Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ پارسینویسان سدههای هفتم و هشتم نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی پارسینویسان و مؤلفان قرن هفتم و هشتم هجری متعدد و مختلفند. یک دسته از آنان متصوفه و عالمان علوم شرعی و ادبی و عقلی هستند که در مسائل مختلف رسالهها و کتابهایی نوشته و به یادگار گذاردهاند. دستهی دیگر مترسلان و مورخان و مؤلفان کتابهای ادبی هستند که آثارشان شهرت بیشتری دارد. در این بهره از دستهی دوم نام میبریم و به اختصار به بیان احوال آنان میپردازیم. 1. صدرالدّین حسن صدرالدّین حسن بن محمد نیشابوری از مورخان پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری و از صوفیان نیشابور بود. وی کتاب تاجر المآثر را در تاریخ به نام سلطان محمد و قطب الدّین ایبک تألیف کرد و حوادث سالهای 587 تا 614 را در آن آورد. این کتاب به شیوهی مترسلان و با انشایی مصنوع و همراه با اطناب و ایراد مثلها و شعرهای عربی و فارسی نگارش یافته است. 2. علی بن حامد علی بن حامدبن ابی بکر مورّخ قرن ششم و هفتم هجری و اصلاً اهل کوفه بود اما رهسپار ناحیهی سند گردید و به «بکهر» رفت و در آن جا نسخهی عربی کتابی را به دست آورد که بعد از فتح سند به دست محمدبن قاسم ثقفی پسر عم حجاج بن یوسف، به وسیلهی مؤلف ناشناختهای تألیف شده بود و آن را پیش از سال 624 به پارسی درآورد. این کتاب که به فتح نامهی سند موسوم است عادتاً چَچ نامه خوانده میشود و مترجم آن را به عین الملک فخرالدّین حسین الاشعری وزیر ناصرالدّین قباچه تقدیم کرد. نثر این کتاب روان و استوار و بر شیوهی پارسینویسان سادهگوی قرن ششم هجری است. 3. مبارکشاه محمد بن منصوربن سعید ملقب به مبارکشاه و مشهور به فخر مُدَبِّر از نویسندگان معروف آغاز قرن هفتم هجری است. او و نیاکانش اهل علم و ادب و مورد احترام شاهان روزگار بودهاند. زندگانیاش در لاهور و دهلی سپری شد و گویا پیش از سال 633 درگذشت و نباید با فخرالدّین مبارکشاه مَرورودی (م 602 هـ) اشتباه شود. از فخر مُدَبِّر اثرهای ذیل در دست است: 1. بَحرالاَنساب شامل نسب پیغامبر اسلام و یاران او و پیامبرانی که نامشان در قرآن آمده و شجرهی پادشاهان عرب و شاعران جاهلیت و اسلام و شاهان عجم تا غُوریان. دیباچهی این کتاب را سِردنیس راس به سال 1927 م در لندن طبع کرده و آن را به اشتباه از فخرالدّین مبارکشاه مَرورودی دانسته است. (1) 2. آداب المُلوک و کفایة المَملوک. 3. کتاب معروف و مهّمِ آداب الحرب و الشَجاعه در ذکر صفتهای نیکوی شاهان و فرمانروایان و وزیران و فرماندهان سپاه و آیین جنگ و بحث دربارهی اسب و شناختن انواع آن و خاصیت هر یک از سلاحها و در عین حال متضمن اطلاعهای ذی قیمت تاریخی. نثر کتاب روان و زبانش پر از عنصرهای شرقی لهجههای ایرانی است. 4. شمس تبریزی شمس الدّین محمد بن علی بن ملک دادِ تبریزی از بزرگان صوفیه و پیشروان این قوم در قرن ششم و هفتم هجری است که به سبب تأثیر عظیمی که در جلال الدّین محمد بن بلخی داشت و به علت آن که مولوی از روی ارادت دیوان کبیر خود را به نام او کرد، در ادب فارسی شهرت بسیار یافته است. ولادتش باید در حدود سال 582 هـ اتفاق افتاده باشد. دورهی تعلیم و ریاضت و مجاهدت شمس الدّین در تبریز سپری شد و او در آن جا خدمت چند تن از بزرگان صوفیه مانند شیخ رکن الدیّن سَجاسی و باباکمال جندی و ابوبکر سَلّه باف تبریزی را درک کرد. سفرهای پی درپی او سبب شد تا برخی او را «شیخ پرّان» بخوانند. شمس بعد از مدتها سیر و سفر و ریاضت در شهرهایی از قبیل بغداد و حلب، هنگامی که شصت سال از عمرش میگذشت در بیست و ششم جمادی الآخر سال 642 هـ به قونیه رسید و در آن شهر ملاقات او با مولوی و دلباختگی آن شاعر کامل بدو اتفاق افتاد. کیفیت این ملاقات را در کتابهای ترجمه به صورتهای مختلف نقل کردهاند که گاه افسانه آمیز به نظر میرسد. همین قدر معلوم است که جلال الدّین محمد پس از آن ملاقات دست از وعظ و تعلیم بازداشت و با شمس به خلوت نشست و با همهی استادی نوآموز گشت. این امر بر اهل قونیه خاصه بر مریدان مولانا گران آمده و با شمس به دشمنی و عناد برخاستند و او در شوال 643 به دمشق رفت و بعد از پانزده ماه اقامت در آن جا به اصرار مولانا در 644 به قونیه بازگشت و میان او و مولانا قواعد الفت همچنان که مستحکم بود تا آن که در سال 645 به دست عدهای از شاگردان متعصب مولانا که گویا فرزندش علاء الدّین نیز جزو آنان بود کشته شد و یا به قول دیگر ناپدید گردید. شمس تبریزی صوفیای عالم و کامل بود ولی علاقهای به تألیف و تصنیف نداشت. از وی فقط مجموعهی سخنانش به نام مقالات شمس در دست است که به طبع رسیده و نیز شمس الدّین افلاکی ده فصل از سخنان لطیف او را در مَناقب العارفین خود آورده است. هم مقالات شمس و هم این فصول دهگانه از سخنان او دست مایهی خواننده برای حلّ و درک مباحث دشوار مثنوی مولاناست. نحوهی بیان در مقالات شمس ساده و بسیار روان و مبتنی بر شیوهی تخاطب است. 5. مِنهاجِ سراج قاضی ابوعمرو مِنهاج الدّین عثمان بن سراج الدّین محمد، مورخ قرن هفتم و صاحب کتاب معروف طبقات ناصری است. وی اصلاً اهل گوَزگانان بود. در حدود سال 589 هـ، ظاهراً در فیروز کوه، پایتخت غوریان، زاده شد و دوران کودکی و جوانی او در همان جا گذشت و هم در دوران شباب مشغلههای سیاسی و اداری یافت. چند در «اِچه» و «مولتان» از متصرفات ناصرالدّین قباچه قاضی لشکر بود. بعد از غلبهی شمس الدّین اِلتُتمِش بر ناصرالدّین قباچه (سال 625 هـ) مِنهاجِ سراج به خدمت او پیوست و همراه او به دهلی رفت و از آن پس در حکومت وی و جانشینانش قاضی کشور و متوّلی اوقاف شد تا در عهد سلطنت ناصرالدّین محمد بن شمس الدّین اِلتُتمِش به حکومت دهلی رسید و منظومهی ناصری نامه را در ذکر یکی از جنگهای ناصرالدّین با هندوان ساخت و نیز طبقات ناصر را به نام او تألیف کرد و تا حوادث سال 658 را نوشت. در این سال عمر او به 69 سال بالغ شده بود و بعد از آن اطلاعی از او در دست نیست. از ناصری نامه اطلاعی نداریم اما طبقات ناصری از کتابهای مهم تاریخ به زبان فارسی و منبعی بسیار مفید و پرارزش دربارهی آخرهای عهد غزنوی و دورهی پادشاهان غُوری و حوادث آغاز عهد مغول است و در دست است. این کتاب حاوی 23 قسمت و هر قسمت آن خاص طبقهای است. نثر آن روان و استوار است. 6. محمد زَیدری شهاب الدّین محمدبن احمد بن علی بن محمد منیش خُرندزی زَیدریِ نَسَوی یکی از نویسندگان بسیار معروف و از منشیان بزرگ نیمهی اول قرن هفتم هجری است. وی متعلق به خاندان بزرگی از خراسان بود که قلعهای را به نام «خُرندز» نزدیک شهر زَیدر در اختیار داشتند و چون زَیدر از اعمال شهر نساء بود بدین سبب نسبت او را خُرندزی یا زیدَری یا نَسَوی و یا همهی آنها نوشتهاند. ادب پارسی و عربی و علم ترسل و انشاء را در خراسان و شاید در زادگاهش آموخت. در جوانی مدتی در خدمت امرای محلی به سر برد و در کشاکش فتنهی مغول مدتی در اطراف زادگاه خود سرگردان بود. در سال 622 از جانب مخدوم خود نصرة الدّین حمزة بن محمد، صاحب نساء، با هدیههایی مأمور درگاه غیاث الدّین خوارزمشاه شد اما در راه به اردوی جلال الدّین خوارزمشاه پیوست و از بزرگان و متنفذان دستگاه او شد. در آخرین برخورد جلال الدّین با لشکر تاتار به سال 628 او نیز مانند مخدوم خویش فرار را بر قرار اختیار کرد و مدتی در شهرهای آسیای صغیر سرگردان بود تا عاقبت در میّافارقین نزد الملک المظفر شهاب الدّین غازی از پادشاهان کُردِ ایوبی رفت و در آن جا کتاب ارزشمند و معروف نفثة المُصدور را در سال 633 به پارسی و کتاب سیرة جلال الدّین مِنکُبِرنی را به سال 639 به عربی نگاشت و از آن جا به حلب رفت و در حدود سال 647 در حلب درگذشت. کتاب سیرة جلال الدّین مِنکُبِرنی شامل آگاهیهای مفیدی دربارهی تاتار و مغول و سلطنت سلطان محمد خوارزمشاه تا حوادث سال 628 است که غالباً نویسنده به چشم خود شاهد بوده است و از این بابت اهمیت بسیار دارد. این کتاب اندکی بعد از تألیف به دست یکی از منشیان پارسی نویس زمان با استادی و مهارت به پارسی ترجمه شد. (2) کتاب نفثة المُصدور شهاب الدّین زَیدری از کتابهای معتبر تاریخ و ادب پارسی شمرده میشود که مؤلف بعد از اطلاع از پایان دردناک کار جلال الدّین خوارزمشاه به رسم بَث شکوی و در شرح دشواریهایی نوشت که برای سلطان در آخرهای عهد او، و خود نویسنده، پیش آمد. انشای این کتاب بسیار منشیانه و فصیح و شیرین و در آن به افراط از زبان و ادب عربی استفاده شده است. با این حال قسمتهایی از آن متضمن عبارتهای زیبای فارسی و نشان دهندهی توانایی و مهارت نویسنده در زبان پارسی است. او در این کتاب به ایراد تشبیهها و استعارهها و پارهای از صنعتهای شعری پرداخته و گاهی نثر خود را تا آستانهی شعر لطیف پارسی رسانیده و بر روی هم یکی از بهترین نمونههای ادب فارسی را خلق کرده است. (3) 7. اَفضل الدّین کاشانی محمد بن حسن معروف به «بابا افضل» که پیش از این از او یاد کردیم، حکیم، شاعر و نویسندهی معروف قرن هفتم هجری و مردی پراندیشه و صاحب ذوق سلیم و در نثر و نظم، خاصه در نثر، از مردان مشهور تاریخ ایران است. در آخرهای قرن ششم در مَرَق، قصبهای در پنج فرسنگی کاشان به دنیا آمد و در سال 667 از دنیا رفت. از مطالعهی نامههایی که از وی باقی مانده معلوم میشود که او در مولد خود منزوی میزیسته و سرگرم تألیف رسالههای خویش بوده است. از او مقداری شعر از قطعه و غزل و رباعی در دست است. کلامش در شعر همان طور ساده است که در نثر و لحن غالب آنها شباهت بسیار به لحن سخنوری شاعران قدیم دارد. اثرهای منثورش معمولاً در فلسفه و تصوف و اخلاق است و همهی آنها به پارسی شیوایی نوشته شده. از آن جمله است: 1. مَدارج الکمال، دربارهی کمال و نقصان و کاملان و ناقصان و راه رسیدن نفس آدمی به کمال. 2. ره انجام نامه شامل سه گفتار دربارهی «خود» و وجود و صفتهای آن. 3. ساز و پیرایهی شاهان پرمایه، که رسالهای است در سیاست. 4. رسالهی تُفّاحه، ترجمهای است از رسالهای که به ارسطو منسوب بوده و گویا به دست مؤلفان نوافلاطونی اسکندریه تألیف شده و در دوران ترجمه و نقل علوم، به عربی درآمده و مشهور شده بود. 5. عَرَض نامه متضمن بحثی مستوفی دربارهی عرضهای چهارگانه. 6. جاودان نامه در چهار باب و یک ملحق که نویسنده دربارهی «باز جستن انجام و آغاز خود و آرزوی دانستن حال و کار خویش از این زندگانی» نوشته است. 7. ینبوع الحیاة که ترجمهای است دربارهی نصیحت نفس. 8. رسالهی نفس ارسطو. 9. مختصری در حال نفس در هفت باب به اضافهی حاشیهها و تعلیقههایی بر رسالهی نفس ارسطو. 10. منهاج مُبین که رسالهای سودمند در منطق است. 11. مبادی موجودات نفسانی. 12. ایمنی از بُطلان نَفس در پناه خرد. 13. رسالهها و تقریرها و فصلهای مقطعهی مختلف مربوط به حکمت و اخلاق و شاخههایی از علم. 14. مکتبوبات. 15. شعرها. مجموعهی رسالهها و مکتوبهای افضل الدّین به سالهای 1331 و 1337 در دو مجلد با عنوان مصنفات افضل الدّین محمد مَرَقی کاشانی طبع شده و شعرهای او را مرحوم سعید نفیسی به سال 1319 طبع کرده است. اهمیت بابا افضل در نثر پارسی بسیار است. او توانست مطالب مهم حکمی و عرفانی را با کلامی ساده و روان و قابل فهم به نگارش درآورد و به جای بسیاری از تعبیرها و اصطلاحهای عربی، واژهها و ترکیبهای «پارسی» به کار برد. 8. مؤید الدّین خوارزمی مؤید الدّین محمد خوارزمی دانشمند و نویسندهی توانای اولهای قرن هفتم هجری، آغاز عمر خود را در خوارزم گذراند و به کسب دانشهای مختلف زمان خود پرداخت. او شاید در حملهی مغول و تاتار از خوارزم به هندوستان شتافته و در خدمت پادشاهان غُوری هندو علی الخصوص شمس الدّین اِلتُتمِش درآمده باشد. مؤید الدّین به دستور نظام الدّین ابوسعید محمدالجُنَیدی وزیر شمس الدّین، احیاء العلوم غزالی را با قلمی شیوا به پارسی نقل کرد و نکتههایی در شرح آن افزود و آن را به صورتی درآورد که بتواند مقبول پیروان دو مذهب حنفی و شافعی باشد. 9. نجم الدّین رازی ابوبکرعبدالله بن محمدبن شاهاور اسدیِ رازی معروف به «دایه» و متخلص به «نجم» از صوفیان مشهور نیمهی اول قرن هفتم و از جمله نویسندگان معروف آن عهد است. در جوانی از ری به خراسان و سپس به خوارزم رفت و در خدمت مجدالدّین بغدادی به ریاضت و مجاهدت پرداخت و گویا بعد از کشته شدنِ پیر و مرشد خویش از خوارزم به خراسان و سپس به عراق رفت و در هنگامهی فتنهی مغول از ری به همدان و از آنجا به قصد آسیای صغیر به جانب اردبیل روان شد و چون خبر یافت که کفار مغول متعلقان او را که بیشتر در شهر ری بودند شهید کردند، از راه دیاربَکر به شهر قیصریه (= قیساریه) رفت و در ملاطیه با شیخ شهاب الدّین عمربن محمد سهروردی ملاقات کرد و به توصیهی سهروردی به خدمت علاء الدّین کیقباد سلجوقی (616 - 634) رسید. وی در شهرهای مختلف روم و شام سکونت گزید و با بزرگانی چون صدرالدّین قونوی و جلال الدّین مولوی معاشر و معاصر بود. عاقبت به بغداد رفت و به سال 654 هـ بدرود حیات گفت و در جوار مزار سرّی سقطی و جنید بغدادی به خاک سپرده شد. نجم الدّین در شاعری متوسط بود اما در نثر، انشایش در نهایت سلاست و استحکام و همراه با انتخاب کلمههای جزیل و فصیح و سخنش ساده و روان و گاه منشیانه و آراسته و زیبا و دلانگیز است. مهمترین اثر او مِرصادالعِباد من المبدأ الی المعاد مشتمل بر پنج باب و چهل فصل است که در فاصلهی سالهای 618 تا 620 تألیف و به علاء الدّین کیقباد سلجوقی تقدیم شد. اثر دیگر او رسالهی معیارالصدق فی مصداق العشق معروف به رسالهی عشق و عقل است که آن را در پاسخ سؤال یکی از یاران خود به نثر ساده و بسیار شیوا و با عبارتی روان و یکدست نگاشت و مقداری از شعرهای خود را در آن آورد. آثار دیگرش عبارت است از: رسالة الطیر، رسالة العاشق الی المعشوق، کتاب مَرموزات اَسدی در مزمورات داودی (مؤلف به سال 621) و رسالهای به عربی به نام منازات السائرین. 10. عراقی فخرالدیّن ابراهیم عراقی که ذکرش در شمار شاعران این عهد آمده اثر مشهورش به نثر کتاب لمعات است که آن را در 28 لمعه در بیان مرتبههای عشق و بر شیوهی سوانح العشاق احمد غزالی نگاشته است. این کتاب بر اثر اشتمال بر مطلبهای عالی عرفانی چندین بار شرح شده است که از همه معروفتر شرح نورالدّین عبدالرحمن جامی به نام اَشعة اللمعات است. نثر عراقی در این رسالهی کوچک شیوا و زیبا و شیوهی نگارش آن بسیار استادانه است. اثر دیگر او رسالهای است در ذکر اصطلاحهایی که صوفیه در نظم و نثر به کار میبرند. 1 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ 11. نصیرالدّین طوسی خواجه نصیرالدّین ابوجعفر محمدبن محمدبن حسن طوسی دانشمند و نویسندهی معروف در قرن هفتم هجری است. اصلش از جهرودِ ساوه یا قم بود لیکن به سال 597 در طوس ولادت یافت. پدرش فقیه و عالم بود و نصرالدّین تحت نظر او تربیت شد و از کودکی به تحصیل دانشهای شرعی، ادبی و عقلی پرداخت و در آغاز جوانی برای تکمیل دانش خود به نیشابور رفت. استادان او را الکتبی، مُعین الدّین سالم بن بدران، و کمال الدّین بن یونس الموصلی و فَریدالدّین داماد نیشابوری ذکر کردهاند. از او پیش از این چندین بار سخن گفتهایم. چند سالی بعد از واقعهی چنگیز به قلاع اسماعیلیه پناه برد و به خدمت ناصرالدّین عبدالرحیم بن ابی منصور محتشم قُهستان که خود مردی دانشمند بود درآمد و به خواهش او کتاب الطهارهی ابوعلی مُسکویه را به پارسی ترجمه کرد و آن را اساس تألیف کتاب اخلاق ناصری قرار داد. بعد از غلبهی هولاگو بر خورشاه به سال 654 از قید اسماعیلیه رهایی یافت و به خدمت هولاگو خان پیوست و از آن روزگار به بعد همراه در خدمت او بود. بعد از فتح بغداد در سال656 وی به دستور هولاگو و با همکاری جماعتی از ریاضیدانان بزرگ زمان رصدخانهی مراغه را تأسیس کرد و در کنار آن یک مرکز علمی بزرگ و کتابخانهای عظیم متجاوز از چهارصد هزار مجلد کتاب ترتیب داد. نتیجه کار خواجه و همکارانش در این رصدخانه تنظیم زیج ایلخانی است که از جملهی زیجهای معروف و از آثار مهم خواجه نصیرالدّین به شمار میآید. وی دانشمندی جامع الاطراف و مردی کریم و بردبار و فروتن و خوش برخورد و دارای مقامهای دینی و دنیاوی بود و گروهی از بزرگان عهد خود را از مرگ حتمی نجات داد و از آن جمله علاء الدّین عطاملک جوینی را یک بار از مرگ و نیستی رهانید. (4) وفات خواجه به سال 672 در بغداد اتفاق افتاد. آثار و تألیفهای او را در کلام و حکمت و ریاضیات و موضوعهای علوم پیش از این ذکر کردهایم. علاوه بر آنها از وی آثار خوبی به نظم و نثر پارسی بازمانده است. شعرهای او مجموعاً به هفتصد بیت بالغ میشود. (5) هر چند همه هستی خود میدانیم *** چون کار به ذات میرسد حیرانیم بالجمله به دوک پیرزن میمانیم *** سررشته به دست ما و ما حیرانیم اندر ره معرفت بسی تاختهام *** واندر صف عارفان سر افراخته ام چون پرده ز روی دل برانداختهام *** بشناختهام که هیچ نشناخته ام آثار منثور او به زبان پارسی متعدد و متنوع و معتبر است. نثر او در این کتابها به شیوهی نثر عالمانه و روان و ساه است. در آثارش ترکیبهای فارسی یا تعبیرهایی که ترجمههای درست و دلپذیری از تعبیرهای علمی عربی باشد کم نیست اما در همه جا درصدد ترجمهی ترکیبهای علمی به فارسی برنیامده است. از جلمه کتابهای او: در منطق: اَساس الاِقتباس، مقولات عَشر یا قاطیغوریاس؛ در حکمت نظری: رسالهی اثبات واجب، جبر و قدر، تذکرهی آغاز و انجام و رسالهی فی النفی و الاثبات؛ در حکمت عملی: اخلاق ناصری، نصیحتنامه و اخلاق محتشمی؛ در ریاضیات و نجوم: رساله در حساب، رسالهی معینیه در هیئت، حل مشکلات معینیه، شرح ثمرهی بطلمیوس، ترجمهی صُوَرالکَواکِب عبدالرحمن صوفی، سی فصل در تقویم، زیج ایلخانی و بیست باب در اسطرلاب؛ در مسائل دینی: فُصول نصیریه و رساله در تَولّا و تَبرّا؛ در طبیعیات: تَنسوق نامه؛ در عروض فارسی: رسالهی معیار الاشعار شرح فتح بغداد و اوصاف الاشراف هم از اوست. 12. جلال الدّین بلخی از مولانا جلال الدّین بلخی رومی که شرح حال و معرفی آثار منظومش را پیش از این آوردیم، آثاری معروف به نثر بازمانده است که از باب شیوه و سبک خاص بیان اهمیت دارد؛ از آن جمله: 1. فیه ما فیه یا الاسرارالجلالیه: و آن مجموعهی تقریرهای مولوی است که به همت یکی از مریدان یا فرزندش سلطان ولد و به شیوهی معارف بهاء ولد، پدر مولوی، فراهم آمده است. این کتاب متضمن مطلبهای عالی و آموزنده دربارهی حقیقتهای عرفانی است و عبارت آن بسیار روان و آسانیاب است. 2. مجالس سبعه: و آن مجموعهای است از هفت مجلس از مجلسهای مولوی با عبارتهایی بسیار شیوا و ساده و همراه با معنیهای مختلف عرفانی و توضیح و تفسیر آیههای قرآنی که در میان آنها حدیثها و مثلها و شعرهای تازی و پارسی آورده شده است. 3. مکاتیب: یعنی مجموعهی مراسلهها که از میان آثار مولوی اصالت آنها طبعاً بیشتر از همه است و نثری آراستهتر و استوارتر دارند. بر روی هم نثر مولوی مانند نظمش ساده و دلپذیر و دربردارندهی آیهها و حدیثها و خبرها و شعرهاست. آثار منثور مولوی تاکنون بارها به طبع رسیده است. 13. عطاملک صاحب دیوان علاء الدّین فرزند بهاء الدّین محمدبن شمس الدّین محمد جوینی یکی از بزرگترین مورخان و نویسندگان ایرانی در قرن هفتم هجری است. وی از خاندان بزرگ صاحب دیوانان جوینی است که نسبشان به فضل بن ربیع میکشید. پدرش بهاء الدّین محمدبن محمد صاحب دیوان (م 651) ملازم و مورد اعتماد حاکمان مغول و محل عنایت اُوگتای قاآن و مردی فاضل و در نظم و نثر فارسی ماهر بود. عطاملک به سال 623 هـ ولادت یافت و تحت مراقبت پدر تربیت شد و از جوانی به کارهای دیوانی پرداخت و گویا دبیر مخصوص اَرغون آقا بود و سپس به وسیلهی اَرغون به هولاگو معرفی شد و با او در همهی سفرها همراه بود. در فتح قلاع اسماعیلیه از هولاگو اجازت یافت که برای ملاحظهی کتابخانهی صباحیان به میمون دز رود و آنچه را که لایق نگاهداری باشد جدا کند و چنانکه خود گفته است اطلاعات خود را دربارهی وقایع حسن صباح از کتابی که در همین کتابخانه و موسوم به سرگذشت سیدنا بود فراهم آورد. وی به سال 657 حکومت بغداد و عراق و خوزستان یافت و 24 سال تمام در این سمت باقی بود و بنا بر نقل ذهبی بغداد در عهد حکومت عطاملک آبادانتر از روزگار خلافت عباسی گشت. عطاملک در سال 681 در موقان درگذشت و در چرنداب تبریز مدفون گشت. مهمترین اثر او کتاب تاریخ جهانگشای است در سه مجلد در شرح ظهور چنگیز و فتحهای او و تاریخ خوارزمشاهیان و حاکمان مغولی ایران و فتح قلاع اسماعیلیه و جانشینان حسن صباح. نثرش در این کتاب بر شیوهی مترسلان است اما در عین رعایت صنعت و علاقه به تزیین کلام جانب زیبایی سخن و اصالت معنی را نیز فرو نگذاشته و گاه کلام خویش را به شیوهی ساده نویسان انشاء کرده است. وی در لابلای سخن به آوردن آیهها و حدیثها و استناد به تمثّل بدانها و ذکر شعرهای عربی و فارسی توجه دارد به نحوی که این کتاب علاوه بر آن که از تاریخهای معتبر به زبان فارسی است از جمله کتابهای درجهی اول فارسی نیز شمرده میشود. اثر دیگر عطاملک رسالهای است به فارسی به نام تَسلیة الاِخوان متضمن شرحی از مصیبتها و سختیهایی که در سال 680 هـ بر اثر سعایت یکی از مخالفانش برایش رخ داد و به حبس او منجر شد. این رساله ذیلی هم دارد که حوادث روزگار خود را تا وفات اَباقا و جلوس سلطان احمد تگودار به سال 680 هـ شرح داده است. سبک انشاء این دو رساله نیز بر سبک جهانگشای است. 14. ابن بیبی امیر ناصرالدّین حسین بن محمد بن علی الجعفری الرغدی مشهور به «ابن البیبی المُنَجِّمه» از مورخان و نویسندگان معروف ایران در قرن هفتم هجری است. مادرش مشتهر به «بی بی مُنَجَّمه» دختر کمال الدّین سمنانی رئیس شافعیهی نیشابور بود و بدین ترتیب از سوی مادر نسبش به امام محمد بن یحیی فقیه بزرگ خراسان میرسید که در فتنهی غزان کشته شد. بی بی مُنَجِّمه در نجوم مهارت داشت و در دستگاه شاهان وقت علی الخصوص سلطان جلال الدّین مقرب و محترم بود. پدر ابن البیبی، مَجدالدّین محمد تَرجمان در دستگاه علاء الدّین ابن کیقباد به مقام دبیری رسید و در صف امیران دولت سلجوقی آسیای صغیر درآمد. پس از آن که شمس الدّین صاحب دیوان جوینی مأمور رسیدگی به امور روم گردید میان ابن البیبی و خاندان جوینی مخصوصاً علاء الدّین عطاملک جوینی ارتباط نزدیک به وجود آمد. به همین جهت ابن بی بی کتاب خود را الاَوامِرالعَلائیه نامید و آن را به عطاملک تقدیم داشت. کتاب الاَوامِرالعَلائیه یا سلجوقنامه در خصوص تاریخ پادشاهان سلجوقی آسیای صغیر نگارش یافته و مؤلف در مقدمهی خود آن را ذیلی بر جهانگشای جوینی شمرده است، علت اشتهار کتاب به سلجوقنامه شاید آن باشد که ابن بی بی بخشی از مطالب کتاب را از سلجوقنامهی منظوم قانعی طوسی برداشت کرده و بعضی از مطلبها را تا دورهی غیاث الدّین مسعودبن قَلج اَرسلان بر آن افزوده است. شیوهی انشاء ابن بی بی در این کتاب متکلفانه و مبالغهی او در استفاده از لغتهای عربی و مهجور خسته کننده و ملال انگیز است. 15. سعدی دربارهی سعدی و آثار منظوم او پیش از این سخن گفتیم. وی در نثر هم دارای همان مقام و مرتبه است که در شعر. اهمیت او در نویسندگی از چند جهت است: نخست آن که سعدی در نثر مصنوع دنبالهی نهضت نویسندگان متصنع قرن ششم و هفتم را نگرفت بلکه سعی کرد با شیوهای خاص که خود در این سبک ایجاد نمود روش میانهای به وجود آورد. گلستان او از موارد همین ابتکار اوست که اساس آن بر تهذیب و تربیت نفس نهاده شده و هر باب آن از مجموعهی حکایتهایی تشکیل یافته است. نثر سعدی در اساس و بنیاد مانند شعر او ساده ولی همراه با فصاحتی اعجازآمیز و اعجاب انگیز است. نثری است زیبا، جذاب، شیرین، دلچسب، آموزنده و سرگرم کننده. نثر ساده و سهلی است که در عین سادگی و سهولت هر نوع صنعت و آرایشی را که نویسنده خواسته است برتافته و به خوبی تحمل کرده است. شعرهایی که در بین عبارتها خواه در گلستان و خواه در آثار منثور دیگر او افزوده شده تنها به قصد تزیین و خارج از موضوع کلام شیخ نیست بلکه عادتاً دنبالهی مطلبی است که در نثر آن را بیان کرده است. اثرهای منثور سعدی عبارت است از: 1. مجلسهای پنج گانه که به شیوهی مجلسهای صوفیان و مُذَکِران ترتیب یافته و مسلماً موعظههای شیخ بر منبر وعظ بوده است. در این رسالهها نثر و نظم پارسی و یا عربی در هم آمیخته و اساس آنها بر سادگی نهاده شده است. 2. رساله در پاسخ صاحب دیوان که متضمن چند سؤال شمس الدّین محمد صاحب دیوان جوینی و جوابهای شیخ است. کلام سعدی در این رساله نیز مقرون به عبارتهای بدیع و ظریف است. 3. رساله در عقل و عشق و آن در پاسخ سعدی است به کسی به نام سعدالّدین که پرسش منظوم او از شیخ این است «مرد را راه به حق عقل نماید یا عشق؟» و سعدی در پاسخ خود بدو، عشق را برای وصول به حق بر عقل رجحان نهاده است. شیوهی نویسندگی در این رساله ساده و تا حدی نزدیک به شیوهی گلستان است. 4. نصیحة الملوک یا نصایح الملوک و آن رسالهای است در باب سیاست. این رساله نثری ساده و بسیار فصیح به شیوهی استادان قدیم دارد و گاه به چاشنی وزن و سجع درآمیخته است. گذشته از اینها که ذکر شد در کلیات شیخ به رسالههای دیگری باز میخوریم که بعضی حکم نامههایی از او را دارد. 16. سراج الدّین اُزمَوی سراج الدین محمود بن ابی بکر بن احمد ألاُرمَوی از دانشمندان و نویسندگان معروف قرن هفتم هجری است. ولادتش به سال 594 هـ در ارومیه اتفاق افتاد و در همان جا به تحصیل علم پرداخت و سپس چندی در موصل و دمشق زیست و بعد از آن به آسیای صغیر رفت و در قونیه سکونت گزید تا آن که به سال 682 هـ در آن شهر درگذشت. وی در منطق و حکمت و فقه و تفسیر و حدیث از عالمان مشهور زمان خود شمرده میشد. به همین سبب در قونیه منصب قاضی القضاتی یافت و در تمام مدت اقامتش در آن شهر همراه با عزت و احترام و در ارتباط با دستگاه حکومت آسیای صغیر زیست و مجلس درسش همیشه دایر بود و داوطلبان علم از محضر او برخورداری داشتند. به برخی از اثرهای او پیش از این اشاره شده است. در این جا به کتاب پارسی او به نام لطایف الحکمه اشاره میکنیم که از دو قسم تشکیل یافته است: قسم اول آن دربارهی «علم و معرفت» و قسم دوم در موضوع «حکمت عملی» است. در این کتاب سراج الدّین بسیاری از مثلها و شعرها و حکایتها را به عنوان شاهد آورده و آن را به عزالدّین کیکاووس (م 655 هـ) تقدیم کرده است. اثر مهم دیگر اُرمَوی به پارسی مُجمل الحکمه نام دارد و آن ترجمهای همراه با تلخیص از رسالههای اخوان الصفاست. 17. عزیز نَسَفی عزیزالدّین بن محمد نَسَفی از عارفان مشهور قرن هفتم هجری و از مریدان سعدالدّین حُمّوی (586 - 649 هـ) است. منشأ او شهر نخشب «نَسَف» بود و وفاتش در آخرهای قرن هفتم اتفاق افتاد. آثار معروف او به فارسی منازل السائرین، مَقصد الاَقصی، کشف الحقایق، اصول و فروع، مبدأ و معاد، کشف الصراط و انسان الکامل است. وی برخی از کتابهای خود را به درخواست سید تاج الدّین اَبَرقوهی تألیف کرده و شیوهی نگارش در همهی آنها ساده و نثر او همه جا فصیح و زیباست. او شعر فارسی را نیز خوب میسرود. این رباعی از اوست: کس در کف ایام چو من خوار مباد *** محنتزده و غیب و غم خوار مباد نه روز و نه روزگار و نه یار و نه دل *** کافر به چنین روز گرفتار مباد 18. قطب الدّین شیرازی علامه قطب الدّین محمد بن ضیاء الدّین مسعود کازرونی شیرازی دانشمند بزرگ ایران در قرن هفتم هجری است. پدرش پزشک بود و از بزرگان فرقهی سهروردیه به شمار میرفت. قطب الدّین به سال 634 هـ در شیراز ولادت یافت و هم از خُردی باز در نزد پدر و عمّ خود به تحصیل علم طب پرداخت و در ده سالگی بر دست پدر خود خرقهی تصوف پوشید و چندی بعد خدمت نجیب الدّین علی بن بُزغُش شیرازی صوفی مشهور اختیار کرد و از او نیز خرقه گرفت. وی علمِ هیئت و اشارات ابن سینا را در مراغه از خواجه نصیرالدّین طوسی فرا گرفت، سپس به خراسان و عراق عجم و بغداد و روم سفر کرد و در قونیه از صدرالدّین قونیوی شریعت و طریقت آموخت و سپس به قضاء روم منصوب شد. وفات قطب الدّین در رمضان سال 710 هجری در تبریز اتفاق افتاد و در مقبرهی چرنداب مدفون گشت. از شاگردان معروف او قطب الدّین رازی بویهی (م 766 هـ) و نظام الدّین اَعرَج را میتوان نام برد. به برخی از تصنیفهای او پیش از این اشاره شد. کتاب دُرّة التاج لغُرّة الدُّبّاج او معروف به اُنموذج العلوم دایرة المعارفی از دانشهای زمان مؤلف و گنجینهای از علوم است. به همین سبب طالب علمان قدیم آن را «اَنبانِ ملاقطب» نامیدهاند. نثر این کتاب زیر نفوذ کتابهای علمی عربی قرار دارد و ترکیبها و تعبیرها و اصطلاحها بیشتر عربی است. تُحفهی شاهی و نهایة الادراک و رسالهی اختیارات که همه در علم هیئت نوشته شده دیگر آثار فارسی اوست. مکاتیبی هم از ملاقطب در دست است که انشاء آن در برخی جایها ساده و به روش انشاء اهل علم است. 19. ابوالقاسم کاشانی جمال الدّین ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمد کاشانی مؤلف و مورخ قرن هفتم و هشتم هجری است. خاندان وی هنرمند و بیشتر افراد آن در کاشیکاری ماهر بودهاند. خود او نیز در این فن صاحب اطلاع بود. ابوالقاسم از جملهی منشیان متعددی بود که زیر دست خواجه رشید الدّین فضل الله وزیر به کار تألیف و تدوین تاریخ اشتغال داشتند ولی او بعد از قتل خواجه به سال 718 کفران نعمت کرد و مدعی شد که همهی جامع التواریخ از اوست و خواجه کار او را دزدیده است. اثرهای او عبارت است از: زبدة التواریخ که در واقع همان جامع التواریخ است با اندکی تغییر، تاریخ اولجایتو مؤلّف به سال 718، و عرایس الجواهر و نفایس الاَطایب که تألیفی است دربارهی شناخت سنگها و خوشبویهها. 20. دهستانی مؤیدی مولانا حسین بن اسعد (سعد) بن حسین دهستانی مؤیدی نویسنده و مترجم آخرهای قرن هفتم هجری است. وی ظاهراً معاصر و مورد حمایت خواجه عزّالدّین طاهر فَریُومَدی و یا فرزندش وجیه الدّین زنگی بود و این پدر و پسر هر دو از وزیران خراسان در عهد ایلخانان بودند، مؤیدی کتاب الفرج بعدالشدة قاضی ابوعلی محسن بن علی بن داود التنوخی (م 384 هـ) را، که یک یار نورالدّین محمد عوفی ترجمه کرده بود، به پارسی درآورد و آن را جامع الحکایات نامید و این ترجمه را به عزالدین طاهربن زنگی فَریُومَدی تقدیم داشت. دهستانی بیتهایی از خود را بر این ترجمه افزود و در آخر هر حکایت نتیجهای را که از آن به دست میآمد اضافه کرد. از ترجمهی محمد عوفی اکنون اثری در دست نیست اما ممکن است در کار ترجمهی دهستانی مؤیدی مورد استفادهی وی قرار گرفته و حتی قسمتهایی از آن عیناً به ترجمهی او راه یافته باشد. جامع الحکایات دهستانی مشتمل بر سیزده باب و هر باب شامل چندین حکایت مفصل و دلپذیر است. نثر آن ساده و روان و خالی از تکلیف است ولی شعرهایی که دهستانی به ترجمه یا به ابتکار خود ساخته و در آن افزوده غالباً سست و کم مایه به نظر میرسد و در میان آنها کمتر به بیتهای خوب دلپذیر میتوان برخورد. 1 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ 21. ناصر منشی ناصرالدّین بن خواجه منتجب الدّین عمدة الملک یزدی کرمانی معروف به «ناصرالدّین منشی کرمانی» از مورخان و نویسندگان بزرگ قرن هفتم و هشتم هجری است. وی که وارد خدمت دیوانی دستگاه قراختاییان شد، به زودی پایههای ترقی را طی کرد و صاحب دیوان رسائل و انشاء پادشاه خاتون شد و با آن که پس از قتل پادشاه خاتون (659) معزول گشت لیکن به سال 703 هـ مجدداً شغل دیوانی خود را از سر گرفت. نثر او استادانه و همراه با واژههای منتخب و فصیح است. و اگر چه مفردها و ترکیبهای عربی در آن زیاد است اما همهی آنها به جای خود نشسته است. از او که شیوهی منشیان متصنع را پیروی میکرد سه اثر باقی مانده است: 1- سِمط العُلی لِلحَضرة العُلیا در تاریخ پادشاهان قراختایی کرمان از سلطنت بُراق حاجِب تا عهد قطب الدّین شاه جهان (702 - 703)، 2- نسائم الاَسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزیران از عهد خلفای راشدین تا وزارت تاج الدّین علیشاه (724 هت) با نثری روان و پخته و خالی از تکلف و تصنع و مقدمهی با انشاء مزین. 3- دُرّة الاَخبار و لُمعة الانوار، ترجمه از کتاب تَتَمّهی صِوان الحِکمة ابوالحسن علی بن زید بیهقی که ناصرالدّین شرح حال چهار تن را بر آن افزود و به نام خواجه غیاث الدّین وزیر کرد. شیوهی انشاء این کتاب به شیوهی سِمط العُلی شباهت دارد. 22. امیرحسن علاء سَجزی دربارهی او پیش از این ذیل عنوان حسن دهلوی سخن گفته شد. کتاب فوائدالفؤاد که او خود را در آن حسنِ علاء سجزی خوانده در همان مرتبه از اهمیت و ارزش است که دیوان شعر امیرحسن دهلوی. اساس تألیف این کتاب بر سخنان خواجه نظام الدّین اَولیاء بداؤنی نهاده شده و در مجموع مشتمل بر 188 مجلس و هر مجلس آن دربارهی یک یا دو یا سه مسئله از مسئلههای مهم عرفانی است و میتوان مأخذ خوبی برای مطالعه و تحقیق دربارهی احوال بسیاری از بزرگان و شاعران صوفیه مخصوصاً دو فرقهی سُهروردیهی مولتان و چَشتیهی دهلی باشد. انشاء کتاب فصیح و خالی از نقص و متضمن زبانی گویا و روشن و روان است و بهترین شکل زبان پارسی دری را، بدان صورت که در آغاز قرن هشتم در هند شایع بود، نشان میدهد. 23. رشیدالدّین فضل الله خواجه رشیدالدّین فضل الله بن عمادالدوله ابوالخیر نوادهی موفق الدولهی همدانی است. در حدودِ سال 648 هـ به دنیا آمد. پدرش عمادالدوله پزشک بود و رشیدالدّین نیز در جوانی به تحصیل فنون مختلف خاصه علم طب پرداخت و در عهد اَباقاخان به عنوان طبیب وارد دستگاه ایلخانی شد. از سال 697 که سعدالدّین محمد مُستوفی ساوَجی به حکم غازانخان به صاحب دیوانی منصوب گشت رشیدالدّین فضل الله به نیابت او معلوم گردید. اما در سال 711 که سعدالدّین ساوَجی شهید شد و جای او را به تاج الدّین علیشاه دادند، قرار بر آن نهاده شد که کار معاملههای دیوانی بر عهدهی تاج الدّین و کارهای مشورتی و تدبیر ملک با رشیدالدّین باشد. از این پس خواجه شروع به احیاء اثرها و انشاء قانونهای تازه و تعیین حاکمان جدید کرد و مقام و مرتبهی بلند خویش را حفظ کرد تا در جمادی الاول سال 718 بر اثر تحریکهای تاج الدّین علیشاه در 73 سالگی کشته شد. وی وزیری مدبّر مؤلفی نامدار و مورّخی کم نظیر و دانشمندی گرانمایه و نویسندهای فاضل و مردی بزرگوار و از جمله بزرگترین مردان تاریخ ایران است. او مدرسهها و مسجدها و دارالسیادهها و کتابخانهها و موقوفههای متعدد احداث کرد. یکی از این مستحدثات رَبع رشیدی بود در جوار تبریز و شامل مؤسسههای مختلف از مسجد و مدرسه و خانقاه و دارالشفا و دارالسیاده و کتابخانه، و در آن جا عدهای از عالمان و صوفیان و طالبان علم سرگرم کار بودند. در رَبع رشیدی به فرمان خواجه همهی اثرهای او را استنساخ کرده و از فارسی به عربی و از عربی به فارسی ترجمه و کتابت نموده و از آنها نسخههایی به شهرها فرستادند و مقداری از آن اثرها را در آن جا نگهداری کردند. دورهی کتابهای رشید الدّین فضل الله جامع التَّصانیف رشیدی یا المجموعة الرشیدیه نامیده میشد و اینک از آن مجموعه چند تا باقی است. از آن جمله است: توضیحات رشیدیه شامل نوزده رساله دربارهی کلام و عرفان و دین، مفتاح التفاسیر، رسالهی سلطانیه، بیان الحقایق، جامع التواریخ، مکاتیب یا مکاتبات رشیدی. جامع التواریخ رشیدی کتاب مفصلی است در تاریخ عمومی و تاریخ مغول در ذکر احوال آدم و فرزندان او و پادشاهان فرس و پیامبر اسلام و تاریخ غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و پادشاهان چین و ماچین و تاریخ بنی اسرائیل و شاهان هند و دارای آگاهیهای بسیار مهم دربارهی طایفههای مغول و تاتار و شعبهها و خانان و خانزادگان مغول. تألیف این کتاب به دستور غازان خان آغاز شد و بعداز فوت او به امر اولجایتو ادامه یافت و به سال 710 به اتمام رسید. مکاتبات رشیدی شامل منشآت و منشورها و رسالهها و مجموعهی فرمانها و نامههایی است که وی به فرزندان و عاملان و بزرگان عهد خویش نوشته و به همت شخصی به نام محمد ابرقوهی جمع آوری شده است. شیوهی انشاء خواجه در جامع التواریخ بر روی هم ساده ولی متغیر است. در بعضی جایها اثر کلمهها و ترکیبها و اصطلاحهای مغولی در نثرش آشکار است و در برخی جایها تأثیر شیوهی تاریخ نویسان قدیم دیده میشود و در باقی قسمتها انشاء سادهی قرن هشتم هویداست. اگر از نفوذهای ترکی و مغولی در نثر او بگذریم، نثر رشیدالدّین ساده و محکم و استوار است. انشاء خواجه در مکتوبات بر شیوهی مترسلان و آراسته به صنعتها و سجعها و آیات و اخبار و شعرها و مثلهای عربی و پارسی است ولی در برخی از آنها به سادگی و روانی کلام باز میخوریم. 24. شرف الدّین قزوینی شرف الدّین فضل الله حسینی قزوینی ادیب و شاعر و منشی معروف قرن هفتم و هشتم هجری است و نباید او را با عزّالدین فضل اللّه پدر وصاف الحضره یکی دانست. ولادتش در حدود سال 660 هـ و وفاتش در حدود 740 هـ اتفاق افتاد. مدتی در خدمت وزیران ایلخانان و چندگاهی در درگاه اتابک احمد لُر (695 - 730) میزیست. مهمترین اثرش کتاب المُعجَم فی آثار مُلوک العَجَم است که آن را دربارهی تاریخ ایران قدیم از کیومرث تا انوشیروان با انشایی مصنوع و مزین همراه با لغتهای مهجور عربی و شعرهای تازی و پارسی و لحنی کاملاً منشیانه نوشت که خالی از ارزش تاریخی است. اثر دیگر او کتابی است به نام التّرسُّل النُّصرتیه در فن انشاء و ترسل. از شعرهای شرف الدّین فضل الله مقداری در جُنگها و مجموعههای اشعار پراگنده است از آن جمله قصیدهی موشح طولانیای در مدح شمس الدّین حسین بغال دارد که آن را به پیروی از قصیدهی «بَدایع الاَسحار» قوامی مطرزی سروده و نزهة الآبصار نامیده است. 25. وصّاف الحضرة شرف الدّین (یا: شهاب الدّین) عبدالله بن عِزالدّین فضل الله شیرازی ملقب به «وصّاف الحضرة» و متخلص به «شرف» و مشهور به «وصّاف» از ادیبان و مورخان و شاعران قرن هفتم و هشتم هجری است. وی در حدود سال 663 در شیراز ولادت یافت و در همان شهر به تحصیل پرداخت. چیزی نکشید که وارد دیوان شد و طرف توجّه خواجه صدرّالدّین احمد خالی زنجانی و نیز خواجه رشیدالدّین فضل الله همدانی قرار گرفت. وصاف کتاب معروفش تجزیة الاَمصار و تزجیة الاَعصار را با ذکر اطلاعاتی دربارهی قاآنان مغول و سپس مطالبی دربارهی وضع بغداد در عهد المُستَعصم و سرگذشت او با هولاگو آغاز کرد و در آن آگاهیهای بسیار سودمندی دربارهی ایلخانان و معاصران آنان تا وقایع سال 728 هـ و نیز دربارهی دودمان سلغری و وضع فارس تا زمان مؤلف و اتابکان لُر و پادشاهان دهلی به دست داد و آن را ذیلی بر جهانگشای جوینی قلمداد کرد. تبیینِ وضع اجتماعی عهد مؤلف و انتقادهایی از وضع نابسامان مردم آن عهد در زیر چنگال عاملان ایلخانی از امتیارات این کتاب است. انشاء وصاف در این کتاب کاملاً مصنوع و همراه با مبالغههای شگفت انگیز در استفاده از واژهها و ترکیبها و مثلها و شعرهای عربی به کار بردن لغتهای مهجور و صنعتهای دشوار در کلام است. وصاف را باید در انشاء مصنوع مزین فارسی خاتم استادان قدیم دانست. او در شعر عربی و فارسی نیز دست داشت و بسیاری از بیتها و قطعههای خود را در کتاب خویش آورده است. 26. ابوالمفاخِر باخَرزی ابوالمفاخِر یحیی فرزند برهان الدّین احمد بن ابوالمعالی باخَرزی که پیش از این از او سخن گفتیم بعد از مدتی اقامت در کرمان و سفرهایی به خراسان و عراق و آذربایجان و شام و روم و مصر، به سال 712 به بخارا بازگشت و در آن جا زیست و در همان شهر به سال 736 هجری درگذشت. اثر مهم او کتاب اَورادالاَحباب و فُصوص الآداب است در دو قسمت که تألیف آن در سال 724 هـ به انجام رسیده است. نثر این کتاب روان طبیعی و شیوهی بیان نویسنده در آن ساده است و در لابلای عبارتها از نقل خبرها و حدیثها و آیهها و شعرهای عربی و فارسی برای توضیح مطالب یا اثبات آنها استفاده شده است. 27. عِزّالدّین محمود کاشانی عِزالدّین محمود بن علی کاشانی از دانشمندان و عارفان مشهور ایران در قرن هفتم و هشتم هجری است. در تصوف شاگرد و پیرو شیخ نورالدّین عبدالصمد اصفهانی بود. وفاتش به سال 735 هـ اتفاق افتاد. جامی ده بیت از شعرهای او را که معنیهای عمیق عرفانی دارد نقل کرده است. از اثرهای معروف او یکی شرح قصیدهی تائیه ابن فارض است و دیگر مِصباح الهدایه و مفتاح الکِفایه. این کتاب یکی از منابع مهم فارسی در شرح اصول و مبانی تصوف است که بیشتر به کتاب عوارف المعارف شیخ شهاب الدّین سهروردی نظر دارد. نثر کتاب به شدت با مفردها و ترکیبها و جملههای طولانی عربی و شعرهای تازی آمیخته است. با این حال مواردی از مصباح الهدایه را میتوان یافت که انشاء آن اندکی سادهتر و روانتر باشد. عماد فقیه کرمانی آن را به شعر فارسی درآورد. 28. فخر بَناکَتی سید فخرالدّین داودبن تاج الدّین ابوالفضل ملقب به «فخر بَناکَتی» از مؤلفان و شاعران قرن هفتم و هشتم هجری است. پدرش عالم علوم شرعی بود و کتاب مصباح السُّنة بغوی را شرح کرد و آن میسور نامید. فخر قصیدهگویی متوسط بود و غازان خان را مدح گفت. وفاتش به سال 731 هـ اتفاق افتاد. اثر مهم او کتاب روضة اولی الالباب فی معرفة التواریخ و الانساب یا تاریخ بَناکَتی است که مشتمل بر نُه قسم است و آن را با تاریخ انبیاء شروع کرده و دربارهی پادشاهان فرس، تاریخ اسلام تا انقراض خلافت عباسی، شاعران ایران در عهد اسلامی، تاریخ یهود، تاریخ نصاری، تاریخ هند، تاریخ ختا و تاریخ مغول تا عهد سلطان ابوسعید سخن گفته است. نثر آن ساده و روان و عاری از هرگونه تزیین و آرایش است. 29. مُعین الدّین جُوینی مولانا معین الدّین جوینی از بزرگان و واعظان خراسان و نویسنده و شاعر قرن هشتم هجری در شعر «مُعین» و به ندرت «مُعینی» تخلص میکرد. مولدش یکی از قریههای جوین و تربیت اولیهاش هم در آن ولایت بوده است. وی از شاگردان مولانا فخر الدّین خالدی اسفراینی و در تصوف مرید و پیرو خاندان شیخ سعدالدّین حُمّوی بود. معین الدّین مورد توجه خواجه غیاث الدّین محمد بن رشیدالدّین فضل الله وزیر قرار گرفت و در همدان اقامت گزید. وفات او به سال 781 اتفاق افتاد و در مولد خویش مدفون گشت. اثر معروف او به نثر فارسی کتاب مشهور نگارستان است که به تقلید از گلستان سعدی نگارش یافته و به نام مراد او سعدالدّین یوسف حُمّوی آراسته شده است. معین الدّین نگارستان را به سال 735 به اتمام رسانید و آن را به هفت باب منقسم ساخت. هر یک از بابهای کتاب با حکایتهای کوتاهی همراه است که نویسنده به شیوهی سعدی در آنها نثر و نظم را در هم آمیخته و سبک شیخ را در انشاء آن به کار برده است. سخنش در غالب جایها سهل و روان و به ندرت آمیخته با برخی لغتهای دشوار عربی است. معین الدّین کتاب دیگری دارد به نام احسن القصص در شرح سورهی یوسف و داستان یوسف و زلیخا. 30. عُبید زاکانی دربارهی عُبید زاکانی قزوینی و مقام او در شعر پیش از این سخن گفتیم. مهمترین اثر منثور او رسالهی اخلاق الاشراف است. انتخاب این نام در برابر کتاب اوصاف الاشراف خواجه نصیرالدّین طوسی طعنه و طنزی نیشدار است و مقصود او در این رساله بیان مفسدهها و زشتیهای اخلاقی رجال روزگارش بود و او کتاب خود را در هفت باب پرداخت و در آن اخلاق پسندیدهی قدما و خوی ستودهی بزرگان پیشین را با عنوان «مذهب منسوخ» و مفسدهها و نامردیها و ناپاکیهای بزرگان روزگار خود را با نام «مذهب مختار» بیان کرد. این بابهای هفتگانه در حقیقت هفت آینهی روشن و تمام نمای اوصاف نکوهیدهی مردمی است که در دوران وحشتزای چنگیز خون ریز و اخلاف او و فترت میان دورهی ایلخانان و حملهی تیمور لنگ میزیسته و به انواع رذیلهها و مفسدهها تن در داده و خو گرفته بودند. اثر دیگر عُبَید ریشنامه رسالهی بسیار لطیف و خوش مضمونی است که در آن نثر و نظم به هم درآمیخته و مطالب با لطافت کلام و مضمون آفرینیهای نویسنده همراه شده است. این رساله گذشته از تصویر زیبایی که از انشقاق طرفی از خانه و بیرون آمدن شخصی به نام ریش الدّین ابوالمحاسن دارد متضمن چند حکایت ظریف دربارهی ریش و معایب آن است و بیتها و مصرعهایی که در رساله آمده غالباً از مثلهای سایر فارسی است. رسالهی دیگر او صد پند است که عُبَید آن را به سال 750 هـ نوشت. در این پندنامه به همان شیوهی معروف خود انتقادهای خویش را در پردهی طعنهها بیان کرده و از هم عصران مفسد و معیوب خود به کنایه و اشاره عیب جویی کرده است. اثر معروف دیگر او رسالهی دلگشا نام دارد که مفصلترین و مهم ترین اثر منثور عبید و از حیث اهمیت در ردیف رسالهی اخلاق الاشراف است. این رساله در دو بخش عربی و فارسی تألیف شده و هر بخش متضمن مقداری حکایت کوتاه است که عبید در آنها شوخ طبعی و بذلهگویی ادیبانهی خود را با بعضی نکتههای انتقادی همراه کرده است. اثر دیگر او رسالهی تعریفات است که در آن عبید کوشیده است تا دستههایی از طبقههایی اجتماعی عهد خود را با عادتهای رذیلهای که داشتند معرفی کند. تعریفات مُلا دو پیازه نظیر رسالهی تعریفات است و با ملحقات خود و نیز چند سطری که «از کتب افرنجیه نقل شده» در حقیقت دنبالهی همان رساله و بر همان شیوه و طرز فراهم آمده است. بی تردید عُبَید در این رسالههای مقرون به طنز و تسخر و طعنه و انتقاد مبتکرترین و نیرومندترین کسی است که در نوع انتقادی ادبیات فارسی بدو باز میخوریم. وی در این انتقادها هم بیان شیرین و نمکین دارد و هم طعنههای زهرآلود، که به شِکر شوخی و هزل اندوده و متوجه همهی طبقههای اجتماعی زمان خویش کرده و هیچ یک از آنها را معاف و مستثنی نشمرده است. 1 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ 31. حمدالله مستوفی حمدالله (یا: حمد) بن تاج الدّین ابی بکر بن حمدبن نصر مستوفی قزوینی از مورخان مشهور ایران و از مؤلفان و شاعران قرن هشتم هجری است. وی از یک خاندان کهن مستوفیان قزوین است. پدر حمدالله و خود او با عنوان مستوفی در دستگاه ایلخانان خدمت میکردهاند و حمدالله از نزدیکان خواجه رشید الدّین فضل الله و دارای سمت دیوانی بود. درسال 718 هـ پس از قتل خواجه رشید الدّین در شمار ملازمان خواجه غیاث الدّین محمد درآمد و در عهد وزارت او نیز با احترام به سر برد اما بعد از سال 736 که سال قتل خواجه غیاث الدّین است از زندگانی او اطلاع کافی به دست نداریم. وفاتش بعد از سال 740 هجری اتفاق افتاده و گورش در محلی واقع در مشرق قزوین باقی است. نخستین اثر معتبر حمدالله مُستوفی تاریخ گزیدهی اوست که به سال 730 دربارهی خلاصهی تاریخ جهان و به نام خواجه غیاث الدّین محمد به پایان برد. در پایان این کتاب دو فصل یکی در تاریخ عالمان و شاعران عرب و عجم و دیگری در تاریخ قزوین و شرح احوال رجال آن شهر بر کتاب افزوده است. دومین اثر منثور حمدالله نزهة القلوب اوست در جغرافیا. تألیف این کتاب به سال 740 هـ پایان یافته و مشتمل بر یک مقدمه و سه مقاله و یک خاتمه است. مستوفی در بخشی از این کتاب بیشتر تحت تأثیر روش زکریای قزوینی در عجایب المخلوقات او قرار دارد. نثر حمدالله چه در تاریخ گزیده و چه در نزهة القلوب ساده و بی پیرایه و تنها موقوف به ذکر مطالبی است که در اختیار نویسنده بوده و قدرت او در انشاء از مقدمههایی که بر دو کتاب خود نوشته دریافته میشود. اثر معروف دیگر حمدالله که به نظم است ظفرنامه نام دارد و به بحر متقارب ساخته شده و به سال 735 به پایان رسیده است. نظم این کتاب ظاهراً پانزده سال به طول انجامیده است و به سه قسمت یا کتاب منقسم شده است: کتاب نخستین در تاریخ عرب کتاب دوم در تاریخ عجم و کتاب سوم در تاریخ مغول است. 32. افلاکی شمس الدّین احمد افلاکی از نویسندگان و مؤلفان متصوّف قرن هشتم هجری و از صوفیان مولویه و اهل شهر «سرای» آسیای صغیر بود. پدرش، اَخی ناطور، از دستهی فتیان آسیای صغیر و در سرای مردی سرشناس و صاحب ضیاع و عقار و کتابخانه بود. قسمت اخیر عمر افلاکی بیشتر در ملازمت تربت مولانا و جمع آوری اطلاعات دربارهی خاندان مولوی میگذشت تا آن که در آخر ماه رجب سال 761 هجری در قونیه درگذشت و در جوار تربت مولانا به خاک سپرده شد. اثر مهم افلاکی مناقب العارفین نام دارد که حاوی اطلاعاتی مفید دربارهی مولوی و خاندان او و اخبار دست اول دربارهی مشایخ سلسلهی مولویه و متضمن شرح احوال و کرامتهای بزرگانی چون بهاء الدّین ولد، بُرهان الدّین محققِ ترمَذی، جلال الدّین محمد مولوی، شمس الدّین تبریزی، صلاح الدّین زرکوب، حسام الدّین چلبی و غیره است. انشاء مناقب افلاکی سلیس و روان و نشان دهندهی نفوذ قاطع و شدید زبان و ادب فارسی در قرن هشتم در آسیای صغیر و علی الخصوص در میان فرقهی مولویه است. بیان افلاکی در این کتاب در عین استادی ساده و دور از پیرایههای لفظی است و در آن به مقدار زیاد از تعبیرها و ترکیبهای فارسی یا عربی و اصطلاح خانقاهی و عرفانی به کار رفته است. از چند جای این کتاب بر میآید که افلاکی شاعری متوسط نیز بوده است. 33. محمود بن عثمان محمود بن عثمان از مؤلفان و نویسندگان قرن هشتم هجری و از صوفیان مرشدیهی فارس است که بیشتر عمر خود را در کازرون گذراند. اثر معروف محمود بن عثمان کتاب فردوس المُرشد فی اسرار الصَّمدیّه در شرح مقالات شیخ ابواسحق کازرونی است که آن را - از روی اطلاعاتی که مبتنی است بر کتابی به عربی، تألیف خطیب امام ابوبکر محمد بن عبدالکریم از پیشروان فرقهی مرشدیه، و چند کتاب دیگر - در سیرت شیخ ابواسحق کازرونی در چهل باب به سال 728هـ تألیف نمود و به شیوهی ساده و بدون آرایشهای لفظی نوشت. این کتاب از باب اطلاعات سودمند تاریخی و اجتماعی و نیز از بابت نمونههایی که از لهجهی قدیم کازرون و شعرهای هجایی آن به ما میدهد نیز خالی از فایده نیست. از کتاب عربی خطیب امام ابوبکر به سال 830 ترجمهی دیگری به وسیلهی علاء بن سعد بن محمد الکازرونی به پارسی انجام شد. محمود بن عثمان کتاب مفصّلِ دیگری به پارسی دارد به نام جواهر الامینیه در شرح حال و مقامات شیخ الاسلام امین الدّین محمد بلیانی که نظر به تفصیل، خلاصهای از آن به وسیلهی مؤلف تهیه شد به نام مفتاح الهدایه و مصباح العنایه که در دست است. تألیف این کتاب به سال 747 هـ انجام گرفت. 34. ضیاء نخشبی خواجه ضیاء الدّین متخلص به نخشبی یا ضیاء نخشبی از نویسندگان و شاعران معروف قرن هشتم است که از او آثار نسبتاً زیادی در دست داریم. وی اصلاً از مردم نخشب یا نَسَف (نزدیک سمرقند) بود و از آن جا در روزگار جوانی به هندوستان رفت و در شهر بداؤن سکنی گزید و به سال 751 درگذشت. اثرهای او عبارت است از: 1. سلک السلوک دربارهی بعضی از مسائل تصوف و شرح صفتها و خصلتهای صوفیان. 2. طوطی نامه که از جمله داستانهای معروف در ادبیات فارسی است و اصلاً مأخوذ است از ادبیات سنسکریت که پیش از نخشبی دانشمندی آن را به پارسی مصنوع درآورده بود و چون بسیار دشواریاب بود به درخواست یکی از بزرگان زمان، نخشبی 52 داستان از مجموعهی هفتاد افسانهی آن را برگزید و کوتاهتر و پیراستهتر ساخت و شعرهایی بر آن افزود و به سال 730 به پایان برد. موضوع این کتاب سرگذشت زنی است خجسته نام با شوی او که طوطیای گویا و رازدان داشت. 3. کلیات و جزویات که مجموعهای است از مقالههای آمیخته از نثر و نظم دربارهی جسم آدمی به عنوان بهترین و زیباترین آفریدهی الهی. 4. داستان گلریز و آن کتابی است در سرگذشت معصوم شاه و دختری به نام خوشابه که به نثری آراسته به شعر و حدیث و اخبار نگارش یافته است. 5. لذة النساء 6. عشرهی مبشره نثر ضیاء در همهی این اثرها تمایل به صنعت و آرایش عبارتها و استشهاد به شعرها و مثل و آیات و اخبار دارد. ضیاء نخشبی شعر فارسی نیز میسرود و بخشی از آنها را در کلیات و جزویات آورده است. 35. معین الدّین یزدی مولانا مُعین الدّین علی بن جلال الدّین محمد یزدی معروف به «معلم» از دانشمندان و نویسندگان معروف قرن هشتم هجری است و نزد قضای عضدالدّین ایجی تحصیل علم و کمال کرد تا آن جا که به سال 745 در کرمان مجلس درس دایر کرد و به همین سبب به لقب «معلم» اشتهار یافت. مهمترین اثر معین الدّین یزدی مواهب الهی است در شرح تاریخ آل مظفر که به سال 757 آغاز شد و به سال 766 به نام شاه شجاع پایان یافت و تا حادثههای همین سال را در بر دارد. این کتاب با انشاء مصنوع و مزین به نگارش درآمده و نویسندهی آن در رعایت جانب تصنع و تکلف راه مبالغه پیموده و از این راه اثر خود را جانشین جهانگشای جوینی کرده است. اثر دیگر معین الدّین ترجمهای است از کتاب رَشَف النصایح الایمانیه شیخ شهاب الدّین سهروردی (م 632) و نیز رسالهای به نام نزهة السرور از او در دست است که به سال 757 در تهنیت وصلت شاه شجاع با دختر امیر سلطان شاه نوشت. 36. شمس منشی شمس الدّین محمد بن هندوشاه بن سنجربن عبدالله صاحبی نخجوانی از مؤلفان و نویسندگان قرن هشتم هجری است که در حدود سال 684 زاده شد و پیش از سال 777 هـ درگذشت. از عهد جوانی عهده دار شغل انشاء و ترسل شد و مدتی از عمر خود را در خدمت سلطان ابوسعید بهادر و وزیرش غیاث الدّین محمد گذرانید. سپس کتاب معروف خود دَستور الکاتب فی تعیین المراتب را در انشاء و ترسل به پایان برد و نام سلطان اویس که بر تبریز غلبه یافته بود درآورد. این کتاب دربارهی ترسل و انشاء و قاعدههای دبیری و دارای نمونهها بر حسب مرتبهی اشخاص و آگاهیهای فراوانی است دربارهی تشکیلات دیوانی و طبقههای اهل دیوان از شاهان تا وزیران و کاتبان و عاملان و غیره. سخن شمس منشی واقعاً منشیانه و استوار و مصنوع و متکلف و همراه با مفردها و ترکیبها و شعرهای عربی و آیههای قرآنی و حدیثهای نبوی و امثال آنهاست. کتاب دیگر وی صِحاح الفُرس است که بعد از لغت فُرس اسدی قدیمترین کتاب لغت فارسی است. 37. ابن ابی الخیر زرکوب معین الدّین احمد بن حمزهی زرکوب شیرازی از دانشمندان و مؤلفان قرن هشتم هجری است. پدرش شهاب الدّین ابی الخیر از جمله مشایخ زمان خود بود و ابن ابی الخیر که از سوی مادر نیز نسبش به مشایخ صوفیه میرسید، از مریدان شیخ امین الدّین بَلیانی بود و ظاهراً دوران حیاتش از دو دههی آخر قرن هفتم تا وسطهای قرن هشتم امتداد یافت. وی در فارس سفرهایی کرد و مدتی در بغداد به سر برد و علت تألیف کتاب مشهور او شیرازنامه سکونت او در بغداد و بحثی بود که میان او و یکی از مصاحبانش دربارهی رجحان شیراز یا بغداد بر یکدیگر درگرفت و او آن کتاب را که در تاریخ شیراز و ذکر بقعهها و بزرگان و عالمان و پادشاهان آن دیار و حاوی آگاهیهای بسیار سودمندی در این بابهاست، به نام حاج قوام الدّین حسن تَمغاچی (م 754) تألیف کرد. مقدمهی این کتاب انشایی بلیغ و مترسلانه دارد و باقی کتاب دارای انشایی ساده است و بر روی هم ارزش تاریخی آن بیشتر از ارزش ادبی آن است. او کتابی هم در شرح سلطنت شاه شیخ ابواسحق اینجو و کتابی به نام عمدة التواریخ و کتابی در شرح سخنان شیخ امین الدّین بَلیانی تألیف کرده است اما از این همه فقط شیرازنامهی او در دست است. 38. عینِ ماهرو عین الملک مولتانی مشهور به «عین ماهرو» از مردان بزرگ سیاست و از منشیان معروف پارسیگوی هند در قرن هشتم هجری است. وی جوانی خود را در مولتان به سر برد و در سلطنت علاء الدّین محمد خلج (695 - 715) وارد دستگاه شاهان دهلی شد و در عهد غیاث الدّین تُغلُق شاه به حکومت آورده و ظفرآباد منصوب گشت و این سمت را در روزگار محمد بن تُغلُق نیز حفظ کرد تا آن که در سال 746 هـ از دستورهای شاه تمرد نمود و عَلَم طغیان برافراشت ولی اندکی بعد به وسیلهی محمد بن تُغلُق بخشیده شد و پس از آن نیز مدتی عهده دار کارهای مهم بود. عین الملک از منشیان بزرگ و ادیبان زمان خود شمرده میشد. عین الملک در تحریر منشآتِ خود شیوهی عمومی مترسلان فارسی زبان را در به کار بردن کلام مصنوع و مقرون به ایراد مثلها و شعرهای عربی و فارسی و استفادهی بی قید و بند از واژهها و ترکیبهای فراوان عربی دنبال کرده است. 39. شرف الدّین رامی ملک الشعرا مولانا شرف الدّین حسن بن محمد تبریزی معروف به «شرف الدّین رامی» شاعر و نویسندهی معروف قرن هشتم هجری و ملک الشعرای درباره شاه منصور آخرین پادشاه آل مظفر (م 795 هـ) بود که در شعر «شرف» تخلص میکرد و در قصیده و غزل توانا بود. وفاتش را به سال 795 هـ نوشتهاند ولی در صحت این قول تردید است. او به تحقیق در صنعتهای شعری علاقه داشت و دو اثر در این زمینه به نثر نوشت یکی انیس العشاق و دیگر حدائق الحقائق در شرح حدائق السّحر رشید وطواط که هر دو را به نام شیخ اویس ایلکانی درآورد. پارسینویسان قرن هفتم و هشتم اعم از ادیبان و عالمان و صوفیان و مورخان، همچنان که در آغاز بهرهی پنجم گفته شد، بسیارند و تا آن جا که میسر بود و در حوصله و فرصت دانشجویان عزیز میگنجید نام گروهی از آنان را با آثارشان در صحیفههای گذشته آوردهایم، با این حال عدهی زیاد دیگر ماندهاند که اشارهی اجمالی به نام بعضی از آنان دور از فایده نیست: 40. عبدالسلام فارسی ابومسلم بن محمود بن احمد کازرونی م 626 هـ دانشمند و فقیه و ادیب شیراز و از جملهی شاعران و نویسندگان آن دیار و صاحب ترجمهی اشارات شیخ الرئیس ابوعلی سیناست. نثر وی روان و محکم و وافی به عبارتهای اصل کتاب است و باید آن را یکی از متنهای بسیار خوب فلسفی فارس به شمار آورد. 1 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ 41. محقق تِرمَذی سید برهان الدّین حسین معروف به «سیّد سِرّدان» از صوفیان مشهور ایران در قرن هفتم هجری و از پیروان بهاء الدّین محمد بلخی پدر جلال الدّین مولوی بود و در تربیت جلال الدّین محمد سهم بسزا داشت. اثر مهم او معارف و اثر کوچک دیگر تفسیر سورهی فتح از او مانده که در آنها به بحث دربارهی مسائل عرفانی پرداخته است. نثر معارف ساده و روان و مقرون به ایجاز و خالی از ساز و پیرایهی لفظی است. 42. عبدالله حسین بلخی عبدالله بن محمد بن قاسم از مترجمان قرن هفتم هجری و از خاندان نقیبان سادات بلخ بود. وی کتاب فضائل بلخ تألیف شیخ الاسلام صفی الدّین ابوبکر عبدالله بن عمربنِ محمد بن داود واعظ بلخی را به تشویق حکمران بلخ ابوبکر عبدالله بن ابی الفرید بلخی و به نام او به پارسی ترجمه کرد و ترجمهی خود را به سال 676 به پایان برد. نثر این ترجمه بسیار سلیس و روان و پخته است و از اصل عربی کتاب فعلاً اطلاعی در دست نیست. 43. قاضی بَیضاوی ناصرالدّین عبدالله بن عمر (م 685 هـ) از عالمان بنام اسلام در دانشهای شرعی علی الخصوص تفسیر و کلام است. وی علاوه بر تألیفهای مهم خود در آن دانشها کتابی به فارسی دارد به نام نظام التواریخ که شامل خلاصهای است از تاریخ جهان و از عهد آدم تا سال تألیف آن. 44. صدر ابوبکربن زکی قونوی از منشیان بلیغ آسیای صغیر در قرن هفتم هجری و اهل قونیه بود که در طب و ادب و انشاء و ترسل مهارت داشت و مدتی عهدهدار کارهای دیوانی و شغل دبیری گشت. مهم ترین اثرش کتاب روضة الکتاب و حدیقة الالباب مجموعهای از نامهها و مسوّدههای اوست که به شیوهی مترسلان قرن هفتم و آراسته و خوش عبارت نوشته شده است. کتاب ریحانة الکتّاب فی رسائل الاصحاب نیز به او نسبت داده شده است که مجموعهای است از مکتوبهای مترسلان مختلف. 45. علاء مُنَجِّم علی شاه بن شمس الدّین از منجمان و مؤلفان قرن هفتم هجری و اهل خوارزم به سال 624 هـ به دنیا آمد. اثر معروف او اشجار و اثمار نام دارد و در علم نجوم نوشته شده است. کتاب دیگر او احکام الاعوام دربارهی تسییرها و احکام نجوم است. نسخهای از کتاب الاثمار او به خط عُبَید زاکانی در کتابخانهی ملک موجود بود. 46. سیفی هروی سیف بن محمد بن یعقوب شاعر و نویسندهی مشهور خراسان در قرن هفتم و هشتم هجری است که به سال 681 هـ زاده شد. وی علاوه بر منظومهی سامنامه کتابی به نثر فارسی به نام مجموعهی غیاثی در علم آداب دارد اما مهمترین اثر او تاریخ نامهی هرات یا تاریخ هرات است. نثر کتاب از نمونههای خوب نثر فارسی و در بسیاری جایها همراه با شعرهای فارسی و عربی است. 47. هندوشاه هندوشاه ابن سنجربن عبدالله صاحبی نخجوانی از منشیان معروف و از مؤلفان قرن هفتم و هشتم و صاحب کتاب تجارب السف در تاریخ خلفا و وزیران اسلام تا پایان عهد عباسی است. انشاء این کتاب مقرون به سلاست و روانی و سهولت است و آثار تکلف در آن مشهود نیست. هندوشاه این کتاب خود را با استفاده از مُنیة الفُضَلاء فی تواریخ الخُلفاء و الوزراء تألیف ابن الطقطقی ترتیب داد. 48. فریدون سپهسالار فریدون بن احمد از نویسندگان آخرهای قرن هفتم و نیمهی اول قرن هشتم هجری و از پیروان و نزدیکان مولوی و از جملهی متأخران اصحاب او بود و مدتی بعد از وفات مولانا به تألیف کتابی در شرح احوال او مبادرت کرد. این رسالهی فریدون سپهسالار مانند مناقب العارفین افلاکی از جملهی کتابهای بسیار مهم در بیان احوال پیشروان سلسلهی مولویه است. انشاء کتاب استوار و استادانه و به اقتضاء زمان همراه با استفادهی فراوان از کلمهها و ترکیبهای عربی است. 49. کریم آقسرایی خواجه کریم الدّین محمودبن محمد از پارسینویسان آسیای صغیر در قرن هشتم و از منشیانی است که در کارهای دیوانی شرکت داشت. وی به سال 723 هـ کتابی موسوم به مُسامرة الاَخبار و مُسایرة الاَخیار به نام امیر تیمورتاش نویَن نوشت. قسمتی از این کتاب که اینک در دست است متضمن حوادث عهد سلجوقیان از آغاز تا غلبهی مغول است. در انشاء کتاب نویسنده شیوهی عطاملک را پیروی کرده و عبارتهای استوار و یک دست و آراسته به مثلها و شعرهای پارسی و تازی آورده است. آقسرایی شعر فارسی نیز میسرود. 50. شبانکاری (محمد بن علی بن محمد) شاعر و مورخ قرن هشتم هجری و از مداحان خواجه غیاث الدّین محمد بن رشید الدّین فضل الله است. تاریخ او مجمع الانساب نام دارد که به سال 736 تألیف شده است. اطلاعات این کتاب تازه و نثر آن در همه جا ساده و روان است. 51. شمس الدّین آملی علامه شمس الدّین محمد بن محمود از عالمان و محققان معروف قرن هفتم و هشتم هجری صاحب شرح کلیات قانون و شرح کلیات ایلاقی در طب و شرح مختصر احوال ابن حاجب است اما اثر بسیار معروف او نفائس الفنون فی عرائس العیون نام دارد که در حکم دایرة المعارف جامع و مفصلی در دانشهای قدیم است. انشاء علامه در این کتاب به شیوهی عمومی منشآت دانشمندان علوم معقول در قرن هفتم و هشتم هجری است. آملی به فارسی و عربی شعر میسرود. وفاتش بعد از سال 753 اتفاق افتاده است. 52. شمس فخری شمس الدّین بن مولانا فخر الدّین اصفهانی از شاعران و نویسندگان مشهور قرن هشتم هجری است. معیار جمالیِ او کتابی است در چهار فن عروض، قافیه، بدیع و لغت فرس که به نام شاه شیخ ابواسحق اینجو تألیف کرده است. اثر دیگر او معیار نصرتی نام دارد و آن نیز مختصری در فن عروض و قافیه است. 53. امیرحسینی سادات پیش از این دربارهی احوال و شعرهای او سخن گفته شد. معروف ترین اثر او به نثر فارسی کتاب نزهة الاَرواح است در موضوع عرفان و مشتمل بر 28 فصل. نثر این کتاب موزون و مسجع است اما به قوت نثرهای موزون سابقان بر او نیست. از دیگر اثرهای او روح الارواح، صراط المستقیم و طَرَب المَجالس را میتوان برشمرد. 54. علاء الدولهی سمنانی دربارهی این عارف کامل قرن هفتم و هشتم نیز پیش از این سخنگفتهایم. از جمله اثرهای منثور او به زبان پارسی یکی رسالهی سِرّالبال فی اطوار سلوک اهل الحال است و دیگر رسالهی سَلوَة العاشقین و کتاب العروة لاهل الخلوة و الجلوة و دیگر رسالهای دربارهی مکاشفات. علاء الدوله چند کتاب به نثر عربی دارد به نامهای مطلع النقط و مجمع اللقط در تفسیر، مشارع ابواب القدس و مراتع اصحاب الانس در کلام و عرفان و مناظر المحاضر للناظر الحاضر و حاشیههایی بر فتوحات مکیهی ابن العربی. 55. محمود شبستری دربارهی شرح حال و اثرهای منظوم او پیش از این سخن گفته شد. از اثرهای معروف او به نثر فارسی یکی کتاب مرآة المحققین است که با نثر ساده و روان و در هفت باب نگاشته شده است. دیگر ترجمهی منهاج العابدین غزالی است و دیگر رسالهی شاهد و رسالهی حق الیقین فی معرفة الله و العوالم است مشتمل بر هشت باب. 56. ضیاء برنی ضیاء الدّین بن مؤید الملک مورخ و نویسندهی معروف پارسی زبان هندوستان. ولادتش به سال 684 هـ اتفاق افتاد. آنچه از اثرهای او باقی مانده است، یکی اخبار برمکیان است که ترجمهای است از کتاب عربی ابوالقاسم محمد طایفی، دیگر تاریخ فیروزشاهی است دربارهی پادشاهان دهلی و دیگر فتوحات فیروزشاهی در ذکر سلطنت جلال الدّین فیروزشاه. 57. ابن بزّاز درویش توکل بن اسمعیل صاحب کتاب المواهب السَنّیه فی مناقب الصفویه در شرح مقامهای شیخ صفی الدّین اردبیلی. نثر ابن بزّاز در این کتاب بسیار روان و زیبا و به شیوهی متقدمان است و چون این کتاب بسیار مشروح بود، ابوالفتح حسینی به دستور شاه طهماسب آن را اصلاح و تهذیب کرد. 58. میر سید علی همدانی علی بن شهاب الدّین معروف به «علی ثانی» از عارفان بزرگ قرن هشتم است. ولادتش به سال 713 هـ اتفاق افتاد و به سال 786 از دنیا رفت. در نثر فارسی و عربی استاد بود و شعرهایی نیز به پارسی سرود. رسالههایی در عرفان و اخلاق و سلوک تألیف کرد، از آن جمله است: ذخیرة الملوک، و مرآة التائبین، رسالهی منامیه، انتخاب منطق الطیر، ده قاعده، رسالهی وجودیه، رسالهی ذکریه، رسالهی عقبات، رسالهی آداب سفره، فتوت نامه، واردات غیبیه، سیرالطالبین، شرح فارسی قصیدهی خمریهی میمیهی ابن فارض و شرح فصوص الحکم و غیره. 59. اولیاءالله آملی از مورخان و مؤلفان قرن هشتم هجری است. اثر معروف او تاریخ رویان است که به سال 764 هـ تألیف آن به انجام رسید. نثر این کتاب ساده و روان و خالی از هرگونه تکلف است. 60. میر خُرد سید محمد بن سید نورالدّین ابوالقاسم علوی کرمانی مرید شیخ نصرالدّین اَودهی معروف به «چراغ دهلی» و معاصر با سلطان جلال الدّین فیروزشاه تُغلُقی (752 - 790 هـ) بود و کتاب معروف خود سیرالاولیاء را به نام این پادشاه تألیف کرد. این کتاب در شرح احوال مشایخ چَشت و برخی از بزرگان ادب فارسی عهد مؤلف نگاشته شده است و دارای نثری روان و عبارتهایی منسجم و استوار است. 1 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ 61. طاهربن محمد خانقاهی شیخ الاسلام ابونصر مغربی از عارفان قرن ششم و هفتم و مؤلف کتابی به نثر شیوای فارسی به نام گزیده و کتابهای خلاصة السلوک و تحفه که همه در تصوف و عرفان نوشته شده است. 62. صدرالدّین قونوی محمد بن اسحق (م 673) که پیش از این نام او را آوردهایم. از جمله اثرهای او کتاب تبصرة المبتدی و تذکرة المنتهی در عرفان به پارسی است. 63. شمس الدّین دنیسری محمدبن قاضی شیخ امین الدّین ایوب اهل دُنیسر و صاحب کتابی است به نام نوادر التبادر لتحفة البهادر دربارهی دانشهای مختلف که تألیف آن به سال 682 به پایان رسیده است و انشاء آن ساده و روان و اهمیت علمی آن بیش از ارزش ادبی آن است. 64. اسمعیل بن محمد تبریزی از عالمان قرن هفتم و صاحب چند کتاب در حکمت به زبان پارسی است، مانند: رسالهی حیوة النفس و رسالهی نصیریه. 65. قطّان غزنوی ابونصر محمد از مؤلفان قرن ششم و هفتم و صاحب کتابی به نام سراج القلوب در سیرت حضرت رسول اکرم به نثر فارسی است. 66. نصیرالدّین سیواسی محمد بن ابراهیم از پارسینویسان مقیم آسیای صغیر و صاحب کتابی به نام دقائق الحقائق در دانشهای خفیه است و منظومهای به نام مونس العوارف دربارهی معجزههای پیامبر اکرم دارد. 67. قطب الدّین بختیار کاکی از عارفان مشهور چشتیهی هند است. ولادتش به سال 582 در اوش اتفاق افتاد. اثر معروفش دلیل العارفین در ذکر مقامها و سخنان مرادش معین الدّین سجزی است. قطب الدّین شعر فارسی نیز میسرود. 68. بدر نخشبی بدرالدّین نخشبی رومی مؤلف کتاب الترسل الی التوسل است که آن را به سال 684 تدوین کرد. 69. شهاب الدّین ابوسعید کرمانی از مورخان قرن هفتم هجری مؤلف کتابی به نام تاریخ شاهی در احوال قراختاییان کرمان است. 70. مجد خوافی در نظم و نثر پارسی استاد بود. اثرهای او عبارت است از ترجمهی منظومی از جواهر اللغة زمخشری، کنزالحکمه، و روضة الخُلد به تقلید از گلستان سعدی. 71. شرف الدّین ابراهیم شرف الدین ابراهیم بن صدر الدّین ابومحمد روزبهان ثانی عالم و واعظ شیراز در قرن هفتم و هشتم هجری است که کتاب تحفة العرفان فی ذکر سیّد الاقطاب روزبهان را در حدود سال 700 هجری با نثر روان و فصیح و یکدست نگاشت. 72. نجم الدّین محمود ابن صاین الدّین شیرازی از معاصران و نزدیکان خواجه رشیدالدّین فضل الله صاحب چند اثر به عربی و فارسی است، مانند: لطائف الرشیدیه، غیاثیه، تحفة الحکما و غیره. 73. عبدالجلیل یزدی این نظام الدّین یحیی مؤلف کتاب روان و فصیحی است به نام تواریخ آل برمک که پدرش آن را آغاز کرد و او به سال 762 به پایان برد. 74. حسین بن محمد حسینی علوی از منشیان قرن هشتم است که کتاب محاسن اصفهان مافرّوخی را در حدود سال 730 به پارسی ترجمه کرد. 75. شمس سراج شمس الدّین سراج الدّین از پارسینویسان هند است و کتابی به نام تاریخ فیروزشاهی نوشت. پینوشتها: 1. رجوع شود به تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، ج. 3، بخش دوم، ذیل نام این مورخ. 2. مرحوم استاد مجتبی مینوی این ترجمه را با مقدمه و حاشیهها و تعلیقههای مفید به سال 1344 در تهران به طبع رسانید. 3. طبع دقیق و نفیسی از این کتاب همراه حاشیهها و تعلیقههای مفید به همت شادروان دکتر امیرحسن یزدگردی استاد فاضل دانشگاه در سال 1343 شمسی در تهران صورت گرفت. 4. الکتبی، فوات الوفیات، ج.2، ص. 308. 5. رجوع کنید به احوال و آثار خواجه نصیرالدّین، مدرس رضوی؛ یادنامهی خواجه نصیر، استاد ذبیح الله صفا، «مقالهی سعید نفیسی». منبع مقاله : ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده