Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۴ رهبر از منظر روان شناسی نویسنده: دکتر محمد پارسا پیشرفت و موفقیت تنها دستاورد صفات و توانمندیهای افراد آدمی نیست، بلکه بیشتر محصول سازمانی است که با ایجاد گروهها از آن پیروی می شود. لندن (1) (1978) معتقد است برپایی و پایداری سازمان بیشتر به کیفیت رهبری وابسته است تا به هر رویداد و پدیده ی دیگر. برای یک رهبر ویژگیهای مختلفی را بیان کرده اند، اما سایدنبرگ و سنادوسکی (2) (1976) رهبر را عضو گروهی دانسته اند که بیش از هر کس بر اعضاء دیگر گروه نفوذ دارد. در این بخش شیوه ها و کارآیی رهبری به اختصار بیان می شوند. راههای بررسی رهبری برای آشنایی با رهبری سه دیدگاه را در گروههای رسمی بررسی کرده اند: الف- رهیافت و راهکار صفات یا خصیصه ها که با ویژگیهایی شخصیت رهبر ارتباط پیدا می کند، ب- راه و روش یا تدبیرهایی که رهبر به کار می برد، ج- شرایط محیط که رهبر اوضاع و احوال و عوامل مؤثر محیطی را در نظر می گیرد. در اینجا مسأله این است که کدام یک از سه رهیافت خصیصه (ویژگیها، سبک و روش)، عوامل محیطی یا ترکیبی از اینها در تکوین شخصیت رهبر کار ساز است؟ رهیافت خصیصه: در گذشته رهبری را از دیدگاه ویژگیها و صفات شخصیت مورد بررسی قرار می دادند. گیب (3) (1969) رهبر را با ویژگیهای زیر توصیف کرده است: صورت ظاهر جالب، دارای روش آمرانه، شیوایی گفتار، اعتماد به نفس، برون گرا، باهوش و متعادل. اما مسأله در این است که آیا همه ی رهبران رشته های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دینی، علمی و هنری باید از این ویژگیها برخوردار باشند، یا آنکه خصیصه های دیگری نیز باید وجود داشته باشند؟ درست است که شیوایی گفتار و جاذبه ی رفتار از ویژگیهای مهم بسیاری از رهبران است، اما همه ی آنها نیستند. رهیافت روش: از سه دسته رهبران خودکامه، مردم سالار و عدم مداخله، رهبران خودکامه قدرت را در خود متمرکز می سازند و به دیگران اجازه ی هیچ گونه اظهارنظر و تصمیم گیری را نمی دهند. رهبران مردم سالار، برعکس با اعضاء در کارهای گروهی شرکت می کنند و با اکثریت رأی اعضا در جهت سود آنان تصمیم می گیرند و به فعالیت می پردازند. اما، رهبران عدم مداخله یا بی تفاوت با آنکه از حق اعمال نفوذ بر اعضای خود برخوردارند در کارهای گروهی مشارکت نمی کنند، بلکه همچون یک ناظر بی طرف به جریان امور می نگرند و به اعضای گروه اجازه می دهند که هر طور بخواهند تصمیم بگیرند و عمل کنند. این دسته از رهبران که کمتر دیده می شوند با روش خود زیانهای بزرگی بر گروه و آرمانهای گروهی وارد می آورند. نمونه ی بارز آن در تاریخ ایران شاه سلطان حسین صفوی بود. شرایط محیط: از آنجا که هر کار در موقعیت زمانی و مکانی خود اجرا می شود، همین امر نیز در کارآیی رهبر تأثیر می گذارد. به این جهت رهبر باید شرایط زمان و مکان و خواستهای مردم را همواره در نظر بگیرد تا بتواند با روشن بینی به امور بپردازد. شخص ممکن است در یک گروه در یک زمان رهبر و در گروه و زمان دیگر یکی از مریدان یا پیروان باشد. به هر حال، یکی از عوامل مهم و کارساز در ظهور رهبر این است که شخص تا چه اندازه بر جریان امور ارتباطی اشراف دارد؛ یعنی، هرچه مقام شخص در ساختار ارتباطی تمرکز یافته تر باشد بیشتر احتمال می رود که وی به مقام رهبری دست یابد. رهبری غیررسمی: در گروه های غیررسمی یا غیر متشکل گاهی خود به خود یک رهبر به وجود می آید و این زمانی است که نیازی فوری برانگیخته می شود. در چنین حالتی یکی از افراد همدرد که آگاه تر و منطقی تر است به عنوان رهبر شناخته می شود و همه از شیوه چاره جوئیها و پیشنهادهای او پیروی می کنند. اما همین که مشکل نیاز رفع شد گروه پراکنده می شود و رهبر هم دیگر جایی در آن ندارد. نمونه های بارز آن اعتصابها، تظاهرات خیابانی، بست نشینیها و مانند اینهاست. پی نوشت ها : 1. Londone, P., 1978 2. Seidenberg, B. & Sndowsky, A, 1976 3. Gibb, C.A. 1969 منبع مقاله : پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده