ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۴ احمد کایا (Ahmet Kaya) در خزان ١٩٥٧ در خانوادهی کردي- تركي به دنیا آمد ولی شرایط سیاسی و اجتماعی این کشور زندگی کایا را همیشه به مثل خزان نگهداشت. پدرش در فابریکه نساجی شهر مالاتیا کار میکرد و زندگی فقیرانهای داشت. سه سال پس از تولد کایا، ترکیه که هنوز از فاجعه جنگ جهانی دوم سر بلند نکرده بود، شاهد کودتای نظامی بود که رییس جمهور و تمام وزیرانش را به چوبه دار فرستاد. پدر کایا متوجه علاقه پسرش به موسیقی شد و در جشن شش سالگیاش باقلاما (سه تار ترکی) را به او هديه داد. کایا در نه سالگی در جشنواره روز کارگر برای اولین بار روی صحنه رفت و تمام شب همکاران پدرش را دلباخته صدا و موسیقیاش نمود. سه سال بعد کودتای نظامی دیگری در ترکیه روی داد که کارگران دیگر خواب چنین جشنواره ها را نمیدیدند و حتي واژه «کارگر» را به زبان آورده نمیتوانستند. در ١٩٧٠ بازهم کودتای نظامی به وقوع پیوست که شمار زیادی از محصلان و کارگران را روانه زندان نمود. خانواده کایا برای امرار زندگی به استانبول نقل مکان نمود. نفوس غرب ترکیه روز به روز زیاد شده میرفت و همچنان شکاف در میان طبقات اجتماعی این کشور. وضعیت سیاسی کشور رو به دو قطبی شدن میرفت و خبر کشتار در دانشگاه های این کشور شدت مییافت. کایا برای کمک به خانوادهاش مدرسه را ترک کرد و این بار کوچه و خیابان را از دید دیگری نگریست که بر موسیقیاش نیز تاثیرگذار بود. او با دیدن بی عدالتی ها و مظالم اجتماعی نمیتوانست خاموش بماند و به جنگ آن نرود. کایا یکجا با دوستانش در سرتاسر ترکیه سفر میکرد و کنسرت و نمایش رقصهای محلی را برگزار مینمود. در این برنامهها کایا باقلاما را در بغل گرفته و میخواند و در راهپیماییهای «شبهای انقلابی» که توسط اتحادیههای صنفی و انجمنهای محصلان ترتیب داده شده بود، شرکت میجست. بدینوسیله کایا میخواست برای حقوق ابتدایی هموطنانش مبارزه نماید. مخصوصا او مدافع حقوق کرد های ترکیه بود که همیشه تحت حاکمیت ناسیونالیست های ترک به مثابه ملیت تحت ستم از همه حقوق شان به دور نگهداشته شده مورد ظلم و فشار قرار دارند. در اول می ١٩٧٧ در جریان راهپیمایی در «میدان تکسیم»، کایا یک دوستش را در اثر شلیک گلوله مرد ناشناس بر راهپیمایان از دست داد، اگر چه کایا موفق به فرار شد ولی درد مرگ دوستش ضربه سهمگینی بر او بود. «میدان تکسیم» همیشه مرکز تجمع تظاهرکنندگان آزادیخواه ترکیه بوده؛ در ١٦ فبروری ١٩٦٩، ١٥٠ معترض چپ توسط مخالفان راست زخمی شدند که در تاریخ ترکیه به نام «یکشنبه خونین» یا «قتل عام میدان تکسیم» مشهور است. در ١ می ١٩٧٧ نیز ٣٦ معترض چپ توسط افراد مسلح راست به قتل رسیدند. در ١٩٨٠ سومین و بزرگترین کودتای نظامی در ترکیه رخ داد که زندگی اکثریت مردم این کشور را دگرگون کرد. اکثریت دوستان کایا گرفتار و به جاهای نامعلومی برده شدند و حق ارتباط با بیرون به آنان داده نشد. امروز گفته میشود که حدود ٦٠٠ هزار تن تحت عناوین مختلف زندانی و هزاران تن شان در زیر شکنجه جان دادند. هزاران تن دیگر مجبور به فرار و کسب پناهندگی از کشورهای دیگر شدند. اما تمام این اتقافات خونین کایا را مصمم تر ساخت تا با هنرش به جنگ ارتجاع و استبداد برود. او از طریق آهنگهایش به یاران دربندش روحیه میبخشید. کایا در صدد نشر آلبومی از آهنگهایش شد ولی بنابر خفقان حاکم در کشور و مضمون اعتراضی، آزادیخواهانه و اجتماعی آهنگ-هایش، هیچ شرکت موسیقی حاضر به نشر آلبومش نشد. بالاخره به کمک دوستانش اولین آلبومش را به نام «گریه نکن عزیزم» در سال ١٩٨٥ منتشر کرد. مضمون سرودهایش آنقدر اعتراضی بودند که در آن زمان حتا شنیدن این نوع آهنگها جرم محسوب میشد چه رسد به این که فردی آن را بسراید. چند روز بعد از نشر این آلبوم، تمام کاستهایش از بازار توسط پولیس جمعاوری شد و کایا را دستگیر کردند و در جریان محاکمه قاضی در مورد تصنیف آهنگهای این آلبوم پرسشهای زیادی از کایا نمود. بخصوص در مورد این بند که سروده بود: «در آن دوردست سرزمینی است که آنجا خوشبختی است.» ولی این آلبوم دوباره اجازه پخش را یافت که نخست در زندانها و پس از آن در خیابانها شهرت یافت. حال کایا به زبان زندانیان سیاسی و خانوادههایشان شان تبدیل شده بود. در جریان ثبت دومین آلبومش به نام «دل تنگی برای غمها» با گولتن هدیالوگلو، دختر فعال سیاسی که در جریان کودتای ١٩٨٠ گرفتار و چهار سال را در زندان سپری نموده بود، آشنا شد و با هم ازدواج نمودند. کایا در سرتاسر ترکیه به سمبول مقاومت و مبارزه شهرت یافته بود و در شهرهای مختلف این کشور به اجرای کنسرت میپرداخت و پس از هر کنسرت دستگیر و بازجویی می-شد ولی به علت محبوبیتی که میان مردم داشت، دولت قادر نبود برای مدت طولانی او را در بند نگهدارد. روزی گولتن شعری را به نام «ترانهی شفق» در دسترس کایا قرار داد که از «نوزاد چليك» شاعر ترکی بود که بنابر افکار سیاسیاش در انتظار اعدام بود. او این شعر را برای مادرش سروده بود. کایا آلبوم سومش را به این نام منتشر کرد که آهنگ این شعر و متباقی آهنگهایش را خود کمپوز کرده بود. آلبوم «ترانه شفق» به شهرت کایا افزود چون باوجود سپری شدن شش سال از کودتا، هنوزهم صدها هزار زندانی سیاسی ترکیه در انتظار حکم نهایی دوسیههای شان را میکشیدند و مادران و پدران این زندانیان در عقب درهای زندان با چشم گریان در انتظار دلبندان شان بودند. باوجود ممنوع بودن صدا و چهره کایا در تلویزیونها و رادیوهای دولتی (در آن زمان کانالهای تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود نداشت)، او در میان دوستدارانش راهش را باز کرده بود و مردم چهره او را از طریق روزنامهها و کنسرتهایش میدیدند. با نشر آلبوم چهارم و پنجماش دیگر مطبوعات ترکیه از شهرت کایا که آلبومهایش در صدر پرفروشترین آلبومهای ترکیه قرار گرفته بودند، نمیتوانستند چشمپوشی نمایند و در روزنامهها در سرخط اخبار قرار گرفت. ولی در عین زمان او هر روز به محکمه نیز احضار می-شد. در ١٩٨٨ و ١٩٨٩ دو آلبوم دیگر انتشار داد. مشهورترین البوم او «ترانه ها برای کوه ها» نام داشت که با فروش حدود سه میلیون نسخه تا هنوز منحیث پرفروش ترین البوم ترکیه شناخته میشود. در ١٩٩٠ برای اولین بار فرصت یافت تا در «پارک گلهانه» برای ١٥٠ هزار تماشاچی کنسرت بدهد ولی در جریان اجرای کنسرت پولیس با فیرهای هوایی تعداد زیادی از دوستدار کایا را زخمی نمود و یکبار دیگر کایا برای پوشیدن دستمال زرد-سرخ-سبز که رنگ-های نمادین خلق کرد میباشند و توسط یکی از بینندگان در جریان کنسرت به او داده شده بود، به محکمه فراخوانده شد. در کنار هنر موسیقی، کایا به کمک کارگران، محصلان و قربانیان کودتا نیز میشتافت. در ١٩٩٣ برای شرکت در تجلیل از روز اول می به کوبا رفت و با هنرمندان و دولتمردان آن کشور دیدار نمود. در ١٩٩٥ مادرانی که دلبندان شان برای تحقیق توسط دولت برده شده بودند ولی دیگر هرگز از آنان خبری نبود، برای جستجوی گمشدگان شان روزهای شنبه در مقابل «لیسه گلاته سرای» (که قدیمیترین مکتب در ترکیه میباشد و افراد سرشناس ترکیه مانند ناظم حکمت از جمله فارغالتحصیلان آن هستند)، جمع میشدند و خواهان وضاحت سرنوشت آنان بودند. این جنبش به نام «مادران شنبه» شهرت یافت و دولت شروع به سرکوب این جنبش نمود. کایا که در ترانههای گذشتهاش نیز از درد و رنج مادران زندانیان حرف زده بود، در کنار این جنبش ایستاد و برای دفاع از آن آهنگی را به نام «مرا پیدا کن مادر» سرود و آلبومش را نیز در همان سال به این نام منتشر کرد. مرا پیدا کن دیشب در رویاهام دیدمت دلم برایت تنگ شده باز دستت در دستانم بود و چشمانت گریان اشکهایت را پاک کردم، مادر! شیشهها به زمین افتاد. دستهام در درون خون بیا کنارم، کنارم مادر در دو طرفم دو پلیس و دستهام در دستبند مرا پیدا کن مرا پیدا کن مادر دیشب در رویاهام دیدمت دلم برایت تنگ شده مادر اشکی که از چشمهایت سرازیر شد، من بودم بر سینهات افتادم بگو، آیا جانت سوخت مادر شیشهها به زمین افتاد دستهام خونین شد، بیا کنارم، کنارم مادر در دو طرفم دو پلیس و دستهام در دستبند مرا پیدا کن مرا پیدا کن مادر کایا در تمام سالهای آوازخوانی با شعرای بزرگ ترکیه همکاری کرد. علاوه بر هایال اوغلو، بزرگانی همچون آتیلا ایلهان و اورهان کوتالاز جمله شعرائی بودند که کایا از شعرهای آنها استفاده میکرد. آهنگهای دلنشین کایا با آثار این شاعران مردمی ترکیه، به کارهای کایا نفس تازه بخشیده بود که باعث گردید آهنگهای او همچون تیری در مبارزه علیه دولت سرکوبگر و مرتجع ترکیه نقش ادا نمایند. کایا در ١٩٩٨ جایزه «خواننده سال» را توسط رای مردم برای سومین بار حاصل نمود. در شب ١٠ فبروری ١٩٩٩، محفل اهدای جوایز با حضور مشهورترین هنرمندان ترکیه برگزار شد. کایا برای دریافت جایزه بر روی استیج رفت و چنین بیان داشت: «با سپاس از "بنیاد حقوق بشر"، "مادران شنبه"، تمام کارمندان رسانهها و مردم ترکیه، باید بگویم که قرار است تا در آلبوم بعدیام آهنگی به زبان کردی بخوانم و برایش ویدیو نیز بسازم. میدانم که انسانهای شجاعی وجود دارند تا این آهنگ را نشر کنند، ولی اگر این کار را نکنند، برای مردم ترکیه چه جواب خواهند داد.» در کشوری که دولتهای مستبدش زبان کردی را قدغن نموده استفاده از آن را جرم میپنداشتند، کایا این آهنگ را زمزمه نمود. حضار تالار که عمدتا ناسیونالیست های ترک بودند شروع به غوغا و دشنام دادن نمودند. کایا آهنگش را تا آخر خواند و با لبخند به سوی چوکیاش رفت اما بازهم با دشنام و حتا برخورد فزیکی سرشناسترین هنرمندان و ژورنالیستان ترکیه روبرو شد. بالاخره مجبور شد در محاصره کارمندان امنیتی و کامرههای تلویزیون تالار را ترک گوید. کایا که به گرفتاری رفتن به محکمه عادت کرده بود اینبار با لقب «خاین» برخورد. فردای آن روز تمام رسانههای مهم ترکیه او را فقط برای استفاده از زبان کردی، خاین خطاب کردند. احمد کایا: «من همیشه بر لبه پرتگاه قدم میگذارم و از این کار باکی ندارم.» پس از آن مشهورترین روزنامه ترکیه به نام «حریت» یا آزادی، عکسی از کایا در کنسرتی در برلین که در عقب استیج نقشهای از سرزمین کردستان ترکیه دیده میشد به نشر رسانید که بعدها معلوم شد این عکس توسط خود این روزنامه دستکاری شده بود. محکمه کایا را احضار نمود و در کنار متهم ساختنش به خیانت، او را همکار حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک.) نیز قرار داد و متهمش نمود که به دفاع از عبدالله اوجالان رهبر زندانی این حزب پرداخته است. کایا بعد از ثبت آهنگ کردی در استودیوی شخصیاش، ترکیه را یکجا با همسر و دخترش به مقصد پاریس ترک گفت. محکمه در غیابش او را به ده سال حبس محکوم نمود. در پاریس کایا به اجرای کنسرت و تولید آهنگهای جدیدش ادامه داد، تا این که در صبح ١٦ نومبر ٢٠٠٠ در سن ٤٣ سالگی فوت کرد. هرچند علت مرگ وی سکته قلبی عنوان شد اما هوادارانش مدعی اند که دولت ترکیه در همکاری با دولت فرانسه بخاطر پافشاری او بر دفاع از حقوق کردها، کایا را مسموم نموده است. فردای آن روز ٣٠ هزار تن برای اشتراک در جنازه احمد کایا به پاریس آمدند و با خواندن دستجمعی آهنگهایش او را در قبرستان «پرلاشز» به خاک سپردند. همسرش با بازگرداندن جنازهاش به ترکیه مخالفت نمود و اظهار داشت که ترکیه فعلا شایستگی آن را ندارد که مرد بزرگی چون او در خاک آن دفن گردد و تنها زمانی که یک رژیم دموکراتیک در آنجا سرکار آید و ترکیه به آزادی برسد، با انتقال جسد کایا موافقت خواهد نمود از کایا در مجموع ٢٢ آلبوم به جا مانده که ١٩ آن در حیاتش و ٣ آن بعد از مرگش به نشر رسیده اند. کایا برای رکگویی و شهامتش شهرت داشت و میگفت که همیشه بر لبه پرتگاه قدم میگذارد و از این کار نیز هیچ ابایی ندارد و همیشه کفنش را با خود در جیبش حمل میکند. بنابر مضمون اعتراضی آهنگهای احمد کایا، از او به عنوان بنیانگذار سبک معترض و موسیقی آزاد در ترکیه یاد میگردد. چنان که در آهنگ «سرپیچی میکنم» میخواند سرپیچی میکنم پاسخ میدهم: از مادرانی که دست بر کمر دارند از زندانیها، و دردها خیلی بحث میکنم چون که از آنانی که سر در خاک پنهان میکنند متنفرم سرپیچی میکنم. و قول میدهم که مکانهای پست آرامگاه کایا در قبرستان پرلاشز فرانسه و کارهای پست نام شان با نام من یاد نشود گلی هستم در جنگل خلق؛ فوران کردم سرپیچی میکنم. من نوک چاقوی هستم که جنگیده برای خلقش سرپیچی میکنم، هی دوباره میگویم از ترسهای چشم بسته از قدغنها، از هجومها هرگز عقب نمیشینم زیرا که از خفاش خونآشام دیوانه شدم سرپیچی میکنم؛ قول میدهم که راه چند کاغذ فروش بیشرف راه تسلیم و رنج برای من نخواهد بود موجی هستم در دریای خلق به جوش آمدم سرپیچی میکنم. من دهانهی لولهی تفنگی هستم تکیه داده به خلقش اینک سرپیچی میکنم بعد از مرگش، همسر کایا با استفاده از ویدیوهای گذشته، ویدیوی برای آهنگ کردی کایا ساخت و برای هر خانه در ترکیه فرستاده شد. در ٢٠٠٢، بیست هنرمند سرشناس ترکیه آلبومی را در ستایش از احمد کایا به نشر رساندند 6 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۴ giderimمي رومArtık seninle duramam دیگر با تو نمی مانمBu akşam çıkar giderim امشب خواهم رفت Hesabım kalsın mahşere حسابم بماند تا محشر Elimi yıkar giderim دستها را در هم می شکنم و می رم Sen zahmet etme yerinden تو از جات تکان نخور Gürültü yapmam derinden که از ته دل فریاد نمی زنم Parmaklarımın üzerinden از روی انگشتاتم Su gibi akar giderim مثل آب جاری شده و می روم Artık sürersin bir sefa حالا بعد از این شاد باشی Ne cismim kaldı ne cefa هیچ اثری از من باقی نیست Şikayet etmem bu defa اینبار شکایتی نمی کنم Dişimi sıkar giderim از عصبانیت دندانهایم را فشار داده و می روم Bozarmı sandın acılar از فکر مصیبتهام نمی شکنم Belaya atlar giderim در بلاها غرق شده و می رم Kurşun gibi mavzer gibi مانند گلوله مانند تفنگ Dağ gibi patlar giderim مانند کوهی , منفجر می شوم و می روم Kaybetsem bile herşeyi اگر همه چیزم را از دست بدهم Bu aşkı yırtar giderim این عشق را میشکافم و می روم Sinsice olmaz gidişim رفتنم پنهانی نیست Kapıyı çarpar giderim در را می کوبم و می رم Sana yazdığım şarkıyı نغمه ای را که برایت سرودم Sazımdan söker giderim از سازم جدا می کنم و می رم Ben ağlayamam bilirsin تو میدانی که من گریه نمی کنم Yüzümü döker giderim صورتم را برمی گردانم ومی رم Köpeklerimden kuşumdan از سگهام از پرندهام Yuvrumdan cayar giderim از جوجه پرندها جدا می شوم و می روم Senden aldığım ne varsa هر چیزی که از تو گرفته ام Yerine koyar giderim سر جایش می گذارم و می رم Ezdirmem sana kendimi خودم را پیش تو تحقیر نمی کنم Gövdemi yakar giderim سینه ام را داغ زده می روم Beddua etmem üzülme غمگین نباش که نفرینت نمی کنم Kafama sıkar giderim! به سرم می زنه می رم این ترانه رو در اخر تاپبک اوردم حتما گوش کنین دوستان 6 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۴ --------------------------- Beni Bul من را دریاب Beni bul anne مرا پیدا کن مادر Dün gece gördüm düşümde دیشب در خوابم دیدم Seni özledim anne دلم برایت تنگ شده مادر Elin yine ellerimde باز دستت در دستم Gözlerin ağlamaklı چشمهایت گریان Gözyaşlarını sildim anne اشکهایت را پاک کردم مادر Camlar düştü yerlere شیشه ها به زمین افتاد Elim elim kan içinde دستهایم خونی است Yanıma gel yanıma anne نزدم بیا نزدم مادر İki yanımda iki polis دوطرفم دو پلیس Ellerim kelepçede دستهایم دستنبند خورده Beni bul beni bul anne پیدا کن من را مادر Dün gece gördüm düşümde دیشب در خوابم دیدم Seni özledim anne دلم برایت تنگ شده مادر Gözlerinden akan bendim من بودم که از چشمامت افتادم Düştüm göğsüne بر سینه ات Söyle canın yandımı anne بگو مادر آیا جگرت سوخته مادر؟ Camlar düştü yerlere شیشه ها به زمین افتاد Elim elim kan içinde دستهایم خونی است Yanıma gel yanıma anne. نزدم بیا نزدم مادر ------------------------------------------------------ 6 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۴ ---------------------------------------------- YETİŞ NERDESİN كجايي به دادم برس؟! Ne dağlar yıkılır, ne de duvarlar كوه ها ديوار ها مقابلم فرو ريختند Of çeker ağlarım, yetiş nerdesin گريه می کنم , كجايي به دادم برس؟! Kurumuş pınarlar, gelmez baharlar eyvah, eyvah چشمه ها خشكيد و از بهار خبري نشد اي واي Ah eder ağlarım, yetiş nerdesin آه می گشم و گریه می کنم , كجايي به دادم برس؟! Canım nerdesin sen, gülüm nerdesin sen گلم کجایی , جان من کجایی Bekle ben öleyim ki o zaman gelesen منتظر باش مي ميرم اون زمان اگه بيايي Beyaz mintanına, boş yastığına اون پيراهن سفيدت كه حالا خالي از تن تو شده Yüz sürer ağlarım, yetiş nerdesin به صورتم مي كشم و اشكام رو باهاش پاك مي كنم Yandım ataşına, kül oldum yana Allah, Allah تو آتشت سوختم و خاكستر شدم سوختم خدایا Diz çöker ağlarım, yetiş nerdesin زانو مي زنم مقابلت و گريه مي كنم ,برس به دادم ----------------------------------------------------------------------------------------- 6 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۴ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۴ احمد کایا هنرمندی که حقش بدرستی ادا نشد چه مظلومانه و دل شکسته پر کشید روح و روانش جاودان و نامش همچنان پر آوازه باد... 2 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۴ احمد کایا هنرمندی که حقش بدرستی ادا نشد چه مظلومانه و دل شکسته پر کشید روح و روانش جاودان و نامش همچنان پر آوازه باد... دقیقا همینطوره چه وازه ای عمیقی در اشعارش داشت و چه سوزی در صداش یادش گرامی من عمری با اهنگاش زندگی کردم ارام جان 2 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ دقیقا همینطوره چه وازه ای عمیقی در اشعارش داشت و چه سوزی در صداش یادش گرامی من عمری با اهنگاش زندگی کردم ارام جان دقیقاا. سهند جان..منم از نوجوانیم با اهنگاش زندگی کردم ارامش خاصی بهم میده... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده