رفتن به مطلب

خودکشی دختر دانشجو پس از مجروح کردن مشاور خوابگاه


Dreamy Girl

ارسال های توصیه شده

روزنامه اعتماد نوشت:

 

شامگاه پنجشنبه يكي از دانشجويان دختر خوابگاه [. . .]، فردي را كه به عنوان مشاور در اين خوابگاه كار مي‌كند به سرويس بهداشتي خوابگاه كشانده و با ضربات چاقو مجروح مي‌كند و پس از آن با چاقو شاهرگ هر دو دست خود را مي‌زند.

 

 

سايت تدبير ٢٤ به نقل از شاهدان عيني حادثه از حضور ماموران نيروي انتظامي نيم ساعت بعد از تماس كاركنان خوابگاه به محل حادثه خبر داده و آورده است: به گفته يكي از شاهدان عيني، بسياري از دانشجويان و مسوولان خوابگاه و حراست در صحنه حضور داشتند و تمامي ماجرا را ديدند اما به دليل ترس دخالتي نكردند و اجازه ورود به سرويس‌هاي بهداشتي را هم به دانشجويان ندادند.

 

نكته ديگر اينكه نيروي انتظامي پس از نيم ساعت به صحنه رسيد. مساله ديگر هم به حضور ديرهنگام نيروهاي اورژانس به محل حادثه برمي‌گردد، چرا كه با وجود اينكه دو بيمارستان مجهز در محدوده صد متري خوابگاه وجود دارد آمبولانس بيش از نيم ساعت بعد از حادثه به محل رسيد. ضمن اينكه نيروهاي اورژانس از برداشتن بدن نيمه جان دانشجو خودداري كرده و از دانشجويان حاضر در محل خواستند او را به بيرون منتقل كنند.

 

به گزارش تدبير ٢٤، هنوز علت و انگيزه اين دانشجو مشخص نيست اما همكلاسي‌هايش او را فردي به دور از حاشيه توصيف و از اين ماجرا اظهار شگفتي كردند.

لینک به دیدگاه

خودکشی دختر دانشجو پس از مجروح کردن مشاور خوابگاه

 

 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایت تدبیر24 ، شب گذشته اتفاقی نادر در یکی از خوابگاه های دانشگاه علامه طباطبایی تهران افتاد. دانشگاهی که نماد جامعه ی علمی و فرهنگی کشور است بسیار دور از انتظار بود. این داستان متاثر کننده از آنجایی آغاز می شود که ظاهرا یکی از دانشجویان دانشگاه فوق الذکر که در خوابگاه دانشجویی (شهید مطهری ) ساکن بوده است به دکتر خوابگاه که به عنوان مشاور در آن خانه دانشجویی حضور داشته و به دانشجویان ارائه ی خدمات میکرده است تماس گرفته و او را با ترفندی به سرویس های بهداشتی زیرزمین خوابگاه می کشاند (هنوز علت و نحوه ی رفتن دکتر به آنجا مشخص نشده است) در همین حین عده ای از دانشجویان و به گزارش شاهدان عده ای با شنیدن صدای فریاد، خود را به طبقه ی زیر زمین میرسانند و مشاهده می کنند که آن دانشجو در حال چاقو زدن به دکتر مشاوره است اما با دیدن چاقو در دستان وی می هراسند و کاری از پیش نمی برند.

 

پس از اینکه فرد چند ضربه ی چاقو بر بدن دکتر وارد می کند با دیدن افرادی که خود را به محل حادثه رساندند، دیگر راهی برای فرار خود نمیابد و به داخل یکی از سرویس های بهداشتی میگریزد، وپس از چند لحظه اقدام به چاقو زدن به دست و گردن خود مینماید.شاهدان عینی ماجرا در توضیحات خود به چند نکته ی جالب توجه اشاره کردند : یک اینکه بسیاری از دانشجویان و حراست در صحنه حضور داشتند و تمامی ماجرا را مشاهده میکردند اما بدلیل ترس دخالتی نمیکردند و اجازه ی ورود به سرویس های بهداشتی را نیز بدلیل احتمال صدمه رسیدن به دانشجویان دیگر نمیدادند. نکته ی دیگر اینکه به گفته ی شاهدان نیروی محترم انتظامی پس از حدود نیم ساعت به صحنه مراجعه کرده و در حالیکه تنها یک نیرو بوده است با بی سیم اعلام کرده است که:"مثل اینکه قضیه واقعا جدیه نیرو بفرستید". اما این نکته نیز حائز اهمیت میباشد که پس از تماس مسئولان خوابگاه با اورژانس اجتماعی ، آنها از حضور در محل ممانعت و حضور خود را پس از نیروهای انتظامی موکول کرده است که این اتفاق در عمل نیز نیفتاده و دانشجوی خاطی اقدام به خود کشی کرده است ، اما نیروهای اورژانس علی رغم اینکه دو بیمارستان مجهز در محدوده ی صد متری خوابگاه وجود دارد رسیدن آمبولانس بیش از نیم ساعت به طول انجامیده و با مراجعه ی حضوری دانشجویان به بیمارستان هیچ آمبولانسی به محل جرم اعزام نشده است اما پس از رسیدن اورژانس ، به گفته ی دانشجویان ،خود نیروها از برداشتن بدن نیمه جان دانشجو خودداری کرده و از دانشجویان حاظر در صحنه خواستند که وی را بند کرده و به بیرون منتقل کنند.

 

علت و انگیزه ی رفتار دانشجوی خاطی هنوز مشخص نیست اما طبق شنیده هایی که از هم کلاسی های وی به عمل آمده است او را فردی به دور از حاشیه و با رفتاری آرام توصیف کردند و دوستان وهمکلاسی های نزدیک به وی از این ماجرا بسیار تعجب کرده اند.

 

اما نکته های قابل پیگیری و تاثر بار قضیه اینجاست که دانشجوی فوق الذکر خودش نیز در رشته ی مشاوره و در مقطع تحصیلی ارشد در حال تحصیل بوده است و جای سوال است فردی که خود باید به افراد جامعه و دیگران مشاوره بدهد و هدف زندگی خود را نیز در این راه قرار داده است چه اتفاقی باعث می شود که وی دست به این عمل بزند یا به تعبیر دیگر میتوان گفت چه جو و فضایی برای دانشجویان حاکم بر خوابگاه است که یک دانشجوی ارشد آن هم در رشته ی مشاوره باید همچین عملی از خود بروز دهد.

 

نکته ی دیگر و جالب توجه اینجاست که شنیده ها حاکی از آن است که این دانشجو اصلا واساسا حضورش در خوابگاه غیر قانونی بوده است، باید گفت عملکردحراست چگونه بوده که فردی چند مدت بصورت غیرقانونی در خوابگاه ساکن باشد و پس از این همه رفت و امد متوجه غیر قانونی بودن او نشدند. با این عملکرد ونداشتن تدابیر امنیتی چگونه خانواده ها میتوانند به خوابگاه ها اعتماد کنند و فرزندان خود را به مسلخ مرگ روح وجسم حواله کنند و خوابگاهی که از ابتدایی ترین تدابیر امنیتی یعنی گیت هایی که اکنون در بیشتر خوابگاه های دانشجویی نصب میباشد بی بهره است چگونه نظارت های امنیتی را انجام میدهد؟ تمام اینها علامت سوالهای بزرگی است که چرا قبل از این اتفاقات مسئولین و دانشگاه به فکر آن نبودند و اکنون ترس و استرس و دلهره برای دانشجویان، بی اعتمادی برای خانواده ها و از همه مهمتر اوضاع و احوال خانواده ی دکتر مضروب را چه کسی جوابگوست؟ چگونه غیرقانونی بودن رفت و آمد این دانشجو توجیه می شود؟

 

 

لینک به دیدگاه

عجب آدمی مشاورراکشتی عیبی نداره مشاورکارش اینه حالا چراخودت راکشتی!عجب رفقای بامعرفتی!یادبگیرین!اینم یک روشی برای برای خالی کردن خشم درون !

لینک به دیدگاه

 

 

 

نكته ديگر اينكه نيروي انتظامي پس از نيم ساعت به صحنه رسيد.

 

مساله ديگر هم به حضور ديرهنگام نيروهاي اورژانس به محل حادثه برمي‌گردد، چرا كه با وجود اينكه دو بيمارستان مجهز در محدوده صد متري خوابگاه وجود دارد آمبولانس بيش از نيم ساعت بعد از حادثه به محل رسيد. ضمن اينكه نيروهاي اورژانس از برداشتن بدن نيمه جان دانشجو خودداري كرده و از دانشجويان حاضر در محل خواستند او را به بيرون منتقل كنند.

 

ینی نمیدونم اصن چی بگم؟!!!

خیلی احمقانه ست......

اگه دست من باشه همچین مامور اورژانسی رو میدم دستش رو قطع کنن تا درس عبرتی شه برای دیگران....

درسته که شغل بسیار بسیار بسیار سختیه اما باید بررسی کنی و ببینی که اگه نمیتونی انجامش بدی این شغل نپذیری.

 

حالا با اورژانس کاری ندارم اما نیروی انتظامی واقعا مزخرفهههههههههه:icon_razz:

 

یه بار تو یه فروشگاهی بودم که یه پلیسی هم اونجا بود که دوست فروشنده بود.داشتن باهم صحبت میکردن که به پلیسه بیسیم زدن که در فلان منطقه دعوا شده و سریعا خودت رو به اونجا برسون و پلیسه هم گفت چشم.

بعد پلسه به فروشنده گفت یه چای بریز بخوریم ، فروشنده گفت:

مگه نمیری اونجا؟

الان همدیگه رو میکشن؟!!

پلیسه گفت بزار کارشون تموم شه بعد میرم.

فعلا یه چای بریز بخوریم......

 

 

همیشه تو حوادث دعوا و چاقو کشی و قمه کشی دیر میرسن که همه چی تموم شده باشه و یه وقت خدایی نکرده خودشون آسیبی نبینن!:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه
ینی نمیدونم اصن چی بگم؟!!!

خیلی احمقانه ست......

 

حالا با اورژانس کاری ندارم اما نیروی انتظامی واقعا مزخرفهههههههههه:icon_razz:

 

یه بار تو یه فروشگاهی بودم که یه پلیسی هم اونجا بود که دوست فروشنده بود.داشتن باهم صحبت میکردن که به پلیسه بیسیم زدن که در فلان منطقه دعوا شده و سریعا خودت رو به اونجا برسون و پلیسه هم گفت چشم.

بعد پلسه به فروشنده گفت یه چای بریز بخوریم ، فروشنده گفت:

مگه نمیری اونجا؟

الان همدیگه رو میکشن؟!!

پلیسه گفت بزار کارشون تموم شه بعد میرم.

فعلا یه چای بریز بخوریم......

 

 

همیشه تو حوادث دعوا و چاقو کشی و قمه کشی دیر میرسن که همه چی تموم شده باشه و یه وقت خدایی نکرده خودشون آسیبی نبینن!:banel_smiley_4:

 

 

همه چیزمون به هم میاد :sigh:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...