رفتن به مطلب

روابط تجاری ایران با انگلستان و فرانسه در دوره صفوی


ارسال های توصیه شده

روابط تجاری ایران با انگلستان و فرانسه در دوره صفوی

 

 

 

05696.JPG

 

 

نويسندگان:سید مصطفی طباطبایی*

راضیه محمدقاسمی**

منبع:راسخون

 

 

 

 

 

چکیده:

یکی از مهم ترین تحولات و دگرگونی های دوره صفوی گسترش روابط اقتصادی و تجاری ایران با کشورهای اروپایی است. توجه پادشاهان صفوی به امور اقتصادی، ایجاد جاده‌های جدید، پل ها و کاروانسراها بر سر راهای اصلی باعث رونق تجارت شد. پیشرفت ایران در مسائل تجاری و اقتصادی بسیاری از کشورهای اروپایی را جذب ایران کرد و بدین ترتیب روابط تجاری ایران با کشورهای اروپایی افزایش یافت. انگلیس و فرانسه از جمله کشورهای بودند که روابط اقتصادی و تجاری خود را با ایران گسترش دادند.

در این مقاله روابط اقتصادی ایران با انگلیس و فرانسه در دوره صفوی مورد بررسی قرار گرفته است.

کلید واژگان: صفوی، تجارت، انگلیس، فرانسه.

انگلستان

روابط بین ایران و انگلستان در دوره صفوی از طریق امور بازرگانی آغاز شد. در سال 1558 م/967 ق بازرگانی انگلیسی به نام «آنتوني جنکينسون» وارد روسیه شد و توانست اعتماد تزار روسیه، ایوان مخوف را جلب کند. آنتونی از شهرهای مختلف روسیه از جمله حاجی طرخان دیدن کرد و تصمیم گرفت از راه دریای خزر خود را به ایران و هندوستان برساند (تاج بخش،1372: 658). هیأت مدیره کمپانی از اعزام جنکینسون به ایران دو هدف را دنبال می‌کرد؛ نخست آنکه بازرگانی ابریشم را از دست پرتغالی‌ها خارج کنند و خود صدور آن را به اروپا به دست گیرند و دوم آنکه از راه ایران به هندوستان نفوذ پیدا کنند. الیزابت اول ملکه انگلستان، جنکینسون را در سال 1562 م/970 ق به دربار شاه طهماسب در قزوین اعزام کرد (پارسادوست،1381: 747-746). جنکینسون علت حضور خود در دربار شاه ایران را ایجاد مناسبات دوستی و کسب اجازه برای عبور و مرور بدون مزاحمت بازرگانان و مردم آن کشور در ایران و همچنین آزادی مسافرت آنان در قلمرو ایران و خرید و فروش و حمل کالاهای تجاری دو کشور بیان کرده است تا بدین وسیله بر شهرت هر دو پادشاه و ثروت رعایای آن بیفزاید (سایکس،1380: 241).

شاه طهماسب به دلیل عدم آگاهی از قدرت انگلستان در این عصر و همچنین صلح آماسیه با عثمانی و تصمیم گیری برای شاهزاده شورشی عثمانی یعنی بایزید که به دربار او پناهنده شده بود، با جنکینسون رفتار مناسبی نداشت (یوسف جمالی،1385: 583). شاه پس از اینکه متوجه مذهب جنکینسون شد به اوگفت: «اي کافر ما را هيچ حاجت و نيازي به دوستي با کفار نيست». جنکینسون درباره ملاقات خود با شاه می‌نویسد: «... من از اين خوشم آمد که با احترام تمام در حالي که عده بسياري از نجبا و سران ديگر، مرا مشايعت مي¬کردند، خارج شدم و در همان حال شخصي با يک سيني بزرگ پر از خاک از پشت سر من روانه شده و براي تطهير خاک مي¬ريخت» (نوایی،1377: 116). بدین ترتیب مأموریت تجاری وی ناموفق ماند. همین موضوع سبب شده که بسیاری از مورخان اروپایی و ایرانی، شاه طهماسب را فردی متعصب و خشکه مقدس معرفی کنند. سیوری می‌نویسد: «اینکه شاه طهماسب یک مذهبی متعصب بود، غیرقابل انکار است». از نظر وی حادثه بار یافتن جنکینسون، خط مشی شاه را در برابر کفار به طور اعم آشکار می‌سازد (سیوری،1374: 57). در صورتی که این مسئله از سیاست‌های طهماسب در آن شرایط بود. جنکینسون نخستین اروپایی نبوده که به دربار شاه طهماسب آمده و پیش از او یوحنا بالبی، سفیر کارل پنجم نیز به ایران آمده بود (نوائی،1377: 117). کوشش‌های جنکینسون که می‌خواست راه بازرگانی را از راه روسیه بازکند، می‌توانست به سود ایران تمام شود. زیرا کالاهای ایرانی در بازارهای اروپایی خریداران زیادی داشت و چون این کالاها فقط می‌توانست از راه تبریز و حلب به اروپا برسد از راه دیگری چندان موفقیت آمیز نبود (بلان،1375: 134). شش سال بعد (976 ق) هیأت دیگری از جانب شرکت تجاری مسکو به ریاست «آرتور ادواردز» روانه ایران شدند. این بار شاه طهماسب با آنان به مهربانی رفتار کرد و به موجب فرمانی، مأموران شرکت تجاری مسکو را از پرداخت حقوق گمرکی و راهداری معاف کرد و به آنان اجازه داد در سراسر ایران آزادانه تجارت کنند (مهدوی،1364: 40).

در زمان شاه عباس هیأت انگلیسی برادران شرلی به ایران آمدند. شاه عباس مصمم شد که رابرت شرلی را با پیشکش‌های گران‌بها نزد ملکه انگلیس بفرستد و اظهار احترام بنماید ولی آنتونی شرلی رأی پادشاه را تغییر داد و او را متقاعد کرد که نزد جمع سلاطین عیسوی سفیری بفرستد و اظهار کرد من خود این سفارت را به عهده خواهم گرفت (سفرنامه برادران شرلی،1363: 98). برادران شرلی به عنوان نماینده شاه، مأموریت سیاسی خارج از کشور یافتند و با کشورهایی مانند روسیه، آلمان، اتریش و اسپانیا ارتباط برقرار کردند. در مأموریت دوم رابرت شرلی به اروپا، وی موفق شد در لندن با مقامات انگلیسی درباره امور بازرگانی ایران مذاکره کند به ویژه که دولت انگلیس کمپانی هند شرقی خود را در سورات هند تأسیس کرده بود. از این تاریخ به بعد ارتباط ایران و انگلیس را باید در تماس‌های کمپانی هند شرقی انگلیسی دید. قراردادهای امضا شده بین دو کشور اغلب از دیدگاه تجاری و در رابطه با کمپانی انگلیسی هند شرقی است (میراحمدی،1371: 192).

شاردن نخستین ارتباط انگلیس با ایران را از سال 1616 م/ 1024 ق بیان می‌کند و می‌نویسد: «مردم در بندر عباس به گرمي و خوش رويي از آنان پذيرايي کردند ولي پرتغالي¬ها که در جزيره هرمز داراي تأسيسات و تشکيلات تجاري گسترده¬اي بودند، ورود آنان را نامبارک و شوم شمردند» (شاردن،1374، ج 2: 657).

ریاست هیأت انگلیسی را کاناک بر عهده داشت. کاناک به دربار ایران پیشنهاد کرد که همه ساله کشتی‌های بازرگانی از ایران ابریشم صادر کنند تا در بازار اروپا به فروش برسانند. دلاواله که کشتی انگلیسی را دیده بود این گونه شرح می‌دهد: «در خليج فارس نزديک هرمز يک کشتي به کرانه¬هاي ايران آمد و مقداري امتعه و همچنين عده¬اي بازرگان از جمله ادوارد کاناک که عنوان نماينده دارد را پياده کرد. او به نام پادشاه انگليس و کمپاني خود که تجارت با هند را عهده دار بود، مي¬خواهد پيشنهاد کند که هر ساله کشتي¬هاي انگليسي با کالا¬هايي به بنادر خليج فارس آمده و بعداً ابريشم ايران را از راه اقيانوس به انگلستان حمل کنند، زيرا در حال حاضر ابريشم ايران از طريق اين کشور¬ تا حلب و ساير بنادر مختلف حمل مي¬گردد و از اين جهت ترک¬ها که دشمن او هستند سود فراواني مي¬برند» (دلاواله،1370: 116). البته دلاواله می‌نویسد ابتدا که انگلیسی‌ها آمده بوند چندان اعتنایی به آنان نشد و حتی دستور داده بودند به آنان ابریشم ندهند و ابریشم‌هایی را که سال گذشته در اصفهان در اختیارشان گذارده بود را بار کنند؛ مگر آنکه ابتدا پولش را بدهند و کالاهای کم ارزش را از کشتی تخلیه کنند (دلاواله،1380، ج 1: 699). پرتغالی‌ها که در آن زمان خود را مالک امور تجاری سراسر هند می‌دانستند هرگز روا نمی‌داشتند که در آن منطقه دولت دیگری در منافع تجاری آنان سهیم شود. از این رو درصدد ایجاد موانعی در مقابل انگلیسی‌ها بر آمدند و در هرمز مالیات سنگینی بر آنان تحمیل کردند (شاردن،1357، ج 3:278). سرانجام شاه عباس به انگلیسی‌ها اجازه داد که به دلخواه خود یکی از بنادر خلیج فارس را انتخاب کنند و ضمناً انحصار ابریشم را به آنها واگذار کرد.

شاه عباس همچنین تصمیم گرفت که با کمک انگلیسی‌ها، پرتغالی‌ها را از جزیره هرمز بیرون و دست اسپانیا را از آنجا کوتاه کند. انگلیسی‌ها که به دنبال بازکردن راه تجاری خود در ایران و به دست گرفتن تجارت ابریشم بودند، پذیرفتند با شاه عباس همکاری کنند. «سرانجام در سال 1620م/1028 ق ضمن قراردادي با انگليس آنان را موظف کرد که پرتغالي-ها را از صحنه خليج فارس بيرون برانند، زيرا آنها در کار بازرگانان ايراني¬ مشکلات زيادي ايجاد کرده بودند و رفتار نامناسبي داشتند» (شاردن،1357، ج 3: 279-278). بنا بر نوشته دلاواله «در همان سال پنج فروند از کشتي¬هاي انگليسي با انواع کالا و پول نقد در سواحل جاسک لنگر انداختند. قرار بود اين کشتي¬ها پس از تخليه کالا¬هاي خود در جاسک براي شناسايي موقعيت و سنجش عمق ساحل بندر گمبرون، مقابل هرمز بروند و تا سال آينده کشتي¬هايشان درآنجا پهلو بگيرند. شاه ايران موافقت کرده بود آنان از اين محل استفاده کنند که براي انگليسي¬ها جالب و مناسب و براي پرتغالي¬ها مشکلات زيادي به همره داشت» (دلاواله،1380، ج 1: 947).

بدین ترتیب قراردادای بین انگلستان و ایران برای حمله به هرمز و اخراج پرتغالی‌ها بسته شد. شاردن شرح قرارداد را این گونه می‌نویسد: «کليه نواحي و سرزمين¬هايي که دشمن تخليه مي¬کرد و به تصرف متحدين در مي¬آمد از آن ايران خواهد بود اما غنايم به تساوي قسمت شود. بعد از خروج پرتغالي¬ها هم مرکز بازرگاني به بندرعباس منتقل می¬شد و نه تنها کشتي¬هاي انگليسي در جريان تجارت و رفت و آمد به اين بندر از پرداخت هر گونه ماليات و عوارض معاف خواهند بود، بلکه در سود حاصل از عوايد گمرکي به طور مساوي با ايران سهيم می¬شدند. انگليسي¬ها متعهد شدند براي تأمين آزادي بازرگاني و صيانت آب¬هاي خليج فارس براي رفت و آمد کشتي¬هاي تجاري و جلوگيري از تعرضات احتمالي پرتغالي¬ها چهار يا دست کم دو فروند کشتي جنگي آماده نگهدارند» (شاردن،1374، ج 2: 658).

کاملاً واضح بودکه ایران به تنهایی قادر به مقابله با پرتغالی‌ها نبود. تاورنیه می‌نویسد: «شاه عباس هرگز نمي¬توانست به تنهايي و بدون کمک انگليسي¬ها هرمز را فتح نمايد، زيرا ايرانيان ابداً استعداد قواي دريايي ندارند و اين کاري نبود که آنها بتوانند به تنهايي اقدام کنند» (تاورنیه،1369: 684). با درگذشت شاه عباس، قراردادهای ایران و انگلستان تمدید و تأیید شد و شاه صفی در سال اول حکومت خود فرمانی صادر کرد که بر اساس آن بازرگانان انگلیسی در سراسر ایران حق تجارت آزاد داشتند، اما به گفته شاردن «سال به سال قرارداد کم رنگ¬تر و از سهميه درآمد انگليسي¬ها از گمرکات بندرعباس کاسته مي¬شد»، از طرفی کمپانی‌های هلندی کمی پس از کمپانی انگلیسی به بازار ایران راه یافته و دفتر بازرگانی خود را در بندرعباس با امتیازات مشابه دایرکرده بود (کرویس،1380: 38).

در زمان پادشاهی شاه سلیمان، کمپانی از پادشاه انگلستان در خواست کرد که ضمن نامه‌ای «مظالمي را که در ايران بر کمپاني وارد آمده به پادشاه ايران بنمايد و بخواهد دولت ايران شرايط قراداد را کاملاً رعايت کنند. در نامه شارل دوم به شاه سليمان تأييد شده بود که پنجاه سال پيش معاهده¬اي با شاهنشاه فقيد، شاه عباس منعقد کرده بودندکه در برابر خدمات کمپاني هند شرقي انگليسي، نيمي از حقوق و عوارض گمرکي که از بازرگانان گرفته مي¬شد متعلق به انگليسي-ها مي¬باشد اما سال¬هاست که مأموران طبق قرارداد عمل نمي¬کنند و سهمي بسيار اندک که از يک هزار تومان تجاوز نمي¬کند به کمپاني مي¬دهند» (شاردن،1336، ج 4: 283). تاورنیه هم تأیید می‌کند که از 21 یا 22 هزار تومان که از گمرک بندر عباس عاید می‌شد، انگلیسی‌ها بیشتر از 500 یا 600 تومان سهم دریافت نمی‌کردند (تاورنیه،1369: 687). البته انگلیسی‌ها هم به تعهدات خود یعنی حراست از آب‌های خلیج فارس در برابر دزدان دریایی پرتغالی، کوتاهی کرده بودند (شاردن،1374، ج 2: 680).

در سال 1680 م/ 1091 ق در اثر ورود کالاهای ارزان از انگلستان، تجارت با این کشور دوباره با صرفه شد. کمپانی‌ها توانستند قرارگاه‌های خود را وسعت بخشند و مقر خود را از بندر عباس به اصفهان انتقال دهند. در سال 1699 م/1111 ق هنگامی که سلطان حسین اجازه ملاقات با کمپانی را داد، وضع تجاری بسیار عالی برکمپانی حاکم بود و روابط آنان تا پایان عصر صفوی ادامه داشت (والسر،1364: 106). بازرگانان انگلیسی در زمان اشرف، پیشنهاد قراردادی بازرگانی مبنی بر اینکه همه کالاهای کمپانی انگلیس از پرداخت عوارض گمرک معاف شوند را دادند که مورد قبول قرار نگرفت. آنها به ناچار قراردادی را امضاء کردند که در آن انگلیسی‌ها موظف به پرداخت عوارض گمرکی و نگاه داشتن یک کشتی در لنگرگاه بندرعباس برای جلوگیری از تهاجم دشمن شدند. البته بعد از مدتی با صرف مبلغ هنگفتی قرارداد را فسخ کردند (فلور،1367: 32).

فرانسه:

نقطه عطف در مناسبات ایران و فرانسه، روابط بازرگانی دو کشور بود. در سال 1599 م/ 1007 ق، زمانی که شاه عباس، آنتونی شرلی و حسینعلی بیگ بیات را به سفارت به اروپا فرستاد (سفرنامه برادران شرلی،1362: 98)، از آنان خواست تا با پادشاه فرانسه ملاقات کنند و در مورد امور تجاری ایران اطلاعاتی در اختیار فرانسه بگذارند و با آنها به توافق برسند. هانری چهارم با توجه به توافق و دوستی فرانسه و عثمانی، از شنیدن سخنان آنتونی شرلی که حامل نامه و پیشنهادی از جانب شاه عباس اول برای عقد اتحادی بین دولت‌های مسیحی و ایران علیه ترک‌ها بود، امتناع کرد. اگر هانری چهارم با گشودن باب مذاکره موافقت می‌نمود شاید روابط ایران و فرانسه در سده 17 م صورت دیگری می‌داشت (کرویس،1389: 37).

دلاواله بارها شاه را به جلب بازرگانی فرانسه تشویق کرده و این موضوع در سفرنامه اوکاملاً مشهود است. دلاواله معتقد بود برای تحریک و آزار ترک‌ها باید فرانسویان را اجیر کرد تا به ایران بیایند «زيرا آنان هستند که بيشترين وجوه نقد را به مشرق زمين آورده¬اند و همه مي¬دانند که آنان در حلب و ساير بنادر به امر تجارت اشتغال دارند به خصوص به دليل اهانت¬هايي که ترک¬ها در قسطنطنيه به سفير فرانسه کرده بودند، چيزي از قطع رابطه شان باقي نمانده است» (دلاواله،1380، ج 1: 699). البته فرانسه بیشتر خواستار روابط فرهنگی بود به همین دلیل کشیشی فرانسوی از فرقه ژزوئیت به نام «ژوست» در سال 1610 م/ 1019 ق به دربار ایران فرستاده شد.

فرانسوی‌ها آخرین ملتی بودند که از امتیازات تجارت شرق برخوردار شدند و موقعی شروع به کارکردند که انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در دریای هند و خلیج فارس دارای قدرت و نفوذ فوق العاده‌ای بودند (تاج بخش،1372:710). از نظر شاردن، کمپانی فرانسه گرچه از استقرار خود در هند شرقی زیان نمی‌برد اما سود سرشاری هم نصیبش نمی‌شد. فرانسه نه تنها به قدرکمپانی هلند موفقیتی کسب نمی‌کرد بلکه ممکن بود درآمدش هم از منافع انگلیسی‌ها و پرتغالی‌ها کمتر باشد. «اين دو، مدت¬هاي نسبتاً طولاني بودکه با هوشياري زياد در هندوستان به بازرگاني پرداخته و با هلنديان نيز نوعي رقابت دوستانه داشتند. بنابراين فرانسويان چهارمين ملتي بودند که براي بازرگاني به هندوستان پا گذاشتند» (شاردن،1374، ج 2: 561).

عده معدودی از بازرگانان فرانسوی به ابتکار خود به ایران سفر کردند و معاملات پر بهره‌ای انجام دادند. تاورنیه و پس از او شاردن بهترین نمونه این مردان مبتکر بودند که همه خطرات و زیان‌ها را به جان خریدند و به شرق رفتند و داد و ستد کردند. آن‌ها شاهد ورود کمپانی پادشاهی فرانسه به بازار ایران بودند. این دو به تجارت جواهرات و سنگ‌های قیمتی اشتغال داشتند. تاورنیه در مورد ارتباط ایران و فرانسه در زمان شاه عباس اول می‌نویسد: «شاه عباس که پادشاهي عاقلي بود و مملکت ايران را از حيث تجارت عقيم و پول را در کشور کم ديد، مصمم شد اشخاصي را با ابريشم خام به اروپا بفرستد که ميزان تجارت و رواج آن را به دست آورد و بدين وسيله شايد بتواند از خارج، پولي داخل مملکت خود بنمايد. بنابراين تصميم گرفت سفرايي به دربار آنها بفرستد. اول از فرانسه شروع کرد و پروژوست کشيش کاپوسان را به سفارت نزد هانري کبير فرستاد اما او چند ماه پس از فوت هانري به پاريس وارد شد و جوابي که توانست از دولت فرانسه تحصيل نمايد اين بود که اگر پادشاه ايران با فرانسه کاري دارد بايد سفير جديدي نزد لوئي سيزدهم بفرستد که اين هم اتفاق نيفتاد» (تاورنیه،1369: 404-401).

در زمان حکوت لویی چهاردهم و با تلاش وزیر دارایی او یعنی «کلبر» فرانسه مانند هلند و انگلیس دست به تأسیس شرکت هند شرقی زد. شاردن در مورد تأسیس کمپانی فرانسوی و نقش کلبر می‌نویسد: «سال 1664م/1075ق آغاز¬گر دوران شکوفايي فرانسه مي¬باشد و علوم و فنون گسترش يافت. کلبرکه به ترقي کشور خود علاقه داشت از طرف شاه مأموريت يافته بود در گسترش روابط بازرگاني فرانسه بکوشد، از اين رو به ايجاد کمپاني هند شرقي فرانسه همت گماشت و کارفرمايان مجرب هلندي را به خدمت گرفت» (شاردن،1374، ج 2: 559). لویی چهاردهم نیز نامه‌ای به شاه عباس دوم نوشت و به همراه سه سفیر به دربار ایران اعزام کرد و در نامه اظهار داشت: «بنا بر تمايلات عده کثيري از رعاياي ما راجع به استقرار تجارت در ممالک محروسه شما، ما يقين داريم که اعليحضرت نيز بر ثمرات و منافع مشترک اين اقدام براي اتباع هر دو کشورآگاهي دارد. اين رابطه در تجديد مناسبات دوستي ديرينه بين ايران و فرانسه موثر مي-باشد» (شاردن،1350، ج 3: 169).

شاه عباس دوم به دلیل علاقه‌ای که به ایجاد رابطه با اروپاییان داشت بسیار مایل بود که با انعقاد قراردادهایی متقابل با پادشاهان غربی، بر اعتبار و اهمیت خود در مقابل عثمانی بیفزاید، بنابراین هیأت‌های اعزامی را به گرمی می‌پذیرفت. در سال 1666 م/1077 ق اعضای هیأت فرانسوی به دربار ایران عازم شدند. شاردن نیز با آنان ملاقات کرده بود که این ملاقات برای شرکت فرانسوی بسیار مفید و موثر واقع گشته بود. در واقع شاردن در ایجاد این رابطه نقش موثری داشته است. از آنجا که دربار ایران اطلاعات لازم درباره کمپانی در دسترش نداشت قرار بر این شده بود که اخذ تصمیم قبلی در مقابل تقاضاهای هیأت اعزامی موکول به زمانی شود که سفیران کمپانی به ایران بیایند. اما پس از مذاکرات شاردن با شاه و وزیران، تمام پیشنهادات هیأت اعزامی مورد قبول واقع شد. البته کمپانی هم از تجارت ایران اطلاعات کافی در اختیار نداشت و بعد از ورود روسأی کمپانی به هند بود که صحبت از فرستادن کشتی به ایران به میان آمد. شاه نیز نمایندگان کمپانی را پذیرفت و قرار شد کمپانی تا سه سال از پرداخت عوارض و گمرک معاف شود (شاردن،1350، ج 3: 172).

در دوره حکومت شاه سلیمان نیز روابط دو کشور برقرار بود. سانسون نسبت به پذیرش بازرگانان فرانسوی می‌نویسد: «شاه ایران نسبت به بازرگانان فرانسوی نیز کمال لطف و مرحمت را دارد. زمانی که «مونت فره» رئيس موسسه بازرگاني کمپاني هند شرقي در بندر عباس به دليل اينکه رئيس گمرک مبلغ قابل ملاحظه¬اي از پول او را توقيف کرده بود، به شاه شکايت کرد، شاه دستور داد تمام پولش را بازگردانند» (سانسون،1346: 35). در زمان شاه سلطان حسین نیز سفیری از طرف ایران برای گسترش روابط بازرگانی به دربار لویی چهاردهم اعزام شد. لویی چهاردهم نیز در سال 1704 م/1116 ق «فابر» را به عنوان سفارت فرستاد. ماری کلود پرتی (لابرولاندیر) نخستین زن اروپایی که اقدام به سفر به ایران کرد نیز همراه فابر بود. بعد از مرگ فابر، «فيشل» جایگزین او شد. اهداف این سفیران درخواست آزادی تجارت فرانسویان در ایران بود (گرس،1370: 253). سرانجام به موجب قراردادی بین ایران و فرانسه که ماری کلود پرتی، سیاح فرانسوی هم در آن نقش داشت «بازرگانان فرانسوي از تسهيلات و مساعدت¬هاي لازم برخوردار و براي عبور از سرزمين ايران از پرداخت ماليات و عوارض گمرکي معاف مي¬شدند. ضمناً حق محاکمه اتباع فرانسوي بر عهده کنسولان محول مي¬شد. شاه ايران بايد خانه¬هاي مناسب در اختيار بازرگانان فرانسوي بگذارد، بازرگانان هم بتوانند پرچم فرانسه را بر فراز خانه¬هاي خود نصب کنند و در مقابل اين امتيازات، ايرانيان مجاز شده بودند که در اسکله¬هاي بندر مارسي روي کشتي-هاي فرانسوي به داد وستد بپردازند ولي نبايد کالا¬هاي ممنوع را وارد فرانسه کنند» (گرس،1370: 376). همچنین اگر یک ایرانی در فرانسه می‌مرد، اموالش به دست کنسول ایران سپرده و قروضش هم از اموالی که داشت پرداخت می‌شد (میراحمدی، 1371: 208).

در ایام حمله اعراب مسقط بر سواحل ایران، حکومت ایران برای درخواست کمک از فرانسوی‌ها، سفیری را به فرانسه فرستاد. «محمد رضا بيگ» یکی از سفرایی بود که در سال 1714 م/ 1126 ق، به عنوان نماینده شاه سلطان حسین به دربار لویی چهاردهم رفت تا در زمینه همکاری‌های ایران و فرانسه به گفتگو بنشیند. فرانسوی‌ها حاضر به کمک نظامی به ایران نبودند و فقط راضی به امضای یک قرارداد بازرگانی شدند. محمدرضا بیگ برای اینکه در انجام مأموریت خود موفقیتی کسب کند، حاضر شد قرارداد دیگری به نفع فرانسوی‌ها امضاء نماید و امتیازات جدیدی به آنها بدهد از جمله مفاد این قرارداد (1715 م/1127 ق) این بود که فرانسویان حق داشتند بدون پرداخت عوارض گمرکی، هر نوع کالای اروپایی یا هندی به ایران وارد یا صادر کنند (میراحمدی، 1371: 207). تنها درخواست محمدرضا بیگ، اتحاد فرانسه با ایران علیه مسقط بود (هربت،1362: 19-18). با این وجود او نتوانست در مأموریت خود موفقیتی به دست آورد. این فرد مانند بسیاری از دیگر مسافران ایرانی خارج از کشور، یادداشت یا سفرنامه‌ای از خود برجای گذاشت و از بیم کیفرهای سخت پادشاه دست به خودکشی زد (هربت،1362: 141-140). حضور ناموفق محمدرضا بیگ در پاریس حتی انتقاد افرادی همچون سیمون و مونتسکیو را هم در پی داشت (حائری،1372: 176). مدتی پس از سفارت محمدرضا بیگ، هیأت دیگری از ایران به پاریس آمد تا اقدامات فابر را که توسط لابرولاندیر به نتیجه مطلوب رسیده بود، پیگیری کند. فرستاده جدید شاه بعد از ورود به پاریس با وزیر امور خارجه وارد مذاکره شد و در نتیجه مذاکرات، آن دو به توافق کامل رسیدند (گرس، 1370: 393).

به طور کلی باید گفت که تجارت فرانسویان هرگز به پای انگلیسی‌ها و دیگر اروپاییان نرسید. شاردن می‌نویسد: «فرانسويان از حيث تجارت و بازرگاني کار مهمي انجام نمي¬دهند، به طوري که مجموع کل مبلغ داد و ستد آنها مساوي با فعاليت يک بازرگان معتبر است» (شاردن،1349، ج 1: 259). در امور مذهبی، مبلغان فرانسوی موفقیت بیشتری به دست آوردند.

نتیجه:

در دوره صفوی با بهبود اوضاع اقتصادی و سیاسی، روابط تجاری ایران با کشور های اروپایی از جمله انگلیس و بعد فرانسه گسترش یافت. آنها ابتدا نه به عنوان استعمارگر و با نیروی نظامی بلکه به عنوان تاجر وارد ایران شدند. گسترش امپراطوری عثمانی و خصومت دیرینه با ترکان عثمانی و تجارت به ویژه تجارت ابریشم دو عاملی بودند که در روابط ایران و اروپا تاثیر داشت. از آنجا که تجارت ابریشم در انحصار شاه بود بسیاری از شاهان اروپایی موقعیت را مناسب برای برقرارداد با شاه می یافتند. ارتباط تجاری ایران با کشورهای اروپایی زیر ساختی را پدید آورد که منجر به شکوفایی اقتصاد و بهبود اوضاع مالی ایران شد.

پي‌نوشت‌ها:

* دانشجوی تاریخ اسلام دانشگاه اصفهان

** کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

کتابنامه:

- بلان، لوسین لویی، (1375)، زندگانی شاه عباس اول، ترجمه ولی الله شادان، تهران، انتشارات اساطیر.

- پارسادوست، منوچهر، (1381)، شاه اسماعیل اول پادشاهی با اثرهای دیرپای در ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ دوم.

- تاج بخش، احمد، (1372)، تاریخ صفویه، شیراز، انتشارات نوید.

- تاورنیه، ژان باپتیست، (1369)، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، با تصحیح حمید شیرانی، تهران، کتابخانه سنایی و کتابفروشی تایید اصفهان، چاپ چهارم.

- حائری، عبدالهادی، (1372)، نخستین رویارویی‌های اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن و بورژوازی غرب، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم.

- دلاواله، پیترو، (1370)، سفرنامه، ترجمه شجاع الدین شفا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.

- همان، (1380)، سفرنامه، جلد 1، ترجمه احمد بهفروزی، تهران، نشر قطره.

- سانسون، (1346)، سفرنامه (وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان)، ترجمه تقی تفضلی، تهران، نشر ابن سینا.

- سایکس، سرپرسی، (1380)، تاریخ ایران، ترجمه سید محمد تقی فخر داعی گیلانی، جلد 2، تهران، دنیای کتاب و انتشارات علمی، چاپ هفتم.

- سفرنامه برادران شرلی، (1362)، ترجمه آوانس، به کوشش علی دهباشی، تهران، انتشارات نگاه.

-سیوری، راجر، (1374)، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز.

- شاردن، ژان، (1336)، سیاحتنامه شاردن، جلد 4، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیر کبیر.

- همان، (1349)، سیاحتنامه شاردن، جلد 1، ترجمه محمد عباسی، تهران، انتشارات امیر کبیر.

- همان، (1350)، سیاحتنامه شاردن، جلد 3، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیر کبیر.

- همان، (1374)، سفرنامه، جلد 2، 3، 4، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، انتشارات توس.

- فلور، ویلم، (1367)، اشرف بر تختگاه اصفهان، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، انتشارات توس.

- کرویس، دریک وان در، (1380)، شاردن در ایران، ترجمه حمزه اخوان تقوی، تهران، نشر فروزان.

- گرس، ایوان، (1370)، سفیر زیبا، سفرنامه فرستاده فرانسه در دربار شاه سلطان حسین، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، انتشارات تهران.

- میراحمدی، مریم، (1371)، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی، تهران، انتشارات امیر کبیر.

- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، (1364)، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم.

- نوایی، عبدالحسین،(1377)، روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دوره صفویه، تهران، انتشارات سمت.

- والسر، سبیلا شوستر، (1364)، ایران عصر صفوی از دیدگاه سفرنامه‌های اروپاییان، پژوهشی در روابط سیاسی و اقتصادی ایران، ترجمه و حواشی غلامرضا ورهرام، تهران، امیرکبیر.

- هربرت، موریس، (1362)، محمدرضا بیگ سفیر ایران در دربار لویی چهاردهم، ترجمه عبدالحسین وجدانی، به کوشش همایون شهیدی.

- یوسف جمالی، محمد کریم، (1385)، تاریخ تحولات ایران عصرصفوی (از شیخ صفی تا شاه عباس اول)، نجف آباد، انتشارات دانشگاه آزاد نجف آباد.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...