رفتن به مطلب

معروف‌ترین عکس‌هایی که به سرعت همه‌گیر شدند


Lean

ارسال های توصیه شده

دیگر همه ی ما این را به خوبی می دانیم که یک عکس خوب می تواند به اندازه ی هزاران کلمه ارزش داشته باشد و تاثیرگذاری اش از هرچیز دیگری بیشتر باشد. بعضی از عکس ها آنقدر تاثیرگذارند که به سادگی از یادها فراموش نخواهند شد و ما را مجبور می کنند به دنیایی که درونش زندگی می کنیم بیشتر فکر کنیم. بعضی از تصاویری که در اینجا می بینیم ناراحت کننده و بعضی هم دلخراش هستند و بعضی هم لذت بخش.

 

 

از همین عکس ها می توانیم تفاوت زندگی آدم ها و اوج اختلاف طبقاتی در اقشار جامعه را هم متوجه شویم.

206118_664.jpg

چهره ی هارولد وایتلس وقتی برای اولین بار به کمک سمعک توانست صداهای پیرامونش را بشنود

206119_719.jpg

جان اف کندی در حال ادای احترام به تابوت پدرش

206120_514.jpg

تصویری از زمین که به وسیله ی ویلیام آندرس در سال ۱۹۶۸ به ثبت رسید

206121_462.jpg

وضعیت ناپایدار جوی بر فراز زمین

206122_359.jpg

پسر جوان فقط زمانی توانست برادرش را پیدا کند که او به قتل رسیده بود

206123_136.jpg

۱ اکتبر ۱۹۴۰ کودک ۵ ساله ای که به دنبال پدرش می دود

206124_792.jpg

سگ در مقابل صاحبش که در ژاپن برای انجام یک سری آزمایشات به حالت قرنطینه برده شده است

206125_749.jpg

حس همبستگی تا آخرین لحظات زندگی و قبل از فرو ریختن کارخانه

206126_833.jpg

عکسی که به ” مردی در حال سقوط ” شهرت یافت و مردی را نشان می دهد که قبل از سوختن در آتش خودش را از ساختمان مرکز تجارت جهانی در حادثه ی ۱۱ سپتامبر به پایین پرت کرده است

206127_504.jpg

کودک ۷ ماهه ای که به سوء تغذیه مبتلاست به همراه مادرش در یک بیمارستان صحرایی کنیا

206128_744.jpg

206129_720.jpg

اختلاف طبقاتی

206130_458.jpg

مردی که پس از سونامی ۲۰۱۱ ژاپن دوباره توانست سگ خودش را در آغوش بگیرد

206131_979.jpg

پدر الکلی توانی برای راه رفتن ندارد و کودکی که سعی می کند پدرش را به خانه ببرد

206132_571.jpg

سگی که در تصویر زیر می بینید لیو نام دارد و این برای دومین روز متوالی است که در کنار قبر صاحبش به انتظار نشسته است. صاحب این سگ بر اثر یک زلزله وحشتناک در ریودوژانیرو جانش را از دست داده بود

206133_634.jpg

عکسی که در مسابقات ورلد پرس ۱۹۹۳ برنده شد. کودکان فلسطینی اسلحه هایی را به نشانه ی آمادگی برای جنگیدن و دفاع از خود به دست گرفته اند

206134_799.jpg

کودکی که در تظاهرات بخارست به نشانه ی صلح و دوستی به پلیس ضدشورش قلب می دهد

206135_689.jpg

سرباز روسی در حال نواختن پیانو در چچن ۱۹۹۴

206136_182.jpg

پدر و پسر در سال های ۱۹۴۹ – ۲۰۰۹ – ۲۰۱۱

206137_744.jpg

دختر چینی در روز عروسی اش و پس از اینکه داماد مراسم را بهم زد اقدام به خودکشی می کند که سرانجام نجات داده شد

206143_624.jpg

فرد زندانی بدون هیچ ترسی در چشمان یکی از فرماندهان نازی خیره شده است

206138_180.jpg

مادری که پسرش را در آغوش گرفته. توفانی سهمگین همه ی خانه ها را در آلاباما با خاک یکسان کرده بود

206139_428.jpg

گریه های مرد فرانسوی پس از اینکه پاریس به اشغال آلمانی ها درآمد

206140_907.jpg

کهنه سربازی که تانک دوره ی جنگ خودش را سرانجام پیدا می کند. این تانک و کهنه سرباز روس با یکدیگر روزهای زیادی را در جنگ جهانی دوم گذراندند

206141_354.jpg

پسر ۱۲ ساله ی برزیلی در مراسم تشییع جنازه ی معلمش هم ویالون می نوازد و هم گریه می کند. معلم او تنها کسی بود که به این پسر کمک کرد از فقر و گرسنگی نجات پیدا کند و بتواند استعدادش در موسیقی را به همه نشان دهد

206142_715.jpg

آتش نشانی در حال آب دادن به یک کوالای تشنه پس از خاموش کردن آتش در ویکتوریای استرالیا

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 4 سال بعد...

Omayra Sanchez

by;Frank Fournier

 

http://

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

دختر سیزده ساله کلمبیایی، یکی از تأثیرگذارترین و در شوک فروبرنده ترین عکس های تاریخ انتخاب شده است؛ تصویری که در زمان انتشار خود دنیا را در اندوه فرو برد. در کشور کلمبیا یک کوه آتشفشانی مرتفع به نام Nev ado del Ruiz قرار دارد که دهانه ی آن و دامنه هایش پوشیده از برف و یخ است. این کوه حدود صد سال خاموش بود تا اینکه در شب ۱۳ نوامبر سال ۱۹۸۵ منفجر شد. گدازه های داغ کوه، باعث آب شدن برف های دامنه شدند و سیلی سهمگین به راه افتاد. گل و لای روستا را به یک باتلاق بزرگ تبدیل کرده بود. امیرا سانچز همراه خانواده اش در مجاورت کوه زندگی می کردند. مادر او در آن شب به مسافرت رفته بود و امیرا سانچز به همراه پدر، عمه و برادرش در خانه بودند. هزاران تن در آن سیل جان خود را از دست دادند. گروهی تا ساعت ها زنده ماندند و برخی بر اثر گیر افتادن در ویرانی ها ساعت ها بعد جان خود را از دست دادند.گفته می شود مرگ در آن لحظات بسیار بهتر از زنده ماندن به نظر مي رسيد و عذاب زنده ماندن در خرابه های فرو رفته در آب بسیار سخت تر و ترسناک تر بود و امیرا سانچز به این ترس و عذاب دچار شده بود. آب و گل تا گردن او را در خود فرو برده بود و پاهای او لای بتون های سفت گیر کرده بودند.او به مدت سه روز در همین حالت ماند. امدادگران سعی داشتند تا امیرا را از این جهنم نجات دهند؛ اما این کار شدنی نبود. آن ها باید پاهای او را قطع می کردند، ولی گل و لای اجازه ی این کار را به آن ها نمی داد. در ضمن خون امیرا سانچز به دلیل ماندن بیش از اندازه در آب دچار فساد و بیماری شده بود و او شرایط یک عمل مناسب را نداشت. کشیدن و خالی کردن آب های اطراف نیز نیازمند دستگاه های خاص بود که صعب العبور بودن منطقه چنین اجازه ای را به آنان نمی داد؛ بنابراین، تنها یک راه مانده بود و آن اینکه منتظر بمانند و اجازه دهند تا زمان همه چیز را حل کند.امدادگران در این مدت به او آب میدادند و با او حرف می زدند تا ترسش از بین برود. او نیز برای امدادگران آواز می خواند و از آنها نوشابه و شکلات خواسته بود؛ اما در میان همین آواز خواندن و خوشحالی، ناگهان گریه می کرد و دعا می خواند. امداد گران هم که کاری از دستشان برنمی آمد، همراه او گریه می کردند و دعا می خواندند .امیرا که دیگر آخرین لحظات زندگی اش را می گذراند، کم کم به هذیان گفتن افتاد. او به فرانک گفت، بسیار نگران است که دیر به مدرسه اش برسد و از امتحان ریاضی جا بماند. لحظاتی بعد او هشیاری نسبی اش را به دست آورد و از فرانک خواست تا پس از مرگ او مواظب خانواده اش باشد. او این حرفها را گفت و برای همیشه چشم هایش را بست.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...