رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

دختری که با خواندن موضوع انشایش در دوره راهنمایی مبنی بر اینکه آرزو دارد فضانورد شود، مورد تمسخر همکلاسی هایش قرار گرفته بود و خنده زهر دار آنها را تحمل کرد، به آرزوهایش رسید و حدود 3 سال پیش اولین پرواز خود را به عنوان مهندس پرواز با توپولف 154 از تهران به مشهد انجام داد.

 

16m57x4.jpg

 

این مهندس پرواز زن می‌گوید: «من هر چه دارم از پدر و مادرم است. من بر خلاف خیلی‌های دیگر که پدرشان خلبان بوده یا مادرشان مهمانداری کرده، هیچ رابطه فامیلی در سازمان هواپیمایی نداشتم. اما توانستم تا کابین خلبانی بالا بروم.»

البته این کار سختی‌هایی هم برای او داشته است برای او: «خیلی‌ها بودند که می‌گفتند تو نمی‌توانی موفق شوی. هر چه باشد زن هستی و اینجا هم ایران است. مشکل دیگرم هم بعد از شروع کار بود، فکر می‌کنم با خانم‌هایی که مهماندار هستند رابطه‌ای که باید برقرار نکردم.»

بچه که بودم آرزوی پرواز داشتم، شاید هم یک جورایی عاشقش بودم. بادبادک‌های رنگی درست می‌کردم و به هوا می‌فرستادم. انگار درست کردن بادبادک، بهانه‌ای بود تا لذت پرواز را از نزدیک لمس کنم...» اما حالا او تا اوج بالا می‌رود و زمین را از آسمان می‌بیند.

به افتخار اراده و تلاش ایشون.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 5 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...