رفتن به مطلب

اسباب بازي هاي « خوب » و « بد »


ارسال های توصیه شده

اسباب بازي هاي « خوب » و « بد »

 

05329.jpg

 

 

نويسنده: النا جانيني بلوتي

ترجمه: محمد جعفر پوينده

 

 

 

 

 

فروشندگان اسباب بازي خيلي خوب مي دانند کسي که اسباب بازي اي براي هديه مي خرد هميشه جنس کودک را در نظر مي گيرد. (1) اين فروشندگان در واقع در پاسخ به پرسشِ رايج « اسباب بازي اي مي خواهم که براي بچه ي دو ساله مناسب باشد » مي گويند: « براي پسر يا دختر؟ » البته ترديدي نيست که اسباب بازي هايي وجود دارند که به عبارتي خنثي هستند، يعني براي کودکان هر دو جنس مناسب اند؛ اين نوع اسباب بازي ها معمولاً از ماده اي شکل نگرفته ساخته شده اند، مانند انواع بي شمار بازي هاي جور کردني، پازل ها، مواد نرم و شکل پذير مانند خمير مجسمه سازي، رنگ هاي طراحي و نقاشي، وسايل موسيقي و مانند آن ها ( البته طبل و ترومپت از جمله سازهايِ منحصراً مردانه هستند ). به عکس، در زمينه ي اسباب بازي هايي که از عناصر کاملاً شکل گرفته و شناختي ساخته شده اند تمايز بسيار آشکار است. براي دختر بچه ها مجموعه ي گسترده اي از اشياي ريز وجود دارد که به تقليد از وسايل خانگي ساخته شده اند، مانند وسايل ضروري براي آرايش و آشپزي، کيف کمک هاي اوليه مجهز به درجه، باندهاي گاز استريل و سرنگ ها، خانه هايي همراه با حمام، آشپزخانه هاي کاملاً مجهز، تالارها، اتاق خواب، اتاق بچه، وسايل خياطي و گل دوزي، اتو، سرويس چاي خوري، وسايل خانگي برقي، ماشين ها، وان ها و مجموعه ي بي شماري از عروسک هايي که لباس عروس بر تن دارند. نوع اسباب بازي پسر بچه ها به کلي متفاوت است: وسايل حمل و نقل زميني، هوايي و دريايي ازهمه نوع و در تمام اندازه ها: ناوگان جنگي، ناو هواپيما بر، موشک هاي اتمي، انواع هواپيماها، انواع جنگ افزارها از هفت تير کابوي ها که با تقليد ماهرانه ساخته شده تا تير بارهاي شومي که يگانه تفاوتشان با سلاح هاي واقعي در اين است که خطر کمتري دارند، شمشيرها، نيزه ها، تير وکمان ها و توپ ها: يک زرادخانه ي حقيقي.

بين اين دو گروه از اسباب بازي ها براي مصالحه و گزينش هايِ آشتي جويانه جايي وجود ندارد. پدر و مادرهايي که کاملاً به فکرِ پيروي از تمايلات و گرايش هاي فرزندشان در زمينه ي انتخاب اسباب بازي هستند هيچ وقت درخواستِ دختر بچه شان را براي خريد تير بار يا درخواستِ پسر بچه شان را براي داشتنِ وسايل آشپزخانه بر آورده نمي کنند. چنين کاري براي آنان ناممکن است يا آن را خيلي بد مي دانند.

به علاوه تفاوت و تمايزي که در زمينه ي بازي ها و اسباب بازي ها به پسرها و دخترها تحميل مي شود چنان است که سليقه هايِ « خاص » در مورد اسباب بازي، پس از چهار يا پنج سالگي کم کم اين معنا را مي يابند که پسر بچه يا دختر بچه نقش خود را نپذيرفته و بنابراين اشکالي در کار ايجاد شده است.

حتي در مورد اسباب بازي هاي « خنثي »، يعني آن هايي که براي کودکان هر دو جنس ساخته شده اند، اغلب از روي تصويرها که زينت بخش جعبه ها و بسته بندي ها هستند به روشني مي توان دريافت که براي پسرها در نظر گرفته شده اند يا براي دخترها. در اين مورد بسته هاي لگوهاي پلاستيکي بسيار شاخص اند: روي جعبه هاي آن ها صرفاً پسر بچه هايي ديده مي شوند که آسان خراش، برج، تانک، خانه و مانند آن ها را مي سازند... همان کارخانه جعبه هاي « لگوي » ويژه اي را براي دختر بچه ها توليد کرده است که با جعبه هاي مخصوص پسرها متفاوت اند و عناصر لازم براي ساخت مجموعه ي کامل آشپزخانه ها، از جمله يخچال، ماشين هاي لباس شويي و ظرف شويي، يا تالارها، حمام ها، اتاق خواب و غيره را در بر مي گيرند. در اين مورد بي هيچ ترديدي تصوير پسر بچه روي جعبه محو مي گردد و تصوير دختر بچه اي جاي آن را مي گيرد که همسر - مادرِ مصرف کننده ي آينده است. از چندي پيش روي بسته هاي سيب زميني يک کارخانه معروف تصوير آراسته ي دختر بچه اي ديده مي شود که زير آن نوشته شده است: « مخصوص دختر بچه ها. » در پشت بسته نوشته اي آمده است که مفهوم اين عبارت را روشن مي سازد: « دخترهاي عزيز! در اين بسته هديه ي نامنتظره اي براي شما وجود دارد: ماهي تابه ها، قابلمه ها، بشقاب هاي کوچک، کلاه ها، دست بندها، انگشترهاي کوچک، جعبه ي پودر، شانه ها، اتوها، کالسکه ي بچه، عروسک هاي کوچولو و بسياري از اسباب بازي هايِ ديگر. » دو ست و سويِ اساسيِ آموزش دختر بچه ها در فهرست اسباب بازي هايِ اهدايي کاملاً رعايت شده اند: خانه داري و رسيدگي به زيبايي خود. روي بسته ي مخصوصِ « پسرها » نوشته شده است: « پسرهاي عزيز! در اين بسته هديه ي نامنتظره اي براي شما وجود دارد: سربازان، هواپيماها، تانک ها، مدل هاي خودروهاي قديمي و کشتي ها، مُهره ي بازي، هفت تيرهاي فلزي، سوت ها، قطارهاي کوچک، علامت هاي تيم هاي فوتبال، و بسياري از ديگر اسباب بازي هاي دوست داشتني. » همان طور که ديده مي شود، همه چيز سر جاي خود قرار دارد.

پدر و مادرها معتقداند که بچه ها اسباب بازي ها را بر اساس جنس خويش و به نحوي خود انگيخته انتخاب مي کنند و گرايش هاي بسيار مشخصي را آشکار مي سازند. بارها ديده شده است که پسر بچه اي جلوي ويترين فروشگاه اسباب بازي با لجاجت و شدت تمام اصرار مي ورزد که پدر و مادرش ماشين کوچولو، هواپيما يا تفنگي را برايش بخرند. پدر و مادر اغلب به بهانه هاي مختلفي از قبيلِ « اين گران است، عين همين را خودت داري » با خواسته ي وي مخالفت مي کنند، اما اين نکته که چنين اسباب بازي هايي براي او مناسب نيست، به هيچ وجه به ذهن راه نمي يابد و طرح نمي شود. به همين ترتيب کودک يقين پيدا مي کند که اين اسباب بازي ها مجازاند و بعد در مي يابد که رشته ي بي پاياني از همين نوع اسباب بازي ها را برايش مجاز دانسته و به او هديه کرده اند، اما با خواست وي براي داشتن مجموعه ي گسترده اي از اسباب بازي هايِ نوع ديگر مخالفت ورزيده اند. بنابراين پافشاري کودک براي به دست آوردن اين اسباب بازي فقط در ظاهر انتخاب خود او است و در واقع يکي از گزينش هايي است که پيشتر بزرگترها به او پيشنهاد کرده اند. پدر ومادر دير يا زود در برابر اين پافشاري هاي فرزند خود تسليم مي شوند، اما بسيار به ندرت اتفاق مي افتد که در برابر اصرارهاي فرزندشان براي داشتن اسباب بازي هايي تسليم شوند که نامناسب به حساب مي آيند.

روزي شاهد بودم که پسر بچه ي تقريباً پنج ساله اي در يک فروشگاه بزرگ در تمام طول مدت خريد به مادرش اصرار مي ورزيد که برايش صابون رخت شويي بخرد. با سماجت مي پرسيد: « آخر کي مي گذاري که من خودم رخت بشويم؟ » مادرش سر سختانه پاسخ مي داد: « تو نمي تواني رخت بشويي، تو پسر هستي؛ » کودک باز پافشاري مي ورزيد: « اما ميخواهم با صابون رخت بشويم؛ » مادر ديگر به او پاسخي نداد تا اين که پسر بچه به طرف قفسه اي رفت، صابوني برداشت و آن را در کالسکه ي خريد اجناس گذاشت. مادر با خشم بسيار صابون را برداشت و دوباره در قفس گذاشت و کودک را سخت سرزنش کرد؛ او هم از فرط ناراحتي زد زير گريه. مادر خم به ابرو نياورد. ترديدي نيست که پس از مخالفتي چنين قاطع و آشکار آن پسر بچه ديگر نمي کوشد صابون رخت شويي داشته باشد و درخواست هايش را متوجه چيزهاي ديگري مي کند که مجاز بودنشان را به او آموخته اند.

زن جواني برايم تعريف مي کرد که هنوز احساس شديد خطا کاري و مجرميتي را خوب به ياد مي آورد که در هفت سالگي به وي دست داده بود: در آن هنگام مادرش را در حالي غافل گير کرده بود که پيش يکي از دوستانش شکوه مي کرد که دخترش عروسک بازي را دوست ندارد؛ او که مايل بود به هر قيمتي انتظارات مادرش را بر آورده سازد و موافقت و رضايت او را جلب کند از آن لحظه به بعد به عروسک بازي هم پرداخت، اما بازي هاي پر تحرک را همچنان ترجيح مي داد.

در مهد کودک معمولاً بچه ها را در انتخاب بازي، اسباب بازي و فعاليت هايشان آزاد مي گذارند؛ اغلب در آن جا ديده ام که دختر بچه ها تقريباً تا سه سالگي درست به همان اندازه ي پسر بچه ها با اسباب بازي هايي مانند ماشين هاي کوچولو، هواپيماها و کشتي ها بازي مي کنند. دختر بچه هاي هجده تا بيست ماهه اي را ديده ام که ساعت هاي پي در پي را صرف بيرون آوردنِ انبوهي از ماشين ها، هواپيماها، هليکوپترها، کشتي ها و قطارهاي کوچک از يک ساک پارچه اي مي کنند، آن ها را روي فرش رديف مي کنند و با همان لذت و همان تمرکز پسر بچه ها جا به جايشان مي کنند. به همين ترتيب مي توان پسر بچه هايي را ديد که سر تا سر صبح را با رخت شويي، تميز کردن ميزهاي کوچک و واکس زدن کفش ها مي گذرانند.

بعدها اين پديده محو مي شود. کودکان ديگر ياد گرفته اند که اسباب بازي « خوب و مناسب » را بخواهند، زيرا مي دانند که اسباب بازي « بد » به آنان داده نمي شود.

در يکي از مهد کودک ها، خانم مربي اي که به اين نوع مسائل بسيار توجه داشت، به من گفت که روزي بستته ي اسباب بازي اي پر از پيچ، مهره، پيچ گوشتي و ... به کلاس آورده بود؛ دختر بچه اي که از شدت بر انگيختگي و شادماني کاملاً سرخ شده بود آن را قاب زده، اما هنگامي که با گنجينه ي تازه تصرف کرده اش به ست ميز کوچکي مي رفت، پسر بچه ي تقريباً چهار ساله اي خود را روي او پرتاب کرده بود تا آن بسته را از چنگش در آورد. خانم مربي دخالت کرده و گفته بود که پس از اين که آن دختر بچه بازيش را تمام کند، بسته ي اسباب بازي به پسر بچه خواهد رسيد. پسر بچه فوري واکنش نشان داده و گفته بود: « اما اين مال من است! اين بازي پسرانه است! » مربي توضيح داده بود که بازي هاي پسرانه و بازي هاي دخترانه وجود ندارد، همه ي بازي ها مثل هم هستند و تمام بچه ها مي توانند در آن ها شرکت کنند. پسر بچه از اين حرف ها شگفت زده شده، با نگاه عاقل اندر سفيه به خانم مربي خيره گشته و مدت ها با حالتي سخت مردانه دور و بر دختر بچه پرسه زده بود؛ حالتي که نشان دهنده ي وضعيت رواني کسي است که شاهد تجاوز به قانوني به اصطلاح مقدس بوده و هنوز باورش نشده است که مي توان چنين قوانيني را زير پا گذاشته شوند، آن هم به دست پدر و مادرها، مربيان و آموزگاران. اگر اين خانم مربي ديدگاه خود را بيان نکرده بود، آموخته هاي پيشين آن دو کودک در باره ي اسباب بازي هاي گوناگون براي دختران و پسران، و تمام پيامدهاي ضروري چنين تبعيضي تأييد و تقويت مي شدند. آن وقت در حالي که دختر بچه تحقير مي شد و به تحملِ وضعيت فرودستِ خود محکوم مي گشت، پسر بچه شاهد تحکيم برتري خود مي بود.

پي‌نوشت‌ها:

1. اين مطلب لزوماً منطبق بر جامعه ي ايران و مورد تأييد سايت راسخون نيست و تنها جهت استفاده محققين منتشر شده است.

منبع مقاله :

جانيني بلوتي، النا، (1376)، اگر فرزند دختر داريد ( جامعه شناسي و روان شناسي شکل گيري شخصيت در دختر ) ، ترجمه: محمد جعفر پوينده، تهران: نشر ني، چاپ نهم

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...