اين دريا آلودگى هاى زيادى دارد. در گزارشى كه در سال ۲۰۰۰ منتشر شده است رود ولگا در روسيه كه منبع اصلى تأمين آب درياى خزر است باعث توليد نيمى از آلودگى هاى اين دريا مى شود. كه عمدتاً به دليل قرار داشتن مراكز صنعتى و شيميايى در اطراف اين رود است. به غير از آلودگى هاى نفتى كه محيط زيست خزر را تهديد مى كند، آلودگى هاى هسته اى نيز باعث تخريب اكوسيستم اين دريا مى شود. عمده ترين دليل آلودگى هسته اى خزر، نيروگاهى هسته اى در قزاقستان است كه در نزديكى اين دريا قرار دارد. تشعشعات مواد هسته اى تأثيرات مخرب زيادى روى ماهيان و ساير موجودات زنده در درياى خزر داشته است. تعداد ماهيان خاويارى كه از گونه هاى اصلى موجودات در اين دريا به شمار مى روند كاهش چشمگيرى داشته است. طبق تحقيقات در سال ۱۹۸۵ تعداد اين ماهى ها چيزى در حدود ۳۰ هزارتن بود. اين تعداد در سال ۱۹۹۰ به ۱۳/۳۰۰ تن و در سال ۱۹۹۴ به ۲۱۰۰ تن رسيده است. بانك جهانى تخمين مى زند كه در صورت ادامه روند كنونى آلودگى درياى خزر تا ۲ يا ۳ سال آينده هيچ ماهى خاويارى در درياى خزر وجود نداشته باشد. از سوى ديگر در قسمت شمالى اين دريا و در قزاقستان فوك هاى زيادى حضور دارند. آلودگى ها سبب شد كه ۱۱ هزار فوك از بين بروند. مقام هاى قزاق دليل اين مرگ و مير و كاهش تعداد فوك ها را افزايش سطح آب درياى خزر اعلام كردند اما دانشمندان محيط زيست دلايل ديگرى را برشمردند. در زمان استقرار شوروى محيط زيست و اكوسيستم خزر آسيب هاى فراوان ديد. اين آسيب ها به گونه اى بود كه چندين سال طول خواهد كشيد تا بتوانيم آن خسارت ها را جبران كنيم. تخمين زده مى شود كه سالانه ۶۰ هزارتن نفت و مشتقات آن، ۲۴ هزارتن سولفيد و ۴۰۰ هزارتن كلورين وارد درياى خزر مى شود. همچنين به دليل اين آلودگى ها بويژه در مناطق شمالى آلودگى ۴ تا ۶ برابر مقدار استاندارد است. حتى در برخى مناطق به ۱۶ برابر ميزان استاندارد نيز رسيده است. آلودگى هاى درياى خزر به طور عمده به ۳ دسته تقسيم مى شوند: ۱ـ شيميايى: عمدتاً از طريق رودخانه هايى است كه به اين دريا مى ريزد. ۲ـ اكولوژيكى: اين آلودگى به سبب بالا آمدن سطح آب دريا و تغييرات آب وهوايى در جهان است و ۳ـ صنايع اطراف: در اطراف اين دريا به خصوص در آذربايجان تعداد زيادى كارخانه صنعتى وجود دارد كه در آلودگى اين دريا مؤثر است. مهمترين برنامه اى كه براى حفاظت از محيط زيست تدوين شده «برنامه محيط زيست خزر» است. اين برنامه جامع با همكارى خوب همه كشورهاى ساحلى و سازمان هاى بين المللى تدوين شده است. همچنين كشورهاى ساحلى اقدامات خوبى در اين زمينه انجام داده اند. مهمترين مانع در اجراى اين برنامه روشن نبودن وضعيت رژيم حقوقى درياى خزر است. ماده 12- جلوگيري از ورود، كنترل و مبارزه با گونههاي غير بومي مهاجم طرفهاي متعاهد كليه اقدامات مناسب را براي جلوگيري از ورود گونههاي غير بومي مهاجم به درياي خزر و كنترل و مبارزه با آنها كه تهديدي براي اكوسيستمها، زيستگاهها يا گونهها ميباشند، به عمل خواهند آورد. ماده 13- مواد اضطراري زيست محيطي 1- طرفهاي متعاهد ضمن اتخاذ كليه اقدامات مناسب، براي حفاظت از محيط زيست دريايي در مقابل عواقب موارد اضطراري طبيعي يا انساني همكاري خواهند نمود. به همين منظور، اقدامات پيشگيرانه، آماده سازي و مقابل از جمله اقدامات احيا كننده بكار گرفته خواهد شد. 2- طرفهاي متعاهد مبداء به منظور اقدامات جلوگيري كننده و ايجاد اقدامات آماده سازي، در حدود صلاحيت خود فعاليتهاي خطرناكي را كه قادر به ايجاد شرايط اضطراري زيست محيطي هستند مشخص خواهند كرد و همچنين تضمين خواهند نمود كه ساير طرفهاي متعاهد از فعاليتهاي پيشنهادي يا موجود زيستي فعاليتهاي خطرناك و اقدامات مربوط به كاهش خطر پذيري را انجام دهند. 3- طرفهاي متعاهد براي ايجاد سيستمهاي هشدار دهنده سريع حوادث صنعتي و وضعيتهاي اضطراري محيط زيستي يا تهديد قريبالوقوع آن، طرف متعاهد مبداء تضمين ميكند كه طرفهاي متعاهدي را كه احتمالاً تحت تأثير قرار ميگيرند بدون درنگ در سطوح مناسب مطلع گرداند. 4- طرفهاي متعاهد كليه اقدامات لازم را براي برقراري و تداوم اقدامات لازم آماده سازي براي مواقع اضطراري از جمله اقداماتي براي تضمين اينكه تجهيزات كافي و كاركنان كارآمد براي واكنش در مقابل حادثه اضطراري زيست محيطي بالافاصله در دسترس قرار خواهند داشت به عمل خواهند آورد. ماده 14- حفاظت، نگهداري، احيا و استفاده منطقي از منابع زنده دريايي 1- طرفهاي متعاهد توجه ويژهاي نسبت به حفاظت، نگهداري، احيا و استفاده منطقي از موازنه زيست محيطي به هنگام رفع نيازهاي انساني در مورد تغذيه و برآوردن اهداف اقتصادي و اجتماعي؛ الف)توسعه و افزايش توانايي منابع زنده جهت نگهداري، احيا و استفاده منطقي از موازنه زيست محيطي به هنگام رفع نيازهاي انساني در مورد تغذيه و برآوردن اهداف اقتصادي و اجتماعي؛ ب) حفظ يا احياي جمعيت گونههاي دريايي در سطوحي كه بتواند حداكثر محصول پايدار و با كيفيت مطلوب را توسط عوامل زيست محيطي و اقتصادي مربوط و با در نظر گرفتن روابط بين گونهها، توليد كند؛ پ) تضمين اينكه گونههاي دريايي بوسيله بهرهبرداري بيشتر دز معرض خطر نيستند؛ ت) ترويج توسعه و استفاده از تورهاي ماهيگيري انتخابي و شيوههايي كه ضايعات را در صيد گونههاي هدف و صيد فرعي گونههاي غير هدف به حداقل ميرساند؛ ث) حفاظت، نگهداري و احيا گونههاي دريايي بومي كمياب و گونههاي در معرض خطر و نيز اكوسيستمهاي آسيبپذير. 2- طرفهاي متعاهد در توسعه پروتوكلها به منظور عهده گرفتن اقدانات لازم براي حفاظت، نگهداري و احياي منابع زنده و همكاري خواهند نمود. ماده 15- مديريت مناطق ساحلي طرفهاي متعاهد سعي خواهند نمود اقدامات لازم را جهت توسعه و اجراي برنامهها و راهبردهاي ملي براي مديريت و برنامهريزي اراضي متأثر از مجاورت دريا، به عمل آوردند. پيامدهاي دفع لجن در دريا: مهمترين مناطق دفع زباله در دريا پيرامون سواحل بريتانيا شامل خليج ليورپول براي لجن توليد شده در منچستر و ليورپول، خليج تايمز براي لجن شهر لندن و منطقةباريكة دريا در كلايد براي شهرهاي گلاسكو و كلايدسايد ميباشند. ميزان لجن دفعي نيويورك كه در خليج كوچك مجاور آن دفع ميشوند، در برابر لندن ميباشد. بنابراين مقايسه تجربيات برخي از اين مناطق دفع لجن آموزنده ميباشد. منطقة آبراهة كلايد: مؤسسه پاكسازي رودخانة كلايد سالانه به ميزان 1 ميليون تن لجن فاضلاب را در منطقة آبراهة كلايد از منطقة گاروش در نوك منطقه جنوبي بيوت دفن ميكند. محل دفن در منطقهاي واقع است كه جريان بستر ضعيفي داشته و مواد زائد تمايل به انباشته شدن دارند غني شدن مواد مغذي در اين منطقه سبب افزايش جمعيت فيتوپلانكتوني شده و اين افزايش موجب افزايش غلظت كلروفيل به ميزان 10 برابر حالت عادي براي آبهاي ساحلي منطقه جنوب شرقي محل دفن شده است. يكي از گونههاي رده پرتاران از خانواده خارپوستان بنام كاپيتلاكاپيتا كه به طور معمول همراه با رسوبهاي غني از مواد آلي ديده ميشوند، در محدوده دفن بصورت موجود غالب درآمده و مانع حضور ساير گونهها گرديده و با گذر از مناطق آلوده و تحت تأثير، بتدريج اين گونه از حالت غالب درآمده و مجموعه معمولي جانوران كفزي مجدداً ظهور يافتهاند. ميزان فلزات سنگين در رسوبات كف و گروههاي جانوري در محدوده دفن و نقاط اطراف آن نيز افزايش يافته است. اين منطقه قرباني دفن مواد زائد گرديده و با محل دفن زباله در خشكي قابل قياس است. مصب رودخانه تايمز: سالانه حدود 5 ميليون تن لجن فاضلاب طي صد سال اخير در بخش خارجي مصب رودخانه تايمز دفن شده است. محل دفن در منطقهاي است كه جريانهاي بستري سريع بوده و سبب پراكندگي و رقيقسازي مواد زائد و جلوگيري از تجمع آنها در يك محل گرديده و در نتيجه از ضايعات ناشي از آلودگي جلوگيري ميكند. اين محل تا آخرين حد ظرفيت خود بكار گرفته شده است و مطالعات اخير اولين علائم تجمع فلزات را در منطقه كوچكي از محل فن نشان داده است. خليج نيويورك: در طي قرن اخير لجن فاضلاب 20 واحد تصفيه خانة نيويورك در خليج نيويورك دفن شده است. اخيراً در حدود 10 ميليون تن در سال مواد زائد به اين روش دفع گرديده است. از نقطه نظر ارزيابي زيست محيطي در مقايسه با آبراهه كلايد كه مواد در آنجا حالت سكون و تجمعي دارند و رودخانة تايمز كه مواد به سرعت پراكنده ميشوند اين خليج از وضعيت بينابيني (متوسط) برخوردار است. اين محل از نظر مواد آلي غني بوده و تجمع فلزات در آن منطقه مشهود ميباشد. قسمت مركزي منطقة دفن از جنبه حيات جانوري فقير است،اما عليرغم دفن حجم بسيار مواد زائد، غلظت آلودگي تنها نصف ميزان منطقه كلايد است. البته برخي شواهد دال بر گسترش محدوده آلودگي وجود دارد و رسوبات مواد آلوده كننده به سمت گودال هادسون سرازير است. استفاده از اين محل در حال حاضر متوقف شده است. تحليل رفتن اكسيژن: در يك دوره طولاني هواي گرم و ساكن ممكن است بر اثر يك لايهبندي گرمايي بين آب سنگين و سرد بستر و لايه گرم سطحي و اكسيژن جوي يك جدايي بوجود آيد. در نتيجه تجزيه و تحليل باكتريايي مواد آلي در كف دريا بتدريج دچار كمبود اكسيژن خواهد شد. اين شرايط در درياي بالتيك و خزر همواره وجود دارد، اما ممكن است در درياهاي آزاد هم مشاهده گردد. در اين چنين شرايطي ورود مقادير زياد مواد آلي بر اثر دفن لجن اين احتمال را كه آبهاي عمقي و سروبات بستر دريا بصورت بيهوازي (بدون اكسيژن) درآيند افزايش ميدهد. در منطقهاي مانند خليج نيويورك كه ميزان اكسيژن محلول آب در محدوده دفن لجن معمولاً بين 2 تا 3 ميليگرم در ليتر كمتر از آبهاي اطراف منطقه است و غلظت اكسيژن در تابستان در عمق آبهاي بيشتر نقاط به ميزان اندكي بيش از 2 ميلي گرم در ليتر ميباشد، خطر بي هوازي شدن همواره وجود خواهد داشت. در بهار و تابستان 1976 يك لايهبندي حرارتي قوي در بخش وسيعي از خليج اطلس مياني به همراه شكوفايي شديد فيتوپلانكتوني اتفاق افتاد. غلظت اكسيژن در بستر دريا در منطقة وسيعي بالغ بر 12 هزار كيلومتر مربع كاهش يافت، شديدترين اثرات در منطقهاي در فاصلة 100 كيلومتري جنوب منطقه دفن لجن نيويورك اتفاق افتاد. تخمين زده شد كه حدود 143 هزار تن صدف خوراكي از نوع اسپي سولا در اثر اين حادثه از بين رفت. در تابستان 1982 حادثهاي مشابه در منطقه وسيعي از سواحل آلمان و بخش شرقي درياي شمال اتفاق افتاد. در منطقهاي كه شديدترين صدمات را ديده بو، تقريباً هيچ ماهي زندهاي صيد نشد و اكثراً از منطقه مهاجرت كرده بودند اما تعدادي ماهي پهن مرده از نوع پلئورونكتس و ليماندا توسط دستگاه ردياب تلويزيوني در بستر دريا مشاهده شد. از خانوادة خارتنان نوع افيورالبيدا و از گروه صدف خوراكي نوع ونوس استرياتولا از بين رفتند و شكي نيست كه ساير اعضاء فون جانوران منطقه كه در دل بستر دريا زندگي ميكنند نيز كشته شدهان. در سال 1975 در خليج هليگولند مرگ و مير عظيم در فون جانوري بستر دريا ديده شد كه مشابه حادثه فوق بود. مناطقي كه تناوب برگشت و توسعة لايهبندي حرارتي را داشته و غلظت اكسيژن آنها در نزديكي بستر دريا كاهش مييابد، وضوحاً منطقة مناسبي براي دفن نميباشند. منطقة دفن در خليج هليگولند به منظور دفن مواد زائد شهر هامبورگ استفاده ميشد و به همين دليل در سال 1981 محل دفن به آبهاي عميقتر و دور از دهانة ورودي رودخانة الب انتقال يافت. روشهاي كنترل آلودگي: مطمئناً معيارهاي كنترل آلودگي هميشه بر يك اساس منطقي نميباشد گاهي اوقات عمل اصلاحي قبل از اينكه مشخص شود مخصوص زائد بهر طريقي مضر است يا اينكه اين عمل اثر مفيدي دارد انجام ميشود حالا توجه عموم برانگيخته شده و ممكن است بر روي اين موضوع اصرار ورزند كه براي اصلاح وضعيت كاري بايستي انجام شود و يك صنعت يا دولت را مجبور به پذيرش نمايند مگر اينكه فعاليتها آنطوريكه ديده ميشوند فعال باشند اينچنين فعاليتهايي ممكن است بي خطر باشند ولي در عين حال گران بوده و اتلاف منابعي ميباشند كه ميتواند براي اهداف ديگر استفاده شود. از جهات دير تلاشهاي غير منطقي در كنترل آلودگي ممكن است زيانبار باشند آگاهي از خطرات احتمالي ناشي از آلودگي دريا اين بينش را به وجود ميآورد كه هيچ چيز نبايد به داخل دريا تخليه شود اما اين راه حل نيست و تنها مشكل دفع مواد زائد را به جاي ديگري ميبرد. براي اطمينان از اينكه در حل يك مشكل، مشكل حادتري در محيط زيست ديگري ايجاد نشود بايستي دقت و توجه زيادي به عمل آيد و اگر دفع مواد زائد به طور متناسب و با در نظر گرفتن اهميت زيست محيطي انجام شود لازم است اصولي براي تخليه مواد زائد تعيين گردد كه منجر به حداقل صدمه زيست محيطي گردد تعدادي از اين روشها شامل تلاشهايي براي به كنترل در آوردن آلودگي دريا ميباشند.(دبيري-1379). ممنوعيت آلوده كنندهها: وقتيكه معلوم شود مادهاي تا حد غير قابل قبولي زيانبار است اين احتمال وجود دارد كه استفاده از آن نير قطع گردد ساخت تعدادي از فرآوردهها از اين طريق قطع شده اما اين روش براي كنترل آلودگي محدوديتهاي زيادي دارد. · بايد دقت شود كه ماده جايگزين فرآورده ممنوعه، خود براي محيط زيست خطرناك نباشد حذف DDT، محافظتهاي جيوهاي چوب يا رنگهاي ضد رشد موجودات مزاحم با پايه مس و ديگر مشكلات غير منتظرهاي را به وجود آوردهاند. · قطع استفاده يك فرآورده هميشه مشكلات زيست محيطي را در كوتاه مدت اصلاح نميكند مثلاً اگر تخليهي مواد نظير آفتكشهاي پايدار و PBC ها، ميباشند طي چندين ده در محيط زيست متراكم ميشوند و صدمات ناشي از آنها ادامه دارد. · حذف بعضي از مواد خطرناك زيست محيطي عملي نميباشد جلوگيري از كاهش ناگوار تعداد پرندگان درايي ناشي از آلودگي نفتي كه تنها با متوقف كردن حمل و نقل نفت در دريا امكانپذير است لذا اين مسأله منجر به قطع استفاده از نفت و فرآوردههاي آن در بسياري از كشورها ميگردد در اين صورت عملاً همه هواپيماها متوقف ميشوند و اين بها آنقدر گزاف است كه قابل جبران نميباشد. بهترين راهحل زيست محيطي: جوامع صنعتي ناگزيرند مقادير زيادي مواد زايد مختلف توليد كنند با گسترش فرآيندهاي صنعتي كه مواد زايد كمي توليد ميكنند يا اصلاً مواد زايد ندارند(فنآوري با مواد زايد كم يا بدون مواد زايد) و با قطع استفاده موادي كه عملاً زيانبارند احتمال كاهش آلودگي وجود دارد حتي اگر چنين باشد باز هم هميشه مقادير زيادي مواد زايد توليد ميشود ( به عنوان مثال فاضلاب) و بايد در جايي تخليه گردند كه اگر در دريا تخليه نشوند بايستي به محيط زيست ديگري برده شوند دفع مواد زايد هميشه روي محيط زيست تأثير دارد و در ارتباط با مشكلات آلودگي در يك محيط- نظير دريا نميتوان به راحتي پيشنهاداتي ارائه نمود كه فقط معضل را به محيط ديگري ببرد. در كشورهايي نظير بريتانيا و هلند كه تراكم جمعيت زياد و زمين كمياب است مشكل موجود در دريا را نبايد با ايجاد مشكل ديگري بزرگتري در خشكي حل نمود چيزي كه لازم است وسيلهاي براي دفع مواد زائد ميباشد كه حداقل صدمه زيست محيطي را وارد نمايد اين به عنوان بهترين راهحل عملي زيست محيطي شناخته شده در بعضي موارد بدين معني است كه دفع يك ماده زايد به دريا حتي اگر سبب صدمه به منابع دريايي شود از هر روش تخليه ديگر بهتر است ( آر. بي كلارك1923) ارزيابي تأثير زيست محيطي: در بيشتر كشورهاي توسعه يافته براي دفع مواد زايد نوعي پروانه يا جواز رسمي مورد احتياج است و تخليه بايستي يك ارزيابي مفصل از تأثير زيست محيطي (EIA) يا گزارشي از تأثير زيست محيطي (EIS) بدهد كه تأثير مواد تخليهاي مذكور روي نواحي اطراف را پيشبيني نمايد بر اين اساس مجوز صادر شده رد ميگردد و يا اصلاحاتي روي تخليه انجام ميشود. نياز به تهيه EIA به مدت چند سال در آمريكاي شمالي اجباري بوده است در كشورهاي كه ارزيابي رسمي لازم نيست قبل از اينكه اجازه تخليه مواد به دريا داده شود نياز به تحقيق و بررسي دارد. بررسي اخير صخت پيشگويي انجام شده در EIA كه در استراليا بيان شده كه كمي بيشتر از 50 درصد ارزيابيها كمتر از حد واقعي يا بيشتر از آن بوده است تحقيقات ديگري راجع به معتبر بودن EIA انجام نشده اما بعيد به نظر ميرسد كه تجربه استراليا منحصر به فرد باشد. (آر. بي كلارك1923). ظرفيت زيست محيطي: در حاليكه راهحل عملي زيست محيطي براي دفع مواد زايد به محيط زيست دريايي ميپذيرد كه صدمه تا حدي در محيط زيست دريايي قابل قبول است مفهوم توان جذب زيست محيطي فرمولي جديد براي محدود كردن صدمه ايجاد ميكند. ظاهراً محيط زيست دريايي ظرفيت پذيرش يك ماده ورودي از مواد دست ساز بشر را تا حدودي دارد براي بعضي مواد اين سطح ممكن است خيلي پايين باشد و مناطق مختلف دريا از نظر توان رقيقسازي و انتشار مواد زايد در يك سطح بي خطر متفاوتند علاوه بر اين در مورد اينكه چه چيزي به عنوان ضرر قابل توجه پذيرفته ميشود اختلاف عقيده وجود دارد با وجود اين ميتوان سطح مناسبي از تخليه مواد در دريا را تعيين نمود كه در محدوده توان جذبش باشد. ظرفيت جذب در آب شيرين يك مفهوم شناخته شده است و محاسبات دفع بي خطر زائدات فاضلاب به رودخانهها را شامل ميشود وجود آب با كيفيت مناسب براي ماهيان يا براي تصفيه به منظور تأمين آب نوشيدني در پايين دست ورودي گواه روشني بر موفقيت اين روش است. محيط زيست دريايي خيلي پيچيدهتر از يك رودخانه است و درك ما از فرآيندهاي موجود در دريا ناقص ميباشد بنابراين به سختي ميتوان توان جذب آن را با اطمينان تعيين نمود بنابراين وقتي برنامهريزي براي تخليه يك ماده زايد يا كارهاي ديگر كه سبب صدمه در منطقه دريايي ميگردد، ميباشد يك سيستم تنظيمي شامل چند نوع حلقه بازخور مناسب است به اين وسيله پاسخ اكوسيستم اندازهگيري ميشود تا معلوم شود كه پيامدهاي ورودي در محدوده پيشبيني شده بوده و اگر نيست آن چيزي كه سبب اختلال ميگردد اصلاح شود اين نوع پايش معمولاً همراه با كارهاي ساختاري روي ساحل يا در درياست. بهترين فناوري موجود: روش ديگر براي كاهش صدمه محيطي در دريا تكيه است كه به منظور تقليل اثرات زيانبار بايستي مواد زائد تخليهاي با بهترين فنآوري(BAT) تصفيه شوند به نظر ميرسد اين يك اصل منطقي باشد اما در عمل بسيار بحثانگيز بوده است. استفاده از بهترين فنآوري موجود در صورت وجود مقدار كمي ماده زائد غير پايدار كه به توده بزرگترين از آب تخليه شده ممكن است بيش از حد ايمني باشد يا اگر تخليه از چند منبع مختلف به يك محيط محدود انجام گردد ممكن است كارايي كافي نداشته باشد و نهايتاً پا فشاري شديد روي استفاده از بهترين فنآوري موجود به هزينه لازم براي تصفيه اهميتي نميدهد. گاهي اوقات هزينه بالا و غير ضروري بهترين فنآوري موجود منجر به مقاومت در برابر گسترش آن شده است در مقايسه بهترين فنآوري عملي (BPT) تا حد زيادي پذيرفته شدهاند اگر چه حمايت آنها از محيط زيست كمتر است.(آر.بي كلارك-1923). اصل پيشگيري: نگراني درباره اثرات زيانبار مواد زائد وارد شده به درياي شمال منجر به ايجاد اصل پيشگيري گرديد كه توسط آلمان در سال 1986 ارائه شد اين اصل به اينصورت استدلال ميكند كه چون ما نميتوانيم با اطمينان تأثير وروديهاي جديد به منطقهاي را كه قبلاً حجم زيادي از مواد زائد را دريافت ميكرد پيشبيني كنيم هيچ ماده زائدي نبايد در دريا تخليه شود مگر اينكه بتوان نشان داد بيخطر است اين شرايط مشكل ميباشد زيرا تقريباً محال است كه بتوان اثبات نمود يك مادة زائد بيضرر است و در واقع مواد زائد بسيار كمي هستند كه در محل تخليه تغيير ايجاد نمينمايند. در حالي كه اصل مذكور در شكل سادهتر پذيرش عمومي دريافت نموده به اين واقعيت توجه نمينمايد كه ورود مواد از طريق رودخانه و جو خيلي بيشتر از تخليه مستقيم مواد است بنابراين تنها به حفاظت از دريا اهميت ميدهد و عواقب زيست محيطي دفع مواد زايد در محيطهاي ديگر را به حساب نميآورد يك انتقاد عمده دارد. به روشي كه در آن اصل مذكر گاهي اوقات به كار برده ميشود اين است كه كوچكترين سوءظن مبني بر اينكه مادة زائدي اثر زيانبار دارد براي توجيه كنترل آن كافي در نظر گرفته ميشود بدون اينكه به دلايل عملي آن توجه شود اگر اصل مذكور كاملاً به كار گرفته شود جايي براي تصميمگيري از روي دانش باقي نميماند. هزينه رفع آلودگي: مديريت دفع مواد زائد ارزش زيست محيطي و هزينه مالي دارد در حالي كه ميخواهيم ارزش زيست محيطي را كم كنيم نميتوانيم از هزينه مالي غافل باشيم چون همانطور كه در مثالهاي زير نشان داده ميشود بسته به استانداردهاي محيطي مورد نياز، هزينهها سرسامآور افزايش مييابند. ارزش سرمايه ساختن يك نيروگاه جديد با سوخت ذغال كه مجهز به تأسيسات حذف ذرات معلق از دودكش براي جلوگيري از آلودگي دريا به شرح زير است: · استخراج 90% ذرات معلق 10% به هزينه ميافزايد · استخراج 95% 30-20 به هزينه ميافزايد · استخراج 99% هزينه نيروگاه را دو برابر ميكند. يك واحد فرآوري چغندر با توليد 2700 تن در روز پسابي حاوي مقدار زيادي مواد آلي دارد ميزان مواد به شكل BOD (اكسيژن مورد نياز شيميايي) اندازهگيري ميشود و با تصفيه مناسب ميتوان كاهش يابد اما با هزينههاي زير: · هزينة 30% كاهش BOD كمتر از 50/0 دلار در هر كيلوگرم اس. · هزينه 65% كاهش 10 دلار در هر كيلوگرم است · هزينه 95% كاهش 30% در هر كيلوگرم است. روابط نهايي ماشبهي بين استانداردهاي پساب و هزينههاي تصفيه براي بيشتر آنها وجود دارد در بودجه در نظر گرفته شده براي اصلاحات جزئي كيفيت زيست محيطي هزينهها ممكن است دو برابر شود بايد تصميم گرفته شود كه حد مجاز روي منحني نهايي كجا بايد قرار گيرد. احتمالاً دانشمندان ميتوانند با دقت اثر تخليه يك جزء را روي محيط پيشبيني كنند اما توازن مناسبي بين ارزش محيط زيست و هزينه مالي را نميتوانند تعيين نمايند. اين يك تصميمگيري سياسي است كه با در نظر گرفتن موارد ديگري نظير ارزش محيط زيست محلي، آگاهي عمومي از خطرات و عواقب اجتماعي، تعطيل كارخانهاي به دليل هزينههاي بالاي تصفيه پساب اعلام ميشود. اقدامات ايران در زمينه مبارزه با آلودگي دريا: در سال 1979 ايران به عضويت سازمان منطقهاي حمايت از محيط زيست دريايي(ropme) درآمد اين سازمان با همكاري كشورهاي عضو اين سازمان (ايران، بحرين، عراق، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي) در كويت اقدامات زيادي در زمينه گسترش امكانات و اجراي برنامههاي آگاهي زيست محيطي انجام داده است. اين كنوانسيون پرتوكل منطقهاي براي مبارزه با آلودگي ناشي از نفت و ساير مواد مضر در موارد اضطراري را تصويب نمود. پيشنهاد افزايش جريمه عوامل آلوده كننده درياها به كميسيون زير بنايي دولت ارائه شده كه در صورت تصويب ميزان اين گونه جرايم تشديد خواهد شد دكتر محمد باقر نبوي معاون زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست با اعلام اين خبر دربارة پرونده تخلف نيروگاه برق بندر عباس در ورود نفت به سواحل خليج فارس گفت بنا داريم تا از طريق مركز سنجش از راه دور ايران ميزان خسارت وارده از نشت نفت به داخل اين دريا را مشخص كنيم در قانون مصوب سال1354 براي آلوديگ نفتي در دريا دويست هزار تومان جريمه مشخص شده كه سعي كرديم اين قانون را به روز كنيم و جريمهها را با زمان حاضر تطبيق دهيم كه اين پيشنهاد براي تصويب به كميسيون زيربنايي دولت ارائه و تقريباً در اين كميسيون نهايي شده است نبوي افزود در صورت به تصويب رسيدن اين پيشنهاد با بروز چنين رويدادهاي خاصي بايد علاوه بر پرداخت هزينة خسارت ناشي از آلودگيهاي اوليه، اثرات زيست محيطي دريا را نيز كه اين آلودگيها در آينده ايجاد ميكنند مد نظر قرار دهد. آييننامه جلوگيري از آلودگي آب مصوب جلسه مورخ 18 ارديبهشت 1373 هيئت وزيران: طبق ماده 2 اين آيين نامه اقدام به هر عملي كه موجبات آلودگي آب را فراهم نمايد ممنوع است. ماده 4: سازمان موظف است نسبت به شناسايي منابع مختلف مولد آلودگي آب به طريق مقتضي اقدام نمايد مسئولين موظفند اطلاعات و مدارك مورد نياز را در صورت درخواست در اختيار سازمان قرار دهند قانون تشكيل شركتهاي آب و فاضلاب مصوب 11 دي 1369: مادة 1 : ايجاد و بهرهبرداري تأسيسات مربوط به توزيع آب شهري و همچنين جمعآوري و انتقال و تصفيه فاضلاب شهرها در داخل محدوده قانوني شهرهاي هر استان به عهده شركت مستقلي به نام شركت آب و فاضلاب استان خواهد بود كه توسط وزارت نيرو تشكيل خواهد شد. ( غلامرضا حجتي اشرفي- 1382). كنواسيون چار چوب حفاظت از محيط زيست دريايي درياي خزر : دولت هاي ساحلي درياي خزر ،جمهوري آذربايجان،جمهوري اسلامي ايران،جمهوري قزالستان، فدراسيون روسيه، تركمنستان كه پس از طرف هاي متعاهد اين كنواسيون خوانده مي شوند. با توجه به تخريب محيط زيست دريايي درياي خزر در اثر آلودگي ناشي از منابع مختلف فعاليت هاي انساني از جمله تخليه ، انتشار، و دفع مواد مضر و خطرناك، مواد زايد و ساير آلودگي هاي ناشي از منابع دريايي و منابع مستقر در خشكي، با عزم راسخ در حفظ منابع زنده درياي خزر براي نسل هاي حاضر و آينده با آگاهي به ضرورت تضمين عدم مضر بودن فعاليت هاي مستقر در خشكي براي محيط زيست دريايي درياي خزر و خصوصيات اكولوژيكي و آب نگاري منحصر به فرد آن را تهديد مي كند، با تأكيد بر اهميت حفاظت از محيط زيست دريايي درياي خزر. با تصديق اهميت همكاري ميان طرف هاي متعاهده و با سازمان هاي بين المللي مربوط با حفاظت و نگه داري محيط زيست دريايي درياي خزر به شرح زير موافقت مي نمايد. ماده ي اول - مقررات كلي ماده ي 1-كاربرد تعريف از نظر اين كنوانسيون معاني اصطلاحات به شرح زير است: (برنامه ي اقدام) : برنامه ي اقدام براي حفاظت و توسعه ي پايدار محيط زيست دريايي درياي خزر. تخليه ي مواد زايد: هر گونه آلودگي دريا ناشي از دفع عمدي مواد زايد با ساير مواد ماز شناورها، وسايل نقليه هوايي، و يا ديگر ساخت هاي ساخت بشر به درياي خزر يا هر گونه رها سازي عمده لاشه شناورها. مواد خطرناك: هر گونه موادي كه ايجاد مسموميت ، سرطان ، تغييرات ژنتيكي مي نمايند به ويژه در صورتي كه مقاوم باشند. مرجع علمي: مرجعي كه هر طرف متعاهد به عنوان مسئول هماهنگ ساختن اقدامات آن طرف متعاهد بر اين كنواسيون و پروتلكهاي آن تعيين نموده است. شناور : هر گونه شناوري كه در محيط زيست دريايي فعاليت كنند مثل قايق هاي تندرو. حادثه ي طبيعي : حادثه اي كه از تغيير كنترل نشده در روند هر فعاليتي كه با مواد مضر و خطرناك در تأسيسات صنعتي سر و كار دارد. آلودگي ناشي از منابع واقع در خشكي : آلودگي دريا ناشي از هر نوع منبع مشخص كه از خشكي ، از طريق آب و هوا يا مستقيماٌ از ساحل به محيط زيست دريايي وارد مي شود و يا دفع از خشكي به دريا از طريق تونل. گونه هاي غيربومي مهاجم: گونه هاي غيربومي كه استقرار و انتشار آنها مي تواند خسارات اقتصادي يا زيست محيطي به اكوسيتم يا مانع بيولوژيكي درياي خزر وارد آورد. ماده ي 2- هدف هدف اين كنواسيون ، حفاظت از محيط زيست درياي خزر از كليه ي منابع آلوده كننده از جمله حفاظت ، نگه داري ، احياء ، و استفاده منطقي و پايدار از منابع بيولوژيكي درياي خزر مي باشد. ماده ي 3- دامنه شمول اين كنواسيون در مورد محيط زيست دريايي درياي خزر با در نظر گرفتن نوسان سطح آب آن و آلودگي ناشي از منابع مستقر در خشكي اعمال مي شود. بخش دوم – تعهدات كلي ماده ي 4- تعهدات كلي طرف هاي متعاهده موارد زير را انجام خواهند داد: الف) اتخاذ كليه ي اقدامات مناسب براي جلوگيري ، كاهش و كنترل آلودگي درياي خزر به عنوان فردي يا مشترك ب) اتخاذ كليه ي اقدامات مناسب براي حفاظرت ، نگه داري ،احياي محيط زيست درياي خزر به صورت فردي يا مشترك پ) استفاده از منابع درياي خزر به شكلي كه موجب آسيب به محيط زيست دريايي ، درياي خزر نشود. ت) همكاري با يكديگر و با سازمان هاي ذيصلاح بين المللي به منظور نيل به اهداف اين كنوانسيون ماده ي 5- اصول طرف هاي متعاهد در اقدامات خود به منظور نيل به اهدافد اين كنوانسيون و اجراي مفاد آن ، از جمله از طريق اصول زير راهنمايي خواهند شد. الف) اصل احتياطي كه به موجب آن در صورتي كه تهديد جدي يا خسارت جبران ناپذيري به محيط زيست دريايي خزر وجود داشته باشد، فقدان اطمينان علمي جامع نمي تواند به عنوان دليلي براي به تعويق انداختن اقدامات مقرون به صرفه براي جلوگيري از خسارت مذبور، مورد استفاده قرار مي گيرد. ب) اصل پرداخت توسط آلوده كننده كه به موجب آن آلوده كننده هزينه هاي آلودگي از جمله جلوگيري كنترل، و كاهش را بر عهده مي گيرند. پ) اصل دسترسي به اطلاعات مربوط به آلودگي محيط زيست دريايي درياي خزر كه طبق آن طرف هاي متعاهده حداكثر ممكن اطلاعات مربوط را در اختيار يكديگر قرار مي دهند. ماده ي 6- تعهد به همكاري طرف هاي متعاهد به صورت 2 يا چند جانبه براي توسعه پروتكل هاي اين كنوانسيون كه اقدامات آيين نامه ها و استانداردهاي اضافي براي اجراي اين كنوانسيون را تعيين مي كند، با يكديگر همكاري خواهند نمود. بخش سوم- جلوگيري، كاهش و كنترل آلودگي ماده ي7- آلودگي ناشي از منابع واقع در خشكي 1-طرف هاي متعاهد كليه ي اقدامات مناسب را براي جلوگيري ، كاهش و كنترل آلودگي درياي خزر ناشي از منابع واقع در خشكي به عمل خواهد آمد. 2- طرف هاي متعاهد در توسعه پروتكل هاي اين كنوانسيون كه اقدامات بيشتري را براي جلوگيري ، كاهش، و كنترل آلودگي درياي خزر ناشي از منابع در خشكي تعيين مي كند همكاري خواهند نمود. 3-چنانچه تخليه از آبراهي كه در سرزمين هاي دو يا چند طرف متعاهد جريان دارد يا مرزبين آنها را تشكيل ميدهد احتمالاٌ باعث آلودگي درياي خزر شود، طرف هاي متعاهد در اتخاذ كليه ي اقدامات مناسب براي جلوگيري ، كاهش ،و كنترل چنين آلودگي از جمله در صورت اقتضاء در تأسيس نهادهاي مشترك مسئول براي تعيين و حل مسائل باالقوه ي آلودگي ، همكاري خواهد نمود. ماده ي 8- آلودگي ناشي از فعاليت بستر دريا طرف هاي متعاهد كليه ي اقدامات مناسب را براي جلوگيري ، كنترل و كاهش آلودگي درياي خزر ناشي از فعاليت هايي كه در بستر دراي صورت مي گيرد، انجام خواهند داد و همكاري آنها در گسترش پروتلكهاي اين كنوانسيون در اين زمينه تشويق مي گردد. ماده ي 9- آلودگي ناشي از شناورها طرف هاي متعاهد كليه ي اقدامات مناسب را براي جلوگيري ، كاهش و كنترل آلودگي درياي خزر ناشي زا شناورها انجام خواهند داد و در گسترش پروتكلها و موافقت نامه هاي اين كنوانسيون كه اقدامات ، آيين نامه ها و استاندارد ها مورد توافق در اين زمينه را تعيين مي كند با در نظر گرفتن استاندارد هاي بين المللي مربوط همكاري خواهند نمود. ماده ي10- آلودگي ناشي از تخليه 1-طرف هاي متعاهدكيله ي اقدامات لازم را براي جلوگيري ، ممانعت و كاهش و كنترل آلودگي درياي خزر ناشي از تخليه مواده زايد شناورها و وسايط نقليه ي هوايي كه در سرزمين آنها ثابت شده يا تحت پرچم آنها هستند به عمل خواهد آورد. 2-طرفهاي متعاهد در توسعه پروتكل هاي اين كنوانسيون كه اقدامات و آيين نامه ها واستناندرد هاي مودر توافق دراين زمينه را معين مي كند، همكاري خواهند نمود. ماده ي 11- آلودگي ناشي از ساير فعاليت هاي انساني 1- طرفهاي متعاهد كليه ي اقدامات مناسب را براي جلوگيري ، كاهش و كنترل آلودگي درياي خزر ناشي از ساير فعاليت هاي انسان كه از مواد 7 تا 10 فوق مورد حكم قرار نگرفته اند. 2-طرفهاي متعاهد كليهي اقدامات مناسب را براي كاهش تأثيرات منفي احتمالي اقداماتي كه منشأ انساني دارد به منظور كم كردن عواقب نوسان سطح دريا بر اكوسيستم درياي خزر انجام خواهد داد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده