Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 تیر، ۱۳۹۴ نشاط اجتماعی مفهومی کمرنگ در جامعه امروز (1) نویسنده:زینب مقتدایی انسان موجودی هدفمند و جویای نشاط(شادکامی)، خوشبختی و سعادت می باشد و تا زمانی که به آنچه می خواهد دست نیابد احساس نشاط، خوشبختی و سعادت نمی کند. شاید به جرأت بتوان گفت همه تلاش هر انسان در جهت یافتن شادی، نشاط و خوشبختی در آینده است. در واقع می توان گفت احساس نشاط یکی از مهمترین پشتوانه های ما برای مقابله با مشکلات است. همه با مسایل روبرو می شوند، مسئولیت های جدید بپذیرند و خود را با تغییرات سازگار کنند. این شرایط حتی شخصیت های قوی را تحت فشار قرار می دهد. توانایی در کسب نشاط به انسان استقامت می دهد تا از عهده مشکلات برآید. نشاط واقعی به این بستگی دارد که انسان نیازهای درونی و پنهانی خود را از طریقی که جامعه و هنجارهای معمول آن را قبول دارد، برآورد. در این راستا می توان گفت احساس نشاط(مثل رضایت) به آن حالت موجود زنده گفته می شود که تمایلات حرکت وی به هدف خود رسیده اند، یا برنامه ریزی فرد به ثمر رسیده و یا در حال رسیدن به نتیجه می باشد. به صورت دقیق تر می توان گفت: نشاط واقعی احساسی خاص است که شخص به هنگام رسیدن به آروزهایش پیدا می کند. اما باید یادآور شد که احساس نشاط به متغیرهای متفاوت اجتماعی و فردی بستگی دارد که از یکسو این نیازها به حکومت و از سوی دیگر به جامعه و نظام ارزشی و در نهایت خود شخص برمی گردد. جامعه از سویی به وجود آورنده شرایطی است که می تواند فرد را به سوی تحقق اهداف و آرزوهای فردی سوق دهد و از سوی دیگر زمینه ساز تحقق فضایی است که فرد می تواند به کنش متقابل و ارتباط با همنوعانی که باعث ایجاد آرامش، امنیت و اطمینان خاطر وی برای یک زندگی مناسب باشند، مبادرت ورزد. نشاط در زندگی، ترکیبی است از شرایط فردی و اجتماعی و در واقع خود نشانه ای از نگرش های مثبت نسبت به جهان و محیطی که فرد را فرا گرفته و در آن زندگی می کند. نشاط در زندگی، احساس خوشبختی، اعتماد متقابل و احساس تعهد و موارد مشابه همه در یک دسته فرهنگی قرار دارند و نشانه نگرش فرد به خود و جهان پیرامونی است. سطح پایین نشاط اجتماعی به گرایش های منفی نسبت به جامعه مربوط می شود. شاید دلیل عمده این شرایط، وضعیتی است که جامعه از جهت تحقق اهداف و ایجاد امنیت ناشی از تحقق آن برای فرد در پی می آورد. احساس امنیت ناشی از ارضای نیازها و تحقق اهداف، از جمله عواملی اساسی است که نشاط در زندگی را در بین افراد جامعه گسترش می دهد.همچنین باید گفت، یکی از ویژگی های جامعه امروزی(زندگی به اصلاح مدرن) گسترش شهر نشینی، دسترسی بیشتر به فناوری، مشغله های فراوان، تحمیل استرس های متعدد بر افراد، تعامل فرهنگی بالا و مستعد شدن جهت تضعیف هویت فرهنگی،کاهش ارتباطات عاطفی میان مردم، افزایش اختلالات روانی و ...است. در چنین جامعه ای، یکی از مهمترین دغدغه ها برنامه ریزی مناسب ، افزایش پویایی اجتماعی و روانی به عنوان مؤلفه ای مهم در سبک زندگی مردم است. چرا که یکی از گمشده های مردم در چنین جامعه ای، نشاط و شادابی اجتماعی بوده و بدون تردید این نشاط در عملکرد افراد در جامعه تأثیر گذار است. امروزه نشاط اجتماعی یکی از مهم ترین نیازهای جوامع بشری است. این امر در شهرهای بزرگ کمتر دیده می شود، چرا که شهروندان بویژه ساکنان کلانشهرها، فرصت کمتری برای اندیشیدن به خودشان و نیازهایشان دارند و بشدت مستعد افسردگی اند. شلوغی، ترافیک، آلودگی های زیست محیطی و ناامنی های اخلاقی را باعث ایجاد اضطراب و افزایش استرس می شود از سوی دیگر از لحاظ فضاهای عمومی و فرصت های نشاط آور محدودیت وجود دارد و این فضاها گسترده و به طور عادلانه در همه شهر پراکنده نشده است و شهروندان برای دسترسی به این فضاها مشکلاتی دارند و این عوامل موجب افزایش استرس و اضطراب می شود. در یک شهر سرزنده و با نشاط ترس از بزه و ناامنی های اخلاقی وجود ندارد. اگر محیط نشاط آور باشد افراد احساس نشاط و آرامش می کنند و آن را درک می کنند. هر چه امنیت کمتر باشد و نظم و روال عادی زندگی به مخاطره بیفتد تصمیم گیری و سلامت روان کاهش می یابد. ایجاد نشاط در جامعه با استفاده از ابزارهای مختلف بویژه ارتقای کیفیت مبلمان شهری، احداث پارک های تخصصی در سطح شهر از جمله پارک بانوان و احداث واحدهای ورزشی، می تواند عاملی برای ایجاد روحیه نشاط و شادابی در بین اقشار مختلف مردم بویژه جوانان باشد. شادی و غم به عنوان دو پدیده روانشناختی دو روی یک سکه تصور شده و لازمه یک زندگی سالم بوده و گاهی سبقت یکی بر دیگری، در وضعیت تعادلی سیستم روحی- روانی اختلال ایجاد می نماید(جامعه پویا و مترقی یک جامعه با نشاط و امیدوار است). شادی نوعی هیجان است که دراثر محرک های درونی و بیرونی، ارگانیزم را درجهت انبساط عضلانی، انبساط و بهجت روحی سوق داده ، به گونه ای که از تمایل تداومی برای ادامه چنین احساسی برخوردار است(برعکس اندوه که تمایل انسان به عدم تداوم آن می باشد). شادی و نشاط مانند هر واقعیت اجتماعی دیگر، یک بعد فراگیر فیزولوژیک - روانشناختی و یک بعد اجتماعی دارند . به این معنا، با وجود تأثیر پذیری شادی و نشاط از ویژگی های درون فردی و روانی مشترک بین همه انسان ها ، متأثر از اوضاع و شرایط جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و ...، برون فردی میباشند همان گونه که در بالا به آن اشاره شد. حتی برخی از صاحب نظران معتقدند که شادی و نشاط یک مهارت اجتماعی بوده و بیشتر یاد گرفتنی هستند و نوع شادی کردن به یادگیری و متغیرهای محیطی و فرهنگی بستگی دارد. جامعه ایران به لحاظ مواجه شدن با تحولات ساختاری همانند افزایش سالانه جمعیت، مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و همچنین گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن و در آستانه ورود به عرصه دنیای تکنولوژی شاهد بروز پدیدههای مختلفی درحوزه امنیت و آسیبهای اجتماعی است که این موضوع نشاط و شادی جامعه ایران را بیشتر از گذشته تحت تأثیر قرار داده است. متأسفانه بهرغم اهمیت موضوع نشاط در یک جامعه تا به امروز هیچ اندیشمند و کارشناسی در رابطه با میزان نشاط اجتماعی جامعه ایران تحقیق و یا پژوهشی ارائه نکرده است و هیچ آمار دقیقی در رابطه با میزان نشاط جامعه وجود ندارد و حتی برای سنجش میزان نشاط هم شاخص تعیینکنندهای نداریم. اما موضوعی که بارها و در دفعات مختلف توسط کارشناسان اجتماعی نسبت به توجه به آن هشدار داده شده است، مربوط به کمرنگ شدن میزان نشاط در جامعه ایران به ویژه در شهرهای بزرگ و صنعتی است. طبق یک مجموعه آماری بینالمللی که توسط سازمان ملی ارزشها در بین 95 کشورجهان از سال 1995تا 2005 انجام شده است، ایران از نظرشادی و نشاط در رتبه 51 قرار دارد و این درحالی است که کشورما با جمعیتی بالغ بر70 میلیون که بخش زیادی از آن را قشر جوان تشکیل میدهند، باید رتبهای بسیار بالاتر از 51 را دارا باشد، چرا که قشر جوان در هر کشور نشان از پویایی، حرکت و نشاط است. متأسفانه زمانی که صحبت از نشاط و شادی در جامعه به میان میآید، بعضی از افکار و ذهنهای پریشان مردم و تعدادی از مسؤولین تعاریف اشتباهی از جمله رقص و پایکوبی برای نشاط در جامعه ارائه میکنند که این موضوع و نداشتن یک تعریف واحد برای آشنایی مردم با مفهوم نشاط، مشکل را دو چندان کرده است. در صورتی که منظور از نشاط در جامعه آرامش فکری به دور ازهرگونه دغدغه اضافه و یا افکار پریشان در بین مردم است که آسیبهای اجتماعی و هیاهوی زندگی شهری باعث شده است این نشاط به تدریج در جامعه کمتر از گذشته شود. نشاط و شادی در یک جامعه آنقدر با اهمیت است که در دین اسلام هم بارها به آن اشاره شده شده است. از دید اسلام زندگی بانشاط، نعمت و رحمت خداست و زندگی توأم با گریه و زاری و ناله و افسردگی، خلاف رحمت و نعمت خداست، چرا که شادی باعث نشاط و امید و غم و اندوه باعث افسردگی و یأس و ناامیدی است. اسلام همواره زدودن اندوه را از دل افراد مؤمن سفارش میکند. مقام معظم رهبری سال 89 را به نام همت مضاعف و کار مضاعف نامیدهاند و همه مردم و مسؤولین را به همت بیشتر برای جبران عقبماندگیهای گذشته فراخواندهاند. در این بین سازمانهایی که به صورت مستقیم با مردم و دغدغههای آن ها سر و کار دارند، همانند بهزیستی، وزارت رفاه، تأمین اجتماعی و سازمان ملی جوانان میتوانند با تحقیق و پژوهش و در اولویت قرار دادن موضوع نشاط در جامعه اقدامات مؤثر و مفیدی در این زمینه انجام دهند. طرح مسأله امروزه باور اساسی برآن است که در مورد یک ملت تنها با رشد اقتصادی نمی توان قضاوت کرد بلکه احساس خشنودی، امنیت، رضایت اجتماعی، نشاط نیز بسیار مهم است. در یک جامعه مطلوب برابری آموزش و بهداشت و احترام به حقوق دیگر انسان ها و برخورداری از نیازهای اساسی از ملزومات یک جامعه و شاخص های توسعه آن به شمار می رود. یکی از چالش های فراروی انسان در دنیای امروز، احساس بهزیستی و شادمانی است چراکه با وجود پیشرفت های چشمگیر در تأمین فناوری و آسایش انسان، احساس شادمانی وی افزایش نیافته است. شادمانی و رضایت مردم از زندگی به عنوان یکی از شاخص های توسعه مطرح است . بین شادی و زندگی رابطه مستقیمی وجود دارد. یعنی کسی که در ظاهر و باطن شاد است امیدواری، پویایی و تفکر منطقی بروجودش حکمفرماست. شادی، تصمیم گیری را برای او آسان می سازد و تلاش و قدرت بهره مندی از فکر و عقل را برای او راحت تر می نماید. چنین انسانی زمین را برای خود تنگ نمی بیند و در کوچه باغ زندگی او از بن بست خبری نیست. در نتیجه از زندگی کردن لذت می برد و وجودش برای خود و دیگران ارزشمند می شود. نشاط اجتماعی یکی از اصلی ترین نیازهای جوامع امروزی است ، چراکه شهروندان کلانشهرها کمتر فرصت این را پیدا می کنند که به خودشان و نیازهایشان فکر کنند و به شدت مستعد افسردگی می شوند. جامعه با نشاط و فرهمند جامعه ای است که استعدادهای افراد آن شکوفا شده و رفاه و امنیت را برای آحاد آن جامعه به ارمغان می آورد؛ در مقابل جامعه افسرده، خموده ، و غمگین هر روز بر مشکلاتش افزوده شده و با شتاب رو به انحطاط می گراید. گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع تأثیرات فراوانی در نشاط یک جامعه دارد و چنانچه مسایل حاشیه ای از جمله درگیری ها و ناامنی های اجتماعی هم به این موارد اضافه شود در نهایت آن چه را که باید در هیاهوی شهری جست و جو نمود نشاط و شادی عمومی است. امروزه براساس مباحث روان شناسی اجتماعی، جامعه ای دارای نشاط اجتماعی است که افراد آن جامعه از زندگی خود لذت برده و زندگی برای آن ها معنا داشته، هدفمند باشد و از بیم و هراس به دور باشد و این امر مستلزم داشتن یک روحیه با نشاط و شاداب در بین افراد جامعه است. ضرورت انجام این تحقیق براساس پژوهش های انجام شده، در زمینة شادکامی، 50 درصد مردم آن را مهمترین موضوع به شمار آورده اند. برقراری مراودات شخصیتی و اجتماعی و تشکیل دوستی های مفید قطعاً در شرایطی تحقق می یابد که فراغ خاطر، خوشحالی، خوشبینی و امنیت روانی وجود داشته باشد. در غیر این صورت، توجه به محیط و انتخاب محرک های آن بی اهمیت می شود . فرد در لاک خویش فرو می رود و اوقات بسیاری را از دست می دهد. شاید یکی از دلایل عمدة از دست رفتن مدیریت زمان و هدر دادن وقت، همین پدیده بی نشاطی باشد. بنابراین نشاط اجتماعی سرآغاز توسعه هر جامعه محسوب می شود و بی توجهی به این موضوع زمینة تخریب جامعه را فراهم می آورد. اگر شادکامی اجتماعی را حاصل شادی های افراد جامعه بدانیم، به این باور می رسیم که افسردگی های افراد در افسردگی جامعه مؤثر است. پس باید عوامل مؤثر در ارتقای شادی های افراد را بشناسیم و برای گسترش این عامل ها در جامعه تلاش کنیم. موضوع نشاط اجتماعی مهم است؛ چرا که توفیق هر جمع و جامعه ای به نیروهایی بستگی دارد که خود را قبول دارند، خوشحال هستند و دور از سستی و افسردگی روزگار می گذرانند. برنامه ریزی برای هر جامعه نیازمند شناخت وضعیت نشاط اجتماعی است. با توجه به تغییرات اجتماعی و فرهنگی در ابعاد خانواده ها، باورها و ارزش ها، شکاف نسلی و حاکمیت ماشین بر زندگی انسان ها، ضروری است که مدیران جامعه به ترمیم سرمایه فرهنگی و اجتماعی اقدام کنند. موتور محرکه توسعة پایدار «نشاط اجتماعی» است که از انحرافات اجتماعی می کاهد، امنیت اجتماعی را گسترش می دهد، تولید همراه با خلاقیت و نوآوری را رایج و همبستگی اجتماعی را زیاد می کند و بیگانگی با جامعه را کاهش می دهد. در مجموع، به ترمیم و ارتقای سرمایة فرهنگی و اجتماعی می انجامد که از ارکان توسعة پایدار است. اهمیت نشاط و شادابی احساس شادابی و نشاط در هر جامعه، گرایش و آمادگی شهروندان را برای خدمت و تلاش بیشتر در جهت دستیابی به رفاه و توسعه همه جانبه فراهم می کند. از این چشم انداز نقش شادی و نشاط در زندگی افراد به اندازه ای است که «جان راسکین» به عنوان یک متفکر اجتماعی، بر این نکته تأکید می ورزد که « ثروتمندترین کشور، آن است که بیشترین افراد شاداب و شرافتمند را زیر بال خود داشته باشد». شادابی و نشاط به شکل های گوناگون جسمی، روانی، فردی و اجتماعی مطرح بوده و از زمینه های رشد و بالندگی فرد و جامعه به شمار می رود؛ به طوری که بسیاری از اندیشمندان، شادابی و با نشاط زیستن را از اهداف و نیازهای پایه ای انسان دانسته و بر این باورند که انسان متعادل، خود و جامعه اش را در پرتو آن می سازد، از این رو همه به دنبال نشاط و شادابی هستند. ارسطو می گوید: شادابی بهترین چیزها است و آن اندازه دارای اهمیت است که سایر چیزها برای رسیدن به آن است. شادابی صورت ها و اشکال گوناگونی دارد، ممکن است لذت برای مردم عادی شادی بوده باشد و افراد موفق، عملکرد خوب را برابر با شادی بدانند و بزرگان و دانشمندان نیز زندگی همراه با اندیشه را شادی در نظر بگیرند. اما به طور کلی شادمانی و نشاط اجتماعی مفهومی است که در سال های گذشته بسیار به آن پرداخته شده است و پژوهشگران و کارشناسان علوم اجتماعی برای آن شاخص هایی خاص در نظر گرفته اند و بر این مبنا در جوامع و کشورهای گوناگون آن را اندازه گیری و بررسی می کنند. دانشگاه کلمبیا هر ساله میزان شادی مردم کشورهای مختلف را اندازه گیری کرده و به رتبه بندی کشورها از نظر میزان شادی مردم آن ها می پردازد. بر پایه آمار منتشر شدهی سال 2013 (1392خورشیدی) این دانشگاه از شادابی و نشاط اجتماعی، ایران در بین 156 کشور جهان رتبه 115 را دارد که به گفته کارشناسان نسبت به سال 2005 تا 2012 سیر کاهنده ای داشته است. شادی و نشاط چیست؟ واژهی نشاط در لغت فارسی به معانی سرزندگی، زندهدلی، خوشدلی، سبکی و چالاکی یافتن برای اجرای امور، خوشی، شادمانی، خرمی، سرور، شادی، طرب، خرسندی و در مقابل کسل آمده است. در لغتنامه دهخدا، در ادامهی لغت شادی چنین آمده است: «حالت مثبتی که در انسان به وجود میآید و در مقابل غم و اندوه قرار دارد.» دهخدا در همین کتاب، شادی را به شادمانی، خوشحالی، مسرت، نشاط و طرب تعریف کرده است. پدیدهی شادی در روانشناسی، در حوزهی «انگیزش و هیجان» بررسی، تبیین، تحلیل و تعریف میشود. در مباحث جامعهشناسی، در بیشتر زیرشاخههای آن مانند جامعهشناسی جوامع مختلف انسانی، طبقات مختلف اجتماعی، جامعهشناسی پدیدههای متفاوت اجتماعی، جامعهشناسی اوقات فراغت و مانند آن، موضوع شادی، کم یا زیاد مطرح میشود و دقت و توجه جامعهشناسان را به سوی خود جلب میکند. در بحث جامعهشناسی شادی، تأثیر متقابل انواع پدیدهها و روابط اجتماعی بر شادی و ارتباط متقابلی که شادی در روابط اجتماعی، طبقات و گروههای سنی مختلف میگذارد، بررسی میشود. برای مثال، اینکه آیا شادی زن و مرد با یکدیگر متفاوت است؟ شادی جوانان و تأثیرات آن چیست؟ آیا شادی طبقات مختلف با هم تفاوت دارد یا نه؟ شادی در جوامع شهری و روستایی چگونه است؟ تأثیرهای شادی و نشاط بر پدیدههای جامعهشناختی مختلف چیست؟ از بعد سیاست گذاری اجتماعی نیز اتفاقاً شادی مسئله بسیار مهمی است؛ چرا که تعریف شادی و سیاست خیلی به هم نزدیک است. سیاست گذاران اجتماعی و روشنفکرانی که به این مسئله میپردازند، بین این دو تفاوت قائلند، اما به طور کلی، شادی را نوعی احساس سعادت میدانند؛ چیزی که از آن طریق، انسان احساس لذت کرده و به منبع سعادت دست پیدا می کند. به نظر میرسد هر قدر ملتی شادتر باشد، احساس رفاه بیشتری دارد. اگر توجه کنید، میبینید که رفاه را می توان بر اساس یک بعد ذهنی نیز تعریف کرد. بعضی افراد معتقدند شادیها میتوانند کنشهایی احساسی باشند. پس در این صورت میتوان شادی را به دو نوع تقسیم کرد: 1. شادی از نوع احساسی؛ 2. شادی از نوع واکنش شناختی؛ بهخصوص شادی های جمعی، شادی های شناختی تری هستند؛ چرا که اگرچه بیشتر آن ها ابداعی و ساختگی بودهاند، اما در طول مدت زمان بسیاری باقی ماندهاند. به نظر می رسد شادیهای جمعی، زندگی بخشتر هستند و به همین جهت، می توان در بعضی موارد، شادیهای جمعی را در مقابل سوگواریها و غمهای جمعی نیز قرار داد. پس در بعد سیاست گذاریهای اجتماعی، شادی به خاطر نقشی که در بهزیستی و رفاه دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقولات ذهنی باعث میشوند حتی با وجود رفاه مادی، افراد احساس بدبختی کنند. مثلاً اگر تیم ملی کشور ببازد، افراد احساس بدبختی میکنند، اگرچه از لحاظ دسترسی به مسکن، شغل و تغذیه مشکلی نداشته باشند. تعریف شادی عبارت است از هیجانی که در اثر محرک های درونی و بیرونی، ارگانیسم را به جهت انبساط عضلانی و روانی سوق می دهد. دکتر رضا مهدوی روان پزشک می گوید: «ماهیت شادی در انسان غریزی است اما نوع و چگونگی آن به یادگیری و متغیرهای محیطی و فرهنگی بستگی دارد.» از نظر ارسطو، شادی بر سه نوع است: مردم عادی در پایین ترین سطح، پیرو این نظریه هستند که لذت، شادیآفرین است. در سطحی بالاتر، افراد طبقه متوسط، شادی را با کامیابی یکسان میدانند. عالیترین نوع شادی از نظر ارسطو، نشاطی است که بر اثر زندگی اندیشمندانه ایجاد میشود. شادی و نشاط نیاز طبیعی انسان است و در همه افراد وجود دارد و باید به درستی به آن پاسخ داده شود استاد مطهری، نیاز به شادی و نشاط را مانند نیاز به غذا می داند که ضرورتی اساسی برای ادامه حیات و سلامت جسم و روان انسان است. روانشناسان علاقمند به مطالعه در حوزه شادی و شادابی، بر شیوه های مثبت زندگی کردن و از جمله بر قضاوت های شناختی و ادراکی ما درباره آسایش متمرکز شده اند. به عبارت دیگر می خواهند بدانند چه چیزی انسان را شاد می کند و تعریف و درک ما از شادی و شادابی چیست؟ به عنوان مثال: آیا پول و ثروت کلید شادی و شادمانی است و آدم های ثروتمند از آدام هایی که زندگی آنان تأمین نیست شادترند؟ شاید کسانی که دچار مشکلات اقتصادی و معیشتی هستند بر این باور باشند که افراد ثروتمند حتماً از زندگی شادمانه تری برخوردارند این افراد اگر معتقدند که پول شادی می آورد در این باور خود تجدید نظر کنند.شادی یک نوع احساس رضایتمندی است که موجب سلامتی جسم و روح انسان می شود. وقتی جسم و روح سالم باشد بی تردید عقل و خرد نیز عملکردهای سالمی را برای زندگی انسان تدارک می بیند. باید توجه داشت که شادی و نشاط هم در بُعد فردی و هم در بُعد اجتماعی مقوله بسیار اثرگذاری است. جامعه ای که از نشاط برخوردار نباشد، جامعه ای کم تحرک، ناامید و بدون انگیزه خواهد بود و پیامدهای منفی را به دنبال خواهد داشت. در عین حال که دو مفهوم شادی و نشاط، علیالظاهر یکی هستند، اما باید پذیرفت که تفاوتهای نیز با هم دارند. شادی یک هیجان انبساطی زودگذر است، اما نشاط یک احساس بهجت و شادمانی درونی است که پایدار و بادوام است. شادی همیشه با هیجانهای لبخند و خنده وحرکت همراه است اما در نشاط احساس بهجت و سرور لزوماً با خنده همراه نیست اما احساسی است که موجب لذت فرد میشود. تفاوت دیگر این است که می توان شادی منفی و یا کاذب هم درنظرگرفت، اما نشاط درانسان همیشه مثبت است. به عبارت دیگر شادی مثبت می تواند به نشاط تبدیل شود اما شادی کاذب منجر به نشاط و بهجت انسان نخواهد شد. حتی تجربه نشان داده است که شادی های کاذبی که توسط محرک های متفاوت مثل داروهای روانگردان، موادمخدر، الکل، موسیقی بسیار تند، تمسخر دیگران، و از این قبیل بدست می آید؛ پیامدهای اندوه وافسردگی خواهد داشت. به همین دلیل نمی توان به یک شادی بی حدومرز قائل شد. ماهیت شادی چیست؟ همه ما تاکنون در زندگی لحظات شادی را تجربه کرده ایم. ولی شاید تا به حال از چیستی آن سوال نکرده باشیم."احساسات – که شادی- غم- خشم- نفرت و... از آن جمله است، حالتهای انفعالی نفس در مقابل امور بیرونی است؛ انسان در مقابل چیزهای شادی آور شاد و در مقابل چیزهای اندوه آور غمگین میگردد؛ از نظر لغوی شادی در لغت نامه دهخدا هم معنی کلماتی چون شادمانی، خوشحالی،بهج، بهجت، استبهاج، بشاشت، مسرت، طرب، ارتیاح، وجد، انبساط، سرور، فرح و سراء می باشد. در قرآن کریم از شادی با واژه "فرح"یاد شده و مجموعاً حدود 25 بار با مفاهیم و الفاظ مختلف آمده است. شادی از ریشه " فرح" گرفته شده ست. " فرح" عبارتست از لذت قلب و روح از رسیدن به آنچه که میل دارد. در آیه 170 سوره مبارکه آل عمران خداوند می فرماید: «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ » ؛ به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند. این شادمانی به خاطر فضل و بخشش الهی است که از آن به عنوان فضیلت اخلاقی یاد شده است. این نوع شادی از بهترین انواع شادی هاست. هم چنین در سوره رعد آیه 6 خداوند می فرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ »؛ بگو : به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند ، زیرا این دو از هر چه می اندوزند بهتر است. روان شناس برجسته، دیوید مایرز، نویسنده کتاب «به دنبال شادكامى؛ چه كسى شاد است و چرا؟»، شادی را چنین تعریف می کند:"حس خوشی؛ احساس اینکه زندگی، در کل به خوبی و خوشی ادامه می یابد." بر اساس تحقیقات روانشناسی عنصر شادی و رضایت مندی امری شخصی ـ تربیتی و به عبارتی اکتسابی است. بسیاری از مردم در قبال چنین پرسشی، آن را یکسره در گرو «تملك»، «داشتن» و «برخورداری» میدانند. اگرچه دراین پاسخ حقیقتی نهفته است اما بیتردید این همه حقیقت نیست. پژوهشهای روانشناسی امروزه ثابت کردهاند که برخورداری از عنصر «شادی و رضایتمندی» بیش از هرچیز امری شخصی، تربیتی و به عبارتی (اکتسابی) است و این خط بطلانی است بر باورهای رایج که شاد زیستن و رضایت خاطر از «بودن» را صرفاً درگرو «هرچه بیشتر داشتن» عناصری میدانند که مستقل از فردیت، هویت و کیفیتهای روانی آدم ها است. مثبت اندیشی و شاد بودن، نوعی شیوه تفکر و شیوه زندگی است؛ بنابراین میتوان انتخاب کرد. نشاط اجتماعی چیست؟ نشاط اجتماعی، «احساس نشاط به احساسات مثبت فرد و رضایت خاطر او از زندگی مربوط می شود.» مطالعات انجام شده نشان می دهد که نشاط، عواطف مثبت، تعادل عاطفی و رضایت خاطرعوامل شخصیتی هستند که با هم همبستگی بالایی دارند. نشاط اجتماعی، اثرات و آثاری چند بر زندگی شهروندان و جامعه دارد که تعلق اجتماعی، همبستگی اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی، وفاق اجتماعی، ارتقاء شاخصهای سلامت روانی و اجتماعی، افزایش رضایت از زندگی یا رضایت شغلی و ... ، پویایی اجتماعی، کاهش هزینههای مردم، افزایش امید در جامعه، زندگی متعادل و با ثبات، ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش خلاقیت و نوآوری، کاهش آسیبهای اجتماعی(خصوصاً در جوانان) و ...... از جمله آن است. شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر، تحول و تکامل حیات اجتماعی انسانهاست. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید، بهتر؛ اشتغال، بیشتر و اقتصاد، سالمتر خواهد بود. در محیط شاد است که ذهن انسان ها پویا، زبانشان گویا و استعدادهایشان شکوفا میشود و جامعه به سوی تعالی و پیشرفت گام برمی دارد. شاد بودن جامعه یکی از عوامل بسیار مؤثر در توسعهی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و کاهش نابسامانیهای خانوادگی، طلاق، افزایش میزان میل و رغبت تحصیلی و دل به کار دادن و افزایش تولید میشود. با وجود پذیرش پیش فرض، ضرورت شادی مثبت و نشاط فردی و اجتماعی برای سلامت روانی انسان، نکته اساسی درک تاثیرمتقابل این دو بر یکدیگر است(تأثیر نشاط فردی بر نشاط اجتماعی و تأثیر نشاط اجتماعی بر نشاط فردی). بررسی ها نشان داده است که سهم نشاط اجتماعی به عنوان یک محرک شادی بخش و نشاط آفرین برای فرد بسیار مهمتر از شادی فردی است. به عبارت دیگر نشاط فردی در شرایطی کامل شده و حاصل می گردد که مابه ازا بیرونی داشته باشد. بدون وجود متغیرهای نشاط انگیز در محیط و موقعیت بیرونی،به راحتی نمیتوان به نشاط طبیعی دست یافت(هر چند تهذیب و معنویت می تواند نوعی رضامندی ازخویشتن و نشاط فردی را سبب شود وهمچنین سطح بالای حرمت خود نیز به این نشاط کمک می کند). شادی و نشاط همبستگی زیادی با عمق نگرش وسازمان یابی شخصیت فرد دارند. طبیعی است هراندازه شخصیت فرد از غنای بیشتری برخوردار باشد از نشاط بیشتر وعمیق تری برخوردارخواهد بود.شادی درنظر تعلیم وتربیت دینی و نیز بر اساس مؤلفه ها و مشخصه های سلامت روان، دارای حدودی بوده و شناسایی این حدود بستگی به میزان رشد شناختی و اجتماعی فرد در سطح خرد و درسطح جامعه، نیازمند تعریف پذیری قانونی است. در صورتی که به بحث نشاط اجتماعی و شادی های مثبت فردی توجه کافی صورت نپذیرد (خصوصاً در نسل جوان)، شاهد بروز آن از طریق انواع روش های هنجارشکنانه (قانون شکنی و قانون گریزی) و یا نمودیابی در قالب انواع انحرافات و آسیب های اجتماعی خواهیم بود (برای بررسی هر آسیب اجتماعی سه پارامتر فرد، خانواده و جامعه در نظر گرفته می شود اما آنچه در این میان مطرح است، این است که این سه پارامتر متأثر از یکدیگر بوده و خانواده بستر اساسی و آشکار ساز فرآیندهای اجتماعی است. از طرف دیگر، جو خانواده بشدت متأثر از فضای بیرونی وکلی جامعه است). شرفی(1386) در این خصوص بیان می دارد که افرادی که از ظرفیت شادمانی بسیاری برخوردارند، کمتر دچار افسردگی میشوند. افسردگی، سرخوردگی و روزمرگی با کمبود شادی رابطه مستقیم دارد. افرادی که به یکنواختی و زندگی خالی از نشاط میرسند، زمینه ابتلا به افسردگی خفیف و در بعضی مواقع عمیق را دارند. آنچه که در کشور ما در خصوص شادی و نشاط، برنامه ریزی شده است، عموماً بشکل مقطعی در قالب اوقات فراغت جوانان بوده که برنامه ریزی ناکارآمد در خصوص آن، برای فرد فرد شهروندان ثابت شده است. شادی و نشاط اجتماعی و حضور آن در یک جامعه، از منظر علوم و افراد متخصص حوزههای مختلف، از نشانههای یک جامعه سالم است. وقتی نشاط و شادی از یک جامعه رخت بربندد، جامعه دچار بروز عواملی مانند افسردگی، انفعال، انحرافات مختلف فردی و جمعی و فرهنگی و .... میشود. عدم وجود نشاط اجتماعی در میان جوانان، افسردگی و سرخوردگی را به همراه دارد. برای شاد بودن باید مولفه امید به زندگی را افزایش داد، چون امید به زندگی و شاد بودن باعث کاهش آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد ، خودکشی و... میشود پس برای افزایش امید به زندگی باید به دوران جوانی و نوجوانی و دغدغههای این نسل بها و ارزش دهیم. همچنین، نشاط اجتماعی را نمی توان به شیوه قهری و از موضع بالا به پایین تولید کرد؛ در واقع نشاط اجتماعی نمی تواند حاصل برنامه ریزی دولتی باشد، گرچه دولت میتواند زمینه های نشاط را فراهم کند. نشاط اجتماعی به طور دقیق حاصل پویایی اجتماعی و فرهنگی در لایه های زیرین زیست اعضای یک جامعه است. در این لایه ها گروه های مختلف اجتماعی با سلایق و سبک زندگی متفاوتی زیست میکنند که شیوه ارضای حسی آن ها لزوماً یکسان نیست. اساساً بایستی بدانیم وقتی گروه های مختلف اجتماعی احساس کنند که میتوانند بدون مانعی جدی به اهداف خود برسند، احساس نشاط و سرزندگی اجتماعی خواهند کرد. یعنی اگر موانع رسمی و بوروکراتیک بر سر راه پویش و زیست فعالانه و خلاقانه افراد و گروه های اجتماعی قرار نگیرد، خود به خود نشاط اجتماعی پدید خواهد آمد و نیازی به «بخش نامه کردن نشاط» نخواهد بود. همین طور در سطح فردی، اگر سازوکارهای رسمی به گونه ای طراحی و اندیشیده شوند که هیچ فردی احساس محرومیت نکند (محرومیت های جنسیتی، قومیتی، مذهبی، طبقاتی و غیره)، به طور طبیعی او فرد خوشحالی خواهد بود و جمع این خوشحال ها جامعه خوشحال را به وجود خواهد آورد. به این سطح از خوشحالی می توان سطح بنیادین و اولیه نشاط اجتماعی اطلاق کرد. اگر این سطح محقق شد، آنگاه بایستی نهادهای غیردولتی که اجتماع محورند به دنبال ایده پردازی و فرم پردازی های جدیدی برای خلق رخدادهایی با نشاط در عرصه عمومی باشند، با مناسبت یا بی مناسبت. طراحی این رخدادها هم در قالب های جشنواره ای قابل تحقق است و هم در قالب های روزمره. مجدداً در اینجا طراحی نشاط اجتماعی بیش از هر چیز مبتنی بر «نشاط حسی» خواهد بود. طراحان می توانند از ظرفیت های ملی، دینی، قومیتی، و غیره برای خلق فضاهای شاداب استفاده کنند. نشاط های جشنواره ای گرچه شدیدتر و عمیق ترند، به هر حال زودگذرند. لذا بایستی تمرکز اصلی طراحی ها بر نشاط های روزمره باشد. 2 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 تیر، ۱۳۹۴ نشاط اجتماعی مفهومی کمرنگ در جامعه امروز (2) نویسنده:زینب مقتدایی شاخص شادی و نشاط اجتماعی در بررسیهای شناختی شاخصهای توسعه یکی از شاخصهایی که مورد توجه قرار میگیرد شاخص شادی و نشاط اجتماعی یا به تعبیری دیگر نرخ امید به زندگی یا نرخ امید به آینده است. در واقع نشاط و شادی یکی از ابعاد روانشناختی فرد و جامعه است و فرد و جامعه هنگامی دارای شادی و نشاط خواهند بود که شاخصهای معیشتی و رفاهی از یک سو و دیگر شاخصهای فرهنگی، علمی و سیاسی آن جامعه از سوی دیگر از رشد قابلقبولی برخوردار بوده یا دستکم در سطح مطلوبی قرار گرفته باشد. نباید از نظر دور داشت که رابطه توسعه و نشاط اجتماعی یک رابطه یکسویه نبوده و نشاط و شادی صرفاً معلول وضعیت مطلوب اقتصادی و… نیست. این دو متغیر بیتردید بر یکدیگر رابطه کنش و واکنش داشته و بر یکدیگر مؤثرند. شادی و نشاط ماده اصلی تغییر، تحول و تکامل انسان است و در جامعه بانشاط و باطراوت زمینه تولید بهتر و اشتغال بیشتر، اقتصاد پویا و سالمتر و کسب ثروت مشروع فراهم میشود چرا که در چنین محیطی انرژیهای نهفته در جهت خلاقیت آزاد شده، ذهنها پویا، زبانها گویا و استعدادها شکوفا میشود. وقتی به یک جامعه نشاط تزریق میشود، در پی آن فعالیتهای روزمره با رونقی دوچندان پی گرفته شده، بخش قابلتوجهی از انحرافات نسل جوان کاسته میشود. چرا که به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، گرایش به برخی از مواد روانگردان ناشی از تمایل جوان به کسب شادیهای کاذب است. به این ترتیب جامعه با نشاط و فرهمند جامعهای است که استعدادهای افراد آن شکوفا شود و رفاه و امنیت را برای آحاد آن جامعه به ارمغان آورد؛ در مقابل، جامعهای افسرده، خموده و مغموم، هر روز بر مشکلاتش افزوده شده و با شتاب به انتهای خط نزدیک میشود. عوامل ایجاد شادمانی از مهمترین خواستگاه ها و علل ایجاد شادی، رسیدن به مطلوب ها و كسب موفقیت است. هرانسانی یک یا چند مطلوب دارد که رسیدن به آن ها برای وی مهم و لذت بخش خواهد بود. گاهی انتظار و امید برای رسیدن به مطلوب ها نیز برای انسان لذت بخش است. رسیدن به مطلوب و یا نزدیک شدن به آن در انسان احساس شادی می آفریند و نرسیدن و عدم امید به آن اندوه وحزن ایجاد می کند. ازسوی دیگر می توان مطلوب ها را براساس طبقه بندی های انگیزشی مثل مازلو طبقه بندی نمود. طبیعی است مطلوب آدم ها با یکدیگر براساس طبقه ای که درآن قرارگرفته اند متفاوت خواهد بود. برخی از صاحب نظران عوامل مؤثر بر ایجاد و یا زوال نشاط و شادی را در دو دسته عوامل بیرونی (مانند شرایط خانواده ، محله زندگی ، شرایط شغلی ، سطح درآمد و نحوه گذران اوقات فراغت) و عوامل درونی (مانند سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی) قرار داده و تحلیل می نمایند. برخی دیگر، عوامل مؤثر بر ایجاد شادی را در دو دسته عوامل عینی و ذهنی قرار داده و معتقدند كه شادی تا حدودی، به وسیله خصوصیات عینی زندگی از قبیل ثروت ، اشتغال و ازدواج ایجاد می شود اما عوامل ذهنی نظیر چگونگی تصورات ما از آن شرایط مثلاً مقایسه با دیگران و انطباق نیز در ایجاد شادی نقش دارند. در ذیل به مهمترین عواملی میپردازیم که در سطوح کلان و اجتماعی در ایجاد شادمانی و رفاه افراد جامعه نقش اساسی دارند. بخشی از این عوامل که در واقع ویژگیهای تعیینکننده یک جامعه هستند و میزان شادی و رفاه افراد آن جامعه را تعیین میکنند: - ثروت و استطاعت مادی افراد برای تأمین نیازهای اولیه انسانی؛ در اینجا منظور از ثروت میزان قدرت خرید مردم و امکان تهیه تسهیلات زندگی است. این شاخص بهطور واضح تعیینکننده استطاعت مادی افراد برای تأمین نیازهای اولیه انسانی است. تحقیقات نشان میدهد که رابطه مثبت میان ثروت و میزان شادمانی پس از یک روند منطقی افزاینده سیر کاهشی پیدا میکند. به عبارتی دیگر هرچند توانایی مادی چون مواد غذایی، سرپناه و… ملزومات اولیه برای برآوردن نیازهای اساسی انسان و شادمانی او شرط لازم محسوب میشود اما به هیچ عنوان شرط کافی نبوده و با افزایش این تواناییها شادی افراد افزایش نمییابد. - آزادی فردی؛ افراد در جوامعی شادمانتر هستند که محدودیتهای فیزیکی و روانی کمتری را تجربه میکنند، زیرا احساس کنترل داشتن بر محیط به جای احساس در کنترل محیط بودن بر میزان شادمانی اثر دارد که میزان آن در جوامع مختلف متفاوت است. - اطلاعات و سواد، برای شناخت اسباب شادی و انواع آن؛ این بعد بیشتر ماهیت شناختی ملزومات شادی را یادآور میشود و شامل عواملی چون سوادآموزی و میزان ثبت نام افراد در مدارس، دانشگاهها و استفاده از رسانههاست. - برابری اجتماعی؛ که معمولاً مفهومی ذهنی است و باعث میشود نابرابری اجتماعی را بیشتر بفهمیم. درک نابرابریهای اجتماعی برای اقشار پایین جامعه زمینهساز آسیبهای اجتماعی و برای اقشار متوسط و تحصیلکرده جامعه زمینهساز نارضایتی است، - سلامت فردی؛ افرادی که از سلامت جسمی و روانی برخوردارند احساس شادمانی بیشتری دارند. از طرف دیگر افرادی که شادمانتر هستند کمتر از افراد افسرده بیمار شده و کمتر نیز میمیرند. اعتقاد به اختیار انسان در تغییر دادن شرایط و اعتماد به نفس داشتن، هدفمند بودن، روابط شخصی و خانوادگی و اجتماعی بیشتر و موفق داشتن، رویدادهای زندگی مثبت و روشن مانند: ترفیع شغلی، کسب مدارک دلخواه، ازدواج موفق و نداشتن اختلاف و دشمنی با اطرافیان، احساس شادمانی را ایجاد و تقویت میکنند. - ویژگیهای شخصیتی؛ افراد شادمان بیشتر احساس میکنند که بر زندگی خود کنترل و تسلط دارند. این در حالی است که افراد افسرده خود را بازیچه دست سرنوشت میپندارند. همچنین افراد شاد در مقابل مشکلات قدرت تابآوری و ابراز وجود بیشتری داشته و آمادگی بیشتری برای تجربه زندگی از خود نشان میدهند. - هدفمند بودن زندگی؛ انسان برای داشتن زندگی شاد و پربار نیاز به اهداف و چشمانداز وسیع برای آینده دارد. فقدان چنین اهدافی میتواند منجر به سبک زندگی ملالتبار و عادات رفتاری ناسالم ازجمله لذتجویی شدید، تمایل به افراط در تفریح، خوشگذرانی، پرخوری و استفاده از موادمخدر و الکل شود. - موقعیت اجتماعی؛ افرادی که پیوندهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی بیشتری دارند با نشاطتر از افرادی هستند که خودشان را در این دنیا تنها میبینند. این احساس به میزان زیادی تأییدکننده نیازهای اجتماعی افراد و وجود حمایتهای اجتماعی است. در موقعیتهای شغلی هرچه که موقعیت شغلی افراد در سلسله مراتب قدرت بالاتر میرود و احساس کنترل افراد و مشارکت آن ها در تصمیمگیریهای سازمانی افزایش مییابد احساس شادی نیز افزایش مییابد. - رویدادهای زندگی؛ ارتباط بسیار روشن و مثبتی میان وقایع مثبت زندگی چون ترفیع شغلی، ازدواج موفقیتآمیز و… و فقدان وقایع منفی چون تصادفات، تعارضات و اختلافات بین فردی با احساس شادمانی وجود دارد. در خصوص عوامل یا مؤلفه های مؤثر در ایجاد نشاط اجتماعی می توان به موارد مختلف اشاره کرد که از جمله مهمترین آن ها عبارتند: الگو های تربیتی، تقویت هویت فرهنگی، عدم تبعیض، احساس امنیت اجتماعی و روانی، معنویت، موفقیت های اجتماعی و ...، رضایت شغلی یا عدم امنیت شغلی، برنامه های ورزشی،کیفیت ارتباط اجتماعی مردم، مشارکت اجتماعی، شایسته سالاری و ... در دین مبین اسلام، تأكیدات وافری بر شادی شده و نشاط شده است: - شادی و نشاط ارتباط تنگاتنگی با یكدیگر دارند، به گونهای كه شادی را میتوان یكی از عوامل نشاط دانست. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «السُّرورُ یَبسُط النَّفسَ وَ یُثیر النِّشاطَ»؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب نشاط انسان میشود. - امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید: «یكی از لشكریان عقل، نشاط، ضد آن ـ یكی از لشكریان جهل ـ كسالت است و شادی ضد آن اندوه است.» بایسته های تحقق شادمانی در جامعه نشاط و شادابی اجتماعی در هر جامعه ای در گرو دستیابی به پیش فرض هایی از جمله عدالت اجتماعی، احساس رضایت، امید به آینده و زندگی، برخورداری از رفاه و کاهش محرومیت نسبی و ...است. تا زمانی که این پیش فرض ها هرچند به طور ناقص در جامعه فراهم نشود نمی توان شادابی و نشاط را چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی برای مردم یک جامعه به وجود آورد. از طرف دیگر هریک از پیش فرض های بالا معلول هایی هستند که ایجاد، کاهش یا افزایش آن ها به مقدماتی نیاز دارد و بدین گونه ایجاد شادابی و نشاط حلقه ای از یک زنجیره طولانی از علل و عواملی است که در صورت تحقق و بروز در یک فرآیند مثبت، جامعه را به سمت زندگی سالم هدایت می کنند. از آنجا که انسان موجودی هدفمند و جویای شادکامی و سعادت است، شادی به عنوان یکی از نیازهای روانی او به دلیل تأثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت و مجموع زندگی وی دارد همواره اهمیت داشته است. نشاط هر جامعه ای موتور محرکه آن است؛ به طوری که توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی هر جامعه با میزان نشاط اجتماعی اندازه گیری می شود، تأثیر نشاط اجتماعی آنچنان است که جامعه شناسان سال ها است درباره آن سخن می گویند. این پدیده هر چند به لحاظ مفهومی از زوایای گوناگون تعریف شده است اما نشاط اجتماعی به وسیله هنجارهای جامعه معنا می یابد. به طور کلی می توان گفت نشاط و شادی زیر تأثیر جامعه و شرایط فردی انسان ها قرار دارد. شادکامی موجب تحرک فیزیکی و شکوفایی ظرفیت های جدید در جامعه می شود؛ به طوری که کارشناسان، برقراری گسترده روابط اجتماعی، گسترش مشارکت های مردمی و هدفمندی جامعه را از آثار نشاط اجتماعی می دانند. از طرفی دیگر نشاط اجتماعی امری نسبی و حاصل عواملی است که از جامعه ای به جامعه ای دیگر متفاوت اند، این تفاوت ناشی از فرهنگ جوامع است و پیش فرض هایی از جمله: مقبولیت اجتماعی، امید به آینده، عدالت اجتماعی، پایبندی به معتقدات دینی، بیگانگی، همبستگی و محرومیت اجتماعی از عواملی هستند که بسته به شرایط هر جامعه ای در کاهش و افزایش نشاط اجتماعی اثر دارند. این عوامل را در مجموع می توان در قالب سرمایة فرهنگی و سرمایة اجتماعی بیان کرد. - مقبولیت اجتماعی مقبولیت اجتماعی بیانگر ارزش، احترام و منزلتی است كه برای یك فرد از سوی خانواده و جامعه در نظر گرفته می شود. - امیدبه آینده «امید عبارت است از تمایلی که با انتظار وقوع مثبت همراه است و یا به عبارت دیگر ارزیابی مثبت از آنچه را که فرد متمایل است و می خواهد که به وقوع بپیوندد.» - عدالت اجتماعی عدالت اجتماعی(توزیعی):کتاب تئوری های روانشناسی اجتماعی این واژه را اینگونه تعریف کرده است: «عدالت توزیعی در روابط اجتماعی به معنای آن است که یک فرد در روابط متقابل بادیگران انتظار خواهدداشت پاداش های هر فرد در جهت هزینه های وی باشد، معمولاً پاداش یا منافع خالص هر فرد متناسب با سرمایه گذاری وی باشد و هر چه سرمایه گذاری بیشتر سود بیشتر.» - پایبندی به معتقدات دینی در خصوص تعریف دین" میلتون" یینگر عقیده دارد كه انسان روی آنچه كه ذات دین است، متمركز نشود بلكه به آنچه كه دین انجام می دهد، توجه كنیم. او اظهار می دارد كه باید یك پدیده اجتماعی را به عنوان دین تعریف كرد، به شرطی كه كاركرد آشكار دین را ایفا نماید. وی از ماكس وبر در اثبات این نكته كه معنا در زندگی، نیاز اساسی بشر است، پیروی می كند (اگرچه ماهیت و شدت این نیاز در بین افراد متفاوت خواهد بود). پل تیلیش، دین را به عنوان « ارتباط غایی » فرد توصیف كرده بود و همچنین یینگر از نحوه برخورد تیلیش(در تعریف دین)، در توسعه و گسترش تعریف خود از(دین) بهره گرفت. اعتقاد اساسی راجع به بایدهای دینی، موجودات بشری عبارت است از درك هدف زندگی و معنای مرگ، رنج و گرفتاری گناه و بی عدالتی. بطور كلی و با در نظر گرفتن انسان ها در همه زمان ها، می توان معتقدات دینی را همچون گرایش شدید انسان ها به سوی واجد والای خداوند، یا نیروهای برین و یا احساس ساده وابستگی به آنان، به منظور تبیین علل وجودی خویشتن در جهان و بازیابی معنایی برای هستی دانست. در نتیجه دین، اعتقادات نسبت به این واقعیت ها و اشكالی كه به خود می گیرند، مناسك، كیش ها و اعمال گوناگون را مشخص می دارد. - بیگانگی اجتماعی از خود بیگانگی: یعنی بیگانه شدن افراد با خودشان و یا با دیگران به بیان دیگر ازخود بیگانگی به وضعیتی گفته می شود كه مردم در آن اختیار خود را درباره دنیای اجتماعی كه خود به دست آورده اند از دست می دهند و در نتیجه آن، خود را در یك محیط اجتماعی خصمانه، بیگانه می یابند. می توان تبیین نظری بیگانگی را تلویحاً به معنای تبیین شرایط عینی عدم بهروزی به شمار آورد چه با وجود تنوع معنای بیگانگی در نظریه های اجتماعی اساساً به مفهوم احساس دوری و جدایی از خود و دیگران وجامعه و كار و... و به طور كلی به معنای بیگانگی فرد از جنبه اصلی و وجود اجتماعی اش می باشد. - همبستگی اجتماعی همبستگی در فرهنگ علوم اجتماعی نوشته آلن بیرو این چنین تعریف شده است: احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است كه از آگاهی و اراده برخوردار باشند. همچنین همبستگی می تواند شامل پیوندهای انسانی و برادری بین انسان ها بطور كلی و یا حتی وابستگی متقابل حیات و منافع بین آن ها باشد. - احساس امنیت اجتماعی «احساس امنیت مستلزم توانایی در حفظ آنچه را که شخص دارد و حصول اطمینان از تداوم برخورداری آن در آینده می باشد.» - احساس محرومیت در حقیقت از اختلاف بین آنچه فرد می خواهد و انتظار دارد با آنچه که به دست می آورد و همچین در مقایسه با دیگرانی که او شرایط خود را با آن ها مقایسه می کند، بدست می آید و ممكن است شخص دچار حالتی از احساس محرومیت شود. پیشینه تحقیق موضوع نشاط اجتماعی مهم است؛ چرا که توفیق هر جمع و جامعه ای به نیروهایی بستگی دارد که خود را قبول دارند، خوشحالند و به دور از سستی و افسردگی روزگار می گذرانند. برنامه ریزی برای هر جامعه نیازمند شناخت وضعیت نشاط اجتماعی است. «مایک آرگایل» روانشناس انگلیسی، در کتاب «روانشناسی شادی» می نویسد: شادی موهبتی است که ارزش آن برای کسی که دچار گرفتاری ها و افسردگی هایی شده بیشتر است. شادی موضوعی کاملاً فردی نیست و تا حدی یکی از ویژگی های جامعه و تابعی از عواملی است که بیشتر آن ها در جمع نمود پیدا می کنند و از طرفی به احساسات مثبت فرد و رضایت خاطر از زندگی مربوط می شوند. شادمانی یکی از احساسات ریشه ای مثبت است که نقش تعیین کننده ای در تأمین سلامت فرد و جامعه دارد. شادمانی همواره با خرسندی، خوشبینی و امید و اعتماد همراه بوده و از این رو می تواند نقشی مهم و سرعت دهنده در فرآیند توسعه داشته باشد. در همین زمینه «رونالد اینگلهارت» در کتاب «تحول فرهنگی در کشورهای پیشرفته» می نویسد: سطح پایین رضایت از زندگی و احساس خوشبختی، به گرایش های منفی نسبت به سراسر جامعه می انجامد و دوره های طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات، موجب پیدایش نگرش های بدبینانه ای می شود که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. داشتن جامعه سالم و شاد در گرو این است که افراد آن جامعه راه های شاد زیستن و شاد بودن را یاد گرفته و جامعه نیز به خوبی بتواند اهرم های کنترل شاد زیستن را به کار گیرد. به نوشته «غلامرضا بابایی» در مقاله «بررسی میزان نشاط و شادابی و ارایه راهکارهای تقویت آن»، شادابی و سرزندگی حلقه گمشده در زندگی شهری امروزی است که بخشی از این ناشادمانی شهروندان را می توان به دلایلی از جمله شرایط سخت زندگی در شهرهای بزرگ دانست و البته فضاهای شهری نیز در این عرصه بی تأثیر نیستند. کامیابی و موفقیت در روابط و تعاملات فردی ارتباط مستقیمی با شادی و نشاط دارد؛ اما در این میان میزان رضایت خاطر افراد از فعالیت ها و برنامه های نشاط آور نیز دارای اهمیت است. میزان نشاط و شادمانی ناشی از هر رویداد یا احساسی، امری نسبی بوده و پیوسته و مطلق نیست. از این رو یکی از وظایف مهم نهادهای اجتماعی، تلاش برای ایجاد فضایی شاد و با نشاط در جامعه است. شادابی و نشاط در ایجاد شرایط متعادل برای مدیریت استعدادهای فردی، دارای آثار مستقیم و غیر مستقیم است و بیشترین نقش نهادهای فرهنگی فعال در عرصه اجتماعی از این منظر به حوزه روانی مربوط می شود. طراحی و اجرای برنامه های نشاط آور به هنگام اعیاد و مناسبت ها می تواند فرهنگ نشاط و شادابی را در جامعه گسترش دهد. «مسعود چلبی» در مقاله ای با عنوان «بررسی جامعه شناسی عوامل مؤثر بر شادمانی در سطوح خرد و کلان» می نویسد: چگونگی سنجش میزان احساس شادمانی افراد یکی از مباحثی است که طی چند دهه مورد مناقشه کارشناسان این حوزه بوده است اما هم اکنون پس از انجام گرفتن پژوهش های معتبر می توان ادعا کرد که شادمانی می تواند با گزارش خود افراد اندازه گیری شود؛ همچنان که «دورکیم» در کتاب«تقسیم کار اجتماعی» بر این باور است که تنها خود فرد برای داوری در مورد خوشبختی خود صلاحیت دارد، فرد اگر خودش را خوشبخت احساس کند بی گمان خوشبخت است. «جعفر هزارجریبی و پروانه آستین فشان» (1388) در تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر نشاط اجتماعی در استان تهران» به این نتیجه رسیدند که در مجموع سه متغیر امید به آینده، ارضای نیازهای عاطفی و مقبولیت اجتماعی، 7/53 درصد از تغییرات متغیر نشاط اجتماعی را تبیین می کنند. «جعفر هزارجریبی و رضا صفری شالی» (1389) در تحقیقی با عنوان «بررسی مفهوم شادکامی اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در استان مرکزی» به این نتیجه رسیدند که متغیر امید به آینده مهمترین عامل در تبیین نشاط اجتماعی است. مجموع متغیرهای احساس محرومیت، احساس عدالت اجتماعی، مقبولیت اجتماعی، پایبندی به ارزش های دینی و ارضای نیازها، 53 درصد تغییرات نشاط اجتماعی را تبیین می کنند. «سیف اله فضل الهی و همکارانش» (1389) در تحقیقی با عنوان «سنجش میزان عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان پردیس قم» به این نتیجه رسیدند که تعامل اجتماعی، امکانات رفاهی، محیط اجتماعی، مشارکت در جمع، عضویت در گروه ها از عوامل مؤثر در نشاط اجتماعی هستند. «ویدا صیفوری و علی فلاحتی» (1390) در تحقیقی با عنوان « بررسی اهمیت و ضرورت نشاط از دیدگاه قرآن و تعالیم دینی» به این نتیجه رسیدند که خوشحالی در جامعه به تولید بهتر و اشتغال بیشتر منجر می شود و امنیت اجتماعی فراهم می آورد. «محمدرضا ایروانی» (1390) در « بررسی تأثیر برنامه های شادی آفرین بر کاهش افسردگی شهروندان ساکن اصفهان» به این نتیجه رسید که بین سلامت روحی و کاهش اضطراب و نشاط رابطه وجود دارد. حاصل تحقیقات انجام شده نشان می دهد که نشاط اجتماعی موضوع مهمی برای جامعة بشری است. نشاط اجتماعی تک علتی نیست بلکه در کاهش و ارتقای آن مجموعه ای از علت ها دخالت دارند که محیط اجتماعی، شخصیت فردی و فرهنگ حاکم بر جامعه مهمترین آن ها هستند. نقیصة مهم تحقیقات گذشته، پراکندگی نظری و تشخیص عامل های مؤثر بوده است. منظور از شادی و نشاط در حوزه اجتماعی، ایجاد شرایطی است که در آن امنیت، آرامش تحرک احساس می شود. از آنجا که ایران در ردیف کشورهای ناشاد جهان است بایستی سازمان ها و نهادهای فرهنگی در ایجاد فضاهای شاد و نشاط آور برای مردم تلاش کنند. به گزارش سی و یکم تیر ماه 1393 خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، ایران در ردیف ناشادترین کشورهای جهان قرار دارد. در سال 2013 مؤسسه گالوپ گزارشی مبنی بر بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی در بین 138 کشور منتشر کرد که بنا بر این گزارش، عراق نخستین کشور غمگین جهان شناخته شده و پس از عراق، کشورهای ایران، مصر، یونان و سوریه به ترتیب به عنوان ناشادترین کشورهای جهان معرفی شده اند. در نظرسنجی مؤسسه گالوپ از افراد پرسیده بودند آیا در روز قبل از نظرسنجی، آن ها احساس عصبانیت، فشار روحی، غم، درد جسمی و نگرانی داشته اند یا خیر. پس از جمع بندی پاسخ های مثبت به این پرسش ها، غمگین ترین کشورهای جهان مشخص شده اند. بنا به گزارش همان روز ایرنا، گالوپ در خبری که از این نظرسنجی منتشر کرده، به ایرانیان حق داده تا احساس شادی نکنند و از بیکاری، نرخ بالای تورم و تحریم های جهانی به عنوان دلایلی نام برده که از نظر این مؤسسه می تواند در احساس نکردن شادی مردم ایران مؤثر بوده باشند. هرچند کارشناسان بر این باورند که نمی توان به دقت و میزان اندازه گیری معیارها در اینگونه نظر سنجی ها اطمینان کرد اما نمی توان به طور کلی این نتایج را نیز نادیده گرفت. جامعه ناشاد و غمگین، همواره بستر نابسامانی هایی است که هیچ کس نمی داند که چه سرانجامی خواهد داشت. دولت ها همان گونه که درباره ساخت جاده ها، میزان واردات و صادرات، نرخ تورم، رشد بورس و … گزارش می دهند، باید درباره میزان شاد بودن مردم نیز گزارش مستند بدهند؛ زیرا همه این مقدمات برای آن است که مردم بهتر و شادتر زندگی کنند. افزایش نشاط و سرزندگی و امید آفرینی فردی و اجتماعی مفهومی بیش از یک احساس شادی و رضایت و خرسندی سطحی و معمولی دارد. به تجربه اثبات شده است که شادی و نشاط ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسان ها است. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد سالم تر خواهد بود و بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر به دست می آید، در محیط شاد ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود. مبانی نظری تحقیق نشاط(شادکامی) یکی از خلقیات اساسی در زندگی فرد است و نقش مهمی در چارچوب حیات روانی و اجتماعی او بازی می کند. نشاط عبارت از چگونگی داوری فرد درباره نحوه گذران زندگی است، این نوع داوری متأثر از ادراکات شخصی فرد و تجربه احساسات و عواطف مثبت است که بر سبک تبیین، قضاوت و تصمیم گیری او اثر می گذارد. عواملی که نشاط را به وجود می آورند شامل احساس رضایتمندی از زندگی و فقدان عواطف منفی همچون افسردگی و لذت بردن از وقایع می باشد و یکی از علل تأثیرگذار در برقراری اصول بهداشت روانی و خوشبختی است و بر فضای شناختی و رشد آن اثر می گذارد. نشاط یکی از ابعاد اصلی تجربه بوده و معمولاً در پی ایجاد پاسخ های مطلوب است که کارکرد مناسبی به جای می گذارند. در بررسی تمایلات اجتماعی مردم آمده است که که ثروت و پول می تواند مشکلات مردم را حل کند و تولید نشاط نماید اما یافته های دیگری نیز به دست آمده که نشان می دهد افرادی که تصور می کنند ثروت مهم است و موفقیتشان را با آن ارزیابی می کنند کمتر شاد هستند و حتی با داشتن ثروت مأیوس می باشند. همچنین در یافته های دیگر، روشن شده که سروصداهای لذتبخش و رویدادهای هیجان آور اجتماعی قادر است، ایجاد خوشحالی کند و در سطح اختصاصی تر کار کردن و یا وجود آرامش و انجام فعالیت های انفرادی همچون ازدواج، ورزش و مطالعه ممکن است احساس نشاط به وجود آورد. حتی می توان به نقش مذهب در ایجاد نشاط اشاره نمود، خداوند سبحان در کتاب آسمانی خود قرآن نگاه جامع و همه جانبه ای به مسأله نشاط دارد، می فرماید بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زیرا این دو از هر چه می اندوزند بهتر است. در این گونه آیات خداوند نتیجه فضل و رحمت خود را برای بندگانش شادمانی می داند و در جای دیگر شادمانی را نتیجه کسب پیروزی افراد در امور تلقی می فرماید، اما نشاط حاصل از رحمت خود را بهتر می داند و آن را می پسندد، معنای چنین سخنی این است که شکرگزاری برای شناخت رحمت و فضل بیش از حد و عبادت او نشاط متناسب با شناخت این رحمت به وجود می آورد. به هر صورت اکنون مطالعات زیادی راجع به سلامت ذهنی که همان نشاط است صورت گرفته و با مفهوم عام سلامتی که چیز دیگری است و معمولاً، متغیرهای عینی نظیر درآمد و بهداشت را دربر دارد، متفاوت است. طبقه اجتماعی و تحصیلات نیز می توانند زمینه ای از رضایتمندی را در افراد به وجود آورند و منجر به نشاط شوند، همچنین ارتباط با افراد شادکام شاید در ایجاد یا افزایش میزان نشاط بی تأثیر نباشد. نشاط فرآیندی است که آثار جسمی و روانی زیادی را به جا می گذارد و به عنوان یک ویژگی همراه با انرژی سازنده که توانایی های فراوانی در انسان ایجاد می کند نگریسته می شود. بنابراین مهارت یافتن در استفاده از امکانات مناسب و شادکام کننده و دوری از موانعی که برسر راه آن است توصیه ای جدی و جهانی است، زیرا نشاط علاوه بر آنکه خود یک نتیجه است، استعدادی ایجاد می کند که بارآورنده سایر نتایج مثبت است. در طی جریان رشد، نوزاد عشق را به صورت پذیرش مثبت از والدین اخذ می کند و در طی مراحل پیچیده ای آنرا تبدیل به خود پنداره مثبت می کند. بروز خودپنداره مثبت اساس مفهوم توجه مثبت و سرچشمه انرژی فراوانی است که فرد را به سمت کامیابی و خود شکوفایی و رضایت از خود هدایت می کند. نیز به ارگانیسم انسان به عنوان منبع انرژی می نگریست که هدفش خود شکوفایی و تحقق اصول مربوط به آن بود. طرح این گونه نگرش ها و تداوم آن، مازلو را بر آن داشت که به توانایی های پنهان انسان معتقد شده و به نظریه جنبش توانایی های نهفته در فرد بپیوندد. این جنبش که به عنوان نیروی سوم در روانشناسی، بخصوص در آمریکا شهرت یافت، معتقد بود که باید به جنبه های مثبت زندگی انسان باور داشت و در جهت شکوفایی آن اقدام نمود و او را بر شناخت انگیزشی که بر مبنای کمبود بنا شده هدایت نمود. عوامل زمینه ساز نشاط عوامل مهمی مانند صفات شخصیتی، مؤلفه های شناختی، گرایش های اعتقادی و محیطی(تربیتی، جمعیتی)، زمینه ساز نشاط به شمار می روند. بررسی های بسیاری همبستگی ویژگی های وراثتی، صفات شخصیتی، شناختی و مذهبی با نشاط را گزارش کرده اند. (فارنهام و چنگ1997 ، به نقل از آرجیل، ٢٠٠١ ) در تحقیقات خود پی برده اند که برون گرایی با نشاط همبستگی مثبت و روان نژندی با آن همبستگی منفی دارد. سایر مطالعات نیز این موضوع را محقق ساخته اند. بررسی مجموعه اینگونه تحقیقات، بر روابط زمینه ای ژنتیکی و صفات شخصیتی در نشاط تأکید می کنند. عوامل شناختی نیز نقش مؤثری در ایجاد نشاط ایفا می نمایند. این عوامل و عوامل دیگری که در بروز نشاط تأثیرگذار هستند به ترتیب مورد بحث قرار می گیرند. نقش محیط در ایجاد نشاط تجارب ارتباطی و اجتماعی در اوایل دوره کودکی نیز ممکن است در شادکام ساختن یا عدم نشاط شخصیت افراد در دوره های بعدی رشد اثر بگذارد. در پژوهشی، مالتاستا و همکاران، ١٩٨٦ ، به نقل از آرجیل،( ٢٠٠١ ) دریافتند که مادران به نوزادان ٥/2 ماهه خودآموزش می دهند که چگونه احساساتشان را به شیوه اجتماعی مطلوبی بیان کنند. این ابراز احساسات در تجربه هیجانات مثبت تأثیر می گذارد. کیفیت روابط عاطفی خانواده در دوران کودکی و دوره های پس از آن در بروز قابلیت های مربوط به هیجانات مثبت و نشاط بسیار مؤثر است. مجموعی از مطالعات نشان داده است (با در نظر گرفتن مهار ویژگی های دموگرافیک)رضایت از بودن با دوستان ورضایت از زندگی با نشاط بین ٣/0 تا4/0 همبستگی دارند. همچنین همبستگی بین عامل کمیت و کیفیت دوستی با نشاط ٢٩/0 است. نظریه امید یکی از زمینه های اصلی و مهم در بوجود آمدن احساس نشاط و شادی، وجود امید نسبت به خود، زندگی و آینده است.احساس اضطراب یا نگرانی با عدم امید به آینده رابطه مستقیم دارد. امید به آینده دست یافتن به هدف یا انتظار دستیابی به هدف می باشد، به گونه ای که "شو" تئوری امید را تئوری انگیزش نامیده است. نظریه لذت گرایی براساس این نظریه نشاط و خوشبختی فقط یک احساس است زندگی شاد، لذت انسان را افزایش داده و غم انسان را کم می کند. این نظریه براساس نظریه فایده گرایی بنتام ارائه شده است. نظریه خواسته ها براساس این نظریه نشاط و خوشبختی به معنای دستیابی به خواسته ها است و زمانی که فرد خواسته خود را در قالب «دستیابی به شادی و رهایی از غم» تعریف می کند نظریه خواسته ها، نظریه لذتگرایی را نیز در برمی گیرد. نظریه دستیابی به ارزش ها براساس این نظریه نشاط یک احساس فردی نیست، بلکه واقعیتی مستقل از احساسات فردی است و عبارتست از دستیابی به چیزهایی که از نظر عموم واقعاً ارزشمند به حساب می آیند. مثلاً اگر کودکان خیابانی احساس نشاط، خوشبختی و رضایت کنند ممکن است براساس نظریه لذت گرایی یا نظریه خواسته ها شاد و خوشبخت به حساب آیند اما براساس این نظریه، افرادی شاد و خوشبخت قلمداد نمی شوند. نظریه نشاط و خوشبختی واقعی براساس این نظریه سه نوع منبع برای نشاط و خوشبختی وجود دارد که عبارتند از: 1) لذایذ زندگی ٢) دلبستگی های زندگی و ٣) کارهای مفید هدفمند. دو مورد اول سلیقه ای هستند و به برداشت شخصی فرد از وقایع و رویدادهای زندگی بستگی دارند اما مورد سوم به نظرسلیگمن به معنای انجام کارهایی است که به منظور دستیابی به ارزش ها صورت می گیرند و هدفی فراتر از ارضای تمایلات فردی را دنبال می کنند. به نظر سلیگمن خوشبختی تلفیقی از سه مورد فوق به شمارمی رود و خوشبختی واقعی زمانی حاصل می شودکه فرد به این سه منبع خوشبختی دست یافته باشد. نظریه بسط و ساخت (نشاط، خلاقیت و باروری) فردریکسون( ٢٠٠٢ )، در مورد نظریه مسابقه و ارتباط آن با نشاط معتقد است که هیجانات مثبت همچون نشاط منجر به مسابقه نه هیچ نه همه می شود. او نظریه بسط و ساخت را با توجه به همین هیجانات مثبت ارائه نمود و بیان داشت که این عواطف نه تنها پیام آور سلامت شخصی می باشند بلکه باعث رشد و تکامل نیز می گردند. عواطف منفی بسیاری همچون اضطراب یا خشم، زمینه تفکر عمل لحظه ای افراد را به شدت محدود می کنند، بنحوی که اقدام به کارهایی می کنند که ثمره اش حمایت از خود است نه چیز دیگر. در مقابل، عواطف مثبت، شکل های تفکر عمل لحظه ای فرد را بسط و گسترش داده و موقعیت هایی را برای ساختن منابع پایدار شخصی از طریق ابداع مارپیچ هیجان مثبت، شناخت و عمل فراهم می سازند. برای مثال لذت، انگیزشی را برای بازی کردن ایجاد و مسیرهایی را درجامعه، تفکر و هنر ابداع می نماید، یعنی لذت از خلال بازی می تواند شبکه های حمایت اجتماعی را قوت ببخشد و در سایه خلاقیت، منجر به تولید هنر و علم یا حل مسأله در زندگی روزمره گردد. حمایت اجتماعی روزافزون و تولیدات هنری و تجارب حل مسأله همگی درآمدهای پایدار لذت می باشند و به دگرگون کردن فرد و رشد شخصی کمک می نمایند. این نیز به نوبه خود ممکن است منجر به هیجانات مثبت بیشتری گردد. 2 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 تیر، ۱۳۹۴ نشاط اجتماعی مفهومی کمرنگ در جامعه امروز (3) نویسنده:زینب مقتدایی مبانی نظری تحقیق نظریه برابری اما نظریه دیگری كه در خصوص رضایت از زندگی می توان مطرح كرد، نظریه برابری است. براساس این نظریه، مفهوم انسان اقتصادی به طور گویایی كلیه جنبه های انسان را بازگو نمی كند از این رو باید به دنبال مفاهیم دیگری باشیم كه به نحو مؤثری مبانی انگیزشی و رفتاری انسان را مورد توجه قرار دهد. واضع نظریه برابری، فردی بنام «جی. اس. آدامز» است. این نظریه یكی از بدترین نظریاتی است كه در زمینه رفتار انسانی عنوان شده است. اساس این نظریه مبتنی بر ادراك فرد از شغل خود بوده و چگونگی رفتار او را در برابر سازمان بیان می دارد. بنابراین نظریه، هر فرد خصوصیات و قابلیت هایی چون تجربه و تبحر، تحصیلات، هوش، استعداد، سن و سوابق كاری را با خود به سازمان (یا محیط زندگی و فعالیت خود) می آورد و در مقابل انتظار دارد سازمان یا محیط بیرون نیز متناسب با این خصوصیات، مزایا و پاداش هایی را در اختیارش قرار دهد. چنانچه شخص احساس كند كه بین این دو دسته عوامل نوعی برابری و همپایگی موجود است، این امر در او آرامش و رضایت ایجاد می كند. به عبارت دیگر بشر همیشه در پی آن است كه با او به طور منصفانه رفتار شود. در این نوشتار به جای سازمان كار، مقوله جامعه و به جای پاداش ها و مزایای سازمان، مقوله امكانات و تسهیلات منطقه سكونت قرار داده شده و از این طریق نظریه برابری، مورد آزمایش قرار گرفته است. در اینجا احساس برابری بین داده یا آنچه فرد وارد جامعه كرده است (سن، نیروی كار خود، مهارت های خود) با ستاده یا آنچه كه فرد از جامعه دریافت كرده است(شغل، درآمد بیشتر، امكانات رفاهی، آموزشی و بهداشتی محل، امكان رشد و پیشرفت و بهره مندی از تسهیلات و امتیازات مختلف) موجب رضامندی از زندگی و نشاط می شود. این احساس برابری گاهی در مقایسه خود با دیگران حاصل می شود، در صورتی كه فرد در مقایسه خویش با افراد هم سطح خود احساس كند كه دیگران وضعیت مناسبتری پیدا كرده اند احساس نارضایتی خواهد كرد. برطبق این نظریه، انسان به عنوان موجودی عقلایی و عاطفی در مقابل محرك های بیرونی، رفتارهای خاصی ازخود بروز می دهد كه در فرآیند جامعه می تواند تأثیرگذار باشد. رفتار فرد تحت تأثیر برخی عوامل بیرونی و بعضی عوامل درونی شكل می گیرد. عوامل بیرونی، عواملی هستند كه از خارج بر فرد اثراتی می گذارند، مانند محیط اجتماعی و رفتار سایر افراد در یك سازمان و... عوامل درونی، عواملی هستند كه از درون فرد منشأ می گیرند و شامل ادراك و برداشت های فرد از محیط، طرز تلقی او، نیازها و انگیزه های وی می باشد. انسان می كوشد تا با دست زدن به رفتارهای گوناگون در مقابل عوامل بیرونی و درونی، واكنش های ارضا كننده از خود نشان دهد. هرگاه دست زدن به عملی برای پاسخ به عوامل درونی و بیرونی كفایت كند فرد مواجه با مسأله نخواهد بود و از این رو دچار تعارض نمی شود. اما هرگاه برای پاسخ به عوامل درونی و بیرونی دو عمل متفاوت و متضاد لازم باشد، فرد دچار تعارض و نگرانی خواهد شد و احساس رضایت و نشاط نمی كند نظریه محرومیت نسبی از جمله نظریه های مطرح دیگر در ارتباط با نشاط، نظریه محرومیت نسبی است براساس این دیدگاه انسان ها عموماً به مقایسه خود با دیگران می پردازند و در این رابطه وقتی احساس فقر و بی عدالتی می كنند واكنش های شدید عاطفی(مانند تعویض شغل، كارشكنی و خودكشی و …) انجام می دهند و وقتی این احساس به اعلی درجه خود برسد به احساس تضاد اجتماعی می انجامد و تعارضات شدیدی را در پی دارد. رویكردهای محرومیت نسبی دارای چند ویژگی با اهمیت هستند كه باعث می گردند به عنوان یك رویكرد در ارزیابی از عدالت در جامعه و رضایت از زندگی مطرح گردند. اول اینكه از فرآیندهای مقایسه اجتماعی در تحلیل های خود سود می جویند، فرآیندی كه در اغلب نظریه های ارزیابی از عدالت مطرح و در آن ها مستتر می باشد. دوم، این نظریه ها درباره تبیین انقلاب و ناآرامی های ناشی از واكنش های جمعی، بسیار مورد استفاده قرار می گیرند و سوم، در ارتباط با ویژگی دوم، این نظریه ها برای تبیین انقلاب دارای نگرش های فردگرایانه و روانشناختی هستند یعنی اصالت را در بروز پدیده انقلاب به وضعیت فرد و تصور او از موقعیت قرار گرفته در آن می دهند. تدگار(١٩٧٠)، به هنگام بحث از محرومیت نسبی در كتاب خود به نام «چرا انسان ها شورش می كنند؟» بیان می دارد: نارضایتی های اجتماعی همیشه در نتیجه بروز این احساس و حالت روانی به انسان ها دست می دهد. به اعتقاد وی شرایط بروز احساس محرومیت، یگانه و همانند نیست، بلكه می توان انواع گوناگون و شرایط متعدد بروز آن را از یكدیگر تفكیك كرد. او خود سه نوع محرومیت را از یكدیگر متمایز كرده است: «اول، محرومیت ناشی از كاهش امكانات كه در آن توقعات ثابت باقی می مانند، دوم، ناكامی ناشی از افزایش سطح توقعات كه در آن امكانات نسبتاً ثابت هستند، سوم، ناكامی فزاینده كه در آن توقعات افزایش و امكانات كاهش می یابد. از یك نظر تئوری محرومیت نسبی، ریشه در فرضیه ناكامی پرخاشگری دارد و از نظر دیگر احساس محرومیت، خود نتیجه فزاینده مقایسه است. به طور كلی براساس دیدگاه محرومیت نسبی، فرد به مقایسه خود با افراد دیگر و گروه مرجع دست می زند و دوست دارد كه شرایط مشابه با آن ها را داشته باشد و اگر در نتیجه مقایسه برای فرد چنین پنداشتی بروز نماید كه براساس میزان سرمایه گذاری و تلاش، پاداش و نتیجه ای كه عایدش شده در مقایسه با دیگران عادلانه و منصفانه نیست دچار احساس محرومیت نسبی گردیده و این امر باعث بروز نارضایتی واحساس کسالت(عدم نشاط) در دو سطح فردی و اجتماعی می گردد. بدین ترتیب که در اولین گام برای بالا بردن میزان نشاط باید امید به آینده بالا رود، زیرا مطالعات گذشته نشان می دهد که امید بالاترین همبستگی را با نشاط داشته و از این رو بالا رفتن میزان امید به آینده، احساس نشاط را در زمان حال بالا می برد. و از طرف دیگر بالا رفتن میزان نشاط خود امید به آینده را باز تولید می کند. نظریه همبستگی اجتماعی دورکیم اعتقاد دارد که مناسک دینی همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حفظ می کنند. وی می گوید: «این اهمیت ندارد که اعضای گروه برای چه کاری گرد هم می آیند. مهم این است که آ ن ها گرد هم می آیند و کاری را به گونة دسته جمعی انجام می دهند.» به عبارت بهتر، امر اساسی این است که انسان ها گرد هم می آیند، احساسات مشترکی را تجربه می کنند و به گونة یک کنش جمعی آن را بیان می دارند. بنابر آنچه دورکیم می گوید، مهم کنش جمعی است و مهم نیست به چه منظوری. بنابراین، دورکیم کارکرد مناسک دینی را در قالب کنش جمعی و نتیجتاً همبستگی و انسجام اجتماعی تبیین می کند. بر این منوال، شاید بتوان صور دیگر پدیده های اجتماعی را که به کنش جمعی منجر می شوند، عامل انسجام اجتماعی تلقی کرد. جشن های دسته جمعی را می توان یکی از موارد مهم از این نوع دانست. جشن ها معمولاً به صورت گروهی برگزار می شوند. تعدادی از افراد گرد هم می آیند و با تمسک به یک موضوع خاص، به تبادل احساسات و عواطف نسبت به هم می پردازند. این گونه جشن ها برای خود قاعده مندی ها و روش های خاص دارند. از این نظر، بین جشن های دسته جمعی و مناسک دینی نوعی همانندی وجود دارد. بدین معنی که در هر دو پدیده، عنصر قاعده مندی و روش مندی وجود دارد و برگزاری آ ن ها فاقد نظم و مقررات خاص نیست اما جشن های گروهی برخلاف مناسک دینی که از تقدس برخوردارند و کمتر تغییر پذیرند، آسان تر با شرایط، مقتضیات و نیازهای زندگی بشری سازگار می شوند. از سوی دیگر، برگزاری جشن های دسته جمعی ضمن اینکه به کنش جمعی می انجامد، شادابی، کاهش تنش های عاطفی، رفع تیرگی های روابط بین افراد و کاهش کشمکش های اجتماعی را به همراه دارد. جشن های دسته جمعی، معمولاً تفاوت های رایج طبقات اجتماعی را که باعث تقسیم بندی اعضای جامعه و ایجاد خط کشی های سخت می شوند، تضعیف و به طریق اولی حذف می کنند. مناصب، مقام ها، موقعیت ها و پایگاه های اجتماعی حین برگزاری جشن ها عامل اساسی به شمار نمی روند. بنابراین می توان گفت که برگزاری جشن ها همانند مناسک دینی، از جمله عوامل ایجاد همبستگی، انسجام و وفاق اجتماعی هستند. مضافاً اینکه در جشن ها تنوع بیشتری به چشم می خورد. با این وصف، جشن های گروهی در خدمت حفظ منافع جمعی هستند؛ چرا که همبستگی اجتماعی را تضمین می کنند و سلامت روحی و روانی اجتماع را به ارمغان می آورند. به هر حال، ایجاد و حفظ همبستگی اجتماعی برای ادامة حیات مفید و ثمربخش جوامع، بسیار مهم و تعیین کننده است. جشن های گروهی ابزار مناسبی برای ایجاد چنین همبستگی اجتماعی به شمار می روند؛ زیرا معمولاً برگزاری جشن ها با هر عنوان و علتی که باشد، مورد استقبال عموم مردم قرار می گیرد. آنچه شادابی، نشاط، همبستگی و انسجام اجتماعی را همزمان به وجود می آورد، شایسته آن است که بیشتر از آنچه امروز هست مورد عنایت قرار گیرد. جشن های دسته جمعی چنین کارکردی دارند. بنابراین، ایجاد شور ونشاط بین افراد جامعه و نتیجتاً دستیابی به یکپارچگی اجتماعی در گرو توجه ویژه به آن است. نظریه بیگانگی اجتماعی نظریه های کلان دربارة بیگانگی، اساس دیدگاه خود را بر این پایه استوار کرده اند که وجود پدیده بیگانگی در جامعه، به نمودهای گوناگون رفتارهای بیگانه وار نظیر بی قدرت، انزوا، تنفر فرهنگی و ... منجر خواهد شد. مک دیل و ریدلی اثربخشی کمتر اجتماعی فرد را برابر با بیشتر شدن احساس بیگانگی می دانند. بنابراین، بیگانگی اجتماعی به معنای انزوا و اثربخشی کمتر، برابر با کاهش نشاط اجتماعی است. همان طور که بیان شد، نشاط و شادابی اجتماعی در هر جامعه ای در گرو دستیابی به پیش فرض هایی از جمله عدالت اجتماعی، پایبندی به معتقدات دینی، همبستگی اجتماعی، محرومیت اجتماعی و ... هستند که بسته به شرایط هر جامعه ای در کاهش و افزایش نشاط اجتماعی اثر دارند. که در این قسمت به بررسی نظریات برخی از جامعه شناسان در این زمینه می پردازیم: دورکیم دورکیم، هنگام نوشتن خودکشی، نظریه ای کلی در مورد همبستگی اجتماعی و اعمال مذهبی در ذهن داشت. نظریه دورکیم برآن است که افراد در همه ابعا زندگی شان، حتی امور فردی، کاملا وابسته به جامعه هستند. جامعه هویت بخش است، به نیروهای تنش زای زندگی روزمره ثبات می بخشد و انسان معنوی را به همان اندازه انسان مادی حمایت می کند. جامعه از طریق «وجدان جمعی»، که بسته به میزان پیشرفت اجتماعی، ملموس یا انتزاعی است، همیشه در ذهن هر انسانی حاضر است. او درباره رابطه انسان با نیازها و اهداف یا آرزوهایش بحث می کند و معتقد است که در شرایط اجتماعی مستحکم و پایدار، آرزوهای انسان ها از طریق هنجارها تنظیم و محدود شده است اما با از هم پاشیدگی هنجارها (و بنابراین از بین رفتن کنترل آرزوها)، آنومی یا یک وضعیت آرزوهای بی حد و حصر بوجود می آید. از آنجایی که این آرزوهای بی حد طبعاً نمی توانند ارضاء و اشباع شوند، در نتیجه یک نارضایتی اجتماعی دائمی پدید می آید. به نظر دورکیم در شرایط آنومیک که بیماری جوامع مدرن است به علت تضعیف هنجارها زمینه مناسب کج رفتاری فراهم می شود. دورکیم به تحولات سریع اجتماع توجه دارد و با تقسیم کار اجباری که در انسجام ارگانیک پیش آمده است مخالف است. گسترش تقسیم کار و تضعیف روح جمعی در عین حال که میزانی از آزادی را به دنبال دارد می تواند خطر دیگری را در پی داشته باشد که آن سطح خواسته های بی انتهای فرد است. منبع اصلی کج رفتاری در انسجام ارگانیک دو بعد دارد: اول شرایط آنومیک که در اثر تغییر و تحول سریع به وجود می آید و شرایطی که اخلاق اجتماعی دچار حالت اغتشاش شده باشد و بعد دیگر آن فرد گرایی است. مرتون رابرت مرتون معتقد است که در جوامع باز به لحاظ طبقاتی که امکان رقابت و ارتقا در سلسله مراتب اجتماعی در آن ها وجود دارد، جامعه اهداف مطلوب اجتماعی برای همه افراد تجویز می کند (دستیابی به ثروت و شان) اما وسایل دستیابی به این اهداف را یکسان بین اعضای جامعه توزیع نمی کند، برای مثال طبقات پایین تر جامعه به اندازه طبقات بالاتر جامعه آرزومندی دستیابی به این اهداف را دارند اما امکانات رسیدن به این اهداف در اختیار آن ها نیست در این حالت بین آرزومندی ها و امکانات شکافی پیش می آید که فرد را دچار ناکامی و احساس خصومت نسبت به نظم هنجاری موجود می کند. افراد در مقابل بروز این شکاف، یکسان پاسخ نمی دهند و با توجه به میزان پذیرش اهداف و وسایل شروع برای رسیدن به این اهداف به پنج شکل واکنش نشان می دهند. مرتون می نویسد ، در بین عناصر اجتماعی و ساختارهای فرهنگی، دو مورد از آن ها دارای اهمیت بی واسطه هستند. اولین آن شامل آن چه به لحاظ فرهنگی، اهداف، مقاصد و علایق تعریف شده است؛ می باشد. اهداف کم وبیش یکپارچه هستند و تقریباً در سلسله مراتب ارزشی منظم می شوند. دومین عنصر از ساختار فرهنگی چنین تعریف می شود: شیوه های قابل قبول برای رسیدن به این اهداف که منظم و کنترل شده اند. به نظر وی، در یک جامعه منظم اهداف و ابزار یا شیوه ها در هماهنگی و یگانگی و تطابق به سر می برند ؛ هم پذیرفته شده هستند و هم در اختیار افراد جامعه قرار دارند. عدم تطابق، زمانی ظاهر می شود که تأکیدی ناموزون بر اهداف و یا ابزار یا شیوه های دستیابی به هدف قرار گیرد. به نظر مرتون در جامعه آمریکایی تأکیدی بیش از حد بر اهداف دیده می شود و لزوم توجه به شیوه های نهادی شده برای دستیابی به هدف به دست فراموشی سپرده شده است . پارسونز از نظر پارسونز ، یک نظام اجتماعی از مجموعه ای از کنشگران فردی ساخته می شود که، در موقعیتی که دست کم جنبه ای فیزیکی با محیطی دارد، با یکدیگر کنش متقابل دارند. این کنشگران بر حسب گرایش به ارضای حد مطلوب بر انگیخته می شوند و رابطه شان با موقعیت هایشان و هم چنین با همدیگر، بر حسب و به واسطه یک نظام ساختاربندی شده فرهنگی و نمادهای مشترک، مشخص می شود. پارسونز در نظریات خود ادعا می کند: " که ادغام نظام های فرهنگی و شخصیت در نظام اجتماعی امکانپذیر است و این ادغام از طریق استفاده از یک مفهوم نظام ارزشی مرکزی صورت می گیرد. این مفهوم ، هسته مرکزی نظریه نظم پارسونز را تشکیل می دهد. او در کتاب نظام اجتماعی نشان می دهد که چگونه روابط نقش بر اساس انتظارات مشترک در مورد رفتار و نگرش های افراد دیگر به وجود می آید. این انتظارات خود نتیجه فرآیندهای مشترک درونی ساختن هنجارهای جامعه و اجتماعی شدن هستند. دو نوع رضایت در جامعه برای افراد وجود دارد: 1- رضایت درونی 2- رضایت ابزاری که در سطح سازمان، رضایت های روانی شامل تأیید فرد از جانب دیگران، تصدیق موفقیت شغلی و تامین شغلی است و رضایت های ابزاری شامل پاداش های موجود در سازمان ها ست که اساسا از نوع پاداش های مادی است. پس چنانچه نظام فرهنگی بتواند بین نظام شخصیتی و انتظارات روانی و مادی آن ها و اهداف سازمانی که توسط نظام فرهنگی درونی شده اند، ارتباط منطقی ایجاد کند، کنشگران می توانند ضمن دستیابی به اهداف سازمانی، به اهداف و منافع فردی خود نیز برسند و احساس رضایتمندی، مشارکت در امور سازمان یا احساس مفید بودن و مؤثر بودن ، اعتماد به نفس، کنترل بر جریان امور و احاس عدالت بکنند و هم چنین پاداش های مادی که حاصل کار و تلاش آنان است را کسب نمایند. هومنز هومنز استدلال می کند که وقتی مردم پاداش های مورد انتظار رابرای کنش هایشان دریافت نمی کنند یا تنبیهی را دریافت می کنند که مورد انتظار آن ها نیست خشمگین می شوند احتمال بیشتری دارد که پرخاشگرانه عمل نمایند و نتایج چنین رفتار پرخاشگرانه را ارزشمند بیابند. قضیه پرخاشگری فقط در مورد عواطف منفی دلالت دارد، در حالی که قضیه تأیید به عواطف مثبت تر می پردازد و استدلال می کند که وقتی مردم پاداش مورد انتظار را دریافت می کنند، به ویژه که اگر پاداش مورد نظر بیشتر از حد انتظار باشد، خرسند خواهند شد که آن ها رفتاری را انجام دهند که تأیید دریافت داشته است و نتایج آن رفتار ارزش فزاینده ای خواهند یافت. اصل عدالت توزیعی در همین مورد به کار می رود. غالباً افراد گوناگون پاداش های یکسانی را کسب نمی کنند که این امر موجب سرخوردگی می شود. هومنز توضیح می دهد، کسی که احساس می کند سرش کلاه رفته است، (درک نامنصفانه بودن عدالت توزیعی) ، احتمالاً رفتاری هیجانی از خود نشان می دهد که آن را عصبانیت می نامیم. کسی که زیانی ناعادلانه را تحمل می کند دست کم می آموزد که شکایت کند. پاداش هر کس از یک عمل و یا یک مبادله باید متناسب با میزان سرمایه گذاری و مشارکت وی باشد زیرا هرکس خود را برحسب پاداش هایی که دریافت می دارد با دیگران مقایسه می کند و این توقع را دارد که سهم و پاداش هر کس با میزان سرمایه گذاری وی مطابقت داشته باشد. نقش عدالت توزیعی در روابط اجتماعی بدان معناست که فرد در روابط متقابل با دیگری انتظار دارد که پاداش های هر فرد در جهت هزینه های وی باشد، یا به عبارت دیگر هرچه پاداش بیشتر هزینه بیشتر و سود بیشتر. گیدنز در نظریه گیدنز، مفهوم محوری، مفهوم مخاطره است. تعاریف گیدنز از اعتماد و بی اعتمادی درباره مفهوم مخاطره شکل گرفته است. اعتماد از دیدگاه گیدنز نه کیفیتی کلی و وجهی از همبستگی اجتماعی، بلکه شیوه ضروری اجتناب ناپدیر حیات اجتماعی به شمار می رود. کانون اصلی اعتماد در تمام انواع آن، استمرار رفتار و زندگی و سپس قابلیت پیش بینی آن می باشد. از دیدگاه گیدنز، اعتماد در نظام های ما پیش از مدرنیته متأخر از نوع پایبندی های چهره دار و مبتنی بر هم حضوری است، حال آن که در مدرنیته متأخر اعتماد غیر شخصی و به دیگران ناشناس یا به تعبیر دیگر «بی توجهی مدنی» ، جنبه بنیادی روابط اعتماد بین افرادی است که از ماهیت رشد یابنده نظام های انتزاعی ریشه گرفته اند. در این شرایط جلب اعتماد به جای حفظ اعتماد در نظام های گذشته اهمیتی اساسی می یابد. در عین حال وجه عمده اعتماد پای بندی های بی چهره ای است که در نظام های تخصصی معنا می یابد و این مسئله اساساً چندان از اهمیت برخوردار است که ماهیت نهادهای مدرن عمیقاً وابسته به مکانیسم های اعتماد به نظام های انتزاعی به ویژه نظام های تخصصی است. جایگاه شادی در اسلام بر اساس آیات قرآنی و روایات؛ شادی یکی از ویژگی های بارز مؤمنان و بهشتیان است. پیامبر اسلام همواره تبسم بر لب داشتند و هیچگاه با صدای بلند و قهقه نخندیدند. نوع نگاه و طرز تلقی امروزی ما انسان ها از شادی به گونه ایست که آن را نوعی تخدیر کننده برای رهایی و فراموش کردن فشارها و استرس روزانه می دانیم. ولی از نظر اسلام اینچنین نیست شادی قلب تپنده زندگی است. امام رضا علیه السلام می فرمایند:"اوقات روز شما چند بخش می باشد بخشی برای تأمین معاش، بخشی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و...بخشی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح نیرو بگیرید و از این نیرو برای انجام وظائف استفاده کنید.(بحارالانوار ص 321). از این حدیث می توان به جایگاه شادی در اسلام و تأثیر مثبت و مفید آن بر سایر جنبه های زندگی پی برد. بر خلاف نظر عده ای که اسلام را دین غم و اندوه می دانند اسلام دین سر زندگه وپر نشاط است و این نشاط در پیروان راستین این دین کاملاً مشهود و هویدا است. آنچه اسلام آن را شادی می نامد و ضروری می داند، نشاط و شادمانی ای است که با رعایت آداب و موازین اسلامی و شرعی به دست آمده باشد.امام صادق علیه السلام می فرمایند:"نشاط و شادی در پرتو راضی بودن به رضای خدا و یقین به دست می آید و اندوه و غم در شک و نا خوشنودی از مقدرات الهی حاصل می شود." عوامل شادی از نظر اسلام حتماً تا به حال پس از شرکت در جشنی مورد این سوال اطرافیان خود قرار گرفته اید که آیا خوش گذشت؟ چه معیارهایی را برای پاسخ به این سوال در نظر گرفته اید؟ خوشی از نظر شما چیست؟ البته بسته به سن و فرهنگ افراد این سوال ممکن است جواب های گوناگونی داشته باشد ولی در کل چند مورد مشترک هستند: پذیرایی خوب با انواع غذاها، رقص و موسیقی، بودن درکنار دوستان و فامیل و خوش و بش با آن ها. شاید تعدادعواملی که امروزه باعث شادی ما می شوند از انگشتان دست هم فرا تر نرود و این به خاطر نوع نگاه ما و محدود کردن آن به چند عامل مادی زود گذرو جهل ما نسبت به اصل شادی است. دراکثر کتاب ها و مقالات روانشناسی پیرامون شادی این چند منبع را مکررا به عنوان عواملی که منجر به شادی می شوند ذکر کرده اند: خوردن، فعالیت های اجتماعی، رابطه جنسی، ورزش، موفقیت و تأیید اجتماعی، استفاده از مهارت ها محیط و آب و هوا، تفریح و استراحت. اسلام تمام این موارد را به عنوان منابعی که به شادی البته از نوع زودگذر آن منتج می شود قبول دارد و پیرامون هر کدام دستوراتی نغز دارد و آن ها را تحت کنترل دین در آورده است. اکثر ما انسان ها کم و بیش از همه این موارد در زندگی خویش برخورداریم ولی باز هم خلاء نشاط و سرور درونی را احساس می کنیم. در اینجاست که دین اهمیت خود را نمایان می کند. اسلام علاوه بر این ها موارد دیگری را که منجر به شادی و نشاط درونی و ماندگار تر می شود ذکر کرده است. من جمله: 1- ایمان، الا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ(سوره یونس آیه 62) بدانید به درستیكه براولیای خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مىشوند. 2- احیای حق و از بین بردن باطل، امام علی علیه السلام در نامه خود به عبدالله بن عباس می نویسد: پس بهترین چیزنزد تو در دنیا رسیدن به لذت ها یا گرفتن انتقام نباشد بلکه هدف تو خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد. 3- پرهیز از گناه، امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: هر روزی که در آن گناه نشود عید است. 4- شاد کردن دیگران، امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:ای کمیل خانواده ات را فرمان ده که روزها را در به دست آوردن بزرگواری و شب ها را در رفع نیاز خفتگان بکوشند.سوگند به خدایی که تمام صدا ها را می شنود هر کس دلی را شاد کند خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور سازند"(نهج البلاغه-حکمت 257) 5- شادی به وقت اطاعت از خدا، امام علی علیه السلام در این باره فرمودند: شادی مومن به طاعت پروردگارش و غمش برگناه و عصیان اوست. (غررالحکم ودررالکلم ج4). 6- گره گشایی،امام کاظم علیه السلام در این باره می فرمایند: به درستی که زیر عرش سایه ای است که ساکن نمی شود در آن مگر کسی که کار خیری را برای برادر دینی اش انجام دهد یا گرفتاری او را رفع و یا قلبش را شاد نماید. (بحارالانوار ج11) 7- شادی در روزهای فرح معصومان و اعیاد اسلامی، در این باره امام رضا علیه السلام به ربان بن شبیب می فرمایند: اگر دوست داری به درجات عالی بهشت با ما باشی به حزن ما محزون و به شادی ما شاد باش. (بحارالانوارج44). علاوه بر این موارد اسلام استفاده از بوی خوش، پوشیدن لباس های روشن و پاکیزه، آراستگی و تمیز و مرتب بودن، کار کردن، سفر کردن، شرکت در مجالس شادی، مهمانی دادن و بسیاری ازعوامل دیگر را در شاد بودن مؤثر می داند. بوی خوش عامل مهم شادمانی است و متقابلاً بوی بد عامل ناامیدی و افسردگی؛ در روایات اسلامی توجه ویژهای به استفاده از عطریات و بوی خوش شده است و خوشبو بودن از ویژگیهای پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - و از سنتهای آن حضرت شمرده شده است؛ حضرت صادق - علیه السلام - میفرماید: رسول خدا - صلی الله علیه و آله - برای بوی خوش بیشتر از خوراك خرج میكرد. رنگ روشن شادی آفرین است؛ در دین نیز به پوشیدن لباسهای روشن و به ویژه سفید، توجه زیادی شده است؛ در حال نماز بر پوشیدن لباس سفید تأكید شده و پوشیدن لباس سیاه در این حال مكروه شمرده شده است؛ در حدیثی از پیامبر بزرگ اسلام(ص) آمده است: « لبسوا البیاض فأنهما اطیب و اطهر و كفنوا فیها موتاكم؛ لباسهای سفید بپوشید، چون بهتر و پاكتر است و مردگان خود را در آنها كفن كنید.» در اسلام آراستگی ظاهری امتیازی برای فرد و یكی از نشانههای ایمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنی از كودكی با حدیث « النظافة من الایمان » آشنا است؛ نقش آراستگی ظاهر در آرامش و نشاط روحی و ایجاد شادی و انبساط فردی و اجتماعی انكارناپذیر است. كار جوهر آدمی و نشانه حیات او است، انسان تنبل، بهرهاش از زندگی اندك و سلامتیاش در معرض خطر و شادابیاش برباد است. كار و تلاش از انحرافات و لغزشها جلوگیری میكند؛ زمینه بسیاری از مفاسد اخلاقی و اجتماعی را از بین میبرد و بر سرزندگی و نشاط میافزاید. در روایات اسلامی به حدی بر اهمیت كار وتلاش در راه كسب روزی حلال و تأمین هزینههای زندگی تأكید شده كه انسان غرق در شگفتی و حیرت میشود. حضرت صادق(ع) در روایتی میفرماید: فرد زحمتكش كه برای رفاه خانوادهاش میكوشد، همانند مجاهد در راه خدا است. سیر و سفر در شهرها وسرزمینهای مختلف و گشت و گذار در طبیعت و دیدن منظرههای زیبا و آشنایی با آداب و رسوم ملتها، گذشته از فایدههای فراوان مادی و معنوی، آدمی را از افسردگی میرهاند و به سلامتی جسم و روان و ایجاد شادابی كمك شایانی میكند. از این رو، دین مقدس اسلام مردم را بسیار بدان سفارش كرده است و تعبیر « سیروا فی الارض » را در آیات متعددی از قرآن میتوان یافت . توصیه به شركت در مجالس شادی مثل مجالس عروسی و ولیمه و اطعام دادن در هنگام ازدواج و تولد فرزند وخرید خانه و برگشت از حج و زیارت. كه هدف از از آنها ایجاد انس و الفت و صفا بین مؤمنان و شاد و مسرور ساختن آنها است، گواه اهمیت دادن دین مبین به مقوله شادی وسرور است. سفارش به پوشیدن لباسهای نیكو و زیبا و زینت كردن و معطر بودن و شادی كردن و شاد ساختن یكدیگر در اعیاد اسلامی، به ویژه عید سعید غدیر و تأكید بر صله ارحام و اطعام دادن و دست دادن و مصافحه با مؤمنان و زیارت آنها و تبسم كردن به روی آنها و هدیه دادن به آنها، شاهد دیگری بر توجه اسلام به این امر است. بنابراین باید دانست شادمانی تنها در لذتهای مادی گذرا خلاصه نمیشود. شادمانی واقعی در نزدیك شدن به هدف والای آفرینش و آراسته شدن به خصلتها و خویهای انسانی و الاهی است. به گفته ارسطو: «شادمانی عبارت است از پروراندن عالیترین صفات و خصایص انسانی.» بنابراین، لذت و خوشی تنها با عوامل مادی به دست نمیآید. عوامل معنوی نیز در ایجاد شادی مؤثرند. برای شاد بودن انجام بعضی کارها ضروری است از جمله: 1- در زندگی هدف مثبت و دست یافتنی را دنبال کنید. 2- نظم و انضباط در کار و زندگی داشته باشید. 3- نیمه پر لیوان را ببینید و دائماً نعمت هایی که دارید برای خود مرور کنید. 4- با افراد خوب، موفق و با نشاط ارتباط برقرار کنید. 5- با جسم خود به مهربانی رفتار کنید، ورزش کنید و تفریح داشته باشید. 6- از خوبی های دیگران قدردانی کنید. 7 - ارزش های خود را بشناسید و به راحتی آن ها را فراموش نکنید. 8- قدر زمان حال را بدانید و شادی خود را موکول به آینده و رسیدن به خواسته هایتان نکنید. اگر قرار داد شادی شما موکول به دستیابی به اهداف تان باشد در صورت نرسیدن به آن هدف، شادی را تجربه نخواهید کرد. پس هم اکنون با همین امکاناتی که دارید شاد باشید. 9- فعالیت مثبتی برای خود تعریف کنید تا احساس مفید بودن داشته باشید. 10- خاطرات شیرین و رویدادهای خوش زندگی تان را برای خود و دوستانتان تعریف کنید. نشاط و خانواده ازدواج می تواند موجب نشاط شود. مطالعات نشان داده است؛ افراد متاهل از افراد مجرد، جدا از هم و طلاق گرفته؛ با در نظر گرفتن سایر عوامل موقعیت شغلی، سلامتی و درآمدی، خوشحال ترند. فراوانی تعاملات اجتماعی با دوستان، خانواده و همسایگان مستقل از سن، جنس، وضعیت تأهل، سلامتی و بهداشت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، مالکیت خانه، اندازه خانوار، تعداد فرزندان و سرانه درآمد واقعی خانوار در سال با رضایتمندی از زندگی، همبستگی بسیار بالایی دارند. افرادی که دوستان و آشنایان خود را بیشتر می بینند از رضایتمندی زندگی بیشتر و سرگرمی بیشتری برخوردارند. نشاط و شخصیت شادکامی فردی به شخصیت افراد نیز بستگی دارد. بعضی از شخصیت ها مثل خوشبین، از خود خرسند، با اعتماد به نفس و برونگرا، با شادکامی همبستگی مثبت و با روان رنجوری هم بستگی منفی دارند. جنبه دیگر شخصیت که با شادکامی همبستگی مثبت دارد، منشأ کنترل (مکان کنترل) است. از یک سو مردم نتایج تعاملات شان را به عوامل درونی مثل انتخاب و توانمندی های خود نسبت می دهند. از سوی دیگر این نتایج را به عوامل بیرونی مثل تقدیر و سرنوشت نسبت می دهند. برای جامعه ای با نشاط اگر نشاط اجتماعی در جامعه نباشد چه رخ می دهد؟ انسان هایی که دچار افسردگی و اضطراب هستند، میزان مشارکت اجتماعی و بروز خلاقیت آن ها در محیط بشدت کاهش می یابد و زمینه برای بسیاری از کج روی ها و بزه ها فراهم می شود. تعریف شادی و نشاط و اتفاق نظر روی آن بسیار مهم است و اگر شاخص های شادی و نشاط، حدود آن را در جامعه مشخص کند، تضاد عمل در جامعه کمرنگ تر می شود به طور مثال سردرگمی افراد در برنامه های مختلف عمومی در خصوص کف زدن یا صلوات فرستادن، بیانگر وجود تضاد آموزشی در جامعه است. ضعف در زمینه آموزش های مرتبط با زندگی اجتماعی شامل اخلاق اجتماعی، مدیریت مالی و اقتصادی، آگاهی از قانون و احترام به آن، مشارکت در فعالیت های گروهی و استفاده از منابع مدرن اجتماعی، مانند اینترنت و موبایل عامل دیگری در شاد نبودن جامعه ماست. ایجاد زمینه برای پاسخگویی مناسب برای مخاطبان، برنامه ریزی جامع شهری بویژه درباره فضاهای شهری، ترافیک، آلودگی هوا و... زیباسازی مکان های مراجعه مردم و از همه مهم تر آگاهی و آگاه سازی مردم از قانون و احترام به آن، راهکارهای مفیدی برای افزایش نشاط می تواند باشد. نقش شهرداری در بین دستگاه ها تعیین کننده تر است، زیرا منظر شهری و وضع فیزیکی و ظاهری شهر در افزایش حس تعلق شهروندان به آن منطقه دخالت زیادی دارد و برعکس محیط های شلوغ و بی نظم و آلوده در افزایش استرس شهروندان نقش دارد؛ علاوه بر این نیروی انتظامی هم اگر به وظیفه خود به درستی عمل نکند و افراد احساس ناامنی داشته باشند، نشاط اجتماعی لطمه می بیند. یکی از کارکردهای مهم رسانه، ایجاد فضای شاد توأم با امید به آینده و زمینه سازی لازم برای حضور فعال آحاد جامعه در زمینه های مختلف است. برنامه هایی که در قالب طنز در شبکه های رادیویی و تلویزیونی تهیه می شوند ازجمله پرطرفدارترین برنامه های صداوسیماست. سیاست ایجاد شادی و نشاط در جامعه یکی از مهم ترین دستورکارهای اغلب این سازمان هاست. اجرای قانون نیز در این زمینه بسیار مهم است تا زمانی که قانون به طور کامل اجرا نشود و هر لحظه مردم نگران بروز تغییرات در خیابان های شهر، نرخ قیمت و... هستند، ضریب استرس افزایش می یابد و از نشاط اجتماعی کاسته می شود. جمع بندی نشاط در زندگی، احساس خوشبختی، اعتماد برابر و احساس تعهد و موارد مشابه همه در یک دسته فرهنگی قرار دارند و نشانه نگرش فرد به خود و جهان پیرامون اوست که هم ریشه در ویژگی های فرد دارد و هم شرایط اجتماعی و فرهنگی. جامعه از طرفی به وجود آورنده شرایطی است که می تواند فرد را به سوی تحقق اهداف و آرزوهای فردی رهنمون شود و از طرف دیگر زمینه ساز تحقق و ایجاد فضایی است که فرد می تواند به کنش برابر و ارتباط با همنوعانی که باعث ایجاد آرامش، امنیت و اطمینان خاطر وی برای یک زندگی مناسب باشند، مبادرت کند. نشاط در زندگی، آمیزه ای از شرایط فردی و اجتماعی و در واقع نشانه ای است از نگرش های مثبت فرد نسبت به جهان و محیطی که او را فرا گرفته و در آن زندگی می کند. شادابی و نشاط اجتماعی، امری است که میان دغدغه های زندگی امروزی و روزمره گی ها گم شده و به فراموشی سپرده شده است و از این رو بایستی برای ایجاد و گسترش شادابی و فضاهای نشاط آور در دو بعد فردی و اجتماعی تلاش شود. این امر ممکن نخواهد شد مگر این که مسئولان و سیاستگذاران در سطح خرد و کلان برای این امر برنامه ریزی و با ایجاد نهادها و سازمان های فرهنگی، فرهنگ شادی و نشاط را دوباره در جامعه زنده کنند و به صورت متعادل و متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی و ارزش های اعتقادی شهروندان و با توجه به جامعه نوین جهانی آن را بازخوانی کنند. پیشنهادات - شادی جامعه در گرو حل مسائل مهم و اساسی زندگی است. تشدید مشكلات اجتماعی می توان شادی اجتماعی را نابود سازد. بعنوان مثال، مسائل اجتماعی مربوط به ازدواج، مسکن و شغل جوانان می تواند گیرنده شادی از آن ها بوده و یا تشدید كننده انحرافات اجتماعی یا در خود فرو روی ها باشد. - آگاه سازی مردم و تقویت گرایشات آن ها در خصوص تمایز همسان پنداری شادی با لذت مادی و زودگذر و یا همان پنداری شادی با دست یابی به آرزوها، می تواند در درك بهتر شادی و نشاط مؤثر باشد. - چنانچه ضوابط شادی و نشاط جمعی تعریف نگردد، شادی ها تبدیل به عامل تخریب اجتماعی خواهند شد. بعنوان مثال آثار منفی در حوزه های فردی(اشتباده در مصادیق شادی، تبدیل شادی به عادت،زیاده روی در شادی، غفلت از یاد خدا، خود تخریبی، از بین رفتن وقار فردی، كاهش خرد، حریم شكنی ها و ..)، اجتماعی(قرار گیری در فضای احساسی، مزاحمت برای دیگران، تخریب معیارهای عرفی، دامن زدن به ناهنجاری ها، سو استفاده افراد بد خواه، ایجاد ناامنی و ...)، فرهنگی( مسخ ارزش ها و بی توجهی به سنت ها، ایجاد بدعت ها، رواج فرهنگ ولنگاری و ...)، سیاسی(كاهش مشاركت مردم در امور حیاتی و جدی، سو استفاده دشمنان و زمینه سازی برای ناآرامی ها،...)، اقتصادی(مصرف گرایی افراطی، اسراف و تبذیر،كاهش نوآوری ها و ...)و غیره از این گونه هستند. - توجه و دقت در شادسازی فضای شهری و عرصه های عمومی، مشتمل بر ساختمان ها، خیابان ها و میادین، نمادهای شهری و غیره، روی نشاط اجتماعی تأثیر معنادار دارد. - تقویت شبكه های اجتماعی ، تشویق عضویت در انها و همچنین تقویت شبكه های مروج شادی می تواند در توسعه نشاط اجتماعی موثر باشد. - تقویت بحث شادی آگاهانه در جامعه شامل فعالیت های رفتاری(ورزش، محبت به دیگران، حضور در اجتماع)، شناختی(تفكر مثبت، توجه به مواهب) و فعالیت های داوطلبانه(تلاش و كوشش، مساعی در تحقق اهداف) می تواند نشاط مثبت اجتماعی را سبب گردد. منبع : راسخون منابع گیدنز، آنتونی(1380)، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ پانزدهم. ریتزر، جرج (1388)، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی، چاپ چهاردهم. ازكمپ، استوارت (1373)، روانشناسی اجتماعی كاربردی، ترجمه فرهاد ماهر، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول. مازلو، آبراهام اچ (1367)، انگیزش و شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول. چلبی، مسعود و موسوی، محسن (1387)، بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر شادمانی در سطح خرد و کلان، مجله جامعه شناسی ایران، دوره نهم، شماره 1 و2 . دهخدا. لغت نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، مؤسسه لغت نامه دهخدا، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، 1372. كریمی، یوسف (1373)، روانشناسی اجتماعی، تهران: انتشارات بعثت. ممتاز، فریده (1381)، انحرافات اجتماعی، نظریه ها و دیدگاه ها، تهران: شرکت سهامی انتشار. فرجی، طوبی(1392)، بررسی نقش رضایت از زندگی بر میزان نشاط اجتماعی، تهران، فصلنامه مطالعات جامعه شناختی جوانان،سال چهارم،شماره دهم. هزار جریبی، جعفر و آستین فشان، پروانه (1388)، بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی(با تأکید بر استان تهران)، جامعه شناسی كاربردی، سال بیستم- شماره پیاپی (٣٣ )- شماره ١. هزارجریبی، جعفر و صفری شالی، رضا (1389)، بررسی مفهوم شادکامی اجتماعی و عوامل موثر بر آن (مطالعه موردی در استان مرکزی)، فصلنامه برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی،سال دوم، شماره 3. اصغرکیا، علی و امیری، رقیه (1392)، بررسی میزان نشاط اجتماعی و عوامل مرتبط با آن در بین شهروندان 15-64 سال شهر اهواز، فصلنامه برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، شماره 15 . بابایی، غلامرضا؛ خویی نژاد، غلامرضا(1389)، بررسی میزان نشاط و شادابی شهرمندان و راه کارهایی برای تقویت آن ، مشهد پژوهی، سال سوم، شماره 5. فرجی، طوبی(1392)، بررسی نقش رضایت از زندگی بر میزان نشاط اجتماعی، تهران، فصلنامه مطالعات جامعه شناختی جوانان،سال چهارم،شماره دهم. خورشیدی، رضا (1393)، نظریه نشاط اجتماعی (درآمدی بر را ه های ارتقای نشاط اجتماعی)، رشد آموزش علوم اجتماعی، دورة 16،شمارة 3، بهار. شیرکوند، شهرام (1392)، نقش نشاط اجتماعی در توسعه اجتماعی. اخوان بهبهانی، علی، نشاط؛ لازمه سلامت اجتماعی. مردان، سمیع الله (1391)، شادی و نشاط چیست. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده