رفتن به مطلب

این اصطلاحات از کجا میان و مد میشن؟ سلفی


fakur1

ارسال های توصیه شده

هر از چند گاهی یه اسم مستعار یا یه کلمه و یا تکه کلامی سر زبونا می افته و یکباره همه یا اکثریت , بخوان نخوان از اون کلمات استفاده میکنند. مثه : بازه زمانی یا همین سلفی

این کلمه سلفی معنیش چیه اصن؟ عکس سلفی

اینقد بدم میاد از این کلمات عربی و بقیه که نگو.

لینک به دیدگاه

سلام دوست من سلف کلکه عربی نیست انگلیسیه self تو زبان انگلیسی ضمیر محسوب میشه myself یعنی خودم یا herself یعنی خودش و .....

این مدل عکس رو چون فرد از حودش عکس میگیره بش میگن عکس سلفی

لینک به دیدگاه
سلام دوست من سلف کلکه عربی نیست انگلیسیه self تو زبان انگلیسی ضمیر محسوب میشه myself یعنی خودم یا herself یعنی خودش و .....

این مدل عکس رو چون فرد از حودش عکس میگیره بش میگن عکس سلفی

این سلفی قبلا تو ادبیات ما نبوده. مثه خیلی عبارات دیگه. چرا پیداشون میشه برا من جای سئوال هست.

لینک به دیدگاه
این سلفی قبلا تو ادبیات ما نبوده. مثه خیلی عبارات دیگه. چرا پیداشون میشه برا من جای سئوال هست.
درسته تو ادبیات ما نبوده حالا بازم به این سلفی که ریشه معناییش مشخصه شما درست میگید خیلی عبارات بیمفهوم وارد زبان ما میشه دلیلشم اینه که هر چی میشنویم تکرار میکنیم شما اگه دقت کنید ما حتی املای کلمات خودمون رو هم داریم عوض میکنیم مثل مثلن لدفن عایا اینجوری پیش بره چند سال آینده کلا همه اینجوری مینویسن
لینک به دیدگاه

اینا رو ببین جالبن

 

بعضی از واژه هایی که بکار می بریم و معنای آنها را نمی دانیم

هر روز در ارتباطات کلامی و نوشتاری خودمان از واژه های مختلفی استفاده می کنیم که معنی درست آنها را نمی دانیم ولی بر حسب عادت آنها را بکار می بریم. کلمات زیادی در ذهن من معماست که معنای آنها را نمی دانم و همیشه این سؤال در ذهن من است که معنای این کلمات چیست و چرا استفاده از برخی از آنها را مؤدبانه یا بی ادبانه می دانیم.

معنای تعدادی از این کلمات را از سایت همکار گرامی آقای عادل اشکوس پیدا کردم که امیدوارم برای شما هم مثل من مفید باشد. خوشحال می شوم اگر واژه های دیگری از این نوع را که می شناسید، برای من بنویسید تا امکان یادگیری آنها فراهم شود.

مزخرف:

« مُـزَخْــرَف » یعنی « آراسته به زر » . ولی ما این واژه را به معنای « بیهوده ، جَفَنگ ، چرت و پرت و بیخود » به کار می بریم .

انسان:

انسان از ریشه (نِسیان ) به معنی فراموشی است . پس انسان یعنی فراموشکار .

بشر:

بشر از ریشه بَشَرة به معنی پوست است . زیرا جانداری است که پوستش معلوم است. پس بشر یعنی جانداری که پوست آن آشکار است .

آدَم :

آدم کلمه عِــبری است و به معنی خاکی است .

لامَصَّـب یا لامَذهَب:

لامَصَّـب یا لامَذهَب یک اصطلاح عربی است . درست این کلمه لا مذهب است که به غلط به گونه های دیگری تلفّظ می شود .یعنی کسی که مذهبش قبول نیست . بی مذهب و بی دین است .

خیلی:

ریشه واژه ی خِیلی از « خَیل » است . خیل یعنی گله ی اسبان . از آنجا که گله ی اسبان پر جمعیت است ؛ خیلی به معنی « بسیار» در زبان فارسی به کار رفته است .

اٌشکول:

اٌشکول اصطلاحی به معنای آدم نادان ، بی خاصیت و به درد نخور است . این واژه از کلمه عثکول به معنای خوشه خرما که پس از کندن میوه های آن به عنوان وسیله سرگرمی بکار می رود و استفاده دیگری ندارد، گرفته شده.

 

 

صابون:

سابون ( صابون ) از ریشه ی ساییدن ( سابیدن ) و نوشتن آن با صاد غلط است و یک واژه دارای ریشه فارسی است سابون یعنی سابیدنی.

دَمِت گـَـرم:

« دَم » به معنای « نَفَس » و نیز « دهان » است . « گرم » نیز که آشکار است . پس « دمت گرم » یعنی : « نفست گرم بادا ! » نفس سرد کنایه از مرگ است و خوب نیست . نفس گرم نشانه تندرستی است .

شَفا :

« شَفا » در فرهنگ لغت عربی یعنی « جان کندن » و به واپسین لحظات آدمی گفته می شود . آن « شِفاء » است که به معنی « بهبودی و تندرستی » است . پس « شِفاء » را « شِفا » بنویسیم نه اینکه « شَفا» هم بخوانیم . پس بگوییم خدا شِفایت( بهبودی) بدهد نه اینکه شَفایت( مرگ) بدهد.

قِسِر در رفتن:

بسیار بد است که ما معنی اصطلاح یا واژه ای را ندانیم و همین طور آن را بکار ببریم. یکی از این اصطلاحات قِسِر در رفتن است. به معنی آن دقت کنید: به گاو یا گوسفند ماده ای که در طول یک دوره‌ی پرواربندی از زیر گاو یا گوسفند نری در برود و باردار نشود، می‌گویند «قِسِر‌»! و به این گاو یا گوسفند می گویند که قِسِر در رفته است! بنابراین معنی آن را دریابید و در استفاده از آن دقت کنید.

کجدار و مریز:

کجدار و مریز پیوندی است از فعل امر « کج دار » و فعل نهی « مریز ( نریز ) » .معنی ظاهری اش این است : آن را کج نگه دار و نریز . معنی نهفته اش این است که با مدارا و آسانی رفتار کن . سختگیری بیش از اندازه نکن. گویا جامی در دست داری که ناچاری آن را کج بگیری . جام را کج بگیر و برو ولی مراقب باش درون جام نریزد.

خدا:

یعنی کسی که خودش آمده و آفریدگار ندارد و در اثر مخفف شدن (خود آی ) به خدا تبدیل شده است .( خدا ) یعنی ( خود آمده ) ؛ کسی که آفریننده ندارد و خودش آمده است.

سلمانی:

سلمانی از نام « سلمان فارسی » صحابی ایرانی پیامبر اسلام برگرفته شده است . او بود که در آغاز اسلام موهای سر پیامبر را بهتر از دیگر پیرایشگران کوتاه می کرد و همگی از این کار زیبای او خوششان آمد و نام سلمانی به معنای پیرایشگر یا در اصطلاح آرایشگر مردانه جا افتاد.

زپرتی:

واژهٔ روسی Zeperti به معنی زندانی است و به کار گرفتن آن یادگار دوره تسلط قزاق‌های روسی در ایران است .در دوره قزاق ها هرگاه سربازی به زندان می‌افتاد می‌گفتند :«زپرتی شد.» امروزه زپرتی معانی گوناگونی به خود گرفته است . یکی از آنها این است که اوضاعش به هم ریخته است .

فکسنی:

از واژهٔ روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده و به کنایه و واژگونه به معنی بیخود به کار برده شده است.دقیقاً مانند مُزَخرَف که معنای خوبی دارد .

الکی:

الک ابزاری است که از سیم های باریک بافته می شود. در گذشته که الک سیمی امروزی نبود و یا در جاهایی که الک سیمی نداشتند ، پارچه های بسیار نازک پنبه ای را مانند الک سیمی به چوب وصل می کردند و آرد و دیگر چیزهای نرم را برای بیختن از آن رد می کردند. این گونه الک مانند نوع سیمی اش مقاوم نبود و پس ازمدتی از میان می رفت. بعدها با توجه به ناتوانی این گونه الک اصطلاح الکی رایج شد و نماد سستی و کم دوامی شد و واژه «الکی» به شکل کنایه در آمد .

بانو:

بانو یک واژه فارسی کهن است . (بان + و = بانو)

بان یعنی بالا و بانو به معنی گرامی داشتن بانوان است .اما کلمه خانم مغولی است و ریشه فارسی ندارد . خان و خانم و بیگ و بیگم نام های مغولی است . خان و بیگ مذکرند و خانم و بیگم مؤنث هستند.

لینک به دیدگاه
درسته تو ادبیات ما نبوده حالا بازم به این سلفی که ریشه معناییش مشخصه شما درست میگید خیلی عبارات بیمفهوم وارد زبان ما میشه دلیلشم اینه که هر چی میشنویم تکرار میکنیم شما اگه دقت کنید ما حتی املای کلمات خودمون رو هم داریم عوض میکنیم مثل مثلن لدفن عایا اینجوری پیش بره چند سال آینده کلا همه اینجوری مینویسن

کم کم سعدی و حافظ هم برا بچه های درسخون بیگانه میشن. اینا بزرگ بشن , دیگه شب شعر هم براشون بی معنی خواهد شد. خیلی ها یه سطر شعر هم بلد نیستند.

لینک به دیدگاه
کم کم سعدی و حافظ هم برا بچه های درسخون بیگانه میشن. اینا بزرگ بشن , دیگه شب شعر هم براشون بی معنی خواهد شد. خیلی ها یه سطر شعر هم بلد نیستند.

همین الانشم بچه های 70 به بعد خیلیاشون حتی متون ساده فارسی رو نمیتونن روان بخونن چه برسه اشعار حافظ و سعدی رو بخونن

لینک به دیدگاه

ای گفتی

چقدربدم میادپس من تنهابدم نمیاد!

قبلا مدشدگرچه حلاهم هست مثلانبید(زبان برره)یاالان میگن اینجامال ماست اینقدربدم میاد.

همه جاای نجوری یاماایرانی هااینجوریم کلمات یاجمله های اینجوری رازودیادمی گیریم ولی اگه یکی باادب حرف بزنه می گیم بچه سوسول!

اره منم بدم میادازاین عکس سلفی یعنی چی هرکه می رسه هی موبایلومی گیره جلوی خودشون عکس می گیرند.که چی؟

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...