Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۴ دیدگاه های غیر علمی درباره ی شخصیت نویسنده: دکتر محمد پارسا از روزگاران پیشین این اندیشه همواره وجود داشته است که شخصیت افراد آدمی معلول عوامل زیستی است. اما این نظر از پشتوانه ی تجربی و علمی برخوردار نبوده است، بلکه فقط عقیده و تصور صاحب نظر را تشکیل می داده است. امروزه هر عقیده و نظریه ای باید دارای مستند علمی باشد وگرنه قابل بحث و اعتماد نیست. تأثیر عوامل زیستی در بدن بقراط (1)، فیلسوف و پزشک یونانی معتقد بود که مزاج آدمی از چهار آبگونه (2) (اخلاط اربعه) سودا (3)، صفرا (4)، دم (5) (خون) و بلغم (6) تشکیل یافته است. هرگاه یکی از این عوامل به ترتیب بر بدن چیره شود حالتهای روانی افسرده و سودایی، زود خشم و آتشی مزاج، خوش بین و با اراده و سست مزاج و بی احساس در فرد نمودار می شود. امروزه بر ما مسلم است که بدن از آن گونه آبگونه ها تشکیل نیافته، بلکه فقط تصور بقراط از لحاظ زیستی بوده که قرنهای متمادی از اهمیت برخوردار بوده است. در سال 1800 میلادی جمجمه شناسان (7) کوشیدند تا شخصیت را با مختصات مغزی ارتباط دهند. ژزف گال (8) مغز را به ماهیچه تشبیه می کرد و کوشش داشت تا برای پی بردن به اجزاء رشد یافته ی مغزی به ویژگیهای مختلف آنها دست یابد. وی برآمدگیهای روی جمجمه را به معنای رشد بافتهای مغز می پنداشت که به نوبه ی خود بیانگر بازتابی از سطوح بالای مغزی مانند نیکوکاری و خیرخواهی است. سرانجام روشن گردید که این برآمدگیها بر روی جمجمه هیچ گونه ارتباطی با ویژگیهای شخصیتی ندارند. به این جهت علاقه به جمجمه شناسی از میان رفت، اما این امر موجب شد که توجه به نقش کارکردهای مغزی بیشتر جلب شود. قیافه شناسی (9) یکی دیگر از دیدگاههای زیستی در شخصیت است. چنانکه یک موقع تصور می شد که ویژگیهای چهره بیانگر نوع شخصیت و رفتار فرد است. بنا به این دیدگاه اندازه ی سر، فاصله ی میان چشمها، شکل چانه و رنگ موی سر با چگونگی شخصیت ارتباط دارد. برای نمونه عقیده بر این بود که جنایتکاران دارای چشمان ریز و گرد هستند که خیلی به هم نزدیکند، و افراد مو بور اهل شوخی و خوشمزگی هستند. گرچه این نظریه نیز از پشتوانه های تجربی و علمی برخوردار نبود، اما بخشی از نگرش از اندیشه ی عمومی را درباره ی مردم مطرح می ساخت. جرم شناس ایتالیایی سزار لومبروسو (10) (1836-1909) نیز طرحی را برای شناختن شخصیت ارائه کرد. به عقیده ی او جنایتکاران دارای پیشانی باریک و قوس جمجمه ی کم می باشند. چهره ی آنان مانند جانوران موذی ناموزون و عاری از لطف است، چنانکه چشمها و گوشها نامتقارن و نابرابرند و بینی بیشتر آنها به طرف راست یا چپ خم گشته است. این عدم تقارن در خواستها، آرزوها و کارکردهایشان هم دیده می شود. سنجش غیر علمی شخصیت در اینجا لازم است یادآور شویم که در بسیاری از کشورهای جهان افرادی هستند که از راه فال بینی، طالع بینی، سرکتاب بازکنی، فال قهوه، کف بینی، خط نویسی، رمل و اسطرلاب و مانند اینها درباره ی علل محبوبیت و موفقیت یا شکست و ناکامی و کارهای فروبسته و گره خورده ی افراد اظهارنظر یا گره گشایی می کنند. به عقیده ی روان شناسان کار اکثر این افراد غیر علمی است. در واقع طالع بینی غالباً شامل یک رشته کلی گوئیهایی است که بخشی از آنها افراد خاصی را نیز شامل می شود. بیشتر طالع بینها از طرز لباس، صورت ظاهر، طرز بیان، حرکات تن و سر و گردن و حتی طرز نگاه آنان تا حدودی به روحیات مراجعان خود پی می برند. روان شناسان آمریکایی پدیده ی اوصاف کلی و فراگیر شخصیت را که بعضی افراد به عنوان اوصاف شخصی خود می پذیرند تأثیر بارنوم (11) نامیده اند (میل (12)). پی نوشت ها : 1. Hippocrates (460-377 B. C.) 2. four humors 3. black bile 4. yellow bile 5. blood 6. phlegm 7. phrenologists 8. Franz, Josep Gall (1758-1828) 9. physiognomy 10. Lombroso, C. (1836-1909) 11. بارنوم (Barnum Effect) یک بازیگر سیرک در آمریکا بود که عقیده داشت بسیاری از مردم ساده لوح و زود باورند. از راه کلی گویی می توان اعتماد آنان را جلب کرد و از آنان بهره جست. 12. Meehl, Paul, 1956 منبع مقاله : پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده