Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۴ مجسمه ها غنای بصری شهر مجسمههای شهری نه تنها به غنای بصری شهر و فضای زیست اجتماعی ما کمک ميکنند، بلکه به عنوان نمادها و نشانههایی از فرهنگ و هویت جمعی ما قابل استناد هستند و از این بابت است که باید رویکردی تازهتر و جدیتر به آنها داشت. برگزاری سمپوزیوم های مجسمه سازی در ابعاد بین المللی از سوی سازمان زیباسازی شهر تهران نشان داده که هنرمندان نسبت به تعهد خود در مقابل شهری بی تفاوت نیستند. مجسمههای شهری قبل از هر چیز به ایجاد تنوع در فضای بصری شهرها کمک ميکنند تنوعی که از نگرش هنرمند به شهر شروع شده و در نگاه عابران رسوخ می کند. مجسمههای شهری از آن دسته آثار هنری هستند که کارکرد در آنها یکی از مهمترین فاکتورهاست. کارکرد فیزیکی در کنار کارکرد معنایی و مفهومی. اگر بگوییم مجسمهها المانهایی هستند برای تمامی فصول و یکی از بهترین امکانات برای تغییر فضا و سیمای شهرها، پر بی راه نگفته ایم. شاید لازم باشد حالا که هنرمندان توانا کم نداریم و امکانات هم به وفور، به ضرورت وجودی آنها بیشتر بیاندیشیم. طبیعی است در ساخت مجسمههای شهری باید از مواد و مصالحی استفاده شود که بالاترین کیفیت را داشته باشند و بعد از چند صباحی از بین نروند. موادی که در مقابل شرایط جوی و نیز کنجکاویهای برخی شهروندان دوام و ماندگاری قابل توجهی داشته باشند. برگزاری چهار دوره سمپوزیوم سنگ در دو دوره زمانی و سمپوزیوم چوب نشان دهنده نگاه ویژه مدیریت شهری و سازمان زیباسازی در گره زدن فضاهای شهری با هنر است، نگاهی که می تواند کارکرد فضاهای شهری را تغییر داده و روح و زندگی را در شهر به جریان بیندازد. منبع: سازمان زیباسازی شهر تهران 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۴ مبلمان شهری، انواع و تأثیرگذاری آن در زندگي شهري امروز به ندرت مي توان کسي را يافت که به طريقي با مبلمان شهري سر و کار نداشته باشد. ایستگاه اتوبوس، باجه بليط فروشي، نيمکت پارک يا تابلوي راهنمايي و رانندگي همگی از انواع مبلمان شهر هستند که هر روز دیده می شوند و مورد استفاده قرار می گیرند. مبلمان شهري بخش زيادي از فعاليت ها در شهر را سامان مي دهد و باعث بالا رفتن کيفيت استفاده از شهروندان از خيابان ها، ميادين، پارک ها و عرصه هاي ديگر شهري مي شود. به طور کلي وظيفه هدايت، کنترل، امنيت، ارتباط، راحتي، تبليغات ، تزئين و تفريح در سطح شهر و خيابان بر عهده مبلمان شهري است. اما در شهرهای ما چه می گذرد؟ خودروهاي سبک و سنگين در شرايط نابسامان حمل و نقل شهری بر سر فضا با پيادگان به رقابت مي پردازند. چراغ هاي راهنمايي رانندگي با تابلوها و تبليغات شهري با هم در ستيز و تناقض قرار دارند. مغازه ها و مکان هاي مختلف براي جلب نظر رهگذران با انواع تابلوهای برجسته و ناهماهنگ در پی جذب مشتریان به هر شیوه ای هستند. ايستگاه اتوبوس، صندلي، نيمکت، پارکومتر و تلفن همگاني بيشتر از سودي که مي رسانند براي تردد پيادگان در پياده روها مزاحمت ايجاد مي کند. به اين ترتيب معجون درهم و برهمي به دست مي آيد که در آشفتگي شديد به سر خواهد برد. اگر به اين جنگل آشفته سيم هاي برق، اتوبوس هاي کثيف و در حال انفجار، چراغ هاي نامناسب عمومي را هم اضافه کنيم، آن هنگام است که باید خيابان را به انبار بسيار بزرگي از کالاهاي بسيار ضروري اما فاقد طراحي مناسب تعبیر نمود. نکته ديگر، عدم هماهنگي و واحد نبودن دست اندرکاران طراحي و اجرا و نصب و نظارت بر سيماي خيابان است. سازمان متولي علايم راهنمايي رانندگي، وسايل ارتباطي مانند پست و تلفن، طراحي ايستگاه ها و باجه های شهری، نيمکت ها، زباله دان ها و … هر یک جدای از دیگری مشغول طراحی و ساخت این مبلمان هستند. مجموعه هاي ديگر طرح هاي مذکور را نصب مي کنند. حتی یک مغازه دار ساده هم می تواند طرح تابلوي مورد نظر خود را به هر اندازه که بخواهد بر بدنه ساختمان خويش در حاشیه خیابان نصب کند. هيچ مبلماني حتي با بهترين طرح هم از نظارت بر اجرا و نگهداری بي نياز نمی باشد. براي ارتقای کيفيت، گزينشي دقیق و محتاطانه در جزئيات، جانمايي، نصب و نگهداري و نظافت با توجه به خصوصيات محيط ضروري است. شهر يک اثر هنري بزرگ است که آفرينندگاني به وسعت شهروندان دارد. هدف غايي يک شهر ايجاد محيطي خلاق و پرورنده براي مردمي است که در آن زندگي مي کنند. چنين محيطي با دگرگوني بسيار، آزادي انتخاب را به افراد مي بخشد و زمينه خلاقيت را فراهم مي سازد. عمده ترين ويژگي مبلمان شهري کاربرد عام آن است. اين گروه از محصولات بيش از هر چيز ديگر با توده مردم ارتباط مستقيم دارد و بدين لحاظ موضوع طراحي، ساخت، نصب و نظارت بر آنها به مطالعه عميق و دقيق نياز دارد. به عنوان مثال در شهري مانند تهران با 615 کيلومتر مربع و نزديک به 9 ميليون نفر جمعيت، بررسي هاي اجتماعي و فرهنگي هستند که مسير طراحي تا نصب را مشخص مي کند. همچنين تاثيرات اقليمي مقدار و شدت نياز، کيفيت و کميت خدمات و تعمير و نگهداري بسيار حائز اهميت می باشند. مبلمان شهري به مجموعه وسيعي از وسايل ، اشياء، دستگاهها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري گفته مي شود که چون در شهر و در خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند. براي اين مجموعه کاربردهاي زير را مي توان متصور شد: تعيين جهت و ارائه اطلاعات به شهروندان ( تابلوهاي راهنما، پلاک ها و …) ارائه مقررات ( تابلوهاي توقف، ممنوعيت توقف و…) توزيع يا جمع آوري کالا يا محصولات ( صندوق پست و…) مراقبت از تجهيزات مخصوص به خدمات راهداري حفاظت (نرده، حصار و…) استراحت يا پناهگاه (نيمکت، سر پناه و…) بازي کودکان روشنايي نمادهاي فرهنگي (تنديس ، سمبل و…) ثبت ( پارکومتر) مصرف مواد خوراکي( کيوسک غذا، …) ارائه خدمات بهداشتي ( بهداري و…) به مجموعه هاي فوق مي توان انواع دسترسي هاي شهري ، فضاي سبز، وسايل ايمني و محوطه سازي را نيز اضافه کرد. به تعبير ديگر، اين تجهيزات اصولاً عناصري است که در معرض ديد عمومي قرار دارند و در المانهاي اصلي شهر به کار گرفته مي شوند. تصويري که استقرار مبلمان شهري به دست مي دهد بايد چيزي غير از انبوه اشياء و وسايل در هم و برهم باشد. باید توجه داشت که هماهنگ کردن اجزاي مبلمان شهري هميشه ساده تر از هماهنگ کردن مردم و رفتارهاي عمومي آنهاست. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۴ پنج ایده ی جالب برای مبلمان شهری در جستجوی مبلمان شهری مناسب چند گزینه را باید مورد توجه قرار داد، از جمله تاریخچه اجتماعی- اقتصادی هر منطقه و انتظاراتی که ساکنان هر محله برای آینده آن ناحیه در نظر دارند . مبلمان شهری مناسب می تواند محرکی برای نو آوری باشد و فضاهای عمومی را احیا کند. رد پای این طرز فکر را می توان در این پنج طرح فوق العاده برای مبلمان فضاهای عمومی دنبال کرد. شهر نیویورک شهر نیویورک کلان شهری است که با ایجاد سمبل های نمادین از سبک زندگی مدرن شهری شهرت یافته است. این شهر نیاز های جمعیتی را برآورده می کند که به خلاقیت و نو آوری عادت کرده اند و در عین حال ضرورت توجه به موضوعات پایداری، حفظ محیط زیست و روابط فرهنگی را احساس می کنند. در طی سال های گذشته این شهر شاهد افزایش تعداد فضاهای باز عمومی ای بوده است که به سادگی با قرار دادن نیمکتی در آن احیا شده اند. این کار روندی بوده است که با بازسازی و توسعه مجدد فضاهای عمومی فراموش شده سرعت گرفته است و کاربری این فضا ها را به پلازا و یا آب نما تغییر داده است. ایجاد تحول در عوامل اجتماعی نظیر کاهش میزان جرم و جنایت و کاهش تعداد افراد بی خانمان باعث شده است تا این حرکت روندی رو به رشد داشته باشد. اقای بالسلی از معماران منظری که بر روی طرح جزیره گاورنر در شمال خلیج نیویورک کار کرده است در این مورد می گوید: “ما می خواهیم مردم راحت و آسوده باشند. ما باید از مفهوم راست نشستن و فقط به یک جهت نگاه کردن دوری کنیم چراکه این طرز فکر قدیمی شده است.” لندن امسال و در پی نوسازی بازار لور مارش در لندن ، شرکت بهبود کسب و کار ناحیه ی واترلو کوارتز از شرکت معماری ابرنت درخواست کرد تا بازاری طراحی کند که کاربران بتوانند در آن به گشت و گذار بپردازند. این شرکت کیوسکی را طراحی کرده است که قابلیت های متعددی دارد، برای مثال: محلی سرپوشیده برای نشستن با دو صندلی و یک میز کوچک، محل اجرا بر روی سقف و یک تابلوی اعلانات که می تواند برای جهت یابی و آدرس دهی محیط اطراف بسیار مناسب باشد. این بازار به طور موقت در ماه های ژوئن و جولای برقرار بود اما هیچ کس نمی تواند ظرفیت و قابلیت طراحی این کیوسک ها را برای بهبود تجربه ی صرف غذای خیابانی در شهرهای سرتاسر جهان انکار کند. قابلیت نقل و انتقال آسان این کیوسک ها ، دسترسی به آن را راحت تر می کند. ماستریخت طراح بلژیکی، سباستین وایرنیک با چالش های ساخت نیمکت های عمومی آشنایی کامل دارد. او به خاطر استفاده انحصاری اش از لوله های انعطاف پذیر پلی اتیلن (بطری های پلاستیکی بازیافت شده) شناخته شده است. او کافه ها و فضاهای عمومی بسیاری را با این آفرینش های آینده نگرانه ی خود (که مجهز به سیستم روشنایی هستند) پر کرده است. این ترکیب هنر و مبلمان عمومی تقریباً به طور آنی هر کسی که به تعامل با آن می پردازد را وادار می کند تا در برداشت خود از مبلمان، ضایعات و فضا تجدید نظر کند. آمستردام چگونه می توانید بدون استفاده از چسب یا پیچ یک نیمکت درست کنید؟ به سادگی! می توانید با کنار هم نگه داشتن یک دسته چوب درخت بامبو توسط نوار های فولادی این کار را انجام دهید. این نوع مبلمان شهری نه تنها زیباست بلکه همانگونه که از این عکس به نظر می رسد بسیار راحت است! این نیمکت ها محصول پروژه ای جالب به نام پایل آیل هستند که بنیان گذاران آن دو طراح هلندی به نام های النا گوری و کریستف تونخیس می باشند. برجسته ترین جنبه ی مثبت این نیمکت های بامبو ، توانایی بالقوه ی آن ها در ایجاد ارتباط بین فضای شهری و پوشش گیاهی اطراف آن ها است. این ارتباط در نهایت برای محیط زیست پیرامون این فضا مفید بوده و علاوه بر این با ایجاد محیطی آرامش بخش باعث می شود تا شهروندان فراموش کنند که در میان جنگلی بتنی به سر می برند. این طراحی در نتیجه سببب بهبود تجربه شهری شهروندان می شود. زوریخ در ماه آوریل امسال، شورای شهر زوریخ “ولوکفی” هایی را در امتداد شعبه ی رود لیمات نصب کرده است. این پارکینگ های موقتی برای دوچرخه سوارها بخشی از تلاش های شورای شهر برای کاهش تردد اتومبیل ها از طریق ایجاد تمهیداتی برای عابرین پیاده و دوچرخه سواران و هم چنین تشویق آن هاست. ولوکفی از دو نگهدارنده ی چوبی چرخ جلوی دوچرخه (برای کسانی که قصد صرف غذا یا نوشیدنی دارند) و یک میز متناسب تشکیل شده که به دوچرخه سواران اجازه می دهد تا بدون پیاده شدن از دوچرخه از نوشیدن قهوه خود لذت ببرند یا به استراحت بپردازند. آخرین آمارها بیانگر این هستند که تا سال ٢٠۵٠تعداد دوچرخه سواران در زوریخ دو برابر تعداد فعلی خواهد شد. منبع: سایت آقای شهردار 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۴ الگو سازی مبلمان شهری بر پایه مفاهیم سمانتیکی هدف ساماندهی مبلمان شهری به طور عام مبلمان شهری و عناصر مکمل فضای شهری، با هدف تسهیل ایمن سازی، زیبا سازی، هدایت و کنترل جریان حرکت، سکون، تفریح، اضطراب، کار و زندگی ایجاد می شود که ما در بخش های مختلف فعالیت خود در سطح شهر نیازمند این عناصر هستیم. به واسطه این عناصر است که فعالیت های مختلف را می توان راحت تر و با ایمنی و دقت بیشتری انجام داد. الگو سازی برای مبلمان شهری به طور خاص مبلمان شهری بازتاب موادی همچون: شکل، فرم، بافت، رنگ، عملکرد، مواد، رفتار و نحوه تعادل است در: • اقلیم و خرده اقلیم • فرهنگ • گوناگونی • انعطاف پذیری • مردم واری(یو سی دی) • پیش زمینه و پس زمینه • حس وابستگی(رنگ تعلق) • خلاقیت • خوانایی اقلیم و خرده اقلیم منظور ما در این بحث تاثیر اقلیم و خرده اقلیم ها در طراحی عناصر مبلمان شهری است.برای مثال، در کشوری مانند انگلستان که ممکن است در زمان های زیادی هوا آفتابی نباشد، یا به علت بارندگی و مه نتوان تابلوها را دید، در نقاطی پر اهمیت روی تابلوها چراغی نصب می شود که شبها به طور خودکار روشن می شود و تابلو مورد نظر را روشن می کند.این کار ایمنی محیط را بالا می برد و در عین حال نمودی از بازتاب اقلیم در مبلمان شهری است. نمونه دیگر در طراحی اقلیمی مبلمان شهری را می توان در شهرهای ساحلی دید.جایی که نشیمنگاه یک نیمکت، حرکت سیال و نرم موج دریا را در فرم خود نشان داده است.همین طور موادی که در ساخت آن استفاده شده است یعنی چوب، ماده ای پر مصرف در اقلیم مرطوب به شمار می رود. نمونه دیگر نرده ها یا حصارهای ساده ای هستند که در مناطق روستایی دیده می شوند.در این گونه مناطق مصالح بومی بیشتری استفاده می شود.بنابراین در مناطق مرطوب، نرده های چوبی با استفاده از مصالح بومی همان منطقه مورد استفاده قرار می گیرند. مبلمان های مخصوص پارک را هم می توان با این زمینه اقلیمی انتخاب کرد.مثلا در یک شهر ساحلی مبلمان پارک در زمین بازی کودکان از اجزای ساختمان یک کشتی الهام گرفته شده تا بچه ها بتوانند ضمن تفریح، مفاهیم پایه ای در زمینه دریا و دریانوردی را نیز فرا بگیرند. نمونه دیگر یک پیاده راه است که با استفاده از مصالح بومی طراحی شده است.در بخشی از ساحل شهر سانفرانسیسکو با استفاده از صخره ها و تخته سنگ ها این پیاده راه تعریف و بر هویت اقلیمی آنجا تاکید شده است. فرهنگ در بحث مبلمان شهری، فرهنگ یک موضوع بسیار گسترده است.در خیلی از کشور های اروپایی پارک کردن خودرو و پرداخت مبلغ پارکینگ در دستگاه های مربوطه بخشی از فرهنگ روزمره شده است.طبیعی است که نحوه تعامل فرد با این دستگاه ها و جانمایی آن و دیگر مسائل می توانند بازتاب دهنده فرهنگ آن شهر در مبلمان شهری باشد. نمونه دیگر را می توان در قالب یک سناریوی واقعی بازگو کرد.در یک کشور غربی، سانحه ای در جاده اتفاق می افتد، ماشین ها به آرامی پشت هم حرکت می کنند و تابلویی نصب می شود که روی آن نوشته شده تصادف.این تابلو هم راننده ها را به صبر دعوت می کند و هم اطلاع رسانی می کند، تا مشکل رفع شود.صحنه حادثه با مخروطی ها جدا می شود و در نهایت کل این صحنه توسط مبلمان متحرک ترافیکی و خودروهای پلیس مدیریت و هدایت می شود.عناصری که در این مثال از آن ها به عنوان عناصر فیزیکی نام برده شد، تابلو ها و مخروط ها همه در خدمت بخشی از این فرهنگ خاص ترافیکی هستند که در جاده ها با آن مواجه هستیم. گوناگونی گوناگونی یکی دیگر از حوزه های طراحی مبلمان شهری می باشد.وقتی که بدنه ساختمان ها و بدنه شهر را از اضافات عاری کنیم و یک بستر خنثی و فاقد جهت داشته باشیم، تازه آن زمان می توانیم با استفاده از تزئینات فصلی، مناسبتی و غیره، رنگ، زیبایی و دیگر عناصر مورد نظر را به فضای شهر منتقل کنیم. انعطاف پذیری بهترین نمونه ای که می توان در موضوع مثال زد، پروژه تعدادی از دانشجویان ژاپنی است که در طراحی نیمکت های شهری دیده می شود.این نیمکت نشان می دهد که چطور یک عنصر مبلمان شهری می تواند انعطاف پذیر باشد.معمولا نیمکت ها در زمان بارندگی تا مدتی خیس هستند و نمی توان از آنها استفاده کرد.این دانشجویان با استفاده از اهرم هایی که در سطح جانبی نشیمن نیمکت تعبیه کرده اند توانستند سطح زیرین نیمکت را به بالا منتقل کنند و از آن استفاده تازه نمایند.گفتنی است هر کدام از این نمونه ها می توانند بازتاب فرهنگ یا تعاملات دیگر هم باشند. طراحی مردم محور طراحی مردم محور یعنی دیده شدن افراد و توجه به آنها در محیط شهری، همراه با ایجاد بستری کارآمد برای بازی، فعالیت، تفریح، کار و زندگی آن ها. طراحی مردم محور را می توان در عرصه های مختلف دید، مثلا در عرصه بهداشت با طراحی دستگاه های دست خشک کن که توسط یک مهندس طراح بریتانیایی انجام شده است.در طراحی جدید به جای این که دستها را زیر دستگاهی مانند سشوار بگیرند، هوای فشرده به شکل تیغه ای بیرون می آید و سرعت خشک کردن را بسیار بالا می برد.در کشور ما این دستگاه ها از نظر کیفیت، تعداد و بازدهی در سطح پایینی قرار دارند و اکثر آن ها در مکان های عمومی به درستی کار نمی کنند، ولی در کشور های غربی آنها مورد توجه زیادی قرار دارند و آخرین تکنولوژی های روز در آنها به کار رفته است.بخصوص نمونه هایی که برای معلولین و کودکان در فضاهای عمومی وجود دارند جالب توجه هستند. نمونه دیگری از طراحی مردم محور در فضای عمومی را باید در تابلو های راهنمای مختلف دید. جایی که تابلوها با رنگ های متنوع و کد گذاری مناسب، مطلب یا پیامی را نمایش می دهند. اگر دوباره به تعریف مبلمان شهری بازگردیم، در می یابیم که مهم ترین هدف مبلمان شهری، ایمنی سازی و تسهیل رابطه مردم با شهر است.هر یک از رنگ های استفاده شده در این تابلوها ممکن است در فرهنگ های مختلف بیانگر پیامهای متفاوت باشد و افراد را در لحظات بحرانی و در مواقع نیاز هدایت کند. نمونه دیگری از طراحی مردم محور، تابلو های ایستگاه اتوبوس است که اعلام کننده حرکت اتوبوس ها و زمان رسیدن آنها به ایستگاه است.در کشور انگلستان به ندرت دیده می شود که اختلاف زمانی ثبت شده با حرکت اتوبوس ها بیش از 30 ثانیه باشد.رسیدن به چنین دقتی در زمان، برنامه ریزی پیچیده ای را می طلبد. پیش زمینه و پس زمینه در بخشی از ایالت کالیفرنیا که محل تردد اتوبوس های عمومی است، المان هایی در سطح شهر وجود دارد که به سختی می شود آن ها را دید، این المان ها سرپناه ایستگاه های اتوبوس هستند که به نحوی در محیط حل شده اند و هیچ عنصر مزاحمی در آن ها دیده نمی شود.کل رنگ بدنه، فرم ها و غیره به شدت در هماهنگی با محیط اطراف هستند و به راحتی در پس زمینه حل شده اند.شاید تنها چیزی که موجب می شود، سرپناه ایستگاه را تشخیص دهیم، جدول زمان بندی حرکت اتوبوس هاست که در آنجا نصب شده است. در اکثر موارد لازم است که در طراحی مبلمان شهری، چنین عناصری در محیط حل شوند.از این موضوع تحت عنوان ادب طراحی نیز یاد شده است.طراحان صنعتی و کسانی که در این حوزه تصمیم گیری می کنند، باید دقت کنند که نشانه های شهری کمترین دخل و تصرف را در فضاهای شهری داشته باشند اگر این مهم در طراحی رعایت شود می توان فرآیند هیجان و توجه (کنترل پس زمینه و پیش زمینه) را در محیط کنترل کرد. حس وابستگی(رنگ تعلق) اگر بتوان شهروندان را از حالت انفعال درآورد و آن ها را به فعالیت واداشت، آنگاه نوعی زیبایی شهری در حوزه ای خاص ایجاد می شود.در این صورت می توان شاهد نمونه های جالبی از تعامل شهروندی بود.درمباحث طراحی شهری نیز روی این موضوع تأکید ویژه ای شده است. زمانی که شهروند بتواند تا حدی در محیط دخل و تصرف کند احساس وابستگی و تعلق بیشتری به محیط پیدا می کند.بسیاری از مواردی که در حال حاضر از بالا به شهروندان دیکته می شود، احتمالا در آن صورت به طور خود جوش در بین شهروندان اتفاق خواهد افتاد.نمونه ای از این مفهوم گل کاری و تزئینات جلوی در منازل است که به وسیله خود مردم انجام می گیرد. نکته ای که در این بحث وجود دارد، تعاریف جدیدی است که از شهر سالم و محیط سالم شهری ارائه شده و در آن بر نقش و حضور فعال افراد در شهر تأکید می شود.برای مثال در بسیاری از کشور های اروپایی، گروه های کوچک موسیقی در گوشه و کنار تشکیل می شوند و در سطح شهر به اجرای برنامه می پردازند.در مواردی به خصوص افراد مسن یا داری معلولیت نیز به این گروه ها می پیوندند و رنگ تعلق بیشتری به محیط زندگی خود می بخشند. نمونه چنین رفتاری در کشور ما در ایام سوگواری امام حسین(ع) دیده می شود، بطوریکه دست کم برای ده روز مدیریت زیبا سازی شهری به دست مردم می افتد.در این حالت، زیبا سازی مخصوص دهه محرم توسط خود مردم شکل می گیرد. خلاقیت شهر فرصتی است برای عرضه خلاقیت، خواه از سوی مردم خواه از سوی سازمان های مسئول.برای مثال طراحی و ساخت یک هواکش شهری در مرکز لندن، تبدیل به یک اثر هنری شده است.این نکته خیلی جالبی است که می تواند مورد توجه طراحان و مهندسان قرار گیرد و هم بازتاب خلاقیت هنری در شهر و هم منعکس کننده تفکر مدیران باشد. خوانایی شهری (سمانتیک شهری) در کنار موضوعاتی که راجع به الگو ها و استاندارد ها گفته شد، تمایلی نیز در جهت خوانایی شهری وجود دارد.بخشی از این خوانایی مربوط به مبلمان شهری است.خوانایی در این حیطه یعنی درک ساده و سریع کاربرد و زیبایی یک محصول شهری.هر گاه پیام محصول شهری به دلیل بی توجهی به محیط اطراف یا طراحی و نصب ناصحیح دچار مشکل شود، خوانایی جای خود را به ناخوانایی می دهد.معنا رسانی در انتقال اطلاعات می تواند حوزه های متفاوتی را مخاطب قرار دهد. چالز جنکز در کتاب«نشانه ها، نماد ها و معماری»می نویسد:«معنا در محیط غیر قابل اجتناب است حتی برای کسانی که آن را انکار یا محکوم می کنند.هر چیزی را که بتوان دید یا راجع به آن اندیشید معنایی در بردارد.» پرسش:چه مقدار از این معنا می تواند مدیریت شود؟ آیا ما می دانیم دخل و تصرفی که در محیط می کنیم چه معانی ای را به دنبال دارد؟ آیا می دانیم که گذاشتن تبلیغات در کنار یک تابلوی راهنمایی رانندگی چه معانی را می تواند داشته باشد؟ مفاهیم کلی معنا شناسی(سمانتیک) (Semiotics) نشانه شناسی زمینه ای از دانش زبانشناسی است که در آن به مطالعه نشانه ها می پردازد، در اصطلاح: مطالعات نشانه شناسی «Signstudy» نزد طراحان دارای اهمیت فراوانی است چون این اجازه را به آنها می دهد که رابطه میان نشانه ها و آنچه به آن اشاره می کنند را بفهمند. برای آن که دقیق تر بدانیم که نشنانه شناسی چه چیز هایی را در بر می گیرد، باید گفت ما در دنیایی زندگی می کنیم که اطرافمان پر از نشانه ها، علائم و سیگنال ها شده است، هر کدام با یک کاربرد و هر کدام با یک تعریف. از نشانه های طبیعی گرفته تا علائم پزشکی، مثلا سرفه کردن برای یک پزشک یک نشانه است و می تواند معانی زیادی داشته باشد و همانطور که ما با دیدن علائم بیماری به متخصص مراجعه می کنیم، شهر هم می تواند در یک کالبد زنده و نشانه ای تعریف شود که باید توسط افراد متخصص مداوا و درمان شود و پیشگیری هایی که لازم است برای آن صورت پذیرد. فردینان دو سوسور (saussure): یکی از کسانی است که بحث نشانه شناسی با او عجین است. او یک زبان شناس سوئیسی بود که معتقد بود که نشانه ها دو بخش دارند: - مدلول یا دلالت شونده (singinfied) - دال یا دلالت کننده (signifier) برای اینکه ببینید اطراف ما چقدر از این دالها وجود دارد توجه کنید که هر چیزی به شکل حروف، جمله، شیء و امثال این ها است می تواند دال باشد و مفهومی را منتقل کند. نکته مهم این که هر یک از این موارد می تواند در افراد متفاوت معانی مختلف داشته باشد یعنی ما باید بدانیم که دال های مختلف معانی مختلف ایجاد می کنند و این معانی به شدت وابسته است به زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی افراد. همان طور که نشانه ای که در مراسم سوگواری از آن استفاده می شود و برای ما ایرانی ها و به خصوص شیعیان معانی کاملا مشخصی دارد، ممکن است برای یک فرد غربی فقط یک شیء صنایع دستی یا یک کار زیبا ارزیابی می شود. در شهر نیز هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد می تواند معانی متعددی به دنبال داشته باشد. مثلا تعدادی پروفیل ساده در سطح شهر می تواند با یک برش تبدیل شود به یک دالّ بسیار قوی، ما به جای اینکه به روش های سنتی و رایج بخواهیم یادبود کشته شدگان یک جنگ را پاس بداریم، می توانیم از روش های هنرمندانه تر استفاده کنیم و همان معنا را دوباره در ذهن مردم متجلی کنیم. شاخه های نشانه شناسی (سمیوتیک) سمانتیک: مطالعه رابطه میان نشانه ها و آن چیزی که بدان اشاره می کنند. سینتکتیز: مطالعه رابطه میان نشانه ها و ساختار آن هاست. پر گتیکز: رابطه میان نشانه ها و تاثیرشان بر آن هایی که از آنها استفاده می کنند. در سمانتیک چهار عملکرد وجود دارد: توصیف کردن : اگر بخواهیم مثالی در مورد زبان بزنیم وقتی می گویید:«هوا طوفانی است» چیزی را توصیف می کنید که کاربرد معنا شناختی سمانتیکی آن می شود توصیف کردن. بیان کردن : غیر از توصیف، یک حالت را هم به آن اضافه می کنیم، مثلا می گوییم: «به خاطر باران یا طوفانی که در راه است، من می ترسم». اشاره کردن : نشانه ها می توانند به غیر از مواردی که قبلا گفته شد سیگنال هم بدهند ، مثلا:«بیرون بارانی است بیا داخل»، در اینجا یک رفتار را هم هدایت می کنیم. شناسایی کردن : اینجا غیر از موارد قبلی یک ویژگی دیگر هم در آن است، مثلا کسی پشت در ایستاده و می گوید«در را باز کن» او در واقع از عنصر شناسایی استفاده می کند. سمانتیک شهری در حوزه طراحی : Describe: این موضوع را توصیف می کند که این محصول چه روش ها و چه هدفی را منتقل می کند و اساس این محصول چیست؟ برای مثال یک قوطی را در نظر بگیرید که تناسب و رنگ اتفاقی دارد و می تواند هر چیزی باشد و اگر سوال شود که آیا یک صندوق پست است یا یک قوطی باجه پست یا یک کبریت یا یک ساختمان پاسخ می تواند هم مثبت و هم منفی باشد پس این جعبه در حال حاضر هیچ چیزی را توصیف نمی کند. اما ما می خواهیم تبدیل شود به یک صندوق پستی که پشت درب خانه ها نصب می کنند ؛ لذا در مرحله اول تناسبات آن را نزدیک می کنیم به تناسبات آشنا، طول ، عرض و ارتفاع را تغییر می دهیم. مرحله دوم سقف آن را شیب دار می کنیم. در مرحله سوم یک شکاف یا یک شیار به بدنه آن اضافه می کنیم. این قوطی ساده در طی سه مرحله از یک شیء خنثی که هیچ تعریفی نداشت و هیچ چیز را توصیف نمی کرد تبدیل شد به فرمی که خود را معرفی و توصیف می کند و می گوید که چیست. نکته این است که وقتی به این نقطه از طراحی می رسیم دیگر دست ما در تزئینات باز می شود و می توان شکل ها و فرم های مختلف برای این محصول تعریف کرد. توصیف (Describle) یکی از موضوعات پایه است که مورد توجه قرار می گیرد و عنصر های مشخصی دارد که خود می گوید چیست و کسی آن را با عناصر دیگر شهری اشتباه نمی گیرد. مثلا در سطل های زباله قسمتی وجود دارد به نام درپوش برای جلوگیری از ورود باد و باران، یک مخزن دارد، دسته هایی که یا برای تخلیه است یا برای حمل کردن سطل و پایه های آن، نکته جالب به واسطه این که فرم چیستی خودش را توصیف می کند فرد دیگری هم که در کنار من ایستاده و آن شیء را می بیند، همان برداشت معنایی را دارد که من آن شیء که یک سطل زباله است دارم. Express: محصول خود را معرفی کرده است، آیا حالتی را هم بیان می کند؟ مثال: اگر یک قوطی خنثی داشته باشیم (طول و عرض و ارتفاع یکسان) و هیچ هویت خاصی نباشد ( با چند تا مقطع دیده شود) ما با چند حرکت ساده می توانیم پیامی که این شیء می دهد را تغییر دهیم. Flexibility: این مفهوم با پخ زدن هایی در چهار طرف قوطی بوجود می آید. Lightness: با پخ شدن دو گوشه از شیء بوجود می آید، مثل اینکه یک چیزی پایه کوچکی دارد و با ظرفیت بیشتر در تناسب است. Compactness: با فشرده کردن گوشه ها ایجاد می شود. Trapeziam: یا ذوزنقه که مفهوم stability را به دنبال دارد.برای این که موضوع روشن شود یک مثال واضح این است: یک خودرو مسابقه (اسپرت) را در نظر بگیرید که لازم است به سطح زمین بچسبد و استحکام داشته باشد.به همین دلیل استفاده از لاستیک های پخ، فرم خودرو و گلگیر های برجسته این مفهوم را در ذهن ما ایجاد می کند و ما پی می بریم که این خودرو اسپرت است و خودرویی است با استحکام و سرعت. نمونه این در مبلمان شهری نشیمن نیمکت هایی است که طوری طراحی شده اند که بی شباهت به حالت نشستن نیستند، این مبلمان در انتها باریک می شوند و دارای پایه های بلند و پهن هستند و خللی در جریان حرکت افراد ایجاد نمی کنند گویی این مبلمان می خزند و در نهایت حالت دعوت کننده دارند و افراد را به نشستن دعوت می کنند و چیزی را که بیان می کنند. (Express): مفاهیمی است که ما انتظار داریم در عناصر شهری در یک نیمکت دیده شود. Signal: به این معنی است که این محصول چه رفتاری را به استفاده کننده پیشنهاد می کند. مثال:یک موبایل تاشو را تصور کنید، فرض کنید این گوشی حول یک دایره می چرخد و باز و بسته می شود بدون تردید هرکسی این گوشی را در دست بگیرد می خواهد آن را بچرخاند.دایره بزرگی که در این گوشی قرار گرفته است ناخودآگاه انسان را ترغیب می کند که آن را بچرخاند، نمونه این موضوع در عناصر مبلمان شهری، وسیله ای است که دانشجویان دانشگاه برایتون طراحی کرده اند تا در شهر نصب شود و مردم تبلیغات کوچکی که دریافت می کنند را داخل آن بیاندازندتا پانچ شود.در کنار این وسیله یک اهرم وجود دارد، این اهرم به خاطر فرم ورنگی که دارد مثل این است که تمایل دارد کشیده شود یعنی انسان ناخودآگاه می خواهد این اهرم را بکشد. قسمت دیگر این دستگاه مانند یک دهان بزرگ است و بخاطر فرم مقعری که دارد مفهومی را منتقل می کند که ما متوجه می شویم باید از این شکاف چیزهایی داخل آن انداخت، یک راهنمای ساده نیز در کنار این دستگاه قرار گرفته است که اگر درست کار نکرد با دنبال کردن مراحلی که در راهنما گفته شده می توان رابطه درستی با دستگاه برقرار کرد. Identify: به این معنی است که با دیدن یک مبلمان کدام نشانه تجاری،مارک یا برندی به ذهن ما منتقل می شود و انسان را به یاد چه چیزی می اندازد.در بحث شهر میتوان گفت که شهر یک برند است و ما می توانیم شهر خود را از طریق تجربه محیط های شهری مانند یک برند بدانیم. برای مثال:در ساحل شهر برایتون یک زمین بازی است که شاید شبیه خیلی از زمین های بازی دیگر باشد اما فرمی که این زمین بازی منعکس می کند فرم معروفی است که در این شهر وجود دارد و تحت تاثیر فرهنگ این شهر، این فرم ساخته شده است.عناصر تشکیل دهنده این زمین بازی کاملا در هماهنگی با هم هستند و اقتباس ساده ای از گنبد های قصر هستند که در مبلمان این زمین بازی از آن ها استفاده شده است لذا می توان گفت شهر می تواند ما را به یاد یک موضوع بیاندازد یعنی می تواند به ما کمک کند تشخیص دهیم این مبلمان مربوط به چه شهری است. جمع بندی اصول پایه در سمانتیک محصولات شهری: 1.محصول باید بگوید چیست و چه کاربردی دارد. 2.یک محصول باید چنان با مخاطبش رابطه برقرار کند که بگوید چگونه از آن استفاده کنند. 3.محصول به گونه ای باید بعد از استفاده (صحیح) به استفاده کننده بازخورد دهد. منبع: سید رضا مرتضایی ، زیبا سازی و منظر شهری 2 ، مقالات و آراء نشست های تخصصی ، سازمان زیباسازی شهرداری تهران،1390 منبع: زیباسازی شهر تهران 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۴ کاربردهای نوین ارگونومی در طراحی مبلمان و فضاهای شهری انسان امروزی در جوامع پیشرفته، باید به خوبی قادر به درک ابزارهای واسطه ایجاد ارتباط جهت دریافت اطلاعات باشد.مبلمان شهری مؤثرترین ابزار حیاتی مهمی محسوب می شود که در محیط های زندگی عمومی شهروندان، عامل درک و فهم نوع خاصی از برقراری ارتباطات در جهت رفع نیازهای جسمی، فیزیکی و روحی روانی انسان ها می باشند.تأمین سلامتی و رفاه، ایمنی و امنیت شهر، مبلمان شهری و فضاهای عمومی، برای شهروندان در محیط های زندگی عمومی با کاربری های گوناگون، از مهم ترین مسائل ضروری و حیاتی مدیران شهرداری ها می باشد.ارگونومی یا مهندسی عوامل انسانی، دانشی است که با محور قرار دادن انسان به دنبال فراهم کردن شرایط ایده آل و مناسب برای افراد، در موقعیت ها و فعالیت های کاری و زندگی است.کاربرد اصول و قواعد ارگونومی در طراحی فضاها، محیط های عمومی یا شغلی، محوطه های بسته یا فضاهای باز عمومی، از یک طرف به ارتقای سطح بهره وری و از طرف دیگر به تأمین نیازهای فیزیکی جسمی و روحی، رفتاری و اجتماعی افراد می انجامد (صادقی،1388).با توجه به اینکه هدف ارگونومی تأمین ایمنی و سلامت انسان ها در محیط های زندگی و کار می باشد، نقش و جایگاه ارگونومی در ایجاد درک مناسب شهروندان از شرایط محیطی شهری بسیار حائز اهمیت خواهد بود. با مطالعه شرایط فعالیت افراد، و هم چنین بررسی و ارزیابی ارتباط متقابل انسان با محیط اطراف خود، این دانش در جهت رفع مشکلات افراد در حین انجام کار، تسهیل فعالیت ها و دستیابی به شرایط مطلوب تر می باشد (karwowski2003).مبلمان شهری در واقع به مثابه لوازم و تجهیزاتی هستند که نه تنها زندگی را آسان تر می کنند بلکه می توانند شرایط روحی و احساسی مناسبی را برای ساکنین شهر یعنی شهروندان، فراهم کنند. مبلمان شهری و یا واژه های مشابه آن، مانند مبلمان خیابانی، مبلمان همگانی و یا مبلمان محیط های باز شهری؛ زمانی می تواند حضور موفق و مؤثری در شهر داشته باشند که بتوانند نیازهای واقعی شهروندان را به خوبی پاسخ دهند. بر این اساس درک درست و شناخت کافی از نیاز های انسانی متناسب با محیط و شرایط زندگی نقش بسیار مهم و تأثیر گذاری در کیفیت طراحی محصول خواهد داشت (کلینی 1391).با این مقدمه شناخت رویکرد مطالعات انسان محور در کاربرد اصول و قواعد ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی در طراحی مبلمان و فضاهای شهری، ضروری و مورد نیاز است. طراحی انسان محور یکی از رویکردهایی که می تواند در واقع هدف نهایی کاربرد دانش ارگونومی در طراحی را با خود به همراه داشته باشد، رویکرد طراحی انسان محور است که نقش کلیدی در تطابق طرح با ویژگی های انسانی مخاطب مورد نظر خواهد داشت.طراحی انسان محور از آن دست رویکردهایی می باشد که طراحان با بهره گیری از آن توانسته اند ارتباط معنا داری میان کاربر و محصول برقرار سازند.در این رویکرد گرایش اصلی متوجه کاربر و نیاز های اوست.همچنین مطالعه نیاز های غیر فیزیکی کاربر و انواع آن (فرهنگی، اجتماعی،...) از جمله مسائلی هستند که در طراحی انسان محور، دقت نظر و توجه ویژه ای را در شرایط فعلی زندگی انسان ها به خود اختصاص داده است.در این رویکرد طراحی با مطالعه نیازهای کاربر آغاز، و با قرار دادن کاربر در متن اصلی صورت می گیرد.شناخت کامل، درست و دقیق از ویژگی های انسانی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، آداب و رسوم و دیگر شاخص ها، راهکار ها و قواعدی را برای طراحان فراهم می کند تا طرح ارائه شده از هر نظر با نیاز های واقعی گروه استفاده گر هماهنگ باشد، در نهایت طرح با حداقل مشکلات برای عموم افراد سازگاری، تطابق و قابلیت استفاده را به همراه داشته باشد. اثاثیه، مبلمان و تجهیزات شهری عموما از دو دیدگاه زیبا سازی و همچنین فراهم کردن تسهیلات لازم برای شهروندان مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرند.از منظر زیبا سازی، در بسیاری از نمونه های مبلمان شهری با هدف ساماندهی به سیما و منظر شهری، ارتقاء کیفیت بصری و فضایی، و جلوگیری از بروز ناهماهنگی های بصری و کارکردی در فضاها مطالعه و بررسی می شوند.با توجه به سرعت توسعه علوم در چند دهه اخیر و به دلیل حجم وسیع اطلاعات در حوزه مبلمان شهری، فقدان مکانیزم های خوب و قابل اتکا برای جا دادن احتیاجات و نیاز های شهروندان در شاخصه های مبلمان شهری به خوبی درک شده و تأکید خاصی روی گنجاندن ویژگی های مربوط به درک محصول، توسط کاربر توصیه شده است.بنابراین از دیدگاه کلی طراحی محصول، هماهنگی و تطابق هر چه بیشتر اثاثیه و تجهیزات مورد استفاده در فضاهای عمومی شهرها با نیازهای واقعی شهروندان و همچنین هماهنگی بین المان های شهری و طراحی کلان شهرها از اهداف مهم مسئولین و مدیران شهری می باشد.مبلمان و اثاثیه شهری به واسطه داشتن ارتباط با عموم افراد جامعه قطعاً باید از الزامات خاص طراحی برخوردار باشد.رویکرد طراحی همگانی این قابلیت را دارد تا در جهت پاسخگویی به نیازهای کلی عموم شهروندان در محیط های عمومی، به گونه ای اصول و قواعد طراحی را تدوین کند تا منجر به رضایتمندی عموم شهروندان شده و به نوعی هدف نهایی ارگونومی در طراحی مبلمان شهری را تامین کند.از طرفی، در جهت تأکید بر پاسخگویی به نیاز های روحی- روانی و احساسی انسان ها در ارتباط با مبلمان شهری، و ایجاد حس خوشایندی و رضایتمندی نیز مطالعات مشخصی به انجام رسیده که در قالب رویکرد طراحی خوشایند محور از آن نام برده شده است(norman1998.jordan2008).در ادامه از این دو منظر(طراحی همگانی و طراحی خوشایند محور)که هر دو در قالب مطالعات انسان محور هستند به معرفی و بیان خصوصیات و نکات مهم کاربرد دانش ارگونومی در طراحی مبلمان شهری پرداخته می شود. تحقق اهداف ارگونومی در طراحی فراگیر دانش بین موضوعی در زمینه های مختلف طراحی از موارد تأثیر گذار در نوع ساختار و طرح کلی مبلمان و محیط های شهری است.دسترسی کارآمد به آنها می تواند در دستیابی به فرآیند های جامع نگر در طراحی نقش به سزایی داشته باشد.در حوزه مبلمان و فضاهای شهری اصول فراگیر طراحی چنین نقشی را دارا است.با توجه به اینکه استفاده کنندگان از المان ها و مبلمان شهری عموم مردم با تنوع وسیع در ویژگی ها و خصوصیات مختلف هستند، لذا نقش و جایگاه رویکرد طراحی فراگیر (همگانی) به وضوح مشاهده می شود. طراحی همگانی حوزه خاصی از کار طراحی نیست بلکه رویکردی است که در آن اشیاء، سیستم، محیط و خدمات طراحی شده، همه می باید به یک اندازه در دسترس بوده و به طور همزمان توسط بیشترین تعداد افراد ممکن مورد استفاده قرار گیرند. اصول فراگیر طراحی، شامل قوانین، راهبردها ، تمایلات انسانی، و ملاحظات عمومی طراحی است.بکارگیری این اصول می تواند نقطه اتکایی در ارائه راهکارهایی فراجغرافیایی-فرهنگی در موضوعات طراحی باشد.این اصول برخاسته از تمایلات ادراکی-رفتاری انسان هاست و طراحی مبتنی بر این اصول، تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم مثبتی در ارتقای کیفی سطح پاسخگویی به نیاز شهروندان را با خود به همراه می آورد.مفاهیم به کار رفته در طراحی فراگیر، که به عنوان اصول از آنها یاد می شود از زمینه های مختلف طراحی بر مبنای عواملی نظیر کارایی، درک و میزان استفاده نادرست یا فهم غلط، و قدرت پشتیبانی از ملاک ها، شکل گرفته است. این نگرش در واقع دو هدف مشخص طراحی را به نتیجه می رساند، یکی هدایت تمامیت محصولات، خدمات و محیط ها به سمتی که تا حد امکان همه مردم را تحت پوشش قرار دهد و دیگری طراحی در جهت به حداقل رساندن مشکلات برای سازگاری با کاربران.امروزه با افزایش میانگین طول عمر و نرخ جمعیت بالای 65 سال و همچنین تاثیر توسعه و پیشرفت های اخیر علوم مهندسی و پزشکی در ایجاد توانایی های قابل چشمگیر برای معلولان و افراد ناتوان، توجه به اصول طراحی همگانی در طراحی محصولات و محیط های عمومی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.از طرفی در دیدگاه دنیای امروز نسبت به درک ناتوانی و معلولیت تغییر اساسی و مهمی ایجاد شده است.در طبقه بندی جدید سازمان بهداشت جهانی به جای اینکه افراد با معلولیت دائم طبقه بندی شوند، توانایی محدود آنها به عنوان کارکرد معین در انجام کارهای محیطی توصیف می شود و ناتوانی و عملکرد به عنوان نتایج تعامل بین شرایط سلامتی، عوامل محیطی و عوامل درونی شخصی قلمداد می شود.درک امروزه بر اساس این باور شکل گرفته است که هرکسی در مرحله ای از زندگی اش کاهش کارکرد خویش نظیر سالمندی، مشکلات بینایی، مشکلات کمر و عدم تحرک را تجربه می کند، که همه اینها می تواند عدم تناسب با محیط اطرافش را در پی داشته باشد.بنابراین، ناتوانی در واقع یک تجربه انسانی جهانی است که بستگی به محیط زندگی، زمان، شرایط اجتماعی و تجربیات شغلی دارد و همه جوامع با آن درگیر هستند.در همین راستا بسیاری از کشور ها استانداردهایی (ازجمله ایمنی، کیفیت، میزان فهم، و تعامل کاربر و محصول) را برای طراحی محیطی به منظور دستیابی به تعادل مطلوب میان کارایی انسان و محیط های کاری و زندگی او تعیین کرده اند.در این شرایط، نقش و رویکرد طراحی همگانی در ارتقای طراحی مبلمان و عناصر محیطی با هدف قابل استفاده بودن برای عموم افراد در فرایند طراحی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.به این نکته باید اشاره کرد که طراحی همگانی یک تفکر جدید با تلفیقی از تمامی شیوه های خاص مربوط به طراحی می باشد که در روند طراحی آن، طیف وسیع تری از راه حل ها در نظر گرفته می شود که به همه افراد با ویژگی های گوناگون کمک کند، نه فقط برای معلولان و افراد ناتوان. در سال 1997 گروهی از محققان در مرکز طراحی همگانی دانشگاه نورث کالیفرنیا در رال ای برای طراحی همگانی هفت اصل کلی طراحی را مطرح کردند که رعایت این اصول در طراحی مبلمان شهری به واسطه ارتباط با عموم افراد جامعه از الزامات طراحی محسوب می شود.این هفت اصل عبارتند از: 1) استفاده راحت و مناسب (طراحی مفید و قابل عرضه برای عموم افراد با توانایی های مختلف باشد) 2) قابلیت سازگاری و انعطاف در استفاده (طراحی هماهنگ با دامنه وسیعی از توانایی ها و سلائق افراد باشد) 3) سادگی و درک مستقیم (صرف نظر از آگاهی، مهارت های زبانی، تجربیات و تمرکز استفاده کننده، طرح به سادگی قابل درک باشد) 4) اطلاعات قابل درک (طراحی، صرف نظر از شرایط محیطی و توانایی های حسی، اطلاعات مهم را به طور موثر به استفاده کننده برساند) 5) به حداقل رساندن خطا (طراحی، خطرات و شرایط ناسازگار تصادفی یا غیر ارادی را به حداقل برساند) 6) پایین آوردن میزان تلاش فیزیکی (طرح باید به گونه ای راحت و موثر با حداقل زحمت و خستگی به کار گرفته شود) 7) ابعاد و اندازه فضا برای دسترسی و استفاده (صرف نظر از ابعاد بدن، حالت و تحرک استفاده کننده، اندازه فضا برای دسترسی و استفاده مناسب باشد). دانش ارگونومی یا همان مهندسی عوامل انسانی به خوبی می تواند نقش علوم و ابزار موثر در دستیابی به اصول طراحی همگانی در مبلمان شهری را برای طراحان با خود به همراه داشته باشد، در ادامه به تعدادی از نمونه های مشخص کاربرد این دانش در طراحی مبلمان و محیط های شهری اشاره می شود. الف) نقش ارگونومی در دستیابی به: اصل اطلاعات قابل درک: از طریق بکارگیری اصول انتخاب و طراحی نمایشگرها (دیداری، شنیداری و ...) به عنوان ابزارهای انتقال اطلاعات (تابلوها و علائم شهری). اصل به حداقل رساندن خطا: با شناخت کافی از قابلیت ها و محدودیت های انسانی مبحث تلرانس خطا را با تمرکز بر حوزه خطاهای انسانی انتخاب و طراحی نمایشگرها و غیره را درست و مناسب طراحی کرد. اصل تلاش فیزیکی پایین: در استفاده از مبلمان شهری تلاش فیزیکی پایین را با بهره گیری از حدود مناسب در طراحی المان ها برای افراد در نظر گرفت. ب) نقش آنتروپومتری در دستیابی به: اصل استفاده راحت و مناسب، و همچنین اصل اندازه و فضا برای دسترسی و استفاده: از طریق بکارگیری ابعاد و اندازه های آنتروپومتریک در تعیین و طراحی مبلمان های شهری در تعامل با مخاطب. پ) نقش ارگونومی شناختی در دستیابی به: اصل اطلاعات قابل درک: از طریق طراحی پیکتوگرام ها و علائم گرافیکی جهت استفاده در تابلو ها و بورد های اطلاع رسانی و تبلیغاتی محیط های شهری. اصل به حداقل رساندن خطا: با تمرکز بر طراحی علائم گرافیکی با خوانایی سریع جهت تسهیل انتقال اطلاعات (اطلاعاتی که باید بر مبنای آنها تصمیمی گرفته شود). تحقق اهداف ارگونومی در طراحی خوشایند محور در سال های اخیر توجه و نگاه خاصی نسبت به مهندسی عوامل انسانی مطرح شده است. دراین نگاه جدید عوامل انسانی در واقع ایجاد کننده رویکردهای نوینی در فرآیند طراحی می باشند که در طراحی محصولات در نظر گرفته می شوند.این رویکردها بر خلاف گذشته عمدتا به نیازمندی های روحی-روانی کاربران توجه دارد که در نهایت منجر به یک تجربه خوشایندی از تعامل انسان با محیط و محصولات می انجامد.در چند دهه گذشته عوامل انسانی در طراحی نقش چندانی نداشتند و حتی این فاکتورها در بین تولیدکنندگان بزرگ نیز اهمیت و نقش بسیار کمی داشت.به مرور در مراحل بعدی متخصصین عوامل انسانی وارد صحنه شدند بدین نحو که عملکرد مناسبی را پس از تولید محصولات، برای آن ایجاد کردند.در این مرحله ایجاد عملکرد درست و قابل اطمینان توسط این متخصصان در مراحل پس از ساختارهای تعاملی ایجاد شده، از اهمیت بالایی برخوردار بود.با پذیرش و به یقین رسیدن اینکه مهندسی عوامل انسانی، بخشی تفکیک ناپذیر از فرایند طراحی می باشد به متخصصین عوامل انسانی این فرصت داده شد تا از همان نخستین مراحل طراحی بر طرح اثرگذار باشند.در این مرحله کاربرد پذیری مزیتی رقابتی تلقی می شد بدین معنا که شرکت هایی که در طراحی محصولات خود اصول، قواعد و ملاحضات ارگونومی یا همان مهندسی عوامل انسانی را به کار می گرفتند.موفق تر از رقبای خود بودند.با گذشت زمان و استفاده همه تولید کنندگان از این دانش در طراحی محصولات خود، کاربرد پذیر بودن و سهولت استفاده دیگر مزیتی رقابتی محسوب نمی شد بلکه امری ضروری در طراحی در نظر گرفته شد که نبود آن به طور موثری باعث نارضایتی کاربران می شد.در واقع مهندسی عوامل انسانی به جای اینکه ارزش افزوده ای برای تولیدات در نظر گرفته شود، موضوعی برای حل مساله تلقی شد.در این وضعیت مشتریان به دنبال مزیت های دیگر در محصولات بودند.این امر منجر به بروز تمایلات خوشایند-محور در راهبردهای اساسی تولیدات و محصولات کارخانجات و موسسات تجاری شد. در واقع این همان توجه و نگاه خاص امروزی نسبت به مهندسی عوامل انسانی در فرایند طراحی می باشد.با چنین شرایطی بود که جردن، 2008، با در نظر گرفتن سلسله مراتب نیاز ها و به کار بردن آنها در فاکتور های انسانی، مدل پیشنهادی خود را ارائه کرد.این مدل روش مشارکت فاکتور های انسانی در طراحی محصولات را به طور صریح یا مفهومی منعکس می نماید. کاربرد پذیری و خوشایندی به ترتیب سطوح مختلف سلسله مراتب نیازهای کاربران امروزی را تشکیل می دهند.در ادامه به توضیح کوتاهی از هر یک این سه سطح پرداخته می شود. سطح اول- عملکردگرایی (functionality) واضح است که یک محصول در صورتی که عملکرد مناسب خود را ارائه ندهد بدون استفاده خواهد بود.یک محصول در صورتی که نتواند عملکردهای لازم برای انجام وظایفی که به آن منظور طراحی شده را انجام دهد، قابل استفاده نخواهد بود.اگر محصولی عملکرد صحیح را دارا نباشد، باعث نارضایتی خواهد شد.جهت ارضای نیازهای افراد در این سطح، کسانی که در طراحی محصولات درگیر هستند خصوصا متحصصان فاکتورهای انسانی، می بایست فهم کاملی از آنچه که محصول باید انجام دهد و زمینه و محیطی که در آن مورد استفاده قرار می گیرد را داشته باشند. سطح دوم- کاربرد پذیری (usability) مردم با محصولاتی که به خوبی کار می کنند خو گرفته اند، اما اکنون آنها کاربردپذیری محصول را هم می خواهند.هنگامی که افراد به داشتن عملکرد مناسب محصولات عادت کردند، در مرجله بعد خواستار محصولاتی شدند که استفاده از آنها آسان باشد.دارا بودن عملکرد مناسب یک پیش نیاز برای کاربرد پذیری محصول است اما آن را تضمین نمی کند.متخصصین فاکتور های انسانی امروزه توانسته اند به مهارت بالایی در خلق محصولات مشهود دست یابند و همچنین تعدادی قواعد برای طراحی تعریف کرده اند که بر اساس آن استفاده از محصولات ساده باشد. سطح سوم- خوشایندی (pleasure) پس از آنکه افراد با محصولات کاربردی خو گرفتند، بدیهی است که به زودی به دنبال چیز بیشتری هستند: محصولاتی که چیز فوق العاده ای را ارائه دهند، محصولاتی که صرفا ابزار نیستند بلکه اشیاء زنده ای هستند که مردم می توانند با آنها همدردی کنند، محصولاتی که نه تنها سود عملکردی می رسانند بلکه سودهای احساسی نیز ارائه می دهند.این چالش جدید فاکتور های انسانی است. کته بسیار مهمی که باید در طراحی بر مبنای خوشایندی در نظر گرفت، فهم دقیق، درست و جامع افراد و درک درست نیاز کاربر است که مهم ترین مرحله در طراحی محصولات خوشایند است. از دیدگاه تایگر، این فهم از طریق دسته بندی خصوصیات افراد بر اساس چهارچوب چهار نوع خوشایندی: خصوصیات جسمی ، خصوصیات اجتماعی ، خصوصیات روانی و خصوصیات عقیدتی انجام می شود. الف: خصوصیات فیزیکی (جسمی)، منظور خصوصیاتی است که با جسم افراد مرتبط است، مثلا حواس، سیستم اسکلتی- عضلانی، سایز و ظاهر بدن. ب: خصوصیات اجتماعی، خصوصیات مربوط به فرهنگ و جامعه، ارزش ها و ملاحظات عمومی افراد، همینطور خصوصیات خانه و محل زندگی که می باید در طراحی به این خصوصیات نیز توجه شود. پ: خصوصیات روانی، شامل هوش، مهارت ها ، خلاقیت ها، توانایی یادگیری و به خاطر سپردن و قابلیت های ادراکی می شود.همچنین ناتوانی های روانی که منجر به دشواری در یادگیری و به خاطر سپردن می شود نیز در این دسته می آید. ت: خصوصیات ایدئولوژیک (عقیدتی)، ارزش هایی که شخص سعی می کنددر انتخاب و هدف گذاری آرمان های شخصی اش به کار گیرد: مثل ارزش های خانوادگی، اخلاق کار، گرایشات و غیره. بیان سلسله مراتب پاسخگوی به نیاز، به خوبی چرایی کارآمدی این رویکرد در طراحی را نشان می دهد.ارتقای کیفیت پاسخگویی به نیاز از سطح عملکردی به سطح خوشایندی، با کاهش نارضایتی های یاد شده، و به دلیل ماهیت این اقدامات، راهکارهای قبل از معضل، در بازه های زمانی طولانی، نسبت به راهکارهایی که در صدد رویارویی با بروز ناهنجاری های رفتاری هستند، بسیار مؤثرتر خواهند بود. المان های شهری به عنوان برونده فرآیند های طراحی، آماج رفتار های تخریبگرانه هستند؛ مبتنی بودن طراحی بر چارچوب های محدودیتی-قابلیتی انسانی، لزوم کارآمدی راهبردهای ضد تخریبگرایی است، چرا که سازگاری فیزیکی- روانی محصولات با کاربران، تجربیات خوشایندی را در تعامل خلق خواهد کرد، و این معادل کاهش نارضایتی هایی است که رفتارهای تخریبگرانه را دلیل هستند.در واقع راهبردهای تبلیغاتی در اصلاح ناهنجاری های رفتاری کارآمد نخواهند بود.تحقیقات و مطالعات انجام شده به خوبی نشان داده است که اصلاح فرهنگ طراحی است که به طراحی فرهنگ درست می انجامد، و اصلاح فرهنگ طراحی در گام نخست نیازمند نگرش سلسله مراتبی در پاسخگویی به درک درست نیاز کاربر است. برگرفته از مقاله ناصر کلینی ممقانی (عضو هیئت علمی گروه طراحی صنعتی، دانشکده معماری و شهر سازی ، دانشگاه علم و صنعت ایران) در نشریه شهر زندگی زیبایی - ویژه نامه مبلمان شهری، شماره 11 بهار 1393 منبع: زیباسازی شهر تهران 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۴ استاندارد مبلمان شهری، ایمنی عملكردی و ایمنی بصری استاندارد سازی با هدف یكسان سازی كیفیت محصولات به منظور افزایش میزان تولید با كاهش هزینه های تولید به عصر انقلاب صنعتی باز می گردد در این دوره استاندارد سازی تنها به تولید انبوه محصولات و در نتیجه فروش با قیمت پائین و بازار گسترده استفاده كنندگان می اندیشید و محصول بدون توجه به خواسته های استفاده گر ، تنها به منظور برآورده ساختن نیازهای وی تولید می گشت. استاندارد كوششی است برای قاعده درآوردن و به نظم كشیدن كه منفعت ذی نفعان آن را از گرو های مختلف تأمین كند. استاندارد زندگی معرف نیازهای اساسی و اولیه زندگی است كه تأمین آن به عنوان شرایط حداقلی یك زندگی قابل قبول تعریف می شود و شاخصی مناسب برای اندازه گیری كمی شرایط حداقلی است ؛ هر چند كه در ورای آن به تنهایی معیار مناسبی برای بیان وضعیت زندگی نیست. همچنان كه در تئوری توسعه راهبرد نیازهای اساسی مطرح است، نیازهای اساسی یك مفهوم شناور است كه بر اساس شرایط زمان و مكان و سطح توسعه جوامع مطرح می شود (جمعه پور، محمود ،بررسی ابعاد معماری و شهرسازی تهران، 1378) اما كیفیت بیش از استاندارد مطرح می شود، زیرا استاندارد رعایت شرایط اولیه را ضروری می شمرد ولی به منظور برآوردن نیازهای روحی و احساسی استفاده گر باید اقدامات اساسی صورت پذیرد. بنابراین باید پا را از استاندارد فراتر گذاشت و به كیفیت اندیشید ؛ كیفیتی كه در ارتقای سلامت عمومی جامعه و ایجاد حس احترام و تقویه روحیه شهروندی و نهایتاً سلامت روانی جامعه مؤثر است. شهر مهم ترین پایگاه اجتماعی شهروندان و مبلمان شهری به عنوان بخشی اساسی از تعاملات شهر و شهروندان می تواند مهم ترین خواستگاه برای استاندارد باشد. مبلمان شهری در حقیقت مبلمان شهری پدیده ای است وابسته به شهر كه پس از شكل گیری شهرها ، نیاز به آنها به وجود آمد هر چند كه تعدادی از آنها به اندازه عمر بشر سابقه دارند مانند مكانی برای رفع تشنگی در شهرها (آبخوری) و یا محلی برای نشستن و استراحت در محیط شهری (نیمكت) كه با گسترش شهرها و پیشرفت تكنولوژی براین نیازها افزوده شد. با رشد شهرها و گسترش صنعت و میل و توجه به یكسان سازی منظر خیابان ها و شهرها سبب شده علاوه بر افزایش انواع مبلمان شهری تنوع موضوعو تعداد آن تعیین ضوابطی برای به نمایش در آوردن این عناصر در منظر شهرها كه این موضوع با علم روانشناسی و تأثیرات روانی مؤلفه رنگ و مصالح و .... بر روان انسان ها و نیز عملكرد فرهنگی انسان ها مؤثر است، در شهر ضروری شده. استاندارد چیست : استاندارد در فرهنگ فارسی به معنای نمونه ، قاعده ، اصل ، مقیاس ، نمونه تصویب شده ، و هر چیزی كه از طرف عموم مردم به عنوان مبنایی برای مقایسه پذیرفته شود. در لغت نامهد دهخدا و معین : نمونه تصویب شده و قاعده معنا می دهد. بدین ترتیب هر چیزی كه دارای قاعده و نظمی در خود باشد و بر اساس آن ساختار و نظام یابد، دارای عنوان استاندارد می شود. به طور كلی می توان گفت كه استاندارد آزمایش ها و مطالعات گذشته برای نتیجه گیری و استفاده در آینده است تا از بروز اشتباهات متداول و از بی نظمی های ناشی از عدم همخوانی جلوگیری كرد. باید به این نكته توجه كرد كه همواره معیارهای استاندارد متغییر بوده و هیچ گاه یكسان و تثبیت شده نیست. در واقع هر دوره زمانی استاندارد خود را می طلبد. در دنیای امروز وقتی كالایی را می خریم به غیر از نام تجاری آن به تاریخ تولید ، انقضا و مارك (Brand) یا نشان های استاندارد آن توجه می كنیم. استاندارد با دو بخش كلی می تواند تعریف گردد: استاندارد كمی فیزیكی (عملكردی) و استاندارد كیفی احساسی (كاربردی) به عنوان مثال رنگ در استاندارد كمی فیزیكی پوششی است برای مقاومت بیشتر و طولانی تر كردن عمر محصول، همین رنگ در استاندارد كیفی كاربدی مؤلفه ای است برای درگیر كردن احساس استفاده گر و برقراری ارتباط با رنگ (به عنوان كیفیت) محصول و در نتیجه فضای شهر. استاندارد در دنیای مدرن آستانه ای میان خوب و بد است كه توسط كارشناسان تشریح شده و توسط مسئولان اعمال می شود تا از تولید كالاهایی كه نامناسب تشخیص داده شده اند، جلوگیری كنند . استاندارد تبدیل حداقل استانداردهای رفاهی به معیار ساده كمی است. منتقدین استاندارد معتقدند كمی كردن معیارها، درست به این دلیل كه استانداردهای زندگی از بعد كمی برخوردارند ، با محدودیت روبرو است. هر خانواده استاندارد زندگی خاص خود را دارد كه در رابطه با حداقل امكانات برای خودش كه با عزت نفس و رفاه عمومی اعضایش مطابقت می كند تعریف می شود. ( Furo,stat 1998) در این بین استاندارد ها تنها مربوط به كالاها نیست، بلكه بسیاری از خدمات را نیز در بر می گیرد. باید در نظر داشت كالا و یا خدمات كه به افراد داده می شود باید با یك چارچوب مشخص ارائه شود و این چارچوب ها را می توان استاندارد تعریف كرد. در دنیای امروز تقریباً تمامی كشورها برای خود یك استاندارد ملی دارند. حتی برخی از شركت ها بزرگ پا را از این فراتر نهاده و برای ارائه بهترین كیفیت در همه زمان ها برای خود استانداردهای داخلی وضع می كنند كه آنها را مقید به نگهداری وضعی ثابت در شرایط فعلی و ارتقای كیفیت در آینده می كند. استاندارد در مبلمان شهری : استاندارد سازی می تواند معانی و مفاهیمی گوناگونی را با توجه به حوزه كاربرد آن داشته باشد اما مهم ترین رسالت آن حفظ كیفیت و در نتیجه ارتقاء بخشیدن به خدمات و كالا است در حوزه سلامت عمومی استاندارد معیار و مؤلفه هایی است مبتنی بر اصول علمی ، فنی ، تجربی با نظر به تكنولوژی روز در عرصه تولید و توزیع كه به شكل قاعده و قانون و ضوابط هماهنگ ، پذیرفته شده در آمده به منظور تعیین كمیت و كیفیت فرآوردهای تلیدی برای حفظ و ارتقای سلامتی عمومی و ایجاد هماهنگی و نظم هدفمند ایجاد شده است. یكی از پایه های اصلاح شرایط محیطی در شهرها ، به عنوان یكی از مهم ترین سكونتگاه های انسانی ، سالم سازی در خور و شایسته محیط ها و فضاهای شهری است و این مورد به طور روشن در دستور كار صادره از سوی سازمان جهانی سكونتگاه ها (Organization UN Habitat) نیز آمده است. در دستور كار كه در بیش از دویست بند تنظیم شده به كیفیت زندگی ، ایمنی و سلامت سكونتگاه ها انسانی و پایداری محیطی تأكید شده و 114 مورد به واژه سلامت ، 25 مورد به ایمنی و 189 مرتبه به پایداری سكونتگاه ها اشاره شده است. (جعفری ، صالحی ، صادقی ، بررسی ایمنی زمین های بازی كودكان در پارك ها... ، 1389) از جمله اهدافی كه استانداردسازی در شهرها به دنبال دارد می توان به این موارد اشاره كرد : ایجاد تمركز و پرهیز از اغتشاشات بصری. حفظ سلامت و ایمنی شهروندان كه در دو حوزه زیر می تواند اهداف مهم و اساسی را دنبال كند. استفاده بهینه از منابع مالی ، طبیعی و انسانی. افزایش احترام به قوانین و مقررات جهانی و ورود به جامعه جهانی و ارتقای بین المللی. ایجاد ارزش افزوده برای شهر ، شهروندان و سیستم شهری. به این ترتیب تعیین و تدوین استاندارد در حوزه شهری می تواند برای عوامل طبیعی ، انسانی و حتی ماشین شرایط مساعدتری را به منظور بروز استعدادها و توانمندی های موجود در شهر به همراه داشته باشد. با توجه به فعالیتهایی كه به شكل روزانه در فضای شهر جریان دارد ایجاد استانداردهای مرتبط با هر گروه فعالیت می تواند در كیفیت و چگونگی انجام آن تأثیر مهمی به دنبال داشته باشد و در سهولت انجام گیری فعالیت های روزمره كه بعضاً اجباری نیز هست و نیز در لذت بخش نمودن فعالیتهایی كه انتخابی بوده و با هدف گذاردن وقت و تفریح انجام می پذیرد و بهبود فعالیت های اجتماعی كه می تواند در افزایش شاخصه های مربوط به كیفیت زندگی شهری نقش بسیار مهمی داشته باشد بازی كند. برای طراحی مبلمان مناسب در شهرها لازم است استانداردهای فنی و زیبایی شناختی در تمامی ویژگی ها ، جنبه ها و مشخصه های مربوط به مراحل تدارك ، طراحی ، توسعه ، ساخت ، نصب و ارائه خدمات و نگهداری محصول اعمال شود تا بهترین نتیجه انسانی كه منطبق با نیازهای فرهنگی ، اجتماعی و اقلیمی می باشد حاصل شود. بنابراین به منظور افزایش بهره وری در شهر لازم است در زمینه طراحی شهری و المان ها و نیز مبلمان موجود در شهر ضوابط و معیارهایی در نظر گرفته شود . شاخصه های ایمنی و استاندارد كه دربردارنده فاكتورهای عملكردی بوده ودر ارتقای كیفیت محصول طراحی و ساخته شده مؤثر است ، در این راستا تعریف شاخصه های بصری و روانی در هر یك از حوزه های فوق در تغییر چهره شهر و تأمین امنیت روانی شهروندان مؤثر است. شرایط محیطی خوب می تواند بعد كیفی را به زندگی انسان ها اضافه كند و به این ترتیب رفتار شهر نشینی را برای شهروندان به ارمغان آورد. این مسیر می تواند از شاهراه استاندارد سازی روابط ، عناصر ، مبلمان و تجهیزات شهری بگذرد كه در نتیجه آن برای شهر ، هویت وبرای شهروندان آرامش را به همراه خواهد داشت. نكته ای كه در این بین ضرورت توجه به آن انكار ناپذیر می نمایاند توجه به تعیین شاخصه های استاندارد با در نظر گرفتن مرزهای فرهنگی و ذهنی ساكنین شهر و خلاصه نكردن آن در اعداد و ارقام است. توجه به علایق زیبایی شناسی شهروندان است كه می تواند خاطر شهری ایمن و دوست داشتنی را برای همیشه در ذهن ساكنین آن زنده نگه دارد. برگرفته از مقاله استاندارد مبلمان شهری ، جواد یزدی پور – فاطمه صدیقیان ، نشریه شهر زندگی زیبایی شماره 11 بهار 1393 منبع: زیباسازی شهر تهران 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۵ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
afram 32 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۵ این کارها رو برای پایان نامه ام طراحی کردم ممنون مهندس بابت مطالب سود مندتون 2 لینک به دیدگاه
afram 32 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۵ طراحی مبلمان نیمکت برای پیاده راه--با الگو برداری از اقلیم 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۵ طراحی مبلمان نیمکت برای پیاده راه--با الگو برداری از اقلیم رشت رو از وقتی که میدون شهرداریش پیاده راه شده نرفتم. خیلی دوس دارم برم. چون همینجوریش هم قبل پیاده راه شدن جز سرزنده ترین فضاهایی بود که دیدم. این طراحی های انجام شده از نیمکت و ... به همین شکل اجرایی شده یا اطلاعی نداری؟ 2 لینک به دیدگاه
afram 32 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۵ وقتتون بخیر -طراحی کلی محیط ومنظر پیاده راه همینه اما هر،از چندگاهی تغییرجزیی در گُلکاریها و باغچه ها رو شامل میشه --طراحی نیمکت یه کانسپته از خودم برای پایان نامه 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آبان، ۱۳۹۶ مبلمان ترافیکی: نقد جایگاههای سوخت در پایتخت ایران شاید باورتان نشود که اولین فروشندگان بنزین، داروخانه ها بودند بعدها با پیشرفت تکنولوژی، کلان شهرها صاحب فضایی با عنوان «جایگاه سوخت» شدند و به این ترتیب اولین جایگاه سوخت جهان در سال ۱۹۰۵ در سنت لوئیس آمریکا ساخته شد. امروزه طراحی جایگاه سوخت به عنوان یکی از عناصر مهم شهری از توجه خاصی برخوردار است. در طراحی این فضا علاوه بر دقت به شکل ظاهری و هم خوانی با عناصر شهری باید به ایمنی و اصول ساخت توجه ویژه ای داشت. در سال های اخیر جایگاه های سوخت در شهر تهران به سمت استاندارد های جهانی حرکت کرده است به عنوان مثال از نظر محل قرارگیری، تفکیک خودروها، رعایت نکات ایمنی و دسترسی با استانداردهای بین المللی هماهنگ بوده اما هنوز در استفاده از مصالح دوستدار محیط زیست، رنگ مطلوب ، همخوانی با محیط شهری و استفاده از امکانات رفاهی در مجموعه خود دچار کمبود هایی است.البته طراحی جایگاه های سوخت داخل شهرها تفاوت هایی با طراحی این فضا در خارج از شهر دارد که لازم است طراحان به آن توجه بیشتری داشته باشند. موقعیت یابی جایگاه ها جایگاه های سوخت از مود توجه ترین مکان هایی هستند که در طراحی شهری باید زیر ساخت های مناسبی برای آن در نظر گرفته شود.از مهمترین نکاتی که باید در طراحی این مکان در نظر داشت، فاصله جایگاه های سوخت گیری از یکدیگر و قرار گیری آنها با توجه به مناطق شهری است. جایگاه های سوخت در مناطق پر تردد، در تعداد بالا و با فواصل مشخص در ورودی و خروجی شهرها و نقاط مرکزی آن قرار دارند تا امکان دسترسی از هرجهت در فضای شهری به این جایگاه ها وجود داشته باشد. در طراحی پمپ بنزین ها باید امکان ورود و خروج مناسب خودروها وجود داشته و مسیری برای انتظار خودروها برای رسیدن به جایگاه اصلی تعبیه شود.همچنین باید توجه داشت زمین پیشنهادی از مراکزی که با کار گرم مانند جوشکاری، نانوائی و … مرتبط هستند، فاصله مناسبی داشته باشد. اصول استفاده از رنگ و مصالح طراحی نمای یک پمپ بنزین، از عوامل افزایش جایگاه اجتماعی آن و رضایت مشتریان محسوب شده و به دلیل نیاز روزانه رانندگان به استفاده از جایگاه های سوخت، نقش طراحی بهینه و کارآمد مهم ارزیابی می شود. به همین منظور رنگ به کار رفته در یک جایگاه سوخت باید علاوه بر اینکه با عناصر شهری هم خوانی داشته به راحتی قابل تشخیص باشد. به عنوان مثال استفاده از رنگ های قرمز، آبی و سبز برای شناسایی سریع این فضا انتخاب مناسبی است. همچنین استفاده از چراغ های ال ای دی برای نور شب علاوه بر کم مصرف بودن به جلب توجه آن کمک قابل توجهی می کند. نکته دیگر در ساخت و طراحی جایگاه های سوخت استفاده از مصالح دیر سوزو البته تجدید پذیر است، به کار بردن مواد بازیافتی بادوام، نصب صفحه خورشیدی برای کاهش هزینه مصرفی برق، ساخت سامانه جمع آوری آب باران برای آبیاری فضای سبز و همینطور چراغ های ال ای دی مشخصه های معماری دوستدار محیط زیست به شمار می روند. به این ترتیب طراحی جایگاه سوخت در کلان شهر تهران به لحاظ انتخاب رنگ گاها درست بوده اما متاسفانه هنوز فکری برای استفاده از مصالح تجدید پذیر در این فضا نشده است. چگونگی طراحی ایستگاه ها در طراحی جایگاه سوخت باید نکات و استانداردها بسیاری در نظر گرفته شود بنابراین نمی توان طبق سلیقه شخصی عمل کرد به عنوان مثال عرضه بنزین باید در سکوهای مجاور دفتر طراحی شود و عرضه نفت وگاز در سکوهای مجاور خیابان یا جاده، مدنظر قرار گیرد. همچنین لازم است به منظور فرار سریع نفتکش در زمان حریق، محل تخلیه نزدیک در خروجی جایگاه در نظر گرفته شود.در عین حال طراحی باید به شکلی باشد که فاصله بین دو سکو، حداقل ۶ متر بوده و جایگاه مخصوص موتورسیکلت نیز به صورت جداگانه تعبیه شود. فراموش نکنید اولین قدم در طراحی این فضا توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی است. مهمترین ویژگی ها جایگاه سوخت استاندارد باید از قابلیت دسترسی آسان،محل قرارگیری درست، استفاده از مصالح دیرسوز، ایمنی، قابلیت دید و روشنایی برخوردار بوده و جنس مصالح نیز بر اساس اقلیم منطقه می تواند، شیشه، بتن، فلز و … باشد.همان طور که گفته شد بهتراست از مصالحی برای ساخت این فضا استفاده شود که قابلیت تجدید پذیری داشته و اصطلاحا دوستدار فضای سبز باشد در این میان بسیاری از جایگاهها در سراسر جهان علاوه بر عرضه سوخت، به خدمات دیگری همچون خدمات فنی اتومبیل، عرضه روانسازها،ایجاد دکه، فروشگاه و رستوران برخوردار هستند. در شهر تهران متاسفانه تاکنون اجرای ضعیف طراحی جایگاه سوخت را شاهد هستیم و تا کنون هیچ جایگاهی با رویکرد سبز ساخته نشده و عملا جایگاه های سوخت داخلی تنها وظیفه سوخت رسانی را عهده دار هستند. متریالی که غالبا برای ساخت جایگاه سوخت در تهران بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، فلز و بتن است. جایگاه های سوخت خارجی جایگاه های سوخت مانند هر عنصر دیگر شهری به دلیل کاربری بالا از اهمیت ویژه ای در جهان برخوردار است در واقع این فضا باید علاوه بر اینکه بتواند خود را در سریع ترین زمان به کاربر معرفی کند با اقلیم و عناصر محیطی هماهنگی داشته و متناسب با شرایط روز طراحی شود. بر همین اساس در پمپ بنزین هلیوس آمریکا از مواد بازیافتی و بادوام استفاده شده است. در نورپردازی آن نیز از چراغ های کم مصرف ال ای دی بهره گرفته شده و سقف آن نیز ترکیبی جذاب از ده ها سطح مثلثی تولید شده از آهن های بازیافتی است. درپمپ بنزین پترول ایتالیا هم با استفاده از ترکیب سنتی و مدرن و همینطور به کارگیری رنگ قرمز یک جایگاه سوخت تحسین برانگیز را برای کاربران فراهم کرده است. پمپ بنزین گالانتا اسلواکی با طراحی جایگاه نعلبکی شکل ما را به یاد پمپ بنزین های انگلستان در دهه ۱۹۶۰ میلادی می اندازد،همچنین استفاده از المان هایی نظیر چوب در ساخت آن فضایی سیال میان دو بخش داخلی و خارجی را مهیا می کند. پمپ بنزین اریوال در بلژیک هم با معماری جذاب خود بر روی یک بزرگراه، سایه افکنده است. بدین ترتیب، رانندگان هر دو مسیر می توانند از خدمات آن استفاده کنند. در این جایگاه علاوه بر پر کردن باک خودرو تلاش شده تا فضایی فرهنگی برای مسافران فراهم شود. نویسنده: ناهید سمیعى/کارشناس ارشد معمارى منبع: رویدادهای معماری لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۷ مقاله طراحی اثاثه شهری در ایران که در بهار 1371 در شماره چهارم مجله آبادی منتشر شده رو به صورت PDF از پیوست می تونید دانلود کنید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۷ پاورپوینت مبلمان شهری که دارای موضوعات کلی زیر هست رو از لینک داده شده می تونید دانلود کنید. تعریف مبلمان شهری و انواع آن پیشینه مبلمان شهری در ایران اصطلاحات رایج در برنامه ریزی و فضای شهری کاربردهای تجهیزات شهری تعریف مبلمان شهری تجهیزات کاربردی شهری تجهیزات ایمنی و آسایش شهری تجهیزات زیباسازی فضای شهری لزوم توجه به مبلمان شهری اهداف طراحی مبلمان شهری رویکرد روند طراحی در مبلمان شهری برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۸ دومین مقاله طراحی اثاثه شهری در ایران که در بهار 1375 در شماره بیستم مجله آبادی منتشر شده رو به صورت PDF از پیوست می تونید دانلود کنید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده