رفتن به مطلب

تنها خودت باعث میشی که محدود بشی.


fakur1

ارسال های توصیه شده

یه خانم معلول که بعد از فارغ التحصیلی در اثر یه تصادف در ترکیه قطع نخاع شده بود با سعی و تلاش هم تحصیلاتشو به پایان رسوند و هم اینکه الان تو دوره جدید بعنوان نماینده مردم راهی مجلس شد.

ولی خیلی ها چنین نیستند. یه خونه 70 متری محدودشون میکنه. نون که گرون میشه محدود میشن. بنزین که گرون بشه محدودیت اینام شدید تر میشه. بخاطر گذشته شون محدود میشن. حتی دوکلوم مشاجره هم اینا رو محدود میکنه. اگه با این چیزا محدود بشی , کاری از دست کسی برات برنمیاد. خودکرده را تدبیر نیست. چه جوری میشه به این جور افراد کمک کرد که طور دیگری بیاندیشند؟

لینک به دیدگاه

یه جایی خوندم " مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی بدان که زندگی میکنی "

حتی هر چقدر هم کم و از فاصله دور ودر حد یک کلمه یا یک لبخند

لینک به دیدگاه

«خفاش کوچولو جیغ کشید: آهای ! لطفا یکی کلید تاریکی را بزنه من از روشنایی دارم زهره ترک می شم! شل سیلور استاین!»

 

 

شاید شما هم داستان آن پسر را شنیده باشید که دلش برای اردکی که کثیف بود و پرهایش چرب شده بود سوخت. او را به حمام برد و پرهایش را با مهربانی و دقت با اب و صابون شست. باقی داستان در دام یک درامای غم انگیز گرفتار می شود. حدس بزنید وقتی اردک معصومانه و براساس غریزه وارد آب می شود چه اتفاقی می افتد!او به داخل آب رفت اما برنگشت! چون پر هاش چرب نبود و اون غرق شد. نتیجه ی داستان ساده است :« هیچ وقت آنچه برای خود می پسندی برای همه نپسند!»

لینک به دیدگاه

من فکر میکنم اول از همه بستگی به شخصیت خود فرد داره و اینکه چقد هدف منده

 

بعضی انسان ها هستن ذاتا دنبال بهترین هان حتی اگه معلول باشن و برعکس

 

البته من اینجور فکر میکنم

 

بعدش ایجاد انگیزه بیشتر از طرف سایرین

لینک به دیدگاه

من فکر میکنم اول باید اندیشه رو بهشون یاد بدیم هرچه قدر قدر فکر ادمی باز تر باشه اهداف بلندتری برا خودش ترسیم میکنه ...

و خوب دوست خوبمون هم گفتند خوبی رو نثارشون کنیم و همینطور موج مثبت بهشون بدیم تا با انرزی تر قدم بردارند و دایره محدودیت رو شعاعشو بیشتر و بیشتر کنند تا دیوارری دیگه دیده نشه

لینک به دیدگاه
«خفاش کوچولو جیغ کشید: آهای ! لطفا یکی کلید تاریکی را بزنه من از روشنایی دارم زهره ترک می شم! شل سیلور استاین!»

 

 

شاید شما هم داستان آن پسر را شنیده باشید که دلش برای اردکی که کثیف بود و پرهایش چرب شده بود سوخت. او را به حمام برد و پرهایش را با مهربانی و دقت با اب و صابون شست. باقی داستان در دام یک درامای غم انگیز گرفتار می شود. حدس بزنید وقتی اردک معصومانه و براساس غریزه وارد آب می شود چه اتفاقی می افتد!او به داخل آب رفت اما برنگشت! چون پر هاش چرب نبود و اون غرق شد. نتیجه ی داستان ساده است :« هیچ وقت آنچه برای خود می پسندی برای همه نپسند!»

 

:ws28:

 

این الان دارم بود؟

لینک به دیدگاه
(این الان دارم بود ) که نوشتی یعنی یه جمله است؟ :ws28:

آهان میخواستی بپرسی یه درام هست ؟ آره . یه درام غم انگیز.

 


  •  
     

 

میام میزنمتاااااااااw000.gif

 

صبح تا حالا از چشمام کار کشیدم خب اشتباه شد:whistle:

 

حالا درام بود یا نه ؟:ws3:

لینک به دیدگاه

  •  
     

 

میام میزنمتاااااااااw000.gif

 

صبح تا حالا از چشمام کار کشیدم خب اشتباه شد:whistle:

 

حالا درام بود یا نه ؟:ws3:

دروغ نگو. چشای به اون قشنگی هیچوقت خسته نمیشن. :icon_gol:

لینک به دیدگاه
همین که گفتم یه مثال زنده و یک آزمایش بود. با یک کلمه یا جمله محدود نشو. :a030:

 

بعله

 

متوجه منظورت شدم

نکته ی خیلی ریز و در عین حال جالبی داشت:a030:

لینک به دیدگاه

کاری انجام بده که دوستش داری . در جستجوی حرفه و مسیری باشید که به زندگی شما جهت ، مقصد و خشنودی می دهد .هدف ها را تشخصی دهید و برای هدف هایی که به زندگی شما معنی و ارزش می بخشد تلاش کنید .این کار فقط به سلامتی روحی و انگیزه داشتن شما کمک نمی کند ، بلکه باعث می شود شما در زمان های سختی احساس بهتری داشته باشید و التیام بخش شما خواهد بود .

آیا شما در روز شنبه صبح از تخت خود می پرید و پیش به سوی پیشرفت و کارهای این هفته می روید؟ اگر پاسخ شما خیر است بیشتر فکر کنید تا دلیلش را پیدا کنید .

لینک به دیدگاه

ابتداازتمامی شماپوزش می خواهم اگرنوشتم کاملامفهوم نیست چون چنددقیقه پیش اعصابم خوردشدزدم یه شیشه راشکوندم اینجاچندموضوع رامی شودگفت یکی خشم ،احساس گناه،واینکه نمی تواندتصمیم درست بگیرد.

وقتی که خشمگین هستی باعث می شوددیگرنتوانی تصمیم درست رابگیری .بهتراین خشمی که درونت راگرفته خالی کنی فریادبزن چیزی رابشکن کیسه بکس بگیروبامشت بزن وسرکیسه دادبزن البته بالش هم می توانی و...

بعداخالی که شدی درآرامش فکرکن بهترین تصمیم رامی توانی بگیری!

برفرض دستی ندارم نبایدبگی چون ناقصم زندگی تعطیل نه اینجوری نگاه کن زندگی جدیدآغازشداصلاخوب شدازیکنواختی درامدیم تجربه ای جدیددرخودت نگاه کن شایدبرتری داری که کسی ندارددرست این فردیک دست نداره ولی بادقت می فهمه سخنورخوبی است .

درآخردوتاکتاب معرفی می کنم که واقعاخوبه بخونی متوجه می شوی شفای زندگی ونیروی درون اثرلوییزهی

ازفکورپوزش می خواهم اگربه موضوع ربطی نداشت به همون دلیل ابتدااست

لینک به دیدگاه

اول از همه باید ترس رو از وجودشون گرفت ترس که ریخت آدم دل و جرات پیدا میکنه ترس که ریخت محدود نمیشه ترس دست و پای آدمی رو میبنده ترسه که بریزه فکر رسیدن به هدف و خوشبختی و نامحدود شدن میاد سراغ آدم و اینجاست که باید راه رسیدن بهش رو یاد داد و تلاش مستمرو

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...