رفتن به مطلب

ملاک های مهم گزینش همسر چیست؟


ارسال های توصیه شده

«چند سالش است؟ شغلش چیست؟ اصلا خانواده‌شان به ما می‌خورد؟» کسی که آن طرف خط بود اما، با اصراری خیرخواهانه می‌گفت: حالا شما اجازه دهید این خانواده با شما آشنا شوند، دختر و پسر همدیگر را ببینند، این جزئیات را از خودشان بپرسید. مادر اما پخته‌تر از این حرف‌ها بود. «برخی ملاک‌ها آن‌قدر مهم است که پیش فرض این دیدار محسوب می‌شود، اجازه دهید این ملاک‌ها را بسنجیم و آن‌وقت قدم خواستگار روی چشم».

 

در انتخاب یک دختر یا پذیرش یک پسر برای ازدواج، همیشه ملاک‌های مهمی وجود دارد که اگر این معیارها وجود نداشته باشد، همان دیدارهای اولیه هم اتفاق نمی‌افتد. وقتی دو خانواده هیچ نفطه مشترکی نداشته باشند، این دیدار و پاسخ منفی بعدش کاری وقتگیر، هزینه‌بر و بی‌فایده خواهد بود. برای آشنایی دو خانواده و پیشقدم شدن در امر ازدواج ملاک‌هایی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود.

 

دکتر ربابه نوری، روان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی این ملاک‌ها را نسبی دانسته و معتقد است مهارت‌های لازم برای ازدواج می‌تواند به افراد کمک کند که بسیاری از مشکلات را کاهش دهند. مثلا مهارت همدلی باعث می‌شود یک انسان از یک کشور، ‌یک فرهنگ‌، ‌یک قومیت یا یک نژاد متفاوت با اخلاق‌ها، ‌آداب و رسوم و زمینه متفاوت اجتماعی و فرهنگی با انسان دیگری از یک کشور و فرهنگ دیگر زندگی مشترک سالمی داشته باشد.

 

افراد مختلف ملاک‌های متفاوتی برای ازدواج خود دارند. به گفته نوری، ‌بیشترین عواملی که معمولا مورد بحث و سوال قرار می‌گیرد عواملی است که در ادامه می‌آید:

 

سن: در مورد سن بهتر است که اختلاف سن زوجین از یک محدوده خاصی تجاوز نکند. چنانچه اختلاف سن زوجین از حدود پنج تا هفت سال تجاوز کند و مثلا حدود 12ـ10 سال باشد،‌ به احتمال زیاد مشکل زاست. زیرا یکی از زوجین در یک مرحله رشدی و دیگری در مرحله دیگر رشدی است و به همین دلیل خواسته‌ها، انتظارات، علائق و بسیاری دیگر از خصوصیات آنها متفاوت خواهد بود. نوری تاکید می‌کند عامل سن تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز هست. به طوری که در کشور ما بالاتر بودن سن زن نسبت به همسر به سختی پذیرفته می‌شود و خانواده‌ها، ‌اطرافیان و جامعه نگرش منفی نسبت به این موضوع دارند. به همین دلیل،‌ حتی اگر برای زوجین این موضوع حل شده باشد، ‌ممکن است نگرش‌های منفی رایج در جامعه بر نظر آنان اثر بگذارد.

 

وضعیت اجتماعی و فرهنگی: توصیه‌ها بر آن است که تا حد ممکن شباهت‌های نسبی بین زوجین وجود داشته باشد. چنانچه زوجین از وضع اجتماعی و فرهنگی مشابه برخوردار باشند،‌ کمتر به اختلافات و سوءتفاهم خواهند رسید. در مورد وضع مذهبی هم نکته بالا صحیح است و بهتر است در این مورد هم تا حد زیادی اصل مشابهت رعایت شود. زندگی‌ مشترک،‌ بسیار سخت خواهد بود هنگامی که یکی از زوجین مذهبی باشد و دیگری چندان به مذهب اهمیت ندهد.

استقلال زوجین از خانواده اصلی و جایگاه همسر در خانواده اصلی: دکتر نوری این نکته را بسیار مهم و تعیین‌کننده می‌داند و میزان استقلال زوجین از خانواده‌های اصلی را یکی از بلوغ‌های اصلی و لازم در ازدواج معرفی می‌کند، «گاهی افراد ازدواج می‌کنند در حالی که هنوز از نظر روانی از خانواده خود جدا نشده‌اند. این افراد بیشتر پسر یا دختر خانواده خود هستند تا همسر دیگری. همین مساله که وابسته به خانواده قبلی خود هستند، باعث می‌شود نتوانند بدرستی نقش همسری خود را ایفا کنند. در نتیجه،‌ زندگی مشترک آنان با آزردگی و ناکامیِ همسر همراه است که فشار زیادی را بر زوجین تحمیل می‌کند. این استرس همراه با استرس معمول یک ازدواج‌،‌ می‌تواند براحتی زوجین را با مشکلات جسمی و روانی زیادی روبه‌رو کند. بنابر این مهم است که قبل از ازدواج جایگاه همسر در خانواده اصلی را بسنجید. ارزیابی کنید که تا چه حد فرد مذکور، مستقل از خانواده خود تصمیم می‌گیرد و تا چه حد وابسته به نظرات،‌ عقاید و تصمیم‌گیری‌های خانواده مادری است». نوری این نکته را نیز حائز اهمیت می‌داند که «گاهی اوقات استقلال نداشتن به گونه‌ای است که مادر،‌ پدر یا اعضای دیگر خانواده اصلی،‌ فرزندشان را رها نمی‌کنند و همراه وی وارد زندگی مشترک می‌شوند. مانند مردی که پس از زندگی مشترک با آن که می‌تواند برای صرف ناهار یا شام به منزل خود برود ولی همچنان به خانه پدری رفته و با آنها غذا صرف می‌کند.

ویژگی‌های ظاهری: اگر چه انسان موجودی زیباپسند است،‌ ولی ویژگی‌های ظاهری نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ای در ازدواج و موفقیت آن ندارد. اصولا پایه‌گذاری ازدواج بر مسائلی که بی‌ثبات و ناپایدار باشد،‌ اشتباه است. از ‌آنجایی که زیبایی و جذابیت ظاهری، امری باثبات نیست و با یک بیماری یا در اثر گذشت زمان از میزان آن کاسته می‌شود،‌ توصیه می‌شود به عنوان ملاک اساسی ازدواج در نظر گرفته نشود.

وضع مالی: برای یک ازدواج معمولی،‌ ضروری است که زوجین بتوانند مخارج یک زندگی معمولی را تامین کنند. چنانچه‌ زوجین ناتوان از تامین مخارج ابتدایی زندگی خود باشند توصیه می‌شود که ازدواج به تاخیر انداخته شود. گاهی اوقات،‌ زوجین از عهده مخارج زندگی مشترک برنمی‌آیند و از والدین یکدیگر درخواست می‌کنند که آنان را حمایت کنند. این روش اگر چه ظاهرا مشکل را حل می‌کند ولی بشدت مشکل‌زاست زیرا باعث می‌شود دیگران براحتی در زندگی آنان دخالت کنند. نمی‌شود هم نیازمند بود و هم استقلال داشت. در نقطه مقابل این انتخاب، ازدواج با شخصی متمول، ‌فقط به دلیل ثروت اوست که این انتخاب نیز انتخابی نادرست است. در اینجا هم پایه‌گذاری زندگی مشترک بر پایه بی‌ثباتی است. زیرا با یک تغییر اقتصادی یا یک سرمایه‌گذاری اشتباه، ‌ممکن است که فرد سرمایه خود را از دست دهد و پایه زندگی مشترک فرو ریزد.

وضع تحصیلی: توصیه می‌شود زوجین حتی‌الامکان از نظر سطح تحصیلات با هم شباهت داشته باشند و در صورت وجود تفاوت، بیش از دو سطح نباشد (مثلا دیپلم با کارشناسی ارشد). از سوی دیگر بررسی‌ها نشان داده است میزان اختلافات در خانواده‌هایی که سطح تحصیلات مرد بالاتر است کمتر از خانواده‌هایی‌ است که سطح تحصیلات زن بالاتر است.

شیما نادری

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...