رفتن به مطلب

از شکست دو سریال پر هزینه شبکه خانگی، تا موفقیت یک آلبوم زیرزمینی


Shiva-M

ارسال های توصیه شده

e958b656b9289285c2c3194279431822_M.jpg

کافه سینما - آریان گلصورت: از ابله (کمال تبریزی) تا عشق تعطیل نیست (بیژن بیرنگ)... شبکه نمایش خانگی به علت ارتباط اقتصادی بی‌واسطه با مخاطبان، می‌تواند محک خوبی برای سازندگان یک محصول فرهنگی باشد...

پس از تجربه‌های اولیه، از قهوه تلخ تا شاهگوش انتظار می‌رفت که شاهد سریال‌های دیگری نیز در شبکه نمایش خانگی باشیم. در این میان نام دو محصول به خاطر تبلیغات گسترده بیش از سایرین شنیده می‌شد، ابله (کمال تبریزی) و عشق تعطیل نیست (بیژن بیرنگ). سریال‌هایی که به فاصله کمی از یکدیگر به بازار آمدند و با وجود در اختیار داشتن بازیگران نام آشنا نتوانستند به موفقیت اقتصادی دست پیدا کنند و مورد توجه مخاطبان قرار نگرفتند. اتفاقا شبکه نمایش خانگی به علت ارتباط اقتصادی بی‌واسطه با مخاطبان، می‌تواند محک خوبی برای سازندگان یک محصول فرهنگی باشد. در این‌جا کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها، نویسنده‌ها و بازیگرانی که عادت کرده‌اند سریال‌های‌شان از صدا و سیما پخش شود و یا فیلم‌های‌شان در یک سیستم غیررقابتی به نمایش درآید، باید خارج از ساز و کار همیشگی و وابسته به رانت، تماشاگر را جذب و از آن مهم‌تر قانع کنند تا بار دیگر محصول آن‌ها را خریداری کند. حالا فکرش را بکنید در چنین شرایطی که می‌توان به خوبی عیار محبوبیت و موفقیت افراد را سنجید، با شکست دو سریال پرستاره رو به رو می‌شویم که کارگردان‌های‌شان نیز همیشه ادعای ساخت آثار پرمخاطب داشته‌اند.

 

در نگاه اول همه چیز برای فروش خوب ابلهِ کمال تبریزی با حضور بازیگرانی چون مهران احمدی، احمد مهران‌فر، سیامک انصاری، مجید صالحی، محسن تنابنده، هانیه توسلی، شبنم مقدمی، بهنام تشکر و... آماده بود. یک سریال کمدی با بازیگران نام آشنا که می‌خواهد بر موج شاهگوش سوار شود. اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و پس از مدتی قسمت‌های مختلف این سریال روی پیشخوان سوپر مارکت‌ها تلنبار می‌شوند. رخدادی که دلایل متفاوتی می‌تواند داشته باشد و ثابت می‌کند این‌جا که بحث فروش مستقیم و حق انتخاب مطرح است، مردم تمایلی ندارند بابت سریالی سرگردان و دورهمی که فقط به دنبال لوس‌بازی و شوخی‌های جنسی زیر گریم‌های سنگین است پول پرداخت کنند. ابله شکست می‌خورد چون مخاطب خود را ابله فرض می‌کند! سازندگان این سریال فکر کرده‌اند وضعیت این بار نیز مثل قبل است و تازه چون شبکه نمایش خانگی ممیزی‌های کمتری دارد، می‌توانند با تعدادی بازیگر مشهور و چند جوک وایبری مخاطب را راضی کنند. در صورتی که چنین محصول سطحی و دم دستی‌ای که هم در بحث‌های اجتماعی و هم در شوخی کردن از جامعه عقب‌تر است، محکوم به شکست خواهد بود.

 

وضعیت در مورد عشق تعطیل نیستِ بیژن بیرنگ نیز تا حدودی به همین شکل است. سریالی که از فرط بی‌مزه بودن حال مخاطب را بر هم می‌زند! بیرنگ برای تضمین موفقیت سریال خود به سراغ محمدرضا گلزار و مهناز افشار رفته اما همین دو نفر به اضافه متن بسیار ضعیف سریال، به مهم‌ترین نقاط ضعف آن تبدیل شده‌اند. گلزار و افشار در این‌جا کاملا معذب رو به روی دوربین قرار گرفته‌اند و تنها با گفتن دیالوگ‌های لوسی که برای‌شان نوشته شده رفع تکلیف می‌کنند. نتیجه به سریالی تبدیل شده که مثلا قرار است عاشقانه باشد، اما نگاه و تلقی‌اش از عشق به اندازه‌ای سطح پایین و کهنه است که دیدنش را به تجربه‌ای غیر قابل تحمل بدل می‌کند. بیرنگ با عشق تعطیل نیست نشان داد که هنوز در حال و هوای دهه شصت سیر می‌کند و نتوانسته پیشرفتی داشته باشد. تازه در این‌جا همچون خانه سبز دیگر از مرحوم شکیبایی هم خبری نیست که با حضور درخشانش ضعف دیالوگ‌نویسی و درام‌پردازی را بپوشاند و مخاطب را با خود همراه کند. این سریالی است که ثابت می‌کند در نبود خلاقیت و نگاهِ تازه، حتی حضور بازیگران بسیار معروفی چون گلزار و افشار و استفاده از شهرت خواننده جوانی چون زانیار خسروی هم نمی‌تواند مردم را راضی کند.

 

در چنین وضعیتی باید به خیلی اصول از پیش تعیین شده قبلی شک کرد. انگار وقتی پای ارتباط مستقیم محصول و مخاطب به میان میاید، خیلی چیزها فرق می‌کند. فرمول‌های قدیمی جواب نمی‌دهند و توانایی نویسنده‌ها و کارگردان‌ها و محبوبیت ستاره‌ها زیر سوال می‌رود. این بحرانی است که مهران مدیری هم پس از شکست در نمایش خانگی با آن رو به رو شد و بنابراین دوباره به تلوزیون بازگشت تا امنیت داشته باشد و ارتباط مستقیم با مردم را قطع کند.

 

تازه مدیری به خاطر ساخت چندین سریال پر مخاطب و تاثیرگذار یکی از معدود محصولات موفق تلوزیون ایران است. شما فکرش را بکنید تا امروز چند مجری، کارگردان، بازیگر، نویسنده، گزارش‌گر و... توسط صدا و سیما به ما قالب شده‌اند! افرادی که خارج از جریان رسمی و دولتی به هیچ عنوان نمی‌توانند به حیات حرفه‌ای خود ادامه دهند. چون یاد نگرفته‌اند برای مخاطب کار کنند، سطح خود را بالا ببرند و با جامعه همراه شوند.

 

امروز باید خلاقیت، نوآوری و ایده‌های تازه را بیش از هر جا در آثاری که خارج جریان رسمی تولید و عرضه می‌شوند جستجو کرد! در سینما معمولا فیلم‌هایی که کمتر از رانت‌های مادی و معنوی استفاده کرده‌اند آثار خلاقانه‌تری هستند. چون دغدغه دیده شدن و موفقیت در گیشه را دارند. در موسیقی نیز بسیاری از آهنگ‌های محبوب مردم آثار زیر زمینی هستند که دارند از طریق اینترنت در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرند. به عنوان مثال می‌توان به آلبوم بزرگ از مهراد و سامان و سهراب که اعضای اصلی گروه زدبازی هستند اشاره کرد. آلبومی که شاید برای افراد دور از جریان رپ فارسی جذابیت چندانی نداشته باشد، اما برای مخاطبان پیگیر این سبک موسیقی در ایران یک اتفاق لذت‌بخش است. بزرگ را، که خیلی‌ها مدت‌ها منتظرش بودند و بعد از سال‌ها بار دیگر اعضای اصلی گروه را کنار هم جمع کرده، می‌توان یک نقطه عطف در موسیقی زیرزمینی ایران به حساب آورد. مجموعه‌ای متنوع با ورس‌ها و بیت‌های قوی و شنیدنی که برخی از آن‌ها هم‌چون ترک‌های بزرگ و شیدا از بهترین آهنگ‌های تاریخ رپ فارسی به حساب می‌آیند. درحالی که موسیقی عامه ایران پر شده از خواننده‌های پاپی که گویی همگی دارند یک ترانه را به یک شکل می‌خوانند، در آلبوم بزرگ می‌توان شاهد ترک‌هایی بود که هم پر از نکات و ایده‌های خلاقانه‌اند و هم در لحظاتی الهام‌بخش و خاطره‌ساز.

 

این اثری است که کاملا برای طرفداران اعضای قدیمی گروه زدبازی ساخته شده و نشان از اهمیت مخاطبان برای آن‌ها دارد. گروهی که ثابت کرده به هیچ عنوان به موفقیت‌های قبلی قانع نمی‌شود و همیشه به دنبال پیشرفت و بالا بردن سطح کار خود است. به این می‌گویند یک ارتباط صحیح و منطقی. ارتباطی که هنرمند را مجبور می‌کند دست به نوآوری بزند و همیشه خود را تازه نگه دارد.

 

حالا این وسط دکتر سریر بیاید به عنوان رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی بگوید رپ فاقد ارزش است و اصلا موسیقی نیست. واقعیت اما چیز دیگری است. آقای سریر باید بپذیرد که عده‌ای هستند که به جوانانی با اسامی مستعار هیدن و یا ویلسون گوش می‌دهند و پیگیر کارشان هستند. درحالی که هیچ کس حرف‌های کهنه ایشان را پیگیری نمی‌کند. همانند دو سریالی که درباره‌اش حرف زدیم و به دیوار سلیقه واقعی مردم کوبیده شدند.

 

کافه سینما / آریان گلصورت

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ابله فقط سکانس هایی که آق ننه (با بازی محسن تنابنده) قشنگ بود وگرنه جذابیت چندانی نداشت تو این چند قسمت :icon_redface:حیف شد سرزمین کهن - کمال تبریزی متوقف شد خیلی حرف برای گفتن داشت فیلمش:whistle:

 

عشق تعطیل نیست هم موضوعیت فیلم ی کپی/ پیست از سریال فرندز بود,وقتی گلزار بازیگر اول باشه بیشتر از اینم نمیشه انتظار داشت:banel_smiley_4:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ابله فقط سکانس هایی که آق ننه (با بازی محسن تنابنده) قشنگ بود وگرنه جذابیت چندانی نداشت تو این چند قسمت :icon_redface:حیف شد سرزمین کهن - کمال تبریزی متوقف شد خیلی حرف برای گفتن داشت فیلمش:whistle:

 

عشق تعطیل نیست هم موضوعیت فیلم ی کپی/ پیست از سریال فرندز بود,وقتی گلزار بازیگر اول باشه بیشتر از اینم نمیشه انتظار داشت:banel_smiley_4:

 

بله. عشق تعطیل نیست که یک اشغال محض بود چیزی دربارش نمیگم اصلا...

ابله چند قسمتشو دیدم اونم بخاطر هانیه توسلی. فقط ایشون یکم خوب بودن با اینکه اولین تجربه ی طنزش بود ولی خوب بود تقریبا و موقعیتای کمدی رو خوب دراورد ولی روی هم رفته خود کار، فضا ، جنس شوخیا و ایناش اصلا دلچسب نبود.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...