رفتن به مطلب

چرا معتاد می شویم؟


ارسال های توصیه شده

چرا معتاد می شویم؟

 

0038311.JPG

 

 

نویسندگان: یان کریستنسن، هاگ واگنر و سباستین هالیدی

مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی

 

 

 

 

 

مصرف سیگار و الکل

نکات کلیدی

دو رویکرد در مورد اعتیاد:

گاهی رفتارهای پدیدآور، بیماری هایی به شمار می آیند که ریشه در نابهنجاری های جسمی یا روانی دارند. بر مبنای دیدگاه روان شناختی، این رفتارها عموماً از راه فرآیندهای یادگیری اجتماعی که به انتظارات و پاداش های اجتماعی وابسته است، کسب و نگهداری می شوند.

مراحل مصرف مواد:

برای مصرف مواد می توان چهار مرحله در نظر گرفت. زمانی که افراد می کوشند رفتار خود را تغییر دهند، در نظر گرفتن روش هایی که بتوان طبق آن بازگشت (عود) فرد را پیش بینی و از آن پرهیز کرد، مفید خواهد بود.

پیشبرد و استمرار ترک:

گروه های خودیاری و فعالیت های ارتقای سلامت، به افراد در جهت اصلاح رفتار خود کمک می کنند؛ ولی مؤثرترین روش ها، برنامه هایی هستند که طبق خواسته های افراد طراحی شوند. از جمله ی این برنامه ها می توان به راهبردهای شناختی و فنون اصلاح رفتار بر مبنای نظریه یادگیری اشاره کرد.

دو رویکرد در مورد اعتیاد

محققان نخستین، الکلیسم را نوعی بیماری به شمار می آوردند که الکل آن را به وجود می آورد. این رویکرد گاهی فرضیه ی بیماری اولیه ی (1) نامیده می شود. بعدها افراد به عنوان منشأ مشکل مورد توجه قرار گرفتند، و بدین ترتیب فرضیه بیماری ثانویه (2) شکل گرفت. در این دیدگاه تبیین ها بر نابهنجاری های جسمی یا روانی و یا وابستگی اکتسابی (3) متمرکز شد. هر سه دیدگاه اتفاق نظر دارند که اعتیاد، یک بیماری است که روند برگشت تدریجی ندارد؛ بدین معنا که فرد بدان مبتلاست یا خیر و باید با پرهیز، آن را درمان کرد. به نظر می رسد نابهنجاری های جسمی، آمادگی های ژنتیک برای ابتلا به الکل، و تفاوت های مربوط به غدد درون ریز در نحوه ی متابولیسم الکل را شامل می شود؛ ولی نابهنجاری های روانی مبتنی بر مفهوم فرویدی، تثبیت دهانی است. تبیین وابستگی اکتسابی به الکل، بر مراحل چهارگانه ی پاسخ به مواد اعتیادآور مبتنی است: تحمل اکتسابی بافت، (4) متابولیسم انطباقی سلول، کناره گیری و میل شدید، (5) و از دست دادن کنترل.

رویکرد بیماری در مورد الکلیسم،‌ بر مبنای این دلیل تاریخی است که الکل را به مراتب بیش از تنباکو برای سلامت خطرناک می دانسته اند. رویکرد دیگر آن است که رفتارهای اعتیادآور را رفتارهایی می داند که بر اساس مکانیزم های نظریه یادگیری اجتماعی آموخته می شوند. این رفتارها عموماً اشکالی از شرطی سازی کلاسیک هستند که به تداعی میان علایم درونی و بیرونی وابسته اند و یا اشکالی از شرطی سازی عامل اند که بر اساس آن، پاداش ها و تنبیه ها یک ماهیت اجتماعی دارند (تقویت اجتماعی)، و وابستگی های به این عوامل (6) به وسیله پویایی های نظام اجتماعی که افراد در چارچوب آن عمل می کنند، تعیین می شوند. طبق این نظریه انتظار (7) یک پیامد خاص، فرد را به امتحان کردن یک رفتار جدید وامی دارد. اگر آن انتظار خاص برآورده شود، رفتار تقویت شده و احتمال این که در آینده تکرار شود، افزایش می یابد. در مورد مصرف الکل و تنباکو، پیامدهای مورد انتظار ممکن است ماهیتی درونی (آنچه سبب می شود احساس خوبی به دست آید) یا بیرونی (آنچه دیگران در مورد فرد فکر می کنند) داشته باشند. این انتظارات نیز خود به وسیله ابزارهای اجتماعی منتقل می شوند. این ابزارها می تواند مشاهده ی مستقیم رفتار دیگران و پاداش هایی که دریافت می کنند یا مشاهدات غیر مستقیم (مثل گفت و گو) و یا رسانه های جمعی باشد. در بعضی از موارد، رفتار صرفاً با این نوع از مشاهدات آموخته می شوند که یادگیری مشاهده ای یا الگوگیری نامیده می شود. اگر فرآیندهای اجتماعی متضمن افرادی باشد که مورد احترام هستند، توان فرآیندها افزایش می یابد.

مراحل مصرف مواد

برای مصرف مواد چهار مرحله ذکر کرده اند: شروع (8) نگهداری، (9) ترک، (10) و بازگشت (11) (عود). شروع، به انتظارات و تقویت وابسته است. در مورد مصرف سیگار، انتظار می رود که این عمل یک رفتار جامعه پسند بوده و اعصاب را آرام کند؛ یعنی این عمل یک عامل کاهنده ی تنیدگی به شمار می آید. در مورد الکل، انتظار مصرف کننده آن است که تنش و اضطراب را تسکین دهد. اگر این انتظارات تقویت شوند، احتمال بالایی وجود دارد که رفتار تثبیت شود. نگهداری رفتار، تنها به تقویت متناوب نیاز دارد، و این تقویت احتمالاً به وسیله خواص دارویی الکل و نیکوتین، و همچنین وضعیت اجتماعی تأمین می شود. خاموشی در این رفتار بدون مداخلات بیرونی، بسیار بعید است.

فرضیه ی بیماری پیش بینی می کند که ترک مواد، نیازمند پرهیز است. تمام آنچه را بدان نیاز داریم، آن است که شخص رفتار نامطلوب را کنار بگذارد. در مقابل، بر اساس الگوهای باور سلامت، افراد پیش از این که مصرف سیگار یا الکل را متوقف کنند، باید باورهایی نیرومند، بهانه ای برای عمل، تأیید اجتماعی مناسب، و اعتقاد به کارآمدی خود داشته باشند. نظریه یادگیری پیش بینی می کند که لازمه ی ترک موفقیت آمیز، حذف تقویت از رفتارهای گذشته و انتقال آن به رفتارهای جدید است.

بسیاری از افراد در ترک سیگار و الکل موفق می شوند، در عین حال نرخ بازگشت (عود) بالاست. الگوی عود در مجموعه ای از مواد مختلف، مشابه است (نمودار 1).

00383111.jpg

** توضیح تصویر:

تصویر 1. منحنی های عود برای اعتیاد به هروئین، سیگار، و الکل. از هانت، دبلیو. ای. و همکاران (1971). نرخ عود در برنامه های اعتیاد. جی. کلین. سایکل. 27، ص. 456. تجدید چاپ با مجوز جان وایلی و پسران.

الگوی جلوگیری از بازگشت، (12) بر اهمیت رفتار مقابله ای و انتظار پیامدهای منفی در موقعیت های با ریسک بالا - شامل فشار اجتماعی، هیجانات منفی یا تعارض های بین فردی - تأکید می کند. لغزش های فرد در ترک، خودکارآمدی را کاهش می دهند و انتظار پیامدهای مثبت را افزایش می دهند. لغزش ممکن است تنها یک بار اتفاق بیفتد، و یا ممکن است فرد به الگوهای پیشین رفتار بازگردد (نمودار 2).

00383112.jpg

** توضیح تصویر:

نمودار 2. فرآیند بازگشت. اقتباس از مارلات، جی. ای. و گوردون، جی. آر. (1985) جلوگیری از بازگشت. ناشر: انتشارات گیلفورد، نیویورک.

گذار به سوی مرحله بازگشت، ‌به کنترل اثر تخطی از پرهیز (13) بستگی دارد. اسنادهای درونی در مورد شکست که ادراک از خودکارآمدی را کاهش می دهد ("همه اش تقصیر من است،‌ من هرگز موفق به ترک نخواهم شد")، احتمال بازگشت را افزایش می دهد. اسنادهای بیرونی (برای مثال، مقصر دانستن دیگران از بابت لغزش خود)، احتمال عود را کاهش می دهد.

پیشبرد و استمرار ترک

گروه های خودیاری می توانند برای افرادی که مایلند سیگار را ترک کرده یا عادات مصرف الکل را تغییر دهند، کمک های ارزشمندی را فراهم آورند؛ همچنین، برنامه های سلامت عمومی به تغییر باورهای سلامت کمک کرده و بهانه ای برای عمل فراهم می آورند؛ ولی مؤثرترین مداخلات، برنامه تغییر رفتار ویژه ی تک تک افراد است. در مورد ترک سیگار، این برنامه احتمالاً دارای پنج مرحله ی زیر است:

* ایجاد انگیزه؛

* شناسایی عوامل راه انداز مصرف سیگار؛

* کاهش دادن؛

* توقف؛

* جلوگیری از عود.

بر اساس نظریه یادگیری، راهکارهای جایگزین متعددی وجود دارند. در درمان اجتنابی، (14) به افراد دارویی داده می شود به هنگام مصرف الکل استفراغ کنند. پس از چندین بار همراه شدن مصرف الکل و استفراغ، بوی الکل پاسخ شرطی را بدون دارو نیز برمی انگیزد؛ ولی این روش، ادله رفتار مشکل را مورد توجه قرار نمی دهد. قرارداد بستن، (15) فرد را به یک پیمان درمانی با درمانگر، دوست یا شریک خود ملزم می کند؛ در این پیمان مجموعه ای از پاداش ها و تنبیه ها برای رفتارهای مراجع مقرر می شود. این کار معمولاً مراجع را به ترک تشویق می کند؛ اما پس از انقضای پیمان درمانی، عود مصرف رایج است. ارائه ی سرنخ، (16) فرد را قادر می سازد تا رفتارهای مناسب تری را در حضور عوامل آغازگر محیطی انجام دهد. این تکنیک اغلب در "کاهش دادن" مراحلی که در بالا بدان اشاره شد، مورد استفاده قرار می گیرد.

پی نوشت ها :

1. 1st disease hypothesis.

2. 2nd disease hypothesis.

3. acquired dependency.

4. acquired tissue tolerace.

5. craving & withdrawal.

6. contingencies.

7. expectation.

8. initiation.

9. maintenance.

10. cessation.

11. relapse.

12. relapse prevention model.

13. abstinence violation effect.

14. aversion therapy.

15. contracting.

16. cue exposure.

منبع مقاله :

کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...