رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

کلسيم مورد نياز مرغهاي تخمگذار

بر اساس تحقيقات به عمل آمده کلسيم مورد نياز گله هاي تخمگذار طي هشتاد و پنج سال اخير مرتبا تغيير يافته است در صورت تغذيه گله هاي تخمگذار با دان حاوي کلسيم ناکافي بيش از 150 نوع علايم کمبود کلسيم بروز مينمايد که مي توانند موجب کاهش توليد شوند . مهمترين مانع در زمينه تعيين مقدار کلسيم تغييرمقدار مورد نياز کلسيم است که به نظر مي رسد مرتبا تغيير مي يابد به طوري که بر اساس تحقيقات به عمل آمده از سال 1944 تا سال 1984 مقدار کلسيم 65 درصد افزايش يافته و از روزانه 27/2 به 75/3 گرم براي هر مرغ رسيده است طبق گزارش هاي موجود ميانگين کلسيم مورد نياز روزانه در دهه سالهاي 1940 ، 1960 ، 1970 ، 1980 به ترتيب 44/3 ، 14/4 ، 44/4 و 07/5 گرم براي هر مرغ بوده است . اين تغييرات نشانگر مشکلات و اهميت تامين ميزان کلسيم مورد نياز گله هاي تخمگذار مي باشد در حقيقت با توجه به اطلاعات فوق اين سوال پيش مي ايد که آيا احتياجات دام مرغ براي کلسيم تغيير نموده يا اينکه عقايد متخصصين تغذيه تغيير پيدا کرده است زيرا حتي در طول سالهاي 1960- 1940 تعداد زيادي از متخصصين روزانه بيش از چهار گرم کلسيم را براي هرمرغ توصيه مي نمودند در اينجا متذکر مي گردد که مقادير توصيه شده براي کلسيم در اين مقاله براساس تفسير مولف از تحقيقات گذشته تجربيات عملي و تحقيقي که اخيرا در دانشگاه صورت گرفته استوار مي باشند .

 

 

 

تغيير فرمول دان نيمچه هاي پولت به دان مرغ تخمگذار

 

هر گاه تغيير فرمول دان نيمچه ها يا دان پيش تخمگذاري که داراي 1 تا 2 درصد کلسيم مي باشد به دان مرغ تخمگذار که بايد داراي 75/3 درصد کلسيم باشد مدت 7 روز بعد از توليد اولين تخم مرغ تاخير بيفتد مقداردان مصرفي و چربي بدن و چربي کبد مرغ به طور معني داري افزايش يافته ، کيفيت پوسته در تخم مرغ پولتهايي که زودتر رسيده اند کاهش مي يابد . همچنين آزمايشهاي بيشتر نشان داده اند که وزن استخوان و قدرت شکنندگي آنها تا 40 درصد کاهش مي يابد با توجه به اينکه جبران کمبود کلسيم در مرحله پيک توليد براي پولت هايي که در چنين وضعيتي به مرحله توليد تخم مرغ مي رسند حتي پس از دريافت مقادير کافي کلسيم مشکل است بنابراين تاخير در تغيير فرمول دان پولت ها به دان مرغ تخمگذار حتي براي چند روز ميتواند علل وقوع برخي از اختلالات استخواني وتلفات غير طبيعي را که گاهي درست قبل از توليد تخم مرغ و در مرحله توليد حداکثر تخم مرغ مشاهده مي شوند توجيه نمايد .

 

 

 

زمان تغيير جيره پولت به جيره تخمگذار

 

به منظور آنکه پولت ها قادر به ذخيره مقادير کافي ازکلسيم درمغز استخوانهاي خودباشند تقريبا 14-7 روز قبل از گذاشتن اولين تخم مرغ به مقادير بالاي کلسيم نياز دارند بلوغ جنسي مرغ معمولا در 18 هفتگي ظاهرمي شود به هر حال با توجه به ادامه تمايل صاحبان گله هاي مرغ تخمگذار براي ايجاد بلوغ زود رس توليد کنندگان بايد به منظور حصول اطمينان ازتغيير جيره پولتها به جيره تخمگذاري قبل از شروع تخمگذاري گله را به طور مستمر مورد بازديد قرار دهند شرکت هاي لاين پيشنهاد مي کند استفاده از جيره پيش تخمگذاري حاوي 2% کلسيم از سن 17-16 هفتگي و جيره تخمگذار از سن 18 هفتگي آغاز شود .

 

 

 

مقدار کلسيم دان مرغ از شروع انتقال به سالنهاي تخمگذار تامرحله توليد حداکثر تخم مرغ

 

با شروع تخمگذاري مقدار مصرف غذا سريعا تغيير مي يابد ولي تغيير فرمول دان براساس ميانگين دان مصرفي معمولا تا مرحله حداکثر توليد ضروري نمي باشد به عنوان مثال زماني که پولتهاي داراي تخم مرغ سفيد به مرحله توليد مي رسند مقدار دان مصرفي ممکن است روزانه فقط 80 گرم باشد که در اين صورت مقدار کلسيم جيره قاعدتا بايد به 69/4 درصدافزايش يابد تا روزانه به طور متوسط 75/3 گرم کلسيم به هرمرغ برسد با اين حال افزايش ميزان کلسيم جيره به 69/4 درصد ضروري نمي باشد زيرا در اين مرحله بسياري از مرغهاي گله هنوز توليدي نداشته و مرغهايي نيز که شروع به توليد کرده اند دان بيشتري نسبت به ساير مرغها مصرف خواهند نمود . بنابراين حتي اگر ميانگين مصرف روزانه کلسيم کمتر از 75/3 گرم براي هر مرغ باشد مرغهاي جوان در حال توليد هنوز مي توانند احتياجات خود را تامين کنند مقدار ذخيره کلسيم پوسته تخم مرغ پيش از رسيدن به مرحله حداکثر توليد تقريبا 5 درصد کمتر از مقدار آن در بعد از مرحله حداکثر توليد مي باشد در اکثر موارد جيره حاوي 75/3 درصد کلسيم براي گله هاي تخمگذار قبل از رسيدن به مرحله پيک توليد کافي است .

 

 

 

مقدار کلسيم مورد نياز مرغ از مرحله حداکثر توليد تا پايان دوره تخمگذاري

 

براي حصول اطمينان از داشتن تخم مرغهايي با بهترين کيفيت پوسته توصيه مي شود که پس از رسيدن به مرحله پيک توليد مرغهاي تخمگذار تا سن 36 هفتگي روزانه حداقل 75/3 گرم از 52-37 هفتگي روزانه 4 گرم و از 53 هفتگي 25/4 گرم کلسيم مصرف کنند درمرغهاي مسن تر يا مرغهايي که پوسته تخم مرغهاي آنها دچار نقص مي باشد ميتوان بر حسب سن مرغ و شدت ونوع نقص پوسته ، ميزان دريافت کلسيم را روزانه تا يک گرم بيش ازمقادير توصيه شده افزايش داد . زماني که درصد توليد در فواصل ماهيانه را در مقدار کلسيم موجود در پوسته تخم مرغ ضرب کنيم ميتوان ديد که ميانگين مقدار کلسيم ذخيره شده روزانه در پوسته تخم مرغ درمرحله حداکثر توليد بيشتر از ساير مراحل است ميانگين مقدار کلسيم ذخيره شده روزانه در پوسته تخم مرغ برحسب سن مرغ کاهش مي يابد بنابراين به صورت منطقي مقدار کلسيم مورد نياز گله مرغ تخمگذار و هر مرغ به طور انفرادي در مرحله پيک توليد تخم مرغ در بالاترين سطح بوده وسپس به تدريج کاهش مي يابد با اين حال در حقيقت کلسيم مورد نياز هر مرغ براي هر تخم مرغ مشخص عملا باافزايش سن مرغ کاهش نمي يابد توانايي مرغ جهت ذخيره سازي کلسيم براي تشکيل پوسته تخم مرغ محدود مي باشد همچنين مقدارکلسيم ذخيره شده در پوسته تخم مرغ به تدريج با بالا رفتن سن مرغ تا حدکمي افزايش يافته و ممکن است کارايي و جذب و بکارگيري کلسيم در بدن مرغ کاهش يابد بنابراين بابالا رفتن سن مرغ مقدار کلسيم مورد نياز مرغها عملا افزايش مي يابد در نتيجه مي توان بر اين نکته تاکيد کرد که حتي با وجود اينکه کلسيم يکي از ارزانترين مواد تشکيل دهنده جيره مرغهاي تخمگذار مي باشد در صورت استفاده نامناسب از آن مي تواند پرهزينه ترين مواد محسوب گردد تغذيه مرغهابا کلسيم ناکافي مي تواند هزنيه دان ، ميزان دريافت غذا ، وزن بدن مرغ ، مقدار وزن و چربي کبد و چربي بدن ، نقايص پوسته تخم مرغ و اختلالات استخوان بندي را افزايش دهد تمام اين موارد مي توانند تاثيرنامطلوبي درتوليد تخم مرغ ومقدار سود توليد کننده داشته باشند .

 

سن مرغ بر حسب هفته

 

17-16

 

28-18

 

36-29

 

52-37

 

53- به بالا

مقدار کلسيم پيشنهادي در دان براي مرغ تخمگذار

 

2 درصد

 

75/3 درصد

 

75/3 گرم براي هر مرغ در روز

 

4 گرم براي هر مرغ در روز

 

25/4 گرم براي هر مرغ در روز

 

 

 

 

چنانچه در مرغهاي مسن تر ، پوسته تخم مرغ به طور غير طبيعي نازک شود مقدار کلسيم دريافتي مرغ را مي توان روزانه حداکثر تا 75/4 گرم افزايش داه يا مقداري ازکلسيم را به صورت قطعات بزرگ سنگ اهک اضافه شده به جيره مرغهاي جواني که در حال رسيدن به مرحله توليد مي باشند مطلوب است در مرغهاي مسن ميزان قطعات بزرگ ، سنگ آهک را در جيره بايد تا 50% افزايش داد .

 

 

 

فصلنامه چکاوک – مهندس محمد علي سياوشي

لینک به دیدگاه

سبوس برنج فرآوري شده : جايگزيني مناسب براي غلات در جيره هاي طيور

 

 

سبوس برنج يك تركيب غذائي فراوان و تا حدي گران در بسياري از كشورها بخصوص در آسيا مي باشد اما ارزش تغذيه اي آن به علت وجود مواد ضد تغذيه اي موجود در آن پايين مي باشد. محققان پاكستان در تحقيقات متعدد سعي كردند كه تأثير تيمارهاي فيزيكي مختلف را براي فرآوري سبوس برنج، شامل افزودن اسيد يا باز مورد آزمون قرار دهند. آنها نتايج خوبي را از كاربرد سبوس برنج فرآوري شده در آزمايشات تغذيه اي بر روي طيور بدست آوردند.

ـ سبوس برنج يك فرآوري فرعي نرم ، با دسترسي آسان و نسبتاً گران حاصل از صنعت توليد برنج مي باشد. سبوس برنج يك تركيب غذائي غني از مواد مغذي مي باشد اما بعلت وجود مواد ضد تغذيه اي موجود در آن، امكان استفاده از تمامي مواد مغذي موجود در آن فراهم نمي باشد. تيمارهاي شيميائي و مرطوب كردن آن تا حدودي قادر به تخريب ساختارهاي ضد تغذيه اي سبوس برنج بوده و موجب بهبود ارزش غذائي آن و برابري آن با ارزش غذائي گندم شده است . دانه غلات مانند ذرت ، گندم ، برنج ، خرد شده معمولاً 65 ـ 50% از جيره هاي فرموله شده براي تغذيه طيور را به خود اختصاص مي دهند. در آسيا ، گندم و ذرت و برنج مواد خام اصلي غذاهاي با مصرف انساني هستند كه اغلب سطح زير كشت آنها كافي نبوده و همچنين تقاضاي مصرف كنندگان چنين محصولاتي همواره بالاتر از سطح توليد مي باشد. اين موضوع مي تواند ضمن ايجاد رقابت و ايجاد انگيزه براي جستجوي جايگزينهاي غلات را به منظور مصارفي مانند تغذيه طيور، بدون اينكه تأثيرات مضرري در بر داشته باشد ، را مطرح مي نمايد. در اين راستا سبوس برنج يك جايگزين مناسب براي غلات مي باشد چرا كه مقادير زيادي از اين تركيب غذائي به عنوان يك محصول فرعي كارخانجات توليد برنج درآسيا ، در دسترس مي باشد. سبوس برنج در آسيائي كه 90% كل برنج توليدي در دنيا متعلق به آن است توليد مي شود و قيمت هر كيلو آن معادل 8 سنت آمريكا مي باشد. سبوس برنج شامل 17 ـ 11% پروتئين، 18 ـ 13% چربي، 10% فيبر 65 ـ 45% كربوهيدارت است و اين تركيب غذائي منبع سرشاري از ويتامين B و نو كوفرول و همچنين مواد معدني مانند فسفر ، پتاسيم ، آهن ، كبالت و روي مي باشد. محتواي اسيدهاي آمينه و اسيدهاي چرب آن قابل مقايسه با همه غلات مي باشد.

عوامل ضد تغذيه اي سبوس برنج :

بهرحال عوامل ضد تغذيه اي موجود در سبوس برنج ، ارزش غذائي اين تركيب غذائي را كاهش مي دهد.فاكتورهائي مانند ليپاز ، اسيد فايتيك ، ممانعت كننده تريپسين، هماتوگلوتنين و مقادير بالاي فيبر از جمله عوامل ضد تغذيه اي سبوس برنج محسوب مي شوند. براي تبديل سبوس برنج به يك منبع غذائي ابتدا ضروري است كه مواد ضد تغذيه اي موجود در آن حذف يا غيرفعال شود. اخيراً روشهاي كاربردي و اقتصادي در اين زمينه پيشنهاد شده است.

در يك تحقيق كه اخيراً ما انجام داديم توانستيم سبوس فرآوري شده را تا 20% ذرت جيره جايگزين كنيم.

 

 

عملكرد جوجه هاي تغذيه شده با جيره حاوي سبوس برنج از يك تا 56 روزگي

 

جيره هاي سبوس فرآوري شده

اضافه وزن به ازاي هر پرنده اي مصرف خرد شده تحت تيمار اسيد تحت تيمار باز شاهد

2562 2643 2263 2084

خوراك(گرم) 5004 4864 4612 4435

ضريب تبديل 1/95 1/84 2/03 2/13

 

 

سبوس برنج فرآوري شده

تيمارهاي افزوده شده به سبوس برنج جهت فرآوري :

در مطالعه سبوس برنج تازه ابتدا تحت تأثير 20% محلول اسيد استيك يا محلول هيدروكسيد كلسيم قرار گرفت و سپس تحت حرارت 135 ( 2 ±) از كارخانه توليدي خارج شد كه نتيجه اين فرآوري غير فعال شدن ليپاز هيدروليز فيتات و تجزيه ممانعت كننده تريپسين و هماتو گلوتنين مي باشد. ضمناً در نتيجه اين فرآوري اسپورهاي قارچها و باكتريها و بافتهاي سبوس برنج از بين مي رود.

سپس اين سبوس برنج فرآوري شده با استفاده از آناليز شيميائي ، از لحاظ مواد مغذي موجود در آن مورد ارزيابي قرار گرفت و سپس 20% گندم موجود در جيره با سبوس برنج جايگزين گرديد. نتايج تجزيه و تحليل سبوس فرآوري شده نشان داد كه ليپاز و تمامي پراكسيدازها بويژه در تيمار اسيد استيك كاملاً از بين رفته است.

تيمار هائي با بخار + هيدروكسيد كلسيم ، اسيد استيك و پختگي سبوس برنج به ترتيب باعث از بين رفتن 52 ، 75 ، 82 درصد از فيتات موجود شدند. فعاليت هماتوگلوتينين در سبوس فرآوري شده ( 2Hv/mg ) در مقايسه با سبوس غيرفرآروي شده (35Hv/mg ) به ميزان قابل توجهي كاهش نشان داد و ضمناً از طريق فرآوري 100 برابر فعاليت ممانعت كننده تريپسين مهار گرديد.

آزمايش تغذيه اي

سبوسهاي برنجي كه به طريق مختلف مورد فرآوري قرارگرفته بود. در يك آزمايش تغذيه كه شامل 1000 پرنده ( 4 تكرار از هر تيمار 250 پرنده اي ) مورد آزمون و مقايسه قرار گرفتند. به اينصورت كه سبوسهاي برنجي كه در معرض تيمارهاي مختلف فرآوري قرار گرفته بودند به ميزان 20% جايگزين گندم موجود در جيره شاهد شدند.

تيمارهاي اين آزمايش به قرار زير مي باشد.

1 ـ تيمار شاهد ( جيره بر پايه گندم ، بدون فرآوري )

2 ـ جيره حاوي سبوس برنج با رطوبت 20% و extruded شده

3 ـ جيره فرآوري شده با اسيد ( 20% رطوبت و 1% اسيد استيك )

4 ـ جيره فرآوري شده با بازي ( 20% رطوبت و 1% هيدروكسيد كلسيم )

پرندگاني مورد استفاده در آزمايش از يك روزگي تا 56 روزگي تحت تأثير اين جيره ها قرار گرفتند. نتايج حاصل از اين آزمايش جدول يك آورده شده است.

افزايش وزن در جيره شاهد ، سبوس فرآوري شده با اسيد ، سبوس فرآوري شده با محلول بازي به ترتيب 6 /8، 28/8 ، 22/9% درصد بود. بهبود در ضريب تبديل با همان ترتيب 11/4 ، 19/7 ، 14/9% بود. هزينه سبوس برنج %55 ـ 50 كمتر از هزينه تهيه گندم بود. روشهاي مختلف فرآوري سبوس برنج به خوبي توانسته بود كه فاكتورهاي ضد تغذيه اي موجود در آن را از بين ببرد.

نتايج حاصل از اين آزمايش به خوبي سبوس برنج را به عنوان يك ماده غذائي مناسب و اقتصادي در جيره طيور گوشتي مطرح نمود.

 

 

Refernce: Khan, A.D. 2003. Treated rice bran makes a good cereal substitute. Poultry International. 42 (10): 28 – 29

لینک به دیدگاه

دستكاريهاي تغذيه اي براي افزايش پاسخهاي ايمني در جوجه هاي گوشتي

 

مقدمه:

در حال حاضر، هدف از پرورش طيور تجارتي، رسيدن به بالاترين وزن نهايي و حداكثر توليد تخم مرغ به ازاي هر واحد مصرف خوراك مي باشد. بهر حال بين صفات توليدي و پاسخهاي سيستم ايمني و صفات مربوط به مقاومت به بيماريها همبستگي منفي وجود دارد. به عنوان مثال اين همبستگي منفي بين توليد و ايمني باعث مي شود كه در در سويه هاي پرتوليد عملكرد و تكامل سيستم ايمني ضعيف تر باشد. شايد يكي از عوامل ايجاد كننده همبستگي منفي بين صفات توليدي و پاسخهاي ايمني در طيور، تامين همه احتياجات فيزيولوژيكي از طريق مصرف اقلام خوراكي محدودي مانند مواد مغذي و ميزان دسترسي آنها، باشد. ژنوتيپهايي با وزن نهايي حداكثر نسبت به سويه هايي با وزن نهايي پايين تر، پاسخهاي ايمني ضعيف تري را در برابر آلودگي هاي ناشي از اي كولاي و تيتراسيون آنتي بادي سلولهاي ايمني از خود نشان مي دهند. بنابراين امروزه درآميخته هاي حاصل از سويه هاي تجارتي احتمال بروز هر نوع اختلال در پاسخهاي ايمني بيش از هر زماني احساس مي شود. علاوه بر انتخاب ژنتيكي، بعضي از عوامل غير ژنتيكي مانند غلظت مواد مغذي جيره، قادر است كه تظاهر ژنهاي مسئول پاسخهاي ايمني را از طريق ايجاد تعيير در ميزان بلوغ سيستم ايمني و همچنين ميزان آنتي بادي توليد شده در برابر عفونتها تعيير دهد.

مكانيزمهاي دفاعي در جوجه هاي گوشتي:

محيط سالن در شرايط پرورش متراكم جوجه ها، همواره شامل طيف وسيعي از ميكروارگانيزمهايي مي باشد كه بطور مستمر با سيستم ايمني در حال رقابت هستند. بطور كلي عوامل بيماريزاي مهاجم از طريق آنتي باديهاي مترشحه از نوتروفيلها و يا حاصل از ميكروبهاي غيرفعال و ضعيف شده(واكسنها) سركوب شده و نهايتا اين لاشه سلولي اين مهاجمين از طريق عمل بيگانه خواري حذف مي شوند. اين مكانيزم دفاعي براي كنترل پاوتوژنهاي خارج سلولي مانند باكتريها و همچنين در برابر عوامل بيماريزاي داخل سلولي مانند ويروسها بازدهي كاملا موثري را از خود نشان داده است. براي مقابله بر عليه عوامل بيماريزاي داخل سلولي همانند ويروسها، مكانيزم ايمني بواسطه سلول(CMI) نقش كليدي را بر عهده دارد. در اين مكانيزم با توجه به اينكه امكان از بين بردن عوامل پاتوژن از طريق ترشح آنتي بادي وجود ندارد فلذا به كمك تزريق سيتوتوكسين لنفوسيتهاي نوع تي به داخل سلول آلوده، نتيجتا تخريب سلول و از بين رفتن ويروسها امكان پذير مي گردد. سيستم ايمني در برابر ورود عوامل بيماريزا، تركيبات متنوعي را مانند پروتينهاي فاز حاد، آنزيمهاي پروتئوليتيك و هيدروليتيك، راديكالهاي اكسيژن و مشتقات نيتروژن را براي از بين بردن پاتوژنهاي مهاجم يا سلولهاي آلوده توليد مي كند.

نقش تغذيه در تعيير پاسخها سيستم ايمني:

جيره نويسي در طيور عمدتا بر اساس شاخصهاي توليدي مانند رشد، توليد تخم و بازده مصرف خوراك انجام مي شود فلذا غالبا از توجه به معيارهاي لازم براي پاسخهاي سيستم ايمني چشم پوشي مي شود چرا كه مواد مغذي همچنين بر روي تكامل سيستم ايمني و حجم آنتي بادي توليدي تاثير گذار مي باشد. در طول فاز حاد سيستم ايمني، بيشترين احتياجات تغذيه اي متوجه سنتز و آزاد شدن پروتئين فاز حاد (APS) از كبد مي گردد. براي تامين عملكرد مناسب لكوسيتها احتياجات انرژي و اسيد آمينه در اين مرحله بيش از احتياجات غذايي معمول مي باشد. اثر متقابل بين مواد مغذي متنوع و عدم توازن نسبتها و سميت اين مواد مغذي منجر به اختلال در فيزيولوژي طبيعي جوجه و متعاقبا اختلال در عملكرد سيستم ايمني مي گردد.

انرژي:

تفاوتها موجود در غلظت انرژي جيره غذايي طيور، ميزان پاسخهاي سيستم ايمني را تعيير مي دهد كه اين تعييراحتمالا از طريق تعيير در مصرف مواد مغذي موجب تاثير بر سيستم ايمني مي گردد. انرژي مصرفي موجب تنظيم فعاليت سلولهاي ايمني ، فعاليت هورمونهاي خاص مانند تيروكسين، كوتيكواستروئيدها، هورمون رشد، گلوگاگون، كاتكولاميدها مي گردد و نتيجتا تعيير در فعاليت اين عوامل بر سيستم ايمني تاثير گذار مي باشد. همچنين تفاوت در سطوح و ساختار و نوع اسيدهاي چرب جيره از طريق تعيير در ساختار غشاء سلولي و تغيير در سنتز پروستاگلندين بر روي عملكرد سيستم ايمني موثر است. با افزايش سطح چربي جيره از 3درصد به 9 درصد ميزان تلفات ناشي از آلودگي اي كولاي و مايكروباكتريوم توبركلوزيس كاهش مي يابد. هنگام افزودن 6 درصد پيه به جيره طيور، تيتر آنتي بادي بر عليه آنتي ژن گلبولهاي قرمز گوسفندي بطور قابل توجهي افزايش مي يابد. گنجاندن سطوح بالايي از اسيدهاي چرب غير اشباع در جيره از طريق تحريك فعاليت ماكروفاژها باعث بهبود عملكرد سيستم ايمني مي گردد.

پروتئين:

رشد غدد بورس و تيموس تسبت به ساير اندامهاي بدن طيور سريعتر انجام مي شود و بنابراين اين نكته خيلي مهم است كه در اوايل رشد سطوح مناسبي از پروتئين مورد نياز در اختيار طيور قرار گيرد. گمبود پروتئين در اين مرحله موجب رشد و توسعه نامناسب اندامهاي لنفوئيدي مي شود. چندين مقاله تحقيقاتي پيشنهاد كردند كه براي حصول به عملكرد مناسب سيستم ايمني ،در اين مرحله بايد ميزان اسيد آمينه هاي جيره بيش از حد معمول توصيه شده براي رشد باشد. بهر حال تاثير سطوح پروتئين بر تخفيف علائم بيماري بستگي به عامل و ميكروارگانيزم بيماريزا دارد. هنگام افزايش سطح پروئتين جيره از 18 يا 20 درصد به 23 درصد ميزان ابتلا به آلودگي اي كولاي به طور معني دار كاهش مي يابد. همچنين با كاهش سطح پروتئين جيره جوجه هاي مبتلا به كوكسيديوز، ميزان تلفات از 32 درصد به 8 درصد در مقايسه با تيمار شاهد كاهش مي يابد. سطوح بالاي پروتئين جيره فعاليت تريپسين دستگاه گوارش طيور را افزايش مي دهد. افزايش سطح ترشح تريپسين دستگاه گوارش متعاقبا موجب آزاد شدن سريع گوكسيدياها از اووسيت شده و باعث تشديد علائم بيماري مي گردد.

سطح مناسب ميتونين جيره باعث افزايش رشد شده و براي ايجاد حداكثر پاسخ ايمني ضروري است. متيونين همچنين براي افزايش عملكرد سلولهاي تي توليد شده از تيموس مورد نياز مي باشد. كمبود ميتونين باعث كاهش فعاليت لنفوسيتها و تحليل غده بورس و همچنين افزايش حساسيت به بيماريهاي نيوكاسل و كوكسيديوز مي شود. افزودن سيستئين باعث تحريك ايمني هورموني و سلولي مي گردد. كمبود اسيد هاي آمينه شاخداري (50-16%) مانند ايزولوسين، لوسين و والين در جيره جوجه هاي گوشتي باعث كاهش تيتر آنتي بادي بر عليه آنتي ژن گلبولهاي قرمز گوسفندي مي شود. با توجه كه در ساختمان ايمنوگلوبولينها مقادير بالايي از والين و ترئونين بكار رفته است فلذا كمبود هر كدام از اين اسيد هاي آمينه پاسخهاي ايمني در جوجه هاي گوشتي را كاهش مي دهد. در جيره هاي حاوي نسبت بالاي لوسين/ والين+ ايزولوسين، به علت ايجاد اثرات آنتاگونيست بين ساختارهاي اين سه اسيد آمينه عملكرد سيستم ايمني كاهش مي يابد. سطوح بيش از حد لوسين در جيره غذايي از جذب والين و ايزولوسين ممانعت مي كند. افزايش غلظت اسيد آمينه ليزين جيره باعث بهبود هماگلوتيناسيون و تيترآگلوتينين و همچنين افزايش ايمينوگلوبينهاي جي و ام مي شود. اسي آمينه آرژنين سوبستراي مسير سنتز اكسيد نيتريك مي باشد . اين تركيب يك محصول سمي است كه در فعاليت فاگوسيتيك ماكروفاژها نقش كمكي داشته و باعث از بين رفتن باكتريها و عوامل بيماريزاي داخل سلولي مي شود.

ويتامينها:

ويتامينها به عنوان كوفاكتور مورد نياز براي فعاليتهاي متابوليكي مربوط به پاسخهاي ايمني مي باشد و بنابراين كمبود ويتامينها موجب اختلال در فعاليت سيستم ايمني مي شود. بطور كلي افزايش مقادير ويتامينها جيره غذايي طيور ميزان عملكرد سيستم ايمني را بهبود مي بخشد.

رتينول:

ويتامين رتينول نقش عمده اي در محافظت اندامهاي لنفوئيدي و همچنين بافتهاي اپتليال دارد و موجب افزايش ايمني هورموني و سلولي در طيور مي گردد. و يتامين A با فراهم كردن محيطي سالم به محافظت از غشاهاي موكوسي و منافذ طبيعي در برابر تهاجم پاتوژنها كمك مي كند. ويتامين A باعث تمايز و توسعه لنفوسيتهاي نوع B مي شود. افزايش غلظت ويتامين A در جيره باعث تغيير در تظاهر گيرنده هاي اسيد رتيونيك موجود در لنفوسيتهاي طيور مي گردد. با افزايش سطح ويتامين A ميزان عوامل سركوب كننده ايمني( هيدروكورتيزونها) كاهش مي يابد. علاوه بر اين كمبود ويتامين A موجب كراتينه شدن سلولهاي بازال( پايه اي) غده بورس و اختلال در عملكرد لنفوسيتهاي تي مي شود. بنابراين كمبود ويتامين A از طريق كاهش توليد سلولهاي لنفوسيت نوع BوT و اختلال در فاگوسيتوز و كاهش مقاومت به عفونتها منجر به عكلكرد پايين سيستم ايمني مي شود. در جيره هاي با كمبود ويتامين A افزايش احتمال شيوع و گسترش بيماريهاي مرتبط با ويروس نيوكاسل گزارش شده است. احتياجات ويتامين A در جهت به حداكثر رساندن فعاليت سيستم ايمني و به عنوان مثال افزايش وزن اندامهاي لنفوئيدي خيلي بيشتر از احتياجات همين ويتامين براي حصول به حداكثر وزن نهايي مي باشد. افزايش ميزان ويتامين A از 12850 واحد بين المللي به ميزان 42850 يا 740451 واحد بين المللي منجر به كاهش تلفات ناشي از اي كولاي و CRD در جوجه ها شده و همچنين پاكسازي عوامل بيماريزا در خون را بطور قابل توجه افزايش مي دهد. بهر حال دستيابي به اثرات مفيد سطوح بالاي ويتامين A وابسته به غلظت ساير ويتامينهاي محلول در چربي جيره غذايي مي باشد. سطوح بيش از اندازه ويتامين A در جذب ويتامينهاي Dو E تداخل ايجاد مي كند. در طي شيوع بيماري كوكسيديوز افزايش 60 واحد ويتامين A به ازاي هر جوجه در روز، ميزان تلفات را از صد در صد به صفر درصد تقليل داده است. بهر حال در جيره هاي كاربردي جوجه هاي گوشتي و مرغان مادر جوان به ترتيب بايد مقادير 4000 تا 2000 IU/kg گنجانده شود. براي به حداقل رساندن آسيبهاي ناشي از استرس و همچنين ممانعت از كاهش عملكرد ايمني، سطح ويتامين A 10 برابر مقدار معمول بايد افزايش يابد. تركيب ويتامين A(14000IU/Kg) و روي(65mg/kg) باعث افزايش رشد و ايمني سلولي و همورموني در جوجه ها مي شود.

كوله كلسيفرول:

گيرنده هاي ويتامين 1و 2 دي هيدروكسي D3 در مونوسيتهاي پريفرال شناسايي شده است. ويتامين D3 براي تمايز مونوسيتهاي اوليه و مونوسيتها به ماكروفاژها و فعاليت مناسب فاگوسيتوز و فعاليت سيتوتوكسيك سلولهاي ماكروفاژ ضروري مي باشد. در جيره هاي كه فاقد مكملهاي ويتامين D3 مي باشد به ميزان قابل ملاحضه اي عملكرد سيستم ايمني كاهش مي يابد.

توكوفرول و سلنيوم:

با بروز عفونت و يا تزريق واكسن به ويژه در شرايط استرس كه آسيبهاي ناشي از پراكسيدازها و سوپراكسيدها را به همراه دارد، فعاليت سيستم ايمني تحريك مي شود. در چنين مواقعي ويتامين E و سلنيوم جيره باعث بهبود عملكرد سيستم ايمني مي شود. ويتامين E ضمن كمك به ايجاد يكپارچگي بخشهاي ليپوپروتئيني غشا سلولي باعث كاهش تعييرات اكسيداتيو و توسعه پاسخهاي ايمني سلولي مي شود. ويتامين E همچنين از طريق بهبود تكثير و افزايش لنفوسيتهاي T باعث افزايش ايمني هورموني مي گردد. سلنيوم موجود در گلوتاتيون پراكسيداز به همراه ويتامين E به عنوان يك سيستم آنتي اكسيداني باعث كاهش غلظت راديكالهاي آزاد در سلول مي شود. ويتامين E و سلنيوم نقش مهمي را در توليد لنفوسيتهاي بلاستوسيتها برعهده دارند. كمبود اين مواد مغذي باعث كاهش فعاليت فاگوسيتوزي ماكروفاژها مي شود.

علي رغم توصيه هاي NRC براي تامين ميزان 20mg/kg ويتامين E جيره، مقادير 300mg/kg ويتامين E باعث افزايش عملكرد سيستم ايمني و كاهش مرگ و مير ناشي از ابتلا به آلودگي هاي اي كولاي و بيماريهاي نيوكاسل و بيماري بورس عفوني و كوكسيديوز مي شود. افزودن مكملهاي ويتامين E به ميزان250mg/kg منجر به جلوگيري از افت توليد تخم در مرغان مادر تحت شرايط استرس گرمايي مي شود. نفش مفيد سطوح بالاي ويتامين E( بالاتر از 300mg/kg) در افزايش رشد لنفوسيتهاي T به اثبات رسيده است. در سطوح بالاي ويتامين E ميزان غلظت پروستاگلندينهاي اندامهاي لنفوئيدي كاهش يافته و موجب توقف پاسخهاي ايمني سلولي شده و متعاقبا ميزات توليد آنتي بادي را بهبود بخشيده است. در جيره هاي حاوي مكمل ويتامين E ( 200 mg در برابر 80mg) يا تركيب 300 mg ويتامين E و 1mg/kg سلنيوم افزايش يافته است. افزودن ويتامين E به ميزان 30/0 درصد جيره مرغان مادر يا تزريق 3-5/2 mg/egg به تخمهاي بارور منجر به افزايش پاسخهاي ايمني جوجه مي شود. مشابها تركيب ويتامين E در واكسن روغني نيوكاسل و بورس عفوني باعث كنترل سريعتر و همچنين تيتر آنتي بادي بالاتر نسبت به جيره هاي شاهد شده است.

اسيد اسكوربيك:

سنتز ويتامين C در جوجه هاي يكروزه و طيور بالغ تحت استرس به مقدار مناسب انجام نمي پذيرد. ويتامين C باعث افزايش پاسخهاي هورموني و سلولي و همچنين افزايش مقاومت پرندگان نسبت به آلودگيهاي ناشي از اي كولاي و مايكروباكتريوم آويوم، نيوكاسل و بيماريهاي عفوني بورس و مارك مي گردد. ويتامين C در ايفا نقش آنتي اكسيداني خود باعث استحكام غشاهاي لكوسيتها مي شود و همچنين وجود مقادير مناسب اين ويتامين باعث افزايش فعاليت فاگوسيتوزي نوتروفيلها مي گردد. در شرايط استرس گرمايي اين ويتامين از طريق تاثير بر روي كاهش سنتز گلوكوكورتيكوئيدها باعث تخفيف اثرات استرس مي گردد. با افزودن يك درصد از ويتماين C كاهش عملكرد سيستم ايمني ناشي از كوتيكواسترون و استرس گرمايي تقليل مي يابد . تفاوت در اثرات مفيد ناشي از افزودن ويتامين C در جيره را مي توان به ناپايداري اين ويتامين در بعضي از شرايط نگهداري آن مربوط دانست.

ويتامينهاي ب كمپلكس:

ويتامينهاي گروه ب بعنوان كوفاكتور آنزيمي نقش مهمي را مسيرهاي متابوليكي بر عهده دارند. از ميان ويتامينهاي گروه ب، نقش ويتامين B6 در سيستم ايمني به طور گسترده مطالعه شده است. ويتانين B6 در توسعه و حفظ بافتهاي لنفوئيدي موثر است. كمبود اين ويتامين

(95/0-48/1 mg/kg) پاسخ آنتي بادي را نسبت به آنتي ژن گلبولهاي قرمز گوسفندي و توليد ايمنوگلوبينهاي IgG وIgM كاهش مي دهد. در شرايط استرس گرمايي، افزودن ويتامي B2 و B6 و أB12 اثرات مثبتي را بر عملكرد سيستم ايمني جوجه هاي گوشتي دارد.

عناصر معدني:

عناصرمعدني نقش مهمي را در عملكرد سيستم ايمني از طريق تاثير بر روي تنظيم فشار اسمزي و به عنوان كوفاكتور و كاتاليزوز آنزيمي برعهده دارد و همچنين از طريق بهبود عملكرد هورموني اعمال سيستم ايمني را تنظيم مي كند. غلظت سديم، كلر، روي، سلنيوم، منگنر، مس ، آهن و كبالت جيره پاسخهاي ايمني را تحت تاثير قرار مي دهد. بطور كلي فرمهاي معدني اين عناصر كمتر از فرمهاي آلي جذب مي شوند فلذا زماني كه عناصر معدني در جيره به فرم كليت باشد پاسخهاي ايمني بيشتر است.

سديم و كلريد:

سديم و كلر به همراه پتاسيم نقش كليدي را در ثبات توازن اسمزي مايعات داخل و خارج سلولي بر عهده دارد. كمبود نمك جيره باعث كاهش عملكرد سيستم ايمني مي شود. بطوريكه در سطوح 14/0 درصد سديم و يا 21/0 كلر تيتر آنتي بادي افزايش مي يابد. در جيره هاي حاوي مقادير كمتر از 14/0 سديم و 17/0 كلر پاسخهاي هومورال كاهش مي يابد. افزودن مقادير مناسب نمك تيتر آنتي بادي را بهبود مي بخشد. راهكار افزودن كلر به عنوان يك تعيير دهنده ايمني تحت شرايط استرس گرمايي در شرايط كنترل شده قابل توصيه مي باشد.

روي:

نقش روي در ايمني از طريق افزايش تيموسيتها و تعداد سلولهاي لنفوسيت تي و فعاليت سلولهاي دفاعي و توتروفيلها و همچنين توليد ماكروفاژها و آنتي بادي و توليد اينترفرون و كاهش نفوذپذيري سلول در مقابل ويروس مي باشد.روي همچنين براي بهبود عملكرد تيموميلين و تكثير لنفوسيتها و توليد متا آنزيمهايي مانند DNA و RNA پلي مرازها مورد نياز مي باشد. كمبود روي جيره علاوه بر كاهش توليد اينترلوكين –2 باعث حفاظت از يكپارچگي اندامهاي لنفوئيدي و عملكرد سلولهاي تي مي گردد. كمبود روي در جيره مرغان مادر، تيتر آنتي بادي نسبت به آنتي ژن گلبولهاي قرمز گوسفندي را در نسل بعدي حاصل كاهش مي دهد. برعكس پس از افزودن روي به جيره پاسخ به آنتي بادي در نسل بعد افزايش مي دهد. چندين مطالعه محدود نشان داد كه با افزودن مقادير بالاتر روي(220mg/kg) در جيره هاي مرغ مادر هيچ تاثير معني داري بر روي عملكرد ايمني سلولي و هورموني وجود ندارد. تفاوت در گزارشات اينچنيني ممكن است در نتيجه تفاوت در غلظت هاي به كار رفته روي و يا اثر متقابل بين ساير مواد مغذي موجود در جيره هاي پايه مورد استفاده در آزمايشات تغذيه اي باشد. در جيره مرغ مادر افزودن روي به فرم كليت شده با ميتيونين باعث بهبود عملكرد سيستم ايمني و افزايش تيتر آنتي بادي و ايمني در نسل بعد و مقاومت بر عليه سالمونلا انترويتيدس و اي كولاي خواهد گرديد.

منگنز:

منگنز نقش مهمي در توسعه و ترميم و حفاظت از بافتهاي اپيتيليال دارد. آنزيم سوپراكسيدسموتاز وابسته به منگنز در ميتوكندري موجب غير فعال شدن راديكالهاي آزاد توليد شده در داخل سلول مي گردد. فرم آلي اين مواد معدني پاسخ آنتي بادي را نسبت به عفونتهاي بيماري بورس، برونشيت عفوني و نيوكاسل در مرغان مادر افزايش مي دهد.

مس:

در طي فاز حاد سيستم ايمني، سلولهاي كبد توليد و ترشح پروتئين فاز حاد را برعهده دارند كه باعث افزايش مقاومت جوجه بر عليه آلودگيهاي عفوني مي گردد. سروپلاسمين يكي از پروتئينهاي مهم از اين گروه مي باشد كه به عنصر مس به عنوان كوفاكتور نياز دارد. سروپلاسمين از طريق از بين بردن راديكالهاي آزاد توليد شده در فاگوسيتوز باعث حفاظت پرنده مي شود. بنابراين در شرايط ابتلا به آلودگيهاي عفوني احتياجات مس افزايش مي يابد. سوپراكسيد دسموتاز وابسته به مس و روي واقع در سيتوزول باعث غير فعال شدن راديكالهاي آزاد مي شود. بطور كلي نياز به مس در هنگام بروز عفونتها نسبت به حالت معمولي افزايش مي يابد. معمولا به منظور افزايش ايمني و سلامتي جوجه ها افزودن سطوح 250-125mg مس را توصيه مي كنند. فرم كلريد مس در مقايسه با سولفات مس نقش موثرتري را براي افزايش سلامتي روده بر عهده دارد و به عنوان يك ماده ميكروب كش بر عليه آلودگيهاي اي كولاي و سالمونلا تجويز مي شود. فراهم كردن مس به فرم كليت همراه با اسيدهاي آمينه تاثيرات مثبتي را در بر دارد.

آهن:

نقش آهن در ايمني مي تواند از طريق كاهش ناگهاني در غلظت اهن در سرم در حين فاز اوليه عفونت ارزيابي شود. افزودن آهن به جيره نشان داه است كه باعث افزايش فعاليت ضد باكتريايي ماكروفاژها در كبد و طحال جوجه هاي مبتلا مي شود. ميزان سرزندگي در جوجه هاي آلوده با سالمونلا گاليناريوم همراه با افزودن 100 mg/kg آهن در جيره حاوي 200mg/kg آهن افزايش مي يابد.

كبالت:

اثرات مفيد كبالت بر روي سيستم ايمني عمدتا مربوط به اثرات مثبت آن در سنتز پروتئين و عملكرد اندامهاي لنفوئيدي مي باشد. افزودن مكمل 10/0 يا 5/0 mg/kg (وزن بدن) عملكرد سيستم دفاعي ميزبان بر عليه عفونت يا واكسيناسيون بيماري نيوكاسل در جوجه هاي گوشتي را افزايش مي دهد

لینک به دیدگاه

لزوم پيشرفت درتغذيه جوجه هاي گوشتي

 

 

ژنوتيپ سويه هاي مورد استفاده در صنعت طيور گوشتي طي 40 سال گذشته به طورمعني داري تغيير پيدا کرده و اين تغييرات تا به امروز نيز ادامه داشته است شرکت هاي فروشنده سويه هاي مختلف طيور از معيارهاي انتخاب متفاوتي استفاده مي کنند که اين امر موجب شده است که ژنوتيپ هاي مختلفي در صنعت طيور دنيا در دسترس باشد درعين حال اکثر متخصصين تغذيه طيور هنگام تنظيم جيره و طراحي راهکارهاي تغذيه اي جوجه هاي گوشتي اين تغييرات را در نظر نمي گيرند روشي که در حال حاضر براي تنظيم جيره هاي غذايي جوجه هاي گوشتي استفاده مي شود متکي بر جداول احتياجات غذايي است که براي دوره هاي مختلف زندگي جوجه هاي گوشتي تهيه شده است . در اين جداول نياز سويه هاي مختلف جوجه هاي گوشتي بر اساس توانايي رشد و چاق شده آنها در نظر گرفته نمي شود و در عمل و با استفاده از اين جداول بهبودي در تغذيه جوجه ها حاصل نمي شود براي پيشرفت در اين زمينه لازم است اطلاعاتي در مورد پرنده خوراک و محيط زندگي جوجه ها جمع آوري گردد تا بتوان اين عوامل را در يک مدل جهت پيش بيني دقيق مصرف خوراک و رشد سويه هاي مختلف در محيط هاي متفاوت به کار برد با استفاده از چنين مدلي مي توان اقتصادي ترين روش تغذيه جوجه هاي گوشتي در شرايط مختلف را تعيين نمود زيرا تنها روشي که متخصصين تغذيه طيور مي توانند با استفاده از آن کارايي تغذيه جوجه هاي گوشتي را افزايش دهند استفاده از مدلي جهت شبيه سازي وضعيت پرورش آنهاست .

 

 

 

مقدمه

 

در گذشته نياز جوجه هاي گوشتي به اسيدهاي آمينه از روي نتايج آزمايش هايي تخمين زده شده که در آنها جيره هاي حاوي مقادير مختلف اسيدهاي آمينه خاص به جوجه هاي گوشتي با يک سن معين داده شده بود غلظتي از اسيدهاي آمينه که حداکثر رشد را ايجاد مي کرد به عنوان ميزان نياز به آن اسيد آمينه در نظر گرفته مي شد با وجودي که اين روش ايراداتي دارد اما هنوز هم توسط بسياري ازمتخصصين تغذيه مورد استفاده قرار مي گيردد نيازهاي مواد مغذي که به اين روش به دست مي آيند به صورت مقادير ثابت در جيره بيان مي شوند که براي تهيه جداول تغذيه اي و تنظيم جيره هايي با حداقل قيمت به کار مي روند . البته انتظار يک تحليل اقتصادي از چنين اعداد ثابتي غير ممکن است به عنوان مثال با در نظر گرفتن يک مقدار ثابت براي نياز به يک اسيد آمينه تشخيص تاثير اضافه يا کم کرد ن غلظت آن اسيد آميه بر ميزان رشد ، مصرف غذا و ترکيب لاشه مشکل خواهد بود همچنين توجيه متفاوت بودن مقدار احتياجات در ژنوتيپ هاي مختلف موجود در صنعت جوجه هاي گوشتي غير ممکن است در واقع در اين روش به تغييراتي که در نژادهاي مختلف جوجه هاي گوشتي ايجاد شده کمتر توجه شده است اکثر متخصصين تغذيه چنين مي پندارند که جوجه هاي سريع الرشد غذاي بيشتري مورد نيازشان را جبران مي کند اما موريس و نورو با دلايل قانع کننده اي نشان دادند که چنين اتفاقي رخ نمي دهد .

 

فيشر و همکاران نشان دادند که سودمندي در نظر گرفتن احتياجات حيوان به صورت متغير بستگي به قيمت اسيدهاي آمينه و قيمت نهايي محصول توليدي خواهد داشت بنابراين به منظور تعيين مصرف بهينه اسيد آمينه در شرايط اقتصادي معين مي توان از معادلات پيش بيني بهره گرفت . با وجود پذيرش اين نظريه که بهتر است احتياجات اسيدهاي آمينه ثابت در نظر گرفته شود هنوز هم متخصصين تغذيه طيور تمايل زيادي به استفاده ازمقادير ثابت دارند علت اصلي اين موضوع آن است که براي در نظر گرفتن نيازها به شکل متغير و تعيين جداول احتياجات غذايي مطلوب عوامل زيادي بايدمدنظر قرار گيرند اين عوامل به طورخلاصه عبارتند از : توانايي و استعداد نژادي تفاوت بين افراد در يک زمان و در هر فرد در طول زمان تاثير مقادير مختلف مواد مغذي و نسبت هاي انرژي به پروتئين بر روي مصرف خوراک ترکيب لاشه و ميزان رشد پروتئيني ، اثر دماي محيط بر همه عوامل فوق و تنش هاي محيطي و غذايي به گونه اي که مي توانند حيوان را از مصرف ميزان مورد نياز از يک خوراک براي رشد متناسب باز دارند . امروزه با توسعه کامپيوترها و علوم موجود مي توان بسياري از عوامل ياد شده را در مدل هاي شبيه سازي در نظر گرفت متخصصين تغذيه و ژنتيک و همچنين توليد کنندگان مي توانند براي پرورش جوجه هاي گوشتي با کارآيي بيشتر ازمدل هاي شبيه سازي استفاده کنند در واقع تنها راه مطمئن جهت برآورد احتياجات مواد مغذي حيوانات در حال رشد استفاده ازمدل هاي شبيه سازي است .

 

 

 

نظريه رشدو مصرف غذا

 

ميزان رشد بالقوه : پيش بيني عملکرد توليد ، مشکلي عمومي در پرورش حيوانات است حل اين مشکل به توانايي توصيف خصوصيات رشد حيوانات ، بستگي دارد البته در منابع موجود روش خاصي براي توصيف خصوصيات رشد نژادهاي مختلف که مقايسه اختلافات و شباهت هاي بين حيوانات را ميسر مي سازد بيان نشده است و يا بحث جامعي در اين باره صورت نگرفته است ليکن با پيشرفت مدل شبيه سازي در جهت تعريف رشد و مصرف غذاي حيوانات ارائه تعريفي کامل وجامع از نژآد امري ضروري به نظرمي رسد اغلب توليد کنندگان و متخصصين طيور مفهوم ميزان رشد بالقوه را به درستي درک نکرده اند ميزان رشد بالقوه حداکثر رشدي نيست که از يک گله گوشتي با نژاد معين و تحت شرايط پرورش تجاري به دست مي ايد بلکه ميزان رشدي است که يک نژاد تحت شرايط پرورشي و تغذيه اي صحيح مي تواند داشته باشد ترکيبات لاشه پرنده اي که تحت چنين شرايطي رشد کرده است مي تواند نشان دهنده خصوصيات ژنتيکي نژاد خاصي باشد البته بعضي از خصوصيات لاشه مثل ميزان چربي ذخيره شده ممکن است به طور معني داري تحت تاثير غذاي خورده شده روش تغذيه و محيط قرار بگيرد . امان براي توصيف و ارزيابي ژنوتيپ هاي مختلف با توانايي رشد وذخيره پروتئين در پرنده استفاده کرد در اين روش از همبستگي هاي آلومتريک موجود بين پروتئين ، آب ، خاکستر و چربي استفاده شده است وي نشان داد که مي توان با در نظر گرفتن برخي فرضيات ساه به تعريفي از يک حيوان رسيد که براي پيش بيني و محاسبه مقدار عملکرد آن حيوان در شرايط متفاوت مناسب است اين موضوع به ويژه در هنگامي که شرايط محيطي براي رشد حيوان محدود مي باشد از اهميت بسياري برخوردار است . مقادير معيارهاي ژنتيکي توصيف کننده يک حيوان را مي توان از طريق پرورش حيوانات در شرايط محيطي مطلوبي که تا حد ممکن به شرايط آرماني نزديک است اندازه گيري کرد منحني هاي رشد به دست آمده در اين شرايط نشان دهنده توان ژنتيکي ژنوتيپ هاي خاص است بنابراين مي توان از آنها براي مقايسه نژآدها و سويه هاي مختلف استفاده کرد جزئيات روش ارزيابي معيارهاي رشد نژادهاي مختلف در نوشته هنکوک و همکاران آورده شده است .

 

 

 

برآورد احتياجات غذايي

 

يک الگوي رشدموفق بايد قادر به محاسبه احتياجات غذايي و محيطي پرنده جهت رشد مطلوب باشد همچنين بايد قادر به پيش بيني ميزان رشد در شرايط مختلف و نامطلوب نيز باشد به منظور تامين احتياجات نگهداري و رشد اندام هاي مختلف بدن لازم است که حيوان توسط مواد مغذي تغذيه گردد مقادير مواد معدني مورد نياز را مي توان با استفاده از اطلاعات در مورد ميزان رشد و ترکيب بافت هاي مختلف بدن معين نمود مواد مغذي موجود در منابع خوراکي که براي تامين اين احتياجات به کار مي روند بايد به همان شيوه اي بررسي شوند که احتياجات مواد مغذي نيز مورد ارزيابي قرار مي گيرند . امانز نشان داد که مقياس انرژي قابل متابوليسم وسيله مناسبي براي توصيف انرژي موجود در غذاها نمي باشد زيرا مقادير Me يک ماده خوراکي اختلاف کارآيي استفاده از انرژي حاصل از پروتئين ، چربي و کربوهيدارت هاي قابل هضم ان ماده را مشخص نمي کند اين مقايس همچنين قادر به محاسبه تاثير مواد آلي غير قابل هضم بر روي قابليت دسترسي انرژي جيره حيوانات نمي باشد امانز مقياس انرژي موثر را براي رفع نقايص سيستم Me پيشنهاد نمود انرژي موثرمي تواند به خوبي حرارت افزايشي يک غذاي معين در يک حيوان مشخص را برآورد نمايد ميزان نياز به پروتئين در پرنده به ترکيب اسيدهاي آمينه و ميزان منابع پروتئين موجود در خوراک بستگي دارد مجموع مقدار اسيدهاي آمينه مورد نياز براي نگهداري و رشد بدن و پرها ميزان نياز روزانه پروتئين را تشکيل مي دهد به منظور حفظ چربي ، آب و خاکستر بدن هيچ گونه پروتئيني موردنياز نيست مقياس هاي اندازه گيري مقدار اسيد آمينه مورد نياز حيوان و مقدار اسيد آمينه موجود در غذا بايد يکسان باشند روش قرار دادن بيان اين مقادير به صورت مقدار اسيدهاي آمينه قابل هضم است کارآيي استفاده از اولين اسيد آمينه قابل هضم است کارآيي استفاده از اولين اسيدآمينه محدود کننده مورد استفاده جهت ذخيره پروتئين در بدن در بالاتر از سطح نگهداري عدد ثابتي نيست اما مي توان با بکار بردن اسيدهاي آمينه مورد نياز انرژي مورد نياز ان را تغيير داد . احتياجات غذايي يک حيوان در زماني مشخص در گروشرايط قبلي حيوان است اين مسئله باعث اختلاف در احتياجات حيوانات شده که مسئله علمي مورد علاقه تمامي متخصصين تغذيه جوجه هاي گوشتي است و در نتيجه آزمايشات بيشتر در اين زمينه شده است .

 

 

 

تخمين مصرف اختياري خوراک

 

از بحث بالا مي توان چنين استنباط نمود که يک حيوان براي رشد و نمو بر اساس الگوي رشد خود به مواد مغذي خاصي نياز دارد براي رسيدن به رشد مطلوب تامين مقدار غذاي کافي يک ضرورت است اشتهاي حيوان به احتياجات غذايي حيوان و ترکيب مواد مغذي موجود در مواد خوراکي بستگي دارد به منظور پيش بيني مقدار مصرف خوراک حيوان هنگامي که ازادانه به غذا دسترسي دارد نخست بايد قادر به تخمين مقدار مصرف يک خوراک متوازن در يک محيط دمايي متعادل بود . اين ميزان مصرف خوراک مصرف مطلوب خوراک ناميده مي شود و امکان دسترسي به حداکثر رشد را فراهم مي کند هنگامي که خوراک متوان نيست و يا حيوان در محيطي نامناسب قرار مي گيرد مقدار مصرف خوراک با مقدار مطلوب مصرف تفاوت خواهد داشت زيرا فرض بر اين است که حيوان قادر به مصرف مقدار کافي از غذاي نامتعادل و نشان دادن رشد مطلوب خود باشد اما اگر کمبود شديد باشد رشد و ذخيره پروتئين در بدن به اندازه کافي نبوده و ميزان ان کمتر از توان رشد حيوان خواهد بود عدم توانايي حيوان براي مصرف غذاي نامتعادل به خاطر محدوديت حجم دستگاه گوارش و عدم توانايي در پس دادن حرارت اضافي ناشي از مصرف غذاي زياد به محيط است تئوري مصرف خوراک توسط امانز و فيشر و امانز به طور مفصل توضيح داده شده است . مهمترين نتيجه اي که در صورت ارائه يک جيره غذايي با کمبود ملايم يک اسيد آمينه عايد توليد کنندگان تجاري جوجه هاي گوشتي مي شود آن است که طيور به منظور به دست آوردن مقدار کافي از اسيدآمينه محدود کننده بيش از حد معمول انرژي مصرف مي کنند و اين انرژي اضافي در بدن به صورت چربي ذخيره خواهد شد علاوه برا اين مشاهده شده است که در مواقعي مورد استفاده در صنعت مرغداري و در بين مرغداران باشد ضريب تبديل غذايي خوراک بهبود مي يابد و ميزان چربي کمتري در لاشه ديده خواهدشد همان گونه که توان رشد جوجه هاي گوشتي از راه انتخاب و اصلاح نژاد افزايش مي يابد احتياجات روزانه اسيدهاي آمينه و انرژي آنها نيز افزايش مي يابد اما ميزان نياز به اين دو ماده مغذي به يک ميزان بالا نمي رود افزايش نياز به اسيد آمينه نسبتا سريعتر از افزايش نياز به انرژي است نبابراين در سويه هايي با رشد سريع تر نسبت بالاتري از اسيد آمينه به انرژي مورد نياز خواهد بود اين موضوع با توجه به نتايج آزمايش نورو و موريس تاييد شد در اين آزمايش جيره هاي با پروتئين بالا به جوجه هاي گوشتي و جوجه خروس ها نژاد تخمگذار خورانده شد و حداکثر افزايش وزن و افزايش ميزان پروتئين ذخيره شده در بدن جوجه خروس ها نژاد تخمگذار با جيره هايي حاصل شد که ميزان پروتئين آنها به طور قابل ملاحظه اي پايين تر ازجيره هاي مورد نياز براي حداکثر رشد در جوجه هاي گوشتي بود .

 

 

 

اهميت محيط زندگي حيوان

 

ميزان مصرف يک غذا توسط يک نوع پرنده معين دريک وضعيت مشخص به درجه حرارت محل نگهداري آن بستگي دارد امانز و فيشر اشاره نمودند که ميزان حرارت دفعي پرنده با توجه به درجه حرارت محيط متفاوت است و توانايي پرنده براي ذخيره گرما تقريبا صفر است و ميزان حرارت دفعي بايد برابر با ميزان حرارت توليدي باشد حداکثر مقدار گرمايي که يک پرنده به محيط پس ميدهد بستگي به دماي محيط نگهداري دارد واين موضوع در طرح برنامه غذايي براي جوجه هاي گوشتي سريع الرشد اهميت زيادي دارد اگرچه با انتخاب ژنتيکي ميزان رشد نسبي جوجه هاي گوشتي بهبود يافته اما محدوده دمايي که پرندگان احساس راحتي مي کنند کاهش يافته است ولي اين موضوع روي پتانسيل رشد جوجه هاي گوشتي سريع الرشد امروزي تاثيري کم و قابل چشم پوشي دارد . در زماني که درجه حرارت محيط مطلوب باشد هنگام افزايش مصرف غذا در مورد مصرف توليد گرما نيز افزايش مي يابد هنگامي که درجه حرارت محيط از حد مطلوب پايين تر بيايد خوراک مصرفي افزايش مي يابد پيش بيني مي شود که با کاهش مقدار ماده محدود کننده در مواد خوراکي مصرف غذا و متعاقب آن رشد حيوان افزايش مي يابد بنابراين يک امر متقابل بين ترکيبات مواد خوراکي موجود درجيره مقدار مصرف خوراک و مقدار حرارت مطلوب براي پرنده وجود خواهد داشت غذاهايي با نسبت پايين ماده مغذي به انرژي موجب کاهش درجه حرارت محيطي مطلوب خواهند شد محاسبات مربوط به تعيين نتايج حاصل از اثرات متقابل عوامل ذکر شده پيچيده هستند بنابراين مدل هاي شبيه سازي که اين اثرات را بتوانند در نظر بگيرند مطلوب تر خواهند بود .

 

 

 

تخمين احتياجات اسيدامينه اي جوجه هاي گوشتي

 

به منظور تعيين غلظت مناسب اسيدهاي آمينه جيره در مراحل مختلف دوره رشد بايد افزايش وزن زنده جوجه ها در غلظت هاي مختلف هر کدام از اسيدهاي امينه ضروري ارزيابي شود چنين پاسخ هايي را مي توان با انجام آزمايش هاي رشد و يا با شبيه سازي به دست آورد . از نقطه نظر تصميم گيري اقتصادي بهترين مقدار پاسخ حيوان شکلي از منحني است که به نقاط تامين کننده متوسط احتياجات افراد گله نزديک تر است شکل منحني هاي پاسخ مربوط به مصرف مقادير مختلف اسيدهاي آمينه درجوجه هاي گوشتي ومرغ هاي تخمگذار مشابه است اما هر کدام به شيوه هاي مختلفي به دست آمده اند که روش تفسير و استفاده از نتايج اين پاسخ ها را تغييرمي دهد خصوصيات منحني پاسخ مرغ هاي تخمگذار با توليد متفاوت تخم مرغ در مطالعه فيشر و همکاران نشان داده شده است منحني پاسخ آنها بستگي به توان رشد ، ميزان مصرف غذا نيازهاي نگهداري و رشد بدن خواهد داشت .

 

 

 

نتيجه گيري

 

تفسير صحيح نتايج حاصل از آزمايش هاي رشد جوجه هاي گوشتي مشکل است زيرا بسياري از عوامل روي رشد و مصرف خوراک اين پرندگان موثرهستند همچنين تمامي جوجه هاي گوشتي مشابه نبوده شرايط نگهداري انها يکسان نيست علاوه بر اين تمامي جوجه هاي گوشتي با شروع آزمايش هاي رشد وضعيت يکساني ندارند ازاين رو ممکن است نتيجه گيري هايي اقتصادي که براساس نتايج آزمايش هاي تغذيه اي تحت شرايط خاصي انجام مي شود اقتصادي و صحيح نباشند زيرا فقط با استفاده از مدل هاي شبيه سازي م يتوان تمامي عوامل موثر در رشد جوجه هاي گوشتي را هنگام بهينه سازي برنامه هاي غذايي مدنظر قرار داد در هر برنامه غذايي مطلوب عواملي مانند : ژنوتيپ ، اختلاف در وزن و ترکيب لاشه بين افراد متفاوت ، قيمت فروش محصول ، قيمت مواد خوراکي تشکيل دهنده غذا ، غلظت مناسب مواد مغذي ، تعادل مطلوب بين مواد مغذي طول مدتي که يک غذا به مرغ داده مي شود ، درجه حرارت و رطوبت محيط ، تراکم موجود جوجه ها و سطح مديريت به کار رفته ، مقدار سرمايه گذاري ، سود سرمايه و طول مناسب دوره پرورش در نظرگرفته مي شود بنابراين به منظور تخمين دقيق احتياجات غذايي جوجه هاي گوشتي هيچ روشي بهتر از استفاده از مدل هاي شبيه سازي نيست .

 

 

 

فصلنامه چکاوک – قربانعلي صادقي

لینک به دیدگاه

تغذيه سنين ابتدايي جوجه گوشتي

 

 

تغذيه جوجه پس از خروج از تخم تاثير زيادي بر عملکرد گله در پايان دوره پرورش دارد به عبارت ديگر اگر شروع پرورش گله اي با تغذيه و مديريت مناسب و صحيح توام باشد نه تنها گله اي يکنواخت از نظر وزني توليد مي شود بلکه عملکرد آن از نظر ضريب تبديل غذايي و ميزان تلفات نيز بهينه خواهد شد لذا براي موفقيت در اين امر رعايت اصول تغذيه و مديريت به ويژه در هفته اول پرورش از اهميت ويژه اي برخوردار است حال سوال مطرح اين است که اصول صحيح تغذيه در 48 ساعت اول پرورش کدام است ؟

 

اهميت تغذيه اوليه

 

جوجه همراه با کيسه زرده بزرگي که حدود 20 درصد ازکل وزن بدن را تشکيل مي دهد سر از تخم در مي آورد کيسه زرده حاوي مقدار زيادي چربي و پروتئين بوده اين مواد مغذي ، 50 درصد انرژي و 43 درصد پروتئين مورد نياز جوجه را در چند روزاول زندگي تامين مي کنند مواد غذايي کيسه زرده به سرعت کاهش يافته اغلب تا روز سوم کاملا جذب مي شود هشتاد درصد چربي زرده در پايان نخستين روز خروج جوجه مصرف مي شود ميزان تري گليسريد موجود در زرده درهنگام خروج از تخم کمتر از يک گرم بوده و اگر تري گليسريد به عنوان منبع انرژي اوليه فرض شود بنابراين يک گرم تري گليسريد با شرط بازده 95 درصد تنها قادر به تامين 8 تا 9 کيلوکالري انرژي متابوليسمي مي باشد البته ميزان نياز جوجه به انرژي خيلي بيشتر از اين حد بوده تري گليسريد موجود در زرده به عنوان تنها منبع انرژي بعد از خروج جوجه از تخم کفايت نمي کند لذا دسترسي به غذا پس از خروج جوجه از تخم لازم و ضروري است . تحقيقات نشان داده است که دسترسي به غذا باعث جذب سريع تر کيسه زرده مي گردد با حرکت روده ها در جوجه هايي که تغذيه شده اند انتقال زرده به داخل روده سريع تر شده آلودگي ناشي از عدم جذب کيسه زرده نيز به ميزان زيادي کاهش مي يابد جوجه ها به طور غريزي پس از خروج از تخم به جستجوي غذا مي پردازند ورشد تقريبا 24 ساعت بعد از خوردن غذا شروع مي شود عدم دسترسي به غذا موجب افت چشمگير وزن بدن مي شود. در بررسي انجام گرفته جوجه هايي که به مدت 48 ساعت غذا دريافت نکرده بودند 8/7 درصد وزن بدن خود را از دست داده وزن روده کوچک نيز 80 درصد کاهش پيدا کرد در اين جوجه ها کاهش چربي و پروتئين در بافت هاي بدن بيشتر از ساير ترکيبات مشخص بود اما در جوجه هايي که به آب و غذا دسترسي داشتند وزن نهايي جوجه ها 500 گرم بيشتربوده وزن روده کوچک و به تبع آن سطح جذب مواد مغذي افزايش يافته بود همان طور که قبلا ذکر شد زرده نمي تواند اهميت چنداني در تامين انرژي براي جوجه داشته باشد.

 

در آزمايشي کيسه زرده تعدادي از جوجه ها بلافاصله پس از هچ از بدن آنها خارج شده سپس غذا در اختيار آنها قرار داده شد طبق نتايج به دست آمده رشد جوجه هاي مزبور در روز چهارم کاملا مشابه با رشد جوجه هاي داراي کيسه زرده در هنگام خروج از تخم بود . عدم دسترسي به غذا در روزهاي اول پس از خروج جوجه از تخم باعث کاهش رشد پرزها و ترشح آنزيم هاي روده مي گردد و با مصرف غذا فعاليت آنزيم ها و رشد روده بيشتر مي شود تغذيه اوليه جذب بهتر زرده وبهبود جذب مواد مغذي در پرنده را به دنبال خواهد داشت . عدم تغذيه صحيح در سنين اوليه بر رشد عضلات تاثير منفي گذارده اين تاثير بر عضلات سينه نسبت به بقيه عضلات مشهودتر است . همچنين مکانيسم تشنگي در جوجه هاي تازه از تخم خارج شده به خوبي توسعه نيافته است و تا زماني که جوجه از غذا تغذيه نکرده باشد تشنگي تحريک نمي شود اين بدان معني است که تشنگي با مصرف مواد مغذي و انرژي زا تحريک مي گردد لذا دسترسي به غذا در ساعات اوليه براي رسيدن به رشد مطلوب مهم است .

 

تاثير تغذيه اوليه بر سيستم ايمني

 

سيستم ايمني جوجه هاي تازه متولد شده براي رشد وتکامل نيازمند مصرف غذا مي باشد مصرف غذا مواد مغذي لازم جهت رشد و نمو اندام هاي لمفاوي ثانويه که در زمان تولد جوجه وجود نداشته يا نابالغ است را فراهم مي کند عدم دسترسي به دان و مواد مغذي مانع از پاسخ مناسب سيستم ايمني به واکسيناسيون در ابتداي زندگي جوجه مي گردد فقدان مواد مغذي و يا پاسخ هاي هورموني به گرسنگي ، سيستم ايمني را براي مدت طولاني متاثر مي کند گرسنگي اوليه جوجه ها مي تواند برمقاومت پرنده نسبت به بيماري در تمام طول زندگي تاثير مي گذارد .

 

ضرورت استفاده از دان کامل به جاي آرد ذرت

 

جوجه ها در هنگام خروج از تخم به شدت از نظر هيدارت کربن فقير بوده بنابراين تغذيه اوليه با جيره آغازين مناسب که ذرت به عنوان يک ماده اصلي در آن استفاده شده باشد به سرعت باعث افزايش ميزان هيدارت کربن در بدن جوجه ميگردد در صورت تاخير در دسترسي جوجه ها به منبع هيدارت کربن امکان بروز کتوز و کم آبي به وجود مي آيد . به دليل مقدار کم هيدارت کربن در تخم مرغ احتمال مي رود که تنها منبع تامين گلوکز جهت ذخيره سازي گليکوژن که در حقيقت مولد انرژي درعمل جوجه در آوري است فرآيند نوسازي گلوکز از سوخت و ساز پروتئين باشد از آن جا که در زمان تغيير تنفس کوريوآلانتوئيکي به تنفس ششي کمبود اکسيژن وجود دارد چرخه گليکوليز براي تامين انرژي نسبت به اکسيداسيون اسيدهاي چرب برتري دارد ذخيره گليکوژن در بدن جوجه پس از در امدن ازتخم تا زمان سازگاري کامل با اکسيژن به سرعت کاهش پيدا مي کند و پس از آن جوجه ها مي توانند از چربي موجود در بدن و کيسه زرده استفاده کنند افزايش وابستگي به چربي براي تامين انرژي به خصوص هنگامي که با عدم دسترسي به گلوکز همراه باشد باعث بروز کتوز پيشرفته درجوجه ها مي شود توليد آب حاصل از سوخت و ساز را که از نظر رطوبت بافتي بسيار ضروري است کاهش مي دهد اتکا به نوسازي گلوکز از منشا پروتئين در اين زمان احتمالا مانع از مصرف پروتئين در مسير رشد مي شود . در يک بررسي مشاهده شد که اگر جيره منحصرا حاوي هيدارت کربن بوده ازنظر مواد پروتئيني فقير باشد به دليل کمبود پروتئين اوليه نارسايي رشد بافت هاي بدن در ابتداي تولد بوجود خواهد آمد بنابراين منحصرا استفاده از آرد ذرت يا نشاسته ذرت توصيه نشده استفاده از دان آغازين از روز اول جهت رسيد به رشد مناسب و مطلوب پيشنهاد مي گردد . در آزمايشي ديگر استفاده از جيره هاي غني از هيدارت کربن و تاثير آن بر عملکرد جوجه هاي گوشتي مورد ارزيابي قرارگرفت جوجه ها با جيره آغازين بر پايه ذرت خرد شده و نيز تاثير مثبت احتمالي اضافه کردن مکمل پروپيونات بر روند نوسازي گلوکز در سه روز اول جوجه ريزي تغذيه شدند در نتايج حاصله جيره هاي غني از هيدارت کربن سبب کاهش روند رشد شد که اين امر تا زمان عرضه جوجه ها به بازار جبران نشد نتايج نشان دادند که فقر پروتئين در سنين اوليه رشد به هيپرپلازي بافتي منجر مي گردد استفاده از پروپيونات موجب کاهش تلفات اوليه گرديده در کل دوره رشد مصرف پروپيونات و جيره آغازين استاندارد روند وزن گيري را بهبود بخشيد زيرا اسيد پروپيونيک در طيور به عنوان واسطه نوسازي گلوکز بوده در دستگاه گوارش به سرعت و به طور کامل جذب مي شود اسيد پروپيونيک همچنين خاصيت باکتري کشي به ويژه در مورد سالمونلا و ساير عوامل بيماري زايي که توسط جوجه ها بلغ شده اند نيز دارد .

 

مصرف آّب حاوي شکر

 

همانطور که گفته شد دسترسي به غذا در روزهاي اوليه براي رسيدن به رشد مطلوب مهم است البته اگر آب نيز حاوي مواد انرژي زايي نظير شکر باشد .عملکرد بهتري حاصل مي گردد. در يک بررسي جوجه هايي که در يک روزگي آب حاوي 5 درصد شکر مصرف کرده بودند در مقايسه با جوجه اي شاهد 50 گرم وزن بيشتر ، 5 درصد ضريب تبديل غذايي بهتر و 25/0 درصد مرگ و مير کمتري داشتند اين نتايج بيانگر اين مطلب است که آب محتوي يک ماده انرژي زا باعث بهبود عملکرد جوجه هاي گوشتي مي شود . با تجويز خوراکي آب شکر پس از خروج جوجه ها از تخم گلوکز از همان ساعات اوليه در دسترس جوجه ها قرار داده مي شود در تحقيقي ديگر ميزان گليکوژن کبدي جوجه هايي که از همان ابتدا جيره آغازين به همراه آب شکر دريافت کرده بودند از 10 ميلي گرم درگرم در زمان خروج از تخم به بيشتر از 100 ميلي گرم در گرم در 2 روزگي رسيده بود البته بايد دقت شود که غلظت بيش از حد مايع حاوي گلوکز باعث ايجاد اسهال خواهد شد .

 

استفاده از محلول اکلتروليت و مولتي ويتامين

 

جوجه پس از خروج از تخم در معرض انواع عوامل استرس زاي موقت يا دائم قرار ميگيرد استرس تاثير فراواني بر متابوليسم ، سيستم ايمني و سلامتي طيور دارد افزايش فشار خون ، انقباضات خفيف و مداوم ماهيچه اي ، افزايش تعداد تنفس و ضربان قلب و حساسيت عصبي تغيير در سيستم گردش خون ، کاهش مصرف دان و کاهش رشد ازعوارض استرس در جوجه ها مي باشند علاوه بر اين با بروز استرس ، دستگاه لمفاوي طيور تحت تاثير قرار گرفته تحليل مي رود و جوجه ها پاسخ مناسبي به واکسيناسيون نخواهند داد استرس به از دست رفتن وزن بدن کاهش جذب مواد مغذي از بخش انتهايي روده کوچک افزايش ذخيره چربي و کاهش ذخيره پروتئين ، کاهش توليدپادتن و تعداد سلول هاي لمفاوي منجر مي گردد حال چگونه ميتوان استرس راکاهش داد تحقيقات نشان داده است که استفاده از محلول الکتروليت و مولتي ويتامين در آب آشاميدني جوجه هايي که درمعرض استرس حمل نقل و حرارتي بودند باعث بهبود عملکرد و کاهش تنش هاي حاصل از استرس مي شود.

 

ويتامين D3 موجود دراين محلول درتنظيم عمل سلول هاي ايمني بدن نقش مهمي را ايفا مي کند علاوه بر اين وجود ويتامين D3 به معدني شدن واستحکام استخوان نيز کمک بزرگي خواهد نمود ويتامين E جهت رشد جوجه ها به ويژه براي به حداکثر رسيدن واکنش ايمني بدن مفيد است در خصوص ويتامين K و احتمال کمبود آن اضافه کردن اين ويتامين در اين دوره به ويژه در روزهاي اوليه پرورش مي تواند سودمند باشد در اين مقطع هنوز جمعيت ميکروارگانيسم هاي روده توسعه نيافته بنابراين جوجه ها به ويتامين K کمي دسترسي دارند اضافه کردن اين ويتامين علاوه بر تقويت سيستم ايمني بر تکامل بافت استخواني نيز موثر مي باشد تجويز ويتامين C در آب آشاميدني جوجه هايي که تحت شرايط استرس حمل و نقل استرس حرارتي و يا بيماري قرار گرفته اند مفيد واقع خواهد شد زيرا در اين شرايط نياز متابوليسمي به ويتامين C افزايش يافته در عين حال باعث بالا بردن مقاومت سيستم ايمني بدن مي گردد. نتايج تحقيقات صورت گرفته نشان داد که در جوجه هاي در معرض استرس شديد حمل و نقل ميزان اسيد آسکوربيک غده فوق کليوي درعرض 10 دقيقه تخليه شده و کاهش شديد اسيد آسکوربيک در انها ديده مي شود اضافه نمودن مکمل ويتامين اسيد آسکوربيک به آب آشاميدني باعث ذخيره مجدد آن در غده فوق کليوي مي گردد. الکتروليت ها از نظر تغذيه و فيزيولوژي جايگاه خاصي دارند وعلت آن وجود انواع ذرات يوني در مايعات مختلف بدن پلاسما ، مايع درون سلولي ، مايع بين بافتي ، ادرار و ... مي باشد به منظور کاهش اثرات ناشي از استرس حمل ونقل اضافه کردن الکتروليت ها به آب آشاميدني مفيد خواهد بود . الکتروليت ها مي توانند به طور معني داري ، PH خون ، فشار Co2 و HCO را در طيور تغيير دهند و در صورت اختلال در تعادل اسيد وباز مي توان با استفاده از الکتروليت هاي مايع اين اختلالات را بر طرف کرد نقش الکتروليت ها را مي توان به صورت زير خلاصه کرد :

 

تنظيم فشار اسمزي و تعادل اسيد و باز ، انتقال امواج عصبي ، کمک به جذب منوساکاريدها ، اسيدهاي آمينه و نمک هاي صفراوي ، شرکت در سيستم انتقالي سلولي و شرکت در سيستم هاي هورموني .

 

نتيجه گيري

 

تاخير در دسترسي کامل به آب و دان ، بر وزن و عملکرد آينده جوجه ها ، تاثير دارد . استفاده از جيره آغازين استاندارد متناسب با نيازهاي جوجه از روز اول پرورش همراه با ترکيبات حمايتي ( آب شکر ، مولتي ويتامين و الکتروليت ) نقش مهمي در دستيابي به نتايج مطلوب خواهد داشت .

لینک به دیدگاه

عوامل موثر بر مقدار تغذيه در جوجه هاي گوشتي

 

مقدار مصرف غذا در جوجه هاي گوشتي همبستگي بسيار نزديکي باشدت رشد بدن دارد امروزه جوجه هاي گوشتي پتانسيل ژنتيکي خود را زماني مشخص مي کنند که تمام مواد غذايي مورد احتياج را به طور کامل و مرتب دريافت نمايند علاوه بر فرمولاسيون صحيح مواد غذايي مقدار مصرف غذا تنها و مهمترين عاملي است که سرعت رشد و راندمان مصرف مواد غذايي را تعيين مي کند گله هايي که متوسط افزايش وزن بالايي را در روز نشان مي دهند معمولا بالاترين مصرف ماده غذايي و بهترين ضريب تبديل وتوانائي زنده ماندن را نيز دارا مي باشند بنابراين مزارع موفق پرورش دهنده بايد از عوامل تاثير گذار بر روي مقدار مصرف ماده غذايي آگاه باشند کنترل مقدار مصرف غذا تحت تاثير اثرات متقابل پيچيده بين عواملي است که با فيزيولوژي حيوان ، سيستمهاي حسي و احتياجات غذايي مورد نياز جهت رشد و نگهداري و مقاومت در برابر بيماريها در ارتباط مي باشد مقدار مصرف غذا تحت تاثير برنامه غذايي و عوامل مديريتي قرار مي گيرد لازم به ذکر است که برنامه غذايي تحت تاثير فاکتورهايي : از قبيل اجزا مواد خوراکي ، چگونگي تنظيم جيره ، سطح اجزا و جيره و کيفيت پلت قرار مي گيرد فاکتورهاي مديريتي که مي توانند مقدار مصرف غذا را تحت تاثير قرار دهند عبارتند از : دردسترس بودن آب و غذا ، مديريت محيط پرورش ، تراکم گله و کنترل بيماريها . دراين مقاله به طور خلاصه چگونگي تاثير هر يک از اين عوامل بر روي مقدار مصرف غذا بررسي مي گردد .

کنترل مقدار مصرف غذا :

تئوريهاي اساسي فيزيولوژيکي کنترل مصرف غذا و تنظيم اشتها براي اولين بار در پستانداران مطالعه گرديد و هنوز اطلاعات خيلي کمي در طيور موجود مي باشد کنترل مصرف مواد غذايي در پستانداران تحت تاثير غذه هيپو تالاموس در مغز مي باشد که به عوامل مختلف تحريک کننده و مکانيسم هاي تنظيم کننده پاسخ مي دهند برخلاف پستانداران وضعيت ظاهري و نسبتهاي بافتي غذا ، مقدار مصرف ماده غذايي را در طيور بيشتر از مزه و بو تحت تاثير قرار مي دهند چنانچه پرنده قارد به تشخيص شکل ظاهري غذا نباشد آن را مصرف نخواهد کرد در زير به طور خلاصه به عوامل تنظيم کننده فيزيولوژيکي که اشتها و مقدار مصرف غذا را تحت تاثير قرار مي دهند مي پردازيم .

عوامل حسي که مقدار مصرف ماده غذايي را تحت تاثير قرار مي دهند .

جنبه حسي مقدار مصرف غذا در سه مرحله از خوردن غذا مي تواند طبقه بندي شود .

1- شناسايي مواد غذايي 2- فرو بردن و بلعيدن مواد غذايي 3- فعاليت دستگاه گوارش.

شناسايي مواد غذايي در طيور ابتدا از طريق ديدن مي باشد جوجه هاي تازه هچ شده به طور ذاتي ، از طريق رنگ غذا به طرف آن جذب مي شوند Hess در سال 1956 گزارش کرد که رنگهاي نارنجي و آبي در دامنه نور مرئي توسط طوطي ترجيج داده مي شود رنگهاي سبز و قرمز نيز توسط جوجه ها و بوقلمونها ترجيح داده مي شود واين مي تواد دليل استفاده oasis از رنگ سبز براي تحريک جوجه ها براي اولين بار جهت تغذيه باشد مرغهاي جوان به طور ذاتي غذاهاي به اندازه و شکل شنهاي کوچک را ترجيح مي دهند همچنين مرغها تمايل قوي به استفاده از حس بينايي جهت شناسايي شکل و رنگ مواد و ياد گرفتن موقعيت آن دارند به طور مثال : پرندگان ياد مي گيرند که بر اساس مشخصات ظاهري خوراک ، از موادي که موجب بيماري و يا اثرات ناخوشايند بعد از بلعيدن مي شوند اجتناب کنند مواد غذايي که ممکن است در توليد بيماري گله هاي گوشتي نقش داشته باشند حائز اهميت هستند به طوريکه اگر به گله هاي گوشتي غذايي با کيفيت پايين داده شود موجب بيماري مي شود در مقابل افزايش مصرف غذا بوسيله بهبود وضع ظاهري و کيفيت غذا ممکن مي باشد تاثير مثبت اين عامل در دراز مدت به صورت مصرف بيشتر غذا با کيفيت خوب بافتي و خصوصيات ظاهري مناسب ، همراه با اجزا خوب مواد غذايي و جيره نويسي دقيق مشخص مي شود بالاخره رفتار اجتماعي ، يکي از جنبه هاي مهم غذا خوردن در طيور مي باشد جوجه وقتي که ببيند که ساير افراد گله اقدام به نوک زدن مي کنند اين کار را انجام مي دهد غذا خوردن درجمع پرندگان اغلب زمان بخصوصي در طول روز آغاز مي شود حتي اگر در تمام ساعات روز غذا در دسترس آنها باشد .جوجه ها و بوقلمونها دانه خوارند راندمان مصرف غذا به اندازه و شکل دانه که خواص فيزيکي دهان حيوان نيز در آن دخالت دارد بستگي دارد پرندگان در مصرف غذا با اندازه ي خيلي بزرگ و يا خيلي کوچک مشکل دارند که علت آن اندازه نوک آنان مي باشد جوجه ها و بوقلمونها دندان ندارند در نتيجه قطعات خيلي بزرگ نمي تواند جويده شده و به قطعات کوچکتر تقسيم شود پرندگان غذاهاي نرم را هم مصرف مي کنند ولي نمي توانند با کارائي مطلوبي غذا را بدون تلف کردن مورد استفاده قرار دهند به علاوه پرندگان در هنگام خوردن غذاي آردي کار بيشتري را نسبت به خوراک پلت انجام مي دهند به اين ترتيب بخشي از انرژي توليد غذا ، کاهش مي يابد بدليل کراتينه شدن نوک ، جابجا کردن غذا در دهان پرندگان به سختي صورت مي گيرد قطعات غذا ابتدا بايد توسط نوک برداشته شده سپس با حرکت سر غذا به طرف عقب دهان رانده مي شود در اينجا غذا با بزاق ، قبل از بلعيده شدن پوشانده مي شود اگر غذا به صورت خيلي نرم آسياب شود و به صورت مناسبي پلت نشده باشد با بزاق به صورت يک توده چسبناک در مي آيد که در نتيجه سفت شده و با بلع غذا تداخل پيش مي آورد مخصوصا موقعي که جيره محتوي گندم و يا ساير غلات کوچک باشد بلع غذا بوسيله هر نوع تغيير در سلامت نوک ، مثل نوک چيني شديد جهت جلوگيري از کانيباليسم درگله و يا زخم هاي که بوسيله ايجاد مي شود پايين خواهد آمد . مصرف غذا در پرنده بوسيله گيرنده هاي مکانيکي ، حرارتي و شيميايي که در دهان موجود است کنترل مي شود گيرنده هاي مکانيکي به پرنده کمک مي کنند که کيفيت غذا را متناسب با بافت خوراک تشخيص دهد گيرنده هاي حرارتي در جوجه ها به سرد بودن سطح نوک واپيتليوم دهان واکنش نشان مي دهند اما به حرارت غذاي گرم پاسخ نمي دهند گيرنده هاي شيميايي نيز که در پرنده در داخل پرزهاي چشائي تجمع يافته اند به طور متوسط تقريبا 360 عدد است که از اين تعداد حدود 54% در سقف دهان ، 42% در کف دهان و فقط 4% در زبان قرار دارند پرزهاي چشائي پخش شده در قسمتهاي مختلف دهان با غذا تماس پيدا کرده و پرنده را قادر مي سازند که تفاوت بين مواد غذايي را تشخيص دهد اگر چه پرندگان تعداد پرز چشائي بسيار کمتري از پستانداران دارند ولي قادرند مزه غذا و تغيير در مزه را احساس کنند Maller و Kave در سال 1967 ثابت کردند که جوجه هاي تغذيه شده با جيره حاوي انرژي پايين تمايل مشخصي به ساکاروز محلول دارند جوجه ها هنگامي که کمبود کلسيم دارند به سرعت مکمل کربنات کلسيم را انتخاب مي کنند عکس العمل مشابهي به هنگام کمبود ساير مواد مغذي نيز مشاهده مي شود در شرايط نامساعد مطالعاتي ، پرندگان به غذاهايي با طعم ضعيف بهتر از غذاهايي با چاشني بالا عکس العمل نشان مي دهند به اين ترتيب حس چشائي پرندگان ممکن است از بين برود .

تئوريهاي تنظيم مصرف غذا

مکانيسم هاي احتمالي زيادي جهت تنظيم مقدار مصرف غذا در پرندگان وجود دارد که برخي از آنها عبارتند از : 1 تئوري گلوکوستاتيک 2 تئوري ترموستاتيک 3 انبساط لوله گوارشي 4 گردش اسيدهاي آمينه و پروتئين خورده شده 5 مکانيسم ليپوستاتيک . تئوري گلو کوستاتيک ، بر اساس مقدار قند خون وگلوکز داخل شده به کبد بعد از مصرف غذا است . دومين عامل مهم در مصرف غذا تامين احتياجات اسيد آمينه اي آنها مي باشد تحت انتخاب آزادانه غذا جائي که منابع غذايي متفاوتي در دسترس باشد پرندگان مقدار غذاي مصرفيشان را جهت تامين احتياجات اسيد آمينه اي و انرژي تنظيم خواهند کرد . در شرايط تجاري جائي که فقط يک نوع غذا در دسترس باشد مقدار مصرف غذا تحت تاثير مقدار انرژي و نسبت اسيدهاي آمينه قرار خواهند گرفت تئوري ترموستاتيک به طور نزديکي با تنظيم درجه حرارت بدن حيوان ارتباط دارد وقتي که درجه حرارت به بالاتر از نقطه رفاه افزايش مي يابد مصرف غذا کاهش مي يابد زيرا فرايند متابولسيم در کنار عمل هضم ، حرارت بدن را افزايش داده و در نتيجه مقدار مصرف غذا براي نگهداري حرارت بدن موقعي که پرنده با شرايط استرس گرمايي مواجه مي باشد کاهش مي يابدحرارت ناشي ازهضم ، بستگي به ترکيبات جيره دارد وقتي انرژي جيره بيشتر از منابع کربوهيدارت تامين شود به طور معني داري حرارت بيشتري از غذاهاي حاوي چربي به دليل مکانيسم انتقال فعال آنها به هنگام هضم توليد مي گردد از طرف ديگر تهيه يک جيره با توازن اسيدهاي آمينه ايده آل گرماي متابوليکي کمتري از جيره اي با عدم توازن اسيدهاي آمينه توليد خواهد کرد زيرا در اين صورت اسيدهاي آمينه کمتري بايد کاتابوليزه شوند بنابراين مقدار غذاي مصرفي پرندگان تحت تنش گرمائي مي تواند بوسيله افزايش چربي جيره و استفاده از مکملهاي اسيدهاي آمينه افزايش يابد کنترل حرارتي مقدار مصرف غذا در پرندگاني که در اثر چالش هاي دستگاه ايمني بدن تب دارند مهم مي باشد تحريک اوليه سيتو کينز سبب افزايش سرعت متابوليک پايه و حرارت بدن مي شود که اين امر بدليل حرکت مواد غذايي جهت حمايت کاستن هر نوع افزايش حرارت ، گرماي متابوليسمي در طول واکنش تب مشابه مقدار مصرف غذا کاهش مي يابد . انبساط لوله گوارش و تحريک لوله گوارش نيز بايد مقدار مصرف غذا را در پرندگان تحت تاثير قرار دهد اما در باره چگونگي تاثير فعاليت دستگاه گوارش روي مقدار مصرف غذا در مقايسه با ديگر عوامل اطلاعات کمتري وجود دارد .Hodgkiss در سال 1981 وجود دو نوع گيرنده ي حساس به انبساط را در چينه دان ثابت کرد .

1- گيرنده هايي با تطابق پذيري آهسته 2 گيرنده هايي با تطابق پذيري سريع . گيرنده هايي با تطابق پذيري آهسته به هنگام انبساط چينه دان براي زمان طولاني فعال شده و به سرعت حرکت غذا کمک مي کنند ولي گيرنده هايي با تطابق پذيري سريع با رفتار تغذيه اي حيوان ارتباط دارند گيرنده هاي انبساطي در سنگدان نيز وجود داشته و آسياب غذا و حرکات دستگاه گوارش را کنترل مي کنند در حقيقت سنگدان محرک حرکات نرمال دستگاه گوارش مي باشد بر خلاف پستانداران واکنشهاي قدرتمند روده در پرندگان به علت جبران طول کوتاه روده مي باشد همچنين جهت مخلوط کردن ماده هضمي با ترشحات دستگاه گوارش لوله گوارشي به صورت رفلکسي عمل کرده و به طور قدرتمندي ماده هضمي راجهت افزايش هضم و جذب در روده کوتاه با آنزيم مخلوط مي کند همچنين تعداد ميکروبها را که احتمالا سبب بيماري شده و يا در جذب مواد غذايي رقابت مي کنند کاهش مي دهد حرکت ضعيف روده موجب افزايش شدت بيماري آنتريت نکروتيک و در نتيجه به طور معني داري موجب کاهش مقدار غذاي مصرفي خواهد شد . تئوري ليپوستاتيک کنترل مصرف غذا در مرغهاي جوان گوشتي نقش مهمتري در مقايسه با مرغهاي پيرتر ايفا مي کند مانند بسياري از گونه ها در پرندگان بزرگ و بالغ محتوي چربي بدن بوسيله تغيير انرژي گرفته شده از جيره و يا مصرف انرژي تغيير مي کند به عبارت ديگر پرندگان مقدار مشخصي چربي در بدن دارند و وقتي که اين مقدار چربي به کمتر از آن نقطه برسد مقدار اخذ انرژي افزايش خواهد يافت چون پرندگان گوشتي جهت افزايش وزن و بهبود ضريب تبديل انتخاب شده اند کنترل کمي روي محتوي چربي بدن دارند و اين نقطه تنظيم چربي بدن به عنوان شاخص افزايش چربي بدن به طرف بالا جابجا مي شود طبق تئوري ليپوستاتيک جوجه هاي امروزي به دليل افزايش تمايل ژنتيکي به چربي بالاي بدني پرخور شده اند اين دليلي است که نشان ميدهد چرا مقدار مصرف غذاي جوجه هاي پرورشي بايد جهت نگهداري چربي بدن در سطح قابل قبول براي حمايت از حداکثر عملکرد توليدي محدود شود.

فاکتورهاي غذايي که مقدار مصرف غذا را تحت تاثير قرار ميدهند .

عوامل تغذيه اي مختلفي مقدار مصرف غذا را تحت تاثير قرار مي دهند مخصوصا اگر ترکيبات غذايي جيره کمبود داشته ويا مقدار آن بيش از نياز موجود باشد البته مرغهاي گوشتي براي افزايش وزن انتخاب شده اند و در آنها تاثير جيره روي مقدار مصرف غذا کمتر از مرغهاي تخمگذار مي باشد .

انرژي جيره :

مهمترين فاکتور قابل پيش بيني روي مقدار مصرف غذاي مرغهاي گوشتي ، محتوي انرژي جيره است همانطور که در بحث تئوري ليپوستاتيک ذکر شد پرندگان جهت تامين احتياجات انرژي متابوليک غذا مصرف خواهند رد نياز انرژي شامل انرژي براي نگهداري ، رشد و يا توليد مي باشد احتياجات نگهداري بدن که بيشتر از نيازهاي توليد مي باشد بوسيله وضعيت سلامتي پرنده ، درجه تحرک پرنده ، فعاليت فيزيکي و تداخل هاي اجتماعي مي باشد تحت تاثير قرار مي گيرد و از دست دادن گرماي بدن که تحت تاثير حرارت محيط اطراف ، رطوبت و جريان هواي محيط مي باشد تغيير مي کند . بنابراين اگر محتواي انرژي جيره کاهش يابد مقدار مصرف غذا را افزايش خواهد يافت تا وقتي که بوسيله پرشدن روده و يا ساير محدوديتهاي فيزيولوژيکي محدود شود چون ضريب تبديل غذا از نظر اقتصادي در مرغهاي تيپ گوشتي مهم ميباشد تحريک افزايش مقدار مصرف غذا بوسيله کاهش تراکم کالري آن عملي نمي باشد زيرا فاکتورهاي ديگري علاوه بر محتوي انرژي جيره همبستگي دارد .

پروتئين و اسيدهاي آميه

جيره

محتواي پروتئين و اسيدهاي آمينه جيره تاثير غير مستقيم روي مقدار مصرف غذا دارد اگر محتواي اسيدهاي آمينه جيره به سطحي زير احتياجات رشد کاهش يابد افزايش وزن بدن کم خواهد شد در حالي که وزن بدن کم مي شود احتياجات کالريک پرنده نيز کاهش خواهد يافت و متعاقبا مقدار مصرف غذا به دليل کاهش انرژي کم مي شود عدم توازن اسيدهاي آمينه جيره يا بدليل جيره بندي بد و يا ناشي از اجزا غذايي با کيفيت پايين مي باشد که موجب کاهش مقدار مصرف غذا و کاهش راندمان ضريب تبديل غذايي مي شود بر عکس انرژي جيره پرندگان گوشتي مقدار مصرف غذاي خود را جهت تامين مقدار اسيدهاي امينه مورد نياز تغيير نخواهند داد مگر يک کمبود جزيي در اولين اسيد آمينه محدود کننده باشد در چنين صورتي افزايش مقدار مصرف غذا با کاهش راندمان ضريب تبديل همراه خواهد بود.

مقدار وتيامينها و مواد معدني جيره

ويتامينها و مواد معدني در درجه اول در متابوليسم به عنوان يک کوفاکتور عمل ميکنند در حاليکه ماکرومينرالهايي مثل کلسيم ، فسفر و منيزيوم به عنوان اجزا ساختماني بدن نقش ايفا مي کنند ويتامين ها ومواد معدني ، مقدار مصرف غذا را فقط وقتي که سطحشان درجيره بسيار کم و يا چند برابر بيشتراز نياز حيوان باشد تحت تاثير قرار مي دهد کمبود اين مواد درجيره سبب ناراحتيهاي متابوليکي مي شود که به طور غير مستقيم روي مقدار مصرف غذا تاثير دارد احتمالا کمبود موادمعدني مقدار مصرف غذا را جهت تامين نياز تحريک مي کند در حالي که مقدار بيش از حد ويتامين هاي جيره و مواد معدني موجب کاهش مقدار مصرف غذامي گردد افزايش مقدار مواد معدني به طور معني داري با افزايش مقدار مصرف آب همراه است افزايش نمک جيره مقدار مصرف غذا را کاهش و مصرف آب را تحريک خواهد کرد افزايش کلسيم جيره نيز مقدار مصرف غذا را در مرغهاي گوشتي در حال رشد کاهش خواهد داد .

فاکتورهاي ضد تغذيه اي

طبيعت ماهب زيادي را در اختيار گياهان

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ه است توانائي سنتز مواد شيميايي منحصر به فرد که به عنوان ترکيبات ذخيره مواد غذايي و يا مکانيسمهاي دفاعي فعاليت مي کنند از اين جمله مي باشد بسياري از اين ترکيبات مي توانند رشد حيوان را محدود کرده و يا موجب مرگ شوند ترکيباتي مثل ممانعت کننده پروتئاز ، گواتروژنها ، آلکالوئيد ها ، اگزالاتها و فيتات ترکيبات طبيعي هستند که مي توانند در دسترس بودن مواد غذايي را براي پرنده محدود کرده مصرف ماده غذايي را کاهش داده و رشد را در حيواناتي که آن را مصرف مي کنند کاهش دهند . عوامل ضد تغذيه اي ديگري در غذا در نتيجه قارچ ، متابوليسم ميکروبي و يا خود گياهان به عنوان يک مکانيسم دفاعي در مقابل زخمها و يا عفونت توليد مي شوند خوشبختانه حضور يک عامل سمي در مصرف مواد مانعي ايجاد نمي کند روشهاي فرايندي زيادي براي خنثي کردن و سم زدايي ترکيبات زيان آور ضايعات و مواد زايد در دسترس مي باشد مواد غير سمي در هيچ سطحي از مصرف ، محدود کننده نمي باشند البته مصرف در سطح پايين حتي براي ترکيبات سمي نيز مي تواند بدون هر نوع اثر زيان آور تحمل شود .

مصرف آب

آب مهمترين ماده غذايي در جيره پرندگان است اگر چه مقدار موردنياز نمي تواند در مقايسه با ديگر مواد غذايي به سادگي اندازه گيري شود مقدار آب مورد نياز پرندگان گوشتي بستگي به حرارت محيط ، رطوبت نسبي اجزا جيره ، سرعت رشد و راندمان باز جذب آب بوسيله کليه دارد آب در بدن به عنوان يک

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
عمل مي کند که مواد غذايي را در بدن حل و مواد زايد رادفع مي کند در داخل بدن بسياري از واکنشهاي شيميايي بوسيله آنزيمها ، در محيط محلول انجام شده و هيدروليز مي گردند بدليل گرماي بالاي آب ، تغييرات خيلي کوچکي در حرارت بدن مي شود حرارت نهان تبخير آب نيز بسيار بالا ست وتبخير آن از پرنده قسمتي مهم از تنظيم حرارتي بدن پرنده را به عهده دارد همچنين مصرف مقدار غذاي مصرفي آب مي نوشند البته مقدار واقعي مصرف آب ، بستگي به نوع غذا ، حرارت محيط و عوامل مدير يتي دارد افزايش پروتئين خام جيره مقدار مصرف آب و نسبت آب به غذا را افزايش ميدهد غذاهاي کرامبل و يا پلت شده نسبت به غذاهاي مش هم آب و هم مقدار مصرف غذا را افزايش مي دهند اما نسبت آب به غذا تقريبا ثابت باقي مي ماند افزايش نمک جيره و ديگر مواد معدني اسموليتيکي مقدار مصرف آب را جهت تنظيم افزايش مواد معدني و دفع آنها از طريق کليه افزايش مي دهد مصرف آب مهمترين تاثير را روي مقدار مصرف غذا وقتي دارد که مصرف محدود شود و آب بدن راتحت تاثير قرار دهد در دسترس بدن آب بستگي به تراکم گله و فضاي آبخوريها دارد اگرچه آبخوريهاي قطره اي کاراتر و بهداشتي بوده ولي اين آبخوريها مقدار جريان آب کافي براي بوقلمونها بعد از سن 6 هفتگي فراهم نمي کنند ومتعاقبا مقدار مصرف غذا تحت تاثير قرار ميگيرد .

فاکتورهاي مديريتي که مقدار مصرف غذا را تحت تاثير قرار مي دهند .

مقدار مصرف غذا به طور معني داري در بين گله ها يا فارمهايي با امکانات مشابه حتي اگر غذاي يکساني را مصرف کنند و دستورات مديريتي مشابهي را تعقيب کنند مي تواند اختلافهايي درنحوه مديريت و بيماري مي باشد سه عامل مديريتي که مي تواند روي مقدار مصرف غذاي پرندگان گوشتي موثر باشد عبارتنداز : 1 دسترسي به آب و غذا 2 تنشهاي محيطي 3 بيماري . تاثير نسبي هر يک از اين فاکتورها روي مقدار مصرف غذا بستگي به تراکم گله دارد هر چقدر تراکم گله افزايش يابد تقاضا و رقابت براي نيازهاي اساسي ، مثل آب ، غذا ، بستر و هوا افزايش مي يابد . توجه به هر يک از اين عوامل عمومي براي پرندگان جهت مصرف غذا در حد پتانسيل ژنتيکيشان حياتي مي باشد در زير به طور خلاصه به هر يک از عوامل مديريتي که روي مقدار مصرف غذا تاثير دارند اشاره مي شود .

دسترسي به غذا و آب

طيور گوشتي بايد آزادانه و بدون هر گونه محدوديتي به غذا و آب از روز جايگزيني در سالن تا روزي که به بازار فرستاده مي شوند دسترسي داشته باشد دانخوري و آبخوري بايد به تعداد کافي در دسترس باشد در اين صورت رقابت کمي در طول تغذيه پرندگان به وجود مي آيد دانخوريها و آبخوريها نبايد درتمام طول روز اشغال باشندزيرا پرندگان ضعيف داخل گله قادر به مصرف مقدار غذاي مورد نياز خود به طور آزادانه نخواهند بود اگر تفاوت زيادي در وزن بدن گله مشاهده شود در حقيقت فضاي دانخوري کافي براي هر پرنده وجود ندارد حتي اگر دانخوري کافي هر پرنده وجود ندارد حتي اگر دانخوري کافي برا هر پرنده وجود داشته باشد رديف دانخوريها بايد طوري باشد که همه پرندگان به راحتي بدون فشار بيش از حد به غذا دسترسي داشته باشند تا يکساني گله حفظ شود بايد دقت کرد که سطح بستر زير دانخوريها بيش از اندازه مرتفع و يا کم عمق نباشد تا تفاوت ارتفاع بين دانخوريها افزايش نيابد طرح مناسب دانخوريها و تنظيم جريان غذا در آنها براي هر پن نيز مهم مي باشد طرح دانخوريها بايد مناسب اندازه پرندگان باشد فاصله سيمهاي گريل ، جريان غذا و عمق آن در هر پن و زمان دوباره پرشدن آن نيز مهم مي باشد بسياري از اوقات چندين دانخوري در رديف دانخوريها بدليل تنظيم بد جريان غذا و ياعدم کارکرد مناسب اپراتور از غذا خالي مي ماند . بالاخره پرندگان گوشتي نبايد هرگز بدون غذا باشند زيرا اين پرندگان قادر به جبران کمبود غذا بوسيله افزايش مقدار مصرف غذايشان در زمان بعدي نخواهند بود هر پرنده مطابق برنامه غذايي رايج خود در طول روز غذا مصرف مي کند و هرگونه توقف غذا خوردن برنامه غذايي بعدي را مختل خواهد کرد و رقابت بين گله را افزايش مي دهد توقف غذايي که بيشتر از 4 ساعت ادامه يابد حساسيت به بيماري آنتريت را افزايش خواهد داد که شديدا اشتها و مقدار مصرف غذا را کاهش خواهد داد پرندگان جوان به توقف مصرف غذا حساستر هستند .

تنشهاي محيطي :

تنش تاثير بدي روي مقدار مصرف غذا در طيور کوشتي دارد بالا رفتن سطح بعضي از هورمونها به هنگام استرس سبب انتقال سوخت بدن جهت واکنش جنگندگي و يا پرواز مي گرددجذب مواد غذايي و حرکات دستگاه گوارش اساسا در طول واکنشهاي استرس کاهش مي يابد استرس شديد گذرا احتمالا سبب يک کاهش آني در مقدار مصرف غذا و يا عملکرد مي شود استرس حاد و بحراني يک تاثير قابل توجه و مدام روي مقدار مصرف غذا خواهد داشت در کل تنش حاد وبحراني توسط سه عامل تنش زاي محيطي مي تواند ايجاد شود : 1- تنش گرمايي 2- شرايط بد هوا 3- شرايط نامطلوب بستر

بيماري و تنشهاي ايمنولوژيکي

تنش ايمنولوژيکي ايجاد شده بوسيله بيماري تاثير مهم و معني داري روي مقدار مصرف غذا دارد اگر چه بيماري آنتريت تاثير قابل مشاهده اي روي کاهش مقدار مصرف غذا دارد هر آنتي ژني نيز که عکس العمل ايمني را بالا ببرد موجب کاهش اشتها مي شود واکنش سيستم ايمني ذاتي بسيار به مواد مغذي نيازمند است ومقدار ماده غذاييبا بيشتر از سيستم ايمني اکتسابي کاهش ميدهد تحريک اوليه آبشار سيتوکينها همراه با عکس العمل ايمني ذاتي مستقيما رفتار پرنده را تغيير مي دهد بي حالي کاهش فعاليت جمعي و بي اشتهايي در نتيجه تاثير اينترلوکئين روي مغر و تغيير در سرعت متابوليسم پايه و وجود تب مي باشد .اين تغيير رفتارها موجب کاهش مقدار مصرف غذا و وزن مي گردند علاوه بر کاهش مقدار مصرف غذا موقعيت تغذيه اي پرنده که سيستم ايمني آن تحريک شده بوسيله کاهش جذب بعضي از مواد غذايي کم مي شود .

لینک به دیدگاه

اثرات تغذيه در كيفيت مرغ گوشتي

اثرات تغذيه در كيفيت مرغ گوشتي

در حال حاضر تحقيقات در علوم طيور عمدتاٌ بر روي ارتقاي كارايي و تركيب بدن طيور متمركز شده است. هر چند كه پيشرفت‌هاي حاصل اغلب به دنبال انتخابهاي ژنتيكي بوده‌اند ولي نقش عوامل تغذيه‌اي نيز در اين ميان حائز اهميت مي‌باشد. علاوه بر اين، تغذيه تاثير به‌سزايي بر روي خصوصيات كيفي گوشت مرغ دارد. در اين مقاله به گوناگوني‌هاي احتمالي كيفيت مرغ گوشتي در ارتباط با عوامل تغذيه‌اي اشاره شده است.

مقدمه

كيفيت مرغ گوشتي مسئله‌اي پيچيده و در برگيرنده جوانب مختلف است. به عنوان مثال شكل بدن، بازدهي گوشت سينه و كيفيت گوشت از جنبه‌هاي مهم موثر در كيفيت مرغ گوشتي هستند. با وجود عوامل تنظيم كننده متعددي كه براي دستيابي به اين كيفيت وجود دارند، تغذيه به ويژه تاثير متقابل تغذيه و ساير عوامل محيطي و ژنتيكي نقش مهمي در اين ميان ايفا مي‌كنند.

در اين مقاله سه مثال براي تصوير كردن راههاي مختلف اصلاح يا كنترل كيفيت مرغ گوشتي آورده شده است. اين سه مثال نكات زير را در بر مي‌گيرند:

1. تاثير متقابل اسيدهاي آمينه جيره غذايي و ژنوتيپ

2. چربيهاي تغذيه‌اي و تركيب اسيد‌هاي چرب در مرغ

3. تغذيه اوليه جوجه‌هاي تازه از تخم در آمده

 

1. تأثير متقابل اسيد‌هاي امينه تكميلي جيره غذايي و ژنوتيپ

اسيد‌هاي آمينه از شاخص‌هاي عمده اجزاي گوشت مرغ مي‌باشد، به نحوي كه چربي شكم و بازدهي گوشت سينه تحت تاثير سطح اين مواد در خون قرار مي‌گيرد. از ميان اسيد‌هاي آمينه، ليزين با تاثيرات ويژه برروي تركيب لاشه شناخته شده است. كمبود ليزين منجر به تحليل بيشتر عضلات سينه در مقايسه با ساير عضلات بدن مي‌شود. نتايج مقدماتي در تحقيقات نشان داده‌اند كه كمبود ليزين همچنين بر با كاهش Ph و قابليت نگهداري آب بر كيفيت عضلات سينه تاثير سو مي‌گذارد. تركيب بدن مرغ گوشتي را همچنين مي‌توان توسط تكنيك‌هاي انتخاب ژنتيكي اصلاح نمود به نحوي كه كارخانه‌هاي اجداد با اتخاب‌هاي ژنتيكي، ژنوتيپ‌هايي تجاري ايجاد كرده‌اند كه در جهت افزايش بخشهاي اصلي در لاشه همراه با بازدهي بيشترگوشت سينه و چاقي كم‌تر اصلاح شده‌اند. حال سؤال اين است كه چگونه پاسخ بدن به اسيد آمينه تكميلي تحت تأثير انتخاب ژنتيكي قرار مي‌گيرد. مقايسه بين نژادهاي سبك و سنگين تأثير متقابل ژنوتيپ و تغذيه را نشان مي‌دهند. در واقع مرغهايي كه از نظر ژنوتيپ سبك هستند بيش از مرغهاي چاق به رژيم‌هاي حاوي پروتئين خام كمتر يا اسيد آمينه ضروري كمتر حساسيت نشان مي‌دهند . همچنين استفاده از اسيد‌هاي آمينه رژيم غذايي توسط ژنوتيپ لاغر بهتر انجام مي‌گيرد. اين مسئله توسط پژوهش‌هاي متعدد تاييد شده است

2. چربيهاي غذايي و تركيب اسيدهاي چرب در مرغ

چربيها و روغنها در رژيم غذايي طيور در درجه اول به عنوان محتويات پر انرژي رژيم مطرح هستند. هر چند كه اسيد‌هاي چرب غذايي نقش مهمي در تركيب اجزاي لاشه مرغ گوشتي ايفا مي‌نمايند. تركيب شيميايي چربيها و روغنها بسيار متغير مي‌باشند. روغنهاي گياهي داراي اسيد چرب اشباع نشده بيشتري نسبت به چربي حيواني مي‌باشند.

به طور واضح نوع چربي اضافه شده به رژيم تأثيري عميق برروي تركيب اسيد چرب در چربي شكم دارد. در واقع تركيب اسيد چرب در چربي شكم ارتباط نزديكي با چربي‌هاي غذايي دارد.

همچنين به شيوه مشابهي محتواي اسيد چرب در چربي عضلات منعكس كننده تركيب چربي تغذيه‌اي مي‌باشد. بنابراين امكان اين مسئله وجود دارد كه گوشت مرغ را با اسيد‌هاي چرب خاص. مانند روغن ماهي، كلزا يا تخم كتان در رژيم تقويت نماييم. از نقطه نظر تغذيه‌اي اين مسئله در تغذيه انسان هم جالب است كه سري اسيد‌هاي چرب ذكر شده اثر حفاظتي در مقابل بيماريهاي قلبي-عروقي نظير تصلب شرايين يا ايجاد لخته در عروق ( ترومبوز ) دارند. با اين وجود تقويت و غني سازي ياد شده منجر به ايجاد چربيهاي مايع بيشتري مي‌گردد كه از نظر بصري و از نظر تكنولوژيك براي كيفيت گوشت مرغ مضر مي‌باشند. از آنجايي كه اسيد‌هاي چرب اشباع نشده بخصوص اسيد‌هاي چرب اشباع نشده به اكسيد شدن بسيار حساس مي‌باشند كيفيت حسي اين محصول هم ممكن است تغيير نمايد (بو و طعم). براي غلبه بر اين مشكل مي‌توان به رژيم غذايي مرغ ويتامين E اضافه نمود كه يك ماده ضد اكسيده كننده (آنتي اكسيدان) است.

نكته قابل نتيجه گيري اين كه با اين هدف كه نيازهاي كيفي گوشت مرغ براي كشتارگاهها و مصرف‌كنندگان براي كشتارگاه و مشتريان برآورده گردد مي‌توان محتواي اسيد چرب لاشه را در مرغها اصلاح نمود.

3. تغذيه اوليه در جوجه‌هاي تازه از تخم در آمده

مرغ گوشتي از لحاظ فيزيولوژيك در حال حاضر در زمان سريعتري به وزن كشتار مي‌رسد و هفته اول پس از هچ سهم بزرگتري از كل دوره زندگي مرغ را تشكيل مي‌دهد (20% ). در عمل فرايند‌هاي جوجه‌كشي و حمل جوجه با تأخيري 10 تا 60 ساعته در تغذيه جوجه همراه است. -هرچند كه به نظر مي‌رسد مواد غذايي موجود در باقيمانده زرده كه در طي دوره جنيني استفاده نشده براي تأمين غذا در طي دوره بي غذايي مفيد باشد ولي اين منبع سهم ناكافي در نياز‌هاي تغذيه‌اي براي نگهداري و رشد در جوجه‌هاي گوشتي دارد. در يك برررسي تحقيقي بر روي جوج‌هايي كه با تأخير 48 ساعته در تغذيه مواجه بوده‌اند، مشخص شد كه رشد كلي بدن جوجه‌ها تا زمان شروع تغذيه با تأخير همراه بود و وزن بدن در 6 روزگي 25% كمتر از جوجه‌هايي بود كه تغذيه اوليه در آنها شروع شده بود.

به علاوه تأخير در شروع تغذيه در روزهاي اول زندگي در رشد عضلاني به ويژه در عضلات سينه تاثير مي‌گذارد به نحوي كه وزن عضله سينه در جوجه‌هايي كه 48 ساعت اول پس از هچ با گرسنگي مواجه‌ بوده‌اند در 4 روزگي به 50% وزن مطلوب مي‌رسد.

تغذيه زودرس جوجه‌هاي تازه از تخم درآمده توجه زيادي را در دهه گذشته به خود جلب كرده است. شروع تغذيه پس از دوره بي‌غذايي به براي جبران عقب ماندگي وزن‌گيري در وزن بدن يا وزن عضلات سينه كافي نيست و به تمهيدات بيشتري براي جبران اين عقب‌ماندگي نياز است. گرسنگي در زمان بحراني رشد جوجه‌ها ممكن است اثرات دراز مدت در كارايي و تشكيل گوشت داشته باشد به همين علت تغذيه زودرس پس از درآمدن جوجه‌ها براي كاهش اين سوء ‌اثرات توصيه مي‌شود (براي مثال اضافه كردن غذا به جعبه‌هاي حمل جوجه). همچنين تغذيه زودرس ممكن است پس از دوره گرسنگي بر روي عوامل محيطي و تغذيه‌اي كه در رشد جوجه‌ها موثر هستند نقش داشته باشد. تلاش بر اين است كه رژيم‌هايي فراهم شود كه بتواند به شكل جزيي يا كلي بر نتايج تاخير تغذيه تاخيري غلبه نمايد و به همين علت درك عواقب زودرس و تأخيري در رشد عضلات و متابوليسم بدن مرغ ضروري مي‌باشد.

مواردي كه مطرح گرديدند بايستي براي كل دوره توليد تصميم داده شود. هدف با تحول جاري در اولويت‌هاي پرورش مرغ گوشتي توليد مرغهاي سنگين‌تر با ميزان رشد سريعتر نيست - كه منجر به ايجاد مرغهايي با ميزان چربي بالا و مشكلات متابوليك و اختلالات پا ناشي از آن مي‌شود - بلكه هدف كنترل رشد عضلاني و وزن بدن ( به خصوص در عضلات سينه ) در كل دوره زندگي مرغهاي گوشتي است. بنابراين بايستي با اتخاذ استراتژي‌هاي تغذيه‌اي تغذيه مرغها به حد مطلوب برسد. يك رويكرد كه در اين مقاله نيز به آن اشاره شده است تنظيم كوتاه و ميان مدت گردش كار پروتئين و جايگزين آن در بدن است. در عمل منظور از اين فعاليتها، معرفي ديدگاههاي جديد در كنترل تغذيه مرغهاي گوشتي جوان است كه شامل سه مرحله مي‌گردد: تحريك زودرس در طي هفته اول، محدوديت رژيم از هفته اول تا سوم و به دنبال آن مطلوب رساني تغذيه با در نظر گرفتن صرفه اقتصادي پس از هفته سوم. با اين الگو تعيين كمي و كيفي تاثيرات تغذيه بر كارايي، فرم بدن و كيفيت گوشت نياز به اندازه‌گيري‌هاي دقيق دارد.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...