meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۴ برخی از مشکلات در زندگی مشترک وجود دارند که جزیی طبیعی از روند به تفاهم رسیدن همسران هستند و نمی توان توقع داشت در زندگی خانوادگی به هیچ وجه وجود نداشته باشد.بهتر است بجای مشکل بگویم واقعیاتی که باید با آنها کنار آمد و به نحوی حل و فصلش کرد. این ها نه عجیب هستند و نه نقطه ی پایانی برای رابطه. وقتی کسی صاحب فرزند می شود ، اگر فرزندش قدم های اولش را به سختی بردارد ، تعجب نمی کند حتی در مقابل زمین خوردن های او هم واکنش خاصی نشان نمی دهد فقط به او کمک می کند تا بلند بشود و مراقب است تا آسیبی نبیند اما می داند این زمین خوردن ها برای فردایی که می خواهد بدود کاملا طبیعی است. در زندگی زناشویی و بین زوجین هم همینطور است. نوزاد رابطه ی بین زن و شوهر هم تا بیاید دوندگی یاد بگیرد باید بارها زمین بخورد و برخیزد.اما برویم سر اصل مطلب که همان چند مشکل رایج بین زوجین است. پول و دخل و خرج مشترک مشکلات مالی یکی ازچیزهایی است که در ابتدای زندگی مشترک باعث بحث و اختلاف نظر زیادی می شود و اگر به خوبی حل نشود ، تا آخرین نفس هم این اختلافات ادامه دارد. پول داشتن یا نداشتن مسئله ای نیست که نشود آن را درک کرد یا پذیرفت. دعواهایی که ریشه در پول دارند عمدتاً به خاطر داشتن یا نداشتن پول نیست این دعواها معمولا پیچیده تر از این حرف ها هستند. یکی از مهم ترین دعواهای زوج ها بر سر پول مدیریت مالی خانواده است. باید از همان ابتدا در مورد میزان در آمد خانواده ، خرج های ضروری ، نحوه ی پس انداز و چگونگی ارتقای وضعست مالی صحبت کرد. وقتی سر و کله ی بچه ها پیدا شود آنوقت کلی خرج و مخارج حساب نشده هم اضافه خواهد شد .مدیریت مالی خانواده کاری است که زن و مرد باید به کمک هم انجام دهند حتی اگر تنها مرد شاغل باشد اما خانم خانه هم خود را در این موضوع سهیم بداند. توقعات و توهمات اینکه چه چیزی در مورد زندگی مشترک در سر داشتید و رویاهای دوران مجردی تان چه بود یک روی سکه است و اینکه واقعیت چیست روی دیگر سکه. بعد از ازدواج باید مراقب باشید گرفتار توهم نشوید .خواسته ها و رویاهای تان را متعادل کنید و آن ها را به همسرتان بگویید. روی پیشانی هیچ کدام از ما ننوشته است که چه چیزهایی را دوست داریم. هر قدر هم که با هم تفاهم داشته باشیم و قبل از ازدواج در جلسات خواستگاری در مورد موضوعات مختلف صحبت کرده باشیم ، بازهم باید در مورد توقعاتمان باهم حرف بزنیم. هم بگوییم ،هم بشنویم. اینکه بدانیم همسرمان درهر مورد خاصی چه رفتاری را دوست دارد. این شامل هر رفتار و برخوردی می شود مثلا از اینکه اگر در یک مهمانی بودید چگونه رفتار کنید تا چگونگی نوازش و معاشقانه در رابطه جنسی! در مورد همه ی اینها تا زمانی که صحبت نکنید ممکن است در توهم خود فکر کنید مطابق میل او رفتار کرده اید در حالیکه درست برعکس باشد. دخالت خانواده ها در فرهنگ ما دختر و پسر بعد از ازدواج از خانواده هایشان منفک نمی شوند و ارتباط با خانواده ها همچنان ادامه دارد. روزهای تعطیل را به دیدن پدر و مادرهایشان می روند ، باهم راهی سفر می شوند و ارتباط زیاد گاهی باعث می شود حرف و دلخوری پیش بیاید. اینکه ما همیشه فرزند خانواده مان هستیم و باید به وظایف مان عمل کنیم و قدر دان زحماتشان باشیم ، بسیار زیباست اما باید رفتارهای خودمان و آنها را به گونه ای مدیریت کنیم که باعث دخالت در زندگی شخصی مان نشود . این کار باید با همکاری زن و شوهر انجام شود و به مرور و رفتار همراه با احترام حد و مرزها را برای خانواده ها روشن کرد. گاهی اختلافات فرهنگی و تربیتی دلیل اصلی ایجاد دلخوری از خانواده طرفین است یعنی رفتاری که در خانواده ی یک طرف کاملا عادی و مرسوم است در خانواده ی همسر وی حمل بر دخالت باشد در چنین شرایطی هم باید زن و شوهر با شناختی که از یکدیگر پیدا می کنند حد و حدود خانواده ی تازه تشکیل شده ی خود را اول برای خودشان و بعد والدینشان ترسیم کنند. بچه ی مشترک یا مشکل مشترک وقتی خانواده دیگر دو نفره نیست و سر و کله ی بچه ها پیدا می شود ، بر خلاف تصور همه که فکر می کنند این فرشته کوچولو ها با آمدنشان باید تفاهم و صمیمیت بیشتری بیاورند ، اگر زن و شوهر باهم همراه و همقدم نباشند ، بیشتر باعث ایجاد اختلاف در خانه ی آنها می شوند. یکی از چیزهایی که همسران باید قبل از بچه دار شدن به آن توجه کنند سبک و روش تربیتی است. اگر یک طرف سهل گیر و یک طرف بسیار سخت گیر باشد ، هم فرزندان دچار دوگانگی می شوند و هم خود والدین باهم درگیر خواهند شد. برای جلوگیری از چنین اتفاقی بهتر است قبل از تولد فرزند تفاهم های تربیتی ایجاد شود و یا اگر چنین اتفاقی نیافتاد این تفاوت ها مخفایانه حل شود نه در مقابل روی فرزندان. آشی که از دهن افتاده مشکل دیگری که تقریبا در همه ی خانه ها وجود دارد و در اصل یکی از ملزومات گذشت زمان است ، سرد شدن هیجانات اولیه است. هیجاناتی که دیگر چون روز اول آتشین نیست و زن و شوهری که حرفی برای گفتن ندارند و برخورد های عادی شده ای که به مرور زمان این فکر را ایجاد می کند : دیگر برای همسرم جذاب نیستم.این در حالیست که زیباترین اثرهای هنری هم وقتی در مقابل چشم ما قرار دارد گاهی یادمان می رود به آن نگاه کنیم چون برای مان عادی می شود اما در روابط همسران باید مراقب بود که آش رابطه از دهن نیافتد و سرد نشود. این کار سختی نیست زیرا جاذبه های جنسیتی زن و مرد کمک می کند تا آنها برای هم تکراری نشوند به شرطی که خودشان از این جذابیت ها کمک بگیرند. صمیمیت بهانه ی خوبی برای بی توجهی به طرف مقابل نیست. زن و شوهر باید بدانند که در نظر یکدیگر باید خوب جلوه کنند درست مانند اولین برخوردهای شان که به این موضوع اهمیت می دادند. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده