رفتن به مطلب

خنده سرای نواندیش


ENG.SAHAND

ارسال های توصیه شده

[h=5][/h] هر کسی باید تو زندگیش یه نفر رو داشته باشه که وقتی نگاش میکنه دلش یه جوری بشه…….

.

.

.

.

.

.

.

من به گوجه سبز یه همچین حسی دارم2.gif

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 788
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

به سلامتیه کبــریت تـوکلّـی

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

هیچ دلیلی نداشت فقط دیدم از سال ۱۲۹۷ تاسیس شده

هیشکی به فکرش نبوده

کبریت توکلی خیلی دوستت داریم

  • Like 7
لینک به دیدگاه

مسافر اول : تاسکی تاسکی واسا سوار شم

مسافر دوم : خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

مسافر اول : زهر مار به چی میخندی !؟

مسافر دوم : عزیزم تاسکی یعنی چی !؟ این که تاسکی نیست

مسافر اول : خو پ چیه !؟

مسافر دوم : این شصخیه نه تاسکی !

  • Like 7
لینک به دیدگاه

مرد رو به منشی هتل: تو رو خدا سریع بیایین!

من و همسرم دعوامون شده و حالا اون میخواد خودشو از پنجره بندازه بیرون!

منشی: ببخشید اما این یه مسئله کاملا شخصیه!

مرد: نه!پنجره باز نمیشه، این به هتل مربوطه

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ـــــههههههههههههههههــ

ـــــههههههههههههههههــ

ـــــههههههههههههههههــ

معرفت رو ببینید و یاد بگیرید

تو این گرونی واستون کباب فرستادم..........:)

  • Like 4
لینک به دیدگاه

خداروشکر تابستون تموم شد. ، تو خونه از شر دعوا سر کولر راحت شدیم!

.

.

.

.

.

.

دیگه میریم که آماده بشیم واسه مسابقات کم و زیاد کردن بخاری!!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تو مترو دختره پرسید صادقیه میخوام برم.

گفتم باید خطت رو عوض کنی،

اونم از تو کیفش سه تا سیم کارت درآورد

گفت،ایرانسل بهتره یا همراه اول!!

هیچی دیگه، شونزده نفر از مسافرا خودشونو پرت کردن پایین،

پنج مورد هم سقط جنین داشتیم.

لوکوموتیو ران هم یه آهنگ داریوش برامون گذاشت،

همه با هم اشک ریختیم!!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دیشب اینترنتم قطع شد

تا رفتم تو حال بابام با چوب افتاد به جونمو هی داد میزد دزد دزد…..

یهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه ….

بابام تو چشاش اشک جمع شد

گفت تویی؟ چقد بزرگ شدی!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

شاسکوله رو بعد از چهل روز از زیر آوار در میارن

میگن چطوری چهل روز تونستی زنده بمونی.

میگه اون گوشه یه سوراخ بود

شبها میرفتم سر کوچه ساندویچ میخوردم برمیگشتم

تا برادرای هلال احمر بیان نجاتم بدن

  • Like 4
لینک به دیدگاه

چند سال آینده در افغانستان:

.

.

.

.

.

.

.

هینگامه جان!

میروی بر مدرسه از خود مواظبت کن

یک مشت کارگر ایرانی بر ساختیمان روبرویی کار مییکینند …

بر تو نیرنگ میزنند 1f610.png

  • Like 4
لینک به دیدگاه

عاقا تو اتوبوس نشسته بودم

یهو یه پسره با راننده کل انداخت

منم گفتم کلفتی صدات رو به رخ راننده زحمت کش بلند نکن

یهو یکی گفت بیگ لایک

یکی گفت پرفکت

یکی گفت عالی

من مات اون نفری شدم که از ته اتوبوس داد زد عاقا با اجازه کپی

  • Like 4
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...