مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 23 آبان، 2015 [h=5][/h] هر کسی باید تو زندگیش یه نفر رو داشته باشه که وقتی نگاش میکنه دلش یه جوری بشه……. . . . . . . . من به گوجه سبز یه همچین حسی دارم 7
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 24 آبان، 2015 به سلامتیه کبــریت تـوکلّـی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . هیچ دلیلی نداشت فقط دیدم از سال ۱۲۹۷ تاسیس شده هیشکی به فکرش نبوده کبریت توکلی خیلی دوستت داریم 7
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 24 آبان، 2015 مسافر اول : تاسکی تاسکی واسا سوار شم مسافر دوم : خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ مسافر اول : زهر مار به چی میخندی !؟ مسافر دوم : عزیزم تاسکی یعنی چی !؟ این که تاسکی نیست مسافر اول : خو پ چیه !؟ مسافر دوم : این شصخیه نه تاسکی ! 7
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 24 آبان، 2015 مرد رو به منشی هتل: تو رو خدا سریع بیایین! من و همسرم دعوامون شده و حالا اون میخواد خودشو از پنجره بندازه بیرون! منشی: ببخشید اما این یه مسئله کاملا شخصیه! مرد: نه!پنجره باز نمیشه، این به هتل مربوطه 6
mherdad 3826 ارسال شده در 24 آبان، 2015 ـــــههههههههههههههههــ ـــــههههههههههههههههــ ـــــههههههههههههههههــ معرفت رو ببینید و یاد بگیرید تو این گرونی واستون کباب فرستادم..........:) 4
m@ry@71 3690 ارسال شده در 24 آبان، 2015 من از وقتی به دنیا اومدم تا هنوزم دمپایی دسشوییمون سایزم نشده 4
m@ry@71 3690 ارسال شده در 24 آبان، 2015 خداروشکر تابستون تموم شد. ، تو خونه از شر دعوا سر کولر راحت شدیم! . . . . . . دیگه میریم که آماده بشیم واسه مسابقات کم و زیاد کردن بخاری!!! 5
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 26 آبان، 2015 تو مترو دختره پرسید صادقیه میخوام برم. گفتم باید خطت رو عوض کنی، اونم از تو کیفش سه تا سیم کارت درآورد گفت،ایرانسل بهتره یا همراه اول!! هیچی دیگه، شونزده نفر از مسافرا خودشونو پرت کردن پایین، پنج مورد هم سقط جنین داشتیم. لوکوموتیو ران هم یه آهنگ داریوش برامون گذاشت، همه با هم اشک ریختیم!!! 5
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 26 آبان، 2015 دیشب اینترنتم قطع شد تا رفتم تو حال بابام با چوب افتاد به جونمو هی داد میزد دزد دزد….. یهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه …. بابام تو چشاش اشک جمع شد گفت تویی؟ چقد بزرگ شدی! 4
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 26 آبان، 2015 شاسکوله رو بعد از چهل روز از زیر آوار در میارن میگن چطوری چهل روز تونستی زنده بمونی. میگه اون گوشه یه سوراخ بود شبها میرفتم سر کوچه ساندویچ میخوردم برمیگشتم تا برادرای هلال احمر بیان نجاتم بدن 4
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 26 آبان، 2015 چند سال آینده در افغانستان: . . . . . . . هینگامه جان! میروی بر مدرسه از خود مواظبت کن یک مشت کارگر ایرانی بر ساختیمان روبرویی کار مییکینند … بر تو نیرنگ میزنند 4
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 26 آبان، 2015 عاقا تو اتوبوس نشسته بودم یهو یه پسره با راننده کل انداخت منم گفتم کلفتی صدات رو به رخ راننده زحمت کش بلند نکن یهو یکی گفت بیگ لایک یکی گفت پرفکت یکی گفت عالی من مات اون نفری شدم که از ته اتوبوس داد زد عاقا با اجازه کپی 4
ارسال های توصیه شده