Mohammad-Ali 9729 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ سلام میرم سراصل بحث:دونفرهستندکه خیلی باهمدوست بودند(به نوعی رفیق باز)دوتاشون مغازه دارندیکیشون سوپرمارکت(همان بقالی خودمون20سال)(شریک دونفر)یکی دیگشون قصابی(ماهرفکرکنم جدشون قصاب بوده اینقدرماهرند) ایناحتی توی کاسبی هم رفاقتی برخوردمی کردندچیجوری بگم جوری که هوای هم راچه ازنظرمالی و...داشتندحتی به خانوادهم کشیده بود. حالاقصابی مغازش رابرده دومغازه اونورترهم بزرگترشده هم بعضی ازجنسهامثل نوشابه و...آورده.اون یکی بقالی هم که ناراحت شده بعدازغرغرشدیدبه دوست صمیمی یعنی قصابی حالامی خواهداونم جمع کنه وبرای حالگیری قصابی بزند. حالاشمابودین چه کاری انجام میدادید؟ قانون،دعوا،یاجم می کردین یا... 1 لینک به دیدگاه
faezeh1372 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ من اگه بودم از اون محل میرفتم یه جای دیگه که شکل نحسشو دیگه نبینم بعد یه فروشگاه چند منظوره میزدم که هم توش سوپر مارکت داره هم قصابی هم کلی غرفه های دیگه که دماغش بسوزه[emoji23] لینک به دیدگاه
Aysun 18 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ سلام. من اگه بودم مغازه سوپر مارکت رو ارتقا میدادم. روابطم رو با دوستم حفظ میکردم چون اعتقاد دارم روزی همه ما دست خداست. لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ من اگه بودم از اون محل میرفتم یه جای دیگه که شکل نحسشو دیگه نبینم بعد یه فروشگاه چند منظوره میزدم که هم توش سوپر مارکت داره هم قصابی هم کلی غرفه های دیگه که دماغش بسوزه[emoji23] کاشکی ولی این ظرف اینقدقده که رفته جوازقصابی بگیره. لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ یعنی چی تعجب برای چیه لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ سلام. من اگه بودم مغازه سوپر مارکت رو ارتقا میدادم. روابطم رو با دوستم حفظ میکردم چون اعتقاد دارم روزی همه ما دست خداست. یک شریک هم هست که دقیقاعقیده اش مثل شماست روزی دست خداست .ولی اونیکی اینجوری نیست .حالاتصورکنیدچی می شود.گوش نمی کنه هرچی می گیم قصابی اصلاکارتونیست اون یک حرفه است توبایدازیه راه دیگه بروی .داره می ره جوازقصابی بگیره! شمابودین چکارمی کردین؟ هردومغازه هم اجاره ای است. لینک به دیدگاه
faezeh1372 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ یک شریک هم هست که دقیقاعقیده اش مثل شماست روزی دست خداست .ولی اونیکی اینجوری نیست .حالاتصورکنیدچی می شود.گوش نمی کنه هرچی می گیم قصابی اصلاکارتونیست اون یک حرفه است توبایدازیه راه دیگه بروی .داره می ره جوازقصابی بگیره!شمابودین چکارمی کردین؟ هردومغازه هم اجاره ای است. شریک مغازه دار لج کرده قصابی بزنه؟! لینک به دیدگاه
Aysun 18 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ یک شریک هم هست که دقیقاعقیده اش مثل شماست روزی دست خداست .ولی اونیکی اینجوری نیست .حالاتصورکنیدچی می شود.گوش نمی کنه هرچی می گیم قصابی اصلاکارتونیست اون یک حرفه است توبایدازیه راه دیگه بروی .داره می ره جوازقصابی بگیره!شمابودین چکارمی کردین؟ هردومغازه هم اجاره ای است. بهشون باید بگین که الان که بره جواز قصابی هم بگیره و قصابی هم راه بندازه بازم چون سابقه دوستش بیشتره پس عملا مردم خرید از اونو ب شما ترجیح میدن... پس بهتره توو کار خودت پیشرفت کنی لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ شریک مغازه دار لج کرده قصابی بزنه؟! بله شریکه مغازه دارلج کرده برای ضدحال قصاب خودشم می خواهدقصابی بزنه/ لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ بهشون باید بگین که الان که بره جواز قصابی هم بگیره و قصابی هم راه بندازه بازم چون سابقه دوستش بیشتره پس عملا مردم خرید از اونو ب شما ترجیح میدن... پس بهتره توو کار خودت پیشرفت کنی خداخیرت بده حرف مارازدی ولی کوگوش شنوا لینک به دیدگاه
faezeh1372 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ خداخیرت بده حرف مارازدی ولی کوگوش شنوا خب پس دیگه چاره ای نیست وقتی گوش شنوا نیست ما هر چقدر بگیم اینجوری رفتار کنه یا طور دیگه اون تصمیمشو گرفته!!! ولی خب اشتباه میکنه اون مشتریای خودشو داره تا اینم بخواد رضایت مشتری جلب کنه زمان میبره بخصوص اینکه مردم بفهمن رو لج و لجبازی قصابی زده هیچکی طرفش نمیره اون نونیم که از راه مغازه داریش درمیاورد خودش با دستای خودش نون خودشو میبره! لینک به دیدگاه
beautiful mind 62 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۴ سلام میرم سراصل بحث:دونفرهستندکه خیلی باهمدوست بودند(به نوعی رفیق باز)دوتاشون مغازه دارندیکیشون سوپرمارکت(همان بقالی خودمون20سال)(شریک دونفر)یکی دیگشون قصابی(ماهرفکرکنم جدشون قصاب بوده اینقدرماهرند) ایناحتی توی کاسبی هم رفاقتی برخوردمی کردندچیجوری بگم جوری که هوای هم راچه ازنظرمالی و...داشتندحتی به خانوادهم کشیده بود. حالاقصابی مغازش رابرده دومغازه اونورترهم بزرگترشده هم بعضی ازجنسهامثل نوشابه و...آورده.اون یکی بقالی هم که ناراحت شده بعدازغرغرشدیدبه دوست صمیمی یعنی قصابی حالامی خواهداونم جمع کنه وبرای حالگیری قصابی بزند. حالاشمابودین چه کاری انجام میدادید؟ قانون،دعوا،یاجم می کردین یا... هر شبی شیشه یکیشونو میشکستم تا یکیش خون یکی دیگه ش رو بریزه لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۴ هر شبی شیشه یکیشونو میشکستم تا یکیش خون یکی دیگه ش رو بریزه می گفتن دخترا فتنه گر هستن من باورم نمیشد لینک به دیدگاه
beautiful mind 62 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۴ می گفتن دخترا فتنه گر هستن من باورم نمیشد نه ما هم صلح طلبیم اما آسایش همسایگان ایجاب میکنه یکباره قضیه خاتمه پیدا کنه و هر روز جدل نباشه لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۴ نه ما هم صلح طلبیم اما آسایش همسایگان ایجاب میکنه یکباره قضیه خاتمه پیدا کنه و هر روز جدل نباشه حالا چرا اینقدر کتابی حرف می زنی و همانا حق با شماست لینک به دیدگاه
beautiful mind 62 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۴ حالا چرا اینقدر کتابی حرف می زنیو همانا حق با شماست زیرا برای آنکه کتاب در رگ و خون ما رخنه کرده است همانا حق خودمم لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۴ زیرا برای آنکه کتاب در رگ و خون ما رخنه کرده استهمانا حق خودمم نمی دونم چی میگی ولی باشه تویی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده