رفتن به مطلب

خودکشی هایی که پیام دارند!


ارسال های توصیه شده

[h=1]خودکشی هایی که پیام دارند![/h]

ssz3.jpg

 

 

حتی اگر عامل خودكشی، عامل فردی باشد نمی‌شود از تاثیر شرایط اجتماعی كشور بر تاثیرپذیری ابعاد روانی اجتماعی و فردی، غافل شد.

 

«دختر جوانی در شیراز خودش را كشت»؛ این آخرین خبری است كه از خودكشی در كشور منتشر شده. اخیرا كار به جایی رسیده كه هفته‌ای 2-3 مورد خودكشی در كشور می‌بینیم. آن‌قدر هم علنی و عمومی شده كه آدم می‌ترسد همه‌گیر شود و خودش را یك روزی در حال خودكشی ببیند! بارها درباره عوامل مختلف خودكشی صحبت شده، اما هنوز نمی‌دانیم چرا این‌همه خودكشی در ملاعام رخ می‌دهد. سراغ سید حسن موسوی چلك، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران رفتیم. مردی كه با آمار زیادی در این زمینه مواجه است. او خوب می‌داند دلیل این اتفاقات چیست.

 

چه عواملی باعث شده خودكشی، آن‌هم به صورت كاملا علنی و در انظار عمومی این‌قدر زیاد شود؟

 

براساس آمار پزشكی قانونی، میزان خودكشی در ایران طی چند سال اخیر كمی بیشتر شده. آمار سال 92 نسبت به 91 نشان می‌دهد كه میزان خودكشی در این یك سال، یازده درصد بیشتر شده. دلایل متعددی در این‌باره وجود دارد. بخشی از آن ناشی از شكست در كار، شكست در تحصیل، شكست در عشق یا انتقام است. اما همه اینها دو مولفه كلیدی دارد؛ افسردگی و اختلالات روانی. این دو عامل در كسانی كه اقدام به خودكشی می‌كنند بیشتر است. از طرفی نداشتن یا ضعف مهارت‌های حل مسئله، كنترل خشم و تصمیم‌گیری عوامل بسیار مهمی است. اما خودكشی هم تحت تاثیر عوامل فردی، هم عوامل خانوادگی و هم عوامل اجتماعی رخ می‌دهد. ما جامعه بانشاطی نداریم. آمارهای مربوط به غمگینی نشان می‌دهد كه مردم ایران غمگین هستند. به همین دلیل برای شادی‌هایمان برنامه نداریم. شاخص نشاط و شادابی خیلی بالا نیست. از آن طرف اختلالات روانی در ایران بالاست. آماری می‌دادند كه 34 درصد مردم در تهران حداقل یك اختلال روانی دارند.

 

این آمار چه زمانی اعلام شد؟

 

برای دو سال قبل است كه وزارت بهداشت اعلام كرد. وزیر بهداشت اخیر گفته 12 میلیون نفر، اما اگر ما 20 تا 25 درصد از جمعیت را بگیریم، این آمار دوباره بیشتر می‌شود.

 

گفتید مردم ایران افسرده هستند. این افسردگی از چه ناشی می‌شود؟ یعنی می‌توان گفت شرایط فعلی جامعه باعث این اتفاق است؟

 

عدم اطمینان به آینده، شرایط اقتصادی جامعه، گسترش موادمخدر، جرایم و آسیب‌های اجتماعی و احساس تنهایی تاثیر گذار است. تهران الان شلوغ‌ترین شهر كشور است اگر بخواهیم روابط اجتماعی بین مردم را تحلیل كنیم، شاید بتوان گفت تهران یكی از استان‌هایی است كه در آن تعامل بین مردم خیلی كم است. مردم در این شهر احساس تنهایی می‌كنند. از آن‌طرف امید به آینده در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. باز بودن فضای سیاسی، باز بودن فضای اجتماعی و فرهنگی می‌تواند به این عوامل كمك كند و عوامل تاثیرگذار بر گرایش افراد به خودكشی را كمتر كند. جایی اختلافات خانوادگی مطرح است، جایی ویژگی‌های فردی محور است، جای دیگر شكست عشقی، كاری یا تحصیلی. اما آنچه كه مهم است این است كه ما نمی‌توانیم بگوییم ساختار كلان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما روی خودكشی تاثیرگذار نیست. لذا حق نداریم خودكشی را الزاما به عوامل فردی یا عوامل روانی محدود و خلاصه كنیم. خودكشی پدیده‌ای است چندعاملی و فرابخش، لذا هم باید شرایط خانواده را دید، هم شرایط فرد را و هم عوامل كلان محیط را.

 

رابطه میان عوامل اجتماعی و خودكشی را بیشتر توضیح دهید؛ یعنی مثلا اگر توافق هسته‌ای صورت گیرد، میزان شادی در جامعه افزایش پیدا می‌كند؟

 

من توقع ندارم آثار مثبت و پایدار تفاهمنامه‌های سیاسی در كوتاه‌مدت نتیجه بدهد. بدون شك اگر این نوع تعاملات منجر به ایجاد امنیت در ابعاد مختلف، سیاسی، اجتماعی روانی و غیره شود، می‌تواند تاثیرگذار باشد. اما جنس مسائل اجتماعی از جنس موضوعاتی نیست كه در كوتاه مدت ما آثار یك تفاهمنامه‌ را بتوانیم در بقیه بخش‌ها بسنجیم، چون عواملی كه در بروز مسائل اجتماعی از جمله خودكشی، موثر هستند الزاما به نوع تعاملات دیپلماسی ما برنمی‌گردد. ولی بدون شك بی‌تاثیر هم نیست.

 

قبلا هم خودكشی زیاد بود. ولی بیشتر افراد یا قرص می‌خوردند، یا رگ‌شان را می‌زدند یا خودشان را در خانه حلق‌آویز می‌كردند. اما این روزها خیلی به سطح جامعه كشیده شده و فرد خودش را مثلا از پل عابر پیاده حلق‌آویز می‌كند. یعنی دیگر مردم لوسترهای خانه را رها كرده‌اند و به خیابان آمده‌اند. داستان اینها چیست؟

 

معمولا در چنین مواقعی، فرد برای كشتن خودش پیامی دارد. این پیام می‌تواند انتقام باشد یا می‌تواند خطرناك یا مهم بودن آن عاملی را نشان دهد كه باعث شده فرد به خاطر آن خودش را بكشد. به همین دلیل چنین افرادی به جایی می‌آیند كه مردم آنها را ببینند. در واقع فرد می‌خواهد پیامش را از طریق علنی كردن اقدام به خودكشی به آن كسانی كه باید آن را پیام را بشنوند، منتقل كند. در فضای در بسته ممكن است این اتفاق نیفتد.

 

معمولا چه پیامی را می‌خواهند منتقل كنند؟

 

هر عاملی می‌تواند باشد؛ فردی، خانوادگی یا اجتماعی. باید دید عامل اصلی و طرف پیام كیست. یعنی مخاطب پیام، مدیریت كلان كشور است، مجموعه‌ای كه فرد با آنها كار می‌كرده یا خانواده‌اش هستند. عامل خیلی مهم است. جاهایی هم می‌تواند صرفا انتقام و اعتراض باشد.

 

خب اگر قرار باشد فرد فقط انتقام بگیرد، می‌تواند خودش را در خانه بكشد!

 

در خانه اگر این كار را بكند همه فكر می‌كنند طرف مرده، ولی وقتی خودش را از جایی به پایین پرت می‌كند، تلقی خودكشی از آن می‌شود.

 

اینكه خودكشی به سطح كشور كشیده شده، چقدرش ربط پیدا می‌كند به مشكلات اجتماعی و اقتصادی‌ای كه امروزه وجود دارد و چقدر دولتمردان را مخاطب قرار می‌دهند؟

 

نمی‌توان آمار دقیق گفت. خودكشی‌ها چندان این ویژگی‌ای را كه شما می‌گویید ندارند. اما بدون شك حتی اگر عامل خودكشی، عامل فردی باشد نمی‌شود از تاثیر شرایط اجتماعی كشور بر تاثیرپذیری ابعاد روانی اجتماعی و فردی، غافل شد. باید همه جانبه به این موضوع نگاه كرد. ما می‌گوییم در یك تحقیق باید هم عوامل فردی و خانوادگی را دید و هم عوامل و شرایط اجتماعی را. اینها زنجیره‌ای است كه به هم وصلند.

 

آماری وجود دارد كه بگوید كدام عوامل بیشترین تاثیر را دارد؟

 

این آمار در شهرهای مختلف با هم فرق می‌كند. مثلا در استان ایلام اختلافات خانوادگی مهم‌ترین علت خودكشی است اما آنچه مهم است این است كه بیشتر اقدام به خودكشی‌ها، صرفا اقدام است نه خودكشی‌ای كه منجر به فوت می‌شود در واقع بیشتر تهدید هستند. برای همین قرص بیشترین روش اقدام به خودكشی است.

 

چند درصد خودكشی ها این‌طور است؟

 

اكثریت خودكشی‌ها در واقع اقدام است.

 

نسبت به سال‌های گذشته چقدر زیاد شده؟

 

طبق آماری كه پزشكی قانونی در سال 93 چاپ كرد و برای 92 بود، نسبت به 91، 11.2 درصد افزایش داشته.

 

نسبت به دهه گذشته چقدر زیاد شده؟

 

به ازای 4.9 نفر در صدهزار نفر در سال 89 به 5.3 نفر در صدهزار نفر در سال 92 رسیده كه برای كشور زیاد است.

 

حالا برای اینكه خودكشی كم شود چه باید كرد؟ این اتفاق بیشتر در دست مردم است یا در دست دولتمردان؟

 

در سیاست‌گذاری‌ها باید هوا را تغییر داد. وقتی جامعه‌ای داشته باشیم كه از پویایی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی برخوردار باشد طبیعتا آسیب‌های اجتماعی در آن جامعه كمتر است چون سرخوردگی‌ها كمتر است. از طرفی باید به آموزش هم دقت شود. باید به مردم مهارت‌های زندگی و حل مشكلات را یاد دهیم. باید مردم را تشویق كنیم به اینكه به سراغ مشاور و روانشناس بروند. همان‌طور كه برای بیماری جسمی به سراغ پزشك می‌رویم، اگر در زندگی اجتماعی‌مان هم دچار مشكلات شدیم یا احساس كردیم داریم به مشكل می‌خوریم باید به سراغ متخصصین رشته‌های یاورانه مثل روانشناس، مددكار اجتماعی و مشاور برویم. در واقع از این منابع اجتماعی برای كمك به حل مشكلات‌مان استفاده كنیم. یاد بگیریم فرهنگ استفاده از مشاوره را در جامعه نهادینه كنیم. دسترسی افراد به این خدمات را تسهیل كنیم، هم ارزان و به موقع باشد هم تخصصی و حرفه‌ای. نهادینه كردن مهارت‌های زندگی و حل مشكلات باید از دوران كودكی در كشور شروع شود تا بدانیم چگونه در شرایط سخت، بهترین تصمیم را بگیریم.

 

 

 

منبع : روزنامه قانون

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...