Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۸۹ بررسي و نقد انديشههاي پائولو كوئيلو بر اساس تعاليم پيامبر اعظم مقاله حاضر به بررسی و نقد انديشههاي پائولو كوئيلو بر اساس تعاليم پيامبر اعظم می پردازد. در بخش های قبلی این مقاله شش محور اساسی اندیشه ی كوئيلو مورد بررسی قرار گرفت. همچنین محور های اول تا پنجم اندیشه كوئيلو با استفاده از تعالیم نبوی مورد ارزیابی قرار گرفت. در بخش پایانی این مجموعه نقد محور ششم اندیشه کوئیلو ارائه می گردد. ● نويسنده: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6- خود شناسی و معنای زندگی اولين چيزي كه انسان را از خود شناسي باز داشته، زندگي او را به يك دروغ بزرگ تبديل ميكند، شكست در نبرد ميان خرد و هوس است. تمايلاتي در انسان است كه او را براي انجام رفتاري كه زندگي اش را تداوم ميبخشد تشويق ميكند. لذت جنسي براي ادامة نسل، لذت از خوردن و نوشيدن براي بقاي نفس، لذت و افتخار از دارايي براي انجام فعاليتهاي اجتماعي و موارد ديگري كه زندگي فردي و اجتماعي را پايدار ميدارد. اما نفس انسان اين لذتها را اصيل انگاشته و براي دستيابي به آنها از مسير طبيعي حيات خارج ميشود و به تمتعات پوچ روميآورد. در حالي كه او بايد راه تعالي فردي و اجتماعي را بپويد. اما نفس انسان را ميفريبد تا شهوتها و تمناهاي آن را برآورد و قدرت انديشه را كه نظر به حقايق و كاميابي پايدار دارد، مغلوب سازد. پس اولين دشمن فريب كار در درون است و تا بر آن تسلط پيدا نكني كانون نيرومندي و معرفت شكوفا نميشود. تسليم شدن در برابر تسويلات و فريبهاي نفس انسان را از خود بيگانه ميسازد و او را از راه و هدف زندگي دور ميكند. چشم انداز زندگي مطلوب را بسان سرابي پيشاروي او مي گشايد. ولي با هر آنچه آرزو ميكند و مييابد آرام نميگيرد. چون روح او شيداي خداوند و تشنة بازگشت به سوي اوست و با كمتر از اين ناكامي و رنجش پايان نميگيرد. كسي كه به هزاران چيز زير اين آسمان دستيابد، اما به او نرسد، سرانجام با گذشتن فرصتهايي كه در آتش حسرت و تمنا سوختهاند به پايان زندگي مي رسد در حالي كه ناكام مانده و از شكوه و شادماني لحظه هاي هستي اش بهره نبرده است. در درجه دوم تسليم نظر ديگران شدن و آنها را محور و معيار قرار دادن است. اگر چه جامعه پذيري و عرف و رسوم اجتماعي نوعي از انسجام و شفافيت را در زندگي ايجاد ميكند و شخص را از زير باز اينكه براي هر كاري از صفر كند و خود انديشه ورزد و تصميم بگيرد بيرون ميآورد. اما در موارد بسياري رويههاي غلط، اشتباهات رسم شده و هنجارهاي برآمده از تسويلات و نفسانيات و يا ناداني ديگران فرد را از خود بيگانه ساخته و در معيارهاي موهوم قرار ميدهد. زندگي بر اساس خواسته ها و ارزش هاي ديگران سبب مي شود كه انسان استعدادها و مواهب و هداياي منحصر به فرد خوش را كشف نكرده و از خود فاصله بگيرد و با اينكه خداوند گنجينه هر كس را در درون او نهاد، اما آن فرد به دنبال گنج گمشده ديگران مي رود و در نهايت دست خالي و افسرده در حالي كه سرمايه وجودي خويش را از دست داده است به انتهاي راه مي رسد. و چيزي غير از پوچي و رنج از دفتر خاطراتش نمي خواند. كسي در برابر جامعه منفعل ميشود كه در برابر نفس و هوس خود شكست را پذيرفته باشد. اما او كه بر نفس خويش تسلط يافته، در رويارويي با وريههاي نادرست اجتماعي هم مصلحانه و شجاعانه ميايستد و راه ديگري را مينماييد و ميپيمايد. در تعاليم نبوي و حيات طيبه «اخلاص» براي رهايي از عوامل خود فراموشي و خود باختگي بسيار موثر است. چراكه موجب ميشود خداوند جايگاه اول را در زندگي پيدا كند. او چنان دل را فرامیگیرد که دیگران حضور مستقلی در دل نخواهند داشت. در اثر این ایمان، اخلاص پدید میآید و به واسطة اخلاص انسان خود را پیدا میکند. مفهوم اخلاص «پیراستن قصد و نیت از تمام آمیزه هاست» تا آثار الاهی در آن ظاهر شود و به بهترین صورت نتیجهبخش از کار برآید. انسانی که فقط برای خداوند عمل میکند و از هر قید و بند دیگری وارسته و آزاد است میتواند خود را به خوبی بشناسد و مطابق استعداد خویش انتخاب کند و خود را تحقق بخشد وتوانمندیهای منحصر به فرد خویش را مشتاقانه و بیچشم داشت به همه ارزانی دارد و از نزدیکترین راه به رضایت شخص و کامیابی دست پیدا کند. اخلاص سبب مي شود كه انسان به خداوند متوجه شده و در پرتو شناخت درست او خودش را ناب و بيپيرايه ملاقات كند. چون از ياد بردن خدا به خود فراموشي ميانجامد در حالي كه شخص با اخلاص از عقدههای درونی و قید و بندهاي خود ساخته یا ساخته و پرداخته جامعه رهاست. به طوری که دیگر در سدد این نیست كه دیگران او را تحسین کنند و یا اینکه مبادا مورد سرزنش آنها قرار گيرد، آنها قرارگیرد و بنابراین در بند پسند و ناپسند و خواستههای مردم نبوده براحتی خود را مشاهده میکند و میشناسد. کسی که از همه بندگیها و وابستگیهای رنجآور و بازدارنده رها شده و تنها متوجه نور خداوند است، درون خود را پر از شور وروشنایی دیده و به راحتی و روشنی راه زندگی خود را ميفهمد و ميخواند. و پردههای سیاه و ضخیم وابستگیهای غیره مخلصانه را که مانع دریافت رحمت و هدایت خداوند است، کنار میزند و با زبان شور و شوقي كه از قلبش سر بر ميكشد، پیام هدایت پروردگار و طرح موفقیت خود رادرک میکند. اخلاص نور خداوند را به انسان نشان می دهد و با پاک سازی درون علاقه های خالصانه را اشکار ساخته، استعدادهای نهفته را می نمایاند. به اين ترتيب انسان مخلص به سوی بهترین و دوست داشتنیترین عملها وپاکترین و دلخواهترین زندگی راهنمایی میشود. «هنگامی تحقق اخلاص بصیرتها پرنور و تابناک میگردد.» و هر کس در این روشنایی معنوی خود را شناخته و به سوی رسالت اسمانی که برای ان آفریده شده جذب و بر انگیخته می شود. و معنای زندگی خود را میفهمد. با روشنایی اخلاص و رهایی از وابستگی ها و فشارهای بیرونی و تسلیم اراده و علاقه دیگران شدن، استعدادهای وتوانمندی های شخصی به صورت علاقمندی و کشش های انگیزشی روی صحنه دل می اید زیرا وقتی استعداد فعالیت و حرفه وهنر خاصي در انسان باشد ناخود آگاه برانگيختگي و شوق به كارهاي متناسب با آن استعداد پدید آمده، با راهنمایی این جاذبه ها وعلایق شخص در مسیری قرار می گيرد که نقشه خداوند برای کامیابی او تعیین کرده و نوشته شده است. البته گرایشهای انسان ممکن است منحرف و دروغین باشد در اینجا پایداری علايق یک شناسه دقیق است و همچنین عدم مخالفت با اراده خداوند که به صورت شریعت درامده شرط درستی خواسته ها و علایق ونیز نشانگر صحیح خواندن طرح کامیابی است که خداوند بر صفحه دل هر کس نگاشته است. وقتی که شخص اهل اخلاص که با راهنمایی علایق و هیجانات پایدار و نامعارض با شریعت به کشف استعداد خویش رسیده و در طرح موفقیت و نقشه کامیابی خداوند برای خود قرار گرفته بااحساس آرامش و رضایت شخصي به رضایت خداوند پی برده و از او سپاسگذاری می کند. در این صورت عملکرد فرد چون متناسب استعداد اوست بدون تکلف و با شوق و هیجان انجام می شود. و از این رو آسان و نیرومند است. هر چند که ممکن است برای دیگران که از چنین استعدادی برخوردار نیستند بسیار دشوار و حتی غیر قابل تحمل باشد اما او با شور و اشتیاق و به اسانی عمل می کند و نتایج رضایت بخش و تحسین بر انگیزی به بار می آورد. ومی تواند خلاقیت از خود نشان دهد. به این علت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: نشانه های مخلص چهار چیز است: قلب او پذیرا، اعضای بدنش تسلیم ، خیر او پراکنده و بدی او بازداشته شده است. قلب پذیرنده یعنی شوق و هیجانی که موافق با اراده و عمل فرد مخلص است و هنگامی که اعضای بدن تسلیم اند، عمل به راحتی وآسانی انجام می گیرد. چنین شخصی از رضایت شخصی و خود پذیری برخوردار است ، مشتاقانه خیر خود را به دیگران تقدیم می کند و چون حرص و حسد و عقده ها وکینه ها در دل او ریشه ندارند شری به مردم نمی رساند. خود پذیری ورضایت شخصی ، فرد را با همه پذیرا و مهربان کرده و از آن جهت که جان و وجودش پر از شوق و پویایی و شادمانی است نمی تواند به آفریدگان خداوند مهربان بدی کند. اخلاص انسان را به راهی می برد که برای او کشیده شده و پای رفتن در آن راه به او داده شده است. در حقیقت داشتن اخلاص به هر کس اين امكان را ميدهد كه با تقدیر خود هماهنگ شود و راه زندگی خویش را پیدا کند و در نتیجه به موفقیت و خوشبختی برسد. از این جهت امام علی علیه السلام فرمود: من اخلص بلغ الآمال. کسی که اخلاص ورزد به آرزوها می رسد. خالصانه عمل کردن یعنی تقدیم توانایی و نتيجه کارها و بلکه کل زندگی به خداوند. پاسخ چنین هدیهای به بخشندهترین و مهربانترین و نیرومندترین حقیقت هستی، برترین نتیجه و گواراترین کامیابی خواهد بود. با این تبیین به روشنی معلوم میشود که «در اخلاص نیتها موفقیت کارهاست.» و با رابطه صمیمانه و خالصانه با خداوند درهای پیروزی و خوشبختی گشوده میشود. هدف از آفرینشی و زندگی انسان رسیدن به خداوند و پیوستن به حقیقت نامتناهی دانایی و توانایی و نور و سرور است اما هر کس راه خود را به سوی خداوند دارد بلکه خود را ه ویژه ای به سوی اوست که در وجودش نوشته شده است. شخصی که با اخلاص استعدادهاي خود را کشف میکند راه خود را به سوی خداوند یافته و میتواند در قدرت و علم و نور او محو شده، در رضایت وشادمانی و آرامش کامل قرار گیرد. و خیر و برکت را در عالم پیدا کند و به هم نوعان خود تقدیم کند و در لحظه لحظه زندگی و ذره ذره وجودش شکرگزاری نماید. پاكي و اخلاص كه از متن حيات طيبه بر ميآيد، شخصیت و هستی انسان را ارتقا بخشیده و او را مظهر نامهای نیکوی الاهی مینماید. و او را به گنجینة نامحدود این کمالات و صفات که درون او پنهان است میرساند. گنجینهای که شادی و لذت و قدرت و آرامش و روشنایی و بی نیازی و فراوانی و خلاقیت و زیبایی و زندگی و ابدیت و شکرگذاری و عشق و پایداری و بخشندگی را در انسان می پرورد. گنجینه ای که پایان ناپذیر، غیر قابل سرقت و درون زاد است. نه اینکه از بیرون چیز به انسان افزوده شود بلکه از درون و با شکوفایی استعداد خویش و ارتباطی که با خدا بر قرار میکند، به آن می رسد. استعدادي كه به صورت علم اسماء به انسان هديه شده است. خداوند سرور و منعم و کریم و رحیم و رحمن و لطیف و محسن و جمیل و جلیل و قدیر و علیم و حکیم و غنی است. او همة این نامها را به انسان آموخت و در او نهاد و به فرشتگان امر کرد که او را سجده کنند. و هنگامی که آنها از این امر خدا پرسش کردند، این نامها را که جوهر وجودی انسان است، به آنها عرضه کرد و آنها متحیر و مشتاق سر به سجده نهادند. و شکوه تنها موجودی را که شایستگی داشت تا به جای خداوند ستایش و سجده شود را دیدند. در این واقعة شکوهمند و شورانگیز در حقیقت خداوند از شاهکار خلقت پرده برداری کرد و با اینکه مثل و مانندی ندارد، مثل اعلی خویش را به نمایش گذاشت و جانشین و خلیفه اش را به اهل عالم معرفی کرد. اين شناخت از خويش معنايي به عظمت خداوند به هستي و حيات انسان مي دهد. معنايي كه زندگي ابدي آدمي را توجيه كرده و اشتياق زيستن را به فراتر از مرزهاي حيات دنيا مي گستراند. جمع بندي و نتيجه گيري با اينكه نقد درست بايد ناظر به سخن و اثر شخص باشد اما در مورد پائولو كوئيلو چشم پوشي از زندگي نامه و شخصيت اش به معناي حذف صفحاتي از آثارش بوده و نقد ناتمام خواهد شد. او خود را با آثارش ميآميزد و غير از اينكه آنها را بخشي از روح و زندگي خود مي داند، عملاً نام خود را بر قهرمان داستان نهاده، همسر خود را در جريان رمانها به بازي گرفته و نقش او را بيان مينمايد. رمانهاي «خاطرات يك مغ»، «والكري ها»، «ورونيكا تصميم ميگيرد بميرد» و «زهير» عملاً به جريان زندگي او وارد شده و از آن برميآيد. از همه مهمتر اينكه خود كوئيلو بر اين موضوع تاكيد دارد كه آثارش را در رابطه با شخصيت خودش به خوانندگان عرضه مي كند. بنابراين نديده گرفتن تجربه هاي روان پريشي و بستري شدن او در تيمارستان و شكستش در روابط زناشويي و يا اعتيادش به داروهاي توهمزا و مخدر و مشروبات الكلي نميتوان به فهم درست و دقيقي از آثار و انديشه هايش رسيد. او بحرانهاي رواني و شخصي شديدي را پشت سر گذاشته و با كمك روان پزشكها تا حدودي خود را بهبود بخشيده است. آثار و انديشههاي او براي كسي كه از فشار رواني و بحران بيمعنايي رنج ميبرد و در آستانة فروپاشي رواني يا خود كشي است، ميتواند راه گشا و الهام بخش باشد. و اوهام او را با خدا و فرشتگان و مفاهيمي مثبت به بحرانهاي تحمل پذيري تبديل كند. اما در غير اين صورت صرفاً يك اثر هنري است كه به طور ناشايستي به حوزة معنويت وارد شده و متاعي بدلي را به جاي حقايق معنوي ارائه مي دهد. و اساساً با شكافي كه ميان خرد و ايمان ايجاد ميكند، يا كنارگذاشتن زندگي در جهان ديگر، خداشناسي ناموجه، هوس محوري و ساير نقدهاي طرح شده، براي افراد معمولي در زندگي و عمل اگر به سخنان او اعتماد كنند، بحرانهايي رفتاري، معرفتي و رواني ايجاد ميكند. كوئيلو آميزه اي از نمادهاي اديان (اسلام و مسيحيت و يهوديت) و سنت هاي معنوي بوديسم، سنت ماه و سنت خورشيد) را با نمادهايي از جاهاي مختلف جهان گردآورده و با ايجاد نوعي همدلي و همانند سازي در ميان مردم جهان نفوذ پيدا كرده است. از آسيا ، اروپا، آمريكا و آفريقا به عنوان نقاطي كه رويدادهاي مهم رمان هايش در آن جا پيش آمده استفاده كرده و بدين ترتيب به مخاطب هاي مختلف نزديك شده است. با توجه به استقبال گسترده از نوشته هاي او و نيز موقعيتش در سازمان ملل به عنوان مشاور ويژه يونسكو در برنامة "همگرايي هاي روحي و گفت و گوي بين فرهنگ ها"، مي توان به وضعيت وخيم معنويت در جهان و پيش از آن اوضاع آشفتة رواني بشر اين روزگار پي برد. اين در حالي است كه تعاليم نبوي دست نخورده مانده، با همة نيازي كه مردم به آنها دارند ناشناخته فرونهاده شده است. آموزههاي نبوي ميتواند انسانهاي سالم و متعادل را تا اوج معنويت و نزديكي به ساحت قدس الاهي اعتلا بخشد. مسلمانان كه بايد خود مروج و زبان گوياي رسول اكرم به بشر اين دوران باشند، اين مدرسة روحاني را رها كرده و دنبال طبل توخالي راه افتاده اند و چشم به دستان تهي و نيازمند امثال پائولو دختهاند. بدون ترديد هر مسلماني رسالت دارد كه اسلام را به خوبي بشناسد و استمداد از روح متعالي پيامبر اعظم (ص) پيام او را در جهان بگسترانند. فهرست منابع استفاده شده از آثار كوئيلو 1. زهير، ترجمة آرش حجازي. تهران: انتشارات كاروان چاپ دوم 1385. 2. والكري ها، ترجمة سوسن اردكاني. تهران: انتشارات نگارستان كتاب چاپ دوم 1384. 3. كيمياگر، ترجمة آرش حجازي. تهران: انتشارات كاروان چاپ يازدهم 1384. 4. كتاب راهنماي رزمآورنور، ترجمة آرش حجازي. انتشارات كاروان چاپ سوم 1384. 5. ورونيكا تصميم ميگيرد بميرد، ترجمة آرش حجازي. تهران: انتشارات كاروان چاپ دهم 1382 6. كنار رود پيدار نشستم و گريستم، ترجمة آرش حجازي. انتشارات كاروان چاپ دهم 1384. 7. كوه پنجم، ترجمة دلآرا قهرمان. تهران: انتشارات البرز چاپ 1377. 8. بريدا، ترجمة آرش حجازي و بهرام جعفري. تهران: انتشارات كاروان چاپ هشتم 1384. 9. مكتوب، ترجمة آرش حجازي. تهران: انتشارات كاروان چاپ نهم 1384. 10. خاطرات يك مغ، ترجمة آرش حجازي. تهران: انتشارات كاروان چاپ ششم 1385. 11. شيطان و دوشيزه پريم، ترجمة آرش حجازي. تهران: انتشارات كاروان چاپ يازدهم 1384. 12. عطيهي برتر، ترجمة آیش حجازي. تهران: انتشارات كاروان چاپ يازدهم 1384. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده