Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۴ بدن همه جانوران، از انسان گرفته تا گنجشک، از سلول درست شده است. سلولها در دوران جنینی تکثیر میشوند و بعد در اثر تمایز گروههای مختلفشان اندامها بوجود میآیند. همین تمایز پیدا کردن است که باعث تفاوت سلولهای قلب با سلولهای مغز و کبد میشود. نتیجه تکثیر و تمایز سلولی این است که اندازه بدن جانور بزرگ میشود و اندامهایش شکل میگیرند. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از بی بی سی، همه انواع سلولها از سلولهای بنیادین درست میشوند اما دستهای از همان سلولهای بنیادین از همان دوران جنینی بطور مداوم تکثیر میشوند و از بین میروند ولی هرگز تمایز پیدا نمیکنند. در نتیجه این سلولها هیچ اندامی را نمیسازند و همیشه به همان شکل اولیه خودشان باقی میمانند. اینها همان سلولهای بنیادین معروف هستند که همه جا اسمشان را میشنوید و دربارهشان میخوانید. بخش هیجانانگیز داستان در این است که همان سلولهای بنیادین تمایز پیدا نکرده را میشود به سلولهای قلبی، مغزی و کبدی تبدیل کرد. یک نکته را همینجا بگویم که متوجه مهمترین قسمت موضوع بشوید، مثالها را هم از بدن انسان میآورم که تصورش برایتان سادهتر باشد. سلولهای بنیادین از دوران جنینی در بدن انسان وجود دارند و مرتب و بدون تغییر بازتولید میشوند، این را که گفته بودم. وقتی به بزرگسالی میرسیم باز همان سلولهای بنیادین به همان شکل دوران جنینی در بدن ما وجود دارند، اما تفاوتش این است که حالا به جای این که در بدن یک جنین باشند در بدن یک بزرگسال قرار گرفتهاند. همین تفاوت یعنی این که ما با دو نوع سلول بنیادین سر و کار داریم: سلولهای بنیادین جنینی و سلولهای بنیادین بالغ. تفاوت اصلی این دو نوع سلول در این است که سلولهای بنیادین جنینی را میشود به آسانی به هر نوع سلولی دیگری تبدیل کرد ولی سلولهای بنیادین بالغ در هر اندامی که باشند برای تبدیل به سلولهای همان اندام مناسبترند. خوب وقتی درباره سلولهای تمایز یافته مثل سلولهای قلب حرف میزنیم این را میدانیم که چنین سلولهایی قادر نیستند خودشان را تکثیر کنند و وقتی از بین میروند چیزی جایگزینشان نمیشود. اما سلولهای بنیادین حتی در خارج از بدن و در شرایط آزمایشگاهی هم میتوانند مدام خودشان را تکثیر کنند و زنده بمانند. منتها یک سوال بیجواب این است که چطور میشود که سلولهای بدن بزرگ میشوند و تمایز پیدا میکنند ولی سلولهای بنیادین هرگز تغییر نمیکنند و دست نخورده باقی میمانند؟ درست انگار توانایی داشته باشید همه بدنتان که بزرگ میشود اما پاهایتان را آنقدر کوچک نگه دارید که بتوانید کفشهای دوران نوزادیتان را بپوشید. سلولهای بنیادین کجا هستند؟برای جواب دادن به این سوال باید اول شما را به یک درمانگاه نازایی ببرم. وقتی یک زوج دچار مشکل نازایی هستند سلولهای جنسیشان را در بیرون از بدن لقاح میدهند و وقتی سلول تخم تشکیل شد آن را به رحم مادر منتقل میکنند. نام این روش بارداری ivf یا لقاح خارج بدن است و همیشه یک سلول لقاح یافته که از آمیزش سلولهای جنسی نر و ماده بوجود میآید برای تولید یک جنین کافیست. اما بطور معمول زوجها تعداد بیشتری سلول جنسی نر و ماده برای موفقیت عمل ivf در اختیار مراکز درمانی قرار میدهند. سلولهای بنیادین جنینی از لقاح دادن همین سلولهای جنسی اهدایی و تشکیل تخم، و البته با مجوز قانونی، به دست میآیند. وقتی سلول تخم به چهار یا پنج روزگی میرسد شبیه به یک توپ خیلی کوچک میشود. این توپ سه تا لایه سلولی دارد که لایه داخلی آن شامل ۳۰ عدد سلول است. این ۳۰ عدد سلول که اسمشان سلولهای لایه داخلیست همان سلولهای بنیادین جنینی هستند که آنها را در ظروف آزمایشگاهی نگهداری میکنند. اما سلولهای بنیادین بالغ را کجا باید پیدا کرد؟ جواب این سوال را که بنویسم از یک موضوع دیگری هم سردرمیآورید. جواب این است که در بافتهای مختلف بدن نقاطی هست که به نام منطقه تقسیم نشدنی معروفند. در پوست، در کبد، در عضلات، در رگهای خونی، در مغز استخوان و در مغز چنین نقاطی وجود دارد. سلولهای بنیادین بالغ در همین مناطق تقسیم نشدنی قرار دارند و معروفترین روش استفاده از آنها پیوند مغز استخوان است. اما سلولهای بنیادین در این مناطق تقسیم نشدنی گاهی تحت تاثیر عوامل نامعلوم شروع به زیاد شدن بدون کنترل میکنند، سرطان از همینجا شروع میشود. این همان موضوعی بود که حالا از آن سردرآوردید. مهمترین تفاوت سلولهای بنیادین جنینی و بالغ این است که سلولهای جنینی را میتوانید در محیط آزمایشگاهی نگهداری کنید و اگر نیاز به تعداد زیادتری از آنها بود تکثیرشان کنید ولی سلولهای بنیادین بالغ را به سختی میتوانید در محیط آزمایشگاهی حفظ کنید. یک تفاوت دیگر هم این است که سلولهای جنینی را میتوانید از هر جنینی بگیرید و به هر نوع سلول دیگری برای افراد دیگر تبدیل کنید ولی سلولهای بالغ را از بدن هر کسی که بگیرید راحتترین کار این است که به سلولهای بافت همان فرد تبدیلشان کنید، با این مزیت که سلولها برای دستگاه ایمنی بدن فرد دریافت کننده آشنا هستند و آنها را رد نمیکند. با سلولهای بنیادین چه کارهایی میشود کرد؟به نظرم این سوال را میتوانید جواب بدهید ولی تضمین نمیکنم جوابتان درست باشد. به احتمال زیاد میگویید هر جا بافت معیوبی بود میشود سلولهای بنیادین را در آزمایشگاه تکثیر کرد و یک بافت جدید ساخت و جایگزین بافت معیوب کرد. برای همین گفتم تضمین نمیکنم چون داستان در عمل به همین سادگیها هم نیست. چرا؟ دلیل عمدهاش در این است که هنوز پیامهایی که سلولهای بدن برای هم میفرستند به درستی شناخته نشدهاند. این پیامها همگی شیمیایی هستند و توسط ژنها کنترل میشوند ولی تعداد و تنوعشان بسیار زیاد است. شبیهسازی پیامهایی که ژنها ارسال میکنند در شرایط آزمایشگاهی هم آسان نیست و در نتیجه تولید بافتهای سلولی بسادگی صورت نمیگیرد. حتی وقتی چنین بافتهایی در آزمایشگاه درست میشوند، واکنش دستگاه ایمنی بدن به آنها قابل پیشبینی نیست و هر اشتباه کوچک در نوع سلولها میتواند منجر به رد بافت در بدن دریافت کننده شود. مثال سادهاش اینطوریست که توی خانهتان نشستهاید و صدای یک نفر را از توی خیابان میشنوید که بلند و کشیده میگوید “آی لاو سوزی”. پیش خودتان میگویید چه انسان شریفیست که روز روشن دارد با صدای بلند عشقش را نثار خانم سوزی میکند. میروید که این عاشق دلخسته را ببینید اما آن بیرون با یک انسان شریف دیگری روبرو میشوید که بلند و کشیده دارد میگوید “آی لحاف دوزی”. اما به نظر میرسد تشخیص دقیق صدای بلند و کشیده عاشق دلخسته از آن لحافدوز شریف در زمینه سلولهای بنیادین دارد آرام آرام میسر میشود. منبع: سایت پزشکان بدون مرز لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده